زینت: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== تزیین در حال احرام === | === تزیین در حال احرام === | ||
در این که زینت کردن آیا در حال احرام حرام است یا خیر در میان فقیهان مذاهب اسلامی اختلافنظر است. عموم فقیهان شیعه زینت را از محرمات احرام شمردهاند. برخی از فقیهان هر گونه زینتی را در حال احرام حرام دانسته<ref>کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۶۰؛ التهذیب فی مناسک العمره و الحج، ج۲، ص۲۰۳؛ منتخب الاحکام، ص۱۶۱.</ref> و برخی تنها مصداقهای خاصی از آن اشاره کردهاند.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۶ و ۴۴۷؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴–۳۷۰.</ref> فقیهان اهل سنت نیز تنها برخی مصادیق زینت را برای محرم حرام شمردهاند.<ref>الاقناع، ج۲، ص۲۹۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶.</ref> بعضی از مصادیق زینت در حال احرام چنین است: | در این که زینت کردن آیا در حال احرام حرام است یا خیر در میان فقیهان مذاهب اسلامی اختلافنظر است. عموم فقیهان شیعه زینت را از محرمات احرام شمردهاند. برخی از فقیهان هر گونه زینتی را در حال احرام حرام دانسته<ref>کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۶۰؛ التهذیب فی مناسک العمره و الحج، ج۲، ص۲۰۳؛ منتخب الاحکام، ص۱۶۱.</ref> و برخی تنها مصداقهای خاصی از آن اشاره کردهاند.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۶ و ۴۴۷؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴–۳۷۰.</ref> فقیهان اهل سنت نیز تنها برخی مصادیق زینت را برای محرم حرام شمردهاند.<ref>الاقناع، ج۲، ص۲۹۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶.</ref> بعضی از مصادیق زینت در حال احرام چنین است: | ||
: '''زیور آلات''' | |||
{{اصلی|زیورآلات}} | |||
به نظر بیشتر فقیهان شیعه پوشیدن زیور آلات جدید برای زنان در حال احرام حرام است؛ اما پوشیدن زیور آلاتی که به آنها عادت داشتهاند، در صورتی که قصد زینت با آنها را نداشته و برای مردان از جمله شوهر نیز آشکار نکنند جایز است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۲۰؛ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۳.</ref> در مقابل، برخی از فقیهان پوشیدن زیور آلات جدید و نشان دادن زیور آلاتی که عادت داشتهاند را به مردان-چه شوهر یا غیر شوهر- مکروه شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۵؛ الجمل والعقود، ص۱۳۶.</ref> | به نظر بیشتر فقیهان شیعه پوشیدن زیور آلات جدید برای زنان در حال احرام حرام است؛ اما پوشیدن زیور آلاتی که به آنها عادت داشتهاند، در صورتی که قصد زینت با آنها را نداشته و برای مردان از جمله شوهر نیز آشکار نکنند جایز است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۲۰؛ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۳.</ref> در مقابل، برخی از فقیهان پوشیدن زیور آلات جدید و نشان دادن زیور آلاتی که عادت داشتهاند را به مردان-چه شوهر یا غیر شوهر- مکروه شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۵؛ الجمل والعقود، ص۱۳۶.</ref> | ||
برخی از فقیهان حنبلیه نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان در حال احرام جایز نمیدانند؛<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۹.</ref> ولی حنفیه<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۸.</ref> مالکیه<ref>المدونه الکبری، امام مالک، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و شافعیه<ref>فتح العزیز، عبد الکریم الرافعی، ج۵، ص۲۷ – ۲۸.</ref> پوشیدن زیورآلات را بر زنان در حال احرام روا میدانند. برخی از فقیهان اهل سنت نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان مکروه شمردهاند.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۹.</ref> | برخی از فقیهان حنبلیه نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان در حال احرام جایز نمیدانند؛<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۹.</ref> ولی حنفیه<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۸.</ref> مالکیه<ref>المدونه الکبری، امام مالک، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و شافعیه<ref>فتح العزیز، عبد الکریم الرافعی، ج۵، ص۲۷ – ۲۸.</ref> پوشیدن زیورآلات را بر زنان در حال احرام روا میدانند. برخی از فقیهان اهل سنت نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان مکروه شمردهاند.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۹.</ref> | ||
: '''انگشتر''' | |||
به نظر فقیهان، پوشیدن انگشتر در حال احرام به قصد زینت حرام است؛ اما به قصد عمل به سنت و برخورداری از ثواب مستحب است.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۸؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۲، ص۱۵۶.</ref> شافعیه پوشیدن انگشتر را جایز شمردهاند،<ref>مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۸.</ref> در فقه مالکی هم قول به جواز و هم منع نقل شده است<ref>مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۳۲؛ حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۵۹.</ref> فقیهان حنبلی نیز از جواز این عمل برای مُحرم یاد کردهاند.<ref>کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۲؛ المغنی، ج۳، ص۲۷۸.</ref> | به نظر فقیهان، پوشیدن انگشتر در حال احرام به قصد زینت حرام است؛ اما به قصد عمل به سنت و برخورداری از ثواب مستحب است.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۸؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۲، ص۱۵۶.</ref> شافعیه پوشیدن انگشتر را جایز شمردهاند،<ref>مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۸.</ref> در فقه مالکی هم قول به جواز و هم منع نقل شده است<ref>مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۳۲؛ حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۵۹.</ref> فقیهان حنبلی نیز از جواز این عمل برای مُحرم یاد کردهاند.<ref>کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۲؛ المغنی، ج۳، ص۲۷۸.</ref> | ||
: '''پوشیدن لباس حریر''' | |||
به نظر فقهای شیعه، پوشیدن لباس حریر بر مردان در حال احرام حرام است؛<ref>الروضه البهیه، ج۲، ص۲۳۱؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۳۰۳.</ref> اما در مورد زنان اختلافنظر است. برخی فقیهان شیعه از جمله بیشتر متأخرین با استناد به روایاتی از اهل بیت(ع) پوشیدن لباس یاد شده را برای زنان در حال احرام جایز شمردهاند.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴۰؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۲.</ref> در مقابل، گروهی دیگر با استناد به روایاتی که در آنها زنان از پوشیدن لباس حریر در حال احرام منع شدهاند و نیز اصل احتیاط این عمل را بر آنان حرام شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۹۹؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۸–۸۳.</ref> | به نظر فقهای شیعه، پوشیدن لباس حریر بر مردان در حال احرام حرام است؛<ref>الروضه البهیه، ج۲، ص۲۳۱؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۳۰۳.</ref> اما در مورد زنان اختلافنظر است. برخی فقیهان شیعه از جمله بیشتر متأخرین با استناد به روایاتی از اهل بیت(ع) پوشیدن لباس یاد شده را برای زنان در حال احرام جایز شمردهاند.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴۰؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۲.</ref> در مقابل، گروهی دیگر با استناد به روایاتی که در آنها زنان از پوشیدن لباس حریر در حال احرام منع شدهاند و نیز اصل احتیاط این عمل را بر آنان حرام شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۹۹؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۸–۸۳.</ref> | ||
:'''پوشیدن لباس زینتی''' | |||
برخی فقیهان بر آنند که پوشیدن لباسهایی با رنگ روشن از سوی مردان که زینت به شمار میرود یا مُحرم قصد زینت دارد در حال احرام حرام است<ref>کلمه التقوی، ج۳، ص۳۲۵.</ref> و نیز پوشیدن لباسهای زینتی برای زنان در حال احرام حرام است.<ref>صراط النجاه، خوئی، (التعلیق تبریزی)، ج۱، ص۲۲۳، ج۴، ص۱۱۲</ref> در روایات اهل بیت(ع) نیز از پوشیدن لباسهایی خاص از جمله لباسهای راه راه و رنگارنگ یا رنگ زرد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۷۸ و ۴۸۰.</ref> یا رنگ قرمز شدید<ref>تهذیب الاحکام، ج۵، ص۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۸۰.</ref> نهی شده است که فقیهان این روایات را حمل بر کراهت کردهاند.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۵۳؛ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> برخی نیز سبب نهی از پوشیدن چنین لباسهایی را استفاده معمول آنها برای زینت و عدم تناسب آن با فلسفه احرام دانستهاند.<ref>مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> | برخی فقیهان بر آنند که پوشیدن لباسهایی با رنگ روشن از سوی مردان که زینت به شمار میرود یا مُحرم قصد زینت دارد در حال احرام حرام است<ref>کلمه التقوی، ج۳، ص۳۲۵.</ref> و نیز پوشیدن لباسهای زینتی برای زنان در حال احرام حرام است.<ref>صراط النجاه، خوئی، (التعلیق تبریزی)، ج۱، ص۲۲۳، ج۴، ص۱۱۲</ref> در روایات اهل بیت(ع) نیز از پوشیدن لباسهایی خاص از جمله لباسهای راه راه و رنگارنگ یا رنگ زرد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۷۸ و ۴۸۰.</ref> یا رنگ قرمز شدید<ref>تهذیب الاحکام، ج۵، ص۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۸۰.</ref> نهی شده است که فقیهان این روایات را حمل بر کراهت کردهاند.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۵۳؛ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> برخی نیز سبب نهی از پوشیدن چنین لباسهایی را استفاده معمول آنها برای زینت و عدم تناسب آن با فلسفه احرام دانستهاند.<ref>مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> | ||
: '''حنا کردن''' | |||
در مورد حکم حنا زدن در حال احرام فتوای فقیهان مختلف است. بیشتر فقیهان شیعه حنا کردن در حال احرام برای زینت و نیز قبل از احرام در صورتی که اثر آن تا بعد از احرام باقی بماند را مکروه شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۷ و ۴۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۰؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۲۶۳.</ref> در مقابل برخی فقیهان این عمل را بر محرم حرام دانستهاند. یکی از دلالیل آنها حرام بودن هر گونه زینتی در حال احرام است.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۱؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۷.</ref> | در مورد حکم حنا زدن در حال احرام فتوای فقیهان مختلف است. بیشتر فقیهان شیعه حنا کردن در حال احرام برای زینت و نیز قبل از احرام در صورتی که اثر آن تا بعد از احرام باقی بماند را مکروه شمردهاند.<ref>مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۷ و ۴۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۰؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۲۶۳.</ref> در مقابل برخی فقیهان این عمل را بر محرم حرام دانستهاند. یکی از دلالیل آنها حرام بودن هر گونه زینتی در حال احرام است.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۱؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۷.</ref> | ||
شافعیه استعمال حنا برای زنان را قبل از احرام مستحب و بعد از احرام مکروه شمردهاند.<ref>فتح العزیز، ج۷، ص۲۵۲؛ المجموع، ج۷، ص۲۱۹.</ref> ولی حنفیه بدان سبب که آن را از اقسام داروهای خوشبو دانستهاند استعمال آن را در حال احرام بر محرم حرام شمردهاند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.</ref> برخی حکم یاد شده را به همه فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نسبت دادهاند.<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت، ج۱، ص۸۳۷.</ref> | شافعیه استعمال حنا برای زنان را قبل از احرام مستحب و بعد از احرام مکروه شمردهاند.<ref>فتح العزیز، ج۷، ص۲۵۲؛ المجموع، ج۷، ص۲۱۹.</ref> ولی حنفیه بدان سبب که آن را از اقسام داروهای خوشبو دانستهاند استعمال آن را در حال احرام بر محرم حرام شمردهاند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.</ref> برخی حکم یاد شده را به همه فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نسبت دادهاند.<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت، ج۱، ص۸۳۷.</ref> | ||
:'''سرمه کشیدن''' | |||
{{اصلی|سرمه کشیدن}} | |||
