در حال ویرایش مشعر
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
مشعرالحرام نام دیگر مشعر است و مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مىشود و به همين مناسبت به [[منا]]، [[مزدلفه]] و [[عرفات]]، مشاعر گفته مىشود.<ref>صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.</ref> مَشعَر به معنای نشان راه است و آنجا را مشعرالحرام نامیدهاند بدان جهت که نشان و مکان عبادت خداوند است. برخی آن را مِشعر، به کسر میم خواندهاند، امّا برخی خواندن مِشعر به کسر را نادر و شاذّ است.<ref>القری لقاصدام القری، ص154.</ref> | مشعرالحرام نام دیگر مشعر است و مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مىشود و به همين مناسبت به [[منا]]، [[مزدلفه]] و [[عرفات]]، مشاعر گفته مىشود.<ref>صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.</ref> مَشعَر به معنای نشان راه است و آنجا را مشعرالحرام نامیدهاند بدان جهت که نشان و مکان عبادت خداوند است. برخی آن را مِشعر، به کسر میم خواندهاند، امّا برخی خواندن مِشعر به کسر را نادر و شاذّ است.<ref>القری لقاصدام القری، ص154.</ref> | ||
مشعر را مُزدَلِفه نیز خواندهاند.<ref>قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.</ref> <ref>قاموس الحج و العمره، ص٢٠٨.</ref>مزدلفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است. ازدلاف به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آن جا اجتماع میکنند.<ref>مجمع البحرین، ج5، ص6٨.</ref> به مشعر «جَمْع» نیز میگویند.<ref>معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.</ref><ref>معجم البلدان، ج5، ص١56.</ref> گاهی مشعر را با نام قُزَح نیز خواندهاند اما قزح در حقیقت کوهی در مزدلفه است.<ref>مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6.</ref><ref>القری لقاصدام القری، ص4٢٠.</ref><ref>معجم البلدان، ج5، ص١4٢ | مشعر را مُزدَلِفه نیز خواندهاند.<ref>قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.</ref> <ref>قاموس الحج و العمره، ص٢٠٨.</ref>مزدلفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است. ازدلاف به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آن جا اجتماع میکنند.<ref>مجمع البحرین، ج5، ص6٨.</ref> به مشعر «جَمْع» نیز میگویند.<ref>معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.</ref><ref>معجم البلدان، ج5، ص١56.</ref> گاهی مشعر را با نام قُزَح نیز خواندهاند اما قزح در حقیقت کوهی در مزدلفه است.<ref>مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6.</ref><ref>القری لقاصدام القری، ص4٢٠.</ref><ref>معجم البلدان، ج5، ص١4٢.</ref> | ||
==حرکت به سوی مشعر== | ==حرکت به سوی مشعر== | ||
خط ۲۰: | خط ۱۶: | ||
[[ابوحنیفه]] وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر میکند، [[مالک بن انس|مالک]] معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب [[عید قربان]] و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و [[شافعی]] وقوف در هر لحظهای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است.<ref>قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.</ref> | [[ابوحنیفه]] وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر میکند، [[مالک بن انس|مالک]] معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب [[عید قربان]] و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و [[شافعی]] وقوف در هر لحظهای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است.<ref>قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.</ref> | ||
==تاخیر نماز در مشعر== | |||
مستحب است حاجیان نماز مغرب و عشا را از غروب روز عرفه تاخیراندازند، گرچه پاسی از شب بگذرد. به مشعر که آمدند با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشا را در آنجا بخوانند.<ref>مستدرک، ج١٠، ص4٩.</ref> | |||
همچنین مستحب است آنگاه که خورشید کاملاً غروب کرد، امام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت نماید مردم نیز همراه او کوچ کنند و نماز مغرب را، با این نیّت که در مشعر با نماز عشاء یک جا بخوانند، به تاخیراندازد. شافعیها معتقدند در سفر میتوان هر دو نماز را باهم خواند.<ref>کتاب الایضاح، ص٢٩5</ref> | |||
==پیامبر در مشعر== | |||
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) آنگاه که در «جَمْع» (مزدلفه) صبح کرد به «[[قزح|قُزَح]]» آمده، بر آن وقوف نمود، فرمود: این قُزَح، همان مکان وقوف است، و تمامی جَمع موقف است.<ref>القری لقاصد امّ القری، ص4١٨.</ref> | |||
[[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] نیز در حدیثی طولانی گفته است: آنگاه که پیامبر(ص) در مزدلفه نماز صبح گزارد، بر شتر خویش سوار شده، به مشعرالحرام آمد. پس رو به قبله کرده، دعا نمود و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه گفت و پیوسته آنجا ایستاده بود تا هوا به خوبی روشن شد.<ref>القری لقاصد امّ القری، ص4١٩.</ref> | |||
ابن جریج گوید: عطا به من گفت: بر من خبر دادهاند که رسول خدا(ص) در شب (جَمْع) در همان مکانی که هم اکنون پیشوایان وقوف میکنند؛ یعنی همان مکان دارالاماره که در سمت قبله [[مسجد مزدلفه]] قرار دارد، وقوف نمود.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩٢.</ref> | |||
==حرکت امیرالحاج== | |||
امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: "سزاوار است امام ([[امیرالحاج]]) در «جَمْع» توقف نموده تا خورشید برآید و دیگر مردم، اگر خواستند زودتر بروند و اگر خواستند دیرتر".<ref>الفروع من الکافی، ج4، ص54١.</ref> | |||
لیکن پس از طلوع آفتاب، امیرالحاج باید حرکت نموده، در مزدلفه نماند. [[اسماعیل بن علی]] در سال ١4٠ هجری امیرالحاج بود و همراه با امام صادق(ع) حج میگزارد. به هنگام حرکت از مشعرالحرام برای امام(ع) حادثهای پیش آمده، از مرکب افتادند. اسماعیل بن علی خواست کنار آن حضرت بماند تا همراه با ایشان حرکت کند. امام صادق(ع) فرمودند: "امیرالحاج هنگام حرکت و کوچ مردم نباید توقف کند".<ref>قرب الاسناد، ص٨.</ref> | |||
==حدود مشعر== | |||
درازای مزدلفه، از اوّل مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) تا ابتدای وادی محسّر 3،812 متر است.<ref>مرآة الحرمین، ج١، ص٣4١.</ref> در روایت آمده است که رسول خدا(ص) ناتوانان از [[بنیهاشم]] را شبانه به منا فرستاده، آنان را فرمان داد به [[جمره]] سنگ نزنند تا خورشید طلوع کند.<ref>کافی، ج4، ص٢4٧، ح4.</ref> از دیوار [[باب بنیشیبه|در بنیشیبه]] در کنار مسجدالحرام، تا مرز مزدلفه از سوی منا 20،507 ذراع میباشد.<ref>شفاء الغرام، ج١، ص5٠5و5٠٧.</ref> | |||
مستحب است حاجیان سلاح خود در جنگ با شیاطین؛ یعنی سنگ زدن به جمرهها را از مشعر بردارند.<ref>وسائل، ج١4، باب١٨، ص٣١، ح١٨5١٣.</ref> اسحاق بن عمّار گوید: از امام صادق(ع) درباره حدود جمع (مزدلفه) پرسیدم، فرمود: «میان مازمان تا وادی محسِّر است.»<ref>وسائل، ج١4، باب٨، ص١٨، ح١٨4٨٢.</ref> [[شیخ طوسی]] در [[النهایه فی مجردالفقه و الفتوی|نهایه]] فرموده است: «و حدّ المشعرالحرام ما بین المازمین الی الحیاض و الی وادی محسّر.» | |||
حدّ مشعرالحرام از یک سوی، مازمان است که آغازین نقطه ورود به مزدلفه از سوی عرفات میباشد و از سوی دیگر [[حیاض]] و پایان آن وادی محسّر است، که نزدیک به منا قرار دارد. سزاوار نیست کسی جز در آنچه آمد، وقوف کند، البته اگر جمعیت به حدّی زیاد باشد که مکان برای نشستن دشوار و تنگ شود، حاجی میتواند از کوه بالا رفته، آنجا بنشیند و وقوف کند.<ref>ینابیع الفقیهه، ج٧، ص١٩٨؛ شرایع، ص6٣4.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |