در حال ویرایش تبع اسعد حمیری
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{در دست ویرایش|ماه=[[آذر]]|روز=[[۸]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
}} | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
'''تُبَّع اسعد حمیری''': از سازندگان باب الکعبه و پوشاننده بیت است. | |||
==نسبشناسی== | ==نسبشناسی== | ||
ابوکَرِب تبّع تبان اسعد بن مَلْکَی کرِب حِمیری مشهور به تبّع سوم از پادشاهان [[یمن]] موسوم به [[تبابعه]] در نیمه اول سده پنجم پیش از میلاد بود.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص566-567؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص61.</ref> در [[آیه]] 14 [[سوره ق]] و نیز آیه 37 [[سوره دخان]] نام قوم تبع یاد شده است. | ابوکَرِب تبّع تبان اسعد بن مَلْکَی کرِب حِمیری مشهور به تبّع سوم از پادشاهان [[یمن]] موسوم به [[تبابعه]] در نیمه اول سده پنجم پیش از میلاد بود.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص566-567؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص61.</ref> در [[آیه]] 14 [[سوره ق]] و نیز آیه 37 [[سوره دخان]] نام قوم تبع یاد شده است. | ||
شماری از مفسران، تبع یاد شده در آن آیات را همین تبان اسعد دانستهاند.<ref>التبیان، ج9، ص362؛ مجمع البیان، ج9، ص216؛ تفسیر الصافی، ج4، ص408.</ref> برخی تبع را از نامهای عمومی حاکمان حمیری یمن (تبابعه) شمردهاند که در میان سالهای 300 تا 525م. حکومت کردهاند.<ref>تهذیب الاسماء، ج2، ص65.</ref> | شماری از مفسران، تبع یاد شده در آن آیات را همین تبان اسعد دانستهاند.<ref>التبیان، ج9، ص362؛ مجمع البیان، ج9، ص216؛ تفسیر الصافی، ج4، ص408.</ref> برخی تبع را از نامهای عمومی حاکمان حمیری یمن (تبابعه) شمردهاند که در میان سالهای 300 تا 525م. حکومت کردهاند.<ref>تهذیب الاسماء، ج2، ص65.</ref> | ||
==شرح حال اجمالی== | ==شرح حال اجمالی== | ||
به احتمال، تبع اسعد در اواخر نیمه دوم سده چهارم م. در [[خمر|خَمِر]] در 60 کیلومتری شمال [[صنعا]] زاده شد.<ref>الاکلیل، ص114؛ تاریخ مدینة صنعاء، ص577.</ref> چندی به اشتراک با پدرش ملکی کرب بر یمن حکم راند و در حدود سال 378م./400م. به تنهایی بر تخت نشست. سالهای 415، 420 و 430م. را زمان پایان حکومت وی دانستهاند.<ref>المفصل، ج4، ص223.</ref> با توجه به کتیبهای مربوط به سال 428م. که در آن از نذر برای سلامت تبع اسعد و فرزندانش سخن رفته، به احتمال حکومت وی تا سال 430م. و حتی پس از آن ادامه داشته است.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج14، ص494.</ref> | به احتمال، تبع اسعد در اواخر نیمه دوم سده چهارم م. در [[خمر|خَمِر]] در 60 کیلومتری شمال [[صنعا]] زاده شد.<ref>الاکلیل، ص114؛ تاریخ مدینة صنعاء، ص577.</ref> چندی به اشتراک با پدرش ملکی کرب بر یمن حکم راند و در حدود سال 378م./400م. به تنهایی بر تخت نشست. سالهای 415، 420 و 430م. را زمان پایان حکومت وی دانستهاند.<ref>المفصل، ج4، ص223.</ref> با توجه به کتیبهای مربوط به سال 428م. که در آن از نذر برای سلامت تبع اسعد و فرزندانش سخن رفته، به احتمال حکومت وی تا سال 430م. و حتی پس از آن ادامه داشته است.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج14، ص494.</ref> | ||
==بررسی تاریخی== | ==بررسی تاریخی== | ||
گزارشهای تاریخی در باره زندگی و حکومت تبع سوم، آکنده از افسانهسرایی یهودیان است و در بیشتر آنها رد پای فضیلتتراشی آنان آشکارا دیده میشود. کلیگویی و عدم تفکیک دقیق رویدادهای تاریخی در منابع و اختلاف مورخان در نسبت دادن رخدادهای یکسان به افراد گوناگون، از دیگر مشکلاتی است که در بررسی تاریخ تبابعه با آن روبهرو هستیم. | گزارشهای تاریخی در باره زندگی و حکومت تبع سوم، آکنده از افسانهسرایی یهودیان است و در بیشتر آنها رد پای فضیلتتراشی آنان آشکارا دیده میشود. کلیگویی و عدم تفکیک دقیق رویدادهای تاریخی در منابع و اختلاف مورخان در نسبت دادن رخدادهای یکسان به افراد گوناگون، از دیگر مشکلاتی است که در بررسی تاریخ تبابعه با آن روبهرو هستیم. | ||
آگاهیهای مربوط به زندگی تبع اسعد و نواده وی، تبع بن حسان بن تبع اسعد، با هم درآمیخته و کارهای هر یک به دیگری نسبت داده شده است. | آگاهیهای مربوط به زندگی تبع اسعد و نواده وی، تبع بن حسان بن تبع اسعد، با هم درآمیخته و کارهای هر یک به دیگری نسبت داده شده است. | ||
تاریخنگاران عدنانی نیز بدون دقت کافی، این گزارشها را در متون تاریخی خویش ثبت کردند. تاریخ زندگی تبع، نمونهای آشکار از این تلاشها است. فتوحات بیشمار نسبت داده شده به تبع همچون حمله به شهرهای [[حیره]]، [[انبار]]، [[موصل]] و [[آذربایجان]] و سپس نبرد با ترکان<ref>تاریخ طبری، ج1، ص566-568.</ref> و نیز تهاجم به [[چین]] به تحریک فرستاده پادشاه [[هند]] و تصرف آن و اسکان 12هزار تن از سپاهیان در [[تبت]] را میتوان رهاورد همینگونه تاریخنگاری دانست.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص567.</ref> | تضاد [[قحطانیان]] (عرب جنوبی) و [[عدنانیان]] (عرب شمالی) پس از ظهور [[اسلام]] نیز ادامه یافت و قحطانیان که با سیادت عدنانیان روبهرو بودند، تلاشی گسترده را برای تاریخسازی و تثبیت برتری خویش در زمینههای گوناگون از جمله حکومتداری آغاز کردند.<ref>نک: المفصل، ج2، ص153؛ ج8، ص26.</ref> | ||
تاریخنگاران عدنانی نیز بدون دقت کافی، این گزارشها را در متون تاریخی خویش ثبت کردند. تاریخ زندگی تبع، نمونهای آشکار از این تلاشها است. فتوحات بیشمار نسبت داده شده به تبع همچون حمله به شهرهای [[حیره]]، [[انبار]]، [[موصل]] و [[آذربایجان]] و سپس نبرد با ترکان<ref>تاریخ طبری، ج1، ص566-568.</ref> و نیز تهاجم به [[چین]] به تحریک فرستاده پادشاه [[هند]] و تصرف آن و اسکان 12هزار تن از سپاهیان در [[تبت]] را میتوان رهاورد همینگونه تاریخنگاری دانست.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص567.</ref> | |||
==حمله به چین و یثرب== | ==حمله به چین و یثرب== | ||
خط ۵۸: | خط ۳۰: | ||
با پذیرش رگههایی از حقیقت در گزارشهای یاد شده، باید گفت که فاصله فراوان چین با یمن، یاد نشدن از سرنوشت سرزمینهای میان یمن و چین و نیز تعداد انبوه سربازان، پذیرش این گزارشها را دشوار مینماید. | با پذیرش رگههایی از حقیقت در گزارشهای یاد شده، باید گفت که فاصله فراوان چین با یمن، یاد نشدن از سرنوشت سرزمینهای میان یمن و چین و نیز تعداد انبوه سربازان، پذیرش این گزارشها را دشوار مینماید. | ||
