در حال ویرایش کاربر:Bagherhaghani/صفحه تمرین۱
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف. | '''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف. | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
واژه عربی اضطباع، مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل<ref>. العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در حدیثها<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> و منابع فقهی<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که مُحرم ردای احرام را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونهای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد. برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کردهاند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نامگذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار میشود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار میرود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» میگویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref> | |||
برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کردهاند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نامگذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار میشود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار میرود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» میگویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref> | |||
موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفتوگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشتهاند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref> | موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفتوگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشتهاند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref> | ||
== حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت== | |||
اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار میرود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمیدانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهمترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیثها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گامها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتفها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمیآید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرتنمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref> | اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار میرود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمیدانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهمترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیثها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گامها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتفها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمیآید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرتنمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref> | ||
پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخهای گوناگون دادهاند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط میشود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> | پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخهای گوناگون دادهاند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط میشود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> | ||
درباره گستره سنت اضطباع و اینکه آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز میشود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانستهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.</ref> در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت میشود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمردهاند و شماری دیگر شامل آن نیز دانستهاند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونهای از طواف به شمار میرود.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref> | درباره گستره سنت اضطباع و اینکه آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز میشود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانستهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.</ref> در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت میشود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمردهاند و شماری دیگر شامل آن نیز دانستهاند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونهای از طواف به شمار میرود.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمردهاند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref> | ||
==دیدگاه فقیهان امامی== | |||
اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص356.</ref> و در پی او فقیهان دیگر<ref>. الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی<ref>. الدروس، ج1، ص402.</ref> را گزارش کردهاند. با این همه، از آنجا که این سخنان به ادلهای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آنها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهادهاند. حتی در استحباب رمل نیز در | اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص356.</ref> و در پی او فقیهان دیگر<ref>. الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی<ref>. الدروس، ج1، ص402.</ref> را گزارش کردهاند. با این همه، از آنجا که این سخنان به ادلهای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آنها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهادهاند. حتی در استحباب رمل نیز در | ||
خط ۲۴: | خط ۱۶: | ||
از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پارهای از روایات، روایت نشدن آنها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیثهای نقل شده بر مدّعا.<ref>. نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.</ref> مثلاً | از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پارهای از روایات، روایت نشدن آنها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیثهای نقل شده بر مدّعا.<ref>. نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.</ref> مثلاً | ||
بر پایه برخی روایات<ref>. علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.</ref>، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زماندار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط میشود.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.</ref> شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانستهاند.<ref>. کتاب الحج، ج1، ص141-142.</ref> | بر پایه برخی روایات<ref>. علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.</ref>، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زماندار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط میشود.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.</ref> شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانستهاند.<ref>. کتاب الحج، ج1، ص141-142.</ref> | ||
==احکام جزئی اضطباع== | ==احکام جزئی اضطباع== | ||
۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندامهای بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.<ref>. الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.</ref> درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاههای گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفتهاند. بعضی از گروه اول گفتهاند: کودک میتواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین میکند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.</ref> همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.<ref>. المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.</ref> | ۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندامهای بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.<ref>. الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.</ref> درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاههای گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفتهاند. بعضی از گروه اول گفتهاند: کودک میتواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین میکند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.</ref> همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.<ref>. المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.</ref> | ||
۲. استحباب اضطباع تنها شامل طوافهایی است که پیش از سعی انجام میشود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمیشود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت میگیرد. اما اگر احرامگزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را میتواند به اضطباع به جا آورد.<ref>. المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.</ref> در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوطهای طواف مراعات این حالت شایسته است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> | ۲. استحباب اضطباع تنها شامل طوافهایی است که پیش از سعی انجام میشود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمیشود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت میگیرد. اما اگر احرامگزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را میتواند به اضطباع به جا آورد.<ref>. المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.</ref> در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوطهای طواف مراعات این حالت شایسته است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> | ||
با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچگونه کفاره یا فدیهای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.</ref> البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.<ref>. المجموع، ج8، ص21.</ref> | با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچگونه کفاره یا فدیهای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.</ref> البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.<ref>. المجموع، ج8، ص21.</ref> | ||