در حال ویرایش قاسم بن ابراهیم نخعی

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۴۱: خط ۴۱:
==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==


بر اساس گزارش برخی تاریخ‌نگاران، [[ابراهیم بن مالک اشتر|ابراهیم]] بن [[مالک اشتر]]، فرزندی به نام قاسم داشته است که برخی از فرزندان و نوادگان وی راوی حدیث بوده‌اند.<ref>کتاب کمال الدین و اتمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧.</ref>  
بر اساس گزارش برخی تاریخ‌نگاران، [[ابراهیم بن مالک اشتر|ابراهیم]] بن [[مالک اشتر]]، فرزندی به نام قاسم داشته است که برخی از فرزندان و نوادگان وی راوی حدیث بوده‌اند.<ref>کتاب کمال الدین و اتمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧.</ref>


==راوی حدیث امامت امام زمان==
==راوی حدیث امامت امام زمان==
خط ۵۱: خط ۵۱:
"حَدَّثَنَا اَبُو طَالِبٍ الْم‌ظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْم‌ظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ السَّمَرْقَنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ اَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ هَارُونَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الله بْنِ قَاسِمِ بْنِ اِبْرَاهِیمَ بْنِ مَالِکٍ الْاَشْتَرِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ مَنْقُوشٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی اَبِی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی دُکَّانٍ فِی الدَّارِ وَ عَنْ یَمِینِهِ بَیْتٌ عَلَیْهِ سِتْرٌ مُسَبَّلٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی مَنْ صَاحِبُ هَذَا الْاَمْرِ فَقَالَ ارْفَعِ السِّتْرَ فَرَفَعْتُهُ فَخَرَجَ اِلَیْنَا غُلَامٌ خُمَاسِیٌّ لَهُ عَشْرٌ اَوْ ثَمَانٌ اَوْ نَحْوُ ذَلِکَ وَاضِحُ الجَبِینِ اَبْیَضُ الْوَجْهِ دُرِّیُّ المُقْلَتَیْنِ شَثْنُ الْکَفَّیْنِ مَعْطُوفُ الرُّکْبَتَیْنِ فِی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ وَ فِی رَاْسِهِ ذُؤَابَةٌ فَجَلَسَ عَلَی فَخِذِ اَبِی مُحَمَّدٍ (علیه‌السّلام) ثُمَّ قَالَ لِی هَذَا صَاحِبُکُمْ ثُمَّ وَثَبَ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ ادْخُلْ اِلَی الْوَقْتِ المَعْلُومِ فَدَخَلَ الْبَیْتَ وَ اَنَا اَنْظُرُ اِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا یَعْقُوبُ انْظُرْ مَنْ فِی الْبَیْتِ فَدَخَلْتُ فَمَا رَاَیْتُ اَحَدا".
"حَدَّثَنَا اَبُو طَالِبٍ الْم‌ظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْم‌ظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ السَّمَرْقَنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ اَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ هَارُونَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الله بْنِ قَاسِمِ بْنِ اِبْرَاهِیمَ بْنِ مَالِکٍ الْاَشْتَرِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ مَنْقُوشٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی اَبِی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی دُکَّانٍ فِی الدَّارِ وَ عَنْ یَمِینِهِ بَیْتٌ عَلَیْهِ سِتْرٌ مُسَبَّلٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی مَنْ صَاحِبُ هَذَا الْاَمْرِ فَقَالَ ارْفَعِ السِّتْرَ فَرَفَعْتُهُ فَخَرَجَ اِلَیْنَا غُلَامٌ خُمَاسِیٌّ لَهُ عَشْرٌ اَوْ ثَمَانٌ اَوْ نَحْوُ ذَلِکَ وَاضِحُ الجَبِینِ اَبْیَضُ الْوَجْهِ دُرِّیُّ المُقْلَتَیْنِ شَثْنُ الْکَفَّیْنِ مَعْطُوفُ الرُّکْبَتَیْنِ فِی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ وَ فِی رَاْسِهِ ذُؤَابَةٌ فَجَلَسَ عَلَی فَخِذِ اَبِی مُحَمَّدٍ (علیه‌السّلام) ثُمَّ قَالَ لِی هَذَا صَاحِبُکُمْ ثُمَّ وَثَبَ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ ادْخُلْ اِلَی الْوَقْتِ المَعْلُومِ فَدَخَلَ الْبَیْتَ وَ اَنَا اَنْظُرُ اِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا یَعْقُوبُ انْظُرْ مَنْ فِی الْبَیْتِ فَدَخَلْتُ فَمَا رَاَیْتُ اَحَدا".


[[یعقوب بن منقوش]] گوید: بر [[امام حسن عسکری(ع)]] وارد شدم و او بر سکّویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود، گفتم: ای آقای من صاحب‌الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار، و پرده را بالا زدم و پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب که حدود هشت یا ده سال داشت، بیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی در افشان و دو کف ستبر و دو زانوی برگشته و خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود، آمد و بر زانوی پدرش ابو محمّد(ع) نشست، آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست، سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل خانه شد و من بدو می‌نگریستم، سپس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست؟ و من داخل شدم امّا کسی را ندیدم.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧؛ مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، عزیزالله عطاردی، ص١٣5.</ref>  
[[یعقوب بن منقوش]] گوید: بر [[امام حسن عسکری(ع)]] وارد شدم و او بر سکّویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود، گفتم: ای آقای من صاحب‌الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار، و پرده را بالا زدم و پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب که حدود هشت یا ده سال داشت، بیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی در افشان و دو کف ستبر و دو زانوی برگشته و خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود، آمد و بر زانوی پدرش ابو محمّد(ع) نشست، آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست، سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل خانه شد و من بدو می‌نگریستم، سپس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست؟ و من داخل شدم امّا کسی را ندیدم.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج٢، ص4٠٧؛ مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، عزیزالله عطاردی، ص١٣5.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)

این صفحه عضوی از یک ردهٔ پنهان است: