در حال ویرایش غزوه احزاب

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:غزوه احزاب.jpg|360px|بندانگشتی|نقشه غزوه احزاب]]'''غَزوه احزاب'''، یا '''خَندق'''، از مهم‌ترین [[غزوه|غزوه‌های]] [[پیامبر اسلام(ص)]] در برابر مشرکان بود که سال پنجم قمری روی داد. اهمیت غزوه احزاب بدین سبب بود که دشمنان مسلمانان همه توان خود را برای نابودی آنان جمع کرده بودند و پس از آن دیگر نتوانستند به مسلمانان حمله کنند. طولانی‌شدن محاصره، سردشدن هوا و کمبود غذا برای سپاهیان و چارپایان سبب شد مشرکان دست از محاصره بردارند. این جنگ ابهت [[قریش]] را در هم شکست. پس از آن قریش هرگز توان حمله به مدینه را به دست نیاورد و در سال بعد مجبور شد با بستن [[صلح حدیبیه|پیمان حدیبیه]] با مسلمانان، آنان را به رسمیت بشناسد.
[[پرونده:غزوه احزاب.jpg|360px|بندانگشتی|نقشه غزوه احزاب]]'''غَزوه احزاب'''، یا '''خَندق'''، از مهم‌ترین [[غزوه|غزوه‌های]] [[پیامبر اسلام(ص)]] در برابر مشرکان بود که سال پنجم قمری روی داد. اهمیت غزوه احزاب بدین سبب بود که دشمنان مسلمانان همه توان خود را برای نابودی آنان جمع کرده بودند و پس از آن دیگر نتوانستند به مسلمانان حمله کنند. طولانی‌شدن محاصره، سردشدن هوا و کمبود غذا برای سپاهیان و چارپایان سبب شد مشرکان دست از محاصره بردارند. این جنگ ابهت [[قریش]] را در هم شکست. پس از آن قریش هرگز توان حمله به مدینه را به دست نیاورد و در سال بعد مجبور شد با بستن [[صلح حدیبیه|پیمان حدیبیه]] با مسلمانان، آنان را به رسمیت بشناسد.


به جهت اهمیت این نبرد، در [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] از آن سخن به میان آمده و  سوره‌ای به نام [[سوره احزاب]] نام‌گذاری شده است. این جنگ را به جهت شرکت گروه‌های متعدد در آن برضد مسلمانان، احزاب می‌نامند. همچنین از آن رو که در آن مسلمانان خندق حفر کردند، به آن خندق گفته می‌شود.
به جهت اهمیت این نبرد، در [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] از آن سخن به میان آمده و  سوره‌ای به نام [[سوره احزاب]] نام‌گذاری شده است. آن را به جهت شرکت گروه‌های متعدد در آن برضد مسلمانان، احزاب می‌نامند. همچنین از آن رو که در آن مسلمانان خندق حفر کردند، به آن خندق می‌گویند.


احزاب پانزده یا بیست روز مدینه را محاصره کردند؛ اما نتوانستند از خندق عبور کنند. تنها پنج تن ازجمله [[عمرو بن ‌عبدود|عَمرو بن ‌عَبدَود]] از باریکه‌ای در طول خندق گذشتند. از میان مسلمانان تنها [[امام علی(ع)]] حاضر شد با او مبارزه کند. علی در نبردی تن‌به‌تن عمرو عبدود را از پا درآورد. با کشته‌شدن وی همراهان او فرار کردند. پیامبر این کار امام علی(ع) در نبرد خندق را برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست.
احزاب پانزده یا بیست روز مدینه را محاصره کردند؛ اما نتوانستند از خندق عبور کنند. تنها پنج تن ازجمله [[عمرو بن ‌عبدود|عَمرو بن ‌عَبدَود]] از باریکه‌ای در طول خندق گذشتند. از میان مسلمانان تنها [[امام علی(ع)]] حاضر شد با او مبارزه کند. علی در نبردی تن‌به‌تن عمرو عبدود را از پا درآورد. با کشته‌شدن وی همراهان او فرار کردند. پیامبر این کار امام علی(ع) در نبرد خندق را را برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست.


== اهمیت و علت ==
== اهمیت و علت ==
احزاب به معنای گروه‌ها<ref>النهایه، ج۱، ص۳۷۶، «حزب»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸؛ تاج العروس ج۱، ص۴۱۶.</ref> نبردی که در آن [[قریش]] و هم‌پیمانانش از [[عرب]] و [[یهود]] در قالب چند گروه به [[مدینه]] یورش بردند. در این نبرد، [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمان|مسلمانان]] برای رویارویی با مهاجمان، در بخشی از مدینه به حفر خَندق پرداختند. از این روی، آن نبرد را خندق نیز نامیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۸؛ فتح‌الباری، ج۷، ص۳۰۲.</ref> در زمان این غزوه اختلاف است. برخی آن را یک سال بعد از غزوه احد در شوال سال چهارم قمری<ref>المحبّر، ص۱۰، ۱۱۳؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۳؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص‌۱۰۷.
احزاب به معنای گروه‌ها<ref>النهایه، ج۱، ص۳۷۶، «حزب»؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۰۸؛ تاج العروس ج۱، ص۴۱۶.</ref> نبردی که در آن [[قریش]] و هم‌پیمانانش از [[عرب]] و [[یهود]] در قالب چند گروه به [[مدینه]] یورش بردند. در این نبرد، [[پیامبر(ص)]] و [[مسلمان|مسلمانان]] برای رویارویی با مهاجمان، در بخشی از مدینه به حفر خَندق پرداختند. از این روی، آن نبرد را خندق نیز نامیده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۷۸؛ فتح‌الباری، ج۷، ص۳۰۲.</ref> در زمان این غزوه اختلاف است برخی آنرا را یک سال بعد از غزوه احد در شوال سال چهارم<ref>المحبّر، ص۱۰، ۱۱۳؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۳؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۹۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص‌۱۰۷.


افزودن نظر</ref> و برخی در سال پنجم می‌دانند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref>
افزودن نظر</ref> و برخی در سال پنجم می‌دانند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۷.</ref>


برخی از تاریخ‌نگاران؛ چون ابن واقد و ابن هشام، برخی از بزرگان یهود از قبیله بنی نضیر را عامل اصلی شروع جنگ و قریش را همکار و هم‌پیمان آنان در این جنگ می‌دانند.<ref>المغازی، ج۲، ص442-۴۴۱؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.
برخی از تاریخ نگاران چون ابن واقد و ابن هشام برخی از بزرگان یهود از قبیله بنی نضیر را عامل اصلی شروع جنگ و قریش را همکار و هم‌پیمان آنان در این جنگ میدانند.<ref>المغازی، ج۲، ص442-۴۴۱؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵.


الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> علت این امر را از دست رفتن جایگاهشان در [[یثرب]] بعد از [[هجرت|هجرت پیامبر]] به آنجا و از دست رفتن منزلت آنان برشمرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> به گفته یعقوبی قریش، یهودیان و برخی از قبائل دیگر را برای جنگ با مسلمانان دعوت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>
الثقات، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵؛ الارشاد، ج۱، ص۹۴.</ref> علت این امر را از دست رفتن جایگاهشان در یثرب بعد از هجرت پیامبر به آنجا و از دست رفتن منزلت آنان برشمرده اند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۰؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۸۸.</ref> به گفته یعقوبی قریش، یهودیان و برخی از قبائل دیگر را برای جنگ با مسلمانان دعوت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>


برخی تاریخ نگاران اهمیت غزوه احزاب را چنین میدانند:
برخی تاریخ نگاران اهمیت غزوه احزاب را چنین میدانند:


* شکسته شدن ابهت قریش و پایان یافتن حمله های آنان به مدینه.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref>
* شکسته شدن ابهت قریش و پایان یافتن حمله های انان به مدینه.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۳؛ الکامل، ج۲، ص۱۸۴.</ref>
* اخراج یهودیان بنی قریظه از مدینه به جهت همکاری با دشمن ونقض پیمان با مسلمانان
* اخراج یهودیان بنی قریظه از مدینه به جهت همکاری با دشمن ونقض پیمان با مسلمین
* پیدایش زمینه پذیرش حکومت مدینه و بالارفتن روحیه خودباوری مسلمانان
* پیدایش زمینه پذیرش حکومت مدینه و بالارفتن روحیه خودباوری مسلمانان


به گفته مسعودی دشمنان پیامبر در این نبرد 24000<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> نفر بوده‌اند. همچنین تعداد یاران ایشان ۳۰۰۰ و به گزارشی۷۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> نفر دانسته‌اند. [[یعقوبی]] آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>
به گفته مسعودی دشمنان پیامبر در این نبرد 24000<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> نفر بوده‌اند. همچنین تعداد یاران ایشان ۳۰۰۰ و به گزارشی۷۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> نفر دانسته‌اند. [[یعقوبی]] آمار شهیدان مسلمان را هشت و کشتگان مشرک را شش تن دانسته است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>
==داستان جنگ احزاب==
==داستان جنگ احزاب==
[[پیامبر(ص)]] پس از پی بردن به نقشه مشرکین مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> [[سلمان فارسی]] حفر خندق را که از روش‌های دفاعی رایج در [[ایران]] بود،<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref> مطرح کرد و پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی خود پیامبر(ص) بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به [[ابوسفیان]] برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر(ص) منطقه [[عوالی]] در شمال [[مدینه]] را که وسیع، زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست.<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref> وجود خندق باعث شد تا درگیری مشرکان با سپاه [[اسلام]] از پرتاب سنگ و تیراندازی فراتر نرود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> آنان ۱۵<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۴.</ref> یا ۲۰ روز<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۳.</ref> و یا بیش از آن<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۷.</ref> مدینه را در محاصره داشتند و در پی یافتن راهی برای عبور از خندق بودند. در این مدت، سختی‌ها و مشکلات، ازجمله تأمین غذای چهارپایان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> هر دو طرف را در وضعی ناگوار قرار داد. مسلمانان در سرما و گرسنگی، شبانه‌روز از خندق نگاهبانی می‌کردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۶۵، ۴۷۴.</ref> سپاه مشرکان سه روز پس از پایان کندن خندق، به [[مدینه]] رسیدند و در منطقه [[رومه]]، میان [[جرف|جُرُف]] و [[زغابه|زَغابه]]، فرود آمدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> [[قریش]] و همراهانشان همانند [[یهود]] در رومه و [[وادی عقیق]] و [[غطفان]] و [[نجدیان|نَجدیان]] در دامنه [[کوه احد|احد]] مستقر شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.</ref>  
[[پیامبر(ص)]] پس از پی بردن به نقشه مشرکین مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> [[سلمان فارسی]] حفر خندق را که از روش‌های پدافندی رایج در [[ایران]] بود،<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref> مطرح کرد و پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی خود پیامبر(ص) بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به [[ابوسفیان]] برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر(ص) منطقه [[عوالی]] در شمال [[مدینه]] را که فراخ و زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست.<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref> وجود خندق باعث شد تا درگیری مشرکان با سپاه [[اسلام]] از پرتاب سنگ و تیراندازی فراتر نرود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref> آنان ۱۵<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۴.</ref> یا ۲۰ روز<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۳.</ref> و یا بیش از آن<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۷.</ref> مدینه را در محاصره داشتند و در پی یافتن راهی برای عبور از خندق بودند. در این مدت، سختی‌ها و مشکلات، ازجمله تامین غذای چهارپایان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> هر دو طرف را در وضعی ناگوار قرار داد. مسلمانان در سرما و گرسنگی، شبانه‌روز از خندق نگاهبانی می‌کردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۶۵، ۴۷۴.</ref>احزاب مشرکان سه روز پس از پایان کندن خندق، به [[مدینه]] رسیدند و در منطقه [[رومه]]، میان [[جرف|جُرُف]] و [[زغابه|زَغابه]]، فرود آمدند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> [[قریش]] و همراهانشان همانند [[یهود]] در رومه و [[وادی عقیق]] و [[غطفان]] و [[نجدیان|نَجدیان]] در دامنه [[کوه احد|احد]] مستقر شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰.</ref>  
[[پرونده:نبرد امام علی و عمرو بن عبدود.JPG|320px|بندانگشتی|نبرد تن به تن میان [[امام علی(ع)]] (سمت چپ) و [[عمرو بن عبدود]] (سمت راست) در [[غزوه]] احزاب]]
[[پرونده:نبرد امام علی و عمرو بن عبدود.JPG|320px|بندانگشتی|نبرد تن به تن میان [[امام علی(ع)]] (سمت چپ) و [[عمرو بن عبدود]] (سمت راست) در [[غزوه]] احزاب]]


