آیه ۲۵ سوره حج: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== شرح واژگان == | == شرح واژگان == | ||
«عاكف» اسم فاعل از مصدر عكوف به معناى ملازمت با چيزى و مواظبت از آن است.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه عکف.</ref> گفته شده<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۰.</ref> اين واژه در آیات ديگر قرآن نيز به همين معنا به كار رفته است، مانند آیه {{آیه|مٰا هٰذِهِ التَّمٰاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهٰا عٰاكِفُونَ | «عاكف» اسم فاعل از مصدر عكوف به معناى ملازمت با چيزى و مواظبت از آن است.<ref>المصباح المنیر، ذیل واژه عکف.</ref> گفته شده<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۰.</ref> اين واژه در آیات ديگر [[قرآن]] نيز به همين معنا به كار رفته است، مانند آیه {{آیه|مٰا هٰذِهِ التَّمٰاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهٰا عٰاكِفُونَ | ||
}}<ref>سوره انبياء، آیه ۵٢.</ref> | }}<ref>سوره انبياء، آیه ۵٢.</ref> | ||
واژه | واژه «[[بادی|باد]]»، اسم فاعل از ريشه بدى يبدو بدواً، و به معناى آشكار و هويدا مىباشد. به غير حضرى [مسافران] نیز «باد» گفته مىشود؛ به اين دليل كه در گوشه باز و آشكار از زمين زندگى مىكنند، نه در مكانى كه پوشيده از ساختمانها [مظاهر تمدن] است.<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه نسک؛ المصباح المنیر، ذیل واژه نسک.</ref> در حقيقت «باديه نشين» در مقابل شهر نشين، و «باد» در مقابل مقيم و [[حاضر و بادی|حاضر]] است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۰.</ref> | ||
«الحاد» در اصل به معناى حفره متمايل از وسط است. و «ملحد در زبان» يعنى منحرف و متمايل از حق.<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه لحد؛ مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه لحد.</ref> | «الحاد» در اصل به معناى حفره متمايل از وسط است. و «ملحد در زبان» يعنى منحرف و متمايل از حق.<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه لحد؛ مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه لحد.</ref> | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} استفاده شده است که مراد، کافران [[قریش]] ساکن در [[مکه]] است.<ref>تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.</ref> | }} استفاده شده است که مراد، کافران [[قریش]] ساکن در [[مکه]] است.<ref>تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.</ref> | ||
به باور علامه | به باور [[علامه طباطبایی]]، مفسر [[شیعه]]، مراد از {{آیه|وَ يَصُدُّون عَنْ سَبِيلِ اللّٰه | ||
}} این است که کافران قریش ساکن مکه، مردم را از پیروی از اسلام در آغاز بعثت و پیش از هجرت به مدینه بازداشتند.<ref>الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.</ref> فخر رازی، مفسر اهل | }} این است که کافران قریش ساکن مکه، مردم را از پیروی از [[اسلام]] در آغاز [[بعثت]] و پیش از [[هجرت]] به [[مدینه]] بازداشتند.<ref>الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.</ref> فخر رازی، مفسر [[اهل سنت]]، معتقد است مراد، جلوگیری از هجرت و جهاد است.<ref>تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣.</ref> برخى از مفسران نيز عقيده دارند كه اين [[صد]]، شامل هرگونه تلاش براى جلوگيرى مردم از ايمان و عمل صالح مىشود.<ref>تفسير نمونه، ج١۴، ص۶١.</ref> به باور برخی، شأن نزول آیه که جلوگیری کافران از ورود مسلمانان به [[مسجدالحرام]] است، تنها مصداق بارزی از آیه است و جلوی شمول آیه را نمیگیرد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۳.</ref> | ||
=== منع از ورود به مسجدالحرام === | === منع از ورود به مسجدالحرام === | ||
جمله {{آیه|وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ | جمله {{آیه|وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ | ||
}} به بازداشتن مردم از مسجدالحرام توسط کافران پرداخته است. به گفته برخی از مفسران، مراد، بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام و انجام طواف و خواندن نماز و دیگر مناسک است.<ref>تفسيرتبيان، ج٧، ص٣٠۴؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | }} به بازداشتن مردم از مسجدالحرام توسط کافران پرداخته است. به گفته برخی از مفسران، مراد، بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام و انجام [[طواف]] و خواندن [[نماز]] و دیگر مناسک است.<ref>تفسيرتبيان، ج٧، ص٣٠۴؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | ||
اگرچه در عبارت قرآن، «مسجدالحرام» آمده؛ ولی میان مفسران در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد: | اگرچه در عبارت قرآن، «مسجدالحرام» آمده؛ ولی میان مفسران در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد: | ||
* بسیاری از مفسران، مسجدالحرام را به همان محدوده مسجد معنا کرده و استدلالشان ظاهر عبارت آیه است.<ref>تفسير تبيان، ج ٧، ص٣٠۴؛ مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | * بسیاری از مفسران، مسجدالحرام را به همان محدوده مسجد معنا کرده و استدلالشان ظاهر عبارت آیه است.<ref>تفسير تبيان، ج ٧، ص٣٠۴؛ مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | ||
* به باور برخی، منظور همه حرم است؛<ref>كشف الاسرار، ج۶، ص٣۵١.</ref> زیرا در جریان حدیبیه پیامبر(ص) و مسلمانان خارج از حرم بودند و از آنجا ممنوع الورود شدند. از سوی دیگر، اطلاق واژه «مسجدالحرام» بر حرم نیز جایز است؛ چنانچه در آیه اول سوره | * به باور برخی، منظور همه [[حرم مکی|حرم]] است؛<ref>كشف الاسرار، ج۶، ص٣۵١.</ref> زیرا در جریان [[صلح حدیبیه]]، پیامبر(ص) و مسلمانان خارج از حرم بودند و از آنجا ممنوع الورود شدند. از سوی دیگر، اطلاق واژه «مسجدالحرام» بر حرم نیز جایز است؛ چنانچه در آیه اول سوره اسراء، برای اشاره به حرم از واژه مسجدالحرام استفاده شده است؛<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۴ و ۳۲۵.</ref> البته برخی، این دلایل را رد کردهاند.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۵.</ref> | ||
به نظر برخی دیگر، مراد مکه است.<ref>تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢.</ref> استدلال آنها به ادامه آیه است که درباره قرار دادن مسجدالحرام به صورت مساوی برای مقیمان مکه و غیر مقیمان مکه سخن گفته است؛ چراکه شهر مکه و خانههای آن برای مقیم و مسافر یکسان بوده و کسی حق ندارد از مسافران اجاره بگیرد؛ پس معلوم میشود منظور از مسجدالحرام شهر مکه است نه خصوص مسجدالحرام.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۵.</ref> در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است.<ref>وسائل الشيع، ج٩، ص٣٢؛ نهج البلاغه، نامه۶٧؛ من لايحضره الفقيه، ج٢، ص١٩۴.</ref> | به نظر برخی دیگر، مراد [[مکه]] است.<ref>تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢.</ref> استدلال آنها به ادامه آیه است که درباره قرار دادن مسجدالحرام به صورت مساوی برای [[مقیمان مکه]] و غیر مقیمان مکه سخن گفته است؛ چراکه شهر مکه و خانههای آن برای مقیم و مسافر یکسان بوده و کسی حق ندارد از مسافران اجاره بگیرد؛ پس معلوم میشود منظور از مسجدالحرام شهر مکه است نه خصوص مسجدالحرام.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۵.</ref> در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است.<ref>وسائل الشيع، ج٩، ص٣٢؛ نهج البلاغه، نامه۶٧؛ من لايحضره الفقيه، ج٢، ص١٩۴.</ref> | ||
=== معرفی مسجدالحرام === | === معرفی مسجدالحرام === | ||
در بخش دوم آیه، به معرفی مسجدالحرام پرداخته و به همگانی خانه خدا اشاره شده است. | در بخش دوم آیه، به معرفی مسجدالحرام پرداخته و به همگانی بودن [[خانه خدا]] اشاره شده است. | ||
به گفته مفسران، مراد از عمومیت در عبارت {{آیه|اَلَّذِي جَعَلْنٰاهُ لِلنّٰاسِ}} این است که مسجدالحرام محل استقرار، محل مناسک و معبد همه انسانها است و کسی نمیتواند آن را به ملکیت خود درآورد.<ref>مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | به گفته مفسران، مراد از عمومیت در عبارت {{آیه|اَلَّذِي جَعَلْنٰاهُ لِلنّٰاسِ}} این است که مسجدالحرام محل استقرار، محل مناسک و معبد همه انسانها است و کسی نمیتواند آن را به ملکیت خود درآورد.<ref>مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.</ref> | ||
عبارت {{آیه|سَوٰاءً الْعٰاكِفُ فِيهِ وَ الْبٰاد}} بار دیگر به عمومیت این مکان اشاره داشته و مقیم و مسافر را در آن مکان مساوی | عبارت {{آیه|سَوٰاءً الْعٰاكِفُ فِيهِ وَ الْبٰاد}} بار دیگر به عمومیت این مکان اشاره داشته و [[مقیم مکه|مقیم]] و مسافر را در آن مکان مساوی دانسته است. این تساوی به معنای یکسان بودن همگان در بهرهمندی از فضائل خانه و بزرگداشت آن دانسته شده است؛ بنابراین، کسی حق ندارد مانع دیگری شود.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۷.</ref> | ||
برخى معتقدند كه اين فقره از آيه، به دلالت تساوى عاكف و | برخى معتقدند كه اين فقره از آيه، به دلالت تساوى [[عاكف]] و [[بادی|باد]]، مفيد اين معناست كه سکونت در مكه براى همه يكسان است و از اين رو، اجاره خانههاى مکه و خرید و فروش آن حرام است؛ البته این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۸.</ref> | ||
=== عاقبت ایجادکنندگان انحراف در مسجدالحرام === | === عاقبت ایجادکنندگان انحراف در مسجدالحرام === | ||
در عبارت پایانی این آیه، به کسانی که به طور ظالمانه در مسجدالحرام ایجاد انحراف کنند، وعده عذاب داده شده است. | در عبارت پایانی این آیه، به کسانی که به طور ظالمانه در مسجدالحرام ایجاد انحراف کنند، وعده عذاب داده شده است. | ||
به نظر برخی از مفسران، مراد از ظلم در این آیه، شرک و عبادت غیر خدا، یا صید | به نظر برخی از مفسران، مراد از ظلم در این آیه، [[شرک]] و [[عبادت]] غیر خدا، یا صید [[محرم (احرامگزار)|مُحرم]]، و یا ورود به [[حرم مکی|حرم]] بدون [[احرام]] است.<ref>تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢۵؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣۴.</ref> برخی دیگر هر نوع گناهی را مصداق این ظلم دانستهاند.<ref>مجمع البيان، ج۴، ص٨٠.</ref> [[علامه طباطبایی]]، مفسر شیعه، معتقد است منظور، همان ظلمی است که در آیه به آن اشاره شد؛ یعنی [[کفر]]، منع مؤمنان از پذیرش اسلام و [[صد]] و منع از مسجدالحرام.<ref>الميزان،ج١۴، ص٣۶٧.</ref> به باور برخی، اگر چه سیاق آیه، دیدگاه علامه طباطبایی را تأيید میکند، ولی عمومیت «مَنْ يُرِد» همه انحرافات و ظلمها را دربرگرفته و روایات نیز آن را تأیید میکند.<ref>كافى، ج۴، ص ٢٢٧.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۵۶
آیه ۲۵ سوره حج، آیهای از قرآن، که
متن و ترجمه
﴿ | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ بىگمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام كه آن را براى مردم اعم از مقيم در آنجا و باديهنشين يكسان قرار دادهايم، جلوگيرى مىكنند و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود او را از عذابى دردناک مىچشانيم. |
﴾ |
شرح واژگان
«عاكف» اسم فاعل از مصدر عكوف به معناى ملازمت با چيزى و مواظبت از آن است.[۱] گفته شده[۲] اين واژه در آیات ديگر قرآن نيز به همين معنا به كار رفته است، مانند آیه ﴿مٰا هٰذِهِ التَّمٰاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهٰا عٰاكِفُونَ ﴾[۳]
واژه «باد»، اسم فاعل از ريشه بدى يبدو بدواً، و به معناى آشكار و هويدا مىباشد. به غير حضرى [مسافران] نیز «باد» گفته مىشود؛ به اين دليل كه در گوشه باز و آشكار از زمين زندگى مىكنند، نه در مكانى كه پوشيده از ساختمانها [مظاهر تمدن] است.[۴] در حقيقت «باديه نشين» در مقابل شهر نشين، و «باد» در مقابل مقيم و حاضر است.[۵]
«الحاد» در اصل به معناى حفره متمايل از وسط است. و «ملحد در زبان» يعنى منحرف و متمايل از حق.[۶]
محتوا
در آیه ۲۵ سوره حج، اولین آیه مربوط به حج در سوره حج است که به سه امر پرداخته است:
کافران و کردارشان
عبارت ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ شامل همه کافران میشود؛ ولی از فراز ﴿وَ يَصُدُّون ﴾ استفاده شده است که مراد، کافران قریش ساکن در مکه است.[۷]
به باور علامه طباطبایی، مفسر شیعه، مراد از ﴿وَ يَصُدُّون عَنْ سَبِيلِ اللّٰه ﴾ این است که کافران قریش ساکن مکه، مردم را از پیروی از اسلام در آغاز بعثت و پیش از هجرت به مدینه بازداشتند.[۸] فخر رازی، مفسر اهل سنت، معتقد است مراد، جلوگیری از هجرت و جهاد است.[۹] برخى از مفسران نيز عقيده دارند كه اين صد، شامل هرگونه تلاش براى جلوگيرى مردم از ايمان و عمل صالح مىشود.[۱۰] به باور برخی، شأن نزول آیه که جلوگیری کافران از ورود مسلمانان به مسجدالحرام است، تنها مصداق بارزی از آیه است و جلوی شمول آیه را نمیگیرد.[۱۱]
منع از ورود به مسجدالحرام
جمله ﴿وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ﴾ به بازداشتن مردم از مسجدالحرام توسط کافران پرداخته است. به گفته برخی از مفسران، مراد، بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام و انجام طواف و خواندن نماز و دیگر مناسک است.[۱۲]
اگرچه در عبارت قرآن، «مسجدالحرام» آمده؛ ولی میان مفسران در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد:
- بسیاری از مفسران، مسجدالحرام را به همان محدوده مسجد معنا کرده و استدلالشان ظاهر عبارت آیه است.[۱۳]
- به باور برخی، منظور همه حرم است؛[۱۴] زیرا در جریان صلح حدیبیه، پیامبر(ص) و مسلمانان خارج از حرم بودند و از آنجا ممنوع الورود شدند. از سوی دیگر، اطلاق واژه «مسجدالحرام» بر حرم نیز جایز است؛ چنانچه در آیه اول سوره اسراء، برای اشاره به حرم از واژه مسجدالحرام استفاده شده است؛[۱۵] البته برخی، این دلایل را رد کردهاند.[۱۶]
به نظر برخی دیگر، مراد مکه است.[۱۷] استدلال آنها به ادامه آیه است که درباره قرار دادن مسجدالحرام به صورت مساوی برای مقیمان مکه و غیر مقیمان مکه سخن گفته است؛ چراکه شهر مکه و خانههای آن برای مقیم و مسافر یکسان بوده و کسی حق ندارد از مسافران اجاره بگیرد؛ پس معلوم میشود منظور از مسجدالحرام شهر مکه است نه خصوص مسجدالحرام.[۱۸] در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است.[۱۹]
معرفی مسجدالحرام
در بخش دوم آیه، به معرفی مسجدالحرام پرداخته و به همگانی بودن خانه خدا اشاره شده است.
به گفته مفسران، مراد از عمومیت در عبارت ﴿اَلَّذِي جَعَلْنٰاهُ لِلنّٰاسِ﴾ این است که مسجدالحرام محل استقرار، محل مناسک و معبد همه انسانها است و کسی نمیتواند آن را به ملکیت خود درآورد.[۲۰]
عبارت ﴿سَوٰاءً الْعٰاكِفُ فِيهِ وَ الْبٰاد﴾ بار دیگر به عمومیت این مکان اشاره داشته و مقیم و مسافر را در آن مکان مساوی دانسته است. این تساوی به معنای یکسان بودن همگان در بهرهمندی از فضائل خانه و بزرگداشت آن دانسته شده است؛ بنابراین، کسی حق ندارد مانع دیگری شود.[۲۱]
برخى معتقدند كه اين فقره از آيه، به دلالت تساوى عاكف و باد، مفيد اين معناست كه سکونت در مكه براى همه يكسان است و از اين رو، اجاره خانههاى مکه و خرید و فروش آن حرام است؛ البته این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته است.[۲۲]
عاقبت ایجادکنندگان انحراف در مسجدالحرام
در عبارت پایانی این آیه، به کسانی که به طور ظالمانه در مسجدالحرام ایجاد انحراف کنند، وعده عذاب داده شده است.
به نظر برخی از مفسران، مراد از ظلم در این آیه، شرک و عبادت غیر خدا، یا صید مُحرم، و یا ورود به حرم بدون احرام است.[۲۳] برخی دیگر هر نوع گناهی را مصداق این ظلم دانستهاند.[۲۴] علامه طباطبایی، مفسر شیعه، معتقد است منظور، همان ظلمی است که در آیه به آن اشاره شد؛ یعنی کفر، منع مؤمنان از پذیرش اسلام و صد و منع از مسجدالحرام.[۲۵] به باور برخی، اگر چه سیاق آیه، دیدگاه علامه طباطبایی را تأيید میکند، ولی عمومیت «مَنْ يُرِد» همه انحرافات و ظلمها را دربرگرفته و روایات نیز آن را تأیید میکند.[۲۶]
پانویس
- ↑ المصباح المنیر، ذیل واژه عکف.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۰.
- ↑ سوره انبياء، آیه ۵٢.
- ↑ مقاییس اللغه، ذیل واژه نسک؛ المصباح المنیر، ذیل واژه نسک.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۰.
- ↑ مقاییس اللغه، ذیل واژه لحد؛ مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه لحد.
- ↑ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.
- ↑ الميزان، ج١۴، ص ٣۶۶.
- ↑ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣.
- ↑ تفسير نمونه، ج١۴، ص۶١.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۳.
- ↑ تفسيرتبيان، ج٧، ص٣٠۴؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.
- ↑ تفسير تبيان، ج ٧، ص٣٠۴؛ مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣١؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.
- ↑ كشف الاسرار، ج۶، ص٣۵١.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۴ و ۳۲۵.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۵.
- ↑ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵١؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٢.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۵.
- ↑ وسائل الشيع، ج٩، ص٣٢؛ نهج البلاغه، نامه۶٧؛ من لايحضره الفقيه، ج٢، ص١٩۴.
- ↑ مجمع البيان، ج۴، ص٨٠؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٣؛ الميزان،ج١۴، ص٣۶۶.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۷.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۲۸.
- ↑ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢۵؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣۴.
- ↑ مجمع البيان، ج۴، ص٨٠.
- ↑ الميزان،ج١۴، ص٣۶٧.
- ↑ كافى، ج۴، ص ٢٢٧.
منابع
- التبيان فى تفسير القرآن، محمد بن حسن طوسى، تحقيق احمد حبيب قصير عاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى.
- تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، محمد بن عمر فخر رازی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى، و دیگران، دار الكتب الاسلاميه، ١٣۶٩ش.
- الجامع لأحكام القرآن، محمد بن احمد قرطبى، بيروت، دار احياء التراث العربى، ١٩۶۵م.
- كافى، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ١٣۶۵ش
- الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، محمود بن عمر زمخشرى، ادب الحوزه.
- المصباح المنير، احمد بن محمد فيومى، قم، دارالهجرة، دوم، ١۴١۴ق.
- معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، تحقيق عبد السلام محمد هارون، قم، مكتب الإعلام الاسلامى، ١۴٠۴ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، قم، کتابخانة آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق.
- مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقيق صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالسامية، ١۴١٢ق.
- منلايحضره الفقيه، محمد بن على بن بابويه(صدوق)، چ٢، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ١۴٠۴ق.
- المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- نهج البلاغه، صبحى صالح، ترجمه محمد دشتى.
- وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، محمد بن حسن حرّ عاملى، تحقيق محمد رازى، دار احياء التراث العربى.