به نظر مشهور فقیهان امامیه سرمه کشیدن مُحرم برای زینت حرام است. دلیل حرمت افزون بر رفاه طلبی بودن این عمل که با حکمت احرام منافات دارد، روایات اهل بیت است که در آنها استفاده از سرمه سیاه بهطور مطلق و از سرمه کشیدن برای زینت نهی شده است.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۶؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۰.</ref>به نظر برخی از پیروان این دیدگاه سرمه کشیدن با سرمه سیاه با قصد زینت به یقین حرام است، اما استفاده از سرمه غیر سیاه در صورتی که قصد زینت داشته باشد بنا بر احتیاط باید از آن اجتناب شود.<ref>کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۵.</ref> در مقابل برخی این عمل را بر محرم جایز و مکروه دانستهاند. دلیل اینان افزون بر اصل اباحه، روایاتی نهی کننده از سرمه است که از اثبات حرمت قاصر بوده، ولی بر کراهت این عمل دلالت دارند.<ref>مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۳.</ref>برخی احتمال دادهاند که مستند قائلین این دیدگاه روایاتی باشد که از جواز استفاده محرم از سرمه سخن به میان آورده است که در پاسخ گفتهاند: مقتضای جمع میان این دسته از روایات و روایات ناهیه آن است که روایات جواز حمل بر سرمه غیر سیاه شود.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۲.</ref> از میان فقهای اهل سنت مالک سرمه کشیدن محرم به قصد زینت را حرام شمرده است، ولی گفته است برای مداوا و ضرورت جایز است.<ref>المدونه الکبری، ج۱، ص۴۵۸؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰.</ref> اما حنفیه<ref>مرعاه المفاتیح، ج۹، ص۳۶۶؛ البحر الرائق، ج۳، ص۴.</ref> شافعیه<ref>کتاب الام، ج۲، ص۱۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۳، ۳۵۴.</ref> و حنابله،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۶؛ الموسوعه الفقهیه الکویتیه، ج۲، ص۱۶۹.</ref>سرمه کشیدن بهقصد زینت را مکروه دانستهاند. | به نظر مشهور فقیهان امامیه سرمه کشیدن مُحرم برای زینت حرام است. دلیل حرمت افزون بر رفاه طلبی بودن این عمل که با حکمت احرام منافات دارد، روایات اهل بیت است که در آنها استفاده از سرمه سیاه بهطور مطلق و از سرمه کشیدن برای زینت نهی شده است.<ref>تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۶؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۰.</ref>به نظر برخی از پیروان این دیدگاه سرمه کشیدن با سرمه سیاه با قصد زینت به یقین حرام است، اما استفاده از سرمه غیر سیاه در صورتی که قصد زینت داشته باشد بنا بر احتیاط باید از آن اجتناب شود.<ref>کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۵.</ref> در مقابل برخی این عمل را بر محرم جایز و مکروه دانستهاند. دلیل اینان افزون بر اصل اباحه، روایاتی نهی کننده از سرمه است که از اثبات حرمت قاصر بوده، ولی بر کراهت این عمل دلالت دارند.<ref>مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۳.</ref>برخی احتمال دادهاند که مستند قائلین این دیدگاه روایاتی باشد که از جواز استفاده محرم از سرمه سخن به میان آورده است که در پاسخ گفتهاند: مقتضای جمع میان این دسته از روایات و روایات ناهیه آن است که روایات جواز حمل بر سرمه غیر سیاه شود.<ref>الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۲.</ref> از میان فقهای اهل سنت مالک سرمه کشیدن محرم به قصد زینت را حرام شمرده است، ولی گفته است برای مداوا و ضرورت جایز است.<ref>المدونه الکبری، ج۱، ص۴۵۸؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰.</ref> اما حنفیه<ref>مرعاه المفاتیح، ج۹، ص۳۶۶؛ البحر الرائق، ج۳، ص۴.</ref> شافعیه<ref>کتاب الام، ج۲، ص۱۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۳، ۳۵۴.</ref> و حنابله،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۰۶؛ الموسوعه الفقهیه الکویتیه، ج۲، ص۱۶۹.</ref>سرمه کشیدن بهقصد زینت را مکروه دانستهاند. | ||
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۹
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۰ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
زینت آنچه با آن چیزی را میآرایند، آراستن و از محرمات احرام
زینت چیست؟
زینت در اصطلاح فقه به آنچه سبب آراسته شدن و زیبایی انسان میشود اطلاق شده است[۱]که به دو قسم زینت ظاهری و زینت باطنی تقسیم شده است. زینت ظاهری به زینتهای ظاهر و آشکار همچون صورت و دستها، حنای دستها، انگشتر و دیگر زیورآلات گفته میشود[۲]و زینتهای باطنی به زینتهای پنهان همچون: دستبند و النگو، گوشواره، خلخال پا، گردنبند و مانند آنها اطلاق میگردد.[۳] افزون بر موارد یاد شده، در روایات اهل بیت(ع) نیز از لباسهای نیکو و زیبا،[۴] شانه زدن[۵] و معطر کردن[۶] به عنوان مصادیق زینت یاد شده است.
به روزهای عید بدان جهت که مردم با لباس فاخر خود را میآرایند نیز «یوم الزِّینَه (روز زینت)» گفته میشود.[۷] این عنوان بر روز هفتم ذی الحجه نیز اطلاق شده است؛ زیرا در این روز حجگزاران محملها و هودجهای خود را برای رفتن به سوی عرفات زینت میکردند.[۸]
مصادیق
در آیات قرآن، موضوع زینت کردن در گستره و موارد مختلفی به کار رفته است که برخی از آنها ظاهری هستند؛ مانند تزیین آسمان به ستارگان،[۹] زینت بودن اموال و فرزندان،[۱۰] زینت هنگام نماز[۱۱][یادداشت ۱] و زینت زنان که به پنهان کردن آن از نامحرمان (به جز آنچه آشکار است) امر شده است.[۱۴] در برابر، برخی از زینتهای به کار رفته در قرآن، معنوی هستند؛ مانند تزیین قلوب مؤمنان به زینت ایمان[۱۵] و تزیین اعمال بد توسط شیاطن.[۱۶]
مصادیق زینت در روایات و کتابهای فقهی نیز فراوان است؛ مانند استحباب تزیین مؤمن با پوشیدن لباسهای نیکو[۱۷] استحباب تزیین زن برای شوهر و شوهر برای زن،[۱۸] کراهت یا حرمت تزیین کالا برای فریب مشتری،[۱۹] حرمت تزیین مردان با زینتهای زنانه و تزیین زنان با زینتهای مردانه،[۲۰] تزیین مساجد و مشاهد مشرفه[۲۱] و تزیین مصاحف.[۲۲]
تزیین کعبه
بر اساس روایتی، خانه کعبه برای اولین بار، توسط حضرت آدم(ع) با مو پوشانده شد. حضرت ابراهیم(ع)با شاخههای خرما آن را پوشاند و حضرت سلیمان نخستین کسی بود که کعبه را با پارچه کتان سفید تزیین کرد.[۲۳]
پیامبر اسلام کعبه را با پارچه یمانی تزیین میکرد و خلیفه اول و دوم آن را با پارچه قباطی میپوشاندند.[۲۴] علی(ع) هر ساله پوشش کعبه را از عراق ارسال میکرد تا کعبه با آن تزیین شود.[۲۵] این عمل در عصرهای دیگر با پارچههایی از جنسها و رنگهای متفاوت انجام شده است.[۲۶] در دوران معاصر برای پوشش کعبه کارگاهی در مکه اختصاص دادهاند که در آن پرده کعبه با ابریشم خالص بافته و آیاتی از قرآن کریم با سیمهایی از طلا بر روی آن نقش میشود.[۲۷]
فقیهان شیعه تزیین کعبه را به قصد بزرگداشت جایز دانسته اند.[۲۸] بسیاری از فقیهان اهل سنت نیز این عمل را مباح شمردهاند.[۲۹] در مقابل، برخی از فقیهان اهل سنت این عمل را حرام دانستهاند.[۳۰]
تزیین مشاهد
تزیین مشاهدِ پیامبران و اولیای الهی با ساختن بنا بر قبرهای آنان، فرش کردن و روشن نمودن چراغ و استفاده از طلا و نقره و زینتهای دیگر انجام میشود. این عمل در میان پیروان ادیان و مذاهب اسلامی، به ویژه شیعیان رواج داشته و دارد.
در جایز بودن تزیین مشاهد، دو دیدگاه بین فقیهان مسلمان وجود دارد. به فتوای بیشتر فقیهان شیعه، به ویژه بیشتر فقیهان متأخر، تزیین مشاهد و استفاده از طلا و نقره در مشاهد جایز است؛[۳۱] دلیل آنها نبود روایتی قابل اعتماد درباره حرام بودن این عمل است.[۳۲] افزون بر آن، آیه ۳۲ سوره اعراف در موضوع جواز استفاده از زینت[۳۳] و آیه ۳۲ سوره حج درباره بزرگداشت شعائر الهی[۳۴] از دیگر دلایل آنها است. همچنین به روایتی استناد شده است[۳۵] که در آن امام صادق و امام کاظم(ع) به روشن کردن چراغ بر قبر پدر خود سفارش کردهاند.[۳۶]
در مقابل، بیشتر فقیهان متقدم شیعه و برخی فقیهان متأخر تزیین مساجد و مشاهد را با زینتهای خاص مانند ظرفهای طلا و نقره حرام شمردهاند.[۳۷] دلیل آنها استناد به برخی روایات و اسراف دانستن این عمل است.[۳۸] در پاسخ، روایات مورد استناد آنها از نظر سند ضعیف شمرده شده است.[۳۹] اسراف اموال نیز در موردی صدق میکند که غرض عقلائی وجود نداشته باشد؛ در حالی که تزیین مشاهد با اموال یاد شده برای بزرگداشت مشاهد و صاحبان قبور است و دارای غرض عقلائی است.[۴۰]
برخی فقیهان اهل سنت از جمله ابن تیمیه و پیروان مکتب او، ساختن بنا روی قبر، روشن کردن چراغ و تزیین آن را حرام شمردهاند.[۴۱] دلیل آنها روایات،[۴۲] اسراف و بیهوده بودن این عمل است.[یادداشت ۲][۴۳] روایت مورد استدلال آنان ضعیف شمرده شده است.[۴۴] بیهوده بودن این اعمال نیز رد شده است؛ زیرا هر چند ممکن است از روشن کردن چراغ و تزیین بهرهای نصیب میت نشود، ولی دیگران از جمله زائران از آن بهره میبرند.[۴۵]
تزیین در حج و عمره
در سفر حج و عمره بهطور عام و مناسک حج و عمره بهطور خاص نیز از موضوع زینت سخن به میان آمده است که زینتهای یاد شده در دو بخش ذیل قابل طرح است:
تزیین در حال احرام
در این که زینت کردن آیا در حال احرام حرام است یا خیر در میان فقیهان مذاهب اسلامی اختلافنظر است. عموم فقیهان شیعه زینت را از محرمات احرام شمردهاند. برخی از فقیهان هر گونه زینتی را در حال احرام حرام دانسته[۴۶] و برخی تنها مصداقهای خاصی از آن اشاره کردهاند.[۴۷] فقیهان اهل سنت نیز تنها برخی مصادیق زینت را برای محرم حرام شمردهاند.[۴۸] بعضی از مصادیق زینت در حال احرام چنین است:
- زیور آلات
به نظر بیشتر فقیهان شیعه پوشیدن زیور آلات جدید برای زنان در حال احرام حرام است؛ اما پوشیدن زیور آلاتی که به آنها عادت داشتهاند، در صورتی که قصد زینت با آنها را نداشته و برای مردان از جمله شوهر نیز آشکار نکنند جایز است.[۴۹] در مقابل، برخی از فقیهان پوشیدن زیور آلات جدید و نشان دادن زیور آلاتی که عادت داشتهاند را به مردان-چه شوهر یا غیر شوهر- مکروه شمردهاند.[۵۰]
برخی از فقیهان حنبلیه نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان در حال احرام جایز نمیدانند؛[۵۱] ولی حنفیه[۵۲] مالکیه[۵۳] و شافعیه[۵۴] پوشیدن زیورآلات را بر زنان در حال احرام روا میدانند. برخی از فقیهان اهل سنت نیز پوشیدن زیورآلات را برای زنان مکروه شمردهاند.[۵۵]
- انگشتر
به نظر فقیهان، پوشیدن انگشتر در حال احرام به قصد زینت حرام است؛ اما به قصد عمل به سنت و برخورداری از ثواب مستحب است.[۵۶] شافعیه پوشیدن انگشتر را جایز شمردهاند،[۵۷] در فقه مالکی هم قول به جواز و هم منع نقل شده است[۵۸] فقیهان حنبلی نیز از جواز این عمل برای مُحرم یاد کردهاند.[۵۹]
- پوشیدن لباس حریر
به نظر فقهای شیعه، پوشیدن لباس حریر بر مردان در حال احرام حرام است؛[۶۰] اما در مورد زنان اختلافنظر است. برخی فقیهان شیعه از جمله بیشتر متأخرین با استناد به روایاتی از اهل بیت(ع) پوشیدن لباس یاد شده را برای زنان در حال احرام جایز شمردهاند.[۶۱] در مقابل، گروهی دیگر با استناد به روایاتی که در آنها زنان از پوشیدن لباس حریر در حال احرام منع شدهاند و نیز اصل احتیاط این عمل را بر آنان حرام شمردهاند.[۶۲]
- پوشیدن لباس زینتی
برخی فقیهان بر آنند که پوشیدن لباسهایی با رنگ روشن از سوی مردان که زینت به شمار میرود یا مُحرم قصد زینت دارد در حال احرام حرام است[۶۳] و نیز پوشیدن لباسهای زینتی برای زنان در حال احرام حرام است.[۶۴] در روایات اهل بیت(ع) نیز از پوشیدن لباسهایی خاص از جمله لباسهای راه راه و رنگارنگ یا رنگ زرد[۶۵] یا رنگ قرمز شدید[۶۶] نهی شده است که فقیهان این روایات را حمل بر کراهت کردهاند.[۶۷] برخی نیز سبب نهی از پوشیدن چنین لباسهایی را استفاده معمول آنها برای زینت و عدم تناسب آن با فلسفه احرام دانستهاند.[۶۸]
- حنا کردن
در مورد حکم حنا زدن در حال احرام فتوای فقیهان مختلف است. بیشتر فقیهان شیعه حنا کردن در حال احرام برای زینت و نیز قبل از احرام در صورتی که اثر آن تا بعد از احرام باقی بماند را مکروه شمردهاند.[۶۹] در مقابل برخی فقیهان این عمل را بر محرم حرام دانستهاند. یکی از دلالیل آنها حرام بودن هر گونه زینتی در حال احرام است.[۷۰]
شافعیه استعمال حنا برای زنان را قبل از احرام مستحب و بعد از احرام مکروه شمردهاند.[۷۱] ولی حنفیه بدان سبب که آن را از اقسام داروهای خوشبو دانستهاند استعمال آن را در حال احرام بر محرم حرام شمردهاند.[۷۲] برخی حکم یاد شده را به همه فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نسبت دادهاند.[۷۳]
- سرمه کشیدن
به نظر مشهور فقیهان امامیه سرمه کشیدن مُحرم برای زینت حرام است. دلیل حرمت افزون بر رفاه طلبی بودن این عمل که با حکمت احرام منافات دارد، روایات اهل بیت است که در آنها استفاده از سرمه سیاه بهطور مطلق و از سرمه کشیدن برای زینت نهی شده است.[۷۴]به نظر برخی از پیروان این دیدگاه سرمه کشیدن با سرمه سیاه با قصد زینت به یقین حرام است، اما استفاده از سرمه غیر سیاه در صورتی که قصد زینت داشته باشد بنا بر احتیاط باید از آن اجتناب شود.[۷۵] در مقابل برخی این عمل را بر محرم جایز و مکروه دانستهاند. دلیل اینان افزون بر اصل اباحه، روایاتی نهی کننده از سرمه است که از اثبات حرمت قاصر بوده، ولی بر کراهت این عمل دلالت دارند.[۷۶]برخی احتمال دادهاند که مستند قائلین این دیدگاه روایاتی باشد که از جواز استفاده محرم از سرمه سخن به میان آورده است که در پاسخ گفتهاند: مقتضای جمع میان این دسته از روایات و روایات ناهیه آن است که روایات جواز حمل بر سرمه غیر سیاه شود.[۷۷] از میان فقهای اهل سنت مالک سرمه کشیدن محرم به قصد زینت را حرام شمرده است، ولی گفته است برای مداوا و ضرورت جایز است.[۷۸] اما حنفیه[۷۹] شافعیه[۸۰] و حنابله،[۸۱]سرمه کشیدن بهقصد زینت را مکروه دانستهاند.
۶. نگاه در آینه: فقیهان اسلامی درباره نگاه مُحرم به آینه اختلاف دارند، مشهور فقیهان شیعه به دلیل زینت بودن، این عمل را حرام دانستهاند.[۸۲] دلیل اینان روایاتی است که در آنها احرام گزاران به ژولیده و غبارآلود بودن در حال احرام مأمور شده یا به صراحت از نگاه در آینه به قصد زینت نهی شدهاند.[۸۳]در مقابل برخی با استناد به اصل اباحه و خبری بودن بیان روایات نهی کننده، این عمل را بر محرم مکروه شمردهاند.[۸۴] احمد حنبل گوید: نگاه مُحرم به آینه اگر به قصد مرتب نمودن سر و صورت و زینت باشد جایز نیست، ولی اگر برای ضرورت همچون مداوا یا برداشتن مو از چشم باشد جایز است.[۸۵] حنبلیه نگاه محرم به آینه را برای ضرورت جایز شمرده، ولی به قصد زینت مکروه دانستهاند.[۸۶] شافعی نیز نگاه در آینه را جایز دانسته، مگر این که منجر به عمل حرامی مانند کنده شدن مو یا زینت شود که در این صورت جایز نمیداند.[۸۷]به نظر فقیهان امامیه، مستحب است محرم در صورت نگاه کردن به قصد زینت در آینه تلبیه را تجدید کند.[۸۸]
۷. عینک زدن: بنابر نظر برخی فقیهان معاصر امامیه استفاده از عینک در صورتی که زینت به شمار آید بر محرم حرام است،[۸۹]برخی دیگر عرف را ملاک تزیین و عدم آن قرار داده و پوشیدن عینک برای محرم مشروط بر آن که در نزد عرف زینت نباشد جایز دانستهاند، ولی اگر عرف آن را زینت به شمار آورد استفاده از آن در حال احرام جایز نخواهد بود، هر چند قصد محرم اهداف دیگری همچون جلوگیری از تابش آفتاب، یا قرائت قرآن و دعا، یا نوشتن، یا مسائل پزشکی باشد، البته در این موارد نیز هرگاه موضوع به حدّ اضطرار برسد، استفاده از عینک جایز خواهد بود.[۹۰]
کفاره زینت در حال احرام
بر اساس رای بیشتر فقیهان شیعه در صورت زینت کردن محرم در حال احرام یا ارتکاب هر یک از مصادیق زینت همچون: پوشیدن زیورآلات، سرمه کشیدن، نگاه در آینه، پوشیدن انگشتر، استفاده از حنا کفاره بر محرم واجب نیست.[۹۱] به نظر برخی ظاهر آن است که مکلف در این باره وظیفه ای جز استغفار ندارد، زیرا دلیلی بر وجوب کفاره نیست.[۹۲] ولی برخی فقیهان اهل سنت و شیعه در برخی موارد کفاره زینت را واجب یا مستحب دانستهاند. از جمله فقهای به نظر حنفیه در صورت زینت کردن محرم با حنا قربانی کردن حیوانی واجب است.[۹۳] مالکیه نیز برآنند که در صورت سرمه کشیدن از سوی محرم فدیه واجب است.[۹۴]برخی فقیهان شیعه نیز معتقدند در صورت ارتکاب هر یک از مصادیق زینت در صورت علم و عمد حج گزار بنا بر احتیاط گوسفندی را قربانی کند.[۹۵]برخی دیگر از فقیهان نیز احوط و اولی را آن میدانند که محرم در صورت سرمه کشیدن و نگاه در آینه گوسفندی را قربانی کند.[۹۶]
تزیین در غیر حال احرام
در قرآن به زینت هنگام رفتن به مساجد سفارش شده است.[۹۷] همچنین در احادیث، مؤمنان به پوشیدن لباسهای نیک و تزیین خود، هنگام حضور در میان پیروان مذاهب دیگر توصیه شدهاند.[۹۸] یکی از آداب ورود به مشاهد معصومان(ع) و اولیای الهی نیز، پوشیدن لباسهای نیکو و استفاده از عطر دانسته شده است.[۹۹]
امامان(ع) شیعیان را به ویژه آنان که در میان مخالفان در مذهب حضور دارند، به زینتِ معنوی نیز سفارش کردهاند.[۱۰۰] از جمله در روایتی امام صادق(ع) همه شیعیان حاضر در میان مخالفان را به تقوای الهی، راستگویی، ادای امانت و اخلاق نیک با آنان سفارش کرده و داشتن این ویژگیها را سبب حسن ظن مخالفین به امامان شیعه دانسته است.[۱۰۱]
پانویس
- ↑ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۲۲۰؛ معجم لغه الفقهاء، ص۲۳۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۷۶؛ ریاض المسائل، ج۱۰، ص۶۷؛ مهذب الاحکام، ج۵، ص۲۳۴.
- ↑ زبده البیان، ص۵۴۵؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۲۸۰؛ معالم التنزیل، ج۳، ص۳۳۸.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۵۵.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۸۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۲۱–۱۲۲.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۳۶؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۴۶.
- ↑ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۶۸ «زین».
- ↑ کشاف القناع، ج۲، ص۵۶۹؛ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۴۹؛ اعانه الطالبین، ج۲، ص۷۵.
- ↑ صافات:۶.
- ↑ کهف:۴۶.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۵۵.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۸۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۳۶؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۴۶.
- ↑ نور:۳۱
- ↑ حجرات:۷.
- ↑ انفال:۴۸.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۳۸ ،۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۵، ۸.
- ↑ مهذب الاحکام، ج۱۶، ص۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۲؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۴۲۱.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸، مستند الشیعه، ج۱۴، ص۲۳؛ الروضه البهیه، ج۳، ص۲۸۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۱۵؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۱۳۰؛ الحدائق الناضره، ج۱۸، ص۱۹۷.
- ↑ مفتاح الکرامه، ج۶، ص۳۰۴–۳۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۴، ص۹۰–۹۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۰۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۶۲؛ تذکره الفقهاء، ج۱۲، ص۱۶۴؛ مواهب الجلیل، ج۱، ص۱۸۰،۲۶۴.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۰۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۱۴.
- ↑ اخبار مکه، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ قرب الاسناد، ص۱۳۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۷۴.
- ↑ اخبار مکه، ج۱، ص۲۵۳–۲۵۴؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۹۴.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۹۴ – ۹۷.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۵، ص۱۳۴؛ نهایه الاحکام، ج۲، ص۳۴۶؛ الموسوعه الفقهیه المیسره، ج۳، ص۲۰۸.
- ↑ فتح العزیز، ج۶، ص۳۶؛ المجموع، ج۴، ص۴۴۵؛ حواشی الشروانی، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ المجموع، ج۴، ص۴۴۵؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۲۹؛ نهایه المحتاج، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ نهایه الاحکام، ج۲، ص۳۴۵؛ جواهر الکلام، ج۶، ص۳۳۹–۳۴۰؛ موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ مفتاح الکرامه، ج۲، ص۲۳۸؛ موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱، ص۳۶۴؛ البراهین الجلیه، ص۶۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۶۳، ص۵۴۶.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۵۶؛ مکیال المکارم، ج۲، ص۲۹۲.
- ↑ مکیال المکارم، ج۲، ص۳۰۱.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۵۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۶۰؛ تهذیب الاحکام، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ الذکری الشیعه، ج۱، ص۱۴۵–۱۴۶؛ روض الجنان، ج۱، ص۴۵۷ و ۴۵۸؛ العروه الوثقی، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ روض الجنان، ج۱، ص۴۵۸؛ موسوعه الفقه الاسلامی، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۶۳، ص۵۴۲ و ۵۴۶.
- ↑ جواهر الکلام، ج۶، ص۳۳۹ و ۳۴۰؛ کتاب الصلاه، خوئی، ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ کشاف القناع، ج۲، ص۱۶۴؛ سبل السلام، ج۱، ص۱۵۳؛ فتاوی الکبری، ج۱، ص۵۰ و ج۴، ص۱۵۹.
- ↑ کشاف القناع، ج۲، ص۱۶۴؛ سبل السلام، ج۱، ص۱۵۳؛ فتاوی الکبری، ج۱، ص۵۰ و ج۴، ص۱۵۹.
- ↑ مسند الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۲۹–۲۸۷؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۸۷؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ البراهین الجلیه، ص۶۲.
- ↑ البراهین الجلیه، ص۶۳.
- ↑ کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۶۰؛ التهذیب فی مناسک العمره و الحج، ج۲، ص۲۰۳؛ منتخب الاحکام، ص۱۶۱.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۴؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۶ و ۴۴۷؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴–۳۷۰.
- ↑ الاقناع، ج۲، ص۲۹۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۰۶.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۲۰؛ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۳.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۵؛ الجمل والعقود، ص۱۳۶.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۰۹.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۸.
- ↑ المدونه الکبری، امام مالک، ج۱، ص۴۶۲.
- ↑ فتح العزیز، عبد الکریم الرافعی، ج۵، ص۲۷ – ۲۸.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۰۹.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۸؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۸.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۳۲؛ حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۵۹.
- ↑ کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۲؛ المغنی، ج۳، ص۲۷۸.
- ↑ الروضه البهیه، ج۲، ص۲۳۱؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۳۰۳.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴۰؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۲.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۹۹؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۸۸–۸۳.
- ↑ کلمه التقوی، ج۳، ص۳۲۵.
- ↑ صراط النجاه، خوئی، (التعلیق تبریزی)، ج۱، ص۲۲۳، ج۴، ص۱۱۲
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۷۸ و ۴۸۰.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۸۰.
- ↑ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۵۳؛ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.
- ↑ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۱۶.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۷ و ۴۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۰؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۵۶۱؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۷.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۲۵۲؛ المجموع، ج۷، ص۲۱۹.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.
- ↑ الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت، ج۱، ص۸۳۷.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۶؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۰.
- ↑ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۵.
- ↑ مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۳.
- ↑ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۲.
- ↑ المدونه الکبری، ج۱، ص۴۵۸؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰.
- ↑ مرعاه المفاتیح، ج۹، ص۳۶۶؛ البحر الرائق، ج۳، ص۴.
- ↑ کتاب الام، ج۲، ص۱۶۴؛ المجموع، ج۷، ص۳۵۳، ۳۵۴.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۰۶؛ الموسوعه الفقهیه الکویتیه، ج۲، ص۱۶۹.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۴، ۴۵۵؛ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۹۴.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۵۴، ۴۵۵.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲۸؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۴۴.
- ↑ المغنی لابن قدامه، ج۳، ص۲۹۷.
- ↑ کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۲.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۲۱؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۶۹.
- ↑ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۹؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۱۲۱.
- ↑ کتاب الحج، خویی، ج۴، ص۱۴۹؛ تحریرالوسیله، امام خمینی، ج۱، ص۴۲۳؛ احکام عمره مفرده (فاضل)، ص۷۱.
- ↑ مناسک الحج، فیاض، ص۱۱۱.
- ↑ مهذب الاحکام، ج۱۳، ص۲۲۱؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۲۲؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۰۵.
- ↑ الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۴۷.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۵؛ بدائع الصنایع، ج۲، ص۱۹۱.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰.
- ↑ کلمه التقوی، ج۳، ص۱۲۵.
- ↑ کتاب الحج، خوئی، ج۴، ص۱۴۵؛ سند العروه الوثقی، ج۳، ص۱۳۷؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۱۲۰و۱۲۱.
- ↑ اعراف:۳۱.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۸۰؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۲؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۱۴۸.
- ↑ تذکره الفقهاء، ج۸، ص۴۴۹؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۹۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به الکافی، ج۲، ص۲۱۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۹ و ج۱۲، ص۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۵، ص۵۰۶.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۶۳۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۶.
منابع
- آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
- احکام عمره مفرده: محمد فاضل موحدی لنکرانی، تحقیق محمد عطایی، قم، امیر قلم ۱۴۲۶ق.
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقی (م. ۲۴۸ق)، تحقیق رشدی الصالح ملحس، بیروت، دار الاندلس، ۱۴۱۶ق.
- اعانه الطالبین علی حل الفاظ فتح المعین: عثمان بن محمد البکری (م. ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع: محمد بن احمد الخطیب الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
- بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار: محمد باقر المجلسی (م. ۱۱۱۱ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- البحر الرائق (شرح کنز الدقائق): زینالدین بن ابراهیم بن نجیم (م. ۹۷۰ق)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- البراهین الجلیه: السید محمد حسن القزوینی الحائری، تحقیق: مقدمه السید محمد کاظم القزوینی، بیروت، دارالغدیر، ۱۳۹۴ق.
- تاج العروس من جواهر القاموس: مرتضی الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق)، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- تحریر الوسیله: سید روح الله موسوی الخمینی (م. ۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
- تذکره الفقهاء:: حسن بن یوسف الحلی (علامه حلی) (م. ۷۲۶ق)، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۶ق.
- التفسیر الحدیث: دروزه محمد عزت، قاهره، دارالاحیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۳ق.
- تفسیر العیاشی: محمد بن مسعود العیاشی (م. ۳۲۰ق)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفسیر القمی: علی بن ابراهیم قمی (م. ۳۰۷ق)، تحقیق سید طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): محمد بن احمد القرطبی (م. ۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- تفسیر کنز الدقائق و البحر الغرائب: محمد بن محمدرضا القمی المشهدی (م. ۱۱۲۵ق)، تحقیق حسین درگاهی، تهران، وزارت الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۱ق.
- تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید: محمد بن حسن الطوسی (شیخ طوسی) (م. ۴۶۰ق)، تحقیق سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- التهذیب فی مناسک العمره و الحج: جواد تبریزی (م. ۱۴۲۷ق)، قم، دار التفسیر، ۱۴۲۳ق.
- جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعه العلمیه، ۱۳۹۹ق.
- جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری): محمد بن جریر الطبری (م. ۳۱۰ق)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- الجمل والعقود فی العبادات: شیخ طوسی، مترجم محمد واعظ زاده خراسانی، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۷ش.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام: محمد حسین نجفی الجواهری (م. ۱۲۶۶ق)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- حاشیه الدسوقی: محمد بن احمد الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق)، بیروت، احیاء الکتب العربیه.
- الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره: یوسف بن احمد البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
- حواشی الشروانی و ابن قاسم علی تحفه المحتاج بشرح منهاج العبادی: الشروانی (م. ۱۳۰۱ق) و العبادی (م. ۹۹۴ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۱۰م.
- دلیل تحریر الوسیله (احیاء الموات): علی اکبر السیفی المازندرانی، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۱۷ق.
- ذکری الشیعه فی احکام الشریعه: محمد بن مکی (م. ۷۸۶ق)، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۹ق.
- روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی: محمود بن عبدالله الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- روض الجنان: ابوالفتوح رازی (فخر الرازی) (م. ۵۵۴ق)، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۲ق.
- الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه: زینالدین بن علی (شهید ثانی) (م. ۹۶۶ق)، تحقیق سید محمد کلانتر، قم، مکتبه داوری، ۱۴۱۰ق.
- روضه الطالبین و عمده المتقین: یحیی بن شرف النووی (م. ۶۷۶ق)، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، بیتا.
- ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل: سید علی طباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
- زبده البیان فی احکام القرآن: احمد بن محمد (مقدس اردبیلی) (م. ۹۹۳ق)، تحقیق محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه، ۱۳۸۶ش.
- سبل السلام: الکحلانی (م. ۱۱۸۲ق)، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ق.
- سند العروه الوثقی: محمد سند البحرانی، تحقیق ماجد آل عصفور، بیروت، مؤسسه ام القری، ۱۴۲۳ق.
- سنن ابی داود: ابوداود سلیمان بن الاشعث (م. ۲۷۵ق)، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی: محمد بن عیسی الترمذی (م. ۲۷۹ق)، تحقیق بشار عواد، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۸م.
- شرح اصول الکافی: محمد صالح مازندرانی (م. ۱۰۸۱ق)، تحقیق سید علی عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.
- الصحاح (تاج اللغه و صحاح العربیه): اسماعیل بن حماد الجوهری (م. ۳۹۳ق)، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- صراط النجاه: سید ابو القاسم موسوی الخویی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، مکتب نشر المنتخب، ۱۴۱۶ق.
- العروه الوثقی: سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
- العین (ترتیب العین): الخلیل بن احمد الفراهیدی (م. ۱۷۰ق)، تحقیق مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- فتاوی السبکی: تقیالدین السبکی (م. ۷۵۶ق)، بیروت، دار المعرفه.
- فتاوی الکبری: احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه (م. ۷۲۸ق)، محمد عبدالقادرعطا، مصطفی عبدالقادرعطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
- فتح العزیز شرح الوجیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، بیروت، دار الفکر.
- فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ق)، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- قرب الاسناد: عبدالله بن جعفر حمیری (م. ۳۰۰ق) قم، آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- الکافی: محمد بن یعقوب کلینی (م. ۳۲۹ق)، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- کتاب الحج: سید ابوالقاسم الموسوی الخویی (م. ۱۴۱۳. ق)، قم، لطفی، ۱۴۰۹ق.
- کتاب الحج: سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، مقرر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۰۳ق.
- کتاب الصلاه: سید ابو القاسم موسوی الخویی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، مکتبه العلمیه، ۱۴۱۳ق.
- کشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن یونس البهوتی (م. ۱۰۵۲ق)، تحقیق محمد حسن محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- کشف الارتیاب: سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق)، تحقیق سید حسن امین، قم، مکتبه الحرمین، ۱۳۸۲ق.
- کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء: جعفر بن خضر کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۸ق)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران، قم، انتشارات الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
- کلمه التقوی (فتاوی): محمد امین زین الدین، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۳ق.
- کنز العرفان فی فقه القرآن: محمد بن عبدالله المقداد (م. ۸۲۶ق)، تصحیح و إخراج أحادیثه بهبودی، تهران، مکتبه الرضویه، ۱۳۸۴ق.
- کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال: علی بن حسامالدین الهندی (م. ۹۷۵ق)، تحقیق بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۰۹ق.
- لسان العرب: محمد بن مکرم ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- لغت نامه: دهخدا (م. ۱۳۳۴ش) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
- المبسوط فی فقه الامامیه: محمد بن حسن الطوسی (شیخ طوسی) (م. ۴۶۰ق)، تحقیق محمد باقر البهبودی، تهران، المکتبه المرتضویه، ۱۳۸۷ق.
- المبسوط: محمد بن احمد بن سهل السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن: الفضل بن الحسن الطبرسی (م. ۵۴۸ق)، تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- مجمع الزوائد و منبع الفوائد: علی بن ابیبکر الهیثمی (م. ۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان: احمد بن محمد (مقدس اردبیلی) (م. ۹۹۳ق)، تحقیق مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۰۳.
- المجموع شرح المهذب: یحیی بن شرف النووی (م. ۶۷۶ق)، بیروت، دار الفکر.
- مجموعه الفتاوی ابن تیمیه: احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه (م. ۷۲۸ق)، تحقیق عبدالرحمان بن محمد بن قاسم، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، بیتا.
- مختلف الشیعه فی احکام الشریعه: حسن بن یوسف حلی (علامه حلی) (م. ۷۲۶ق)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
- المدونه الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق)، بیروت، دار الآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
- مرعاه المفاتیح: عبیدالله بن محمد عبدالسلام، هند، اداره البحوث العلمیه، ۱۴۰۴ق.
- مسالک الافهام الی آیات الاحکام: فاضل جواد الکاظمی (م. ۱۰۶۵. ق)، تحقیق شریفزاده، مرتضویه، ۱۳۴۷ق.
- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسین نوری الطبرسی (م. ۱۳۲۰ق)، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق.
- مستند الشیعه فی احکام الشریعه: احمد بن محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۴۵ق)، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
- مسند الامام احمد بن حنبل: أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م. ۲۴۱ق)، بیروت، دار الصادر، بیتا.
- معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل (تفسیر البغوی): الحسین بن مسعود البغوی (م. ۴۳۲ق)، تحقیق خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۷ق.
- المعالم الماثوره: تقریر بحث میرزا هاشم آملی، قم، مطبعه العلمیه، ۱۴۰۹ق.
- معجم الفاظ الفقه الجعفری: احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، ۱۴۱۵ق.
- معجم لغه الفقهاء: محمد قلعجی، بیروت، دارالنفائس، ۱۴۰۸ق.
- مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی، تحقیق محمد باقر الخالصی، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۲۱ق.
- مکیال المکارم: میرزا محمد تقی الاصفهانی، تحقیق سید علی عاشور، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۲۱ق.
- من لا یحضره الفقیه: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (م. ۳۸۱ق)، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
- مناسک الحج: المیرزا جواد التبریزی، قم، مهر، ۱۴۱۴ق.
- مناسک الحج: سید علی سیستانی، قم، شهید، ۱۴۱۳ق.
- مناسک الحج: شیخ وحید خراسانی، قم.
- مناسک الحج: محمد اسحاق فیاض کابلی، قم، دفتر آیه الله، ۱۴۲۶ق.
- منتخب الاحکام: سید علی خامنه ای، تحقیق حسن فیاض، بی نا، بی تا.
- مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام: سید عبدالأعلیسبزواری (م. ۱۴۱۴ق)، مکتبه آیه الله سبزواری، ۱۴۱۶ق.
- مواهب الجلیل: محمد بن محمد الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- الموسوعه الفقهیه المسیره: محمد علی الانصاری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
- الموسوعه الفقهیه الکویتیه: کویت، وزاره الاوقاف والشئون الاسلامیه، ۱۴۱۰ق.
- موسوعه الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل البیت: مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، قم، مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
- المیزان فی تفسیر القرآن: سید محمد حسین طباطبایی (۱۲۸۲–۱۳۶۰ش)، بیروت، الاعلمی، ۱۳۹۳ق.
- نهایه الاحکام فی معرفه الاحکام: حسن بن یوسف حلی (علامه حلی) (م. ۷۲۶ق)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
- نهایه المحتاج الی شرح المنهاج: الشافعی الصغیر (م. ۱۰۰۴. ق)، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- هدایه الامه الی احکام الائمه: محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳–۱۱۰۴ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه): محمد بن الحسن الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- الوهابیون والبیوت المرفوعه: السنقری، تحقیق عده ای از علما، ۱۴۱۸ق.