در حال ویرایش کاربر:Ahmad/صفحه تمرین۱
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | '''وادی مُحسّر'''«محسّر» رود کوچکی است که از سمتِ شرقی کوه «ثبیر» بزرگ از سوی ثقبه سرازیر میشود و به «وادی عُرَنه» میریزد. هنگامی که از میان منی و مزدلفه میگذرد به صورت مرز و فاصلهای میان آن دو قرار میگیرد و به سوی جنوب میرود. آبِ سیل این رودخانه قبل از اینکه به «عُرَنه» بریزد، از کنار چشمه حسینیه (عین الحسینیّه) میگذرد و با سه رود کوچک در منطقه مَفاجر مخلوط میشود و همگی یک رودخانه را تشکیل میدهند. محلّ به هم پیوستن این سه رودخانه، اکنون آباد شده و یکی از محلّات شهر مکّه | ||
گردیده است. در محسّر، کشاورزی و آبادانی وجود ند | |||
==احکام | |||
به | |||
در | == موقعیت جغرافیایی == | ||
«محسّر» رود کوچکی است که از سمتِ شرقی کوه «ثبیر» بزرگ از سوی ثقبه سرازیر میشود و به «وادی عُرَنه» میریزد. هنگامی که از میان منی و مزدلفه میگذرد به صورت مرز و فاصلهای میان آن دو قرار میگیرد و به سوی جنوب میرود. آبِ سیل این رودخانه قبل از اینکه به «عُرَنه» بریزد، از کنار چشمه حسینیه (عین الحسینیّه) میگذرد و با سه رود کوچک در منطقه مَفاجر مخلوط میشود و همگی یک رودخانه را تشکیل میدهند. محلّ به هم پیوستن این سه رودخانه، اکنون آباد شده و یکی از محلّات شهر مکّه | |||
گردیده است. در محسّر، کشاورزی و آبادانی وجود ندارد، مردم بیشتر با آن قسمت از محسّر آشنا هستند که در میان مزدلفه و مِنی قرار دارد و حاجیان از آن میگذرند، در این قسمت، تابلوهایی وجود دارد که حدود «محسّر» را نشان میدهد.<ref>عاتق بن غیث بلادى، معجم معالم مکّه، ص 248، دار مکّه، مکّة المکرّمة، 1403 ه/ 1983؛ همو، أودیة مکّة، ص 28، 86، 115، دار مکّه.</ref> | |||
==معنای لغوی== | |||
محسّر از ریشه «حَسَرَ» و معنای آن خسته شدن و از پا افتادن است.<ref>طریحى، مجمع البحرین، مادّه «حسر».</ref> | |||
علت نامگذاری آن به وادی محسّر آن است که ابرهه و لشکرش با فیل برای نابودی کعبه آمدند، آنان وقتی به این رودخانه رسیدند؛ از پای در آمدند و از توان افتادند، و بنا به گفته قرآن، با سنگریزههای «سجیل» از پای افتادند. و ابرهه یاران خود را از پیروزی نا امید ساخت و آنان به خاطر از دست رفتن پیروزی، حسرت خوردند.<ref>عاتق بن غیث بلادى، اودیة مکّة، ص 86، سبیتى، ملئ العیبة، 5/ 101، وفاسى، شفاء الغرام، 1/ 499، ابن اثیر، النهایة فى غریب الحدیث، مادّه« حبس»، عاتق بن غیث بلادى، أودیة مکّة، ص 86؛ همو، فضائل مکّة و حرمة البیت الحرام، ص 197؛ ابن هشام، السیرة النبویة 1/ 44. 46. ابن صلاح، المقدّمة فى علوم الحدیث، 44 أ، حلب، 1931 م، وصلة الناسک فى صفة المناسک، مخطوط، دارلکتب المصریة.</ref> | |||
فیل ابرهه «محمود» نام داشت و هر چه وادار کردند، وارد منطقه حرم نشد و حتی به وادی محسر هم نرسید، ولی هرگاه روی او را به سوی یمن باز میگرداندند، با شتاب میرفت. | |||
==نامهای مختلف محسّر== | |||
وادی محسر چند نام دیگر نیز دارد به این شرح: | |||
1- وادی النار؛ که مردم مکّه، آن را به این نام میخوانند<ref>أزرقى، أخبار مکة، 2/ 93؛ فاسى، شفاء الغرام، 1/ 499؛ بلادى، معجم معالم مکّه، ص 249، سبیتى، ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة، 5/ 102.</ref> | |||
علت این نامگذاری آن است که مردی از اهل مکّه برای شکار به آنجا رفته بود که آتشی از آسمان آمد و او را سوزانید.<ref>سبیتى، ملئ العیبة، 5/ 102؛ ابن الصلاح، المقدّمة فى علوم الحدیث، 44 أ، حلب، 1931 م، وصلة الناسک وصفة المناسک؛ سلیمان الجمل، الحاشیة على شرح المنهج، 2/ 463.</ref> | |||
محمد حسین هیکل بر طبق دیدگاه علمی- تجربی خود، این نامگذاری را چنین توجیه میکند که: آتش بیماری آبله در این رودخانه، سپاهیان ابرهه را سوزانید و آنان با حسرت به کشورشان بازگشتند<ref> فى منزل الوحى، ص 285، ط 7، دارالمعارف، القاهره، بى تا</ref> و این بر خلاف ظاهر قرآن است. | |||
2- مهلل، زیرا وقتی مردم به این وادی میرسند، شتاب میگیرند.<ref> أزرقى، اخبار مکّه، 2/ 93.</ref> | |||
3- مهلهل؛ زیرا این جایگاه نزد مردم مشهور است، و یا به همین دلیل سابق.<ref>فاسى، شفاء الغرام، 1/ 499؛ ابن الصلاح، المقدّمة، 44 أ.</ref> | |||
4- بطن محسّر.<ref>زبیدى، تاج العروس، 3/ 140، دار مکتبة الحیاة، بیروت؛ الجوهرى، الصحاح، 2/ 630، منتهى الأرب، مادّه« حسر».</ref> | |||
==آیا «وادی محسّر» بخشی از مِنا است؟== | |||
از آنجا که احکام فقهی خاصّی برای هریک از مزدلفه، مِنی و محسّر وجود دارد، لذا فقهای گذشته، به بررسی حدود این سرزمین و دیگر مشاعر مقدّسه پرداختهاند. | |||
اکثریت قاطع نویسندگان و فقهای اهل سنّت و شیعه، وادی محسّر را بیرون از منی و نیز بیرون از مزدلفه میدانند و معتقدند این سه منقطه به ترتیب و بدون فاصله پشت سر هم قرار دارند: «منی»، «محسر» و «مزدلفه»؛ مثلًا میگویند: محسّر، بیرون از منی و چسبیده به آن است.<ref>حربى، کتاب المناسک و أماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، تحقیق حمد الجاسر، ص 506، دارلیمامه، ریاض، 1401 ه/ 1981 م؛ عاتق بن غیث بلادى، معجم معالم الحجاز، 8/ 40. 42، یاقوت حموى، معجم البلدان، 5/ 62، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1399 ه/ 1979 م</ref> و یا مینویسند: محسّر میان منی و مزدلفه قرار گرفته است. و منی، میان دو رودخانه قرار دارد که یکی چسبیده به موضع «جمره عقبه» نزدیک مکّه، و دیگری محسّر است.<ref> عاتق بن غیث بلادى، معجم الحجاز، 8/ 40، سبیتى ملئ العیبة، 5/ 101.</ref> | |||
ابن قدامه فقیه حنبلی (م. 620 ه) مینویسد: محسّر جزئی از منی نیست.<ref>. المغنى، 3/ 427 و 447.</ref> | |||
شیخ یوسف بحرانی از علمای شیعه مینویسد: محسر مرز منی است، بنا بر این، خارج از آن حساب میشود.<ref>الحدائق الناضرة، 17/ 4، ط 2، دارالاضواء، بیروت، 1405 ه/ 1985 م.</ref> | |||
حضرت آیة اللَّه العظمی امام خمینی- قدس سره الشریف- مینویسد: وادی محسّر، خارج از منی است.<ref> مناسک حج، ص 213، ط 4، شرکت افست، تهران، 1407 ه.</ref> | |||
عدّهای از نویسندگان سنّی و شیعه، با پیروی از برخی روایات، وادی محسّر را بخشی از منی دانستهاند. | |||
محبّ طبری آورده است: فضل بن عباس حدیثی دارد که میرساند: محسّر از منی است. این حدیث در صحیحین آمده است.<ref>الفاسى، شفاء الغرام، 1/ 498، ط 1، دارالکتاب العربى، بیروت 1405 ه/ 1985 م، به نقل از محب طبرى، القِرى؛ مسلم، صحیح. کتاب حج( حدیث 1282)- 3/ 104، مؤسسة عزالدین، بیروت، 1407 ه/ 1987 م؛ ابن قدامه، المغنى، 3/ 444؛ شوکانى، نیل الاوطار، 5/ 62.</ref> | |||
و صاحب مطالع مینویسد: بخشی از محسّر داخل در منی و بخشی از آن در مزدلفه قرار دارد.<ref>الفاسى، شفاء الغرام، 1/ 498 به نقل از صاحب مطالع، السبیتى، محمد بن عمر بن رشید( م.721 ه)، ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة، 5/ 101( پاورقى)، دارالغرب الاسلامى، بیروت، 1408 ه/ 1988 م؛ البکرى، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، 4/ 1191 تحقیق مصطفى السقاء، بیروت، 1983 م، أزرقى، اخبار مکّة، 2/ 93.</ref> | |||
شوکانی آورده است: محسّر بخشی از منی است.<ref>نیل الأوطار، 5/ 62، دارالجیل، بیروت( افست از روى چاپ دارالحدیث- قاهره) بىتا.</ref> | |||
و از علمای شیعه، شهید ثانی مینویسد: وادی محسّر بخشی از منی است، بنابر این واسطهای میان مشعر و منی، وجود ندارد.<ref>الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة، 1/ 234، چاپ اسلامیة، تهران، بىتا( کتاب حج، فصل خامس، فى الاحرام والوقوفین).</ref> | |||
و نیز محقّق ثانی، شیخ علی بن حسین کَرَکی (م. 940 ه) مینویسد: محسّر (به کسر سین) جایی در منی است که در صحاح نیز نام آن آمده است.<ref>جامع المقاصد، 3/ 220، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ه؛ الجوهرى، صحاح اللغة، 2/ 630، دارالعلم للملایین، بیروت، 1376 ه/ 1956 م.</ref> | |||
==احکام و آداب مُحسِّر== | |||
یکی از احکام وادی محسِّر آن است که قبل از طلوع آفتاب نباید از آن عبور کرد. | |||
این حکم، برای کسانی است که در صبح روز عید قربان، میخواهند برای افاضه به منی، مشعر الحرام (مزدلفه) را به سوی منی ترک کنند. آنان میتوانند تا نزدیکی وادی محسّر بیایند و آنجا توقف کنند و با طلوع خورشید وارد محسر شوند و از آن بگذرند و به منی بروند.<ref>ابن حمزه، وسیله( الینابیع الفقهیه) 8/ 441؛ ابن زهره، الغنیة( الینابع الفقهیه)، 8/ 410؛ شیخ مفید، المقنعة، ص 417، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1410 ه؛ شیخ طوسى، المبسوط، 1/ 368، المکتبة المرتضویة. المطبعة الحیدریة، تهران، 1387؛ محقق حلى، الشرائع، 1/ 258، دار الاضواء، بیروت، 1403 ه/ 1983 م. محقق کرکى، جامع المقاصد، 3/ 220 شهید ثانى، اللمعة الدمشقیة، 2/ 272، دارالعالم الاسلامى، بیروت، باشراف السید محمد کلانتر.</ref> | |||
مراجع کنونی شیعه نیز میفرمایند: باید قبل از طلوع آفتاب از وادی محسّر نگذرند.<ref>على افتخارى، آراء المراجع فى الحج، ص 338، دارالقرآن الکریم، قم 1412 ه/ 1371 ه</ref> | |||
یکی دیگر از احکام ویژه محسّر آن است که به هنگام عبور از آن، مستحب است انسان، با حالت دویدن، مسیر را طی کند. و این حکم، تقریباً در میان همه مسلمین اجماعی است، زیرا پیامبر- ص- و صحابه نیز چنین میکردهاند. | |||
پیامبر- ص- وقتی به محسّر میرسید، با شتاب، مرکب خود را مراند<ref>عاتق بن غیث بلادى، معجم معالم مکّة، ص 249؛ همو، معجم معالم الحجاز، 8/ 41 به نقل از جابر بن عبداللَّه انصارى؛ فاسى، شفاء الغرام، 2/ 93؛ البکرى، المعجم، 4/ 119، به نقل از نووى، الایضاح و المحب الطبرى، القرى و المطالع؛ الأزرقى، اخبار مکّة 2/ 93. | |||
</ref> | |||
عمر بن خطاب نیز وقتی به این نقطه میرسید، چنین میکرد و این اشعار را میخواند: | |||
الیک تسعی قلقاً وزینها مخالفاً دین النصاری دینها | |||
معترضا فی بطنها جنینها قد ذهب الشحم الذی یزینها | |||
در حالیکه کمربندش میجنبد به سوی تو میآید و دین او با دین نصاری مخالف است فرزند خود را در شکم، جای داده است و پیه و چربی که زینت بخش او بود، از دست داده است | |||
عبداللَّه بن عمر نیز هنگامی که به میان این وادی میرسید همین کار را میکرد، و تاکنون نیز مردم چنین میکنند.<ref>عاتق بن غیث بلادى، معجم معالم مکّة، ص 249؛ همو، معجم معالم الحجاز، 8/ 41 به نقل از جابر بن عبداللَّه انصارى؛ فاسى، شفاء الغرام، 2/ 93؛ البکرى، المعجم، 4/ 119، به نقل از نووى، الایضاح و المحب الطبرى، القرى و المطالع؛ الأزرقى، اخبار مکّة 2/ 93.</ref> ائمه أربعه اهل سنت، درباره استحباب دویدن در این وادی اتفاق نظر دارند.<ref>فاسى، شفاء الغرام، 1/ 499؛ أزرقى، اخبار مکة، 2/ 189- 190.</ref> | |||
در منابع شیعه نیز روایاتی درباره استحباب دویدن در محسّر آمده است.<ref>الحرّ العاملى، وسائل الشیعة، 10/ 46، دار احیاء التراث العربى، بیروت، به نقل از تهذیب و من لایحضره الفقیه، کافى و مستدرک الوسائل، 10/ 54، به نقل از دعائم الاسلام و فقه الرضا و الهدایة؛ شهید ثانى، الروضة البهیّة( کتاب الحج، اعمال الوقوفین).</ref> | |||
استحباب دویدن به قدری مؤکد است که در روایتی آمده است که امام صادق- ع- به کسی که دویدن در آنجا را فراموش کرده بود؛ سفارش فرمود که از مکّه بازگردد و دوباره در آنجا بدود، و اگر جایِ محسّر را نمیداند؛ از مردم بپرسد.<ref>وسائل الشیعه، 10/ 46، حدیث 1 و 2 و 3، از باب 13، از ابواب وقوف به مشعر، نجفى، جواهر الکلام، 19/ 102.</ref> | |||
دعایی نیز برای هنگام دویدن در محسر رسیده است که متن آن چنین است: | |||
«الّلهم سلّم عهدی واقبل توبتی و أجب دعوتی و اخلفنی فیمن ترکت بعدی». | |||
این دعا از رسول خدا- ص- روایت میشود و مقدار دویدن در محسر، صدگام است.<ref>وسائل الشیعة 10/ 47، حدیث 1 و 2، از باب 14، از ابواب وقوف به مشعر؛ النجفى، جواهرالکلام، 19/ 102.</ref> | |||
در منابع اهل سنّت آمده است که توقف در این منطقه مکروه، و وقوف در آن ممنوع است، و شاید علّت، آن باشد که اینجا مکان نزول عذاب است، بنابر این، باید از عذاب خدا، به خود او پناه برد، و زودتر آن مکان را ترک کرد. برخی گفتهاند: این وادی جایگاه شیاطین است.<ref>فاسى، شفاء الغرام، 1/ 500.</ref> | |||
و برخی گفتهاند که این سرزمین موقف مسیحیان، به هنگام حج بوده است.<ref>نى بیدى، تاج العروس، 3/ 140.</ref> | |||
==آیا قربانی کردن در وادی محسّر، درست است؟== | |||
فتوای مراجع کنونی شیعه آن است که قربانی باید در منی باشد، و در وادی محسّر، نیز قربانی، صحیح است و اگر عسر و حرجی در کار باشد، ذبح و قربانی در خارج از منی نیز اشکالی ندارد.<ref>على افتخارى گلپایگانى، آراء المراجع فى الحج، ص 358، دارالقرآن الکریم، قم، 1412 ه/ 1371 ش.</ref> | |||
در روایات شیعه آمده است که: امام صادق- ع- فرمود: هدی واجب را فقط در منی و هدی غیر واجب را در مکه و یا منی میتوان انجام داد.<ref>شیخ طوسى، الاستبصار، 2/ 263، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1390 ه.</ref> | |||
در روایت دیگر آمده است: معاویة بن عمار گفت: به امام صادق- ع- گفتم: مردم تعجب کردند که شما قربانی خود را در منزل خود، در مکّه کشتید. فرمود: سراسر مکّه، قربانگاه است. <ref>شیخ طوسى، الاستبصار، 2/ 263، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1390 ه؛ التهذیب، 1/ 502؛ الکافى، 1/ 299. که تفسیر و تأویل آن، همان روایت قبلی است.</ref> | |||
از نظر اهل سنّت، قربانی کردن در تمام درّههای مکّه، درست است. و روایات آنها نیز در این باره دو دسته است، که برخی از آنها به جواز قربانی در همه جای مکّه اشاره میکند: | |||
در روایتی از جابر بن عبداللَّه انصاری از رسول خدا روایت شده است که فرمود: «... سراسر منی، قربانگاه است، و همه درههای مکّه راهِ عبور و قربانگاه است».<ref>بیهقى، السنن الکبرى، 5/ 122، دارالفکر، بیروت.</ref> | |||
در روایا دیگر آمده است: عبداللَّه بن عباس در مکه نیز قربانی میکرد، ولی عبداللَّه بن عمر، در مکه قربانی نمیکرد، و فقط در منی، ذبیحه خود را میکشت.<ref>بیهقى، السنن الکبرى، 5/ 122، دارالفکر، بیروت.</ref> | |||
ولی روایات دیگری نیز دارند که ظاهر آنها فقط جواز قربانی در منی است مانند حدیث زیر: | |||
ابو رافع میگوید: پیامبر- ص- فرمود: سراسر منی قربانگاه است.<ref>بیهقى، السنن الکبرى، 5/ 122، دارالفکر، بیروت.</ref> | |||
و جابر بن عبداللَّه انصاری میگوید: من در اینجا عرفه توقف کردم، ولی سراسر عرفه، موقف است. و در اینجای مزدلفه توقف کردم ولی سراسر آن موقف است، و در اینجای منی قربانی کردم ولی سراسر آن قربانگاه است.<ref>بیهقى، السنن الکبرى، 5/ ۲۳۹، دارالفکر، بیروت.</ref> | |||
==احکام دیگر وادی محسّر== | |||
* یکی از احکامِ محسّر در فقه اهل سنت این است که مستحب است، سنگریزههایِ مورد نیاز برای رمی جمرات را از آنجا جمع کرد. | |||
مسلم آورده است: پیامبر- ص- وقتی به محسر- که بخشی از منی است- رسید، به اصحاب فرمود: سنگریزههایی (به اندازه دانه باقلا) برای رمی جمرات، جمع کنید.[38] | |||
* توقف در وادی محسّر جز در صورت ضرورت جایز نیست،[39] زیرا نصاری و مسیحیان در آنجا توقف میکردند، و مأموریم با آنها مخالفت کنیم.[40] | |||
* مستحب است در حال عبور از وادی محسر پیوسته تلبیه بگوید.[41] | |||
* مستحب است دویدن در وادی محسر را به مقدار پرتاب یک سنگ ادامه دهد. | |||
==مساحت وادی محسّر== | |||
طول محسر، 3812 متر است. نقطه پایان آن، مأزمین (دو کوهی که در مسیر حجّاج از مزدلفه به منی قرار دارد) است. بخش وسیع و گسترده محسّر، مزدلفه نامیده میشود، و 2548 متر طول دارد و از مشعر الحرام یا منطقه «قُزَح» که حاجیان، صبح روز عید برای دعا نزد آن میایستند؛ آغاز میشود و علامت آن دو دیوار است یکی از راست و دیگری از چپ. | |||
این رودخانه (محسّر) در پایان سرزمین مزدلفه، باریک میشود و عرض آن به 50 متر میرسد و تا مسافتی در حدود 4372 متر یعنی تا «العلمین» که مرز حرم از سمت عرفه است؛ امتداد پیدا میکند. این دو ساختمان، مانند دو ساختمان موجود در مشعر (ستون سنگی) ولی کوچکتر هستند و فاصله میان آندو، 100 متر است. اینجا رودخانه را «مأزَمین»، یا «طریق المأزمین» یا تنگه میان مزدلفه و عرفه مینامند. زیرا دو کوهی که در دو طرف آن است «مأزمین» نام دارند، و «مأزم» به معنای راه باریک میان دو کوه است.[42] | |||
فاصله میان جمره عقبه تا وادی محسر (طول منی): 3528 متر. | |||
پایان وادی محسر تا آغاز مأزمین (طول مزدلفه): 3812 متر. | |||
آغاز مأزمین تا نقطه العین، مرز حرم (طول مأزمین): 4372 متر.[43] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۲۱: | خط ۱۶۰: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = | | آدرس = miqat.hajj.ir/article_37224.html#_ftn1 | ||
| عنوان = | | عنوان = وادی محسر | ||
| نویسنده = | | نویسنده = عباسعلی براتی | ||
}} | }} | ||
[1] . عاتق بن غیث بلادی، معجم معالم مکّه، ص 248، دار مکّه، مکّة المکرّمة، 1403 ه/ 1983؛ همو، أودیة مکّة، ص 28، 86، 115، دار مکّه. | |||
[2] . طریحی، مجمع البحرین، مادّه« حسر». | |||
[3] . طبرسی، مجمع البیان، 10/ 323، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ه. | |||
[4] . عاتق بن غیث بلادی، اودیة مکّة، ص 86، سبیتی، ملئ العیبة، 5/ 101، وفاسی، شفاء الغرام، 1/ 499، ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، مادّه« حبس»، عاتق بن غیث بلادی، أودیة مکّة، ص 86؛ همو، فضائل مکّة و حرمة البیت الحرام، ص 197؛ ابن هشام، السیرة النبویة 1/ 44. | |||
46. ابن صلاح، المقدّمة فی علوم الحدیث، 44 أ، حلب، 1931 م، وصلة الناسک فی صفة المناسک، مخطوط، دارلکتب المصریة. | |||
[5] . أزرقی، أخبار مکة، 2/ 93؛ فاسی، شفاء الغرام، 1/ 499؛ بلادی، معجم معالم مکّه، ص 249، سبیتی، ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة، 5/ 102. | |||
[6] . سبیتی، ملئ العیبة، 5/ 102؛ ابن الصلاح، المقدّمة فی علوم الحدیث، 44 أ، حلب، 1931 م، وصلة الناسک وصفة المناسک؛ سلیمان الجمل، الحاشیة علی شرح المنهج، 2/ 463. | |||
[7] . فی منزل الوحی، ص 285، ط 7، دارالمعارف، القاهره، بی تا. | |||
[8] . أزرقی، اخبار مکّه، 2/ 93. | |||
[9] . فاسی، شفاء الغرام، 1/ 499؛ ابن الصلاح، المقدّمة، 44 أ. | |||
[10] . زبیدی، تاج العروس، 3/ 140، دار مکتبة الحیاة، بیروت؛ الجوهری، الصحاح، 2/ 630، منتهی الأرب، مادّه« حسر». | |||
[11] . حربی، کتاب المناسک و أماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، تحقیق حمد الجاسر، ص 506، دارلیمامه، ریاض، 1401 ه/ 1981 م؛ عاتق بن غیث بلادی، معجم معالم الحجاز، 8/ 40. | |||
42، یاقوت حموی، معجم البلدان، 5/ 62، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1399 ه/ 1979 م. | |||
[12] . عاتق بن غیث بلادی، معجم الحجاز، 8/ 40، سبیتی ملئ العیبة، 5/ 101. | |||
[13] . المغنی، 3/ 427 و 447. | |||
[14] . الحدائق الناضرة، 17/ 4، ط 2، دارالاضواء، بیروت، 1405 ه/ 1985 م. | |||
[15] . مناسک حج، ص 213، ط 4، شرکت افست، تهران، 1407 ه. | |||
[16] . الفاسی، شفاء الغرام، 1/ 498، ط 1، دارالکتاب العربی، بیروت 1405 ه/ 1985 م، به نقل از محب طبری، القِری؛ مسلم، صحیح. کتاب حج( حدیث 1282)- 3/ 104، مؤسسة عزالدین، بیروت، 1407 ه/ 1987 م؛ ابن قدامه، المغنی، 3/ 444؛ شوکانی، نیل الاوطار، 5/ 62. | |||
[17] . الفاسی، شفاء الغرام، 1/ 498 به نقل از صاحب مطالع، السبیتی، محمد بن عمر بن رشید( م. | |||
721 ه)، ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة، 5/ 101( پاورقی)، دارالغرب الاسلامی، بیروت، 1408 ه/ 1988 م؛ البکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، 4/ 1191 تحقیق مصطفی السقاء، بیروت، 1983 م، أزرقی، اخبار مکّة، 2/ 93. | |||
[18] . نیل الأوطار، 5/ 62، دارالجیل، بیروت( افست از روی چاپ دارالحدیث- قاهره) بیتا. | |||
[19] . الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، 1/ 234، چاپ اسلامیة، تهران، بیتا( کتاب حج، فصل خامس، فی الاحرام والوقوفین). | |||
[20] . جامع المقاصد، 3/ 220، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ه؛ الجوهری، صحاح اللغة، 2/ 630، دارالعلم للملایین، بیروت، 1376 ه/ 1956 م. | |||