برخی منابع لشکرکشی تبع به یثرب را در پی تعدی و ستم یهودیان ساکن در یثرب به [[اوس]] و [[خزرج]] که خود از مهاجران جنوبی بودند و شکایت [[مالک بن عجلان خزرجی]] به تبع دانستهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197.</ref> بر پایه این گزارشها، کشته شدن پسر تبع بر اثر دسیسهای در یثرب، موجب شد تا تبع به قصد ویرانی یثرب و کشتار مردم آن با لشکری انبوه رهسپار آن جا شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197؛ تاریخ طبری، ج2، ص105.</ref> | بر اساس این گزارشها، وی در مسیر بازگشت از این تهاجم، از [[یثرب]] گذشت و پسرش را به حکمرانی آن جا گمارد.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص105؛ الکامل، ج1، ص416.</ref> افزون بر اینکه نام پسر تبع در این گزارشها یاد نشده، وجود نظام قبیلهای در یثرب و نابرخورداری از مدنیت و حکومت در این شهر، <ref>نک: یثرب قبل الاسلام، ص125 به بعد.</ref> پذیرش این گزارش را دشوار میسازد. | ||
برخی منابع لشکرکشی تبع به یثرب را در پی تعدی و ستم یهودیان ساکن در یثرب به [[اوس]] و [[خزرج]] که خود از مهاجران جنوبی بودند و شکایت [[مالک بن عجلان خزرجی]] به تبع دانستهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197.</ref> بر پایه این گزارشها، کشته شدن پسر تبع بر اثر دسیسهای در یثرب، موجب شد تا تبع به قصد ویرانی یثرب و کشتار مردم آن با لشکری انبوه رهسپار آن جا شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197؛ تاریخ طبری، ج2، ص105.</ref> | |||
آوردهاند که یثربیان روزها با تبع نبرد میکردند و شبها برای وی و لشکریانش به عنوان میهمان غذا میبردند. این کار تعجب تبع را برانگیخت و سبب شد که ایشان را ستایش کند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص21.</ref> یک امپراتوری بزرگ که کشورهای دوردست همچون چین را درنوردیده و 12 هزار تن نیرو در تبت بر جای نهاده، بعید است با یثربیان کم جمعیت و فاقد حکومت و ارتش مرکزی به نبرد برخیزد. | آوردهاند که یثربیان روزها با تبع نبرد میکردند و شبها برای وی و لشکریانش به عنوان میهمان غذا میبردند. این کار تعجب تبع را برانگیخت و سبب شد که ایشان را ستایش کند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص21.</ref> یک امپراتوری بزرگ که کشورهای دوردست همچون چین را درنوردیده و 12 هزار تن نیرو در تبت بر جای نهاده، بعید است با یثربیان کم جمعیت و فاقد حکومت و ارتش مرکزی به نبرد برخیزد. | ||
بر پایه برخی گزارشها، دو کاهن یهودی از قبیله [[بنیقریظه]] به نام کعب و اسد به وساطت نزد تبع رفتند و با این توجیه که یثرب در آینده موطن پیامبری از [[قریش]] خواهد بود، او را از حمله به آن بازداشتند. | |||
وی | وی با پذیرش نصیحت ایشان به آیین [[یهود]] گروید و به یمن بازگشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص21-22؛ تاریخ طبری، ج2، ص105.</ref> آگاهی کاهنان یهود از آینده دور و اشاره به مکان مهاجرت و نیز طایفه پیامبر که حتی در [[تورات]] نیز به آن اشاره نشده، از نکات تاملبرانگیز این گزارش است. | ||
==احترام به کعبه== | ==احترام به کعبه== | ||
خط ۷۵: | خط ۴۹: | ||
از این رو، با تشویق تبع امیدوار بودند که زمینه نابودی وی را فراهم نمایند. اما تبع با دو کاهن یاد شده مشورت کرد و آنها با برشمردن فضیلتهای کعبه، او را به حفظ حرمت آن و انجام مناسک زیارت تشویق کردند. او از آن دو پرسید که چرا یهودیان به زیارت کعبه نمیروند. | از این رو، با تشویق تبع امیدوار بودند که زمینه نابودی وی را فراهم نمایند. اما تبع با دو کاهن یاد شده مشورت کرد و آنها با برشمردن فضیلتهای کعبه، او را به حفظ حرمت آن و انجام مناسک زیارت تشویق کردند. او از آن دو پرسید که چرا یهودیان به زیارت کعبه نمیروند. | ||
آنان در پاسخ، به وجود بتها و ریختن خون قربانیها در آن مکان اشاره کردند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص107-108؛ التیجان، ص305-307.</ref> سپس تبع دست و پای هذیلیان را قطع کرد و به زیارت کعبه شتافت<ref>تاریخ طبری، ج2، ص107؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص198؛ البدایة و النهایه، ج2، ص164-165.</ref> و ضمن بزرگداشت آن، به انجام مناسکی چون [[طواف]] و قربانی کردن و تراشیدن سر پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص24؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص198.</ref> | آنان در پاسخ، به وجود بتها و ریختن خون قربانیها در آن مکان اشاره کردند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص107-108؛ التیجان، ص305-307.</ref> سپس تبع دست و پای هذیلیان را قطع کرد و به زیارت کعبه شتافت<ref>تاریخ طبری، ج2، ص107؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص198؛ البدایة و النهایه، ج2، ص164-165.</ref> و ضمن بزرگداشت آن، به انجام مناسکی چون [[طواف]] و قربانی کردن و تراشیدن سر پرداخت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص24؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص198.</ref> | ||
آن گاه در رویایی چندباره، به پوشاندن خانه کعبه ماموریت یافت. وی پوششی از الیاف خرما برای خانه خدا فراهم کرد؛ ولی آن پوشش پس از چندی از میان رفت و او بار دیگر کعبه را با پارچههای راهراه و بُرد یمانی پوشاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص198.</ref> | |||
اهتمام یهودیان و یمنیان به حفظ حرمت و کرامت کعبه که برای عدنانیها، اهمیت حیاتی دارد، با آنکه یهودیان در مکانهایی جز کعبه [[حج]] مینهادند، و نیز تحریک تبع برای حمله به کعبه از جانب هذیلیهای عدنانی، جای تامل دارد. | اهتمام یهودیان و یمنیان به حفظ حرمت و کرامت کعبه که برای عدنانیها، اهمیت حیاتی دارد، با آنکه یهودیان در مکانهایی جز کعبه [[حج]] مینهادند، و نیز تحریک تبع برای حمله به کعبه از جانب هذیلیهای عدنانی، جای تامل دارد. | ||
==اشعار منسوب== | ==اشعار منسوب== | ||
در شعری عربی که به تبع نسبت داده شده، او مدعی انجام کارهایی چون پوشاندن خانه، تقسیم گوشت شش هزار قربانی میان مردم، پیشگیری از وارد کردن مردار و خون آن به کعبه، هفت ماه اقامت در مکه، [[سجده]] در [[مقام ابراهیم]]، و ساختن کلیدی برای دَرِ کعبه شده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197.</ref> | در شعری عربی که به تبع نسبت داده شده، او مدعی انجام کارهایی چون پوشاندن خانه، تقسیم گوشت شش هزار قربانی میان مردم، پیشگیری از وارد کردن مردار و خون آن به کعبه، هفت ماه اقامت در مکه، [[سجده]] در [[مقام ابراهیم]]، و ساختن کلیدی برای دَرِ کعبه شده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص197.</ref> | ||
در شعر عربی دیگر که به تبع نسبت دادهاند، وی آرزوی دیدار با [[پیامبر]] و وزارت وی را دارد.<ref>المعارف، ص60؛ مروج الذهب، ج1، ص82.</ref> افزون بر تعداد بسیار قربانیها، تسلط تبع به [[زبان عربی]] و سرودن دو شعر به این زبان، با وجود تاکید منابع بر تفاوت زبان یمن و [[حجاز]]<ref>المفصل، ج16، ص196؛ ج17، ص28.</ref> از نکات درخور توجه است. شگفت آنکه در شعر یاد شده، وی پیامبر را با لقب احمد میخواند و خود را پسر عموی او میداند.<ref>المعارف، ص60؛ البدایة و النهایه، ج2، ص166.</ref> | در شعر عربی دیگر که به تبع نسبت دادهاند، وی آرزوی دیدار با [[پیامبر]] و وزارت وی را دارد.<ref>المعارف، ص60؛ مروج الذهب، ج1، ص82.</ref> افزون بر تعداد بسیار قربانیها، تسلط تبع به [[زبان عربی]] و سرودن دو شعر به این زبان، با وجود تاکید منابع بر تفاوت زبان یمن و [[حجاز]]<ref>المفصل، ج16، ص196؛ ج17، ص28.</ref> از نکات درخور توجه است. شگفت آنکه در شعر یاد شده، وی پیامبر را با لقب احمد میخواند و خود را پسر عموی او میداند.<ref>المعارف، ص60؛ البدایة و النهایه، ج2، ص166.</ref> | ||
==نخستین پوشاننده کعبه== | ==نخستین پوشاننده کعبه== | ||
برخی از منابع تبع را نخستین پوشاننده کعبه و اولین سازنده در و قفل و بندی پارسی برای آن دانستهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص64؛ التاریخ القویم، ج2، ص468.</ref> شماری دیگر از منابع با توجه به معنای لغوی اجیاد (اسبان تیزرو) نامگذاری منطقه [[اجیاد|اَجیاد]] در مکه را به سبب گرد آمدن اسبهای تبع در آن جا شمردهاند. | برخی از منابع تبع را نخستین پوشاننده کعبه و اولین سازنده در و قفل و بندی پارسی برای آن دانستهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص64؛ التاریخ القویم، ج2، ص468.</ref> شماری دیگر از منابع با توجه به معنای لغوی اجیاد (اسبان تیزرو) نامگذاری منطقه [[اجیاد|اَجیاد]] در مکه را به سبب گرد آمدن اسبهای تبع در آن جا شمردهاند. | ||
نیز نامگذاری کوه [[قعیقعان]] (از ریشه قعقع به معنای صدای برخورد اسلحه) را به دلیل گرد آمدن سلاحهای لشکریان تبع در آن سرزمین دانستهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص133؛ الامکنة و المیاه، ج1، ص70؛ التاریخ القویم، ج3، ص547.</ref> برخی این کارهای تبع را مربوط به دوره آغازین حکومت [[خزاعه]] بر مکه شمردهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص132.</ref> | نیز نامگذاری کوه [[قعیقعان]] (از ریشه قعقع به معنای صدای برخورد اسلحه) را به دلیل گرد آمدن سلاحهای لشکریان تبع در آن سرزمین دانستهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص133؛ الامکنة و المیاه، ج1، ص70؛ التاریخ القویم، ج3، ص547.</ref> برخی این کارهای تبع را مربوط به دوره آغازین حکومت [[خزاعه]] بر مکه شمردهاند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص132.</ref> | ||
از آن پس، تبع با همراهی شماری از بزرگان یمن که به آیین یهود گرویده بودند، به یمن بازگشت. وی مردم یمن را به دین یهود فراخواند؛ ولی مردم نپذیرفتند. پس نزد آتشی که به باور ایشان بیگناهان را نمیسوزاند، داوری بردند و یهودیان از این آزمایش سربلند بیرون آمدند و بدینسان، یمنیان آیین یهود را پذیرفتند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص108-109؛ التیجان، ص307.</ref> این بخش از گزارش نیز به دلیل همانندیِ این اعتقاد با باور یهودیان در باره [[قبة السلسله]] در [[بیت المقدس]] و نیز اسطورههای باستانی دیگر، درخور تامل است. | |||
==مدت حکومت== | ==مدت حکومت== | ||
از باقیمانده دوران حکومت تبع در یمن گزارشی در دست نیست. در برخی از منابع، مدت پادشاهی او 84 سال یاد شده است.<ref>مروج الذهب، ج2، ص61.</ref> شماری از منابع، عمر وی را بسیار بلند و حدود 320 سال برشمردهاند<ref>التیجان، ص308.</ref> که با توجه به نگاشتههای کتیبههای یافت شده، صحیح به نظر نمیرسد. همچنین منابع از دو فرزند وی به نام عمرو و حِسان یاد کردهاند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص28؛ تاریخ طبری، ج2، ص115؛ البدایة و النهایه، ج2، ص167.</ref> | از باقیمانده دوران حکومت تبع در یمن گزارشی در دست نیست. در برخی از منابع، مدت پادشاهی او 84 سال یاد شده است.<ref>مروج الذهب، ج2، ص61.</ref> شماری از منابع، عمر وی را بسیار بلند و حدود 320 سال برشمردهاند<ref>التیجان، ص308.</ref> که با توجه به نگاشتههای کتیبههای یافت شده، صحیح به نظر نمیرسد. همچنین منابع از دو فرزند وی به نام عمرو و حِسان یاد کردهاند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص28؛ تاریخ طبری، ج2، ص115؛ البدایة و النهایه، ج2، ص167.</ref> | ||
گفتاری از پیامبر(ص) نقل شده که به سبب خدمات تبع به کعبه، از نکوهش وی نهی کرده است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص249؛ تاریخ دمشق، ج11، ص5.</ref> شماری از منابع، داستانی مفصل در باره اسلام آوردن تبع پیش از [[بعثت پیامبر]] و نیز نگارش نامهای به پیامبر و سپردن آن به فرزندانش و رسیدن آن نامه به پیامبر به دست فردی از [[انصار]] نقل کردهاند.<ref>بهجة النفوس، ج1، ص536؛ تاریخ دمشق، ج11، ص10-13.</ref> نیز شماری از منابع، از گرویدن تبع به آیین [[ابراهیم(ع)]] گزارش دادهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج11، ص6.</ref> | گفتاری از پیامبر(ص) نقل شده که به سبب خدمات تبع به کعبه، از نکوهش وی نهی کرده است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص249؛ تاریخ دمشق، ج11، ص5.</ref> شماری از منابع، داستانی مفصل در باره اسلام آوردن تبع پیش از [[بعثت پیامبر]] و نیز نگارش نامهای به پیامبر و سپردن آن به فرزندانش و رسیدن آن نامه به پیامبر به دست فردی از [[انصار]] نقل کردهاند.<ref>بهجة النفوس، ج1، ص536؛ تاریخ دمشق، ج11، ص10-13.</ref> نیز شماری از منابع، از گرویدن تبع به آیین [[ابراهیم(ع)]] گزارش دادهاند.<ref>تاریخ دمشق، ج11، ص6.</ref> | ||
برخی گزارشها پا را از این نیز فراتر نهاده و تبع را پیامبر خواندهاند.<ref>البحر المحیط، ج9، ص406.</ref> برخی دیگر او را همان [[ذوالقرنین]] دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج4، ص305، «تبع. </ref> و شماری نیز تردید پیامبر در باره نبوت تبع را یادآور شدهاند.<ref>تفسیر ابنابیحاتم، ج1، ص3289؛ تفسیر ابن کثیر، ج7، ص238.</ref> | برخی گزارشها پا را از این نیز فراتر نهاده و تبع را پیامبر خواندهاند.<ref>البحر المحیط، ج9، ص406.</ref> برخی دیگر او را همان [[ذوالقرنین]] دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج4، ص305، «تبع. </ref> و شماری نیز تردید پیامبر در باره نبوت تبع را یادآور شدهاند.<ref>تفسیر ابنابیحاتم، ج1، ص3289؛ تفسیر ابن کثیر، ج7، ص238.</ref> | ||
==انگیزه ساخت روایات جعلی== | ==انگیزه ساخت روایات جعلی== | ||
گمان میرود ساختن این روایات در نهی از نکوهش تبع نیز از ستیزهجویی عدنانیها و قحطانیها نشان دارد و نسبت دادن اسلام به تبع و ادعای نسبتش با پیامبر و حتی [[نبوت]] وی، تلاش برای ایجاد پیشینه تدین و [[اسلام]] برای یمنیان در مسیر پیشگیری از برخورد خصمانه عدنانیها بر ضد ایشان، صورت گرفته است. روایت شدن این گزارشها از جانب افرادی چون [[کعبالاحبار]]، [[وهب بن منبه]]، [[عبدالله بن سلام]]، و [[ابوهریره]] که وابستگی آنان به آیین یهود و تعصب یمنی ایشان آشکار است،<ref>نک: المفصل، ج2، ص61-62.</ref> اعتماد به روایتهای یاد شده را دشوارتر مینماید.<ref>المفصل، ج2، ص153.</ref> | گمان میرود ساختن این روایات در نهی از نکوهش تبع نیز از ستیزهجویی عدنانیها و قحطانیها نشان دارد و نسبت دادن اسلام به تبع و ادعای نسبتش با پیامبر و حتی [[نبوت]] وی، تلاش برای ایجاد پیشینه تدین و [[اسلام]] برای یمنیان در مسیر پیشگیری از برخورد خصمانه عدنانیها بر ضد ایشان، صورت گرفته است. روایت شدن این گزارشها از جانب افرادی چون [[کعبالاحبار]]، [[وهب بن منبه]]، [[عبدالله بن سلام]]، و [[ابوهریره]] که وابستگی آنان به آیین یهود و تعصب یمنی ایشان آشکار است، <ref>نک: المفصل، ج2، ص61-62.</ref> اعتماد به روایتهای یاد شده را دشوارتر مینماید.<ref>المفصل، ج2، ص153.</ref> | ||
شماری از منابع، کارهای تبع اسعد را به نوادهاش تبع فرزند حسان نسبت دادهاند. به باور ایشان، وی خانه خدا را با پارچهای از جنس جامه فاخر و گرانبهای خود پوشاند<ref>تاریخ بلعمی، ج1، ص573.</ref> و به دلیل جای داشتن آشپزخانه وی در درهای میان دو کوه در [[عرفات]] و اطعام حاجیان در موسم حج، این دره به [[شعب المطابخ]] شهرت یافت.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص631.</ref> تنبیه یهودیان یثرب و نیز اشتهار منطقه اجیاد به سبب گرد آمدن اسبهای تبع، به وی نسبت داده شده است.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص631؛ المنتظم، ج2، ص76.</ref> | شماری از منابع، کارهای تبع اسعد را به نوادهاش تبع فرزند حسان نسبت دادهاند. به باور ایشان، وی خانه خدا را با پارچهای از جنس جامه فاخر و گرانبهای خود پوشاند<ref>تاریخ بلعمی، ج1، ص573.</ref> و به دلیل جای داشتن آشپزخانه وی در درهای میان دو کوه در [[عرفات]] و اطعام حاجیان در موسم حج، این دره به [[شعب المطابخ]] شهرت یافت.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص631.</ref> تنبیه یهودیان یثرب و نیز اشتهار منطقه اجیاد به سبب گرد آمدن اسبهای تبع، به وی نسبت داده شده است.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص631؛ المنتظم، ج2، ص76.</ref> | ||
در برخی پژوهشهای تازه، نسبت یافتن برخی از این کارها به تبع بن حسان، برداشتی اشتباه از منابع نخستین شمرده شده است؛ مانند آن چه [[ابنهشام]] در باره تبع اسعد آورده و دیگران با اشتباه در فهم گزارش وی، آن کارهای انجام شده در [[مکه]] را به نواده تبع نسبت دادهاند.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج14، ص492؛ قس: السیرة النبویه، ج1، ص20.</ref> | |||
در برخی پژوهشهای تازه، نسبت یافتن برخی از این کارها به تبع بن حسان، برداشتی اشتباه از منابع نخستین شمرده شده است؛ مانند آن چه [[ابنهشام]] در باره تبع اسعد آورده و دیگران با اشتباه در فهم گزارش وی، آن کارهای انجام شده در [[مکه]] را به نواده تبع نسبت دادهاند.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج14، ص492؛ قس: السیرة النبویه، ج1، ص20.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۲۹: | ||
* '''المنتظم''': ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛ | * '''المنتظم''': ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛ | ||
* '''یثرب قبل الاسلام''': محمد السید الوکیل، جده، دار المجتمع، 1406ق. | * '''یثرب قبل الاسلام''': محمد السید الوکیل، جده، دار المجتمع، 1406ق. | ||