در حال ویرایش غزوه تبوک

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات جنگ
{{جعبه اطلاعات جنگ
| جنگ = غزوه تبوک
| جنگ = غزوه تبوک
| قسمتی‌از =
| قسمتی‌از =
| تصویر =[[پرونده:تبوک.jpg|300px]]
| تصویر =
| زیرنویس =موقعیت منطقه تبوک
[[پرونده:تبوک.jpg|بندانگشتی|۳۰۰px| موقعیت منطقه تبوک]]
| زیرنویس =
| زمان = سال نهم هجری
| زمان = سال نهم هجری
| مکان = منطقه [[تبوک]]
| مکان = منطقه [[تبوک]]
خط ۲۲: خط ۲۴:
}}
}}


'''غزوه تبوک''': واپسین [[غزوه]] [[پیامبر(ص)]] در برابر رومیان در شمالی‌ترین منطقه [[حجاز]] به سال نهم ق. است. این منطقه در مسیر حج شامیان و به علت وجود چشمه‌‌های آب در آن، یکی از منزلگاه‌های حاجیان بود. وقتی گزارش بازرگانان نبطی مبنی بر لشکرکشی [[هراکلیوس]] امپراتور روم شرقی برای حمله به مسلمانان به [[مدینه]] رسید و با خطری که [[پیامبر(ص)]] از حمله رومیان احساس کردند؛ نامه‌ها و نمایندگانی به قبایل مناطق مختلف اعزام کرده و آنان را به نبرد با رومیان فراخواندند.
'''غزوه تبوک''': واپسین [[غزوه]] [[پیامبر(ص)]] در برابر رومیان در شمالی‌ترین منطقه [[حجاز]] به سال نهم ق. است.
 
این منطقه در مسیر حج شامیان قرار دارد و به علت وجود چشمه‌‌های آب در آن، یکی از منزلگاه‌های حاجیان می‌باشد. وقتی گزارش بازرگانان نبطی مبنی بر لشکرکشی [[هراکلیوس]] امپراتور روم شرقی برای حمله به مسلمانان به [[مدینه]] رسید و با خطری که [[پیامبر(ص)]] از حمله رومیان احساس کردند؛ نامه‌ها و نمایندگانی به قبایل مناطق مختلف اعزام کرده و آنان را به نبرد با رومیان فراخواندند.


جبران شکست مسلمانان در [[جنگ موته]]، گرفتن [[جزیه]] از [[اهل کتاب]]، انتقام خون [[جعفر بن ابی‌طالب]] و... باعث ایجاد انگیزه بیش از پیش برای نبرد با رومیان گردید.
جبران شکست مسلمانان در [[جنگ موته]]، گرفتن [[جزیه]] از [[اهل کتاب]]، انتقام خون [[جعفر بن ابی‌طالب]] و... باعث ایجاد انگیزه بیش از پیش برای نبرد با رومیان گردید.
خط ۴۰: خط ۴۴:
پیامبر(ص) بعد از سه یا چهار ماه در [[رمضان]] یا [[شوال]] سال نهم هجری وارد مدینه شدند. این لشکرکشی آثار و ثمرات زیادی برای مسلمانان داشت از جمله می‌توان به گسترش حکومت پیامبر، دفع تهدید رومیان و قدرت‌نمایی مسلمانان در مقابل آنان و نیز آشکار شدن چهره منافقان اشاره کرد.
پیامبر(ص) بعد از سه یا چهار ماه در [[رمضان]] یا [[شوال]] سال نهم هجری وارد مدینه شدند. این لشکرکشی آثار و ثمرات زیادی برای مسلمانان داشت از جمله می‌توان به گسترش حکومت پیامبر، دفع تهدید رومیان و قدرت‌نمایی مسلمانان در مقابل آنان و نیز آشکار شدن چهره منافقان اشاره کرد.


=تبوک=
==پیشینه==
{{اصلی|تبوک}}
 
نام تبوک در منابع اسلامی به سبب غزوه‌ای که در اواخر زندگانی [[پیامبر(ص)]] در آن جا رخ داد، مشهور گشت. در این میان، نبردی با رومیان رخ نداد؛ اما ویژگی‌های این اعزام به یکی از دورترین و حساس‌ترین مناطق شبه جزیره، آن هم در برابر قدرت بزرگ جهان آن روز، بر اهمیت این غزوه می‌افزاید.
 
 
تبوک نام یک وادی در شمالی‌ترین نقطه [[حجاز]] بین سرزمین [[حجر|حِجر]] و [[شام]] است.<ref>صورة الارض، ج1، ص32؛ معجم ما استعجم، ج1، ص12؛ نک: معجم البلدان، ج2، ص219.</ref> برخی این سرزمین را بخشی از قلمرو شام دانسته‌اند.<ref>فتوح البلدان، ج1، ص71؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67؛ التنبیه و الاشراف، ص230.</ref> این وادی در 4 منزلی حجر، 6 منزلی [[مدین|مَدین]]، 12منزلی [[مدینه]] و 11منزلی [[دمشق]] و در میانه راه مدینه و دمشق قرار دارد.<ref>معجم البلدان، ج2، ص14؛ المسالک و الممالک، عزیزی، ص22.</ref>
تبوک نام یک وادی در شمالی‌ترین نقطه [[حجاز]] بین سرزمین [[حجر|حِجر]] و [[شام]] است.<ref>صورة الارض، ج1، ص32؛ معجم ما استعجم، ج1، ص12؛ نک: معجم البلدان، ج2، ص219.</ref> برخی این سرزمین را بخشی از قلمرو شام دانسته‌اند.<ref>فتوح البلدان، ج1، ص71؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67؛ التنبیه و الاشراف، ص230.</ref> این وادی در 4 منزلی حجر، 6 منزلی [[مدین|مَدین]]، 12منزلی [[مدینه]] و 11منزلی [[دمشق]] و در میانه راه مدینه و دمشق قرار دارد.<ref>معجم البلدان، ج2، ص14؛ المسالک و الممالک، عزیزی، ص22.</ref>


==خبر لشکرکشی رومیان==
==وجه تسمیه==
 
در وجه نام‌گذاری تبوک اختلاف است. برخی این نام را برگرفته از سخن پیامبر(ص) درباره چشمه‌ای در آن سرزمین دانسته‌اند.<ref>الصحاح، ج4، ص1576-1577؛ النهایه، ج1، ص162، «بوک. </ref> اما بعضی به استناد روایتی از [[معاذ بن جبل]]، تبوک را نام این چشمه پیش از حضور رسول خدا در تبوک<ref>ملء العیبه، ج1، ص9.</ref> دانسته‌اند.<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص86.</ref> [[بطلمیوس]] در کتاب جغرافیای خود، آن را «تپوا» خوانده است.<ref>المفصل، ج7، ص251.</ref>
 
==جغرافیای تبوک==
 
تبوک با قدمت 2500ساله<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص86.</ref> در سال 500ق. م. شاهد تمدن بزرگ نَبَطی‌ها بود.<ref>شمال الحجاز، ج1، ص93.</ref> این سرزمین سکونت‌گاه [[اصحاب ایکه|اصحاب اَیکه]] بود که [[حضرت شعیب(ع)]] پیامبر آنان به شمار می‌رفت.<ref>المسالک و الممالک، اصطخری، ص20؛ تقویم البلدان، ص94؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص215.</ref>
 
 
چاه [[ثمود]] که [[ناقه صالح(ع)]] باید از آب آن می‌نوشید، در سرزمین حجر و در مسیر همین وادی قرار دارد.<ref>المسالک و الممالک، اصطخری، ص20.</ref> اعراب قحطانی (جنوبی) [[بنی‌عذره|بنی‌عُذره]]<ref>معجم البلدان، ج2، ص14.</ref> و [[بنی‌کلب]]<ref>خطط الشام، ج1، ص28؛ شمال الحجاز، ج1، ص110.</ref> از زیرمجموعه‌های [[قضاعه|قُضاعه]] و نیز قبایل [[جذام|جُذام]]، [[لخم]]، <ref>نزهة المشتاق، ج1، ص352؛ صفة جزیرة العرب، ج2، ص243.</ref> [[بنی‌عبس|بنی‌عَبس]]، [[مره|مُره]]، و [[ذبیان|ذِبیان]] از ساکنان تبوک در دوران جاهلی و آغاز دوره اسلامی بودند.<ref>شمال الحجاز، ج1، ص110.</ref>
 
حِسمی در شمال غربی و شَرَورَی در شمال شرقی تبوک، از کوه‌های این منطقه هستند.<ref>معجم البلدان، ج2، ص14، 258؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص403.</ref>
 
چشمه معروف تبوک با نام [[موله|مُولَه]] که به برکت پیامبر(ص) پرآب شد و تا 1367ق. همچنان پرآب بود و ساکنان و حاجیان از آن استفاده می‌کردند، <ref>المعجم الجغرافی للبلاد العربیه، ج3، ص1291.</ref> قلعه تبوک که این چشمه در آن قرار دارد، دیواری که پیامبر بر آن تکیه داد، <ref>المسالک و الممالک، اصطخری، ص20؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص215.</ref> و [[مسجد توبه]] که [[عمر بن عبدالعزیز]] (حک: 99-101ق.) به سال 99ق. آن را در جایی ساخت که پیامبر 10 شب در آن نماز گزارده بود، <ref>التعریف بما آنست، ص201؛ بهجة النفوس، ج1، ص633؛ وفاء الوفاء، ج3، ص179.</ref> از آثار اسلامی به جا مانده در این سرزمین هستند.
 
==راه حج شام==
 
تبوک از راه‌های حج حاجیان شام است<ref>الخراج و صناعة الکتابه، ص85؛ الاماکن، ص127؛ معجم البلدان، ج3، ص212.</ref> و آن را پنجمین منزل این راه در پی حرکت از شام شمرده‌اند.<ref>الاعلاق النفیسه، ص183؛ المسالک و الممالک، ابن‌خرداذبه، ص150؛ بغیة الطلب، ج8، ص3602.</ref> [[محمد بن رشید|محمد بن رُشید]] (م. 721ق.) و [[صلاح الدین صفدی]] (م. 764ق.) و [[ابن‌بطوطه]] (م. 779ق.) از تبوک دیدار کرده و از سنت ورود حاجیان به تبوک با شمشیرهای برهنه با اقتدا به رفتار پیامبر در غزوه تبوک، گزارش داده‌اند.<ref>ملء العیبه، ج1، ص7؛ رحلة ابن‌بطوطه، ج1، ص347-348؛ شمال الحجاز، ج1، ص88.</ref>
 
 
به گزارشی، حاجیان چهار روز کنار چشمه تبوک استراحت می‌کردند و سپس با برداشتن آب کافی از این چشمه، آماده حرکت به سوی [[مکه]] می‌شدند.<ref>رحلة ابن‌بطوطه، ج1، ص347.</ref> از آن جا که تبوک استراحتگاه حاجیان بود، [[عثمانی‌ها]] قلعه‌هایی برای استراحت حاجیان ساختند که به [[حصن حجاج|حِصن حُجاج]] معروف است.<ref>فی شمال غرب الجزیره، ص443؛ الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص90.</ref>
 
 
امروزه ناحیه تبوک بزرگ‌ترین منطقه در شمال عربستان است<ref>المعجم الجغرافی للبلاد العربیه، ج1، ص314.</ref> که به مرکزیت شهر تبوک<ref>شمال الحجاز، ج1، ص83؛ المعجم الجغرافی للبلاد العربیه، ج1، ص116.</ref> یکی از 13 ناحیه پادشاهی سعودی است و از پنج استان [[املج]]، [[حقل|حَقل]]، [[وجه|وَجه]]، [[ضباء|ضَباء]]، [[تیماء]] و ده‌ها روستا تشکیل شده است.<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص85.</ref> رشد و گسترش امروزین تبوک، مدیون راه آهنی است که در سال‌های 1324 تا 1326ق./1906-1908م. حجاز را به شام پیوند داد. پیش از آن، تبوک تنها یک آبادی بود که حدود 200 تن جمعیت داشت.<ref>الموسوعة الذهبیه، ج8، ص469؛ شمال الحجاز، ج1، ص95.</ref> اما امروزه این تعداد به 150 هزار تن افزایش یافته است.<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص87.</ref>
 
 
راه‌های آسفالت متعدد، این شهر را به دیگر شهرها پیوند داده و در این میان، راه تبوک به مدینه به مسافت 700<ref>شمال الحجاز، ج1، ص84-85.</ref> و به نقلی 674<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص87.</ref> کیلومتر مهم‌ترین راه آسفالت تبوک به شمار می‌رود و فرودگاه آن مهم‌ترین فرودگاه شمال عربستان است. این شهر به سبب وجود یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های نظامی [[عربستان]] در مرز [[اردن]] و [[سوریه]]، از اهمیتی ویژه برخوردار است.<ref>الموسوعة العربیة العالمیه، ج6، ص88.</ref>
 
==لشکرکشی رومیان==
 
به سال نهم ق. بازرگانان نبَطی که با مدینه روابط تجاری داشتند، از تصمیم هراکلیوس/هرقل، امپراتور روم شرقی، برای حمله به [[مسلمانان]] گزارش دادند. بر اساس این گزارش، هراکلیوس با فراخوانی قبایل عرب مسیحی سرزمین‌های مرزی شام و حجاز همچون [[غسان|غَسّان]]، جُذام و لَخم، سپاهیان خود را با شمار40000 تن تا بلقاء، از شهرهای شام در [[اردن]] امروزی، پیش راند و خود نیز در [[حمص]]، از شهرهای شمالی سوریه، مستقر شد.<ref>المغازی، ج3، ص990؛ الطبقات، ج2، ص165.</ref>
 
 
برخی علت این لشکرکشی را نامه مسیحیان عرب به هراکلیوس می‌دانند که در آن به دروغ، از درگذشت [[پیامبر(ص)]] و قحطی سخت در شبه جزیره و ناتوانی اقتصادی مسلمانان گزارش داده و از امپراتور روم خواسته بودند تا برای برچیدن این دین و پیروانش تلاش نماید.<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص63؛ کنز العمال، ج13، ص37.</ref>
 
 
پیامبر(ص) در پی احساس خطر از رومیان، با نگاشتن نامه‌های گوناگون و اعزام نمایندگانی، قبایل مسلمان بیرون از مدینه را به نبرد با رومیان فراخواند.<ref>المغازی، ج3، ص990؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref> در این میان، نامه‌نگاری با قبایلی چون [[غطفان|غَطَفان]]، [[تمیم]] و [[طی]]<ref>اعلام الوری، ج1، ص243.</ref> و اعزام [[بریدة بن حصیب|بُریدة بن حُصیب]]، [[ابورهم غفاری|ابورُهم غِفاری]]، [[نعیم بن مسعود|نُعیم بن مسعود]]، [[بدیل بن ورقاء|بدیل بن وَرقاء]]، [[جندب|جُندب]] و رافع فرزندان مکیث، [[ابوواقد لیثی]]، [[ابوجعد ضمری|ابوجعد ضُمَری]]، و [[عباس بن مرداس|عباس بن مِرداس]] به سوی قبایل [[اسلم]]، [[غفار]]، [[بنی‌اشجع]]، بنی‌کعب بن عمرو خُزاعی، جُهَینه، بنی‌لیث، بنی‌ضَمره و بنی‌سُلیم گزارش شده است.<ref>الطبقات، ج4، ص242؛ الطبقات، ج4، ص244؛ الطبقات، ج4، ص279؛ الطبقات، ج4، ص294؛ المغازی، ج3، ص990؛ تاریخ دمشق، ج2، ص34؛ تاریخ دمشق، ج67، ص274.</ref>
 
 
در منابع، از اعزام نماینده پیامبر(ص) برای دعوت از قبایل تازه‌مسلمان ساکن در مکه و پیرامون آن گزارشی در دست نیست. این شاید به سبب مسافت طولانی مکه تا مدینه و تلاش پیامبر برای شتاب در گردآوری و اعزام نیرو باشد.
 
==علل و انگیزه جنگ==
 
گردآوری نیرو برای رویارویی با [[روم]] در حالی رخ داد که به سبب برخی عوامل، انگیزه‌هایی دوچندان برای همراهی با پیامبر(ص) در شماری از [[صحابه]] و مسلمانان پدید آمده بود و در همین حال، برخی عوامل بازدارنده نیز بسیاری از آنان را برای حضور در نبرد به تردید و سستی افکنده بود.
 
جبران شکست مسلمانان در [[سریه مؤته]] (8ق.) و ستاندن انتقام خون [[جعفر بن ابی‌طالب]] که همراه برخی از بهترین صحابه پیامبر(ص) در این نبرد به دست رومیان به شهادت رسیده بود، از انگیزه‌های اصحاب برای حضور در سپاه به شمار می‌رفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref>
 
 
گرفتن [[جزیه]] از [[اهل کتاب]] که با نزول آیه 29 [[سوره توبه]] برای مسلمانان مجاز شمرده شده بود، عاملی دیگر بود که برخی از مسلمانان را برای رویارویی با رومیان ترغیب می‌کرد؛ زیرا پیشتر در پی نزول آیه 28 سوره توبه و منع حضور مشرکان در مسجدالحرام و از میان رفتن زمینه تجارت قریش با بازرگانان غیر مسلمان در ایام حج، نگرانی‌هایی برای قریشیان پدید آمده بود.
 
 
با صدور فرمان نبرد با رومیان هم‌زمان با نزول آیه 29 توبه<ref>جامع البیان، ج10، ص141؛ مجمع البیان، ج5، ص39-40.</ref> که مسلمانان را به نبرد با آن دسته از اهل کتاب که با دین اسلام دشمنی می‌ورزیدند، فراخواند و گرفتن جزیه از آنان را برای مسلمانان مجاز ساخت، نگرانی‌های مالی و اقتصادی مسلمانان از میان رفت.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص5.</ref>
 
 
شاید از این رو است که برخی گزارش‌های تفسیری بهترین مصداق آیه 123 توبه را نبرد با رومیان دانسته‌اند. خداوند در این آیه، مسلمانان را به نبرد با کافرانی فراخوانده که به مناطق اسلامی نزدیک‌ترند.<ref>جامع البیان، ج11، ص95؛ مجمع البیان، ج5، ص145.</ref>
 
==عوامل بازدارنده از جنگ==
 
در برابر این عوامل، نگاه نومیدانه بسیاری از مسلمانان را که قدرت روم را در نبرد مؤته تجربه کرده بودند، می‌توان از مهم‌ترین عوامل بازدارنده مسلمانان شمرد. بهانه کردن مسافت طولانی مدینه تا تبوک و نیز وقوع نبرد در تابستانِ آن سال که گرما سخت بود و مسلمانان دچار قحطی بودند و هنوز محصولات کشاورزی خود را برداشت نکرده بودند، <ref>جامع البیان، ج11، ص95؛ مجمع البیان، ج5، ص145.</ref> از همین عامل برخاسته است. از این رو، برخی به رغم توانمندی مالی از پیامبر عذر خواستند و شماری نیز تعهد سپردند که پس از چند روز خود را به سپاه برسانند.
 
 
گروهی نیز با این بهانه که نتوانسته‌اند برای حضور در تبوک از پدر و مادر خویش رخصت بگیرند، <ref>مجمع البیان، ج8، ص121؛ الصافی، ج4، ص164.</ref> از همراهی سپاه خودداری کردند. منابع در ذکر نام این عذرآورندگان، تنها از برخی [[انصار]] یاد نموده و از بیان نام مهاجران متخلف خودداری کرده‌اند.


به سال نهم قمری بازرگانان نبَطی که به مدینه آمده‌ بودند به پیامبر خبر دادند که هراکلیوس امپراتور روم شرقی، قبایل عرب مسیحی ساکن سرزمین‌های مرزی شام و حجاز (همچون [[غسان|غَسّان]]، جُذام و لَخم) را متحد کرده و سپاهیان خود را با شمار40000 تن تا بلقاء (از شهرهای شام در [[اردن]] امروزی) پیش رانده و خود نیز در [[حمص]]، از شهرهای شمالی سوریه، مستقر شده است.<ref>المغازی، ج3، ص990؛ الطبقات، ج2، ص165.</ref>برخی علت این لشکرکشی را درخواست مسیحیان عرب از هراکلیتوس برای نابودی دین اسلام دانسته‌اند.<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص63؛ کنز العمال، ج13، ص37.</ref>
افرادی چون [[مرارة بن ربیع]] و [[هلال بن امیه]] از تیره‌های اوسی [[بنی‌عمرو بن عوف]] و [[بنی‌واقف]]، و [[کعب بن مالک خزرجی]] و ابوخیثمه [[مالک بن قیس]] از تیره‌های خزرجی [[بنی‌سلمه]] و [[بنی‌سالم بن عوف]]، در شمار این افراد هستند.<ref>المحبر، ص284؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص946؛ تاریخ طبری، ج2، ص367.</ref>


پیامبر(ص) در پی احساس خطر از رومیان،قبایل مسلمان بیرون از مدینه را به نبرد با رومیان فراخواند و به آنان نامه نوشت<ref>المغازی، ج3، ص990؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref><ref>الطبقات، ج4، ص242؛ الطبقات، ج4، ص244؛ الطبقات، ج4، ص279؛ الطبقات، ج4، ص294؛ المغازی، ج3، ص990؛ تاریخ دمشق، ج2، ص34؛ تاریخ دمشق، ج67، ص274.</ref> با صدور فرمان نبرد با رومیان هم‌زمان با نزول آیه 29 توبه<ref>جامع البیان، ج10، ص141؛ مجمع البیان، ج5، ص39-40.</ref> که مسلمانان را به نبرد با آن دسته از اهل کتاب که با دین اسلام دشمنی می‌ورزیدند، فراخواند و گرفتن جزیه از آنان را برای مسلمانان مجاز ساخت، نگرانی‌های مالی و اقتصادی مسلمانان از میان رفت.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص5.</ref>


گروهی از مسلمانان مدینه تمایلی به شرکت در این جنگ نداشتند. قدرت روم و تجره شکست در موته، گرمای هوا در تابستان، طولانی بودن راه و اینکه هنوز محصولات کشاورزی خود را برداشت نکرده بوند از دلایل عدم تمایل آنان بود.<ref>جامع البیان، ج11، ص95؛ مجمع البیان، ج5، ص145.</ref>  
ابوخیثمه، خود، در گزارشی از پشیمانی خود آن گاه که با اجازه پیامبر(ص) در مدینه ماند، سخن رانده است. در این گزارش آمده که وی از این‌که پیامبر دچار دشواری گشته و او در کنار همسرانش و زیر سایبان درختان باغش به استراحت مشغول است، پشیمان شد و به سرعت خود را آماده سفر برای نبرد کرد و در حالی که 10 روز از حرکت سپاه از مدینه گذشته بود، از شهر بیرون رفت و هنگامی که [[رسول خدا]] در تبوک به سر می‌برد، به سپاه مسلمانان ملحق شد.<ref>المغازی، ج3، ص998-999؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص947.</ref>
==همراهی نکردن برخی از مسلمانان==


در برابر این عوامل، نگاه نومیدانه بسیاری از مسلمانان را که قدرت روم را در نبرد مؤته تجربه کرده بودند، می‌توان از مهم‌ترین عوامل بازدارنده مسلمانان شمرد.
==دستور تجهیز فقراء برای جنگ==
==دستور تجهیز فقراء برای جنگ==


خط ۵۹: خط ۱۳۸:


همان گروه بکّائین را افرادی چون [[یامین بن عمرو]] از یهودیان تازه مسلمان شده [[بنی‌نضیر]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] عموی پیامبر، و نیز [[عثمان بن عفان]] تامین مالی کردند.<ref>المغازی، ج3، ص994؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص945-946؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج4، ص7-9.</ref> از [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[سعد بن عباده]] و [[عاصم بن عدی]] نیز در شمار انفاق کنندگان در این نبرد یاد شده است.<ref>المغازی، ج3، ص991؛ تاریخ دمشق، ج2، ص34-35.</ref> افزون بر اصحاب ثروتمند پیامبر(ص)، بسیاری از زنان و مردان کم توان نیز با انفاق و اهدای مالی‌اندک در تجهیز سپاه همراهی کردند.<ref>المغازی، ج3، ص991-992.</ref>
همان گروه بکّائین را افرادی چون [[یامین بن عمرو]] از یهودیان تازه مسلمان شده [[بنی‌نضیر]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] عموی پیامبر، و نیز [[عثمان بن عفان]] تامین مالی کردند.<ref>المغازی، ج3، ص994؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص945-946؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج4، ص7-9.</ref> از [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[سعد بن عباده]] و [[عاصم بن عدی]] نیز در شمار انفاق کنندگان در این نبرد یاد شده است.<ref>المغازی، ج3، ص991؛ تاریخ دمشق، ج2، ص34-35.</ref> افزون بر اصحاب ثروتمند پیامبر(ص)، بسیاری از زنان و مردان کم توان نیز با انفاق و اهدای مالی‌اندک در تجهیز سپاه همراهی کردند.<ref>المغازی، ج3، ص991-992.</ref>
اختلاف در نام انفاق کنندگان و میزان بخشش آنان به ویژه افرادی چون عثمان بن عفان که از تهیه بند مشک‌های آب به دست او نیز یاد شده<ref>المغازی، ج3، ص991؛ تاریخ دمشق، ج2، ص28-39؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج4، ص6.</ref> و نیز اختلاف در شان نزول برخی از آیات انفاق، <ref>تفسیر ثعالبی، ج5، ص378؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص303.</ref> بیانگر توجه ویژه گزارشگران و مفسران به این ماجرا است. در این میان، گاه تلاش‌هایی متعصبانه با هدف فضیلت‌تراشی برای آن افراد صورت گرفته است.<ref>الاستغاثه، ج2، ص55-56؛ الصحیح من سیرة النبی، ج7، ص282.</ref>
بررسی گزارش تخلف مسلمانان از حضور در سپاه کنار گزارش‌هایی که به انفاق صحابه ثروتمند اشاره دارند، این واقعیت را آشکار می‌نماید که همواره تلاش شده تا نام مهاجران از شمار متخلفان حذف گردد و تنها از حضور پرتعداد آنان در میان انفاق‌کنندگان یاد شود.


==حرکت سپاه و رویدادهای میان راه==
==حرکت سپاه و رویدادهای میان راه==


سپاه مسلمانان در روز دوشنبه<ref>المحبر، ص116.</ref> یا پنجشنبه<ref>المغازی النبویه، ص107؛ الطبقات، ج2، ص167؛ الکامل، ج3، ص324.</ref> از روزهای آغازین ماه رجب<ref>تاریخ خلیفه، ص56؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref> به سوی تبوک رهسپار شد. شمار این سپاه را از30 هزار تا 70 هزار تن دانسته‌اند.<ref>التنبیه و الاشراف، ص235؛ المغازی، ج3، ص996.</ref> پیامبر فرماندهان قسمت‌های گوناگون سپاه را تعیین کرد و مسؤولیت پرچم‌ها و لواهای سپاه را به چندین تن سپرد. [[طلحة بن عبیدالله تیمی]] فرمانده جناح راست و [[عبدالرحمن بن عوف]] فرمانده جناح چپ سپاه شدند.
پس از تعیین [[ثنیة الوداع]] به عنوان اردوگاه و استقرار سپاه در این منطقه، <ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص946؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref> پیامبر(ص) در سخنانی شهادت را بهترین‌گونه مرگ و حمایت خداوند را برترین پشتیبانی خواند و از خداوند برای خود و امتش آمرزش خواست.<ref>الاختصاص، ص342؛ تاریخ دمشق، ج51، ص240؛ البدایة و النهایه، ج5، ص17.</ref> سپاه مسلمانان در روز دوشنبه<ref>المحبر، ص116.</ref> یا پنجشنبه<ref>المغازی النبویه، ص107؛ الطبقات، ج2، ص167؛ الکامل، ج3، ص324.</ref> از روزهای آغازین ماه رجب<ref>تاریخ خلیفه، ص56؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص67.</ref> به سوی تبوک رهسپار شد و بدین ترتیب، سومین لشکرکشی پیامبر(ص) برای رویارویی با رومیان پس از اعزام به [[دومة الجندل]] (5ق.) و نبرد موته (8ق.) آغاز گشت.
 
 
سپاه مسلمانان را از30 هزار تا 70 هزار تن دانسته‌اند.<ref>التنبیه و الاشراف، ص235؛ المغازی، ج3، ص996.</ref> پیامبر فرماندهان قسمت‌های گوناگون سپاه را تعیین کرد و مسؤولیت پرچم‌ها و لواهای سپاه را به چندین تن سپرد. [[طلحة بن عبیدالله تیمی]] فرمانده جناح راست و [[عبدالرحمن بن عوف]] فرمانده جناح چپ سپاه شدند.
 
پرچم مهاجران به [[زبیر بن عوام]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص67؛ اعلام الوری، ج1، ص243-244.</ref>؛ پرچم خزرج به [[ابودجانه]] و لوای آنان به [[حباب بن منذر]]؛ و پرچم اوس به [[اسید بن حضیر]] وا‌گذار شد.<ref>المغازی، ج3، ص996؛ تاریخ دمشق، ج2، ص36.</ref> هر یک از تیره‌های گوناگون نیز لوا و پرچمی داشت که به دست افرادی از همان گروه سپرده شد.
 
[[زید بن مالک]] لوای مالک بن نجّار، [[ابوزید]] پرچم بنی‌عمرو بن عوف، [[عمارة بن حزم]] پرچم بنی‌نجار، و [[معاذ بن جبل]] پرچم بنی‌سلمه را در دست داشتند.<ref>المغازی، ج3، ص996؛ اسد الغابه، ج2، ص222.</ref> برخی منابع زبیر را صاحب پرچم اصلی سپاه؛ و [[ابوبکر]] را دارنده لوا<ref>المغازی، ج3، ص996؛ تاریخ دمشق، ج2، ص36.</ref> و یا پرچم اصلی<ref>المغازی، ج3، ص996؛ تاریخ دمشق، ج30، ص15؛ اسد الغابه، ج3، ص212.</ref> دانسته‌اند.
 
==سختی‌های مسیر تبوک==
==سختی‌های مسیر تبوک==
گزارش‌های پرشمار در باره گلایه مسلمانان از تشنگی و گرسنگی به پیامبر(ص) و نیز گزارش معجزات گوناگون پیامبر(ص) برای فراهم کردن آب و غذا، گواه سختی‌هایی است که سپاه با آن دست به گریبان بود. از این رو، بسیاری منابع از این سپاه با عنوان «جیش العُسْره» یاد کرده<ref>انساب الاشراف، ج2، ص349؛ الطبقات، ج3، ص17؛ المحبر، ص116.</ref> و مقصود از «ساعة العسره» در آیه 117 سوره توبه را دشواری‌های مسیر حرکت سپاه تبوک دانسته‌اند.<ref>جامع البیان، ج11، ص75؛ التبیان، ج5، ص314؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج2، ص411.</ref> با ورود سپاه به سرزمین حِجْر که سکونت‌گاه قوم عذاب شده «[[ثمود]]» بود، <ref>المختصر، ج1، ص11.</ref> [[پیامبر(ص)]] مسلمانان را از هر‌گونه بهره‌گیری از آب و غذا و علوفه این سرزمین نفرین شده بر حذر داشت<ref>المغازی، ج3، ص1007؛ اسد الغابه، ج5، ص176؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج4، ص21.</ref> و حتی آنان را از وضو گرفتن نهی کرد.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص948؛ تاریخ طبری، ج2، ص369؛ المصنف، ج1، ص415.</ref> بر پایه روایت [[جابر بن عبدالله انصاری]]، ایشان یاران خود را به عبرت گرفتن از سرگذشت آن قوم فراخواند و محل معجزه [[حضرت صالح]] و بیرون آمدن ناقه پیامبر را به آنان نشان داد و آن گاه با پیراهن خود سر مبارکش را پوشاند و شتابان از این سرزمین بیرون شد.<ref>مجمع البیان، ج4، ص297.</ref> از این رو، با عبور از حجر، ذخیره آب و غذای مسلمانان تمام شد و آنان سخت دچار تشنگی و دشواری شدند و از پیامبر(ص) گله کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص949.</ref> اما در پی نماز رسول خدا<ref>لباب النقول، ص187.</ref> و طلب باران از خداوند، مسلمانان از تشنگی رهایی یافتند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص370.</ref>
 
پیمودن مسافت طولانی در گرمای سخت تابستان در حالی که سپاه از کمبود آب و غذا در رنج بود، سفر را بر سپاهیان سخت دشوار کرده بود. توشه برخی تنها خرمای خشکیده و جو کرم‌زده بود. گاه تنها یک دانه خرما غذای دو مسلمان در یک روز بود. در این حال، هر چند تن از یک چارپا استفاده می‌کردند و ناچار بودند بسیاری از مسافت را پیاده بپیمایند.
 
 
شدت تشنگی گاه به حدی می‌رسید که همان‌ اندک شتران نیز نحر می‌شدند تا مسلمانانِ تشنه با رطوبت اَمعا و احشای آن‌ها خود را از مرگ برهانند.<ref>معانی القرآن، ج3، ص263؛ جامع البیان، ج11، ص75؛ البدایة و النهایه، ج5، ص13.</ref> گزارش‌های پرشمار در باره گلایه مسلمانان از تشنگی و گرسنگی به پیامبر(ص) و نیز گزارش معجزات گوناگون پیامبر(ص) برای فراهم کردن آب و غذا، گواه سختی‌هایی است که سپاه با آن دست به گریبان بود.
 
 
از این رو، بسیاری منابع از این سپاه با عنوان «جیش العُسْره» یاد کرده<ref>انساب الاشراف، ج2، ص349؛ الطبقات، ج3، ص17؛ المحبر، ص116.</ref> و مقصود از «ساعة العسره» در آیه 117 سوره توبه را دشواری‌های مسیر حرکت سپاه تبوک دانسته‌اند.<ref>جامع البیان، ج11، ص75؛ التبیان، ج5، ص314؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج2، ص411.</ref> در این آیه، خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر(ص) و مهاجران و انصاری دانسته که هنگام سختی و مشقت از او پیروی کردند، از آن پس که نزدیک بود دل‌های شماری از آن‌ها از حق منحرف شود و از میدان نبرد باز گردند. این آیه به خوبی نشان می‌دهد که آن دشواری‌ها طاقت شماری از سپاهیان را ربوده و تردید و پشیمانی را بر آنان تحمیل کرده بود.
 
 
با ورود سپاه به سرزمین حِجْر که سکونت‌گاه قوم عذاب شده «[[ثمود]]» بود، <ref>المختصر، ج1، ص11.</ref> [[پیامبر(ص)]] مسلمانان را از هر‌گونه بهره‌گیری از آب و غذا و علوفه این سرزمین نفرین شده بر حذر داشت<ref>المغازی، ج3، ص1007؛ اسد الغابه، ج5، ص176؛ السیرة النبویه، ابن‌کثیر، ج4، ص21.</ref> و حتی آنان را از وضو گرفتن نهی کرد.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص948؛ تاریخ طبری، ج2، ص369؛ المصنف، ج1، ص415.</ref>
 
 
بر پایه روایت [[جابر بن عبدالله انصاری]]، ایشان یاران خود را به عبرت گرفتن از سرگذشت آن قوم فراخواند و محل معجزه [[حضرت صالح]] و بیرون آمدن ناقه پیامبر را به آنان نشان داد و آن گاه با پیراهن خود سر مبارکش را پوشاند و شتابان از این سرزمین بیرون شد.<ref>مجمع البیان، ج4، ص297.</ref> از این رو، با عبور از حجر، ذخیره آب و غذای مسلمانان تمام شد و آنان سخت دچار تشنگی و دشواری شدند و از پیامبر(ص) گله کردند.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص949.</ref> اما در پی نماز رسول خدا<ref>لباب النقول، ص187.</ref> و طلب باران از خداوند، مسلمانان از تشنگی رهایی یافتند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص370.</ref>


==معجزات پیامبر در تبوک==
==معجزات پیامبر در تبوک==
خط ۷۳: خط ۱۸۲:


==مساجد مسیر تبوک==
==مساجد مسیر تبوک==
{{اصلی|مسجدهای راه تبوک}}
 
[[ابن‌هشام]] از 17 مسجد برای پیامبر(ص) در طول مسیر مدینه به تبوک یاد کرده که به اسامی توقف‌گاه‌های سپاه، نام‌گذاری شده‌اند و بعدها مسلمانان برای تبرک جستن، در آن مکان‌ها مسجدی بنا نهادند. این مساجد عبارت بودند از: [[ثنیه مدران|ثَنِیَّه مَدِران]]، [[ذات الزراب|ذات الزِراب]]، [[اخضر|اَخْضر]]، [[ذات الخطمی|ذات الخِطْمی]]، [[علاء]]/ اَلاء، [[طرف البتراء|طرف البَتْراء]]، [[شق التارا|شَقّ تارا]]، [[ذی الحیفه|ذی الجِیفه]]، [[صدر حوضی|صَدْر حوضی]]، [[حجر]]، [[صعید|صَعِید]]، [[وادی القری|وادی القُری]]، [[رقعه|رَقْعه]]، [[ذی مروه|ذی مَرْوه]]، [[فیفاء|فَیفْاء]]، [[ذی خشب|ذی خُشُب]]، تبوک.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص957.</ref> [[ابن‌حبّان]] و [[یاقوت]] به برخی از این مساجد اشاره کرده‌اند.<ref>الثقات، ج2، ص99؛ معجم البلدان، ج1، ص123؛ ج2، ص85، 201؛ ج3، ص408.</ref> [[سمهودی]] تعداد مساجد میان راه را تا 20 مسجد دانسته است.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص179-180.</ref> رفعت پاشا (م. 1353ق.) نیز از وجود این مساجد در زمانه خود سخن گفته است.<ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص824.</ref>
[[ابن‌هشام]] از 17 مسجد برای پیامبر(ص) در طول مسیر مدینه به تبوک یاد کرده که به اسامی توقف‌گاه‌های سپاه، نام‌گذاری شده‌اند و بعدها مسلمانان برای تبرک جستن، در آن مکان‌ها مسجدی بنا نهادند. این مساجد عبارت بودند از: [[ثنیه مدران|ثَنِیَّه مَدِران]]، [[ذات الزراب|ذات الزِراب]]، [[اخضر|اَخْضر]]، [[ذات الخطمی|ذات الخِطْمی]]، [[علاء]]/ اَلاء، [[طرف البتراء|طرف البَتْراء]]، [[شق التارا|شَقّ تارا]]، [[ذی الحیفه|ذی الجِیفه]]، [[صدر حوضی|صَدْر حوضی]]، [[حجر]]، [[صعید|صَعِید]]، [[وادی القری|وادی القُری]]، [[رقعه|رَقْعه]]، [[ذی مروه|ذی مَرْوه]]، [[فیفاء|فَیفْاء]]، [[ذی خشب|ذی خُشُب]]، تبوک.<ref>السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج4، ص957.</ref> [[ابن‌حبّان]] و [[یاقوت]] به برخی از این مساجد اشاره کرده‌اند.<ref>الثقات، ج2، ص99؛ معجم البلدان، ج1، ص123؛ ج2، ص85، 201؛ ج3، ص408.</ref> [[سمهودی]] تعداد مساجد میان راه را تا 20 مسجد دانسته است.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص179-180.</ref> رفعت پاشا (م. 1353ق.) نیز از وجود این مساجد در زمانه خود سخن گفته است.<ref>موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص824.</ref>


خط ۳۸۷: خط ۴۹۶:
{{غزوات پیامبر}}
{{غزوات پیامبر}}


[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:غزوات پیامبر(ص)]]
[[Category:حوادث سال 9 (قمری)]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:غزوات پیامبر(ص)]]
[[Category:حوادث سال 9 (قمری)]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:غزوات پیامبر(ص)]]
[[Category:حوادث سال 9 (قمری)]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:غزوات پیامبر(ص)]]
[[Category:حوادث سال 9 (قمری)]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:غزوات پیامبر(ص)]]
[[رده:غزوات پیامبر(ص)]]
[[رده:حوادث سال 9 (قمری)]]
[[رده:حوادث سال 9 (قمری)]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)