تقبیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:




تقبیل به معنای بوسیدن است و معمولاً برای ابراز محبت، نشان دادن احترام یا به عنوان سلام و خداحافظی استفاده می‌شود. بوسه به‌طور کلی یکی از رایج‌ترین روش‌های ابراز عشق و محبت است.
'''«تقبیل»'''، به معنای بوسیدن است و معمولاً برای ابراز محبت، نشان دادن احترام یا به عنوان سلام و خداحافظی استفاده می‌شود. بوسه به‌طور کلی یکی از رایج‌ترین روش‌های ابراز عشق و محبت است.


تقبیل در حج مصادیق و احکام متفاوتی دارد؛ به گونه‌ای که بوسیدن همسر از روى شهوت بر [[محرم|مُحرم]] [[حرام]] و موجب ثبوت [[کفاره]] است و از سوی دیگر بوسیدن [[حجرالاسود]] و دیگر مکان‌های مقدس مانند [[رکن یمانی]]، مضجع شریف پیامبر(ص) و تقبیل مکان ولادت پیامبر(ص) در [[مکه]] و ... مستحب است.
تقبیل در حج مصادیق و احکام متفاوتی دارد؛ به گونه‌ای که بوسیدن همسر از روى شهوت بر [[محرم|مُحرم]] [[حرام]] و موجب ثبوت [[کفاره]] است و از سوی دیگر بوسیدن [[حجرالاسود]] و دیگر مکان‌های مقدس مانند [[رکن یمانی]]، مضجع شریف پیامبر(ص) و تقبیل مکان ولادت پیامبر(ص) در [[مکه]] و ... مستحب است.
خط ۸: خط ۸:
==صطلاح‌شناسی==
==صطلاح‌شناسی==
«تقبیل» از ریشه «ق ـ ب ـ ل» به معنای بوسیدن است <ref>العین، ج5، ص168؛شمس العلوم، ج8، ص5360؛لسان العرب، ج11، ص544، «قبل. </ref> و در منابع فقهی نیز به همین معنا به کار می‌رود و با واژگانی چون قُبله <ref>فتح العزیز، ج7، ص480؛المجموع، ج8، ص35؛حواشی الشروانی4، ص84.</ref> و لثم <ref>المراسم العلویه، ص105؛مختلف الشیعه، ج4، ص195.</ref> نیز بدان اشاره می‌شود.
«تقبیل» از ریشه «ق ـ ب ـ ل» به معنای بوسیدن است <ref>العین، ج5، ص168؛شمس العلوم، ج8، ص5360؛لسان العرب، ج11، ص544، «قبل. </ref> و در منابع فقهی نیز به همین معنا به کار می‌رود و با واژگانی چون قُبله <ref>فتح العزیز، ج7، ص480؛المجموع، ج8، ص35؛حواشی الشروانی4، ص84.</ref> و لثم <ref>المراسم العلویه، ص105؛مختلف الشیعه، ج4، ص195.</ref> نیز بدان اشاره می‌شود.
==تقبیل از بعد فقهی==
 
از بُعد فقهی، احکامی گوناگون بر این رفتار ترتب می‌یابد. از جمله احکام آن در باب حج، [[حرمت]] بوسیدن همسر در حال [[احرام]] <ref>فتح العزیز، ج7، ص480؛الدروس، ج1، ص372؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2304.</ref> و [[استحباب]] بوسه بر [[حجرالاسود]] و دیگر مکان‌های مقدس، در حرمین است.
تقبیل از بُعد فقهی، احکامی گوناگون بر این رفتار ترتب می‌یابد. از جمله احکام آن در باب حج، [[حرمت]] بوسیدن همسر در حال [[احرام]] <ref>فتح العزیز، ج7، ص480؛الدروس، ج1، ص372؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2304.</ref> و [[استحباب]] بوسه بر [[حجرالاسود]] و دیگر مکان‌های مقدس، در حرمین است.
==تقبیل از بعد کلامی==
 
از جنبه کلامی،‌ اندکی از افراد بوسه بر مکان‌های مقدس را [[شرک]] خوانده‌اند و بسیاری به آن پاسخ داده‌اند. یکی از تک‌نگاری‌هایی که از این جنبه به موضوع پرداخته، کتاب [[ازاحة الوسوسة عن جواز تقبیل الاعتاب المقدسه]] نگاشته [[ملا عبدالله مامقانی]] (م. 1351ق.)  <ref>الذریعه، ج1، ص528.</ref> است.
از جنبه کلامی،‌ اندکی از افراد بوسه بر مکان‌های مقدس را [[شرک]] خوانده‌اند و بسیاری به آن پاسخ داده‌اند. یکی از تک‌نگاری‌هایی که از این جنبه به موضوع پرداخته، کتاب [[ازاحة الوسوسة عن جواز تقبیل الاعتاب المقدسه]] نگاشته [[ملا عبدالله مامقانی]] (م. 1351ق.)  <ref>الذریعه، ج1، ص528.</ref> است.
==مصادیق تقبیل در حج==
==مصادیق تقبیل در حج==
مواردی از تقبیل که در مبحث حج و حرمین شریفین، بدان‌ها پرداخته شده، عبارتند از:
مواردی از تقبیل که در مبحث حج و حرمین شریفین، بدان‌ها پرداخته شده، عبارتند از:


===تقبیل حجرالاسود===
===حجرالاسود===
بر پایه منابع روایی، نخستین بار [[حضرت آدم(ع)]] به بوسیدن حجرالاسود پرداخت. <ref>الکافی، ج4، ص186؛علل الشرائع، ج2، ص427؛هدایة الامه، ج5، ص314.</ref>
بر پایه منابع روایی، نخستین بار [[حضرت آدم(ع)]] به بوسیدن حجرالاسود پرداخت. <ref>الکافی، ج4، ص186؛علل الشرائع، ج2، ص427؛هدایة الامه، ج5، ص314.</ref>


خط ۴۲: خط ۴۲:
دست پس از اشاره کردن به حجرالاسود نیز استحباب دارد. <ref>مستند الشیعه، ج12، ص67.</ref>
دست پس از اشاره کردن به حجرالاسود نیز استحباب دارد. <ref>مستند الشیعه، ج12، ص67.</ref>


====آداب بوسیدن حجرالاسود====
====آداب تقبیل حجرالاسود====


در منابع فقهی امامی و اهل سنت، بوسیدن حجرالاسود آدابی دارد؛ از جمله:
در منابع فقهی امامی و اهل سنت، بوسیدن حجرالاسود آدابی دارد؛ از جمله:
خط ۴۸: خط ۴۸:
جویدن [[اذخر]] پیش از بوسیدن حجرالاسود،  <ref>الکافی، ج4، ص398.</ref>  طهارت داشتن هنگام بوسیدن آن،  <ref>حاشیة العدوی، ج1، ص664.</ref>  سه بار بوسیدن حجرالاسود،  <ref>المجموع، ج8، ص33-35؛مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref>  گفتن الله‌ اکبر با هر بوسه،  <ref>مواهب الجلیل، ج4، ص153؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2153.</ref>  بی‌صدا بودن بوسه بر حجرالاسود،  <ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص135؛المجموع، ج8، ص13؛مواهب الجلیل، ج4، ص152؛البحر الرائق، ج2، ص573.</ref>  و نهادن صورت <ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص41.</ref> و پیشانی بر حجرالاسود پس از بوسیدن آن. <ref>فتح العزیز، ج7، ص319؛المجموع، ج8، ص33؛الحاوی، ج4، ص136.</ref>
جویدن [[اذخر]] پیش از بوسیدن حجرالاسود،  <ref>الکافی، ج4، ص398.</ref>  طهارت داشتن هنگام بوسیدن آن،  <ref>حاشیة العدوی، ج1، ص664.</ref>  سه بار بوسیدن حجرالاسود،  <ref>المجموع، ج8، ص33-35؛مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref>  گفتن الله‌ اکبر با هر بوسه،  <ref>مواهب الجلیل، ج4، ص153؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2153.</ref>  بی‌صدا بودن بوسه بر حجرالاسود،  <ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص135؛المجموع، ج8، ص13؛مواهب الجلیل، ج4، ص152؛البحر الرائق، ج2، ص573.</ref>  و نهادن صورت <ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص41.</ref> و پیشانی بر حجرالاسود پس از بوسیدن آن. <ref>فتح العزیز، ج7، ص319؛المجموع، ج8، ص33؛الحاوی، ج4، ص136.</ref>


===تقبیل رکن یمانی===
===رکن یمانی===


بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) و امامان، افزون بر حجرالاسود، [[رکن یمانی]] را نیز می‌بوسیده‌اند. <ref>الکافی، ج4، ص408؛اخبار مکه، ج1، ص122.</ref> از این رو، بسیاری از فقیهان امامی <ref>الانتصار، ص256؛الدروس، ج1، ص399؛الروضة البهیه، ج2، ص255.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت <ref>حاشیة رد المحتار، ج6، ص703؛نیل الاوطار، ج5، ص116؛فتح الباری، ج3، ص380.</ref> تقبیل رکن یمانی را مستحب دانسته‌اند.
بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) و امامان، افزون بر حجرالاسود، [[رکن یمانی]] را نیز می‌بوسیده‌اند. <ref>الکافی، ج4، ص408؛اخبار مکه، ج1، ص122.</ref> از این رو، بسیاری از فقیهان امامی <ref>الانتصار، ص256؛الدروس، ج1، ص399؛الروضة البهیه، ج2، ص255.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت <ref>حاشیة رد المحتار، ج6، ص703؛نیل الاوطار، ج5، ص116؛فتح الباری، ج3، ص380.</ref> تقبیل رکن یمانی را مستحب دانسته‌اند.
خط ۵۴: خط ۵۴:
بیشتر فقیهان اهل سنت، انجام دادن این رفتار را از سوی پیامبر(ص) قطعی ندانسته <ref>شفاء الغرام، ج1، ص231.</ref> و آن را مستحب نشمرده‌اند. <ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛المغنی، ج3، ص394؛المجموع، ج8، ص34.</ref> در باور شافعیان، بوسیدن دست پس از [[استلام رکن یمانی]]، مستحب است. <ref>الام، ج2، ص230؛المجموع، ج8، ص35، 38؛اسنی المطالب، ج6، ص169.</ref>
بیشتر فقیهان اهل سنت، انجام دادن این رفتار را از سوی پیامبر(ص) قطعی ندانسته <ref>شفاء الغرام، ج1، ص231.</ref> و آن را مستحب نشمرده‌اند. <ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛المغنی، ج3، ص394؛المجموع، ج8، ص34.</ref> در باور شافعیان، بوسیدن دست پس از [[استلام رکن یمانی]]، مستحب است. <ref>الام، ج2، ص230؛المجموع، ج8، ص35، 38؛اسنی المطالب، ج6، ص169.</ref>


===تقبیل همه ارکان کعبه===
===ارکان کعبه===


شماری از فقیهان امامی، تقبیل ارکان چهارگانه کعبه را از سنن طواف شمرده‌اند. <ref>اشارة السبق، ص132؛رسائل الشهید، ص376.</ref> بعضی به استحباب بوسیدن همه اجزای کعبه، به ویژه مستجار، باور دارند. <ref>تفصیل الشریعه، ج4، ص423.</ref> برخی شافعیان نیز بوسیدن همه اجزای کعبه را نیکو دانسته <ref>تحفة المحتاج، ج3، ص175؛نهایة المحتاج، ج10، ص334؛فتاوی الرملی، ج4، ص106.</ref> و شماری از حنفیان به جواز تقبیل [[عتبه کعبه|عَتَبه کعبه]] (درگاه کعبه) تصریح کرده‌اند. <ref>حاشیة رد المحتار، ج6، ص702؛تبیین الحقائق، ج2، ص16؛مجمع الانهر، ج1، ص283-284.</ref>  
شماری از فقیهان امامی، تقبیل ارکان چهارگانه کعبه را از سنن طواف شمرده‌اند. <ref>اشارة السبق، ص132؛رسائل الشهید، ص376.</ref> بعضی به استحباب بوسیدن همه اجزای کعبه، به ویژه مستجار، باور دارند. <ref>تفصیل الشریعه، ج4، ص423.</ref> برخی شافعیان نیز بوسیدن همه اجزای کعبه را نیکو دانسته <ref>تحفة المحتاج، ج3، ص175؛نهایة المحتاج، ج10، ص334؛فتاوی الرملی، ج4، ص106.</ref> و شماری از حنفیان به جواز تقبیل [[عتبه کعبه|عَتَبه کعبه]] (درگاه کعبه) تصریح کرده‌اند. <ref>حاشیة رد المحتار، ج6، ص702؛تبیین الحقائق، ج2، ص16؛مجمع الانهر، ج1، ص283-284.</ref>  
===تقبیل ضریح پیامبر===
===ضریح پیامبر===


فقیهان امامی به پشتوانه روایات متعدد <ref>اقبال الاعمال، ج2، ص64، 66؛المزار الکبیر، ص260.</ref> بر آنند که بوسیدن قبر و ضریح پیامبر(ص) و دیگر امامان، مستحب است. <ref>الدروس، ج2، ص23؛الحدائق، ج17، ص421؛رسائل و مسائل، ج3، ص15.</ref> نیز آنان عتبه‌بوسی حرم پیامبر(ص) و دیگر معصومان را در شمار سیره امامیه دانسته‌اند و اگر مورد سوء استفاده دیگران قرار نگیرد، آن را جایز شمرده‌اند. <ref>الدروس، ج2، ص24؛التحفة السنیه، ج2، ص197؛جواهر الکلام، ج20، ص101.</ref> شماری از اهل سنت هم تقبیل قبرهای صالحان و عتبه‌بوسی به قصد تبرک را جایز دانسته و سیره دانشوران را بر آن جاری دانسته‌اند. <ref>وفاء الوفاء، ج4، ص218؛حواشی الشروانی، ج3، ص175.</ref> در برابر، بعضی این تقبیل را خلاف ادب خوانده و حکم به [[کراهت]] یا عدم استحباب آن داده‌اند. <ref>المغنی، ج3، ص591؛مغنی المحتاج، ج1، ص364.</ref>
فقیهان امامی به پشتوانه روایات متعدد <ref>اقبال الاعمال، ج2، ص64، 66؛المزار الکبیر، ص260.</ref> بر آنند که بوسیدن قبر و ضریح پیامبر(ص) و دیگر امامان، مستحب است. <ref>الدروس، ج2، ص23؛الحدائق، ج17، ص421؛رسائل و مسائل، ج3، ص15.</ref> نیز آنان عتبه‌بوسی حرم پیامبر(ص) و دیگر معصومان را در شمار سیره امامیه دانسته‌اند و اگر مورد سوء استفاده دیگران قرار نگیرد، آن را جایز شمرده‌اند. <ref>الدروس، ج2، ص24؛التحفة السنیه، ج2، ص197؛جواهر الکلام، ج20، ص101.</ref> شماری از اهل سنت هم تقبیل قبرهای صالحان و عتبه‌بوسی به قصد تبرک را جایز دانسته و سیره دانشوران را بر آن جاری دانسته‌اند. <ref>وفاء الوفاء، ج4، ص218؛حواشی الشروانی، ج3، ص175.</ref> در برابر، بعضی این تقبیل را خلاف ادب خوانده و حکم به [[کراهت]] یا عدم استحباب آن داده‌اند. <ref>المغنی، ج3، ص591؛مغنی المحتاج، ج1، ص364.</ref>
خط ۷۲: خط ۷۲:


گذشته از این‌ها، [[احمد بن حنبل]]، امام حنبلیان، بوسیدن قبر و منبر پیامبر اسلام(ص) را روا دانسته است. <ref>العلل و معرفة الرجال، ج2، ص492.</ref> برخی جواز آن را از مشروعیت تقبیل حجرالاسود برداشت کرده‌اند. <ref>نیل الاوطار، ج5، ص114-115؛فتح الباری، ج3، ص475.</ref>   
گذشته از این‌ها، [[احمد بن حنبل]]، امام حنبلیان، بوسیدن قبر و منبر پیامبر اسلام(ص) را روا دانسته است. <ref>العلل و معرفة الرجال، ج2، ص492.</ref> برخی جواز آن را از مشروعیت تقبیل حجرالاسود برداشت کرده‌اند. <ref>نیل الاوطار، ج5، ص114-115؛فتح الباری، ج3، ص475.</ref>   
===تقبیل مکان ولادت پیامبر===
===مکان ولادت پیامبر===


به تصریح شماری از فقیهان امامی، تقبیل مکان ولادت پیامبر در مکه به قصد تیمن و تبرک مستحب است. <ref>قلائد الدرر، ص91؛المختصر من مرشد الانام، ص133.</ref> از سخن برخی شافعیان نیز برمی‌آید که بوسیدن هر مکان شریفی به قصد تبرک نیکو است. <ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>
به تصریح شماری از فقیهان امامی، تقبیل مکان ولادت پیامبر در مکه به قصد تیمن و تبرک مستحب است. <ref>قلائد الدرر، ص91؛المختصر من مرشد الانام، ص133.</ref> از سخن برخی شافعیان نیز برمی‌آید که بوسیدن هر مکان شریفی به قصد تبرک نیکو است. <ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>
===تقبیل مصحف===
===قرآن کریم===


در شماری از منابع امامی،  <ref>المعالم الماثوره، ج4، ص169؛توضیح المسائل، ج1، ص186.</ref>  شافعی،  <ref>البرهان، ج1، ص478؛حواشی الشروانی، ج1، ص155.</ref>  حنفی و حنبلی، به پشتوانه سیره شماری از صحابه <ref>الدر المختار، ج6، ص702-703؛البدایة و النهایه، ج7، ص41؛التفاوی الکبری، ج1، ص49.</ref> بوسیدن قرآن‌، کاری نیکو یا جایز شمرده شده است. <ref>کشاف القناع، ج1، ص161؛الدر المختار، ج6، ص702-703.</ref>
در شماری از منابع امامی،  <ref>المعالم الماثوره، ج4، ص169؛توضیح المسائل، ج1، ص186.</ref>  شافعی،  <ref>البرهان، ج1، ص478؛حواشی الشروانی، ج1، ص155.</ref>  حنفی و حنبلی، به پشتوانه سیره شماری از صحابه <ref>الدر المختار، ج6، ص702-703؛البدایة و النهایه، ج7، ص41؛التفاوی الکبری، ج1، ص49.</ref> بوسیدن قرآن‌، کاری نیکو یا جایز شمرده شده است. <ref>کشاف القناع، ج1، ص161؛الدر المختار، ج6، ص702-703.</ref>
===تقبیل زائر خانه خدا===
===زائر خانه خدا===


بر پایه منابع حدیثی امامی، بوسیدن دهان و چشم و پیشانی و صورت کسی که از [[مکه]] بازگشته، مستحب است. <ref>الخصال، ج2، ص634؛السرائر، ج3، ص461؛وسائل الشیعه، ج11، ص445.</ref>
بر پایه منابع حدیثی امامی، بوسیدن دهان و چشم و پیشانی و صورت کسی که از [[مکه]] بازگشته، مستحب است. <ref>الخصال، ج2، ص634؛السرائر، ج3، ص461؛وسائل الشیعه، ج11، ص445.</ref>
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
* '''هدایة الامه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.  
* '''هدایة الامه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.  
{{پایان}}
{{پایان}}
{{اعمال حج}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:اعمال حج]]
[[رده:اعمال حج]]
[[رده:مستحبات حج]]
[[رده:مستحبات حج]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۸


«تقبیل»، به معنای بوسیدن است و معمولاً برای ابراز محبت، نشان دادن احترام یا به عنوان سلام و خداحافظی استفاده می‌شود. بوسه به‌طور کلی یکی از رایج‌ترین روش‌های ابراز عشق و محبت است.

تقبیل در حج مصادیق و احکام متفاوتی دارد؛ به گونه‌ای که بوسیدن همسر از روى شهوت بر مُحرم حرام و موجب ثبوت کفاره است و از سوی دیگر بوسیدن حجرالاسود و دیگر مکان‌های مقدس مانند رکن یمانی، مضجع شریف پیامبر(ص) و تقبیل مکان ولادت پیامبر(ص) در مکه و ... مستحب است.

صطلاح‌شناسی

«تقبیل» از ریشه «ق ـ ب ـ ل» به معنای بوسیدن است [۱] و در منابع فقهی نیز به همین معنا به کار می‌رود و با واژگانی چون قُبله [۲] و لثم [۳] نیز بدان اشاره می‌شود.

تقبیل از بُعد فقهی، احکامی گوناگون بر این رفتار ترتب می‌یابد. از جمله احکام آن در باب حج، حرمت بوسیدن همسر در حال احرام [۴] و استحباب بوسه بر حجرالاسود و دیگر مکان‌های مقدس، در حرمین است.

از جنبه کلامی،‌ اندکی از افراد بوسه بر مکان‌های مقدس را شرک خوانده‌اند و بسیاری به آن پاسخ داده‌اند. یکی از تک‌نگاری‌هایی که از این جنبه به موضوع پرداخته، کتاب ازاحة الوسوسة عن جواز تقبیل الاعتاب المقدسه نگاشته ملا عبدالله مامقانی (م. 1351ق.) [۵] است.

مصادیق تقبیل در حج

مواردی از تقبیل که در مبحث حج و حرمین شریفین، بدان‌ها پرداخته شده، عبارتند از:

حجرالاسود

بر پایه منابع روایی، نخستین بار حضرت آدم(ع) به بوسیدن حجرالاسود پرداخت. [۶]

در منایع حدیثی

روایت شده که پیامبر(ص) و امامان معصوم [۷] و صحابه [۸] حجرالاسود را می‌بوسیده‌اند.

در برخی روایات، بوسیدن حجرالاسود به معنای تجدید پیمان با خداوند شمرده شده [۹] و در پاره‌ای منابع، بوسه دیانت (قُبلة الدیانه) خوانده شده است. [۱۰]

در منابع فقهی

فقیهان امامی [۱۱] و اهل سنت [۱۲] بوسیدن حجرالاسود را همراه با استلام آن، جز برای زنان [۱۳] و در صورت ازدحام، [۱۴] مستحب دانسته‌اند. در شماری از منابع فقهی، به پیروی از برخی احادیث، بوسیدن جزء مفهوم اصطلاحی «استلام» قلمداد شده است. [۱۵] اندکی از فقیهان بوسیدن حجرالاسود را از واجبات حج به شمار آورده‌اند. [۱۶]

استحباب بوسیدن حجرالاسود

بر اساس دیدگاه‌هایی در فقه اسلامی، بوسیدن حجرالاسود در این موارد مستحب است:

1. آغاز طواف؛ [۱۷]

2. آغاز هر شوط از طواف [۱۸] به ویژه در شوط‌های فرد (یکم، سوم، پنجم، هفتم) [۱۹] یا در شوط‌های اول و آخر. [۲۰]

3. پس از گزاردن نماز طواف و پیش از به جا آوردن سعی. [۲۱]


به باور بسیاری از فقیهان امامی [۲۲] و اهل سنت، [۲۳] هر گاه بوسیدن حجرالاسود ممکن نباشد، دست کشیدن بر آن و سپس بوسیدن دست مستحب است. به تصریح شماری از فقیهان، در این حالت، بوسیدن دست پس از اشاره کردن به حجرالاسود نیز استحباب دارد. [۲۴]

آداب تقبیل حجرالاسود

در منابع فقهی امامی و اهل سنت، بوسیدن حجرالاسود آدابی دارد؛ از جمله:

جویدن اذخر پیش از بوسیدن حجرالاسود، [۲۵] طهارت داشتن هنگام بوسیدن آن، [۲۶] سه بار بوسیدن حجرالاسود، [۲۷] گفتن الله‌ اکبر با هر بوسه، [۲۸] بی‌صدا بودن بوسه بر حجرالاسود، [۲۹] و نهادن صورت [۳۰] و پیشانی بر حجرالاسود پس از بوسیدن آن. [۳۱]

رکن یمانی

بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) و امامان، افزون بر حجرالاسود، رکن یمانی را نیز می‌بوسیده‌اند. [۳۲] از این رو، بسیاری از فقیهان امامی [۳۳] و شماری از فقیهان اهل سنت [۳۴] تقبیل رکن یمانی را مستحب دانسته‌اند.

بیشتر فقیهان اهل سنت، انجام دادن این رفتار را از سوی پیامبر(ص) قطعی ندانسته [۳۵] و آن را مستحب نشمرده‌اند. [۳۶] در باور شافعیان، بوسیدن دست پس از استلام رکن یمانی، مستحب است. [۳۷]

ارکان کعبه

شماری از فقیهان امامی، تقبیل ارکان چهارگانه کعبه را از سنن طواف شمرده‌اند. [۳۸] بعضی به استحباب بوسیدن همه اجزای کعبه، به ویژه مستجار، باور دارند. [۳۹] برخی شافعیان نیز بوسیدن همه اجزای کعبه را نیکو دانسته [۴۰] و شماری از حنفیان به جواز تقبیل عَتَبه کعبه (درگاه کعبه) تصریح کرده‌اند. [۴۱]

ضریح پیامبر

فقیهان امامی به پشتوانه روایات متعدد [۴۲] بر آنند که بوسیدن قبر و ضریح پیامبر(ص) و دیگر امامان، مستحب است. [۴۳] نیز آنان عتبه‌بوسی حرم پیامبر(ص) و دیگر معصومان را در شمار سیره امامیه دانسته‌اند و اگر مورد سوء استفاده دیگران قرار نگیرد، آن را جایز شمرده‌اند. [۴۴] شماری از اهل سنت هم تقبیل قبرهای صالحان و عتبه‌بوسی به قصد تبرک را جایز دانسته و سیره دانشوران را بر آن جاری دانسته‌اند. [۴۵] در برابر، بعضی این تقبیل را خلاف ادب خوانده و حکم به کراهت یا عدم استحباب آن داده‌اند. [۴۶]

شبهه ابن تیمیه

ابن تیمیه، فقیه حنبلی سده هشتم ق. و وهابیان بوسیدن قبرها، حتی قبرهای پیامبران، را به ادعای اجماع همه مسلمانان، حرام دانسته و آن را مصداق شرک شمرده‌اند. [۴۷] از این رو، بوسه زدن بر ضریح پیامبر(ص) را ممنوع کرده‌اند و از آن سخت پیشگیری می‌کنند. [۴۸]

پاسخ شبهه

در پاسخ می‌توان گفت که بوسه بر این مکان‌ها، با اعتقاد به استقلال غیر خدا در تاثیر، همراه نیست تا شرک به شمار آید؛ بلکه به قصد احترام به آنان و تبرک انجام می‌شود. احترام به صالحان و بوسیدن آثارشان حتی پس از مرگ آنان، خود، نوعی اظهار محبت به آن‌ها است. در سیره پیامبر(ص) و صحابه، نمونه‌هایی از این احترام و بوسه به چشم می‌خورد.

از آن جمله، می‌توان به بوسه پیامبر بر جنازه عثمان بن مظعون، [۴۹] بوسه جابر بن عبدالله بر جنازه پدرش در حضور پیامبر(ص)، [۵۰] و بوسه ابوبکر بر جنازه پیامبر(ص) [۵۱] اشاره کرد. افزون بر این، در رفتار صحابه، موارد بسیار از تبرک آنان به آثار پیامبر(ص) به ویژه قبر و منبر ایشان دیده می‌شود. [۵۲]

گذشته از این‌ها، احمد بن حنبل، امام حنبلیان، بوسیدن قبر و منبر پیامبر اسلام(ص) را روا دانسته است. [۵۳] برخی جواز آن را از مشروعیت تقبیل حجرالاسود برداشت کرده‌اند. [۵۴]

مکان ولادت پیامبر

به تصریح شماری از فقیهان امامی، تقبیل مکان ولادت پیامبر در مکه به قصد تیمن و تبرک مستحب است. [۵۵] از سخن برخی شافعیان نیز برمی‌آید که بوسیدن هر مکان شریفی به قصد تبرک نیکو است. [۵۶]

قرآن کریم

در شماری از منابع امامی، [۵۷] شافعی، [۵۸] حنفی و حنبلی، به پشتوانه سیره شماری از صحابه [۵۹] بوسیدن قرآن‌، کاری نیکو یا جایز شمرده شده است. [۶۰]

زائر خانه خدا

بر پایه منابع حدیثی امامی، بوسیدن دهان و چشم و پیشانی و صورت کسی که از مکه بازگشته، مستحب است. [۶۱]

در شماری از منابع، مواردی دیگر نیز به عنوان تقبیل مباح یا مستحب یاد شده‌اند؛ از جمله: دست فرد عالم و صالح، فرزند، و کسی که از سفر برگشته است. [۶۲]

پانویس

  1. العین، ج5، ص168؛شمس العلوم، ج8، ص5360؛لسان العرب، ج11، ص544، «قبل.
  2. فتح العزیز، ج7، ص480؛المجموع، ج8، ص35؛حواشی الشروانی4، ص84.
  3. المراسم العلویه، ص105؛مختلف الشیعه، ج4، ص195.
  4. فتح العزیز، ج7، ص480؛الدروس، ج1، ص372؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2304.
  5. الذریعه، ج1، ص528.
  6. الکافی، ج4، ص186؛علل الشرائع، ج2، ص427؛هدایة الامه، ج5، ص314.
  7. الکافی، ج4، ص408، 532؛صحیح البخاری، ج2، ص162؛السنن الکبری، ج5، ص74.
  8. مسند احمد، ج1، ص26؛صحیح مسلم، ج4، ص67.
  9. الکافی، ج4، ص185؛من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191.
  10. عمدة القاری، ج11، ص241؛البحر الرائق، ج8، ص226.
  11. اشارة السبق، ص132؛الروضة البهیه، ج2، ص255؛ریاض المسائل، ج7، ص37.
  12. الام، ج2، ص186؛المجموع، ج8، ص33، 265؛الشرح الکبیر، ج3، ص402.
  13. الحاوی الکبیر، ج4، ص136؛ارشاد السائل، ص85؛صراط النجاة، ج4، ص159.
  14. الحاوی الکبیر، ج4، ص136؛جامع الفتاوی، ص95.
  15. دعائم الاسلام، ج1، ص314؛الثمر الدانی، ص366.
  16. المراسم العلویه، ص105؛رسالة القیروانی، ص149؛الفواکه الدوانی، ج2، ص170-172.
  17. المقنعه، ص402؛الشرح الکبیر، ج2، ص40؛فتح العزیز، ج7، ص317.
  18. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص531؛المقنعه، ص402؛الروضة البهیه، ج2، ص255.
  19. فتح العزیز، ج7، ص316؛المجموع، ج8، ص35.
  20. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص531؛الدروس، ج1، ص398؛حواشی الشروانی، ج4، ص85.
  21. المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛مواهب الجلیل، ج4، ص155؛اسنی المطالب، ج1، ص483.
  22. المقنعه، ص402؛مستند الشیعه، ج12، ص66؛جواهر الکلام، ج19، ص345.
  23. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛المجموع، ج8، ص57؛المغنی، ج3، ص395.
  24. مستند الشیعه، ج12، ص67.
  25. الکافی، ج4، ص398.
  26. حاشیة العدوی، ج1، ص664.
  27. المجموع، ج8، ص33-35؛مغنی المحتاج، ج1، ص488.
  28. مواهب الجلیل، ج4، ص153؛الفقه الاسلامی، ج3، ص2153.
  29. الحاوی الکبیر، ج4، ص135؛المجموع، ج8، ص13؛مواهب الجلیل، ج4، ص152؛البحر الرائق، ج2، ص573.
  30. حاشیة الدسوقی، ج2، ص41.
  31. فتح العزیز، ج7، ص319؛المجموع، ج8، ص33؛الحاوی، ج4، ص136.
  32. الکافی، ج4، ص408؛اخبار مکه، ج1، ص122.
  33. الانتصار، ص256؛الدروس، ج1، ص399؛الروضة البهیه، ج2، ص255.
  34. حاشیة رد المحتار، ج6، ص703؛نیل الاوطار، ج5، ص116؛فتح الباری، ج3، ص380.
  35. شفاء الغرام، ج1، ص231.
  36. المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛المغنی، ج3، ص394؛المجموع، ج8، ص34.
  37. الام، ج2، ص230؛المجموع، ج8، ص35، 38؛اسنی المطالب، ج6، ص169.
  38. اشارة السبق، ص132؛رسائل الشهید، ص376.
  39. تفصیل الشریعه، ج4، ص423.
  40. تحفة المحتاج، ج3، ص175؛نهایة المحتاج، ج10، ص334؛فتاوی الرملی، ج4، ص106.
  41. حاشیة رد المحتار، ج6، ص702؛تبیین الحقائق، ج2، ص16؛مجمع الانهر، ج1، ص283-284.
  42. اقبال الاعمال، ج2، ص64، 66؛المزار الکبیر، ص260.
  43. الدروس، ج2، ص23؛الحدائق، ج17، ص421؛رسائل و مسائل، ج3، ص15.
  44. الدروس، ج2، ص24؛التحفة السنیه، ج2، ص197؛جواهر الکلام، ج20، ص101.
  45. وفاء الوفاء، ج4، ص218؛حواشی الشروانی، ج3، ص175.
  46. المغنی، ج3، ص591؛مغنی المحتاج، ج1، ص364.
  47. جامع المسائل، ج3، ص45، 149؛زیارة القبور، ج1، ص30، 54؛اصول مذهب الشیعه، ج2، ص473.
  48. آیین وهابیت، ص181.
  49. سنن ابی داود، ج2، ص71، 73؛سنن ابن ماجه، ج1، ص468؛المستدرک، ج1، ص361.
  50. الطبقات، ج3، ص561؛نک: کشاف القناع، ج2، ص85.
  51. الطبقات، ج2، ص265؛سنن الترمذی، ص229؛سنن النسائی، ج4، ص11.
  52. نک: وفاء الوفاء، ج1، ص67، 116؛نک: التبرک، ص36، 39، 48، 56-57.
  53. العلل و معرفة الرجال، ج2، ص492.
  54. نیل الاوطار، ج5، ص114-115؛فتح الباری، ج3، ص475.
  55. قلائد الدرر، ص91؛المختصر من مرشد الانام، ص133.
  56. عمدة القاری، ج9، ص241.
  57. المعالم الماثوره، ج4، ص169؛توضیح المسائل، ج1، ص186.
  58. البرهان، ج1، ص478؛حواشی الشروانی، ج1، ص155.
  59. الدر المختار، ج6، ص702-703؛البدایة و النهایه، ج7، ص41؛التفاوی الکبری، ج1، ص49.
  60. کشاف القناع، ج1، ص161؛الدر المختار، ج6، ص702-703.
  61. الخصال، ج2، ص634؛السرائر، ج3، ص461؛وسائل الشیعه، ج11، ص445.
  62. المجموع، ج4، ص637-640؛حواشی الشروانی، ج1، ص155؛ج7، ص208؛کشاف القناع، ج1، ص162.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تقبیل.
  • آیین وهابیت: سبحانی، قم، انتشارات اسلامی، 1373ش.
  • ارشاد السائل: سید محمد رضا گلپایگانی، بیروت، دار الصفوة، 1413ق.
  • اسنی المطالب: احمد زینی دحلان، قاهره، 1323ق.
  • اشارة السبق: علی بن حسین الحلبی (م. قرن6ق.)، به کوشش بهادری، قم، جامعه مدرسین، 1414ق.
  • اصول مذهب الشیعه: ناصر بن عبدالله القفاری، دار النشر، 1414ق.
  • اقبال الاعمال: ابن طاوس (م. 664ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق.
  • الام: الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.
  • الانتصار: السید المرتضی (م. 436ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415ق.
  • البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • البرهان فی علوم القرآن: الزرکشی (م. 794ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، 1376ق.
  • التبرک: علی الاحمدی المیانجی، تهران، مشعر، 1422ق.
  • تبیین الحقائق: عثمان الزیلعی (م. 743ق.)، قاهره، دار الکتب الاسلامی، 1313ق.
