در حال ویرایش بنیعدی بن کعب
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۲۹]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad }} | |||
{{جعبه اطلاعات خاندان | {{جعبه اطلاعات خاندان | ||
| نام = بنیعدی | | نام = بنیعدی | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| نام کامل = بنیعدی بن کعب | | نام کامل = بنیعدی بن کعب | ||
| نسب = [[عدی بن کعب|عدی بن کعب بن لُؤَی]] | | نسب = [[عدی بن کعب |عدی بن کعب بن لُؤَی]] | ||
| محل حکومت = | | محل حکومت = | ||
| مدت حکومت = | | مدت حکومت = | ||
| مکان قبیله = [[مکه]]، از کنار [[باب الصفا]] تا [[کوه صفا]] | | مکان قبیله = [[مکه]]، از کنار [[باب الصفا]] تا [[کوه صفا]] | ||
| سرسلسله = عدی بن کعب بن لُؤَی | | سرسلسله = عدی بن کعب بن لُؤَی | ||
| اشخاص مهم = عدی بن کعب؛ [[عمر بن خطاب]]؛ [[نفیل بن عبدالعزی]]؛ [[معمر بن عبدالله|مُعَمّر بن عبدالله بن نَضله]]؛ [[عروة بن عبدالعزی|عُروة بن عبدالعزّی بن حرثان]]؛ [[عدی بن نضله|عدی بن نَضلة بن عبدالعزّی]]؛ [[واقد بن عبدالله تمیمی]]؛ [[زید بن خطاب|زید بن خطاب بن نفیل]]؛ [[عبدالله بن عمر]]؛ [[زید بن عمر]]؛ [[عبدالله بن مطیع]]؛ [[جعفر بن ادریس قزوینی]]؛ [[نعیم بن عبدالله نحام]]؛ [[حفصه بنت عمر]]؛ [[سعید بن زید |سعید بن زید بن عمرو بن نفیل]]؛ [[عبدالله بن حارث |عبدالله بن حارث بن عمرو]]؛ [[عبدالرحمن بن زید|عبدالرحمن بن زید بن خطّاب]]؛ [[نعمان بن عدی]]؛ [[سلیمان بن ابیحثمه]]؛ [[عبدالحمید بن عبدالرحمن|عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید بن خطاب]] | | اشخاص مهم = عدی بن کعب؛ [[عمر بن خطاب]]؛ [[نفیل بن عبدالعزی]]؛ [[معمر بن عبدالله|مُعَمّر بن عبدالله بن نَضله]]؛ [[عروة بن عبدالعزی|عُروة بن عبدالعزّی بن حرثان]]؛ [[عدی بن نضله|عدی بن نَضلة بن عبدالعزّی]]؛ [[واقد بن عبدالله تمیمی]]؛ [[زید بن خطاب|زید بن خطاب بن نفیل]]؛ [[عبدالله بن عمر]]؛ [[زید بن عمر]]؛ [[عبدالله بن مطیع]]؛ [[جعفر بن ادریس قزوینی]]؛ [[نعیم بن عبدالله نحام]]؛ [[حفصه بنت عمر]]؛ [[سعید بن زید |سعید بن زید بن عمرو بن نفیل]]؛ [[عبدالله بن حارث |عبدالله بن حارث بن عمرو]]؛ [[عبدالرحمن بن زید|عبدالرحمن بن زید بن خطّاب]]؛ [[نعمان بن عدی]]؛ [[سلیمان بن ابیحثمه]]؛ [[عبدالحمید بن عبدالرحمن|عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید بن خطاب]] | ||
| جمعیت = | | جمعیت = | ||
| جنگها = | | جنگها = | ||
| شاخهای از = [[قریش]] | | شاخهای از = [[قریش]] | ||
| زیرشاخهها = | | زیرشاخهها = | ||
| مهمترین اقدامات = بنای دیوار برابر [[حجرالاسود]] در بازسازیی | | مهمترین اقدامات = بنای دیوار برابر [[حجرالاسود]] در بازسازیی کعبه قبل از [[بعثت]] | ||
| مناصب مهم = | | مناصب مهم = | ||
| مذهب = [[شرک]]؛ [[اسلام]] | | مذهب = [[شرک]]؛ [[اسلام]] | ||
}} | }} | ||
'''بنیعَدِی بن کَعب''' از تیرههای [[قریش]] و تاثیرگذار در رویدادهای [[حرمین]] بودند. | '''بنیعَدِی بن کَعب''' از تیرههای [[قریش]] و تاثیرگذار در رویدادهای [[حرمین]] بودند. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۵: | ||
بنیعدی، خاندان [[عدی بن کعب|عدی]] بن کعب بن لُؤَی بودند که در جد هشتم [[پیامبر(ص)]]، همنسب هستند و از طوائف قریش به شمار میروند. برخی از افراد این قبیله مناصب مهمی از جمله خلافت پیامبر(ص)، را به عهده داشته و در تصمیمات حکومتی نقش بسزایی داشتند. | بنیعدی، خاندان [[عدی بن کعب|عدی]] بن کعب بن لُؤَی بودند که در جد هشتم [[پیامبر(ص)]]، همنسب هستند و از طوائف قریش به شمار میروند. برخی از افراد این قبیله مناصب مهمی از جمله خلافت پیامبر(ص)، را به عهده داشته و در تصمیمات حکومتی نقش بسزایی داشتند. | ||
نقش این قبیله در تاثیرات حرمین بسیار پررنگ است و آنها با توجه به در دست داشتن حکومت در دورههای مختلف در رویدادهای حرمین و در پیشبرد یا ممانعت از گسترس [[اسلام]] بسیار تاثیرگذار بودند. | نقش این قبیله در تاثیرات حرمین بسیار پررنگ است و آنها با توجه به در دست داشتن حکومت در دورههای مختلف در رویدادهای حرمین و در پیشبرد یا ممانعت از گسترس [[اسلام]] بسیار تاثیرگذار بودند. | ||
==نسبشناسی== | ==نسبشناسی== | ||
بنیعدی، خاندان [[عدی بن کعب|عدی]] بن کعب بن لُؤَی بودند.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص284؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص766.</ref> | بنیعدی، خاندان [[عدی بن کعب|عدی]] بن کعب بن لُؤَی بودند.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص284؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص766.</ref> | ||
نسب این تیره با رسول خدا، در کعب، جد هشتم وی، به هم میرسد. | نسب این تیره با رسول خدا، در کعب، جد هشتم وی، به هم میرسد. | ||
بنیعدی قبیله خلیفه دوم [[عمر بن خطاب]] است. | بنیعدی قبیله خلیفه دوم [[عمر بن خطاب]] است. | ||
قبایل و تیرههایی دیگر نیز از [[عرب عدنانی]] و [[عرب قحطانی|قحطانی]] با عنوان بنیعدی شناخته میشوند که [[بنیعدی بن عبدمناه]]، [[بنیعدی بن رباب]]، [[بنیعدی بن اخرم]]، [[بنیعدی بن اشرس]]، [[بنیعدی بن جناب]]، [[بنیعدی بن حارث]]، [[بنیعدی بن نجار]] و [[بنیعدی بن فزاره]] از آن جمله هستند.<ref>الانساب، ج9، ص251-257؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص763-766.</ref> | قبایل و تیرههایی دیگر نیز از [[عرب عدنانی]] و [[عرب قحطانی|قحطانی]] با عنوان بنیعدی شناخته میشوند که [[بنیعدی بن عبدمناه]]، [[بنیعدی بن رباب]]، [[بنیعدی بن اخرم]]، [[بنیعدی بن اشرس]]، [[بنیعدی بن جناب]]، [[بنیعدی بن حارث]]، [[بنیعدی بن نجار]] و [[بنیعدی بن فزاره]] از آن جمله هستند.<ref>الانساب، ج9، ص251-257؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص763-766.</ref> | ||
==جایگاه کعب== | ==جایگاه کعب== | ||
پدر عدی، کعب، نخستین کسی دانسته شده که مردم را در [[روز عروبه|روز عَروبه]] (نام پیشین روز جمعه در جاهلیت) گرد آورد و آن را «جمعه» نامید و در آن روز و در [[ایام حج]] خطبه خواند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص41؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> | پدر عدی، کعب، نخستین کسی دانسته شده که مردم را در [[روز عروبه|روز عَروبه]] (نام پیشین روز جمعه در جاهلیت) گرد آورد و آن را «جمعه» نامید و در آن روز و در [[ایام حج]] خطبه خواند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص41؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> | ||
در منابع به محل خطابه وی در [[حج]] اشاره نشده است. کعب میان عرب منزلتی بس گران یافت؛ به گونهای که از سوی [[قریش]]، سال درگذشت او تا هنگام [[عام الفیل]]، مبدا تاریخ قرار گرفت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص41؛ تاریخ خلیفه، ص14؛ تاریخ طبری، ج2، ص391.</ref> | در منابع به محل خطابه وی در [[حج]] اشاره نشده است. کعب میان عرب منزلتی بس گران یافت؛ به گونهای که از سوی [[قریش]]، سال درگذشت او تا هنگام [[عام الفیل]]، مبدا تاریخ قرار گرفت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص41؛ تاریخ خلیفه، ص14؛ تاریخ طبری، ج2، ص391.</ref> | ||
===فرزندان کعب=== | ===فرزندان کعب=== | ||
عدی یکی از سه فرزند کعب<ref>انساب الاشراف، ج1، ص47؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> از همسرش حبیبه دختر بَجالة بن سعد<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> بود. خود نیز دو پسر و یک دختر به نام رزاح، عُوَیج و الوف/الود<ref>نسب قریش، ص346، 386.</ref> داشت. | عدی یکی از سه فرزند کعب<ref>انساب الاشراف، ج1، ص47؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> از همسرش حبیبه دختر بَجالة بن سعد<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص236.</ref> بود. خود نیز دو پسر و یک دختر به نام رزاح، عُوَیج و الوف/الود<ref>نسب قریش، ص346، 386.</ref> داشت. | ||
نسل عدی از هر دو پسر ادامه یافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص150-159.</ref> و فرزندان آن دو، تیرههای گوناگون بنیعدی را تشکیل دادند. | نسل عدی از هر دو پسر ادامه یافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص150-159.</ref> و فرزندان آن دو، تیرههای گوناگون بنیعدی را تشکیل دادند. | ||
==همنسب با پیامبر== | ==همنسب با پیامبر== | ||
نسب [[پیامبر(ص)]] از جانب جدّات مادری به [[عویج بن عدی]] میرسد<ref>السیرة النبویه، ج1، ص110؛ الطبقات، ج1، ص49؛ انساب الاشراف، ج1، ص532.</ref> زیرا [[آمنه بنت وهب]]، دختر برّه بنت عبدالعزی بن عثمان، و او دختر امحبیبه بنت اسد بن عبدالعزی؛ و امحبیبه دختر برّه بنت عوف بن عبید بن عویج بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص532.</ref> | نسب [[پیامبر(ص)]] از جانب جدّات مادری به [[عویج بن عدی]] میرسد<ref>السیرة النبویه، ج1، ص110؛ الطبقات، ج1، ص49؛ انساب الاشراف، ج1، ص532.</ref> زیرا [[آمنه بنت وهب]]، دختر برّه بنت عبدالعزی بن عثمان، و او دختر امحبیبه بنت اسد بن عبدالعزی؛ و امحبیبه دختر برّه بنت عوف بن عبید بن عویج بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص532.</ref> | ||
==محل سکونت== | ==محل سکونت== | ||
خانههای بنیعدی در [[روزگار جاهلیت]] از کنار [[باب الصفا]] که پس از [[اسلام]] [[باب بنیمخزوم]] خوانده شد، تا [[کوه صفا]] امتداد داشت. از اینرو، به آن «[[باب بنیعدی بن کعب]]» نیز گفته میشد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص90؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص74.</ref> | خانههای بنیعدی در [[روزگار جاهلیت]] از کنار [[باب الصفا]] که پس از [[اسلام]] [[باب بنیمخزوم]] خوانده شد، تا [[کوه صفا]] امتداد داشت. از اینرو، به آن «[[باب بنیعدی بن کعب]]» نیز گفته میشد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص90؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص74.</ref> | ||
[[فاکهی]] گویا این نامگذاری را نپذیرفته؛ زیرا آن را از گمانهای مکیان شمرده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص191.</ref> بر پایه گزارش فاکهی، [[قصی بن کلاب]] هنگام تعیین و واگذاری بخشهای گوناگون [[مکه]] به تیرههای [[قریش]] «اسفل الثنیه» را به بنیعدی واگذار کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص260.</ref> | [[فاکهی]] گویا این نامگذاری را نپذیرفته؛ زیرا آن را از گمانهای مکیان شمرده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص191.</ref> بر پایه گزارش فاکهی، [[قصی بن کلاب]] هنگام تعیین و واگذاری بخشهای گوناگون [[مکه]] به تیرههای [[قریش]] «اسفل الثنیه» را به بنیعدی واگذار کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص260.</ref> | ||
بنیعدی بعدها به سبب ستیز با [[بنیعبدشمس]] منازل خود نزدیک صفا را ترک کردند و به محله [[بنیسهم]] در شمال غربی مکه رفته، با آنها همپیمان شدند و شماری از منازل آنها را خریدند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص90.</ref> | بنیعدی بعدها به سبب ستیز با [[بنیعبدشمس]] منازل خود نزدیک صفا را ترک کردند و به محله [[بنیسهم]] در شمال غربی مکه رفته، با آنها همپیمان شدند و شماری از منازل آنها را خریدند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص90.</ref> | ||
==روابط بنیعدی و بنیسهم== | ==روابط بنیعدی و بنیسهم== | ||
میان بنیعدی و بنیسهم، قرابت نسبی و پیمانی دو جانبه وجود داشت؛ اما در ستیزی که میان افرادی از این دو قبیله روی داد و به قتل یکی از عدویون انجامید، این پیمان از سوی بنیعدی فسخ شد.<ref>المنمق، ص266-267.</ref> | میان بنیعدی و بنیسهم، قرابت نسبی و پیمانی دو جانبه وجود داشت؛ اما در ستیزی که میان افرادی از این دو قبیله روی داد و به قتل یکی از عدویون انجامید، این پیمان از سوی بنیعدی فسخ شد.<ref>المنمق، ص266-267.</ref> | ||
بنیعدی همچنین بعدها سراهایی در [[مدینه]] داشتند. ابنشبه بابی به آنها اختصاص داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص247.</ref> | بنیعدی همچنین بعدها سراهایی در [[مدینه]] داشتند. ابنشبه بابی به آنها اختصاص داده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص247.</ref> | ||
از همپیمانان دیگر بنیعدی میتوان به عامر بن ربیعة بن مالک عنزی و واقد بن عبدالله تمیمی، همپیمانان خطاب بن نفیل در روزگار جاهلیت، و نیز عاقل/غافل<ref>الطبقات، ج3، ص298؛ تاریخ طبری، ج2، ص339.</ref> بن ابیالبکیر (البکیر)<ref>انساب الاشراف، ج1، ص296؛ الاستیعاب، ج3، ص1235.</ref> از [[بنیسعد بن لیث]]، همپیمان [[نفیل بن عبدالعزی]]، جد عمر بن خطاب، اشاره کرد. | از همپیمانان دیگر بنیعدی میتوان به عامر بن ربیعة بن مالک عنزی و واقد بن عبدالله تمیمی، همپیمانان خطاب بن نفیل در روزگار جاهلیت، و نیز عاقل/غافل<ref>الطبقات، ج3، ص298؛ تاریخ طبری، ج2، ص339.</ref> بن ابیالبکیر (البکیر)<ref>انساب الاشراف، ج1، ص296؛ الاستیعاب، ج3، ص1235.</ref> از [[بنیسعد بن لیث]]، همپیمان [[نفیل بن عبدالعزی]]، جد عمر بن خطاب، اشاره کرد. | ||
خطاب پس از همپیمانی با عامر وی را فرزند خود خواند و از آن پس به عامر بن خطاب شناخته میشد تا این که آیه ({{قلم رنگ|سبز|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ}}) ([[سوره احزاب]]/33، 5) نازل شد و عامر به نسب خود بازگشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218؛ تاریخ دمشق، ج25، ص320.</ref> وی پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مخزومی مسلمان شد و همراه همسرش لیلی دختر ابیحثمه عدویه به [[حبشه]] هجرت کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص217؛ الاستیعاب، ج2، ص790-791.</ref> | خطاب پس از همپیمانی با عامر وی را فرزند خود خواند و از آن پس به عامر بن خطاب شناخته میشد تا این که آیه ({{قلم رنگ|سبز|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ}}) ([[سوره احزاب]]/33، 5) نازل شد و عامر به نسب خود بازگشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218؛ تاریخ دمشق، ج25، ص320.</ref> وی پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مخزومی مسلمان شد و همراه همسرش لیلی دختر ابیحثمه عدویه به [[حبشه]] هجرت کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص217؛ الاستیعاب، ج2، ص790-791.</ref> | ||
==پیمان لعقة الدم== | ==پیمان لعقة الدم== | ||
در ستیز بنیعبدمناف با [[بنیعبدالدار]] بر تقسیم مناصب مکه به سال 35<ref>تاریخ خلیفه، ص16؛ تاریخ طبری، ج2، ص290.</ref> عام الفیل،<ref>المنمق، ص273؛ تاریخ طبری، ج2، ص289.</ref> بنیعدی و برخی از تیرههای قریش در [[پیمان لعقة الدم]] (حلف الاحلاف)<ref>انساب الاشراف، ج1، ص56.</ref> به حمایت از بنیعبدالدار برخاستند.<ref>المنمق، ص33، 273-275؛ جمهرة انساب العرب، ص158.</ref> این پیمان از آن رو «لعقة الدم» نام گرفت که بنیعدی به بستن پیمان با خون اصرار کردند و حتی برخی از آنها خون لیسیدند.<ref>المنمق، ص33، 190؛ جمهرة انساب العرب، ص158.</ref> | در ستیز بنیعبدمناف با [[بنیعبدالدار]] بر تقسیم مناصب مکه به سال 35<ref>تاریخ خلیفه، ص16؛ تاریخ طبری، ج2، ص290.</ref> عام الفیل، <ref>المنمق، ص273؛ تاریخ طبری، ج2، ص289.</ref> بنیعدی و برخی از تیرههای قریش در [[پیمان لعقة الدم]] (حلف الاحلاف)<ref>انساب الاشراف، ج1، ص56.</ref> به حمایت از بنیعبدالدار برخاستند.<ref>المنمق، ص33، 273-275؛ جمهرة انساب العرب، ص158.</ref> این پیمان از آن رو «لعقة الدم» نام گرفت که بنیعدی به بستن پیمان با خون اصرار کردند و حتی برخی از آنها خون لیسیدند.<ref>المنمق، ص33، 190؛ جمهرة انساب العرب، ص158.</ref> | ||
==داوری در ستیزها== | ==داوری در ستیزها== | ||
در نبردهای قریش با قبایل دیگر و نیز ستیزهای درونی قریش در جاهلیت، سفارت قریش (نمایندگی در مذاکراتشان میان قبایل گوناگون)<ref>الاستیعاب، ج3، ص1145.</ref> بر عهده افرادی از بنیعدی از جمله عمر بن خطاب بود.<ref>اسد الغابه، ج3، ص643.</ref> نیز آوردهاند که اگر داوری یا مفاخرهای رخ میداد، وی را به نمایندگی برمیگزیدند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص643.</ref> | در نبردهای قریش با قبایل دیگر و نیز ستیزهای درونی قریش در جاهلیت، سفارت قریش (نمایندگی در مذاکراتشان میان قبایل گوناگون)<ref>الاستیعاب، ج3، ص1145.</ref> بر عهده افرادی از بنیعدی از جمله عمر بن خطاب بود.<ref>اسد الغابه، ج3، ص643.</ref> نیز آوردهاند که اگر داوری یا مفاخرهای رخ میداد، وی را به نمایندگی برمیگزیدند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص643.</ref> | ||
همچنین نفیل بن عبدالعزی بن ریاح، جد عمر، در روزگار جاهلیت یکی از کاهنان و داوران قریش و از جمله کسانی بود که مردم برای رفع اختلافات به او رجوع میکردند.<ref>المحبر، ص133؛ المنمق، ص368.</ref> | همچنین نفیل بن عبدالعزی بن ریاح، جد عمر، در روزگار جاهلیت یکی از کاهنان و داوران قریش و از جمله کسانی بود که مردم برای رفع اختلافات به او رجوع میکردند.<ref>المحبر، ص133؛ المنمق، ص368.</ref> | ||
==شرکت در بازسازیی کعبه== | ==شرکت در بازسازیی کعبه== | ||
بنیعدی در بازسازیی کعبه (پنج سال پیش از [[بعثت]]) همراه بنیعبدالدار و بنیاسد بن عبدالعزّی مسؤولیت بنای دیوار برابر [[حجرالاسود]] (حد فاصل [[رکن شامی]] و [[رکن یمانی|یمانی]]) را بر عهده گرفتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص195-196؛ انساب الاشراف، ج1، ص99؛ تاریخ طبری، ج2، ص288.</ref> | بنیعدی در بازسازیی کعبه (پنج سال پیش از [[بعثت]]) همراه بنیعبدالدار و بنیاسد بن عبدالعزّی مسؤولیت بنای دیوار برابر [[حجرالاسود]] (حد فاصل [[رکن شامی]] و [[رکن یمانی|یمانی]]) را بر عهده گرفتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص195-196؛ انساب الاشراف، ج1، ص99؛ تاریخ طبری، ج2، ص288.</ref> | ||
==بنیعدی و دعوت پیامبر== | ==بنیعدی و دعوت پیامبر== | ||
با آغاز دعوت رسول خدا، به تدریج برخی از بنیعدی اسلام را پذیرفتند، هر چند بیشتر آنها مانند دیگر قبیلههای قریش، بر شرک خود باقی ماندند. | با آغاز دعوت رسول خدا، به تدریج برخی از بنیعدی اسلام را پذیرفتند، هر چند بیشتر آنها مانند دیگر قبیلههای قریش، بر شرک خود باقی ماندند. | ||
===مسلمانان بنیعدی=== | ===مسلمانان بنیعدی=== | ||
در هجرت به حبشه (5بعثت) افرادی از بنیعدی حضور داشتند. مُعَمّر بن عبدالله بن نَضله، عُروة بن عبدالعزّی بن حرثان، و عدی بن نَضلة بن عبدالعزّی از آن جمله هستند. | در هجرت به حبشه (5بعثت) افرادی از بنیعدی حضور داشتند. مُعَمّر بن عبدالله بن نَضله، عُروة بن عبدالعزّی بن حرثان، و عدی بن نَضلة بن عبدالعزّی از آن جمله هستند. | ||
معمر به سال هفتم ق. همراه [[جعفر بن ابیطالب]] به مدینه آمد؛ اما عروه و عدی پیش از بازگشت در حبشه درگذشتند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص365؛ انساب الاشراف، ج1، ص217.</ref> | معمر به سال هفتم ق. همراه [[جعفر بن ابیطالب]] به مدینه آمد؛ اما عروه و عدی پیش از بازگشت در حبشه درگذشتند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص365؛ انساب الاشراف، ج1، ص217.</ref> | ||
معمّر که در [[حجة الوداع]] سر مبارک پیامبر(ص) را تراشید، یک روایت از او گزارش کرده است: «لا یحتکر الا خاطئ». وی در روزگار خلیفه دوم در حبشه درگذشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص216؛ الاستیعاب، ج3، ص1434.</ref> | معمّر که در [[حجة الوداع]] سر مبارک پیامبر(ص) را تراشید، یک روایت از او گزارش کرده است: «لا یحتکر الا خاطئ». وی در روزگار خلیفه دوم در حبشه درگذشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص216؛ الاستیعاب، ج3، ص1434.</ref> | ||
[[عدی بن نضله]] نخستین مسلمانی دانسته شده که در اسلام از او ارث بردند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص217؛ الاستیعاب، ج3، ص1061؛ ج4، ص1502.</ref> | [[عدی بن نضله]] نخستین مسلمانی دانسته شده که در اسلام از او ارث بردند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص217؛ الاستیعاب، ج3، ص1061؛ ج4، ص1502.</ref> | ||
[[واقد بن عبدالله تمیمی]] از دیگر مسلمانان بود که پیش از ورود پیامبر(ص) به خانه ارقم مسلمان شد و در آغاز خلافت عمر (13ق.) درگذشت و نسلی باقی نگذاشت.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1550؛ الطبقات، ج3، ص298.</ref> | [[واقد بن عبدالله تمیمی]] از دیگر مسلمانان بود که پیش از ورود پیامبر(ص) به خانه ارقم مسلمان شد و در آغاز خلافت عمر (13ق.) درگذشت و نسلی باقی نگذاشت.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1550؛ الطبقات، ج3، ص298.</ref> | ||
===عدم همراهی قریش در غزوه بدر=== | ===عدم همراهی قریش در غزوه بدر=== | ||
آوردهاند که بنیعدی در [[غزوه بدر]] (2ق.) قریش را همراهی نکرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ تاریخ طبری، ج2، ص438؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص51.</ref> بر پایه گزارشی، آنها در سپاه قریش بودند؛ ولی در پی آگاهی از نجات کاروان تجاری مکه به ریاست [[ابوسفیان]] و اطمینان از سلامتی اموال تجاریشان، همراه [[بنیزهره]]، از تیرههای قریش، از میانه راه (ثنیه لَفت) به مکه بازگشتند.<ref>المغازی، ج1، ص45؛ انساب الاشراف، ج1، ص291؛ سبل الهدی، ج4، ص29.</ref> | آوردهاند که بنیعدی در [[غزوه بدر]] (2ق.) قریش را همراهی نکرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ تاریخ طبری، ج2، ص438؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص51.</ref> بر پایه گزارشی، آنها در سپاه قریش بودند؛ ولی در پی آگاهی از نجات کاروان تجاری مکه به ریاست [[ابوسفیان]] و اطمینان از سلامتی اموال تجاریشان، همراه [[بنیزهره]]، از تیرههای قریش، از میانه راه (ثنیه لَفت) به مکه بازگشتند.<ref>المغازی، ج1، ص45؛ انساب الاشراف، ج1، ص291؛ سبل الهدی، ج4، ص29.</ref> | ||
===هجرت به مدینه=== | ===هجرت به مدینه=== | ||
بر پایه گزارشی، به سال هفتم ق. همزمان با [[فتح خیبر]]، 70 تن از بنیعدی به صورت گروهی به مدینه هجرت کردند و مردی از آنها در مکه باقی نماند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص294؛ اسد الغابه، ج1، ص408.</ref> | بر پایه گزارشی، به سال هفتم ق. همزمان با [[فتح خیبر]]، 70 تن از بنیعدی به صورت گروهی به مدینه هجرت کردند و مردی از آنها در مکه باقی نماند.<ref>الاستیعاب، ج1، ص294؛ اسد الغابه، ج1، ص408.</ref> | ||
در مدینه نقشی برجسته از این تیره گزارش نشده و تنها بعضی از آنها مانند عمر بن خطاب فرمانده سریههایی چون تربه در [[شعبان]] سال ششم ق. بودهاند.<ref>المغازی، ج1، ص5؛ الطبقات، ج2، ص89.</ref> | در مدینه نقشی برجسته از این تیره گزارش نشده و تنها بعضی از آنها مانند عمر بن خطاب فرمانده سریههایی چون تربه در [[شعبان]] سال ششم ق. بودهاند.<ref>المغازی، ج1، ص5؛ الطبقات، ج2، ص89.</ref> | ||
آوردهاند که مَهجِع غلام سیاه پوست و یمنی عمر بن خطاب، نخستین فردی بود که در بدر به شهادت رسید.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص683؛ انساب الاشراف، ج1، ص296.</ref> | آوردهاند که مَهجِع غلام سیاه پوست و یمنی عمر بن خطاب، نخستین فردی بود که در بدر به شهادت رسید.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص683؛ انساب الاشراف، ج1، ص296.</ref> | ||
==بنیعدی پس از رسول خدا== | |||
== | برخی از بنیعدی همانند عمر بن خطاب در دوران خلافت ابوبکر، نقش محوری داشتند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص580-584؛ الرده، ص33-35.</ref> [[ابوبکر]] به سبب این خدمت، وی را جانشین خود کرد. عمر در روزگار خلافتش و هنگام تقسیم عطایا، بسیاری از تیرههای قریش را بر بنیعدی مقدم داشت.<ref>الطبقات، ج3، ص224؛ تاریخ طبری، ج4، ص210.</ref> | ||
برخی از بنیعدی همانند عمر بن خطاب در دوران خلافت ابوبکر، نقش محوری داشتند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص580-584؛ الرده، ص33-35.</ref> [[ابوبکر]] به سبب این خدمت، وی را جانشین خود کرد. عمر در روزگار خلافتش و هنگام تقسیم عطایا، بسیاری از تیرههای قریش را بر بنیعدی مقدم داشت.<ref>الطبقات، ج3، ص224؛ تاریخ طبری، ج4، ص210.</ref> | |||
===نقش بنیعدی در فتوحات=== | ===نقش بنیعدی در فتوحات=== | ||
بنیعدی در نبردهای رده و فتوحات شرکت داشتند. | بنیعدی در نبردهای رده و فتوحات شرکت داشتند. | ||
زید بن خطاب بن نفیل به سال 12ق. پرچمدار نبرد با [[مسیلمه کذاب]] در [[یمامه]] بود و در این نبرد کشته شد.<ref>الطبقات، ج3، ص354؛ تاریخ طبری، ج11، ص563؛ اسد الغابه، ج2، ص133.</ref> | زید بن خطاب بن نفیل به سال 12ق. پرچمدار نبرد با [[مسیلمه کذاب]] در [[یمامه]] بود و در این نبرد کشته شد.<ref>الطبقات، ج3، ص354؛ تاریخ طبری، ج11، ص563؛ اسد الغابه، ج2، ص133.</ref> | ||
خارجة بن حذافة بن غانم عدوی که از جنگاوران قریش بود، همراه [[عمرو بن عاص]] در روزگار عمر، نقشی مهم در فتح [[مصر]] ایفا کرد.<ref>الاستیعاب، ج2، ص418.</ref> وی در حکومت عمرو بر مصر، منصب قضاوت آنجا را داشت و در سحرگاه 19 [[رمضان]] سال 40ق. امامت جماعت صبح را به نیابت از عمرو عاص بر عهده داشت و به اشتباه به دست فردی از [[خوارج]] به قتل رسید.<ref>الطبقات، ج7، ص344؛ الاستیعاب، ج2، ص418.</ref> از خارجه روایتی به نقل از رسول خدا(ص) در فضیلت نماز وتر وارد شده است.<ref>الطبقات، ج4، ص143.</ref> | خارجة بن حذافة بن غانم عدوی که از جنگاوران قریش بود، همراه [[عمرو بن عاص]] در روزگار عمر، نقشی مهم در فتح [[مصر]] ایفا کرد.<ref>الاستیعاب، ج2، ص418.</ref> وی در حکومت عمرو بر مصر، منصب قضاوت آنجا را داشت و در سحرگاه 19 [[رمضان]] سال 40ق. امامت جماعت صبح را به نیابت از عمرو عاص بر عهده داشت و به اشتباه به دست فردی از [[خوارج]] به قتل رسید.<ref>الطبقات، ج7، ص344؛ الاستیعاب، ج2، ص418.</ref> از خارجه روایتی به نقل از رسول خدا(ص) در فضیلت نماز وتر وارد شده است.<ref>الطبقات، ج4، ص143.</ref> | ||
===نقش بنیعدی در دوران خلافت امام علی=== | ===نقش بنیعدی در دوران خلافت امام علی=== | ||
از نقش بنیعدی در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندان در دست نیست، جز این که در [[نبرد جمل]] به حمایت از اصحاب جمل برخاستند<ref>انساب الاشراف، ج11، ص294.</ref> و کشتگانی نیز دادند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1476.</ref> | از نقش بنیعدی در دوران خلافت [[امام علی(ع)]] آگاهی چندان در دست نیست، جز این که در [[نبرد جمل]] به حمایت از اصحاب جمل برخاستند<ref>انساب الاشراف، ج11، ص294.</ref> و کشتگانی نیز دادند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1476.</ref> | ||
[[عبدالله بن عمر|عبدالله بن عمر بن خطاب]] در شمار قاعدین بود و از بیعت با امیرالمؤمنین(ع) خودداری نمود<ref>الاخبار الطوال، ص141.</ref> و در جنگها او را یاری نکرد و هنگام فوت از این بابت ابراز ندامت میکرد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص951؛ اسد الغابه، ج3، ص238.</ref> | [[عبدالله بن عمر|عبدالله بن عمر بن خطاب]] در شمار قاعدین بود و از بیعت با امیرالمؤمنین(ع) خودداری نمود<ref>الاخبار الطوال، ص141.</ref> و در جنگها او را یاری نکرد و هنگام فوت از این بابت ابراز ندامت میکرد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص951؛ اسد الغابه، ج3، ص238.</ref> | ||
برادرش عبیدالله نیز در [[صفین]] در سپاه [[معاویه]] بود. | برادرش عبیدالله نیز در [[صفین]] در سپاه [[معاویه]] بود. | ||
===ستیز درون قبیلهای=== | ===ستیز درون قبیلهای=== | ||
برخی منابع به ستیز درون قبیلهای میان طوایف بنیعدی، از جمله [[بنیعمر]]، [[بنیجهم]] و [[بنیمطیع]] در نیمه سده اول ق. و دوره حکمرانی [[مروان بن حکم]] (42-49ق.) بر مدینه اشاره کردهاند.<ref>المنمق، ص13، 294-324؛ انساب الاشراف، ج10، ص487؛ تاریخ ابنخلدون، ج3، ص6.</ref> | برخی منابع به ستیز درون قبیلهای میان طوایف بنیعدی، از جمله [[بنیعمر]]، [[بنیجهم]] و [[بنیمطیع]] در نیمه سده اول ق. و دوره حکمرانی [[مروان بن حکم]] (42-49ق.) بر مدینه اشاره کردهاند.<ref>المنمق، ص13، 294-324؛ انساب الاشراف، ج10، ص487؛ تاریخ ابنخلدون، ج3، ص6.</ref> | ||
[[زید بن عمر|زید بن عمر بن خطاب]] که بعضی مادرش را امکلثوم دختر امیرالمؤمنین(ع) دانستهاند، در این ستیز همراه مادرش کشته شد.<ref>المنمق، ص310؛ الاستیعاب، ج1، ص124.</ref> علت این حادثه، باور خرافی خوله همسر ابوجهم بن حذافه بود که میپنداشت برای درمان پادرد خود و باطل کردن جادوی کنیز همسرش به نام زجاجه، باید پاهایش را با مغز او چرب کند و شوهرش را نیز به این کار متقاعد کرد. اعتراض و مراجعه فرزندان زجاجه به سرشناسان بنیعدی چون عبدالله بن عمر و [[عبدالله بن مطیع]]، به اختلاف میان آنها در این زمینه و سرانجام درگیری و ستیز و خونریزی انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص486؛ المنمق، ص296؛ جمهرة انساب العرب، ص157.</ref> | [[زید بن عمر|زید بن عمر بن خطاب]] که بعضی مادرش را امکلثوم دختر امیرالمؤمنین(ع) دانستهاند، در این ستیز همراه مادرش کشته شد.<ref>المنمق، ص310؛ الاستیعاب، ج1، ص124.</ref> علت این حادثه، باور خرافی خوله همسر ابوجهم بن حذافه بود که میپنداشت برای درمان پادرد خود و باطل کردن جادوی کنیز همسرش به نام زجاجه، باید پاهایش را با مغز او چرب کند و شوهرش را نیز به این کار متقاعد کرد. اعتراض و مراجعه فرزندان زجاجه به سرشناسان بنیعدی چون عبدالله بن عمر و [[عبدالله بن مطیع]]، به اختلاف میان آنها در این زمینه و سرانجام درگیری و ستیز و خونریزی انجامید.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص486؛ المنمق، ص296؛ جمهرة انساب العرب، ص157.</ref> | ||
===در رخداد حره=== | ===در رخداد حره=== | ||
در رخداد حرّه به سال 63ق. در حمله لشکر [[یزید]] به مدینه و کشتار مردم آن شهر، گروهی از بنیعدی نیز به دست شامیان به قتل رسیدند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص151.</ref> | در رخداد حرّه به سال 63ق. در حمله لشکر [[یزید]] به مدینه و کشتار مردم آن شهر، گروهی از بنیعدی نیز به دست شامیان به قتل رسیدند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص151.</ref> | ||
===در دوران خلافت الفائز فاطمی=== | ===در دوران خلافت الفائز فاطمی=== | ||
به سال 545ق. در دوران خلافت الفائز فاطمی، جماعتی از بنیعدی به مصر مهاجرت کردند و مورد استقبال صالح طلائع بن رزّیک وزیر فاطمیان قرار گرفتند و در برلّس، از مناطق ساحلی غرب مصر، سکنا یافتند.<ref>صبح الاعشی، ج1، ص407؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص766.</ref> برخی از بنیعدی نیز در [[قزوین]] ساکن بودند که گویا در رویداد فتوحات و یا پس از آن بدانجا رفتهاند. [[جعفر بن ادریس قزوینی]] که حدود 30 سال امام الحرمین بود، از آن جمله است.<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج1، ص170؛ ج2، ص375؛ ضیافة الاخوان، ص136.</ref> | به سال 545ق. در دوران خلافت الفائز فاطمی، جماعتی از بنیعدی به مصر مهاجرت کردند و مورد استقبال صالح طلائع بن رزّیک وزیر فاطمیان قرار گرفتند و در برلّس، از مناطق ساحلی غرب مصر، سکنا یافتند.<ref>صبح الاعشی، ج1، ص407؛ معجم قبائل العرب، ج2، ص766.</ref> برخی از بنیعدی نیز در [[قزوین]] ساکن بودند که گویا در رویداد فتوحات و یا پس از آن بدانجا رفتهاند. [[جعفر بن ادریس قزوینی]] که حدود 30 سال امام الحرمین بود، از آن جمله است.<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج1، ص170؛ ج2، ص375؛ ضیافة الاخوان، ص136.</ref> | ||
زید بن عمرو بن نفیل از حنفا بود.<ref>البدایة و النهایه، ج2، ص238؛ السیرة النبویه، ج1، ص225.</ref> | زید بن عمرو بن نفیل از حنفا بود.<ref>البدایة و النهایه، ج2، ص238؛ السیرة النبویه، ج1، ص225.</ref> | ||
===نعیم بن عبدالله=== | ===نعیم بن عبدالله=== | ||
[[نعیم بن عبدالله نحام]] از دیگر چهرههای عدوی است که او را دهمین مسلمان دانسته و درباره لقبش روایتی را به رسول خدا(ص) نسبت دادهاند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1508؛ اسد الغابه، ج4، ص570.</ref> | [[نعیم بن عبدالله نحام]] از دیگر چهرههای عدوی است که او را دهمین مسلمان دانسته و درباره لقبش روایتی را به رسول خدا(ص) نسبت دادهاند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1508؛ اسد الغابه، ج4، ص570.</ref> | ||
بنیعدی نعیم را به سبب حمایتهایش درباره بیوه زنان این تیره، در عقیدهاش آزاد نهادند و از وی خواستند که در [[مکه]] بماند تا این که به سال هفتم ق.<ref>اسد الغابه، ج4، ص570.</ref> یا پس از [[صلح حدیبیه]] (6ق.) به مدینه هجرت کرد.<ref>اسد الغابه، ج4، ص570؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص101.</ref> بیشتر منابع وی را از کشته شدگان اجنادین شام در سال 13ق.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص418؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص101.</ref> و برخی در [[رجب]] سال 13ق. در [[یرموک]] دانستهاند.<ref>الطبقات، ج4، ص103؛ الاستیعاب، ج4، ص1508.</ref> | بنیعدی نعیم را به سبب حمایتهایش درباره بیوه زنان این تیره، در عقیدهاش آزاد نهادند و از وی خواستند که در [[مکه]] بماند تا این که به سال هفتم ق.<ref>اسد الغابه، ج4، ص570.</ref> یا پس از [[صلح حدیبیه]] (6ق.) به مدینه هجرت کرد.<ref>اسد الغابه، ج4، ص570؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص101.</ref> بیشتر منابع وی را از کشته شدگان اجنادین شام در سال 13ق.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص418؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص101.</ref> و برخی در [[رجب]] سال 13ق. در [[یرموک]] دانستهاند.<ref>الطبقات، ج4، ص103؛ الاستیعاب، ج4، ص1508.</ref> | ||
===عمر بن خطاب=== | ===عمر بن خطاب=== | ||
عمر بن خطاب تا پیش از مسلمان شدن، از سرسختترین دشمنان رسول خدا(ص) بود<ref>اسد الغابه، ج3، ص644؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص177.</ref> و حتی از سوی قریش مامور قتل او شد.<ref>سیره ابناسحق، ج2، ص160؛ السیرة النبویه، ج1، ص343، 348؛ تاریخ دمشق، ج44، ص36.</ref> اما در پرتو آیاتی از [[قرآن]]، اسلام آورد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص345؛ انساب الاشراف، ج10، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص645.</ref> | عمر بن خطاب تا پیش از مسلمان شدن، از سرسختترین دشمنان رسول خدا(ص) بود<ref>اسد الغابه، ج3، ص644؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص177.</ref> و حتی از سوی قریش مامور قتل او شد.<ref>سیره ابناسحق، ج2، ص160؛ السیرة النبویه، ج1، ص343، 348؛ تاریخ دمشق، ج44، ص36.</ref> اما در پرتو آیاتی از [[قرآن]]، اسلام آورد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص345؛ انساب الاشراف، ج10، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص645.</ref> | ||
===حفصه دختر عمر=== | ===حفصه دختر عمر=== | ||
[[حفصه بنت عمر|حفصه]] دختر عمر بن خطاب که نخست در نکاح خنیس بن حذافه سهمی قرار داشت، پس از مرگ خنیس به نکاح رسول خدا(ص) درآمد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص889؛ اسد الغابه، ج1، ص40؛ تاریخ طبری، ج2، ص499.</ref> مادر وی و عبدالله، زینب بنت مظعون جمحی بود.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1811؛ اسد الغابه، ج6، ص65.</ref> | [[حفصه بنت عمر|حفصه]] دختر عمر بن خطاب که نخست در نکاح خنیس بن حذافه سهمی قرار داشت، پس از مرگ خنیس به نکاح رسول خدا(ص) درآمد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص889؛ اسد الغابه، ج1، ص40؛ تاریخ طبری، ج2، ص499.</ref> مادر وی و عبدالله، زینب بنت مظعون جمحی بود.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1811؛ اسد الغابه، ج6، ص65.</ref> | ||
===عبدالله بن عمر=== | ===عبدالله بن عمر=== | ||
عبدالله بن عمر در کودکی و همزمان با پدر اسلام آورد. پیش از پدر به مدینه هجرت کرد و جز دو [[نبرد بدر|نبرد بَدر]] و [[نبرد احد|اُحد]] که به دلیل سن کم در آنها اجازه شرکت نیافت، در بیشتر غزوهها حضور داشت.<ref>الاستیعاب، ج3، ص950؛ اسد الغابه، ج3، ص236.</ref> | عبدالله بن عمر در کودکی و همزمان با پدر اسلام آورد. پیش از پدر به مدینه هجرت کرد و جز دو [[نبرد بدر|نبرد بَدر]] و [[نبرد احد|اُحد]] که به دلیل سن کم در آنها اجازه شرکت نیافت، در بیشتر غزوهها حضور داشت.<ref>الاستیعاب، ج3، ص950؛ اسد الغابه، ج3، ص236.</ref> | ||
بعدها او به فقه و حدیث به ویژه در زمینه [[مناسک حج]] مشغول شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص950-951.</ref> | بعدها او به فقه و حدیث به ویژه در زمینه [[مناسک حج]] مشغول شد.<ref>الاستیعاب، ج3، ص950-951.</ref> | ||
وی به سال 73ق. در سن 84 سالگی در مکه درگذشت. | وی به سال 73ق. در سن 84 سالگی در مکه درگذشت. | ||
بر پایه این گزارش و با توجه به خبری که وی را هنگام عزیمت پیامبر(ص) به اُحد 14 ساله یاد کرده،<ref>الاستیعاب، ج3، ص950؛ الطبقات، ج4، ص106.</ref> به سال سوم بعثت زاده شده است. او از چهرههای برجسته فقه و حدیث اهل سنت است.<ref>اسد الغابه، ج3، ص236-238؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص462.</ref> | بر پایه این گزارش و با توجه به خبری که وی را هنگام عزیمت پیامبر(ص) به اُحد 14 ساله یاد کرده، <ref>الاستیعاب، ج3، ص950؛ الطبقات، ج4، ص106.</ref> به سال سوم بعثت زاده شده است. او از چهرههای برجسته فقه و حدیث اهل سنت است.<ref>اسد الغابه، ج3، ص236-238؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص462.</ref> | ||
===سعید بن زید=== | ===سعید بن زید=== | ||
سعید بن زید بن عمرو بن نفیل، برادر زن و شوهر خواهر عمر بن خطاب که با همسرش [[فاطمه بنت خطاب]] پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مسلمان شده و بدان سبب مورد ضرب و شتم عمر نیز قرار گرفته بود، زمینهساز اسلام آوردن وی شدند.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص235؛ الاستیعاب، ج2، ص614-615.</ref> | سعید بن زید بن عمرو بن نفیل، برادر زن و شوهر خواهر عمر بن خطاب که با همسرش [[فاطمه بنت خطاب]] پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مسلمان شده و بدان سبب مورد ضرب و شتم عمر نیز قرار گرفته بود، زمینهساز اسلام آوردن وی شدند.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص235؛ الاستیعاب، ج2، ص614-615.</ref> | ||
سعید به سبب ماموریتی که از سوی رسول خدا(ص) با [[طلحه]] به [[شام]] رفته بود، در بدر حضور نداشت؛ اما در بیشتر نبردهای اسلام شرکت یافت.<ref>الاستیعاب، ج2، ص615؛ البدایة و النهایه، ج8، ص57.</ref> | سعید به سبب ماموریتی که از سوی رسول خدا(ص) با [[طلحه]] به [[شام]] رفته بود، در بدر حضور نداشت؛ اما در بیشتر نبردهای اسلام شرکت یافت.<ref>الاستیعاب، ج2، ص615؛ البدایة و النهایه، ج8، ص57.</ref> | ||
بر پایه برخی از گزارشها، سعید به سال 51 یا 52ق. در وادی عقیق مدینه<ref>انساب الاشراف، ج10، ص472؛ الاستیعاب، ج2، ص620.</ref> و بر پایه برخی نقلهای دیگر، در [[کوفه]] درگذشت.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص473؛الطبقات، ج3، ص294.</ref> | بر پایه برخی از گزارشها، سعید به سال 51 یا 52ق. در وادی عقیق مدینه<ref>انساب الاشراف، ج10، ص472؛ الاستیعاب، ج2، ص620.</ref> و بر پایه برخی نقلهای دیگر، در [[کوفه]] درگذشت.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص473؛الطبقات، ج3، ص294.</ref> | ||
برخی منابع اهل سنت وی را از [[عشره مبشّره]] دانستهاند.<ref>اسد الغابه، ج2، ص143؛ الاصابه، ج1، ص24.</ref> | برخی منابع اهل سنت وی را از [[عشره مبشّره]] دانستهاند.<ref>اسد الغابه، ج2، ص143؛ الاصابه، ج1، ص24.</ref> | ||
===عبدالله بن مطیع=== | ===عبدالله بن مطیع=== | ||
عبدالله بن مطیع در قیام مردم مدینه در رخداد حرّه، فرمانده لشکر مهاجران و امیر مدینه از سوی [[ابنزبیر]] شد؛ اما در پی شکست از [[مسلم بن عقبه|مسلم]] (مسرف) بن عقبه، گریخت و جان به سلامت برد. | عبدالله بن مطیع در قیام مردم مدینه در رخداد حرّه، فرمانده لشکر مهاجران و امیر مدینه از سوی [[ابنزبیر]] شد؛ اما در پی شکست از [[مسلم بن عقبه|مسلم]] (مسرف) بن عقبه، گریخت و جان به سلامت برد. | ||
در دوران خلافت عبدالله بن زبیر، کنارش ماند تا اینکه به سال 73ق.<ref>تاریخ ابنخلدون، ج3، ص51؛ الاستیعاب، ج13، ص995؛ الاصابه، ج5، ص22.</ref> در محاصره [[حجاج بن یوسف ثقفی]] همراه با فرزند زبیر، ضمن مبارزه و رجزخوانی کنار [[کعبه]] کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص481-482؛ الاستیعاب، ج3، ص994.</ref> | در دوران خلافت عبدالله بن زبیر، کنارش ماند تا اینکه به سال 73ق.<ref>تاریخ ابنخلدون، ج3، ص51؛ الاستیعاب، ج13، ص995؛ الاصابه، ج5، ص22.</ref> در محاصره [[حجاج بن یوسف ثقفی]] همراه با فرزند زبیر، ضمن مبارزه و رجزخوانی کنار [[کعبه]] کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص481-482؛ الاستیعاب، ج3، ص994.</ref> | ||
===عبدالله بن حارث=== | ===عبدالله بن حارث=== | ||
عبدالله بن حارث بن عمرو و عبدالرحمن بن زید بن خطّاب، برادرزاده و داماد عمر و نوه دختری ابولبابة بن عبدالمنذر، هر دو را پس از ولادت پیامبر(ص) متبرک کرد و کامشان را برداشت.<ref>الاستیعاب، ج2، ص833-884؛ اسد الغابه، ج3، ص102، 346؛ الاصابه، ج5، ص8، 29.</ref> | عبدالله بن حارث بن عمرو و عبدالرحمن بن زید بن خطّاب، برادرزاده و داماد عمر و نوه دختری ابولبابة بن عبدالمنذر، هر دو را پس از ولادت پیامبر(ص) متبرک کرد و کامشان را برداشت.<ref>الاستیعاب، ج2، ص833-884؛ اسد الغابه، ج3، ص102، 346؛ الاصابه، ج5، ص8، 29.</ref> | ||
عبدالرحمن به سال 63ق. از سوی [[یزید بن معاویه]] مدتی حکمران مکه شد<ref>الاعلام، ج3، ص307.</ref> اما پس از حرکت عبدالله بن زبیر و ناتوانی عبدالرحمن در مهار وی، برکنار گشت.<ref>الطبقات، ج5، ص38.</ref> | عبدالرحمن به سال 63ق. از سوی [[یزید بن معاویه]] مدتی حکمران مکه شد<ref>الاعلام، ج3، ص307.</ref> اما پس از حرکت عبدالله بن زبیر و ناتوانی عبدالرحمن در مهار وی، برکنار گشت.<ref>الطبقات، ج5، ص38.</ref> | ||
===مناصب بنیعدی در دوران خلافت عمر=== | ===مناصب بنیعدی در دوران خلافت عمر=== | ||
بنیعدی در دوران خلافت عمر بن خطاب، به برخی از مناصب دست یافتند؛ از جمله نعمان بن عدی کارگزار وی در منطقه میسان از سرزمینهای بصره شد؛ ولی به سبب سرودن اشعاری غنایی و مبتذل برکنار گشت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص366؛ الطبقات، ج4، ص104.</ref> | بنیعدی در دوران خلافت عمر بن خطاب، به برخی از مناصب دست یافتند؛ از جمله نعمان بن عدی کارگزار وی در منطقه میسان از سرزمینهای بصره شد؛ ولی به سبب سرودن اشعاری غنایی و مبتذل برکنار گشت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص366؛ الطبقات، ج4، ص104.</ref> | ||
شفاء دختر عبدالله عاقله زنی بود که از سوی خلیفه به عنوان محتسب بازار مدینه منصوب شد و مورد عنایت وی بود.<ref>تاریخ دمشق، ج22، ص216؛ جمهرة انساب العرب، ص150؛ تخریج الدلالات السمعیه، ص74.</ref> پسرش [[سلیمان بن ابیحثمه]] در مسجد مدینه در روزگار عمر، امامت [[نماز تراویح]] را بر زنان و در روزگار [[عثمان]] بر مردان و زنان بر عهده داشت و برخی نیز مقام مادرش، محتسبی بازار مدینه، را برای وی یاد کردهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج22، ص215-220.</ref> | شفاء دختر عبدالله عاقله زنی بود که از سوی خلیفه به عنوان محتسب بازار مدینه منصوب شد و مورد عنایت وی بود.<ref>تاریخ دمشق، ج22، ص216؛ جمهرة انساب العرب، ص150؛ تخریج الدلالات السمعیه، ص74.</ref> پسرش [[سلیمان بن ابیحثمه]] در مسجد مدینه در روزگار عمر، امامت [[نماز تراویح]] را بر زنان و در روزگار [[عثمان]] بر مردان و زنان بر عهده داشت و برخی نیز مقام مادرش، محتسبی بازار مدینه، را برای وی یاد کردهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج22، ص215-220.</ref> | ||
عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید بن خطاب به سال 99ق. از سوی [[عمر بن عبدالعزیز]] که خود از جانب مادر نواده عمر بن خطاب و از بنیعدی بود،<ref>انساب الاشراف، ج12، ص382؛ الطبقات، ج5، ص263.</ref> ولایت کوفه را عهدهدار شد.<ref>انساب الاشراف، ج8، ص127؛ تجارب الامم، ج2، ص461؛ الطبقات، ج5، ص263.</ref> | عبدالحمید بن عبدالرحمن بن زید بن خطاب به سال 99ق. از سوی [[عمر بن عبدالعزیز]] که خود از جانب مادر نواده عمر بن خطاب و از بنیعدی بود، <ref>انساب الاشراف، ج12، ص382؛ الطبقات، ج5، ص263.</ref> ولایت کوفه را عهدهدار شد.<ref>انساب الاشراف، ج8، ص127؛ تجارب الامم، ج2، ص461؛ الطبقات، ج5، ص263.</ref> | ||
===در دوره عباسیان=== | ===در دوره عباسیان=== | ||
در دوره عباسیان نیز شماری بسیار از بنیعدی به ویژه فرزندان خلیفه دوم به حکومت و قضاوت شهرهای گوناگون رسیدند. | در دوره عباسیان نیز شماری بسیار از بنیعدی به ویژه فرزندان خلیفه دوم به حکومت و قضاوت شهرهای گوناگون رسیدند. | ||
[[هارون الرشید]] به رغم شکایت مردم از برخی از اینان اصرار داشت که کارگزاری از نسل عمر بن خطاب داشته باشد.<ref>جمهرة انساب العرب، ص150-155.</ref> | [[هارون الرشید]] به رغم شکایت مردم از برخی از اینان اصرار داشت که کارگزاری از نسل عمر بن خطاب داشته باشد.<ref>جمهرة انساب العرب، ص150-155.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۴۰: | ||
* '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق. | * '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق. | ||
* '''تاریخ خلیفه''': خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق. | * '''تاریخ خلیفه''': خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق. | ||
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | * '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | ||
* '''تاریخ مدینة دمشق''': ابنعساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق. | * '''تاریخ مدینة دمشق''': ابنعساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق. | ||
* '''تاریخ المدینة المنوره''': ابنشبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق. | * '''تاریخ المدینة المنوره''': ابنشبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۵۲: | ||
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق. | * '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق. | ||
* '''السیرة النبویه''': ابنهشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه. | * '''السیرة النبویه''': ابنهشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه. | ||
* '''سیره ابناسحق (السیر و المغازی)''': ابناسحق (م. 151ق.)، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث. | * '''سیره ابناسحق (السیر و المغازی)''': ابناسحق (م. 151ق.)، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث. | ||
* '''صبح الاعشی''': احمد بن علی القلقشندی (م. 821ق.)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، 1981م. | * '''صبح الاعشی''': احمد بن علی القلقشندی (م. 821ق.)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، 1981م. | ||
* '''ضیافة الاخوان''': محمد بن الحسن القزوینی، به کوشش حسینی، قم، المطبعة العلمیه، 1397ق. | * '''ضیافة الاخوان''': محمد بن الحسن القزوینی، به کوشش حسینی، قم، المطبعة العلمیه، 1397ق. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۶۳: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{قبایل عرب}} | {{قبایل عرب}} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:قبیله قریش]] | [[رده:قبیله قریش]] | ||
[[رده:قبایل عربستان]] | [[رده:قبایل عربستان]] | ||
[[رده:خاندانهای تاثیرگذار در حرمین]] | [[رده:خاندانهای تاثیرگذار در حرمین]] |