در حال ویرایش بلال بن رباح
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
بلال دوستدار [[اهل بیت(ع)]] بود و به همین خاطر نزد [[شیعه]] مورد احترام ویژه است. | بلال دوستدار [[اهل بیت(ع)]] بود و به همین خاطر نزد [[شیعه]] مورد احترام ویژه است. | ||
==نسبشناسی== | ==نسبشناسی== | ||
کنیه بلال را ابوعبدالله،<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> ابوعبدالرحمن،<ref>الاستیعاب، ج1، ص178.</ref> ابوعبدالکریم و ابوعمرو<ref>رجال الطوسی، ص27؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص350؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> برشمردهاند و نسبتهای حبشی،<ref>نک: الانساب، ج4، ص47.</ref> قُرشی و تَیمی<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> به وی دادهاند. او را لاغر اندام، قد بلند، با موی پرپشت و صورتی کم مو وصف کردهاند.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ اسد الغابه، ج1، ص245؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> | کنیه بلال را ابوعبدالله، <ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> ابوعبدالرحمن، <ref>الاستیعاب، ج1، ص178.</ref> ابوعبدالکریم و ابوعمرو<ref>رجال الطوسی، ص27؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص350؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> برشمردهاند و نسبتهای حبشی، <ref>نک: الانساب، ج4، ص47.</ref> قُرشی و تَیمی<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> به وی دادهاند. او را لاغر اندام، قد بلند، با موی پرپشت و صورتی کم مو وصف کردهاند.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ اسد الغابه، ج1، ص245؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> | ||
پدر و مادرش هر دو بَرده بودند.<ref>الکامل، ج2، ص66.</ref> مادرش حَمامه، ملقب به سکینه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ امتاع الاسماع، ج9، ص110.</ref> و کنیز یکی از خانوادههای قبیله [[بنیجمح|بنیجُمَح]] از [[قریش]] بود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> از این رو، او را ابنحمامه نیز گفتهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> حمامه از پیشگامان اسلام بود و به جرم پیروی از [[پیامبر(ص)]] شکنجه شد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1813.</ref> | پدر و مادرش هر دو بَرده بودند.<ref>الکامل، ج2، ص66.</ref> مادرش حَمامه، ملقب به سکینه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ امتاع الاسماع، ج9، ص110.</ref> و کنیز یکی از خانوادههای قبیله [[بنیجمح|بنیجُمَح]] از [[قریش]] بود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> از این رو، او را ابنحمامه نیز گفتهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> حمامه از پیشگامان اسلام بود و به جرم پیروی از [[پیامبر(ص)]] شکنجه شد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1813.</ref> | ||
==تاریخ تولد== | ==تاریخ تولد== | ||
بلال بر پایه سخن مشهور [[اهل سنت]]، همسن [[ابیبکر]]<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و زاده سال سوم [[عام الفیل]]<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> بود. به باور برخی، هفت تا 12 سال کوچکتر از پیامبر(ص)<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ ج7، ص386؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص195-197؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94.</ref> بود. | بلال بر پایه سخن مشهور [[اهل سنت]]، همسن [[ابیبکر]]<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و زاده سال سوم [[عام الفیل]]<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> بود. به باور برخی، هفت تا 12 سال کوچکتر از پیامبر(ص) <ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ ج7، ص386؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص195-197؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94.</ref> بود. | ||
بر پایه گزارشی، در سَراه<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص208؛ وفیات الاعیان، ج3، ص70.</ref> از مناطق [[یمن]]<ref>احسن التقاسیم، ص88.</ref> و بر پایه گزارشی دیگر، در [[مکه]] زاده شد.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> از کودکی و نوجوانی او گزارشی در دست نیست. فقط روایتی ضعیف که از سفر پیامبر در نوجوانی به [[شام]] و دیدار با بَحیرای راهب حکایت دارد، از همسفری وی با رسول خدا(ص) خبر میدهد.<ref>عیون الاثر، ج1، ص64؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص56-57.</ref> | بر پایه گزارشی، در سَراه<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص208؛ وفیات الاعیان، ج3، ص70.</ref> از مناطق [[یمن]]<ref>احسن التقاسیم، ص88.</ref> و بر پایه گزارشی دیگر، در [[مکه]] زاده شد.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> از کودکی و نوجوانی او گزارشی در دست نیست. فقط روایتی ضعیف که از سفر پیامبر در نوجوانی به [[شام]] و دیدار با بَحیرای راهب حکایت دارد، از همسفری وی با رسول خدا(ص) خبر میدهد.<ref>عیون الاثر، ج1، ص64؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص56-57.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نیز ابوبکر که موظف به بازگرداندن پیامبر به مکه شده، کوچکتر از پیامبر(ص) و در سنین کودکی بوده است. همچنین بلال در این هنگام هنوز تولد نیافته و یا طفل خردسالی بوده که توانایی همراهی پیامبر(ص) را نداشته است. نیز پیوند تنگاتنگ ابوبکر با بلال در این روایت، ضعف خبر را تقویت میکند.<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص120؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94-95.</ref> | نیز ابوبکر که موظف به بازگرداندن پیامبر به مکه شده، کوچکتر از پیامبر(ص) و در سنین کودکی بوده است. همچنین بلال در این هنگام هنوز تولد نیافته و یا طفل خردسالی بوده که توانایی همراهی پیامبر(ص) را نداشته است. نیز پیوند تنگاتنگ ابوبکر با بلال در این روایت، ضعف خبر را تقویت میکند.<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص120؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94-95.</ref> | ||
==بردگی== | ==بردگی== | ||
بلال را برده یکی از این افراد شمردهاند: [[عبدالله بن جدعان تیمی|عبدالله بن جُدعان تَیمی]]،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> [[بنیسباق بن عبدالدار|بنیسَبّاق بن عبدالدار]]،<ref>اخبار مکه، ج1، ص275.</ref> ایتام [[ابیجهل]]،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص444.</ref> زنی از بنیجمح،<ref>المنتظم، ج2، ص373؛ سبل الهدی، ج2، ص243.</ref> و [[امیة بن خلف|امیة]] بن [[خلف بن وهب جمحی|خَلَف بن وهب جمحی]].<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> این اختلاف میتواند به سبب تعدد مالکان وی در دورههای گوناگون باشد.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج6، ص46.</ref> بر پایه شواهد، هنگام ظهور اسلام، وی برده امیة بن خلف بود<ref>نک: السیرة النبویه، ج1، ص318؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و پیش از گرویدن به پیامبر(ص) برای عبدالله بن جدعان چوپانی میکرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> | بلال را برده یکی از این افراد شمردهاند: [[عبدالله بن جدعان تیمی|عبدالله بن جُدعان تَیمی]]، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> [[بنیسباق بن عبدالدار|بنیسَبّاق بن عبدالدار]]، <ref>اخبار مکه، ج1، ص275.</ref> ایتام [[ابیجهل]]، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص444.</ref> زنی از بنیجمح، <ref>المنتظم، ج2، ص373؛ سبل الهدی، ج2، ص243.</ref> و [[امیة بن خلف|امیة]] بن [[خلف بن وهب جمحی|خَلَف بن وهب جمحی]].<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> این اختلاف میتواند به سبب تعدد مالکان وی در دورههای گوناگون باشد.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج6، ص46.</ref> بر پایه شواهد، هنگام ظهور اسلام، وی برده امیة بن خلف بود<ref>نک: السیرة النبویه، ج1، ص318؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و پیش از گرویدن به پیامبر(ص) برای عبدالله بن جدعان چوپانی میکرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> | ||
==اسلام بلال== | ==اسلام بلال== | ||
بلال از نخستین گروندگان به اسلام و اظهارکنندگان آن بود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص184، 208؛ الاستیعاب، ج4، ص1864.</ref> او با آب دهان انداختن به بتهای [[کعبه]] و بیزاری جستن از آنها، خشم [[مشرکان]] را برانگیخت.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> به همین سبب، امیة بن خلف او را بر ریگهای سوزان مکه شکنجه کرد و تخته سنگی بزرگ بر سینهاش گذاشت تا به خدای یکتا [[کفر]] ورزد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232.</ref> | بلال از نخستین گروندگان به اسلام و اظهارکنندگان آن بود.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص184، 208؛ الاستیعاب، ج4، ص1864.</ref> او با آب دهان انداختن به بتهای [[کعبه]] و بیزاری جستن از آنها، خشم [[مشرکان]] را برانگیخت.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> به همین سبب، امیة بن خلف او را بر ریگهای سوزان مکه شکنجه کرد و تخته سنگی بزرگ بر سینهاش گذاشت تا به خدای یکتا [[کفر]] ورزد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232.</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
بلال همنشین پیامبر(ص) در [[مسجدالحرام]] بود و قریشیان رسول خدا(ص) را به سبب همنشینی با او و دیگر محرومان جامعه ریشخند میکردند. به همین سبب، [[خداوند]] درباره بلال و یارانش آیه 52 انعام/6 را نازل کرد: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمینَ﴾}}؛([[سوره انعام]]، آیه52) «و آنان را که صبح و شام خدا را میخوانند و قصدشان فقط خدا است، از خود مران! چیزی از حساب آنها بر تو و چیزی از حساب تو بر آنها نیست. پس اگر آنها را از خود برانی، از ستمکاران خواهی بود».<ref>انساب الاشراف، ج1، ص176.</ref> | بلال همنشین پیامبر(ص) در [[مسجدالحرام]] بود و قریشیان رسول خدا(ص) را به سبب همنشینی با او و دیگر محرومان جامعه ریشخند میکردند. به همین سبب، [[خداوند]] درباره بلال و یارانش آیه 52 انعام/6 را نازل کرد: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمینَ﴾}}؛([[سوره انعام]]، آیه52) «و آنان را که صبح و شام خدا را میخوانند و قصدشان فقط خدا است، از خود مران! چیزی از حساب آنها بر تو و چیزی از حساب تو بر آنها نیست. پس اگر آنها را از خود برانی، از ستمکاران خواهی بود».<ref>انساب الاشراف، ج1، ص176.</ref> | ||
==آیات نازل شده در شأن بلال== | ==آیات نازل شده در شأن بلال== | ||
بر پایه گزارش مفسران، آیات گوناگون در شان بلال و یارانش نازل شده است که عبارتند از: بقره/2، 212،<ref>تفسیر مقاتل، ج1، ص181؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص29.</ref> نساء/4، 69،<ref>المناقب، ج3، ص87.</ref> انعام/6، 52،<ref>اسباب النزول، ص219؛ مجمع البیان، ج4، ص472.</ref> انفال/8، 74،<ref>المناقب، ج2، ص57.</ref> نحل/16، 41،<ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص469؛ اسباب النزول، ص285.</ref> 106<ref>الکشاف، ج2، ص430؛ مجمع البیان، ج6، ص597.</ref> -110،<ref>کشف الاسرار، ج5، ص462.</ref> اسراء/17، 19، 21، 28،<ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص526-529.</ref> کهف/18، 28،<ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص582؛ جامع البیان، ج15، ص155.</ref> مؤمنون/23، 110،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص167؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص154.</ref> فرقان/25، 20،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص230؛ تفسیر قرطبی، ج13، ص18.</ref> ص/38، 62،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص652؛ الدر المنثور، ج5، ص319.</ref> شوری/42، 18،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص768.</ref> احقاف/46، 11،<ref>البحر المحیط، ج9، ص437.</ref> حجرات/49، 11<ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص94؛ الکشاف، ج3، ص566.</ref> - 13،<ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص96؛ اسباب النزول، ص411.</ref> مطففین/83، 29.<ref>مجمع البیان، ج10، ص694.</ref> | بر پایه گزارش مفسران، آیات گوناگون در شان بلال و یارانش نازل شده است که عبارتند از: بقره/2، 212، <ref>تفسیر مقاتل، ج1، ص181؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص29.</ref> نساء/4، 69، <ref>المناقب، ج3، ص87.</ref> انعام/6، 52، <ref>اسباب النزول، ص219؛ مجمع البیان، ج4، ص472.</ref> انفال/8، 74، <ref>المناقب، ج2، ص57.</ref> نحل/16، 41، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص469؛ اسباب النزول، ص285.</ref> 106<ref>الکشاف، ج2، ص430؛ مجمع البیان، ج6، ص597.</ref> -110، <ref>کشف الاسرار، ج5، ص462.</ref> اسراء/17، 19، 21، 28، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص526-529.</ref> کهف/18، 28، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص582؛ جامع البیان، ج15، ص155.</ref> مؤمنون/23، 110، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص167؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص154.</ref> فرقان/25، 20، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص230؛ تفسیر قرطبی، ج13، ص18.</ref> ص/38، 62، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص652؛ الدر المنثور، ج5، ص319.</ref> شوری/42، 18، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص768.</ref> احقاف/46، 11، <ref>البحر المحیط، ج9، ص437.</ref> حجرات/49، 11<ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص94؛ الکشاف، ج3، ص566.</ref> - 13، <ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص96؛ اسباب النزول، ص411.</ref> مطففین/83، 29.<ref>مجمع البیان، ج10، ص694.</ref> | ||
==هجرت به مدینه== | ==هجرت به مدینه== | ||
بلال از نخستین مهاجران به [[مدینه]] است.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص463.</ref> او در مدینه در خانه [[سعد بن خیثمه|سعد بن خَیثَمَه]] سکنا گزید.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> اخبار و سخنان مربوط به بلال<ref>السیرة النبویه، ج1، ص506؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ الاستیعاب، ج4، ص1661.</ref> حکایت دارد که رسول خدا در عقد اخوت مکی، پیوند برادری او را با ابیحارث عبیدة بن حارث بن مطلب قرشی منعقد کرد<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ المحبر، ص70-71.</ref> و در عقد اخوت مدنی، پیوند برادری وی را با ابیرویحه [[عبدالله بن عبدالرحمن خثعمی|عبدالله بن عبدالرحمن خَثعَمی]] برقرار نمود.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> | بلال از نخستین مهاجران به [[مدینه]] است.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص463.</ref> او در مدینه در خانه [[سعد بن خیثمه|سعد بن خَیثَمَه]] سکنا گزید.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> اخبار و سخنان مربوط به بلال<ref>السیرة النبویه، ج1، ص506؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ الاستیعاب، ج4، ص1661.</ref> حکایت دارد که رسول خدا در عقد اخوت مکی، پیوند برادری او را با ابیحارث عبیدة بن حارث بن مطلب قرشی منعقد کرد<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ المحبر، ص70-71.</ref> و در عقد اخوت مدنی، پیوند برادری وی را با ابیرویحه [[عبدالله بن عبدالرحمن خثعمی|عبدالله بن عبدالرحمن خَثعَمی]] برقرار نمود.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
او در غزوه [[وادی القری]] که به سال هفتم ق. و پس از [[فتح خیبر]] رخ داد، پاسبان و محافظ پیامبر(ص) بود.<ref>بحار الانوار، ج22، ص248.</ref> در [[فتح مکه]] همراه پیامبر وارد کعبه شد.<ref>مسند الشافعی، ص21؛ المجموع، ج8، ص268.</ref> به دستور رسول خدا(ص) بر بام کعبه رفت و اذان سرداد.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> وی تنها کسی بود که نماز گزاردن پیامبر(ص) را در خانه کعبه دید و گزارش کرد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص128؛ ج2، ص160.</ref> | او در غزوه [[وادی القری]] که به سال هفتم ق. و پس از [[فتح خیبر]] رخ داد، پاسبان و محافظ پیامبر(ص) بود.<ref>بحار الانوار، ج22، ص248.</ref> در [[فتح مکه]] همراه پیامبر وارد کعبه شد.<ref>مسند الشافعی، ص21؛ المجموع، ج8، ص268.</ref> به دستور رسول خدا(ص) بر بام کعبه رفت و اذان سرداد.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> وی تنها کسی بود که نماز گزاردن پیامبر(ص) را در خانه کعبه دید و گزارش کرد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص128؛ ج2، ص160.</ref> | ||
==خزانهداری پیامبر== | ==خزانهداری پیامبر== | ||
بلال خزانهدار بیت المال رسول خدا(ص)<ref>رجال کشّی، ج1، ص189؛ حلیة الاولیاء، ج1، ص147؛ الاصابه، ج1، ص455.</ref> بود و به دستور پیامبر(ص) مردم را برای تقسیم غنیمتها فرا میخواند.<ref>المجموع، ج19، ص337.</ref> | بلال خزانهدار بیت المال رسول خدا(ص) <ref>رجال کشّی، ج1، ص189؛ حلیة الاولیاء، ج1، ص147؛ الاصابه، ج1، ص455.</ref> بود و به دستور پیامبر(ص) مردم را برای تقسیم غنیمتها فرا میخواند.<ref>المجموع، ج19، ص337.</ref> | ||
او مسؤول هزینهها و خریدهای پیامبر(ص) بود<ref>المحلی، ج8، ص244.</ref> و هنگام نمازهای عید و طلب باران، عصای ویژه وی، [[عنزه|عَنَزَه]]، را حمل میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص213.</ref> او سوارکار [[قصواء|قَصواء]]، ناقه پیروز پیامبر(ص) در مسابقات شترسواری بود.<ref>سبل الهدی، ج4، ص353.</ref> | او مسؤول هزینهها و خریدهای پیامبر(ص) بود<ref>المحلی، ج8، ص244.</ref> و هنگام نمازهای عید و طلب باران، عصای ویژه وی، [[عنزه|عَنَزَه]]، را حمل میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص213.</ref> او سوارکار [[قصواء|قَصواء]]، ناقه پیروز پیامبر(ص) در مسابقات شترسواری بود.<ref>سبل الهدی، ج4، ص353.</ref> | ||
پیامبر او را فردی خوب،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص461.</ref> پیشگام حبشیان در پذیرش اسلام<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص210؛ سیر اعلام النبلاء، ج8، ص530.</ref> و از رفقا و نجبا و وزرای خویش،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> مورد اشتیاق بهشت،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> اهل بهشت،<ref>انساب الاشراف، ج1، ص214.</ref> و از سروران بهشت<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص462.</ref> میدانست و از رستگاریاش خبر میداد.<ref>مسند احمد، ج1، ص257.</ref> نیز او را سرور مؤذنان<ref>تاریخ الاسلام، ج3، ص204.</ref> و پرچمدار و رهبر آنها در روز قیامت،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> نخستین شفیع مؤمنان حبشه<ref>المناقب، ج2، ص164.</ref> و از اولین کسانی دانست که پس از پیامبر(ص) و شهیدان، جامه بهشتی میپوشند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> | پیامبر او را فردی خوب، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص461.</ref> پیشگام حبشیان در پذیرش اسلام<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص210؛ سیر اعلام النبلاء، ج8، ص530.</ref> و از رفقا و نجبا و وزرای خویش،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> مورد اشتیاق بهشت،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> اهل بهشت،<ref>انساب الاشراف، ج1، ص214.</ref> و از سروران بهشت<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص462.</ref> میدانست و از رستگاریاش خبر میداد.<ref>مسند احمد، ج1، ص257.</ref> نیز او را سرور مؤذنان<ref>تاریخ الاسلام، ج3، ص204.</ref> و پرچمدار و رهبر آنها در روز قیامت، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> نخستین شفیع مؤمنان حبشه<ref>المناقب، ج2، ص164.</ref> و از اولین کسانی دانست که پس از پیامبر(ص) و شهیدان، جامه بهشتی میپوشند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> | ||
ایشان ابیذر<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص464؛ الغدیر، ج8، ص371.</ref> و ابیبکر<ref>شرح الاخبار، ج2، ص160؛ تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> را به سبب رنجاندن بلال سرزنش کرد و به همسر بلال هشدار داد تا او را نرنجاند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> | ایشان ابیذر<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص464؛ الغدیر، ج8، ص371.</ref> و ابیبکر<ref>شرح الاخبار، ج2، ص160؛ تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> را به سبب رنجاندن بلال سرزنش کرد و به همسر بلال هشدار داد تا او را نرنجاند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> | ||
==ازدواج== | ==ازدواج== | ||
منابع، به اختلاف، ازدواج بلال را با زنی از طایفه [[بنیزهره|بنیزُهره]]،<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص214؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> دختر ابیبُکیر،<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص237-238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> [[جمانه دختر زحاف اشجعی|جُمانه دختر زِحاف اَشجَعی]]،<ref>المناقب، ج1، ص138.</ref> فاطمه دختر [[عتبة بن ربیعه]]،<ref>المصنف، صنعانی، ج6، ص154.</ref> هاله خواهر [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>الاصابه، ج8، ص339.</ref> و [[هند خولانیه]] اهل داریای [[دمشق]] گزارش دادهاند.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | منابع، به اختلاف، ازدواج بلال را با زنی از طایفه [[بنیزهره|بنیزُهره]]، <ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص214؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> دختر ابیبُکیر، <ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص237-238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> [[جمانه دختر زحاف اشجعی|جُمانه دختر زِحاف اَشجَعی]]، <ref>المناقب، ج1، ص138.</ref> فاطمه دختر [[عتبة بن ربیعه]]، <ref>المصنف، صنعانی، ج6، ص154.</ref> هاله خواهر [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>الاصابه، ج8، ص339.</ref> و [[هند خولانیه]] اهل داریای [[دمشق]] گزارش دادهاند.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | ||
پیامبر(ص) خود از دختر بنیابی بکیر برای بلال خواستگاری کرد<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> و برای تامین هزینههای عروسی به وی یاری رساند.<ref>المصنف، ابنابی شیبه، ج3، ص402.</ref> ازدواج بلال با هند خولانیه در دوران اقامتش در شام و پس از رحلت پیامبر(ص) انجام پذیرفت.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | پیامبر(ص) خود از دختر بنیابی بکیر برای بلال خواستگاری کرد<ref>الطبقات، ابنسعد، ج3، ص238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> و برای تامین هزینههای عروسی به وی یاری رساند.<ref>المصنف، ابنابی شیبه، ج3، ص402.</ref> ازدواج بلال با هند خولانیه در دوران اقامتش در شام و پس از رحلت پیامبر(ص) انجام پذیرفت.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | ||
به نظر مشهور، نسلی از بلال باقی نماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص682؛ اسد الغابه، ج1، ص245.</ref> برخی برایش از پسری به نام «عمر» یاد کردهاند که از راویان او بوده است.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> [[سمعانی]] از مردمی یاد میکند که پسوند بلالی را در نامهای خود دارند و منتسب به بلال بن رباح، ﻣﺆذن رسول خدا، هستند و مشهورترین آنها ابوصالح بن یوسف بن صالح بلالی، قاضی خوارزم، است.<ref>الانساب، ج2، ص381.</ref> | به نظر مشهور، نسلی از بلال باقی نماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص682؛ اسد الغابه، ج1، ص245.</ref> برخی برایش از پسری به نام «عمر» یاد کردهاند که از راویان او بوده است.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> [[سمعانی]] از مردمی یاد میکند که پسوند بلالی را در نامهای خود دارند و منتسب به بلال بن رباح، ﻣﺆذن رسول خدا، هستند و مشهورترین آنها ابوصالح بن یوسف بن صالح بلالی، قاضی خوارزم، است.<ref>الانساب، ج2، ص381.</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
بلال در [[عمرة القضاء]] (عمرة القصاص) به سال هفتم ق. همراه پیامبر(ص) بود.<ref>دلائل النبوه، ج4، ص328؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> در این سفر، پیامبر(ص) سه روز در [[مکه]] ماند و به یارانش دستور داد [[مناسک عمره]] را نیرومند و چالاک برگزار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص446-448.</ref> | بلال در [[عمرة القضاء]] (عمرة القصاص) به سال هفتم ق. همراه پیامبر(ص) بود.<ref>دلائل النبوه، ج4، ص328؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> در این سفر، پیامبر(ص) سه روز در [[مکه]] ماند و به یارانش دستور داد [[مناسک عمره]] را نیرومند و چالاک برگزار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص446-448.</ref> | ||
او به دستور [[رسول خدا(ص)]] هنگام ظهر بر فراز بام [[کعبه]] ایستاد و اذان گفت.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج2، ص122؛ المنتظم، ج3، ص306.</ref> سخن مشهور، اذان او بر بام کعبه را در روز فتح مکه میداند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> | او به دستور [[رسول خدا(ص)]] هنگام ظهر بر فراز بام [[کعبه]] ایستاد و اذان گفت.<ref>الطبقات، ابنسعد، ج2، ص122؛ المنتظم، ج3، ص306.</ref> سخن مشهور، اذان او بر بام کعبه را در روز فتح مکه میداند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ الطبقات، ابنسعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> | ||
برخی محققان میان این دو سخن جمع کردهاند و بر آنند که بلال برفراز کعبه در هر دو هنگام اذان گفت.<ref>بلال حبشی، ص91.</ref> اذان او بر فراز بام کعبه، خشم فراوان کافران مکه را برانگیخت،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص60.</ref> به گونهای که برخی از آنها شکر گزاردند که پدرانشان زنده نیستند تا نظارهگر این رویداد باشند.<ref>الخرائج و الجرائح، ج1، ص97؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> | برخی محققان میان این دو سخن جمع کردهاند و بر آنند که بلال برفراز کعبه در هر دو هنگام اذان گفت.<ref>بلال حبشی، ص91.</ref> اذان او بر فراز بام کعبه، خشم فراوان کافران مکه را برانگیخت، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص60.</ref> به گونهای که برخی از آنها شکر گزاردند که پدرانشان زنده نیستند تا نظارهگر این رویداد باشند.<ref>الخرائج و الجرائح، ج1، ص97؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> | ||
==همراهی پیامبر در حجةالوداع== | ==همراهی پیامبر در حجةالوداع== | ||
او در [[حجة الوداع]] همگام رسول خدا(ص) بود و در [[روز ترویه]] با سایبانی که در دست داشت، برای پیامبر(ص) سایه فراهم میکرد.<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص232.</ref> او در [[صحرای عرفات]] مردم را به سکوت دعوت کرد تا پیامبر(ص) خطبه بخواند.<ref>ثواب الاعمال، ص48.</ref> سپس در پایان خطبه نخست پیامبر(ص) اذان گفت و پس از پایان خطبه دوم پشت سر وی به نماز ظهر و عصر ایستاد.<ref>مسند الشافعی، ص31.</ref> | او در [[حجة الوداع]] همگام رسول خدا(ص) بود و در [[روز ترویه]] با سایبانی که در دست داشت، برای پیامبر(ص) سایه فراهم میکرد.<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص232.</ref> او در [[صحرای عرفات]] مردم را به سکوت دعوت کرد تا پیامبر(ص) خطبه بخواند.<ref>ثواب الاعمال، ص48.</ref> سپس در پایان خطبه نخست پیامبر(ص) اذان گفت و پس از پایان خطبه دوم پشت سر وی به نماز ظهر و عصر ایستاد.<ref>مسند الشافعی، ص31.</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
او با توجه به سیره نبوی در موضوع توزیع زمینهای فتح شده، در برابر عمر ایستاد و تهدید به نبرد نمود.<ref>السنن الکبری، ج6، ص318.</ref> عمر نیز او و یارانش را بر منبر نفرین کرد.<ref>المجموع، ج19، ص456.</ref> | او با توجه به سیره نبوی در موضوع توزیع زمینهای فتح شده، در برابر عمر ایستاد و تهدید به نبرد نمود.<ref>السنن الکبری، ج6، ص318.</ref> عمر نیز او و یارانش را بر منبر نفرین کرد.<ref>المجموع، ج19، ص456.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
بلال در حالی که شعر شادمانی بر لب داشت و مشتاق پیوستن به پیامبر(ص) و یارانش بود، جان سپرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> تاریخ وفات او را سال هفدهم،<ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333.</ref> هجدهم،<ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> نوزدهم،<ref>اعیان الشیعه، ج3، ص601.</ref> بیستم،<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص50؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> بیست و یکم<ref>تاریخ خلیفه، ص106؛ الطبقات، خلیفه، ص50.</ref> یا بیست و پنجم ق.<ref>تهذیب التهذیب، ج1، ص441.</ref> یاد کردهاند. او در شام جان داد؛ اما مدفنش را در باب صغیر دمشق،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص477، 480.</ref> داریا<ref>الروضة الریا، ص99-100؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> در حلب،<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102-103؛ الاصابه، ج1، ص326.</ref> [[باب کیسان]]، و یا [[عمواس|عَمواس]] دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> | بلال در حالی که شعر شادمانی بر لب داشت و مشتاق پیوستن به پیامبر(ص) و یارانش بود، جان سپرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> تاریخ وفات او را سال هفدهم، <ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333.</ref> هجدهم،<ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> نوزدهم،<ref>اعیان الشیعه، ج3، ص601.</ref> بیستم،<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص50؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> بیست و یکم<ref>تاریخ خلیفه، ص106؛ الطبقات، خلیفه، ص50.</ref> یا بیست و پنجم ق.<ref>تهذیب التهذیب، ج1، ص441.</ref> یاد کردهاند. او در شام جان داد؛ اما مدفنش را در باب صغیر دمشق،<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص477، 480.</ref> داریا<ref>الروضة الریا، ص99-100؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> در حلب، <ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102-103؛ الاصابه، ج1، ص326.</ref> [[باب کیسان]]، و یا [[عمواس|عَمواس]] دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> | ||
بر پایه سخن مشهور، در دمشق جان داد و در [[باب صغیر]] مدفون شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ رجال کشّی، ج1، ص189؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> اما به باور ابنکثیر، قبر موجود در باب صغیر، قبر [[بلال بن ابیدرداء]]، حکمران و قاضی شهر دمشق، است و مدفن بلال بن رباح در [[داریا]] جای دارد.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص93.</ref> | بر پایه سخن مشهور، در دمشق جان داد و در [[باب صغیر]] مدفون شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ رجال کشّی، ج1، ص189؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> اما به باور ابنکثیر، قبر موجود در باب صغیر، قبر [[بلال بن ابیدرداء]]، حکمران و قاضی شهر دمشق، است و مدفن بلال بن رباح در [[داریا]] جای دارد.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص93.</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
طبق یافته حدیث شناسان، 44 حدیث از بلال گزارش شده است که برخی از آنها در [[صحیحین]]<ref>صحیح البخاری، ج1، ص156؛ صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> یافت میشوند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> روایتهای گزارش شده از بلال در کتابی به نام مسند بلال به چاپ رسیده است.<ref>نک: علل الدارقطنی، ج7، ص169.</ref> | طبق یافته حدیث شناسان، 44 حدیث از بلال گزارش شده است که برخی از آنها در [[صحیحین]]<ref>صحیح البخاری، ج1، ص156؛ صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> یافت میشوند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> روایتهای گزارش شده از بلال در کتابی به نام مسند بلال به چاپ رسیده است.<ref>نک: علل الدارقطنی، ج7، ص169.</ref> | ||
برخی کسانی که از وی روایت کردهاند، عبارتند از: ابوبکر بن ابیقحافه، [[اسامة بن زید]]، [[براء بن عازب]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عمر بن خطاب]]، [[کعب بن عجره]]،<ref>الاستیعاب، ج1، ص180.</ref> [[ابنمسعود]]، [[ابوسعید خدری]] و [[جابر بن عبدالله]].<ref>عجائب الآثار، ج1، ص443.</ref> | برخی کسانی که از وی روایت کردهاند، عبارتند از: ابوبکر بن ابیقحافه، [[اسامة بن زید]]، [[براء بن عازب]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عمر بن خطاب]]، [[کعب بن عجره]]، <ref>الاستیعاب، ج1، ص180.</ref> [[ابنمسعود]]، [[ابوسعید خدری]] و [[جابر بن عبدالله]].<ref>عجائب الآثار، ج1، ص443.</ref> | ||
===موضوع احادیث=== | ===موضوع احادیث=== | ||
احادیث او بیشتر در موضوع [[نماز]]<ref>سنن الترمذی، ج5، ص212.</ref> و مقدمات آن،<ref>صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> ربا<ref>صحیح البخاری، ج3، ص64.</ref> و شب قدر<ref>اقبال الاعمال، ج1، ص155؛ مجمع الزوائد، ج3، ص176.</ref> است. | احادیث او بیشتر در موضوع [[نماز]]<ref>سنن الترمذی، ج5، ص212.</ref> و مقدمات آن، <ref>صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> ربا<ref>صحیح البخاری، ج3، ص64.</ref> و شب قدر<ref>اقبال الاعمال، ج1، ص155؛ مجمع الزوائد، ج3، ص176.</ref> است. | ||
او در روایتی از پیامبر(ص) درباره ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)، از شفاعتگری آن دو برای محبان [[اهل بیت]] گزارش میدهد.<ref>ماة منقبه، ص166؛ المناقب، ج3، ص123؛ اسد الغابه، ج1، ص242.</ref> نیز در روایتی بلند، فضیلت اذان و وصف بهشت را از زبان پیامبر(ص) گزارش کرده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص292-297.</ref> | او در روایتی از پیامبر(ص) درباره ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)، از شفاعتگری آن دو برای محبان [[اهل بیت]] گزارش میدهد.<ref>ماة منقبه، ص166؛ المناقب، ج3، ص123؛ اسد الغابه، ج1، ص242.</ref> نیز در روایتی بلند، فضیلت اذان و وصف بهشت را از زبان پیامبر(ص) گزارش کرده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص292-297.</ref> |