در حال ویرایش مقبره شهدای احد
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
| طول جغرافیایی = 39.611744 | | طول جغرافیایی = 39.611744 | ||
| توضیح نقشه = | | توضیح نقشه = | ||
}}'''مَقبَره شهدای احد''' در شمال شهر [[مدینه]] و در جنوب [[کوه احد]] قرار دارد | }}'''مَقبَره شهدای احد''' در شمال شهر [[مدینه]] و در جنوب [[کوه احد]] قرار دارد و محل دفن تعدادی از شهدای [[غزوه احد]] از جمله [[حمزه بن عبدالمطلب]] عموی [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام(ص)]] است. دستکم از سده ششم بنایی با گنبدی بلند روی این مقبره وجود داشت اما این گنبد و بارگاه در حدود 1344 قمری به دست [[وهابیان]] ویران شد. از سال۱۳۸۳ قمری محوطه مقبره شهدا را با دیواری محصور کردهاند. | ||
== مکان و نام == | == مکان و نام == | ||
مقبره شهدای احد در غرب [[مسجد حمزه]] کنونی | مقبره شهدای احد در غرب [[مسجد حمزه]] کنونی<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص377.</ref> و جنوب [[کوه احد]] قرار دارد.<ref name=":023">رحلة ابن جبير، ص154.</ref> نام های قدیمی «المَشهَد» و «مشهد حمزة» برای این مکان بیان شده.<ref>معالم المدینه المنوره بین العماره و التاریخ، جزء ۴، مجلد۲، ص426</ref> | ||
== جنگ احد == | == جنگ احد == | ||
{{اصلی|غزوه احد}}در سال سوم هجرت در دامنه جنوبی کوه احد، میان [[مسلمانان]] و مشرکان [[قریش]] نبردی روی داد که [[غزوه احد]] نام گرفت. در این نبرد، 70 نفر از مسلمانان کشته شدند<ref>انساب الاشراف، ج1، ص382.</ref> و به فرمان [[پیامبر(ص)]] در محل [[شهادت|شهادتشان]] در دامنه همین کوه دفن شدند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰، ۹۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۹.</ref> بر پایه برخی گزارشها، پیش از دستور پیامبر(ص) پیکرهای شماری از شهدا در مکانهای دیگر دفن شد و بازگرداندن آنها به احد ممکن نبود.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۲.</ref> | {{اصلی|غزوه احد}}در سال سوم هجرت در دامنه جنوبی کوه احد، میان [[مسلمانان]] و مشرکان [[قریش]] نبردی روی داد که [[غزوه احد]] نام گرفت. در این نبرد، 70 نفر از مسلمانان کشته شدند<ref>انساب الاشراف، ج1، ص382.</ref> و به فرمان [[پیامبر(ص)]] در محل [[شهادت|شهادتشان]] در دامنه همین کوه دفن شدند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰، ۹۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۹.</ref> بر پایه برخی گزارشها، پیش از دستور پیامبر(ص) پیکرهای شماری از شهدا در مکانهای دیگر دفن شد و بازگرداندن آنها به احد ممکن نبود.<ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۲.</ref> عموی [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(ص)]] [[حمزة بن عبدالمطلب]] در این جنگ شهید شد و در این مکان دفن شد.<ref name=":0">[https://wikihaj.com/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%3A%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%87_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B4%D8%A8%D9%87.pdf&page=125 تاریخ المدینه المنوره، ج۱، ص۱۲۵.]</ref>[[پرونده:مقبره_شهدای_غزوه_احد.jpg|بندانگشتی|مقبره شهدای [[غزوه احد]] در دامنه کوه احد]] | ||
== مدفونان == | == مدفونان == | ||
در قبرستان شهدای احد، افزون بر حمزه، [[عبدالله بن عمرو بن حزام]]، [[عمرو بن جموح]]، و [[سهل بن قیس]] در نزدیکی حمزه مدفون هستند.<ref>تاریخ معالم المدینه، ص۱۳۰؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۱۶-۱۱۷.</ref><ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۳۰.</ref> برخی از قبرهای موجود در این منطقه را متعلق به بادیهنشینانی میدانند که در دوران [[عمر بن خطاب]]<ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰.</ref> یا [[هشام بن عبدالملک]]، در آنجا دفن شدهاند.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | در قبرستان شهدای احد، افزون بر حمزه، [[عبدالله بن عمرو بن حزام]]، [[عمرو بن جموح]]، و [[سهل بن قیس]] در نزدیکی حمزه مدفون هستند.<ref>تاریخ معالم المدینه، ص۱۳۰؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۱۶-۱۱۷.</ref><ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۳۰.</ref> برخی از قبرهای موجود در این منطقه را متعلق به بادیهنشینانی میدانند که در دوران [[عمر بن خطاب]]<ref>المغازی، ج۱، ص۳۱۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰.</ref> یا [[هشام بن عبدالملک]]، در آنجا دفن شدهاند.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{نقل قول دوقلو | {{نقل قول دوقلو | ||
| تیتر = زیارت حضرت حمزه در احد | | تیتر = زیارت حضرت حمزه در احد | ||
| ارتفاع = 300px | | ارتفاع = 300px|چون به زیارت آن حضرت، نزد قبرش رفتی بگو: | ||
السَّلامُ عَلَیک یا عَمَّ رَسُولِ اللّه صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خَیرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَسَدَ اللّهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ جاهَدْتَ فِی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَجُدْتَ بِنَفْسِک، وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللّهِ (ص)، وَکنْتَ فِیما عِنْدَاللّهِ سُبْحانَهُ راغِباً، | |||
بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی أَتَیتُک مُتَقَرِّباً إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِزِیارَتِک، وَ مُتَقَرِّباً إِلی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ بِذلِک، راغِباً إِلَیک فِی الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِْی بِزِیارَتِک خَلاصَ نَفْسِی، مُتَعَوِّذاً بِک مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِی بِما جَنَیتُ عَلی نَفْسِی، هارِباً مِنْ ذُنُوبِی الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْرِی، فَزِعاً إِلَیک رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّی، | بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی أَتَیتُک مُتَقَرِّباً إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِزِیارَتِک، وَ مُتَقَرِّباً إِلی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ بِذلِک، راغِباً إِلَیک فِی الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِْی بِزِیارَتِک خَلاصَ نَفْسِی، مُتَعَوِّذاً بِک مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِی بِما جَنَیتُ عَلی نَفْسِی، هارِباً مِنْ ذُنُوبِی الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْرِی، فَزِعاً إِلَیک رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّی، | ||
أَتَیتُک مِنْ شُقَّةٍ بَعِیدَةٍ طالِباً فَکاک رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَقَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِی ذُنُوبِی وَأَتَیتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّی؛ وَلَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَیهِ خَیراً لِی مِنْکمْ أَهْلَ بَیتِ الرَّحْمَةِ، فَکنْ لِی شَفِیعاً یوْمَ فَقْرِی وَحاجَتِی، فَقَدْ سِرْتُ إِلَیک مَحْزُوناً، وَأَتَیتُک مَکرُوباً، وَسَکبْتُ عَبْرَتِی عِنْدَک باکیاً، وَصِرْتُ إِلَیک مُفْرَداً، | أَتَیتُک مِنْ شُقَّةٍ بَعِیدَةٍ طالِباً فَکاک رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَقَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِی ذُنُوبِی وَأَتَیتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّی؛ وَلَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَیهِ خَیراً لِی مِنْکمْ أَهْلَ بَیتِ الرَّحْمَةِ، فَکنْ لِی شَفِیعاً یوْمَ فَقْرِی وَحاجَتِی، فَقَدْ سِرْتُ إِلَیک مَحْزُوناً، وَأَتَیتُک مَکرُوباً، وَسَکبْتُ عَبْرَتِی عِنْدَک باکیاً، وَصِرْتُ إِلَیک مُفْرَداً، | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
اللّهُمَّ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلی لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ وَجَزائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلَا أَخِیبَنَّ الْیوْمَ، وَلا تَصْرِفْنِی بِغَیرِ حَاجَتِی، وَلَا تُخَیبَنَّ شُخُوصِی وَوِفادَتِی، فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِی، وَأَتْعَبْتُ بَدَنِی، وَقَطَعْتُ الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَالْمالَ وَمَا خَوَّلْتَنِی، وَآثَرْتُ مَا عِنْدَک عَلی نَفْسِی، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغاءَ مَرْضاتِک، فَعُدْ بِحِلْمِک عَلی جَهْلِی، وَبِرَأْفَتِک عَلی ذَنْبِی، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِی، بِرَحْمَتِک یا کرِیمُ یا کرِیمُ. | اللّهُمَّ إِنْ تُعاقِبْ فَمَوْلی لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ وَجَزائِهِ بِسُوءِ فِعْلِهِ، فَلَا أَخِیبَنَّ الْیوْمَ، وَلا تَصْرِفْنِی بِغَیرِ حَاجَتِی، وَلَا تُخَیبَنَّ شُخُوصِی وَوِفادَتِی، فَقَدْ أَنْفَدْتُ نَفَقَتِی، وَأَتْعَبْتُ بَدَنِی، وَقَطَعْتُ الْمَفازاتِ، وَخَلَّفْتُ الْأَهْلَ وَالْمالَ وَمَا خَوَّلْتَنِی، وَآثَرْتُ مَا عِنْدَک عَلی نَفْسِی، وَلُذْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَتَقَرَّبْتُ بِهِ ابْتِغاءَ مَرْضاتِک، فَعُدْ بِحِلْمِک عَلی جَهْلِی، وَبِرَأْفَتِک عَلی ذَنْبِی، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِی، بِرَحْمَتِک یا کرِیمُ یا کرِیمُ. | ||
|سلام بر تو ای عموی رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد)، سلام بر تو ای بهترین شهیدان، سلام بر تو ای شیر خدا و شیر رسول خدا، گواهی می دهم که تو در راه خدای عزّوجل جهاد کردی و جانت را بخشیدی و برای رسول خدا خیرخواهی نمودی و در آنچه نزد خدای پاک بود شوق داشتی، | |||
مؤلّف گوید: مدایح جناب حمزه (ره) و فضیلت زیارت آن حضرت پیش از آن است که ذکر شود. | |||
فخر المحققین (ره) در «رساله فخریه» فرموده است: زیارت حمزه(ع) و باقى شهداى مدفون در احد مستحب است، زیرا از رسول خدا(صلىاللّهعلیهوآله) روایت شده: هرکه مرا زیارت کند و عمویم حمزه(ع) را زیارت نکند، همانا به من جفا کرده است. | |||
این فقیر در کتاب «بیت الأحزان» در مصائب سیّده زنان عالم نقل کردهام که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پس از وفات پدر بزرگوار خود، هر روز دوشنبه و پنجشنبه به زیارت حمزه(ع) و شهداى احد میرفت و نماز میخواند و دعا میکرد و این عمل را تا زمان وفاتش ترک نکرد. | |||
محمود بن لبید گفته است: آن سیّده جلیله کنار قبر حمزه(ع) میرفت و گریه میکرد، من در یکى از روزها به زیارت حمزه مشرّف شدم، دیدم آن مظلومه نزد قبر حمزه(ع) مشغول به گریه است، من صبر کردم تا از گریه آرام شد، نزدیک رفتم و سلام کردم و گفتم: اى سیّده زنان، به حق خدا سوگند با این گریهات رگهای دلم را بریدی! فرمود: اى ابا عمر، گریستن براى من شایسته است، زیرا مصیبت بهترین پدرها رسول خدا(صلىاللّهعلیهوآله) به من رسیده، آنگاه فرمود: «وا شَوقاهُ اِلی رَسولِ اللهِ؛ چقدر مشتاق ملاقات رسول خدا هستم.» و چنین انشاء کرد: | |||
إِذَا مَاتَ يَوْما مَيِّتٌ قَلَّ ذِكْرُهُ | |||
وَ ذِكْرُ أَبِي مُذْ مَاتَ وَ اللَّهِ أَكْثَرُ | |||
چون بمیرد روزی مردهای یادش کم شود | |||
و یاد پدرم از وقتی که وفات کرد به خدا سوگند بیشتر است | |||
شیخ مفید(رحمةاللّهعلیه) فرمود: | |||
وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلیه وَ آلِهِ أَمَرَ فِی حَیَاتِهِ بِزِیَارَةِ قَبْرِ حَمْزَةَ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ کَانَ یُلِمُّ بِهِ وَ بِالشُّهَدَاءِ وَ لَمْ تَزَلْ فَاطِمَةُ عَلَیْهِا السَّلامُ بَعْدَ وَفَاتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلیه وَ آلِهِ تَغْدُو إِلَى قَبْرِهِ وَ تَرُوحُ وَ الْمُسْلِمُونَ یَنْتَابُونَ عَلَى زِیَارَتِهِ وَ مُلازَمَةِ قَبْرِهِ. | |||
رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) در زمان حیاتش به زیارت قبر حمزه فرمان داد و خود آن حضرت به زیارت حمزه و شهدا میآمد و فاطمه (درود خدا بر او) همواره پس از وفات پیامبر (درود خدا بر او و خاندانش باد)؛ صبح و شب به سوی قبر حمزه میرفت و مسلمانان هم برای زیارت و ملازمت قبر حمزه نوبت به نوبت میآمدند.|سلام بر تو ای عموی رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد)، سلام بر تو ای بهترین شهیدان، سلام بر تو ای شیر خدا و شیر رسول خدا، گواهی می دهم که تو در راه خدای عزّوجل جهاد کردی و جانت را بخشیدی و برای رسول خدا خیرخواهی نمودی و در آنچه نزد خدای پاک بود شوق داشتی، | |||
پدر و مادرم فدایت، به سویت آمدم تا با این آمدن به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) تقرّب جویم، مشتاق به توأم در شفاعت، با زیارتت رهایی جانم را می طلبم، به تو پناهنده ام از آتشی که مثل من به خاطر جنایتی که بر خود کرده ام مستحقّ آن است، از گناهانی که بر پشتم بار کرده ام گریزانم، به امید رحمت پروردگارم به تو پناهنده ام، | پدر و مادرم فدایت، به سویت آمدم تا با این آمدن به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) تقرّب جویم، مشتاق به توأم در شفاعت، با زیارتت رهایی جانم را می طلبم، به تو پناهنده ام از آتشی که مثل من به خاطر جنایتی که بر خود کرده ام مستحقّ آن است، از گناهانی که بر پشتم بار کرده ام گریزانم، به امید رحمت پروردگارم به تو پناهنده ام، | ||
از راه دور مشقّت باری به سویت آمدم، خواهان آزادی از آتش دوزخ ام، پشتم را گناهانم سنگین بار کرده و بجا آورده ام آنچه را که پروردگارم را به خشم آورده؛ احدی را برای خود بهتر از شما اهل بیت رحمت نیافتم که به او پناه برم، پس روز تهیدستی و حاجتم شفیع من باش که اندوهگین به سویت سفر کردم و محزون به جانبت آمدم و گریه کنان در پیشگاهت اشک ریختم و تنها به محضرت آمدم | از راه دور مشقّت باری به سویت آمدم، خواهان آزادی از آتش دوزخ ام، پشتم را گناهانم سنگین بار کرده و بجا آورده ام آنچه را که پروردگارم را به خشم آورده؛ احدی را برای خود بهتر از شما اهل بیت رحمت نیافتم که به او پناه برم، پس روز تهیدستی و حاجتم شفیع من باش که اندوهگین به سویت سفر کردم و محزون به جانبت آمدم و گریه کنان در پیشگاهت اشک ریختم و تنها به محضرت آمدم |