پنج تن از نام‌آوران سپاه دشمنان اسلام، [[عمرو بن ‌عبدود|عَمرو بن ‌عَبدَود]]، ضرار بن خطاب، [[عکرمة بن ابی‌جهل]]، نوفل ‌بن ‌عبدالله ‌بن مغیره و هُبَیرة‌ بن ابی‌وهب، از باریکه‌ای در طول خندق، عبور کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> پیامبر سه بار در میان یارانش ندا داد و خواست تا کسی داوطلب نبرد با عمرو شود. هر بار کسی جز [[حضرت علی|حضرت علی(ع)]] به درخواست ایشان پاسخ مثبت نداد.<ref>کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref> پیامبر شمشیر خود، [[ذوالفقار]]، را به او داد و [[عمامه]] خویش را بر سرش بست و برایش دعا کرد<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref> و مبارزه او با عمرو را به مثابه رویارویی تمام ایمان با تمام کفر و برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۳۰؛ کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ المستدرک، ج۳، ص۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲، ۱۴.</ref> در این نبرد تن به تن، علی بن ابیطالب(ع) هفت جراحت برداشت؛ اما توانست عمرو را به قتل برساند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> و سرش را جدا کند و برای [[پیامبر(ص)]] بیاورد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۰۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۹؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۶۲.</ref>
پنج تن از نام‌آوران سپاه دشمن، [[عمرو بن ‌عبدود|عَمرو بن ‌عَبدَود]]، ضرار بن خطاب، [[عکرمة بن ابی‌جهل]]، نوفل ‌بن ‌عبدالله ‌بن مغیره و هُبَیرة‌ بن ابی‌وهب، از باریکه‌ای در طول خندق، عبور کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> پیامبر سه بار در میان یارانش ندا داد و خواست تا کسی داوطلب نبرد با عمرو شود. هر بار کسی جز [[حضرت علی|حضرت علی(ع)]] به درخواست ایشان پاسخ مثبت نداد.<ref>کنز الفوائد، ص۱۳۷؛ عیون الاثر، ج۲، ص۴۰-۴۱.</ref> پیامبر شمشیر خود، [[ذوالفقار]]، را به او داد و [[عمامه]] خویش را بر سرش بست و برایش دعا کرد<ref>شرح الاخبار، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴؛ المنتظم، ج۲، ص۲۳۲؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref> و مبارزه او با عمرو را به مثابه رویارویی تمام ایمان با تمام کفر و برتر از اعمال همه امت خود تا روز [[قیامت]] دانست.دانست.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۳۰؛ کنز الفوائد، ص۱۳۷.</ref><ref>المستدرک، ج۳، ص۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲، ۱۴.</ref>در این نبرد تن به تن، حضرت علی(ع) هفت جراحت برداشت؛ اما توانست عمرو را به قتل برساند<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۱؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۴.</ref> و سرش را جدا کند و برای [[پیامبر(ص)]] بیاورد.<ref>الارشاد، ج۱، ص۱۰۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۹؛ شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۶۲.</ref>


پیامبر برای برهم زدن اتحاد مشرکان تدابیری اندیشید؛ مانند:
پیامبر برای برهم زدن اتحاد مشرکان تدابیری اندیشید که به آن شاره می شود:


* پیشنهاد یک سوم خرمای مدینه به غطفان؛ اما به دلیل تأخیر در قبول، پیامبر ازین پیشنهاد منصرف شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۹۳؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶؛ المصنف، صنعانی، ج۵، ص۳۶۷-۳۶۸؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۳؛</ref>
* پیشنهاد یک سوم خرمای مدینه به غطفان. به دلیل تاخیر در قبول پیامبر ازین پیشنهاد منصرف شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۹۳؛ الارشاد، ج۱، ص۹۶.</ref><ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۳۶۷-۳۶۸؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۳.</ref><ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳.</ref><ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۳.</ref>
* فرستادن نعیم بن مسعود که با دشمن مرتبط بود برای تفرقه افکنی و تخریب بنی قریظه میان مشرکان.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۱-۴۸۵؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۴-۴۰۵؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۱۴.</ref>
* فرستادن نعیم بن مسعود که با دشمن مرتبط بود برای تفرقه افکنی و تخریب بنی قریظه میان مشرکان<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۱-۴۸۵؛ الطبقات، ج۲، ص۵۳.</ref><ref>دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۴-۴۰۵؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۱۴.</ref>


[[پیامبر(ص)]] توانست میان سپاه دشمن تفرقه افکند و اتحادشان را گسسته سازد؛<ref>السیرة‌ النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۱؛ دلائل النبوه، ج۳، ص‌۴۰۴.</ref> اما همچنان خطر احزاب جدّی بود. از این رو، پیامبر برای رهایی دعا می‌کرد. به گزارش [[جابر بن‌ عبدالله]]، پیامبر(ص) سه روز بر فراز [[کوه سلع|کوه سَلع]] به راز و نیاز پرداخت تا اینکه در روز سوم دعایش مستجاب شده و شادی در چهره ایشان نمایان شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۸؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۹.</ref> بعدها مسلمانان بر دامنه غربی این کوه مسجدی بنا نهادند که به [[مساجد خندق#اسامی مساجد|مسجد احزاب]] یا فتح شهرت یافت و از [[مساجد سبعه|مساجد سَبعه]] (مساجد هفت‌گانه) به شمار می‌رود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۶؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۸-۵۹.</ref>
[[پیامبر(ص)]] توانست میان سپاه دشمن تفرقه افکند و اتحادشان را گسسته سازد؛<ref>السیرة‌ النبویه، ابن هشام، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۱؛ دلائل النبوه، ج۳، ص‌۴۰۴.</ref> اما همچنان خطر احزاب جدّی بود. از این رو، پیامبر با تضرع بسیار برای رهایی دعا می‌کرد. به گزارش [[جابر بن‌ عبدالله]]، پیامبر(ص) سه روز بر فراز [[کوه سلع|کوه سَلع]] به راز و نیاز پرداخت تا این که در روز سوم دعایش مستجاب شد و شادی در چهره ایشان نمایان شد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۸۸؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۹.</ref> بعدها مسلمانان بر دامنه غربی این کوه مسجدی بنا نهادند که به [[مساجد خندق#اسامی مساجد|مسجد احزاب]] یا فتح شهرت یافت و از [[مساجد سبعه|مساجد سَبعه]] (مساجد هفت‌گانه) به شمار می‌رود.<ref>الطبقات، ج۲، ص۵۶؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۸-۵۹.</ref>


=== موقعیت خندق ===
=== موقعیت خندق ===
امروزه مسیر این خندق نزدیک [[مسجد المستراح]] در خیابان سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر [[مساجد سبعه]] در شارع السیح دانسته شده است.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> حفر خندق در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> [[واقدی]] عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به [[زبیر بن عوام]] سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم [[ذی‌قعده]] کنار خندق مستقر شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] پرچم [[مهاجران]] را به ‌دست [[زید ‌بن حارثه]] و پرچم [[انصار]] را به‌ دست [[سعد بن عباده]] داد و [[عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم]] را به جای خویش در [[مدینه]] گماشت.<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref>  
امروزه مسیر این خندق نزدیک [[مسجد المستراح]] در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر [[مساجد سبعه]] در شارع السیح دانسته شده است.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹) حفر خندق در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> [[واقدی]] عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به [[زبیر بن عوام]] سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم [[ذی‌قعده]] کنار خندق مستقر شدند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] پرچم [[مهاجران]] را به ‌دست [[زید ‌بن حارثه]] و پرچم [[انصار]] را به‌ دست [[سعد بن عباده]] داد و [[عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم]] را به جای خویش در [[مدینه]] گماشت<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref> پیامبر(ص) خیمه‌گاه خویش را بر فراز [[کوه ذباب|کوه ذُباب]] در شرق [[کوه سلع|کوه سَلع]] برپا کرد و آن‌جا [[نماز]] می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد [[حاجی|حاجیان]] از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «[[مسجد الرایه]]» خوانده شد. این مسجد اکنون در [[شارع سلطانه]] ([[ابوبکر]]) بر دامنه [[کوه الرایه]] در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>
 
حضرت محمد(ص) خیمه‌گاه خویش را بر فراز [[کوه ذباب|کوه ذُباب]] در شرق [[کوه سلع|کوه سَلع]] برپا کرد و آن‌جا [[نماز]] می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد [[حاجی|حاجیان]] از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها [[مسجد الرایه]] خوانده شد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>


== جنگ احزاب در قرآن ==
== جنگ احزاب در قرآن ==
شماری از آیات قرآن، از جمله آیات ۹‌ تا ۲۷ سوره احزاب، آیه ۲۱۴ سوره بقره، آیه 187 سوره بقره  آیات ۲۶ و ۲۷ سوره آل عمران و آیات ۶۲ تا ۶۴ سوره نور درباره این رویداد نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۶، ۷۲۶.</ref> برخی از آیاتی که در مورد جنگ احزاب آمده چنین است:
شماری از آیات قرآن، از جمله آیات ۹‌ تا ۲۷ سوره احزاب، آیه ۲۱۴ سوره بقره،آیه 187 سوره بقره  آیات ۲۶ و ۲۷ سوره آل عمران و آیات ۶۲ تا ۶۴ سوره نور درباره این رویداد نازل شده است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۶، ۷۲۶.</ref> برخی از آیاتی که در مورد جنگ احزاب آمده چنین است:
* آیات 63 و 64 سوره نور: دسته‌ای از [[منافق|منافقان]]، با وجود دستور پیامبر(ص)، با سستی و کندی کار می‌کردند و گاه بدون اجازه ایشان، پنهانی نزد خانواده خویش می‌رفتند. مفسران نزول این آیات را در شأن اینان دانسته‌اند: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ ورَسولِهِ واِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر جامِع لَم‌یذهَبوا...... قَد یعلَمُ اللهُ الَّذینَ یتَسَلَّلونَ مِنکم لِواذًا...}} خداوند در این آیات، مؤمنان تلاشگر در حفر خندق را همان کسانی دانسته که به خدا و پیامبرش [[ایمان]] دارند و منافقان را از بلا و عذاب دردناک بیم داده است.
* آیات 63 و 64 سوره نور: دسته‌ای از [[منافق|منافقان]]، با وجود دستور پیامبر(ص)، با سستی و کندی کار می‌کردند و گاه بدون اجازه ایشان، پنهانی نزد خانواده خویش می‌رفتند. مفسران نزول این آیات را در شأن اینان دانسته‌اند: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ ورَسولِهِ واِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر جامِع لَم‌یذهَبوا...... قَد یعلَمُ اللهُ الَّذینَ یتَسَلَّلونَ مِنکم لِواذًا...}} خداوند در این آیات، مؤمنان تلاشگر در حفر خندق را همان کسانی دانسته که به خدا و پیامبرش [[ایمان]] دارند و منافقان را از بلا و عذاب دردناک بیم داده است.
* آیات ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]]: [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اخطب]]، از بزرگان [[بنی‌نضیر]] که پیش از این وعده همراهی [[بنی‌قریظه]] را به [[قریش]] داده بود،<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref> به درخواست [[ابوسفیان]]، نزد بنی‌قریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با [[پیامبر(ص)]] به آنان بپیوندند. بنی‌قریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref> اما سرانجام همراهی خود را با او اعلام کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حُیَی پیمان‌نامه آنان با مسلمانان را پاره کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند در این آیات از آنان یاد کرده است: {{قلم رنگ|سبز|وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ}} (و كسانى از [[اهل كتاب]] را كه [مشركان‌] را یاری كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد).  
* [[آیه|آیات]] ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]]: [[حیی بن اخطب|حُیَی بن اخطب]]، از بزرگان [[بنی‌نضیر]] که پیش از این وعده همراهی [[بنی‌قریظه]] را به [[قریش]] داده بود<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۴.</ref>، به درخواست [[ابوسفیان]]، نزد بنی‌قریظه رفت و از آنان خواست تا با نقض پیمان خود با [[پیامبر(ص)]] به آنان بپیوندند. بنی‌قریظه نخست وی را به قلعه خود راه ندادند؛<ref>الطبقات، ج۳، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref> اما سرانجام همراهی خود را با او اعلام کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref> و حُیَی پیمان‌نامه آنان با مسلمانان را پاره کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۶.</ref>خداوند در این آیات از آنان یاد کرده است: {{قلم رنگ|سبز|وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِن أَهلِ الکتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ}} (و كسانى از [[اهل كتاب]] را كه [مشركان‌] را یاری كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد).  
* آیه ۹ [[سوره احزاب]]: گفته‌اند در پی استجابت دعای پیامبر، همان شب سرما و بادی سخت پدیدار شد؛ به‌گونه‌ای که آتش‌ها را خاموش نمود و ریسمان خیمه‌ها را از هم گسست.<ref>قصص الانبیاء، ص۳۴۲.</ref> وحشت و سستی جان مشرکان را فراگرفت و آنان را به عقب‌نشینی واداشت. روایت‌های تفسیری،  را درباره همین امداد الهی دانسته‌اند. در این آیه، خداوند مؤمنان را به یادآوری کمک‌های خود سفارش کرده است: {{قلم رنگ|سبز|یاَیها الَّذینَ ءامَنوا اذکروا نِعمَةَ اللهِ عَلَیکم اِذ جاءَتکم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحا وجُنودًا لَم تَرَوها وکانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیراً}} (اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‌ديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مى‌كنيد همواره بيناست).
* آیه ۹ [[سوره احزاب]]: گفته‌اند در پی استجابت دعای پیامبر، همان شب سرما و بادی سخت پدیدار شد؛ به‌گونه‌ای که آتش‌ها را خاموش نمود و ریسمان خیمه‌ها را از هم گسست.<ref>قصص الانبیاء، ص۳۴۲.</ref> وحشت و سستی جان مشرکان را فراگرفت و آنان را به عقب‌نشینی واداشت. روایت‌های تفسیری،  را درباره همین امداد الهی دانسته‌اند. در این آیه، خداوند مؤمنان را به یادآوری کمک‌های خود سفارش کرده است: {{قلم رنگ|سبز|یاَیها الَّذینَ ءامَنوا اذکروا نِعمَةَ اللهِ عَلَیکم اِذ جاءَتکم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحا وجُنودًا لَم تَرَوها وکانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیراً}} (اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‌ديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مى‌كنيد همواره بيناست).


خط ۱۰۱: خط ۹۹:
*''' مجمع البیان''': الطبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
*''' مجمع البیان''': الطبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
*''' المحبّر''': ابن حبیب (درگذشت ۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
*''' المحبّر''': ابن حبیب (درگذشت ۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
*''' مدینه‌شناسی''': سید محمد باقر نجفی، تهران، خرمیستان، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
*''' مدینه‌شناسی''': سید محمد باقر نجفی، ۱۳۶۴ش.
*''' المستدرک علی الصحیحین''': الحاکم النیشابوری (درگذشت ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
*''' المستدرک علی الصحیحین''': الحاکم النیشابوری (درگذشت ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
*''' المسترشد''': الطبری الشیعی (درگذشت قرن۴)، به کوشش محمودی، تهران، کوشانپور، ۱۴۱۵ق.
*''' المسترشد''': الطبری الشیعی (درگذشت قرن۴)، به کوشش محمودی، تهران، کوشانپور، ۱۴۱۵ق.
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)