نسخهٔ فعلی |
متن شما |
خط ۳۷: |
خط ۳۷: |
| هر دو این مساجد در خانه نابغه (دار النابغه) در زقاق الطوال (زقاق آمنه) مقابل باب السلام مسجدالنبی قرار داشت.<ref>معالم المدینة المنورة، ج۱، ص ۵۸۲-۵۹۰</ref> نابغه مردی از بنوی عدی بن نجار (یکی از تیرههای خزرج) بود که عبدالله پدر پیامبر در خانه او دفن شد.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ۷۹</ref> این مسجد امروزه از میان رفته و محل آن در داخل حیاط مقابل مسجدالنبی است. | | هر دو این مساجد در خانه نابغه (دار النابغه) در زقاق الطوال (زقاق آمنه) مقابل باب السلام مسجدالنبی قرار داشت.<ref>معالم المدینة المنورة، ج۱، ص ۵۸۲-۵۹۰</ref> نابغه مردی از بنوی عدی بن نجار (یکی از تیرههای خزرج) بود که عبدالله پدر پیامبر در خانه او دفن شد.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ۷۹</ref> این مسجد امروزه از میان رفته و محل آن در داخل حیاط مقابل مسجدالنبی است. |
|
| |
|
| == مسجد بنی قریظه ==
| | مسجد بنی قریظه |
| پیامبر(ص) در سال هجرت در هنگام محاصره یهود بنیقریظه در این مکان نماز خواند.<ref>تاریخ مکه المشرفه و المسجد الحرام و المدینة الشریفه، ج۱، ۳۰۱</ref>الیاس عبدالغنی مینویسد که مسجد مذکور در شرق [[مسجد فضیخ]] و جنوب [[مشربه ام ابراهیم]] قرار دارد؛ میان بیمارستان الزهراء و بیمارستان الوطنی. مسجد در یک راه فرعی به نام بن جُبَیر قرار گرفته است. این راه از شارع علی بن ابیطالب (شارع العوالی) جدا شده و به شارع امیر عبدالمجید منتهی میشود. <ref>المساجد الاثریه، ص ۱۷۳-۱۷۴</ref>این مسجد در دوران ملک فهد بازسازی و ترمیم شده ولی در سال ۱۴۲۲ تخریب گردید و امروزه اثری از آن نیست.<ref>تاریخ المدینة المنورة المصور، ص ۱۰۴</ref>
| |
| === متن عنوان ===
| |
| == مسجد جمعه ==
| |
| مسجد جمعه در هفتصد متری شمال مسجد قبا و سمت راست کسی است که از مسجد قبا به سوی مرکز شهر مدینه میرود.<ref>المدینه بن الماضی و الحاضر، ص ۱۰۴</ref> پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه و توقف چند روزه در قباء در روز جمعه دوازدهم ربیع الاول از قبا به سمت مرکز شهر حرکت کرد<ref>العقد الثمین، ج۱، ص ۳۸۲</ref>و ظهر هنگام در محله بنو سالم بن عوف در بطن وادی رانوناء نخستین نماز جمعه را در مکانی که اکنون مسجد جمعه است برگزار کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص ۱۸۲</ref>
| |
|
| |
|
| | | پیامبر(ص) در سال هجرت در هنگام محاصره یهود بنیقریظه در این مکان نماز خواند.<ref>تاریخ مکه المشرفه و المسجد الحرام و المدینة الشریفه، ج۱، ۳۰۱</ref>الیاس عبدالغنی مینویسد که مسجد مذکور در شرق [[مسجد فضیخ]] و جنوب [[مشربه ام ابراهیم]] قرار دارد؛ میان بیمارستان الزهراء و بیمارستان الوطنی. مسجد در یک راه فرعی به نام بن جُبَیر قرار گرفته است. این راه از شارع علی بن ابیطالب (شارع العوالی) جدا شده و به شارع امیر عبدالمجید منتهی میشود. <ref>المساجد الاثریه، ص ۱۷۳-۱۷۴</ref>این مسجد در دوران ملک فهد بازسازی و ترمیم شده ولی در سال ۱۴۲۲ تخریب گردید.<ref>تاریخ المدینة المنورة المصور، ص ۱۰۴</ref> |
| ==محمد بن ابراهیم الظواهری==
| |
| محمد بن ابراهیم الظواهری شیخ الازهر در سالهای ... بود. او دو بار به حج رفت و بار نخست نماینده رسمی دولت مصر و رئیس هیئت اعزامی این کشور به کنگره سال 1344 قمری بود که آل سعود برگزار کرد و نمایندگانی از کشورهای مسلمان در آن شرکت داشتند. ظواهری از مخالفان سختگیری و تکفیر اعمال شده توسط وهابیان بود و در واکنش به تخریب قبرستان بقیع توسط آل سعود در این اجلاس از پیشنهاد هیئت هندی مبنی بر بازسازی بقیع حمایت کرد. ظواهری در سال 1355 نیز به طور غیر رسمی به حج رفت و خاطراتی از خود به جا گذاشت که در کتاب ... به چاپ رسیده است.
| |
| | |
| زندگینامه
| |
| | |
| شیخ محمد بن ابراهیم الاحمدی الظواهری در سال 1295 قمری (1887م) در روستای «كفر الظواهری» در استان شرقی مصر دیده به جهان گشود. پدرش از عالمان معروف الأزهر بود. عمده تحصیلاتش در جامع الأزهر گذشت و در همان جا بود که متأثر از اندیشه اصلاح خواه استادش، شیخ محمد عبده (م1323ق) شد. الظواهری در سال 1914 میلادی شیخ جامع الاحمدی در طنطا شد و مجله ای را به نام «معهد طنطا» منتشر کرد. در سال 1923 میلادی شیخ بنیاد اسیوط و در میانه سال های 1349ق (1929م) تا 1354 قمری (1935م) سی و سومین شیخ جامع الأزهر شد؛ هرچند رویکرد اصلاحی او در الأزهر با مقاومت برخی منتقدان همراه و سرانجام ناچار به استعفا شد. (الخفاجی، 1432ق، ج2، ص376؛ الطُعمی، 1412ق، ص106؛ الساعدی، 1431ق، ج2، صص96- 94؛ جامع الازهر، 1964م، صص60 - 59؛ برانر، 2015م، ص165؛ صعیدی،1943م، صص119 و 128)
| |
| === آثار ===
| |
| از جمله آثار باقی مانده از اوست:
| |
| | |
| از دیگر آثار او عبارتند از:
| |
| 1. العلم و العلماء
| |
| 2. رسالة الأخلاق الكبرى
| |
| 3. خواص المعقولات فی أول المنطق و سائر العقلیات
| |
| 4. الوصایا و الآداب
| |
| 5. صفوة الأسالیب
| |
| 6. حكم الحكماء
| |
| 7. براءة الإسلام من أوهام العوام
| |
| | |
| خاطرات او از سفرهای حجش در بخشی از کتاب السیاسة والازهر من مذکرات شیخ الاسلام الظواهری برگرفته از اوراق به جای مانده از وی را فرزندش (دکتر فخرالدین الاحمدی الظواهری) تنظیم و منتشر کرده است. فخرالدین الظواهری در مقدمه آن کتاب تأکید دارد که پدرش در اواخر حیات تصمیم به نگارش کتاب خاطراتش داشت، ولی به دلیل بیماری فرصت مقتضی نصیب وی نشد و خاطرات مکتوب یا شفاهی به جا مانده از وی با اجازه و رضایتِ وی در قالب کتاب مذکور تنظیم شدند. (الاحمدی الظواهری،1945م، ص9 و 16)
| |
| | |
| === سفرهای حج ===
| |
| شیخ الظواهری دو بار حج به جا آورد. بار اوّل به سال 1344ق (1926م) و در جریان برگزاری کنگره اسلامی در مکه مکرمه بود که ریاست هیئت مصری را به نمایندگی از دولت ملک فؤاد اول (م1936م) برعهده داشت. از اعضای آن هیئت می توان به محمد المسیری بک (مدیر اداره حج در وزارت داخله مصر) و استاد محمدتوفیق (کنسول مصر در شهر جده) اشاره کرد.
| |
| مخالفت گروهی از هیئتهای مسلمان با تخریب قبرستان بقیع یکی از موضوعات مطرح در این کنگره بود. هیئت جنبش مسلمانان هند پیشنهاداتی برای بازسازی قبور تخریب شده مطرح کردند و شیخ الظواهری از این پیشنهادات حمایت کرد. (الاحمدی الظواهری، 1945م، ص248) بخش عمده ای از سخنرانی های الظواهری در آن کنگره به موضوع آزادی مذهبی حاجیان اختصاص داشت.
| |
| | |
| دومین سفر حج الظواهری سفری عادی و غیر رسمی به سال 1355 قمری (1937م) بود که هرچند اشاره مستقیمی به اخوان وهابی ندارد، اما به صورت گذرا به برخی تحولات نظیر آزادی استفاده از برخی مظاهر جدید تمدن، مانند تلفن و تلگراف، در حجاز اشاره دارد (الاحمدی الظواهری، 1945م، ص262) که با سرکوب اخوان وهابی مرتبط است؛ هرچند در موضوع هدم قبور یا تضییع آزادی های مذهبی حاجیان تغییر محسوسی نیافته و در خاطرات سفر دوم خویش درباره گزارش نکرده است.
| |
|
| |
| تکفیر
| |
| | |
| الظواهری در کتاب العلم والعلماء و نظام التعلیم ابتدای بحث در باب ضرورت اصلاح در آموزش علم توحید، بر پرهیز از جدل و تکفیر تأکید دارد؛ زیرا رواج تکفیر منجر به تفرقه میان مسلمانان، تعرض به جان و مال و نوامیس شان و تخریب بلاد اسلامی می شود. (الاحمدی الظواهری، 1904م، ص139) او مصادیق تکفیر را در خاطراتش از حجاز بیان کرده است؛ مانند رویکرد افراطی وهابیان در منع آزادی های مذهبی و تحریم استفاده از ابزار نوین زندگی همچون تلفن، تلگراف و راه آهن. در آن دوران وهابیان استفاده از آن ابزار را عملی شیطانی می دانستند (همان، 1945م، ص231)
| |