[21] . ابن حمزه، وسیله( الینابیع الفقهیه) 8/ 441؛ ابن زهره، الغنیة( الینابع الفقهیه)، 8/ 410؛ شیخ مفید، المقنعة، ص 417، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1410 ه؛ شیخ طوسی، المبسوط، 1/ 368، المکتبة المرتضویة. المطبعة الحیدریة، تهران، 1387؛ محقق حلی، الشرائع، 1/ 258، دار الاضواء، بیروت، 1403 ه/ 1983 م. محقق کرکی، جامع المقاصد، 3/ 220 شهید ثانی، اللمعة الدمشقیة، 2/ 272، دارالعالم الاسلامی، بیروت، باشراف السید محمد کلانتر. | |||
[22] . علی افتخاری، آراء المراجع فی الحج، ص 338، دارالقرآن الکریم، قم 1412 ه/ 1371 ه | |||
[23] . عاتق بن غیث بلادی، معجم معالم مکّة، ص 249؛ همو، معجم معالم الحجاز، 8/ 41 به نقل از جابر بن عبداللَّه انصاری؛ فاسی، شفاء الغرام، 2/ 93؛ البکری، المعجم، 4/ 119، به نقل از نووی، الایضاح و المحب الطبری، القری و المطالع؛ الأزرقی، اخبار مکّة 2/ 93. | |||
[24] . همه مصادر فوق. | |||
[25] . فاسی، شفاء الغرام، 1/ 499؛ أزرقی، اخبار مکة، 2/ 189- 190. | |||
[26] . الحرّ العاملی، وسائل الشیعة، 10/ 46، دار احیاء التراث العربی، بیروت، به نقل از تهذیب و من لایحضره الفقیه، کافی و مستدرک الوسائل، 10/ 54، به نقل از دعائم الاسلام و فقه الرضا و الهدایة؛ شهید ثانی، الروضة البهیّة( کتاب الحج، اعمال الوقوفین). | |||
[27] . وسائل الشیعه، 10/ 46، حدیث 1 و 2 و 3، از باب 13، از ابواب وقوف به مشعر، نجفی، جواهر الکلام، 19/ 102. | |||
[28] . وسائل الشیعة 10/ 47، حدیث 1 و 2، از باب 14، از ابواب وقوف به مشعر؛ النجفی، جواهرالکلام، 19/ 102. | |||
[29] . فاسی، شفاء الغرام، 1/ 500. | |||
[30] . نی بیدی، تاج العروس، 3/ 140. | |||
[31] . علی افتخاری گلپایگانی، آراء المراجع فی الحج، ص 358، دارالقرآن الکریم، قم، 1412 ه/ 1371 ش. | |||
[32] . شیخ طوسی، الاستبصار، 2/ 263، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1390 ه. | |||
[33] . همان، والتهذیب، 1/ 502؛ الکافی، 1/ 299. | |||
[34] . بیهقی، السنن الکبری، 5/ 122، دارالفکر، بیروت. | |||
[35] . همان. | |||
[36] . همان. | |||
[37] . همان، 5/ 239. | |||
[38] . مسلم، صحیح، کتاب حج، حدیث 268( شماره مسلسل حدیث 1281)، ج 3، ص 104، ط 1، مؤسسة عزالدین، 1407 ه/ 1987 م؛ النسائی، السنن، 5/ 258؛ عاتق بن غیث بلادی، فضائل مکه و حرمة البیت الحرام، ص 169، دارمکّة، مکّة المکرمة، 1410 ه/ 1985 م. | |||
[39] . عاتق بن غیث بلادی، اودیة مکّة، ص 86، دار مکّة، مکّة المکرمة، 1405 ه/ 1985 م. | |||
[40] . سلیمان الجمل، الحاشیة علی شرح المنهج، 2/ 463، دارالفکر، بیروت، بیتا. | |||
[41] . ابن قدامة، المغنی، 3/ 444. | |||
[42] . ابراهیم رفعت پاشا، مرآة الحرمین، ج 1، ص 339- 341، المطبعة العلمیة، قم، افست از روی ط 2، مطبعة دارالکتب المصریة، القاهرة 1344 ه/ 1925 م. | |||
[43] . همان، 341. |