در حال ویرایش جارالله
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
«جارالله» اصطلاحی ترکیبی به معنای همسایه [[خدا]] یا در پناه خدا است. ماده «ج ـ و ـ ر» به معنای عدول و میل است و واژه جار، صفت بر وزن فَعَل، <ref>اعراب القرآن، ج5، ص35.</ref> به معنای هممسکن و همسایه میباشد. مجاورت و جِوار نیز از همین ماده به اینمعنا و نیز به معنای «در پناه و حمایت دیگری بودن» است.<ref>العین، ج1، ص176؛ لسان العرب، ج4، ص153؛ تاج العروس، ج6، ص220، «جور. </ref>ترکیب اضافی «جارالله» به صورت مستقیم یا با مستتر دانستن بیت پیش از الله (جار بیت الله) به معنای همسایه خدا، همسایه خانه خدا، در پناه خدا، یا در پناه خانه خدا است. | «جارالله» اصطلاحی ترکیبی به معنای همسایه [[خدا]] یا در پناه خدا است. ماده «ج ـ و ـ ر» به معنای عدول و میل است و واژه جار، صفت بر وزن فَعَل، <ref>اعراب القرآن، ج5، ص35.</ref> به معنای هممسکن و همسایه میباشد. مجاورت و جِوار نیز از همین ماده به اینمعنا و نیز به معنای «در پناه و حمایت دیگری بودن» است.<ref>العین، ج1، ص176؛ لسان العرب، ج4، ص153؛ تاج العروس، ج6، ص220، «جور. </ref>ترکیب اضافی «جارالله» به صورت مستقیم یا با مستتر دانستن بیت پیش از الله (جار بیت الله) به معنای همسایه خدا، همسایه خانه خدا، در پناه خدا، یا در پناه خانه خدا است. | ||
== | ==لفظ جار در قرآن== | ||
لفظ جار در آیه 36 [[سوره نساء]] به همسایه<ref>الکشاف، ج1، ص509؛ جوامع الجامع، ج1، ص255.</ref>و در آیه 48 [[سوره انفال]] به پناه و یاور<ref>التبیان، ج5، ص134؛ مجمع البیان، ج4، ص844.</ref>تفسیر شده است. ششمین آیه [[سوره توبه]] نیز با بیان استجاره و پناه خواستن برخی [[مشرکان]] برای شنیدن سخن خداوند، [[پیامبر(ص)]] را به پناه دادن به ایشان موظف کرده است.<ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص157؛ جامع البیان، ج10، ص57.</ref> | لفظ جار در آیه 36 [[سوره نساء]] به همسایه<ref>الکشاف، ج1، ص509؛ جوامع الجامع، ج1، ص255.</ref>و در آیه 48 [[سوره انفال]] به پناه و یاور<ref>التبیان، ج5، ص134؛ مجمع البیان، ج4، ص844.</ref>تفسیر شده است. ششمین آیه [[سوره توبه]] نیز با بیان استجاره و پناه خواستن برخی [[مشرکان]] برای شنیدن سخن خداوند، [[پیامبر(ص)]] را به پناه دادن به ایشان موظف کرده است.<ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص157؛ جامع البیان، ج10، ص57.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ملاک اطلاق جارالله== | ==ملاک اطلاق جارالله== | ||
در اشتراط مکی یا غیر مکی بودن و طول مدت اقامت در مکه، برای اطلاق این عنوان بر فرد، نکتهای یاد نشده است. البته درباره برخی مانند زمخشری تصریح شده که بهسبب طول دوران اقامت، به این عنوان ملقب شده است.<ref>تاج العروس، ج6، ص472، «زمخشری. </ref>با اینحال، برخی از مکیان نیز این عنوان را دارا بودند، مانند جمالالدین محمد جارالله بن محمد نورالدین بن ابیبکر علی بن ظهیرة القرشی المخزومی (درگذشت 986ق.) مؤلف کتاب [[الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف]]. | |||
نیز برخی از مکیان که به سببی به شهر دیگر مهاجرت کرده و سپس به مکه بازگشتهاند، نیز به این عنوان ملقب شدهاند؛ همچون: [[ابوالفضل محمد بن عبدالعزیز|جارالله محمد بن عبدالعزیز]] (891-954ق.) از تاریخنگاران [[خاندان ابن فهد]] که در مکه زاده شد و سالها در [[جده|جدّه]] اقامت کرد و سفرهای متعدد به [[شام]] و [[مصر]] داشت و سپس به مکه بازگشت.<ref>الضوء اللامع، ج3، ص52؛ شذرات الذهب، ج8، ص301.</ref> | نیز برخی از مکیان که به سببی به شهر دیگر مهاجرت کرده و سپس به مکه بازگشتهاند، نیز به این عنوان ملقب شدهاند؛ همچون: [[ابوالفضل محمد بن عبدالعزیز|جارالله محمد بن عبدالعزیز]] (891-954ق.) از تاریخنگاران [[خاندان ابن فهد]] که در مکه زاده شد و سالها در [[جده|جدّه]] اقامت کرد و سفرهای متعدد به [[شام]] و [[مصر]] داشت و سپس به مکه بازگشت.<ref>الضوء اللامع، ج3، ص52؛ شذرات الذهب، ج8، ص301.</ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7394 | ||
| عنوان = جارالله | | عنوان = جارالله | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
[[رده:مجاوران مکه]] | [[رده:مجاوران مکه]] | ||