  • التحفة السنیه: سید عبدالله الجزائری (م. 1180ق.) .
  • تحفة المحتاج: احمد بن حجر الهیتمی، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، 1983م.
  • تفصیل الشریعه: محمد فاضل لنکرانی، بیروت، دار التعارف، 1418ق.
  • توضیح المسائل مراجع: گردآورنده: سید محمد حسن بنی‌هاشمی، قم، انتشارات اسلامی، 1377ش.
  • الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. 1330ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه.
  • جامع الفتاوی: سید مرتضی موسوی شاهرودی، تهران، مشعر، 1428ق.
  • جامع المسائل لابن تیمیه: ابن تیمیه (م. 728ق.)، به کوشش محمد عزیز، دار عالم الفوائد، 1422ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230ق.)، دار احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة العدوی: علی الصعیدی العدوی (م. 1189ق.)، به کوشش البقاعی، بیروت، دار الفکر، 1412ق.
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الحاوی الکبیر: الماوردی (م. 450ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
  • حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • الخصال: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
  • الدر المختار: الحصکفی (م. 1088ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق.
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، 1383ق.
  • الذریعة الی تصانیف الشیعه: آقا بزرگ تهرانی (م. 1389ق.)، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.
  • رسالة القیروانی: عبدالله بن ابی‌زید القیروانی (م. 386ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • رسائل الشهید: الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، بصیرتی، سنگی.
  • رسائل و مسائل: احمد نراقی (م. 1245ق.)، قم، کنگره نراقیین، 1422ق.
  • روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. 554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش.
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق.
  • زیارة القبور: ابن تیمیه (م. 728ق.)، ریاض، الادارة العامه، 1410ق.
  • السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق.
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. 275ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1395ق.
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق.
  • سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • سنن النسائی: النسائی (م. 303ق.)، بیروت، دار الفکر، 1348ق.
  • الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. 682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
  • شمس العلوم: نشوان الحمیری (م. 573ق.)، به کوشش العمری و الاریابی، دمشق، دار الفکر، 1420ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • صراط النجاة: میرزا جواد التبریزی، دار الاعتصام، 1417ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، بیروت، دار صادر.
  • علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
  • العلل و معرفة الرجال: احمد بن حنبل (م. 240ق.)، به کوشش وصی‌ الله بن محمد، بیروت، المکتب الاسلامی.
  • عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
  • فتاوی الرملی: احمد بن حمزة الرملی (م. 957ق.)، به کوشش محمد بن ابی‌العباس، المکتبة الاسلامیه.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر.
  • الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق.
  • الفواکه الدوانی: احمد بن غنیم النفراوی (م. 1126ق.)، به کوشش رضا فرحات، مکتبة الثقافة الاسلامیه.
  • الفوائد المدنیه: محمد امین استرآبادی (م. 1033ق.)، اهل بیت، خطی.
  • قلائد الدرر فی مناسک من حج و اعتمر: احمد بن علی کاشف الغطاء (م. 1344ق.)، نجف، کاشف الغطاء، 1367ق.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
  • المبسوط: السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مجمع الانهر فی شرح ملتقی الابحر: عبدالرحمن بن محمد شیخی‌زاده (م. 1078ق.)، دار احیاء التراث العربی.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر.
  • المختصر من مرشد الانام لحج بیت الله الحرام: علی بن محمد کاشف الغطاء، نجف، کاشف الغطاء، 1423ق.
  • مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412ق.
  • المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. 448ق.)، به کوشش بستانی، قم، منشورات الحرمین، 1404ق.
  • المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. 448ق.)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، 1414ق.
  • المزار الکبیر: محمد بن المشهدی (م. 610ق.)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، 1419ق.
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245ق.)، قم، آل البیت، 1415ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • المعالم الماثوره: میرزا‌هاشم الآملی، قم، ناشر مؤلف، 1406ق.
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المقنعه: المفید (م. 413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
  • نهایة المحتاج: محمد بن ابی‌العباس الشافعی (م. 1004ق.)، دار الکتب العلمیه.
  • نیل الاوطار: الشوکانی (م. 1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م.
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت'، 1412ق.
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.
  • هدایة الامه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق.