دعای عرفه امام حسین (متن دعا): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{نقل قول دوقلو
{{نقل قول دوقلو
| تیتر= دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
| تیتر= دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
| اَلْحَمْدُ للّٰهِِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضٰائِهِ دٰافِعٌ، وَلاٰ لِعَطٰائِهِ مٰانِعٌ، وَلاٰ کَصُنْعِهِ صُنْعُ صٰانِعٍ، وَهُوَ الْجَوٰادُ الْوٰاسِعُ، فَطَرَ أَجْنٰاسَ الْبَدٰائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنٰائِعَ، لاٰ تَخْفیٰ عَلَیْهِ الطَّلاٰئِعُ، وَلاٰ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدٰائِعُ، جٰازِی کُلِّ صٰانِعٍ، وَرٰائِشُ کُلِّ قٰانعٍ، وَرٰاحِمُ کُلِّ ضٰارِعٍ، وَمُنْزِلُ الْمَنٰافِعِ، وَالْکِتٰابِ الْجٰامِعِ، بِالنُّورِالسّٰاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَوٰاتِ سٰامِعٌ، وَلِلْکُرُبٰاتِ دٰافِعٌ، وَلِلدَّرَجٰاتِ رٰافِعٌ، وَلِلْجَبٰابِرَةِ قٰامِعٌ، فَلاٰ إِلٰهَ غَیْرُهُ، وَلاٰ شَیْءَ یَعْدِلُهُ، وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَهُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. اللّٰهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیْکَ، وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ، مُقِرّاً بِأَنَّکَ رَبِّی، وَإِلَیْکَ مَرَدِّی،  
| اَلْحَمْدُ للّٰهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضٰائِهِ دٰافِعٌ، وَلاٰ لِعَطٰائِهِ مٰانِعٌ، وَلاٰ کَصُنْعِهِ صُنْعُ صٰانِعٍ، وَهُوَ الْجَوٰادُ الْوٰاسِعُ، فَطَرَ أَجْنٰاسَ الْبَدٰائِعِ، وَأَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنٰائِعَ، لاٰ تَخْفیٰ عَلَیْهِ الطَّلاٰئِعُ، وَلاٰ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدٰائِعُ، جٰازِی کُلِّ صٰانِعٍ، وَرٰائِشُ کُلِّ قٰانعٍ، وَرٰاحِمُ کُلِّ ضٰارِعٍ، وَمُنْزِلُ الْمَنٰافِعِ، وَالْکِتٰابِ الْجٰامِعِ، بِالنُّورِالسّٰاطِعِ، وَهُوَ لِلدَّعَوٰاتِ سٰامِعٌ، وَلِلْکُرُبٰاتِ دٰافِعٌ، وَلِلدَّرَجٰاتِ رٰافِعٌ، وَلِلْجَبٰابِرَةِ قٰامِعٌ، فَلاٰ إِلٰهَ غَیْرُهُ، وَلاٰ شَیْءَ یَعْدِلُهُ، وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ، وَهُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. اللّٰهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیْکَ، وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ، مُقِرّاً بِأَنَّکَ رَبِّی، وَإِلَیْکَ مَرَدِّی،
|ستايش خاص خدايى است كه نيست براى قضا و حكمش‌ جلوگيرى‌ و نه براى عطا و بخششش مانعى و نه مانند ساخته‌اش ساختۀ هيچ سازنده‌اى و اوست بخشندۀ وسعت‌ده كه آفريد انواع گوناگون پديده‌ها را و به حكمت خويش محكم ساخت مصنوعات را و طلايه‌ها(ى عالم وجود) بر او مخفى نيست و امانت‌ها در نزد او ضايع‌ نشود پاداش‌دهندۀ عمل هر سازنده و سامان‌دهندۀ زندگى هر قناعت‌پيشه و مهربان نسبت به هر نالان، فرو فرستندۀ هر سود و بهره و آن كتاب جامع كه فرستادش بوسيلۀ نور آن نور درخشان‌ واو است كه دعاها را شنوا است و گرفتاري‌ها را برطرف كند و درجات را بالا برد و گردنكشان‌ را ريشه‌كن سازد پس معبودى جز او نيست و چيزى با او برابرى نكند و چيزى همانندش نيست و او شنوا است و بينا و دقيق و آگاه و او بر هرچيز توانا است خدايا من بسوى تو اشتياق دارم و به پروردگارى تو گواهى دهم اقرار دارم به اينكه تو پروردگار منى و بسوى تو است بازگشت من
|ستایش خاص خدایی است که نیست برای قضا و حکمش جلوگیری و نه برای عطا و بخششش مانعی و نه مانند ساخته‌اش ساختهٔ هیچ سازنده‌ای و اوست بخشندهٔ وسعت‌ده که آفرید انواع گوناگون پدیده‌ها را و به حکمت خویش محکم ساخت مصنوعات را و طلایه‌ها(ی عالم وجود) بر او مخفی نیست و امانت‌ها در نزد او ضایع نشود پاداش‌دهندهٔ عمل هر سازنده و سامان‌دهندهٔ زندگی هر قناعت‌پیشه و مهربان نسبت به هر نالان، فرو فرستندهٔ هر سود و بهره و آن کتاب جامع که فرستادش بوسیلهٔ نور آن نور درخشان واو است که دعاها را شنوا است و گرفتاری‌ها را برطرف کند و درجات را بالا برد و گردنکشان را ریشه‌کن سازد پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نکند و چیزی همانندش نیست و او شنوا است و بینا و دقیق و آگاه و او بر هرچیز توانا است خدایا من بسوی تو اشتیاق دارم و به پروردگاری تو گواهی دهم اقرار دارم به اینکه تو پروردگار منی و بسوی تو است بازگشت من
|ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً، وَخَلَقْتَنِی مِنَ التُّرٰابِ، ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلاٰبَ، آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلاٰفِ الدُّهُورِ والسِّنِینَ، فَلَمْ أَزَلْ ظٰاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلیٰ‌رَحِمٍ، فِی تَقٰادُمٍ مِنَ الْأَیّٰامِ الْمٰاضِیَةِ، وَالْقُرُونِ الْخٰالِیَةِ، لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی، وَلُطْفِکَ لِی، وَإِحْسٰانِکَ إِلَیَّ، فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ، الَّذِینَ نَقَضُواعَهْدَکَ، وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ، لٰکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی رَأْفَةً مِنْکَ وَتَحَنُّناً عَلَیَّ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدیٰ، الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی، وَفِیهِ أَنْشَأْتَنِی، وَمِنْ قَبْلِ ذٰلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ، وَسَوٰابِغِ نِعَمِکَ، فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنیٰ، وَأَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُمٰاتٍ ثَلاٰثٍ، مِنْ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ، لَمْ تُشْهِدْنِی خَلْقِی، وَلَمْ تَجْعَلْ لِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِی
|ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً، وَخَلَقْتَنِی مِنَ التُّرٰابِ، ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلاٰبَ، آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلاٰفِ الدُّهُورِ والسِّنِینَ، فَلَمْ أَزَلْ ظٰاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلیٰ‌رَحِمٍ، فِی تَقٰادُمٍ مِنَ الْأَیّٰامِ الْمٰاضِیَةِ، وَالْقُرُونِ الْخٰالِیَةِ، لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی، وَلُطْفِکَ لِی، وَإِحْسٰانِکَ إِلَیَّ، فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ، الَّذِینَ نَقَضُواعَهْدَکَ، وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ، لٰکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی رَأْفَةً مِنْکَ وَتَحَنُّناً عَلَیَّ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدیٰ، الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی، وَفِیهِ أَنْشَأْتَنِی، وَمِنْ قَبْلِ ذٰلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ، وَسَوٰابِغِ نِعَمِکَ، فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنیٰ، وَأَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُمٰاتٍ ثَلاٰثٍ، مِنْ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ، لَمْ تُشْهِدْنِی خَلْقِی، وَلَمْ تَجْعَلْ لِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِی
|آغاز كردى وجود مرا به رحمت خود پيش از آنكه باشم چيز قابل ذكرى و مرا از خاك آفريدى آنگاه در ميان صلبها جايم دادى و ايمنم ساختى از حوادث زمانه و تغييرات روزگار و سال‌ها و همچنان همواره از صلبى به رحمى كوچ كردم در ايام قديم و گذشته و قرن‌هاى پيشين و از روى مهر و رأفتى كه به من داشتى و احسانت نسبت به من مرا به جهان نياوردى در دوران حكومت پيشوايان كفر آنان‌ كه پيمان تو را شكستند و فرستادگانت را تكذيب كردند ولى در زمانى مرا بدنيا آوردى كه رأفت و مهربانى تو بر من پيش از آن‌ در علمت گذشته بود از هدايتى كه اسبابش را برايم مهيا فرمودى و در آن مرا نشو و نما دادى و پيش ازاين نيز به من مهر ورزيدى بوسيلۀ رفتار نيكويت و نعمت‌هاى شايانت كه پديد آوردى خلقتم را از منى ريخته شده و جايم دادى در سه پرده تاريكى (مشيمه و رحم و شكم) ميان گوشت و خون و پوست و گواهم نساختى در خلقتم و واگذار نكردى به من چيزى از كار خودم را
|آغاز کردی وجود مرا به رحمت خود پیش از آنکه باشم چیز قابل ذکری و مرا از خاک آفریدی آنگاه در میان صلب‌ها جایم دادی و ایمنم ساختی از حوادث زمانه و تغییرات روزگار و سال‌ها و همچنان همواره از صلبی به رحمی کوچ کردم در ایام قدیم و گذشته و قرن‌های پیشین و از روی مهر و رأفتی که به من داشتی و احسانت نسبت به من مرا به جهان نیاوردی در دوران حکومت پیشوایان کفر آنان که پیمان تو را شکستند و فرستادگانت را تکذیب کردند ولی در زمانی مرا بدنیا آوردی که رأفت و مهربانی تو بر من پیش از آن در علمت گذشته بود از هدایتی که اسبابش را برایم مهیا فرمودی و در آن مرا نشو و نما دادی و پیش ازاین نیز به من مهر ورزیدی بوسیلهٔ رفتار نیکویت و نعمت‌های شایانت که پدیدآوردی خلقتم را از منی ریخته شده و جایم دادی در سه پرده تاریکی (مشیمه و رحم و شکم) میان گوشت و خون و پوست و گواهم نساختی در خلقتم و واگذار نکردی به من چیزی از کار خودم را
|ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدیٰ إِلَی الدُّنْیٰا تٰامّاً سَوِیّاً، وَحَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً، وَرَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذٰاءِ لَبَناً مَرِیّاً، وَعَطَفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَوٰاضِنِ، وَکَفَّلْتَنِی الْأُمَّهٰاتِ الرَّوٰاحِمَ، وَکَلَأْتَنِی مِنْ طَوٰارِقِ الْجٰانِّ، وَسَلَّمْتَنِی مِنَ الزِّ یٰادَةِ وَالنُّقْصٰانِ، فَتَعٰالَیْتَ یٰا رَحِیمُ یٰا رَحْمٰانُ. حَتّیٰ إِذَا اسْتَهْلَلْتُ نٰاطِقاً بِالْکَلاٰمِ، أَتْمَمْتَ عَلَیَّ سَوٰابِغَ الْإِنْعٰامِ، وَرَبَّیْتَنِی زٰائِداً فِی کُلِّ عٰامٍ، حَتّیٰ إِذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتِی، وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِی، أَوْجَبْتَ عَلَیَّ حُجَّتَکَ، بِأَنْ أَلْهَمْتَنِی مَعْرِفَتَکَ، وَرَوَّعْتَنِی بِعَجٰائِبِ حِکْمَتِکَ، وَأَیْقَظْتَنِی لِمٰا ذَرَأْتَ فِی سَمٰائِکَ وَأَرْضِکَ مِنْ بَدٰائِعِ خَلْقِکَ، وَنَبَّهْتَنِی لِشُکْرِکَ وَذِکْرِکَ، وَأَوجَبْتَ عَلَیَّ طٰاعَتَکَ وَعِبٰادَتَکَ، وَفَهَّمْتَنِی مٰا جٰاءَتْ بِهِ رُسُلُکَ، وَیَسَّرْتَ لِی تَقَبُّلَ مَرْضٰاتِکَ، وَمَنَنْتَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ ذٰلِکَ بِعَونِکَ وَلُطْفِکَ.
|ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدیٰ إِلَی الدُّنْیٰا تٰامّاً سَوِیّاً، وَحَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً، وَرَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذٰاءِ لَبَناً مَرِیّاً، وَعَطَفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَوٰاضِنِ، وَکَفَّلْتَنِی الْأُمَّهٰاتِ الرَّوٰاحِمَ، وَکَلَأْتَنِی مِنْ طَوٰارِقِ الْجٰانِّ، وَسَلَّمْتَنِی مِنَ الزِّ یٰادَةِ وَالنُّقْصٰانِ، فَتَعٰالَیْتَ یٰا رَحِیمُ یٰا رَحْمٰانُ. حَتّیٰ إِذَا اسْتَهْلَلْتُ نٰاطِقاً بِالْکَلاٰمِ، أَتْمَمْتَ عَلَیَّ سَوٰابِغَ الْإِنْعٰامِ، وَرَبَّیْتَنِی زٰائِداً فِی کُلِّ عٰامٍ، حَتّیٰ إِذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتِی، وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِی، أَوْجَبْتَ عَلَیَّ حُجَّتَکَ، بِأَنْ أَلْهَمْتَنِی مَعْرِفَتَکَ، وَرَوَّعْتَنِی بِعَجٰائِبِ حِکْمَتِکَ، وَأَیْقَظْتَنِی لِمٰا ذَرَأْتَ فِی سَمٰائِکَ وَأَرْضِکَ مِنْ بَدٰائِعِ خَلْقِکَ، وَنَبَّهْتَنِی لِشُکْرِکَ وَذِکْرِکَ، وَأَوجَبْتَ عَلَیَّ طٰاعَتَکَ وَعِبٰادَتَکَ، وَفَهَّمْتَنِی مٰا جٰاءَتْ بِهِ رُسُلُکَ، وَیَسَّرْتَ لِی تَقَبُّلَ مَرْضٰاتِکَ، وَمَنَنْتَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ ذٰلِکَ بِعَونِکَ وَلُطْفِکَ.
|سپس بيرونم آوردى بدانچه در علمت گذشته بود از هدايتم بسوى دنيا خلقتى تمام و درست و در حال طفوليت و خردسالى در گهواره محافظتم كردى و روزيم دادى از غذاها شيرى گوارا و دل پرستاران را بر من مهربان كردى و عهده‌دار پرستاريم كردى مادران مهربان را و از آسيب جنيان نگهداريم كردى و از زيادى و نقصان سالمم داشتى پس برترى تو اى مهربان و اى بخشاينده تا آنگاه كه لب به سخن گشودم و تمام كردى بر من نعمتهاى شايانت را و پرورشم دادى هر ساله زيادتر از سال پيش تا آنگاه كه خلقتم كامل شد و تاب و توانم به حد اعتدال رسيد واجب كردى بر من حجت خود را بدين ترتيب كه معرفت‌ خود را به من الهام‌ فرمودى و بوسيلۀ عجايب حكمتت به هراسم‌ انداختى و بيدارم كردى بدانچه آفريدى در آسمان و زمينت از پديده‌هاى آفرينشت و آگاهم كردى به سپاسگزارى و ذكر خودت و اطاعت و عبادتت را بر من واجب كردى و آنچه رسولانت آورده بودند به من فهماندى و پذيرفتن موجبات خوشنوديت را برايم آسان كردى و در تمام‌ اينها به يارى و لطف‌ خود بر من منت نهادى
|سپس بیرونم آوردی بدانچه در علمت گذشته بود از هدایتم بسوی دنیا خلقتی تمام و درست و در حال طفولیت و خردسالی در گهواره محافظتم کردی و روزیم دادی از غذاها شیری گوارا و دل پرستاران را بر من مهربان کردی و عهده‌دار پرستاریم کردی مادران مهربان را و از آسیب جنیان نگهداریم کردی و از زیادی و نقصان سالمم داشتی پس برتری تو ای مهربان و ای بخشاینده تا آنگاه که لب به سخن گشودم و تمام کردی بر من نعمت‌های شایانت را و پرورشم دادی هر ساله زیادتر از سال پیش تا آنگاه که خلقتم کامل شد و تاب و توانم به حد اعتدال رسید واجب کردی بر من حجت خود را بدین ترتیب که معرفت خود را به من الهام فرمودی و بوسیلهٔ عجایب حکمتت به هراسم انداختی و بیدارم کردی بدانچه آفریدی در آسمان و زمینت از پدیده‌های آفرینشت و آگاهم کردی به سپاسگزاری و ذکر خودت و اطاعت و عبادتت را بر من واجب کردی و آنچه رسولانت آورده بودند به من فهماندی و پذیرفتن موجبات خوشنودیت را برایم آسان کردی و در تمام اینها به یاری و لطف خود بر من منت نهادی
| ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِی مِنْ حُرِّ الثَّریٰ، لَمْ تَرْضَ لِی یٰا إِلٰهِی نِعْمَةً دُونَ أُخْریٰ، وَرَزَقْتَنِی مِنْ أَنْوٰاعِ الْمَعٰاشِ، وَصُنُوفِ الرِّ یٰاشِ بِمَنِّکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ عَلَیَّ، وَإِحْسٰانِکَ الْقَدِیمِ إِلَیَّ، حَتّیٰ إِذٰا أَتْمَمْتَ عَلَیَّ جَمِیعَ النِّعَمِ، وَصَرَفْتَ عَنِّی کُلَّ النِّقَمِ، لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلِی وَجُرْأَتِی عَلَیْکَ أَنْ دَلَلْتَنِی إِلیٰ مٰا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ، وَوَفَّقْتَنِی لِمٰا یُزْلِفُنِی لَدَیْکَ، فَإِنْ دَعَوْتُکَ أَجَبْتَنِی، وَإِنْ سَأَلْتُکَ أَعْطَیْتَنِی، وَإِنْ أَطَعْتُکَ شَکَرْتَنِی، وَإِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنِی، کُلُّ ذٰلِکَ إِکْمٰالٌ لِأَنْعُمِکَ عَلَیَّ، وَإِحْسٰانِکَ إِلَیَّ، فَسُبْحٰانَکَ سُبْحٰانَکَ، مِنْ مُبْدِئٍ مُعِیدٍ حَمِیدٍ مجِیدٍ، تَقَدَّسَتْ أَسْمٰاؤُکَ، وَعَظُمَتْ آلٰاؤُکَ، فَأَیُّ نِعَمِکَ یٰا إِلٰهِی أُحْصِی عَدَداً وَذِکْراً، أَمْ أَیُّ عَطٰایٰاکَ أَقُومُ بِهٰا شُکْراً، وَهِیَ یٰا رَبِّ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصِیَهَا الْعٰادّوُنَ، أَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحٰافِظُونَ، ثُمَّ مٰا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّی اللّٰهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّٰاءِ أَکْثَرُ مِمّٰا ظَهَرَ لِی مِنَ الْعٰافِیَةِ وَالسَّرّٰاءِ.  
| ثُمَّ إِذْ خَلَقْتَنِی مِنْ حُرِّ الثَّریٰ، لَمْ تَرْضَ لِی یٰا إِلٰهِی نِعْمَةً دُونَ أُخْریٰ، وَرَزَقْتَنِی مِنْ أَنْوٰاعِ الْمَعٰاشِ، وَصُنُوفِ الرِّیٰاشِ بِمَنِّکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ عَلَیَّ، وَإِحْسٰانِکَ الْقَدِیمِ إِلَیَّ، حَتّیٰ إِذٰا أَتْمَمْتَ عَلَیَّ جَمِیعَ النِّعَمِ، وَصَرَفْتَ عَنِّی کُلَّ النِّقَمِ، لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلِی وَجُرْأَتِی عَلَیْکَ أَنْ دَلَلْتَنِی إِلیٰ مٰا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ، وَوَفَّقْتَنِی لِمٰا یُزْلِفُنِی لَدَیْکَ، فَإِنْ دَعَوْتُکَ أَجَبْتَنِی، وَإِنْ سَأَلْتُکَ أَعْطَیْتَنِی، وَإِنْ أَطَعْتُکَ شَکَرْتَنِی، وَإِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنِی، کُلُّ ذٰلِکَ إِکْمٰالٌ لِأَنْعُمِکَ عَلَیَّ، وَإِحْسٰانِکَ إِلَیَّ، فَسُبْحٰانَکَ سُبْحٰانَکَ، مِنْ مُبْدِئٍ مُعِیدٍ حَمِیدٍ مجِیدٍ، تَقَدَّسَتْ أَسْمٰاؤُکَ، وَعَظُمَتْ آلٰاؤُکَ، فَأَیُّ نِعَمِکَ یٰا إِلٰهِی أُحْصِی عَدَداً وَذِکْراً، أَمْ أَیُّ عَطٰایٰاکَ أَقُومُ بِهٰا شُکْراً، وَهِیَ یٰا رَبِّ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصِیَهَا الْعٰادّوُنَ، أَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحٰافِظُونَ، ثُمَّ مٰا صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنِّی اللّٰهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّٰاءِ أَکْثَرُ مِمّٰا ظَهَرَ لِی مِنَ الْعٰافِیَةِ وَالسَّرّٰاءِ.
|و در تمام‌ اينها به يارى و لطف‌ خود برمن منت نهادى سپس به اينكه مرا از بهترين خاكها آفريدى راضى‌ نشدى اى‌ معبود من كه تنها از نعمتى برخوردار شوم و از ديگرى منع‌ گردم بلكه روزيم دادى از انواع (نعمتهاى) زندگى و اقسام لوازم كامرانى و اين بواسطۀ آن نعمت‌بخشى بزرگ و بزرگترت بود بر من و آن احسان ديرينه‌ات بود نسبت به من تا اينكه تمام نعمتها را بر من كامل كردى و تمام رنجها و بلاها را از من دور ساختى باز هم نادانى و دليرى من بر تو جلوگيرت نشد از اينكه راهنماييم كردى بدانچه مرا به تو نزديك كند و موفقم داشتى بدانچه مرا به درگاهت مقرب سازد كه اگر بخوانمت پاسخم دهى و اگر بخواهم از تو به من عطا كنى و اگر اطاعتت كنم قدردانى كنى و اگر سپاسگزاريت كنم بر من بيفزايى و همۀ اينها براى كامل ساختن نعمتهاى تو است بر من و احسانى‌ است كه نسبت‌ به‌ من‌ دارى پس منزهى تو، منزه از آن‌ رو كه آغازندۀ نعمتى و بازگرداننده و ستوده و بزرگوارى بسى پاكيزه است نامهاى تو و بزرگ است نعمتهاى تو پس‌ اى معبود من كداميك از نعمتهايت‌ را بشماره درآورده و ياد كنم يا براى كداميك از عطاهايت به سپاسگزارى اقدام كنم در صورتى كه آنها اى پروردگار من بيش از آن است كه حسابگران بتوانند آنها را بشمارند يا دانش حافظان بدانها رسد سپس اى خدا آنچه را از سختى و گرفتارى از من دور كرده و باز داشتى بيشتر بوده از آنچه برايم آشكار شد از تندرستى و خوشى
|و در تمام اینها به یاری و لطف خود برمن منت نهادی سپس به اینکه مرا از بهترین خاک‌ها آفریدی راضی نشدی ای معبود من که تنها از نعمتی برخوردار شوم و از دیگری منع گردم بلکه روزیم دادی از انواع (نعمت‌های) زندگی و اقسام لوازم کامرانی و این بواسطهٔ آن نعمت‌بخشی بزرگ و بزرگترت بود بر من و آن احسان دیرینه‌ات بود نسبت به من تا اینکه تمام نعمت‌ها را بر من کامل کردی و تمام رنج‌ها و بلاها را از من دور ساختی باز هم نادانی و دلیری من بر تو جلوگیرت نشد از اینکه راهنماییم کردی بدانچه مرا به تو نزدیک کند و موفقم داشتی بدانچه مرا به درگاهت مقرب سازد که اگر بخوانمت پاسخم دهی و اگر بخواهم از تو به من عطا کنی و اگر اطاعتت کنم قدردانی کنی و اگر سپاسگزاریت کنم بر من بیفزایی و همهٔ اینها برای کامل ساختن نعمت‌های تو است بر من و احسانی است که نسبت به من داری پس منزهی تو، منزه از آن رو که آغازندهٔ نعمتی و بازگرداننده و ستوده و بزرگواری بسی پاکیزه است نامهای تو و بزرگ است نعمت‌های تو پس ای معبود من کدامیک از نعمت‌هایت را بشماره درآورده و یاد کنم یا برای کدامیک از عطاهایت به سپاسگزاری اقدام کنم در صورتی که آنها ای پروردگار من بیش از آن است که حسابگران بتوانند آنها را بشمارند یا دانش حافظان بدانها رسد سپس ای خدا آنچه را از سختی و گرفتاری از من دور کرده و بازداشتی بیشتر بوده از آنچه برایم آشکار شد از تندرستی و خوشی
|وَأَنَا أَشْهَدُ یٰا إِلٰهِی بِحَقِیقَةِ إِیمٰانِی، وَعَقْدِ عَزَمٰاتِ یَقِینِی، وَخٰالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی، وَبٰاطِنِ مَکْنُونِ ضَمِیرِی، وَعَلاٰئِقِ مَجٰارِی نُورِ بَصَرِی، وَأَسٰارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی، وَخُرْقِ مَسٰارِبِ نَفَسِی، وَخَذٰارِیفِ مٰارِنِ عِرْنِینِی، وَمَسٰارِبِ صِمٰاخِ سَمْعِی، وَمٰا ضَمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتٰایَ، وَحَرَکٰاتِ لَفْظِ لِسٰانِی، وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمِی وَفَکِّی، وَمَنٰابِتِ أَضْرٰاسِی، وَمَسٰاغِ مَطْعَمِی وَمَشْرَبِی، وَحِمٰالَةِ أُمِّ رَأْسِی، وَبُلُوغِ فٰارِغِ حَبٰائِلِ عُنُقِی. وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تٰامُورُ صَدْرِی، وَحَمٰائِلِ حَبْلِ وَتِینِی، وَنِیٰاطِ حِجٰابِ قَلْبِی، وَأَفْلاٰذِ حَوٰاشِی کَبِدِی. وَمٰا حَوَتْهُ شَرٰاسِیفُ أَضْلاٰعِی، وَحِقٰاقِ مَفٰاصِلِی، وَقَبضِ عَوٰامِلِی، وَأَطرٰافِ أَنٰامِلِی وَلَحْمِی وَدَمِی، وَشَعْرِی وَبَشَرِی، وَعَصَبِی وَقَصَبِی، وَعِظٰامِی وَمُخِّی وَعُرُوقِی، وَجَمِیعِ جَوٰارِحِی، وَمَا انْتَسَجَ عَلیٰ ذٰلِکَ أَیّٰامَ رِضٰاعِی، وَمٰا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی، وَنَوْمِی وَیقَظَتِی وَسُکُونِی، وَحَرَکٰاتِ رُکُوعِی وَسُجُودِی، أَنْ لَوْ حٰاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعصٰارِ وَالْأَحْقٰابِ لَوْ عُمِّرْتُهٰا أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وٰاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِکَ، إِلّاٰ بِمَنِّکَ، الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَداً جَدِیداً، وَثَنٰاءً طٰارِفاً عَتِیداً.
|وَأَنَا أَشْهَدُ یٰا إِلٰهِی بِحَقِیقَةِ إِیمٰانِی، وَعَقْدِ عَزَمٰاتِ یَقِینِی، وَخٰالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی، وَبٰاطِنِ مَکْنُونِ ضَمِیرِی، وَعَلاٰئِقِ مَجٰارِی نُورِ بَصَرِی، وَأَسٰارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی، وَخُرْقِ مَسٰارِبِ نَفَسِی، وَخَذٰارِیفِ مٰارِنِ عِرْنِینِی، وَمَسٰارِبِ صِمٰاخِ سَمْعِی، وَمٰا ضَمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتٰایَ، وَحَرَکٰاتِ لَفْظِ لِسٰانِی، وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمِی وَفَکِّی، وَمَنٰابِتِ أَضْرٰاسِی، وَمَسٰاغِ مَطْعَمِی وَمَشْرَبِی، وَحِمٰالَةِ أُمِّ رَأْسِی، وَبُلُوغِ فٰارِغِ حَبٰائِلِ عُنُقِی. وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تٰامُورُ صَدْرِی، وَحَمٰائِلِ حَبْلِ وَتِینِی، وَنِیٰاطِ حِجٰابِ قَلْبِی، وَأَفْلاٰذِ حَوٰاشِی کَبِدِی. وَمٰا حَوَتْهُ شَرٰاسِیفُ أَضْلاٰعِی، وَحِقٰاقِ مَفٰاصِلِی، وَقَبضِ عَوٰامِلِی، وَأَطرٰافِ أَنٰامِلِی وَلَحْمِی وَدَمِی، وَشَعْرِی وَبَشَرِی، وَعَصَبِی وَقَصَبِی، وَعِظٰامِی وَمُخِّی وَعُرُوقِی، وَجَمِیعِ جَوٰارِحِی، وَمَا انْتَسَجَ عَلیٰ ذٰلِکَ أَیّٰامَ رِضٰاعِی، وَمٰا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی، وَنَوْمِی وَیقَظَتِی وَسُکُونِی، وَحَرَکٰاتِ رُکُوعِی وَسُجُودِی، أَنْ لَوْ حٰاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعصٰارِ وَالْأَحْقٰابِ لَوْ عُمِّرْتُهٰا أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وٰاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِکَ، إِلّاٰ بِمَنِّکَ، الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَداً جَدِیداً، وَثَنٰاءً طٰارِفاً عَتِیداً.
|و من گواهى دهم خدايا به حقيقت ايمان خودم و بدانچه تصميمات يقينم بدان بسته است و توحيد خالص و بى‌شائبۀ خود و درون سرپوشيدۀ نهادم و رشته‌هاى ديد نور چشمانم و خطوط صفحۀ پيشانيم و مجارى تنفسم و پرده‌هاى نرمۀ بينيم و راههاى پردۀ گوشم و آنچه بچسبد و روى هم قرار گيرد بر آن دو لبم و حركتهاى تلفظ زبانم و محل پيوست كام (فك بالاى) دهان و آرواره‌ام و محل بيرون آمدن دندانهايم و محل چشيدن خوراك و آشاميدنيهايم و رشته و عصب مغز سرم و لولۀ (حلق) متصل به رگهاى گردنم و آنچه در برگرفته آن‌ را سينه‌ام و رشته‌هاى رگ قلبم و شاهرگ پردۀ دلم و پاره‌هاى گوشه و كنار جگرم و آنچه را در بردارد استخوانهاى دنده‌هايم و سربندهاى استخوانهايم و انقباض عضلات بدنم و اطراف سر انگشتانم و گوشتم و خونم و موى بدنم و بشرۀ پوستم و عصبم و ساقم و استخوانم و مغزم و رگهايم و تمام اعضاء و جوارحم و آنچه بر اينها بافته شده از دوران شيرخوارگى‌ام و آنچه را زمين از من بر خود گرفته و خوابم و بيداريم و آرميدنم و حركتهاى ركوع و سجود من (گواهى دهم) كه اگر تصميم بگيرم و بكوشم در طول قرون و اعصار بر فرض كه چنين عمرى بكنم و بخواهم شكر يكى از نعمتهاى تو را بجا آورم نخواهم توانست جز به لطف خود كه آن خود واجب كند بر من سپاسگزاريت را دوباره از نو و موجب ستايشى تازه و ريشه‌دار گردد
|و من گواهی دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است و توحید خالص و بی‌شائبهٔ خود و درون سرپوشیدهٔ نهادم و رشته‌های دید نور چشمانم و خطوط صفحهٔ پیشانیم و مجاری تنفسم و پرده‌های نرمهٔ بینیم و راه‌های پردهٔ گوشم و آنچه بچسبد و روی هم قرار گیرد بر آن دو لبم و حرکت‌های تلفظ زبانم و محل پیوست کام (فک بالای) دهان و آرواره‌ام و محل بیرون آمدن دندانهایم و محل چشیدن خوراک و آشامیدنی‌هایم و رشته و عصب مغز سرم و لولهٔ (حلق) متصل به رگهای گردنم و آنچه دربرگرفته آن را سینه‌ام و رشته‌های رگ قلبم و شاهرگ پردهٔ دلم و پاره‌های گوشه و کنار جگرم و آنچه را دربردارد استخوان‌های دنده‌هایم و سربندهای استخوان‌هایم و انقباض عضلات بدنم و اطراف سر انگشتانم و گوشتم و خونم و موی بدنم و بشرهٔ پوستم و عصبم و ساقم و استخوانم و مغزم و رگ‌هایم و تمام اعضاء و جوارحم و آنچه بر اینها بافته شده از دوران شیرخوارگی‌ام و آنچه را زمین از من بر خود گرفته و خوابم و بیداریم و آرمیدنم و حرکت‌های رکوع و سجود من (گواهی دهم) که اگر تصمیم بگیرم و بکوشم در طول قرون و اعصار بر فرض که چنین عمری بکنم و بخواهم شکر یکی از نعمت‌های تو را بجا آورم نخواهم توانست جز به لطف خود که آن خود واجب کند بر من سپاسگزاریت را دوباره از نو و موجب ستایشی تازه و ریشه‌دار گردد
| أَجَلْ، وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعٰادُّونَ مِنْ أَنٰامِکَ، أَنْ نُحْصِیَ مَدیٰ إِنْعٰامِکَ، سٰالِفِهِ وَآنِفِهِ مٰا حَصَرْنٰاهُ عَدَداً، وَلاٰ أَحْصَینٰاهُ أَمَداً. هَیْهٰاتَ أَنّیٰ ذٰلِکَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِی کِتٰابِکَ النّٰاطِقِ، وَالنَّبَأِ الصّٰادِقِ: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا» صَدَقَ کِتٰابُکَ اللّٰهُمَّ وَنَبَؤُکَ، وَبَلَّغَتْ أَنْبِیٰاؤُکَ وَرُسُلُکَ مٰا أَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِینِکَ. غَیْرَ أَنِّی یٰا إِلٰهِی أَشْهَدُ بِجُهْدِی وَجِدِّی، وَمَبْلَغِ طٰاقَتِی وَوُسْعِی، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً، الْحَمْدُ للّٰهِِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ فَیُضٰادَّهُ فِیمَا ابْتَدَعَ، وَلاٰ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فِیمٰا صَنَعَ، فَسُبْحٰانَهُ سُبْحٰانَهُ، لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَةٌ إِلَّا اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا وَتَفَطَّرَتٰا. سُبْحٰانَ اللّٰهِ الْوٰاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، الْحَمْدُ للّٰهِِ حَمْداً یُعٰادِلُ حَمْدَ مَلٰآئِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیٰائِهِ الْمُرْسَلِینَ. وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خٰاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ.
| أَجَلْ، وَلَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعٰادُّونَ مِنْ أَنٰامِکَ، أَنْ نُحْصِیَ مَدیٰ إِنْعٰامِکَ، سٰالِفِهِ وَآنِفِهِ مٰا حَصَرْنٰاهُ عَدَداً، وَلاٰ أَحْصَینٰاهُ أَمَداً. هَیْهٰاتَ أَنّیٰ ذٰلِکَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِی کِتٰابِکَ النّٰاطِقِ، وَالنَّبَأِ الصّٰادِقِ: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا» صَدَقَ کِتٰابُکَ اللّٰهُمَّ وَنَبَؤُکَ، وَبَلَّغَتْ أَنْبِیٰاؤُکَ وَرُسُلُکَ مٰا أَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِینِکَ. غَیْرَ أَنِّی یٰا إِلٰهِی أَشْهَدُ بِجُهْدِی وَجِدِّی، وَمَبْلَغِ طٰاقَتِی وَوُسْعِی، وَأَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً، الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ فَیُضٰادَّهُ فِیمَا ابْتَدَعَ، وَلاٰ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فِیمٰا صَنَعَ، فَسُبْحٰانَهُ سُبْحٰانَهُ، لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَةٌ إِلَّا اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا وَتَفَطَّرَتٰا. سُبْحٰانَ اللّٰهِ الْوٰاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، الْحَمْدُ للّٰهِ حَمْداً یُعٰادِلُ حَمْدَ مَلٰآئِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَأَنْبِیٰائِهِ الْمُرْسَلِینَ. وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خٰاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ.
|آرى و اگر حريص باشم من و حسابگران از مخلوقت كه بخواهيم اندازۀ نعمت‌بخشيهاى تو را از گذشته و آينده به حساب درآوريم نتوانيم بشماره درآوريم و نه از نظر زمان و اندازه آن را احصاء كنيم! هيهات! كجا چنين چيزى ميسر است و تو خود در كتاب گويا و خبر راست و درستت خبر داده‌اى كه «اگر بشماريد نعمت خدا را احصاء نتوانيد كرد» خدايا كتاب تو و خبرى كه دادى راست است و رساندند پيمبران و رسولانت هرچه را بر ايشان از وحى خويش فروفرستادى و آنچه را تشريع كردى براى آنها و بوسيلۀ آنها از دين و آيين خود جز اينكه معبودا من گواهى دهم به سعى و كوششم و به اندازۀ رسائى طاقت و وسعم و از روى ايمان و يقين مى‌گويم ستايش خدايى را سزاست كه نگيرد فرزندى تا از او ارث برند و نيست برايش شريكى در فرمانروايى تا با او ضدّيت كنند در آنچه‌ پديد آورد و نه نگهدارى‌ از خوارى‌ دارد تا كمكش‌ كند در آنچه بوجود آورد پس‌ منزه‌ باد منزه كه اگر بود در آسمان و زمين خدايانى جز او هر دو تباه مى‌شدند و از هم متلاشى مى‌گشتند منزه است خداى يگانۀ يكتاى بى‌نيازى كه فرزند ندارد و فرزند كسى نيست و نيست برايش همتايى هيچكس، ستايش خداى را است ستايشى كه برابر ستايش فرشتگان مقرب او و پيمبران مرسلش باشد و درود خدا بر بهترين خلقش محمد خاتم پيمبران و آل پاك و پاكيزه و خالص او باد و سلام.
|آری و اگر حریص باشم من و حسابگران از مخلوقت که بخواهیم اندازهٔ نعمت‌بخشی‌های تو را از گذشته و آینده به حساب درآوریم نتوانیم بشماره درآوریم و نه از نظر زمان و اندازه آن را احصاء کنیم! هیهات! کجا چنین چیزی میسر است و تو خود در کتاب گویا و خبر راست و درستت خبر داده‌ای که «اگر بشمارید نعمت خدا را احصاء نتوانید کرد» خدایا کتاب تو و خبری که دادی راست است و رساندند پیمبران و رسولانت هرچه را بر ایشان از وحی خویش فروفرستادی و آنچه را تشریع کردی برای آنها و بوسیلهٔ آنها از دین و آیین خود جز اینکه معبودا من گواهی دهم به سعی و کوششم و به اندازهٔ رسائی طاقت و وسعم و از روی ایمان و یقین می‌گویم ستایش خدایی را سزاست که نگیرد فرزندی تا از او ارث برند و نیست برایش شریکی در فرمانروایی تا با او ضدّیت کنند در آنچه پدیدآورد و نه نگهداری از خواری دارد تا کمکش کند در آنچه بوجود آورد پس منزه باد منزه که اگر بود در آسمان و زمین خدایانی جز او هر دو تباه می‌شدند و از هم متلاشی می‌گشتند منزه است خدای یگانهٔ یکتای بی‌نیازی که فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و نیست برایش همتایی هیچ‌کس، ستایش خدای را است ستایشی که برابر ستایش فرشتگان مقرب او و پیمبران مرسلش باشد و درود خدا بر بهترین خلقش محمد خاتم پیمبران و آل پاک و پاکیزه و خالص او باد و سلام.
| {{فارسی|آنگاه امام حسین(ع) شروع کرد به درخواست از پیشگاه خدا و سعی و اهتمام کرد در دعا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود. پس گفت:}} اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشٰاکَ کَأَنِّی أَرٰاکَ، وَأَسْعِدْنِی بِتَقْوٰاکَ، وَلاٰ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ، وَخِرْ لِی فِی قَضائِکَ، وَبٰارِکْ لِی فِی قَدَرِکَ، حَتّیٰ لاٰ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مٰا أَخَّرْتَ، وَلاٰ تَأْخِیرَ مٰا عَجَّلْتَ. اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِنٰایَ فِی نَفْسِی، وَالْیَقِینَ فِی قَلْبِی، وَالْإِخْلاٰصَ فِی عَمَلِی، وَالنُّورَ فِی بَصَرِی، وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَمَتِّعْنِی بِجَوٰارِحِی، وَاجْعَلْ سَمْعِی وَبَصَرِیَ الْوٰارِثَیْنِ مِنِّی، وَانْصُرْنِی عَلیٰ مَنْ ظَلَمَنِی، وَأَرِنِی فِیهِ ثٰارِی وَمَآرِبِی، وَأَقِرَّ بِذٰلِکَ عَیْنِی. اللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتِی، وَاسْتُرْ عَوْرَتِی، وَاغْفِرْ لِی‌خَطِیئَتِی، وَاخْسَأْ شَیْطٰانِی، وَفُکَّ رِهٰانِی، وَاجْعَلْ لِی یٰا إِلٰهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیٰا فِی الْآخِرَةِ وَالْأُولیٰ.  
| {{فارسی|آنگاه امام حسین(ع) شروع کرد به درخواست از پیشگاه خدا و سعی و اهتمام کرد در دعا در حالی که اشک از چشمانش جاری بود. پس گفت:}} اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشٰاکَ کَأَنِّی أَرٰاکَ، وَأَسْعِدْنِی بِتَقْوٰاکَ، وَلاٰ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ، وَخِرْ لِی فِی قَضائِکَ، وَبٰارِکْ لِی فِی قَدَرِکَ، حَتّیٰ لاٰ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مٰا أَخَّرْتَ، وَلاٰ تَأْخِیرَ مٰا عَجَّلْتَ. اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِنٰایَ فِی نَفْسِی، وَالْیَقِینَ فِی قَلْبِی، وَالْإِخْلاٰصَ فِی عَمَلِی، وَالنُّورَ فِی بَصَرِی، وَالْبَصِیرَةَ فِی دِینِی، وَمَتِّعْنِی بِجَوٰارِحِی، وَاجْعَلْ سَمْعِی وَبَصَرِیَ الْوٰارِثَیْنِ مِنِّی، وَانْصُرْنِی عَلیٰ مَنْ ظَلَمَنِی، وَأَرِنِی فِیهِ ثٰارِی وَمَآرِبِی، وَأَقِرَّ بِذٰلِکَ عَیْنِی. اللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتِی، وَاسْتُرْ عَوْرَتِی، وَاغْفِرْ لِی‌خَطِیئَتِی، وَاخْسَأْ شَیْطٰانِی، وَفُکَّ رِهٰانِی، وَاجْعَلْ لِی یٰا إِلٰهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیٰا فِی الْآخِرَةِ وَالْأُولیٰ.
|خدايا چنانم ترسان خودت كن كه گويا مى‌بينمت و به‌ پرهيزكارى ازخويش‌ خوشبختم گردان و به نافرمانيت بدبختم مكن و در تعيين سرنوشت خير برايم مقدر كن و مقدراتت را برايم مبارك گردان  
|خدایا چنانم ترسان خودت کن که گویا می‌بینمت و به پرهیزکاری ازخویش خوشبختم گردان و به نافرمانیت بدبختم مکن و در تعیین سرنوشت خیر برایم مقدر کن و مقدراتت را برایم مبارک گردان
تا چنان‌ نباشم كه تعجيل‌ آنچه را تو پس انداخته‌اى بخواهم و نه تأخير آنچه را تو پيش انداخته‌اى خدايا قرار ده بى‌نيازى در نفس من و يقين در دلم و اخلاص در كردارم و روشنى در ديده‌ام و بينايى در دينم و مرا از اعضا و جوارحم‌ بهره‌مند كن و گوش و چشم‌ مرا و ارث‌ من‌ گردان (كه تا دم مرگ بسلامت باشند) و ياريم‌ ده بر آنكس كه به من ستم كرده و انتقام‌گيرى مرا و آرزويم را درباره‌اش به من بنمايان و ديده‌ام را در اين‌باره روشن كن خدايا محنتم را برطرف كن و زشتيهايم بپوشان و خطايم بيامرز و شيطان و اهريمنم را از من بران و ذمه‌ام را از گِرو بِرَهان و قرار ده خدايا براى من درجۀ والا در آخرت و در دنيا.
تا چنان نباشم که تعجیل آنچه را تو پس انداخته‌ای بخواهم و نه تأخیر آنچه را تو پیش انداخته‌ای خدایا قرار ده بی‌نیازی در نفس من و یقین در دلم و اخلاص در کردارم و روشنی در دیده‌ام و بینایی در دینم و مرا از اعضا و جوارحم بهره‌مند کن و گوش و چشم مرا و ارث من گردان (که تا دم مرگ بسلامت باشند) و یاریم ده بر آنکس که به من ستم کرده و انتقام‌گیری مرا و آرزویم را درباره‌اش به من بنمایان و دیده‌ام را در این‌باره روشن کن خدایا محنتم را برطرف کن و زشتی‌هایم بپوشان و خطایم بیامرز و شیطان و اهریمنم را از من بران و ذمه‌ام را از گِرو بِرَهان و قرار ده خدایا برای من درجهٔ والا در آخرت و در دنیا.
|اللّٰهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَمٰا خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً، وَلَکَ الْحَمْدُ کَمٰا خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَةً بِی، وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیّاً، رَبِّ بِمٰا بَرَأْتَنِْی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِی، رَبِّ بِمٰا أَنْشَأْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی، رَبِّ بِمٰا أَحْسَنْتَ إِلَیَّ وَفِی نَفْسِی عٰافَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا کَلَأْتَنِی وَوَفَّقْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَهَدَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَوْلَیْتَنِی وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَعْطَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَطْعَمْتَنِی وَسَقَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَغْنَیْتَنِی وَأَقْنَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَعَنْتَنِی وَأَعْزَزْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَلْبَسْتَنِی مِنْ سِتْرِکَ الصّٰافِی، وَیَسَّرْتَ لِی مِنْ صُنْعِکَ الْکٰافِی، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّی عَلیٰ بَوٰائِقِ الدُّهُورِ، وَصُرُوفِ اللَّیٰالِی وَالْأَیّٰامِ، وَنَجِّنِی مِنْ أَهْوٰالِ الدُّنْیٰا وَکُرُبٰاتِ الْآخِرَةِ، وَاکْفِنِی شَرَّ مٰا یَعْمَلُ الظّٰالِمُونَ فِی الْأَرْضِ.
|اللّٰهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَمٰا خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً، وَلَکَ الْحَمْدُ کَمٰا خَلَقْتَنِی فَجَعَلْتَنِی خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَةً بِی، وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیّاً، رَبِّ بِمٰا بَرَأْتَنْی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتِی، رَبِّ بِمٰا أَنْشَأْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی، رَبِّ بِمٰا أَحْسَنْتَ إِلَیَّ وَفِی نَفْسِی عٰافَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا کَلَأْتَنِی وَوَفَّقْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَهَدَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَوْلَیْتَنِی وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَعْطَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَطْعَمْتَنِی وَسَقَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَغْنَیْتَنِی وَأَقْنَیْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَعَنْتَنِی وَأَعْزَزْتَنِی، رَبِّ بِمٰا أَلْبَسْتَنِی مِنْ سِتْرِکَ الصّٰافِی، وَیَسَّرْتَ لِی مِنْ صُنْعِکَ الْکٰافِی، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِنِّی عَلیٰ بَوٰائِقِ الدُّهُورِ، وَصُرُوفِ اللَّیٰالِی وَالْأَیّٰامِ، وَنَجِّنِی مِنْ أَهْوٰالِ الدُّنْیٰا وَکُرُبٰاتِ الْآخِرَةِ، وَاکْفِنِی شَرَّ مٰا یَعْمَلُ الظّٰالِمُونَ فِی الْأَرْضِ.
|خدايا حمد تو را است كه مرا آفريدى و شنوا و بينا قرارم دادى و ستايش تو را است كه مرا آفريدى و از روى مهرى كه به من داشتى خلقتم را نيكو آراستى در صورتيكه تو از خلقت من بى‌نياز بودى پروردگارا آنطور كه مرا پديدآوردى در خلقتم اعتدال بكار بردى پروردگارا آنطور كه بوجودم آوردى صورتم را نيكو كردى پروردگارا آنطور كه به من احسان كردى و عافيتم دادى پروردگارا آنچنانكه مرا محافظت‌كردى و موفقم داشتى پروردگارا آنچنانكه بر من انعام كرده و هدايتم فرمودى پروردگارا چنانچه مرا مورد احسان قرار داده و از هر خيرى به من عطا كردى پروردگارا آنچنانكه مرا خوراندى و نوشاندى پروردگارا آنچنانكه بى‌نيازم كردى و سرمايه‌ام دادى پروردگارا آنچنانكه كمكم دادى و عزتم بخشيدى، پروردگارا! آنچنانكه مرا از خلعت باصفايت پوشاندى و از مصنوعاتت به حد كافى در اختيارم گذاردى درود فرست بر محمد و آل محمد و كمكم ده بر پيش‌آمدهاى ناگوار روزگار و كشمكش‌هاى شبها و روزها و از هراسهاى دنيا و اندوههاى آخرت نجاتم ده و از شر آنچه ستمگران در زمين انجام دهند کفایتم فرما.
|خدایا حمد تو را است که مرا آفریدی و شنوا و بینا قرارم دادی و ستایش تو را است که مرا آفریدی و از روی مهری که به من داشتی خلقتم را نیکو آراستی در صورتیکه تو از خلقت من بی‌نیاز بودی پروردگارا آنطور که مرا پدیدآوردی در خلقتم اعتدال بکار بردی پروردگارا آنطور که بوجودم آوردی صورتم را نیکو کردی پروردگارا آنطور که به من احسان کردی و عافیتم دادی پروردگارا آنچنانکه مرا محافظت‌کردی و موفقم داشتی پروردگارا آنچنانکه بر من انعام کرده و هدایتم فرمودی پروردگارا چنانچه مرا مورد احسان قرار داده و از هر خیری به من عطا کردی پروردگارا آنچنانکه مرا خوراندی و نوشاندی پروردگارا آنچنانکه بی‌نیازم کردی و سرمایه‌ام دادی پروردگارا آنچنانکه کمکم دادی و عزتم بخشیدی، پروردگارا! آنچنانکه مرا از خلعت باصفایت پوشاندی و از مصنوعاتت به حد کافی در اختیارم گذاردی درود فرست بر محمد و آل محمد و کمکم ده بر پیش‌آمدهای ناگوار روزگار و کشمکش‌های شب‌ها و روزها و از هراس‌های دنیا و اندوه‌های آخرت نجاتم ده و از شر آنچه ستمگران در زمین انجام دهند کفایتم فرما.
| اللّٰهُمَّ مٰا أَخٰافُ فَاکْفِنِی، وَمٰا أَحْذَرُ فَقِنِی، وَفِی نَفْسِی وَدِینِی فَاحْرُسْنِی، وَفِی سَفَرِی فَاحْفَظْنِی، وَفِی أَهْلِی وَمٰالِی فَاخْلُفْنِی، وَفِی مٰا رَزَقْتَنِی فَبٰارِکْ لِی، وَفِی نَفْسِی فَذَلِّلْنِی، وَفِی أَعْیُنِ النّٰاسِ فَعَظِّمْنِی، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِی، وَبِذُ نُوبِی فَلاٰ تَفْضَحْنِی وَبِسَرِیرَتِی فَلاٰ تُخْزِنِی، وَبِعَمَلِی فَلاٰ تَبْتَلِنِی، وَنِعَمَکَ فَلاٰ تَسْلُبْنِی، وَإِلیٰ غَیْرِکَ فَلاٰ تَکِلْنِی، إِلٰهِی إِلیٰ مَنْ تَکِلُنِی؟ إِلیٰ قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِی؟! أَمْ إِلیٰ بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِی؟! أَمْ إِلَی الْمُسْتَضْعِفِینَ لِی، وَأَنْتَ رَبِّی وَمَلِیکُ أَمْرِی، أَشْکُو إِلَیْکَ غُرْبَتِی، وَبُعْدَ دٰارِی، وَهَوٰانِی عَلیٰ مَنْ مَلَّکْتَهُ أَمْرِی.  
| اللّٰهُمَّ مٰا أَخٰافُ فَاکْفِنِی، وَمٰا أَحْذَرُ فَقِنِی، وَفِی نَفْسِی وَدِینِی فَاحْرُسْنِی، وَفِی سَفَرِی فَاحْفَظْنِی، وَفِی أَهْلِی وَمٰالِی فَاخْلُفْنِی، وَفِی مٰا رَزَقْتَنِی فَبٰارِکْ لِی، وَفِی نَفْسِی فَذَلِّلْنِی، وَفِی أَعْیُنِ النّٰاسِ فَعَظِّمْنِی، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فَسَلِّمْنِی، وَبِذُ نُوبِی فَلاٰ تَفْضَحْنِی وَبِسَرِیرَتِی فَلاٰ تُخْزِنِی، وَبِعَمَلِی فَلاٰ تَبْتَلِنِی، وَنِعَمَکَ فَلاٰ تَسْلُبْنِی، وَإِلیٰ غَیْرِکَ فَلاٰ تَکِلْنِی، إِلٰهِی إِلیٰ مَنْ تَکِلُنِی؟ إِلیٰ قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِی؟! أَمْ إِلیٰ بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِی؟! أَمْ إِلَی الْمُسْتَضْعِفِینَ لِی، وَأَنْتَ رَبِّی وَمَلِیکُ أَمْرِی، أَشْکُو إِلَیْکَ غُرْبَتِی، وَبُعْدَ دٰارِی، وَهَوٰانِی عَلیٰ مَنْ مَلَّکْتَهُ أَمْرِی.
|خدايا! از آنچه مى‌ترسم كفايتم كن و از آنچه برحذرم نگاهم‌دار و خودم‌ و دينم را حفظ كن و در سفر محافظتم كن و در خانواده و مالم جانشين من باش و در آنچه روزيم كرده‌اى بركت ده و مرا در پيش خودم خوار كن و در چشم مردم بزرگم كن و از شر جن و انس بسلامتم بدارو به گناهان رسوايم مكن و به انديشه‌هاى باطنم سرافكنده‌ام مكن و به كردارم دچارم مساز و نعمتهايت را از من مگير و بجز خودت به ديگرى واگذارم مكن خدايا به كه واگذارم مى‌كنى آيا به خويشاوندى كه از من بِبُرَد يا بيگانه‌اى كه مرا از خود دور كند يا به كسانى كه خوارم شمرند و تويى پروردگار من و زمامدار كار من بسوى تو شكايت آرم از غربت خود و دورى خانه‌ام و خواريم نزد كسى‌ كه زمامدار كار من كردى.
|خدایا! از آنچه می‌ترسم کفایتم کن و از آنچه برحذرم نگاهم‌دار و خودم و دینم را حفظ کن و در سفر محافظتم کن و در خانواده و مالم جانشین من باش و در آنچه روزیم کرده‌ای برکت ده و مرا در پیش خودم خوار کن و در چشم مردم بزرگم کن و از شر جن و انس بسلامتم بدارو به گناهان رسوایم مکن و به اندیشه‌های باطنم سرافکنده‌ام مکن و به کردارم دچارم مساز و نعمت‌هایت را از من مگیر و بجز خودت به دیگری واگذارم مکن خدایا به که واگذارم می‌کنی آیا به خویشاوندی که از من بِبُرَد یا بیگانه‌ای که مرا از خود دور کند یا به کسانی که خوارم شمرند و تویی پروردگار من و زمامدار کار من بسوی تو شکایت آرم از غربت خود و دوری خانه‌ام و خواریم نزد کسی که زمامدار کار من کردی.
|إِلٰهِی فَلاٰ تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلاٰ أُبٰالِی سِوٰاکَ، غَیْرَ أَنَّ عٰافِیَتَکَ أَوْسَعُ لِی، فَأَسْأَ لُکَ یٰا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّمٰاوٰاتُ، وَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُمٰاتُ، وَصَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، أَنْ لاٰ تُمِیتَنِی عَلیٰ غَضَبِکَ، وَلاٰ تُنْزِلْ بِی سَخَطَکَ، لَکَ الْعُتْبیٰ حَتّیٰ تَرْضیٰ قَبْلَ ذٰلِکَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرٰامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرٰامِ، وَالْبَیْتِ الْعَتِیقِ، الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ، وَجَعَلْتَهُ لِلنّٰاسِ أَمْنَاً.  
|إِلٰهِی فَلاٰ تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلاٰ أُبٰالِی سِوٰاکَ، غَیْرَ أَنَّ عٰافِیَتَکَ أَوْسَعُ لِی، فَأَسْأَ لُکَ یٰا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَالسَّمٰاوٰاتُ، وَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُمٰاتُ، وَصَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، أَنْ لاٰ تُمِیتَنِی عَلیٰ غَضَبِکَ، وَلاٰ تُنْزِلْ بِی سَخَطَکَ، لَکَ الْعُتْبیٰ حَتّیٰ تَرْضیٰ قَبْلَ ذٰلِکَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرٰامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرٰامِ، وَالْبَیْتِ الْعَتِیقِ، الَّذِی أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ، وَجَعَلْتَهُ لِلنّٰاسِ أَمْنَاً.
|خدايا پس خشم خود را بر من مبار و اگر بر من خشم نكرده باشى باكى ندارم، منزهى تو، جز اينكه در عين حال عافيت تو وسيعتر است براى من پس از تو خواهم پروردگارا به نور ذاتت كه روشن شد بدان زمين و آسمانها و برطرف شد بدان تاريكيها و اصلاح شد بدان كار اولين و آخرين كه مرا بر حال غضب خويش نميرانى و خشمت را بر من نازل مفرمايى مؤاخذه و بازخواست حق تو است تا گاهى كه پيش از آن راضى شوى معبودى جز تو نيست كه پروردگار شهر محترم و مشعر الحرام و خانه كعبه‌اى آن خانه‌اى كه بركت را بدان نازل كردى و آنرا براى مردمان خانۀ امنى قرار دادى.
|خدایا پس خشم خود را بر من مبار و اگر بر من خشم نکرده باشی باکی ندارم، منزهی تو، جز اینکه در عین حال عافیت تو وسیعتر است برای من پس از تو خواهم پروردگارا به نور ذاتت که روشن شد بدان زمین و آسمان‌ها و برطرف شد بدان تاریکی‌ها و اصلاح شد بدان کار اولین و آخرین که مرا بر حال غضب خویش نمیرانی و خشمت را بر من نازل مفرمایی مؤاخذه و بازخواست حق تو است تا گاهی که پیش از آن راضی شوی معبودی جز تو نیست که پروردگار شهر محترم و مشعر الحرام و خانه کعبه‌ای آن خانه‌ای که برکت را بدان نازل کردی و آنرا برای مردمان خانهٔ امنی قرار دادی.
|یٰا مَنْ عَفٰا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یٰا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْمٰاءَ بِفَضْلِهِ، یٰا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکَرَمِهِ، یٰا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یٰا صٰاحِبِی فِی وَحْدَتِی، یٰا غِیٰاثِی فِی کُرْبَتِی، یٰا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی، یٰا إِلٰهِی وَإِلٰهَ آبٰائِی إِبْرٰاهِیمَ وَإِسْمٰاعِیلَ وَإِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ، وَرَبَّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکٰائِیلَ وَإِسْرٰافِیلَ، وَربَّ مُحَمَّدٍ خٰاتَمِ النَّبِیِّینَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَمُنْزِلَ التَّوْرٰاةِ وَالْإِنْجِیلِ، وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقٰانِ، وَمُنَزِّلَ کهٰیٰعص، وَطٰه وَیٰس، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعِْیینِی الْمَذٰاهِبُ فِی سَعَتِهٰا، وَتَضِیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِهٰا، وَلَوْلاٰ رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهٰالِکِینَ، وَأَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَلَوْلاٰ سَتْرُکَ إِیّٰایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَأَنْتَ مُؤَیِّدِی بِالنَّصْرِ عَلیٰ أَعْدٰائِی، وَلَوْلاٰ نَصْرُکَ إِیّٰایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ. یٰا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ، فَأَوْلِیٰاؤُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ، یٰا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلیٰ أَعْنٰاقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَوٰاتِهِ خٰائِفُونَ، یَعْلَمُ خٰائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمٰا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَغَیْبَ مٰا تَأْتِی بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ.
|یٰا مَنْ عَفٰا عَنْ عَظِیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یٰا مَنْ أَسْبَغَ النَّعْمٰاءَ بِفَضْلِهِ، یٰا مَنْ أَعْطَی الْجَزِیلَ بِکَرَمِهِ، یٰا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی، یٰا صٰاحِبِی فِی وَحْدَتِی، یٰا غِیٰاثِی فِی کُرْبَتِی، یٰا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی، یٰا إِلٰهِی وَإِلٰهَ آبٰائِی إِبْرٰاهِیمَ وَإِسْمٰاعِیلَ وَإِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ، وَرَبَّ جَبْرَئِیلَ وَمِیکٰائِیلَ وَإِسْرٰافِیلَ، وَربَّ مُحَمَّدٍ خٰاتَمِ النَّبِیِّینَ وَآلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ، وَمُنْزِلَ التَّوْرٰاةِ وَالْإِنْجِیلِ، وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقٰانِ، وَمُنَزِّلَ کهٰیٰعص، وَطٰه وَیٰس، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعْیینِی الْمَذٰاهِبُ فِی سَعَتِهٰا، وَتَضِیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِهٰا، وَلَوْلاٰ رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهٰالِکِینَ، وَأَنْتَ مُقِیلُ عَثْرَتِی، وَلَوْلاٰ سَتْرُکَ إِیّٰایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَأَنْتَ مُؤَیِّدِی بِالنَّصْرِ عَلیٰ أَعْدٰائِی، وَلَوْلاٰ نَصْرُکَ إِیّٰایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ. یٰا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ، فَأَوْلِیٰاؤُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ، یٰا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلیٰ أَعْنٰاقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَوٰاتِهِ خٰائِفُونَ، یَعْلَمُ خٰائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمٰا تُخْفِی الصُّدُورُ، وَغَیْبَ مٰا تَأْتِی بِهِ الْأَزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ.
|اى كه نعمتها را به فضل خود فراوان گردانى اى كه عطاياى شايان را به كرم خود بدهى اى ذخيره‌ام در سختى اى رفيق و همدمم در تنهايى اى فريادرس من در گرفتارى اى ولى من در نعمتم اى معبود من و معبود پدرانم ابراهيم و اسمعيل و (معبود) اسحاق و يعقوب و پروردگار جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و پروردگار محمد خاتم پيمبران و آل برگزيده‌اش و فروفرستندۀ تورات و انجيل و زبور و قرآن و نازل‌كنندۀ كهيعص و طه و «يس و قرآن حكمت آموز» تويى پناه من هنگامى كه درمانده‌ام كنند راهها با همه وسعتى كه دارند و زمين بر من تنگ گيرد با همه پهناوريش و اگر نبود رحمت تو بطور حتم من هلاك شده بودم و تويى ناديده‌گير لغزشم و اگر پرده‌پوشى تو نبود من از رسواشدگان بودم و تويى كه به‌يارى خود مرا بر دشمنانم يارى دهى و اگر نبود يارى تو من مغلوب شده بودم اى كه مخصوص كرده خود را به بلندى و برترى و دوستانش بوسيلۀ عزت او عزت يابند اى كه پادشاهان در برابرش طوق خوارى به گردن گذارند و آنها از سَطَوَتَش ترسانند مى‌داند حركت (يا خيانت) چشمها و آنچه را سينه‌ها پنهان كنند و حوادثى كه در كمون زمانها و روزگارها است
|ای که نعمت‌ها را به فضل خود فراوان گردانی ای که عطایای شایان را به کرم خود بدهی ای ذخیره‌ام در سختی ای رفیق و همدمم در تنهایی ای فریادرس من در گرفتاری ای ولی من در نعمتم ای معبود من و معبود پدرانم ابراهیم و اسمعیل و (معبود) اسحاق و یعقوب و پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و پروردگار محمد خاتم پیمبران و آل برگزیده‌اش و فروفرستندهٔ تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازل‌کنندهٔ کهیعص و طه و «یس و قرآن حکمت آموز» تویی پناه من هنگامی که درمانده‌ام کنند راه‌ها با همه وسعتی که دارند و زمین بر من تنگ گیرد با همه پهناوریش و اگر نبود رحمت تو بطور حتم من هلاک شده بودم و تویی نادیده‌گیر لغزشم و اگر پرده‌پوشی تو نبود من از رسواشدگان بودم و تویی که به‌یاری خود مرا بر دشمنانم یاری دهی و اگر نبود یاری تو من مغلوب شده بودم ای که مخصوص کرده خود را به بلندی و برتری و دوستانش بوسیلهٔ عزت او عزت یابند ای که پادشاهان در برابرش طوق خواری به گردن گذارند و آنها از سَطَوَتَش ترسانند می‌داند حرکت (یا خیانت) چشم‌ها و آنچه را سینه‌ها پنهان کنند و حوادثی که در کمون زمان‌ها و روزگارها است
| یٰا مَنْ لاٰ یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلّاٰ هُوَ، یٰا مَنْ لاٰ یَعْلَمُ مٰاهُوَ إِلّاٰ هُوَ، یٰامَنْ لاٰ یَعْلَمُ مٰا یَعْلَمُهُ إِلّاٰ هُوَ، یٰا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمٰاءِ، وَسَدَّ الْهَوٰاءَ بِالسَّمٰاءِ، یٰا مَنْ لَهُ أَکْرَمُ الْأَسْمٰاءِ، یٰا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لاٰ یَنْقَطِعُ أَبَداً، یٰا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ، وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجٰاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً، یٰا رٰادَّهُ عَلیٰ یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنٰاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَکَظِیمٌ، یٰا کٰاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْویٰ عَنْ أَیُّوبَ، وَمُمْسِکَ یَدَیْ إِبْرٰاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ، وَفَنٰاءِ عُمُرِهِ، یٰا مَنِ اسْتَجٰابَ لِزَکَرِیّٰا فَوَهَبَ لَهُ یَحْییٰ، وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً،  
| یٰا مَنْ لاٰ یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلّاٰ هُوَ، یٰا مَنْ لاٰ یَعْلَمُ مٰاهُوَ إِلّاٰ هُوَ، یٰامَنْ لاٰ یَعْلَمُ مٰا یَعْلَمُهُ إِلّاٰ هُوَ، یٰا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمٰاءِ، وَسَدَّ الْهَوٰاءَ بِالسَّمٰاءِ، یٰا مَنْ لَهُ أَکْرَمُ الْأَسْمٰاءِ، یٰا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لاٰ یَنْقَطِعُ أَبَداً، یٰا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ، وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجٰاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً، یٰا رٰادَّهُ عَلیٰ یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنٰاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَکَظِیمٌ، یٰا کٰاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْویٰ عَنْ أَیُّوبَ، وَمُمْسِکَ یَدَیْ إِبْرٰاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ، وَفَنٰاءِ عُمُرِهِ، یٰا مَنِ اسْتَجٰابَ لِزَکَرِیّٰا فَوَهَبَ لَهُ یَحْییٰ، وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحِیداً،
|اى كه نداند چگونگى او را جز خود او اى كه نداند چيست او جز او اى كه نداند او را جز خود او اى كه زمين را بر آب فرو بُردى و هوا را به آسمان بستى اى كه گرامى‌ترين نامها از او است اى دارندۀ احسانى كه هرگز قطع نشود اى گمارندۀ كاروان براى نجات يوسف در آن جاى بى‌آب و علف و بيرون آورنده‌اش از چاه و رساننده‌اش به‌ پادشاهى پس از بندگى‌اى‌ كه او را برگرداندى به يعقوب پس از آنكه ديدگانش از اندوه سفيد شده بود و آكنده از غم بود اى برطرف‌كنندۀ سختى و گرفتارى از ايوب و اى نگهدارندۀ دستهاى ابراهيم از ذبح پسرش پس از سن پيرى و بسرآمدن عمرش اى كه دعاى زكريا را به اجابت رساندى و يحيى را به او بخشيدى و او را تنها و بى‌كس وامگذاردى،
|ای که نداند چگونگی او را جز خود او ای که نداند چیست او جز او ای که نداند او را جز خود او ای که زمین را بر آب فرو بُردی و هوا را به آسمان بستی ای که گرامی‌ترین نام‌ها از او است ای دارندهٔ احسانی که هرگز قطع نشود ای گمارندهٔ کاروان برای نجات یوسف در آن جای بی‌آب و علف و بیرون آورنده‌اش از چاه و رساننده‌اش به پادشاهی پس از بندگی‌ای که او را برگرداندی به یعقوب پس از آنکه دیدگانش از اندوه سفید شده بود و آکنده از غم بود ای برطرف‌کنندهٔ سختی و گرفتاری از ایوب و ای نگهدارندهٔ دست‌های ابراهیم از ذبح پسرش پس از سن پیری و بسرآمدن عمرش ای که دعای زکریا را به اجابت رساندی و یحیی را به او بخشیدی و او را تنها و بی‌کس وامگذاردی،
|یٰامَنْ أَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یٰا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ فَأَنْجٰاهُمْ، وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ، یٰا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیٰاحَ مُبَشِّرٰاتٍ بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ، یٰا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلیٰ مَنْ عَصٰاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یٰا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ، وَقَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یَأْکُلُونَ رِزْقَهُ، وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ، وَقَدْ حٰادُّوهُ وَنٰادُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ.  
|یٰامَنْ أَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یٰا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ فَأَنْجٰاهُمْ، وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقِینَ، یٰا مَنْ أَرْسَلَ الرِّیٰاحَ مُبَشِّرٰاتٍ بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ، یٰا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلیٰ مَنْ عَصٰاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یٰا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ، وَقَدْ غَدَوْا فِی نِعْمَتِهِ یَأْکُلُونَ رِزْقَهُ، وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ، وَقَدْ حٰادُّوهُ وَنٰادُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ.
|اى كه بيرون آورد يونس را از شكم ماهى‌اى كه شكافت دريا را براى بنى‌اسرائيل و (از فرعونيان) نجاتشان داد و فرعون و لشكريانش را غرق كرد اى كه فرستاد بادها را نويددهندگانى پيشاپيش آمدن رحمتش اى كه شتاب نكند بر (عذاب) نافرمانان از خلق خود اى كه نجات بخشيد ساحران (فرعون) را پس از سالها انكار كفر) و چنان بودند كه متنعّم به نعمتهاى خدا بودند كه روزيش را مى‌خوردند ولى پرستش ديگرى را مى‌كردند و با خدا دشمنى و ضديت داشتند و رسولانش را تكذيب مى‌كردند
|ای که بیرون آورد یونس را از شکم ماهی‌ای که شکافت دریا را برای بنی‌اسرائیل و (از فرعونیان) نجاتشان داد و فرعون و لشکریانش را غرق کرد ای که فرستاد بادها را نویددهندگانی پیشاپیش آمدن رحمتش ای که شتاب نکند بر (عذاب) نافرمانان از خلق خود ای که نجات بخشید ساحران (فرعون) را پس از سال‌ها انکار کفر) و چنان بودند که متنعّم به نعمت‌های خدا بودند که روزیش را می‌خوردند ولی پرستش دیگری را می‌کردند و با خدا دشمنی و ضدیت داشتند و رسولانش را تکذیب می‌کردند
|یٰا اللّٰهُ یٰا اللّٰهُ یٰا بَدِیُ یٰا بَدِیعُ، لاٰ نِدَّ لَکَ، یٰا دٰائِمُ لاٰ نَفَادَ لَکَ، یٰا حَیُّ حِینَ لاٰ حَیَّ، یٰا مُحْیِیَ الْمَوْتیٰ، یٰا مَنْ هُوَ قٰائِمٌ عَلیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ، یٰا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی، وَعَظُمَتْ خَطِیٖئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی، وَرَآنِی عَلَی الْمَعٰاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی، یٰا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یٰا مَنْ رَزَقَنِی فِی کِبَرِی، یٰا مَنْ أَیٰادِیهِ عِنْدِی لاٰتُحْصیٰ، وَنِعَمُهُ لاٰ تُجٰازیٰ، یٰا مَنْ عٰارَضَنِی بِالْخَیْرِ وَالْإِحْسٰانِ، وَعٰارَضْتُهُ بِالْإِسٰاءَةِ وَالْعِصْیٰانِ، یٰا مَنْ هَدٰانِی لِلْإِیمٰانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الاِمْتِنٰانِ، یٰا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفٰانِی، وَعُرْیٰاناً فَکَسٰانِی، وَجٰائِعاً فَأَشْبَعَنِی، وَعَطْشٰانَ فَأَرْوٰانِی، وَذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَجٰاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَوَحِیداً فَکَثَّرَنِی، وَغٰائِباً فَرَدَّنِی، وَمُقِلّاً فَأَغْنٰانِی، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنِی، وَأَمْسَکْتُ عَنْ جَمِیعِ ذٰلِکَ‌فَابْتَدَأَنِی. فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ، یٰا مَنْ أَقٰالَ عَثْرَتِی، وَنَفَّسَ کُرْبَتِی، وَأَجٰابَ دَعْوَتِی، وَسَتَرَ عَوْرَتِی، وَغَفَرَ ذُنُوبِی، وَبَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَنَصَرَنِی عَلیٰ عَدُوِّی، وَإِنْ أَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرٰائِمَ مِنَحِکَ لاٰ أُحْصِیهٰا.  
|یٰا اللّٰهُ یٰا اللّٰهُ یٰا بَدِیُ یٰا بَدِیعُ، لاٰ نِدَّ لَکَ، یٰا دٰائِمُ لاٰ نَفَادَ لَکَ، یٰا حَیُّ حِینَ لاٰ حَیَّ، یٰا مُحْیِیَ الْمَوْتیٰ، یٰا مَنْ هُوَ قٰائِمٌ عَلیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ، یٰا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی، وَعَظُمَتْ خَطِیٖئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی، وَرَآنِی عَلَی الْمَعٰاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی، یٰا مَنْ حَفِظَنِی فِی صِغَرِی، یٰا مَنْ رَزَقَنِی فِی کِبَرِی، یٰا مَنْ أَیٰادِیهِ عِنْدِی لاٰتُحْصیٰ، وَنِعَمُهُ لاٰ تُجٰازیٰ، یٰا مَنْ عٰارَضَنِی بِالْخَیْرِ وَالْإِحْسٰانِ، وَعٰارَضْتُهُ بِالْإِسٰاءَةِ وَالْعِصْیٰانِ، یٰا مَنْ هَدٰانِی لِلْإِیمٰانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الاِمْتِنٰانِ، یٰا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفٰانِی، وَعُرْیٰاناً فَکَسٰانِی، وَجٰائِعاً فَأَشْبَعَنِی، وَعَطْشٰانَ فَأَرْوٰانِی، وَذَلِیلاً فَأَعَزَّنِی، وَجٰاهِلاً فَعَرَّفَنِی، وَوَحِیداً فَکَثَّرَنِی، وَغٰائِباً فَرَدَّنِی، وَمُقِلّاً فَأَغْنٰانِی، وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنِی، وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنِی، وَأَمْسَکْتُ عَنْ جَمِیعِ ذٰلِکَ‌فَابْتَدَأَنِی. فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ، یٰا مَنْ أَقٰالَ عَثْرَتِی، وَنَفَّسَ کُرْبَتِی، وَأَجٰابَ دَعْوَتِی، وَسَتَرَ عَوْرَتِی، وَغَفَرَ ذُنُوبِی، وَبَلَّغَنِی طَلِبَتِی، وَنَصَرَنِی عَلیٰ عَدُوِّی، وَإِنْ أَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرٰائِمَ مِنَحِکَ لاٰ أُحْصِیهٰا.
|اى خدا اى خدا اى آغازنده‌ اى پديدآورنده‌اى كه همتا ندارى اى جاويدانى كه زوال ندارى اى زنده در آنگاه كه زنده‌اى نبود اى زنده كن مردگان اى كه مراقبت دارى هر كس بدانچه انجام داده اى كه سپاسگزارى من برايش اندك است ولى محرومم نكند و خطايم بزرگ است ولى رسوايم نكند و مرا بر نافرمانى خويش بيند ولى پرده‌ام ندرد اى كه مرا در كودكى محافظت كردى اى كه در بزرگى روزيم دادى اى كه اندازۀ مرحمت‌هايى كه به من كردى بشماره نيايد و نعمتهايش را تلافى ممكن نباشد اى كه روبرو شد با من به نيكى و احسان ولى من با او به بدى و گناه روبرو شدم اى كه مرا به ايمان هدايت كرد پيش از آنكه بشناسم طريقۀ سپاسگزارى نعمتش را اى كه خواندمش در حال بيمارى و او شفايم داد و در برهنگى و او مرا پوشاند و در گرسنگى و او سيرم كرد و در تشنگى و او سيرابم كرد و در خوارى او عزتم بخشيد و در نادانى و او معرفتم بخشيد و در تنهايى و او فزونى جمعيت به من داد و در دورى از وطن و او بازم گرداند ،و در ندارى و او دارايم كرد و در كمك‌خواهى و او ياريم داد و در ثروتمندى و او از من سلب نفرمود و (هنگامى كه) از همۀ اين خواسته‌ها دم بستم تو آغاز كردى پس از آن تو است حمد و سپاس اى كه لغزشم را ناديده گرفت و گرفتگى را از من دور كرد و دعايم را اجابت فرمود و عيبم را پوشاند و گناهانم را آمرزيد و به خواسته‌ام رسانيد و بر دشمنم يارى داد و اگر بخواهم نعمتها و عطاها و مراحم بزرگ تو را بشمارم نتوانم  
|ای خدا ای خدا ای آغازنده ای پدیدآورنده‌ای که همتا نداری ای جاویدانی که زوال نداری ای زنده در آنگاه که زنده‌ای نبود ای زنده کن مردگان ای که مراقبت داری هر کس بدانچه انجام داده‌ای که سپاسگزاری من برایش اندک است ولی محرومم نکند و خطایم بزرگ است ولی رسوایم نکند و مرا بر نافرمانی خویش بیند ولی پرده‌ام ندرد ای که مرا در کودکی محافظت کردی ای که در بزرگی روزیم دادی ای که اندازهٔ مرحمت‌هایی که به من کردی بشماره نیاید و نعمت‌هایش را تلافی ممکن نباشد ای که روبرو شد با من به نیکی و احسان ولی من با او به بدی و گناه روبرو شدم ای که مرا به ایمان هدایت کرد پیش از آنکه بشناسم طریقهٔ سپاسگزاری نعمتش را ای که خواندمش در حال بیماری و او شفایم داد و در برهنگی و او مرا پوشاند و در گرسنگی و او سیرم کرد و در تشنگی و او سیرابم کرد و در خواری او عزتم بخشید و در نادانی و او معرفتم بخشید و در تنهایی و او فزونی جمعیت به من داد و در دوری از وطن و او بازم گرداند، و در نداری و او دارایم کرد و در کمک‌خواهی و او یاریم داد و در ثروتمندی و او از من سلب نفرمود و (هنگامی که) از همهٔ این خواسته‌ها دم بستم تو آغاز کردی پس از آن تو است حمد و سپاس ای که لغزشم را نادیده گرفت و گرفتگی را از من دور کرد و دعایم را اجابت فرمود و عیبم را پوشاند و گناهانم را آمرزید و به خواسته‌ام رسانید و بر دشمنم یاری داد و اگر بخواهم نعمت‌ها و عطاها و مراحم بزرگ تو را بشمارم نتوانم
|یٰا مَوْلاٰیَ أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عٰافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ، تَبٰارَکْتَ وَتَعٰالَیْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ دٰائِماً، وَلَکَ الشُّکْرُ وٰاصِباً أَبَداً.
|یٰا مَوْلاٰیَ أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی عٰافَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ، تَبٰارَکْتَ وَتَعٰالَیْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ دٰائِماً، وَلَکَ الشُّکْرُ وٰاصِباً أَبَداً.
|اى مولاى من اين تويى كه منت نهادى و اين تويى كه نعمت دادى اين تويى كه احسان فرمودى اين تويى كه نيكى و تفضّل كردى تويى كه احسانت را كامل كردى اين تويى كه روزى دادى اين تويى كه عطا فرمودى، تويى كه بى‌نياز كردى اين تويى كه ثروت بخشيدى اين تويى كه مأوى دادى اين تويى كه كفايت كردى اين تويى كه هدايت كردى اين تويى كه نگهداشتى اين تويى كه پوشاندى اين تويى كه آمرزيدى اين تويى كه ناديده گرفتى اين تويى كه قدرت و چيرگى دادى اين تويى كه عزت بخشيدى اين تويى كه كمك كردى اين تويى كه پشتيبانى كردى اين تويى كه تأييد كردى اين تويى كه يارى كردى اين تويى كه شفا دادى اين تويى كه عافيت دادى اين تويى كه اكرام كردى بزرگى و برترى از تواست و ستايش هميشه مخصوص تواست و سپاسگزارى دائمى و جاويد از آن تواست
|ای مولای من این تویی که منت نهادی و این تویی که نعمت دادی این تویی که احسان فرمودی این تویی که نیکی و تفضّل کردی تویی که احسانت را کامل کردی این تویی که روزی دادی این تویی که عطا فرمودی، تویی که بی‌نیاز کردی این تویی که ثروت بخشیدی این تویی که مأوی دادی این تویی که کفایت کردی این تویی که هدایت کردی این تویی که نگهداشتی این تویی که پوشاندی این تویی که آمرزیدی این تویی که نادیده گرفتی این تویی که قدرت و چیرگی دادی این تویی که عزت بخشیدی این تویی که کمک کردی این تویی که پشتیبانی کردی این تویی که تأیید کردی این تویی که یاری کردی این تویی که شفا دادی این تویی که عافیت دادی این تویی که اکرام کردی بزرگی و برتری از تواست و ستایش همیشه مخصوص تواست و سپاسگزاری دائمی و جاوید از آن تواست
| ثُمَّ أَنَا یٰا إِلٰهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُ نُوبِی فَاغْفِرْهٰا لِی، أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَعِنْدِی، وَأَبُوءُ بِذُ نُوبِی فَاغْفِرْها لِی.  
| ثُمَّ أَنَا یٰا إِلٰهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُ نُوبِی فَاغْفِرْهٰا لِی، أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ، أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ، أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ، أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ، أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ، أَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ، أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ، أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ، أَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَعِنْدِی، وَأَبُوءُ بِذُ نُوبِی فَاغْفِرْها لِی.
|اما من اى معبودم كسى هستم كه به گناهانم اعتراف دارم پس آنها را بيامرز و اين منم كه بد كردم اين منم كه خطا كردم اين منم كه (به بدى) همت‌ گماشتم اين منم كه نادانى‌ كردم اين‌ منم كه غفلت‌ ورزيدم اين‌ منم كه فراموش‌ كردم اين‌ منم كه (به‌غير يا به‌خود) اعتماد كردم اين منم كه (به‌كاربد) تعمّد كردم اين‌ منم كه وعده‌ دادم واين منم كه خلف‌ وعده‌ كردم اين‌ منم كه پيمان‌ شكنى كردم اين‌ منم‌ كه‌ به‌ بدى اقرار كردم اين‌ منم‌ كه به‌ نعمت تو بر خود و در پيش خود اعتراف‌ دارم و با گناهانم بسويت‌ بازگشته‌ام پس آنها را بيامرز
|اما من ای معبودم کسی هستم که به گناهانم اعتراف دارم پس آنها را بیامرز و این منم که بد کردم این منم که خطا کردم این منم که (به بدی) همت گماشتم این منم که نادانی کردم این منم که غفلت ورزیدم این منم که فراموش کردم این منم که (به‌غیر یا به‌خود) اعتماد کردم این منم که (به‌کاربد) تعمّد کردم این منم که وعده دادم واین منم که خلف وعده کردم این منم که پیمان‌شکنی کردم این منم که به بدی اقرار کردم این منم که به نعمت تو بر خود و در پیش خود اعتراف دارم و با گناهانم بسویت بازگشته‌ام پس آنها را بیامرز
|یٰا مَنْ لاٰ تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبٰادِهِ، وَهُوَ الْغَنِیُّ عَنْ طٰاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ إِلٰهِی وَسیِّدِی، إِلٰهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ، وَنَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ، فَأَصْبَحْتُ لاٰ ذٰا بَرٰاءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ، وَلاٰذٰا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، فَبِأَیِّ شَیْءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یٰا مَوْلاٰیَ، أَبِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی، أَمْ بِلِسٰانِی، أَمْ بِیَدِی، أَمْ بِرِجْلِی، أَ لَیْسَ کُلُّهٰا نِعَمَکَ عِندِی، وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یٰا مَوْلاٰیَ، فَلَکَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِیلُ عَلیَّ، یٰا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآبٰاءِ وَالْاُمَّهٰاتِ أَنْ یَزْجُرُونِی، وَمِنَ الْعَشٰائِرِ وَالْإِخْوٰانِ أَنْ یُعَیِّرُونِی، وَمِنَ السَّلاٰطِینِ أَنْ یُعٰاقِبُونِی، وَلَوِ اطَّلَعُوا یٰامَوْلاٰیَ عَلیٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی إِذاً مٰا أَنْظَرُونِی، وَلَرَفَضُونِی وَقَطَعُونِی.  
|یٰا مَنْ لاٰ تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبٰادِهِ، وَهُوَ الْغَنِیُّ عَنْ طٰاعَتِهِمْ، وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ إِلٰهِی وَسیِّدِی، إِلٰهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ، وَنَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ، فَأَصْبَحْتُ لاٰ ذٰا بَرٰاءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ، وَلاٰذٰا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، فَبِأَیِّ شَیْءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یٰا مَوْلاٰیَ، أَبِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی، أَمْ بِلِسٰانِی، أَمْ بِیَدِی، أَمْ بِرِجْلِی، أَ لَیْسَ کُلُّهٰا نِعَمَکَ عِندِی، وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یٰا مَوْلاٰیَ، فَلَکَ الْحُجَّةُ وَالسَّبِیلُ عَلیَّ، یٰا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ الْآبٰاءِ وَالْاُمَّهٰاتِ أَنْ یَزْجُرُونِی، وَمِنَ الْعَشٰائِرِ وَالْإِخْوٰانِ أَنْ یُعَیِّرُونِی، وَمِنَ السَّلاٰطِینِ أَنْ یُعٰاقِبُونِی، وَلَوِ اطَّلَعُوا یٰامَوْلاٰیَ عَلیٰ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی إِذاً مٰا أَنْظَرُونِی، وَلَرَفَضُونِی وَقَطَعُونِی.
|اى كسى كه زيانش نرساند گناهان بندگان و از اطاعت ايشان بى‌نيازى و تو آنى كه هركس از بندگان كردار شايسته‌اى انجام دهد به رحمت خويش توفيقش دهى پس تو را است ستايش اى معبود و آقاى من خدايا به من دستور دادى و من نافرمانى كردم و نهى فرمودى ولى من نهى تو را مرتكب شدم و اكنون به‌ حالى افتاده‌ام كه نه‌ وسيلۀ تبرئه‌اى‌ دارم كه پوزش‌ خواهم و نه‌ نيرويى‌ دارم كه بدان يارى‌ گيرم پس به‌ چه وسيله از تو بخشش طلبم اى مولاى من آيا به گوشم يا به‌ چشمم يا به زبانم يا به دستم يا به‌ پايم آيا همۀ اينها نعمت‌هاى تو نيست كه در پيش من بود و با همۀ آنها تو را معصيت كردم اى مولاى من پس تو حجت و راه مؤاخذه بر من دارى اى كه مرا پوشاندى از پدران و مادران كه مرا از نزد خود برانند و از فاميل و برادران كه مرا سرزنش كنند و از سلاطين و حكومت‌ها كه مرا شكنجه كنند و اگر آنها مطلع بودند اى مولاى من بر آنچه تو بر آن مطلعى از كار من در آن هنگام مهلتم نمى‌دادند و از خود دورم مى‌كردند و از من مى‌بريدند
|ای کسی که زیانش نرساند گناهان بندگان و از اطاعت ایشان بی‌نیازی و تو آنی که هرکس از بندگان کردار شایسته‌ای انجام دهد به رحمت خویش توفیقش دهی پس تو را است ستایش ای معبود و آقای من خدایا به من دستور دادی و من نافرمانی کردم و نهی فرمودی ولی من نهی تو را مرتکب شدم و اکنون به حالی افتاده‌ام که نه وسیلهٔ تبرئه‌ای دارم که پوزش خواهم و نه نیرویی دارم که بدان یاری گیرم پس به چه وسیله از تو بخشش طلبم ای مولای من آیا به گوشم یا به چشمم یا به زبانم یا به دستم یا به پایم آیا همهٔ اینها نعمت‌های تو نیست که در پیش من بود و با همهٔ آنها تو را معصیت کردم ای مولای من پس تو حجت و راه مؤاخذه بر من داری ای که مرا پوشاندی از پدران و مادران که مرا از نزد خود برانند و از فامیل و برادران که مرا سرزنش کنند و از سلاطین و حکومت‌ها که مرا شکنجه کنند و اگر آنها مطلع بودند ای مولای من بر آنچه تو بر آن مطلعی از کار من در آن هنگام مهلتم نمی‌دادند و از خود دورم می‌کردند و از من می‌بریدند
|فَهٰا أَنَا ذٰا یٰا إِلٰهِی، بَیْنَ یَدَیْکَ یٰا سَیِّدِی، خٰاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌحَقِیرٌ، لاٰ ذُو بَرٰاءَةٍ فَأَعْتَذِرَ، وَلاٰ ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَلاٰ حُجَّةَ [لِی] فَأَحْتَجَّ بِهٰا، وَلاٰ قٰائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ، وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءًا، وَمٰا عَسَی الْجُحُودُ لَوْ جَحَدْتُ یٰا مَوْلاٰیَ یَنْفَعُنِی، کَیْفَ وَأَنّیٰ ذٰلِکَ وَجَوٰارِحِی کُلُّهٰا شٰاهِدَةٌ عَلَیَّ بِمٰا قَدْ عَمِلْتُ، وَقَدْ عَلِمْتُ یَقِیناً غَیْرَ ذِی شَکٍّ أَنَّکَ سٰائِلِی مِنْ عَظٰائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لاٰ تَجُورُ، وَعَدْلُکَ مُهْلِکِی، وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبِی، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یٰا إِلٰهِی فَبِذُ نُوبِی بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَإِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکَرَمِکَ.  
|فَهٰا أَنَا ذٰا یٰا إِلٰهِی، بَیْنَ یَدَیْکَ یٰا سَیِّدِی، خٰاضِعٌ ذَلِیلٌ حَصِیرٌحَقِیرٌ، لاٰ ذُو بَرٰاءَةٍ فَأَعْتَذِرَ، وَلاٰ ذُو قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَلاٰ حُجَّةَ [لِی] فَأَحْتَجَّ بِهٰا، وَلاٰ قٰائِلٌ لَمْ أَجْتَرِحْ، وَلَمْ أَعْمَلْ سُوءًا، وَمٰا عَسَی الْجُحُودُ لَوْ جَحَدْتُ یٰا مَوْلاٰیَ یَنْفَعُنِی، کَیْفَ وَأَنّیٰ ذٰلِکَ وَجَوٰارِحِی کُلُّهٰا شٰاهِدَةٌ عَلَیَّ بِمٰا قَدْ عَمِلْتُ، وَقَدْ عَلِمْتُ یَقِیناً غَیْرَ ذِی شَکٍّ أَنَّکَ سٰائِلِی مِنْ عَظٰائِمِ الْأُمُورِ، وَأَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لاٰ تَجُورُ، وَعَدْلُکَ مُهْلِکِی، وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبِی، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی یٰا إِلٰهِی فَبِذُ نُوبِی بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَإِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکَرَمِکَ.
|
|و اینک خدایا این منم که در پیشگاهت ایستاده‌ام ای آقای من با حال خضوع و خواری و درماندگی و کوچکی نه وسیلهٔ تبرئه‌جویی دارم که پوزش طلبم و نه نیرویی که یاری جویم و نه حجت و برهانی که بدان چنگ زنم و نه می‌توانم بگویم که گناه نکرده‌ام و عمل بدی انجام نداده‌ام و کجا می‌تواند انکار -که انکار کنم ای مولای من- سودم بخشد! چگونه؟ و کجا؟ با اینکه تمام اعضای من گواهند بر من به آنچه انجام داده و به یقین می‌دانم و هیچگونه شک و تردیدی ندارم که تو از کارهای بزرگ از من پرسش خواهی کرد و تویی آن داور عادلی که ستم نکند و همان عدالتت مرا هلاک کند و از تمام عدالت تو می‌گریزم اگر عذابم کنی خدایا بواسطهٔ گناهان من است پس از آنکه حجت بر من داری و اگر از من درگذری پس به بردباری و بخشندگی و بزرگواری تو است
|لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّٰالِمِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخٰائِفِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ‌الْوَجِلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ‌الرّٰاجِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرّٰاغِبِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ السّٰائِلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی‌کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ‌سُبْحٰانَکَ رَبِّی‌وَرَبُّ آبٰائِیَ‌الْأَوَّلِینَ.  
|لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّٰالِمِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخٰائِفِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ‌الْوَجِلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ‌الرّٰاجِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرّٰاغِبِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ السّٰائِلِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی‌کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرِینَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ‌سُبْحٰانَکَ رَبِّی‌وَرَبُّ آبٰائِیَ‌الْأَوَّلِینَ.
|
|معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از ستمکارانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از آمرزش خواهانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از یگانه‌پرستانم معبودی نیست جز تو منزهی تو و من از ترسناکانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از هراسناکانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از امیدوارانم معبودی نیست جز تو منزهی تو و من از مشتاقانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از تهلیل (لاٰ إِلٰهَ إِلاَّاللّٰهُ) گویانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از خواهندگانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از تسبیح‌گویانم معبودی جز تو نیست منزهی تو و من از تکبیر (اللّٰه اکبر) گویانم معبودی نیست جز تو منزهی تو پروردگار من و پروردگار پدران پیشین من
|اللّٰهُمَّ هٰذا ثَنٰائِی عَلَیْکَ مُمَجِّداً، وَإِخْلاٰصِی لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً، وَإِقْرٰارِی بِآلاٰئکَ مُعَدِّداً، وَإِنْ کُنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِهٰا لِکَثْرَتِهٰا وَسُبُوغِهٰا، وَتَظٰاهُرِهٰا وَتَقٰادُمِهٰا إِلیٰ حادِثٍ، مٰا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ مَعَهٰا مُنْذُ خَلَقْتَنِی وَبَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمُرِ مِنَ الْإِغْنٰاءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَکَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِیبِ الْیُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفرِیجِ الْکَرْبِ، وَالْعٰافِیَةِ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلاٰمَةِ فِی الدِّینِ. وَلَوْ رَفَدَنِی عَلیٰ قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمِیعُ الْعٰالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، مٰا قَدَرْتُ وَلاٰهُمْ عَلیٰ ذٰلِکَ. تَقَدَّسْتَ وَتَعٰالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَرِیمٍ، عَظِیمٍ رَحِیمٍ، لاٰ تُحْصیٰ آلٰاؤُکَ، وَلاٰ یُبْلَغُ ثَنٰاؤُکَ، وَلاٰ تُکٰافٰی نَعْمٰاؤُکَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَتْمِمْ عَلَیْنٰا نِعَمَکَ، وَأَسْعِدْنٰا بِطٰاعَتِکَ.  
|اللّٰهُمَّ هٰذا ثَنٰائِی عَلَیْکَ مُمَجِّداً، وَإِخْلاٰصِی لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً، وَإِقْرٰارِی بِآلاٰئکَ مُعَدِّداً، وَإِنْ کُنْتُ مُقِرّاً أَنِّی لَمْ أُحْصِهٰا لِکَثْرَتِهٰا وَسُبُوغِهٰا، وَتَظٰاهُرِهٰا وَتَقٰادُمِهٰا إِلیٰ حادِثٍ، مٰا لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنِی بِهِ مَعَهٰا مُنْذُ خَلَقْتَنِی وَبَرَأْتَنِی مِنْ أَوَّلِ الْعُمُرِ مِنَ الْإِغْنٰاءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَکَشْفِ الضُّرِّ، وَتَسْبِیبِ الْیُسْرِ، وَدَفْعِ الْعُسْرِ، وَتَفرِیجِ الْکَرْبِ، وَالْعٰافِیَةِ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلاٰمَةِ فِی الدِّینِ. وَلَوْ رَفَدَنِی عَلیٰ قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمِیعُ الْعٰالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، مٰا قَدَرْتُ وَلاٰهُمْ عَلیٰ ذٰلِکَ. تَقَدَّسْتَ وَتَعٰالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَرِیمٍ، عَظِیمٍ رَحِیمٍ، لاٰ تُحْصیٰ آلٰاؤُکَ، وَلاٰ یُبْلَغُ ثَنٰاؤُکَ، وَلاٰ تُکٰافٰی نَعْمٰاؤُکَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَتْمِمْ عَلَیْنٰا نِعَمَکَ، وَأَسْعِدْنٰا بِطٰاعَتِکَ.
|
|خدایا این است ستایش من بر تو در مقام تمجیدت و این است اخلاص من بذکر در مقام یکتاپرستیت و اقرار من به نعمت‌هایت در مقام شمارهٔ آنها گرچه من اقرار دارم که آنها را نتوانم بشماره درآورم از بسیاری آنها و فراوانی و آشکاری آنها و پیشی جُستن آنها از زمان پیدایش من که همواره در آن عهد مرا بوسیلهٔ آن نعمت‌ها یادآوری می‌کردی از آن ساعت که مرا آفریدی و خلق کردی از همان ابتدای عمر که از نداری و فقر مرا به توانگری درآوردی و گرفتاریم برطرف کردی و اسباب آسایش مرا فراهم ساختی و سختی را دفع نموده و اندوه را زدودی و تنم را تندرست و دینم را بسلامت داشتی و اگر یاریم دهند به اندازه‌ای که نعمتت را ذکر کنم تمام جهانیان از اولین و آخرین نه من قدرت ذکرش را دارم نه آنها منزهی تو و برتری از اینکه پروردگاری هستی کریم و بزرگ و مهربان که مهرورزی‌هایت به شماره درنیاید و ستایشت به آخر نرسد و نعمت‌هایت را تلافی نتوان کرد درود فرست بر محمد و آل محمد و کامل گردان بر ما نعمت‌هایت را و بوسیلهٔ اطاعت خویش
|سُبْحٰانَکَ لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، اللَّهُمَّ إِنَّکَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَکْشِفُ السُّوءَ، وَتُغِیثُ الْمَکْرُوبَ، وَتَشْفِی السَّقِیمَ، وَتُغْنِی الْفَقِیرَ، وَتَجْبُرُ الْکَسِیرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِیرَ، وَتُعِینُ الْکَبِیرَ، وَلَیْسَ دُونَکَ ظَهِیرٌ، وَلاٰ فَوْقَکَ قَدِیرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ. یٰا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسِیرِ، یٰا رٰازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یٰا عِصْمَةَ الْخٰائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یٰا مَنْ لاٰ شَرِیکَ لَهُ وَلاٰ وَزِیرَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِی فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ، أَفْضَلَ مٰا أَعْطَیْتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبٰادِکَ، مِنْ نِعْمَةٍ تُولِیهٰا، وَآلٰاءٍ تُجَدِّدُهٰا، وَبَلِیَّةٍ تَصْرِفُهٰا، وَکُرْبَةٍ تَکْشِفُهٰا، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُهٰا، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُهٰا، وَسَیِّئَةٍ تَتَغَمَّدُهٰا، إِنَّکَ لَطِیفٌ بِمٰا تَشٰاءُ خَبِیرٌ، وَعَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِیَ، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجٰابَ، وَأَکْرَمُ مَنْ عَفٰا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطیٰ، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، یٰا رَحْمٰانُ الدُّنْیٰا وٰالْآخِرَةِ وَرحِیمَهُمٰا، لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْؤُولٌ، وَلاٰ سِوٰاکَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُکَ فَأَجَبْتَنِی، وَسَأَلْتُکَ فَأَعْطَیْتَنِی، وَرَغِبْتُ إِلَیْکَ فَرَحِمْتَنِی، وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنِی، وَفَزِعْتُ إِلَیْکَ فَکَفَیْتَنِی.
|سُبْحٰانَکَ لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، اللَّهُمَّ إِنَّکَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ، وَتَکْشِفُ السُّوءَ، وَتُغِیثُ الْمَکْرُوبَ، وَتَشْفِی السَّقِیمَ، وَتُغْنِی الْفَقِیرَ، وَتَجْبُرُ الْکَسِیرَ، وَتَرْحَمُ الصَّغِیرَ، وَتُعِینُ الْکَبِیرَ، وَلَیْسَ دُونَکَ ظَهِیرٌ، وَلاٰ فَوْقَکَ قَدِیرٌ، وَأَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ. یٰا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسِیرِ، یٰا رٰازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یٰا عِصْمَةَ الْخٰائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، یٰا مَنْ لاٰ شَرِیکَ لَهُ وَلاٰ وَزِیرَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعْطِنِی فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ، أَفْضَلَ مٰا أَعْطَیْتَ وَأَنَلْتَ أَحَداً مِنْ عِبٰادِکَ، مِنْ نِعْمَةٍ تُولِیهٰا، وَآلٰاءٍ تُجَدِّدُهٰا، وَبَلِیَّةٍ تَصْرِفُهٰا، وَکُرْبَةٍ تَکْشِفُهٰا، وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُهٰا، وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُهٰا، وَسَیِّئَةٍ تَتَغَمَّدُهٰا، إِنَّکَ لَطِیفٌ بِمٰا تَشٰاءُ خَبِیرٌ، وَعَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِیَ، وَأَسْرَعُ مَنْ أَجٰابَ، وَأَکْرَمُ مَنْ عَفٰا، وَأَوْسَعُ مَنْ أَعْطیٰ، وَأَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، یٰا رَحْمٰانُ الدُّنْیٰا وٰالْآخِرَةِ وَرحِیمَهُمٰا، لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْؤُولٌ، وَلاٰ سِوٰاکَ مَأْمُولٌ، دَعَوْتُکَ فَأَجَبْتَنِی، وَسَأَلْتُکَ فَأَعْطَیْتَنِی، وَرَغِبْتُ إِلَیْکَ فَرَحِمْتَنِی، وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنِی، وَفَزِعْتُ إِلَیْکَ فَکَفَیْتَنِی.
|  
| سعادتمندمان گردان منزهی تو معبودی جز تو نیست خدایا تویی که اجابت کنی دعای درمانده را و برطرف کنی بدی را و فریادرسی کنی از گرفتار و شفا دهی به بیمار و بی‌نیاز کنی فقیر را و مرمت کنی شکستگی را و رحم کنی به کودک خردسال و یاری دهی به پیر کهنسال و جز تو پشتیبانی نیست و نه فوق (توانایی) تو توانایی و تویی والای بزرگ ای رهاکنندهٔ در کُند و زنجیر ای روزی دهندهٔ کودک خردسال ای پناه شخص ترسانی که پناه جوید ای که شریک و وزیری برای او نیست درود فرست بر محمد و آل محمد و عطا کن به من در این شام بهترین چیزی را که عطا کردی و دادی به یکی از بندگانت چه آن نعمتی باشد که می‌بخشی یا احسان‌هایی که تازه کنی و بلاهایی که می‌گردانی و غم و اندوهی که برطرف کنی و دعایی که اجابت کنی و کار نیکی که بپذیری و گناهانی که بپوشانی که براستی تو بهر چه خواهی دقیق و آگاهی و بر هرچیز توانایی خدایا تو نزدیکترین کسی هستی که خوانندت و از هر کس زودتر اجابت کنی و در گذشت از هرکس بزرگوارتری و در عطا بخشی عطایت از همه وسیعتر و در اجابت درخواست ازهمه شنواتری ای بخشایندهٔ دنیا و آخرت و مهربان آن‌دو براستی کسی که مانند تو از او درخواست‌شود نیست و جز تو آرزو شده‌ای نیست خواندمت و تو اجابت کردی و درخواست کردم و تو عطاکردی و به درگاه تو میل کردم و تو مرا مورد مهر خویش قراردادی و به تو اعتماد کردم و تو نجاتم دادی و به درگاه تو نالیدم و تو کفایتم کردی
| اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ، وَعَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَمِّمْ لَنٰا نَعْمٰاءَکَ، وَهَنِّئْنٰا عَطٰاءَکَ، وَاکْتُبْنٰا لَکَ شٰاکِرِینَ، وَلِآلٰائِکَ ذٰاکِرِینَ، آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعٰالَمِینَ. اللّٰهُمَّ یٰا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِیَ فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، یٰا غٰایَةَ الطّٰالِبِینَ، وَمُنْتَهیٰ أَمَلِ الرّٰاجِینَ، یٰا مَنْ أَحٰاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِیلِینَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً. اللّٰهُمَّ إِنّٰا نَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ الَّتِی شَرَّفْتَهٰا وَعَظَّمْتَهٰا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ، وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَأَمِینِکَ عَلیٰ وَحْیِکَ، الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السِّرٰاجِ الْمُنِیرِ، الَّذِی أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی‌الْمُسْلِمِینَ، وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ.  
| اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ، وَعَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَمِّمْ لَنٰا نَعْمٰاءَکَ، وَهَنِّئْنٰا عَطٰاءَکَ، وَاکْتُبْنٰا لَکَ شٰاکِرِینَ، وَلِآلٰائِکَ ذٰاکِرِینَ، آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعٰالَمِینَ. اللّٰهُمَّ یٰا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ، وَعُصِیَ فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، یٰا غٰایَةَ الطّٰالِبِینَ، وَمُنْتَهیٰ أَمَلِ الرّٰاجِینَ، یٰا مَنْ أَحٰاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً، وَوَسِعَ الْمُسْتَقِیلِینَ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً. اللّٰهُمَّ إِنّٰا نَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ الَّتِی شَرَّفْتَهٰا وَعَظَّمْتَهٰا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ، وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَأَمِینِکَ عَلیٰ وَحْیِکَ، الْبَشِیرِ النَّذِیرِ، السِّرٰاجِ الْمُنِیرِ، الَّذِی أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی‌الْمُسْلِمِینَ، وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ.
|
|خدایا درود فرست بر محمد بنده و رسول و پیامبرت و بر آل پاک و پاکیزه‌اش همگی و نعمت‌های خود را بر ما کامل گردان و عطایت را بر ما گوارا کن و نام ما را در زمرهٔ سپاسگزارانت بنویس و هم جزء یادکنندگان نعمت‌هایت آمین آمین ای پروردگار جهانیان خدایا ای که مالک آمد و توانا، و توانا است و قاهر و نافرمانی شد ولی پوشاند و آمرزشش خواهند و آمرزد ای کمال مطلوب جویندگان مشتاق و منتهای آرزوی امیدواران ای که دانشش به هر چیز احاطه دارد و رأفت و مهر و بردباریش توبه‌جویان را فرا گرفته خدایا ما رو به درگاه تو آوریم در این شبی که آنرا شرافت و بزرگی دادی محمد پیامبرت و فرستاده‌ات و برگزیده‌ات از آفریدگان و امین تو بر وحیت آن مژده دهنده و ترساننده و آن چراغ تابناک آنکه بوسیله‌اش بر مسلمانان نعمت بخشیدی و رحمت عالمیان قرارش دادی
|اَللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، کَمٰا مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذٰلِکَ مِنْکَ یٰا عَظِیمُ، فَصَلِّ عَلَیْهِ وَعَلَی آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَغَمَّدْنٰا بِعَفْوِکَ عَنّٰا، فَإِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْوٰاتُ بِصُنُوفِ اللُّغٰاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّٰهُمَّ فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبٰادِکَ، وَنُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُهٰا، وَبَرَکَةٍ تُنْزِلُهٰا، وَعٰافِیَةٍ تُجَلِّلُهٰا، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ، یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ. اللّٰهُمَّ اقْلِبْنٰا فِی هٰذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِینَ مُفْلِحِینَ مَبْرُورِینَ غٰانِمِینَ، وَلاٰ تَجْعَلْنٰا مِنَ الْقٰانِطِینَ، وَلاٰ تُخْلِنٰا مِنْ رَحْمَتِکَ، وَلاٰ تَحْرِمْنٰا مٰا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ، وَلاٰ تَجْعَلْنٰا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومِینَ، وَلاٰ لِفَضْلِ مٰا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطٰائِکَ قٰانِطِینَ، وَلاٰ تَرُدَّنٰا خٰائِبِینَ، وَلاٰ مِنْ بٰابِکَ مَطْرُودِینَ، یٰا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، وَأَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ، إِلَیْکَ أَقْبَلْنٰا مُوقِنِینَ، وَلِبَیْتِکَ الْحَرٰامِ آمِّینَ قٰاصِدِینَ، فَأَعِنّٰا عَلیٰ مَنٰاسِکِنٰا، وَأَکْمِلْ لَنٰا حَجَّنٰا، وَاْعْفُ عَنّٰا وَعٰافِنٰا، فَقَدْ مَدَدْنٰا إِلَیْکَ أَیْدِیَنٰا، فَهِیَ بِذِلَّةِ الاِعْتِرٰافِ مَوْسُومَةٌ.  
|اَللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، کَمٰا مُحَمَّدٌ أَهْلٌ لِذٰلِکَ مِنْکَ یٰا عَظِیمُ، فَصَلِّ عَلَیْهِ وَعَلَی آلِهِ الْمُنْتَجَبِینَ الطَّیِّبِینَ الطّٰاهِرِینَ أَجْمَعِینَ، وَتَغَمَّدْنٰا بِعَفْوِکَ عَنّٰا، فَإِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْوٰاتُ بِصُنُوفِ اللُّغٰاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اللّٰهُمَّ فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبٰادِکَ، وَنُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُهٰا، وَبَرَکَةٍ تُنْزِلُهٰا، وَعٰافِیَةٍ تُجَلِّلُهٰا، وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ، یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ. اللّٰهُمَّ اقْلِبْنٰا فِی هٰذَا الْوَقْتِ مُنْجِحِینَ مُفْلِحِینَ مَبْرُورِینَ غٰانِمِینَ، وَلاٰ تَجْعَلْنٰا مِنَ الْقٰانِطِینَ، وَلاٰ تُخْلِنٰا مِنْ رَحْمَتِکَ، وَلاٰ تَحْرِمْنٰا مٰا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ، وَلاٰ تَجْعَلْنٰا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومِینَ، وَلاٰ لِفَضْلِ مٰا نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطٰائِکَ قٰانِطِینَ، وَلاٰ تَرُدَّنٰا خٰائِبِینَ، وَلاٰ مِنْ بٰابِکَ مَطْرُودِینَ، یٰا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ، وَأَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ، إِلَیْکَ أَقْبَلْنٰا مُوقِنِینَ، وَلِبَیْتِکَ الْحَرٰامِ آمِّینَ قٰاصِدِینَ، فَأَعِنّٰا عَلیٰ مَنٰاسِکِنٰا، وَأَکْمِلْ لَنٰا حَجَّنٰا، وَاْعْفُ عَنّٰا وَعٰافِنٰا، فَقَدْ مَدَدْنٰا إِلَیْکَ أَیْدِیَنٰا، فَهِیَ بِذِلَّةِ الاِعْتِرٰافِ مَوْسُومَةٌ.
|
|خدایا درود فرست بر مو آل محمد چنانچه محمد نزد تو شایستهٔ آنست ای خدای بزرگ پس درود فرست بر او و بر آل برگزیدهٔ پاک و پاکیزه‌اش همگی و بپوشان ما ر به گذشت خود زیرا صداها با انواع مختلف لغت‌هاشان (و هر کس به زبانی ناله‌اش) بسوی تو بلند است پس ای خدا برای ما قرار ده در این شام بهره‌ای از هر خیری که میان بندگانت تقسیم فرمایی و نوری که بدان هدایت فرمایی و رحمتی که بگستری آنرا و برکتی که نازلش کنی و عافیتی که بپوشانی و روزی و رزقی که پهن کنی ای مهربانترین مهربانان خدایا برگردان ما را در این هنگام پیروزمند و رستگار و پذیرفته و بهره‌مند و از ناامیدان قرارمان مده و از رحمتت دست خالیمان مفرما و محروممان مکن از آنچه از فضل تو آرزومندیم و جزء محرومان رحمتت قرارمان مده و نه ناامیدمان کن از آن زیادی عطایت که آرزومندیم و ناکام بازِمان مگردان و از درگاهت مطرود و رانده‌مان مکن ای بخشنده‌ترین بخشندگان و کریم‌ترین کریمان ما با یقین به درگاه تو روآوردیم و به آهنگ (زیارت) خانه محترم تو (کعبه بدینجا) آمدیم پس کمک ده ما را بر انجام مناسک حج و حجمان را کامل گردان و از ما درگذر و تندرستمان دار زیرا که ما بسوی تو دو دست (نیاز) دراز کرده‌ایم و آن دست‌ها چنان است که به خواری اعتراف به گناه نشاندارشده
|اللّٰهُمَّ فَأَعْطِنٰا فِی هٰذِهِ الْعَشِیَّةِ مٰا سَأَلْنٰاکَ، وَاکْفِنٰا مَا اسْتَکْفَیْنٰاکَ، فَلاٰ کٰافِیَ لَنٰا سِوٰاکَ، وَلاٰ رَبَّ لَنٰا غَیْرُکَ، نٰافِذٌ فِینٰا حُکْمُکَ، مُحِیطٌ بِنٰا عِلْمُکَ، عَدْلٌ فِینٰا قَضٰاؤُکَ، اقْضِ لَنَا الْخَیْرَ، وَاجْعَلْنٰا مِنْ أَهْلِ الْخَیْرِ. اللّٰهُمَّ أَوْجِبْ لَنٰا بِجُودِکَ عَظِیمَ الْأَجْرِ، وَکَرِیمَ الذُّخْرِ، وَدَوٰامَ الْیُسْرِ، وَاغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا أَجْمَعِینَ، وَلاٰ تُهْلِکْنٰا مَعَ الْهٰالِکِینَ، وَلاٰ تَصْرِفْ عَنّٰا رَأْفَتَکَ وَرَحْمَتَکَ، یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ.
|
| اللّٰهُمَّ اجْعَلْنٰا فِی هٰذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ، وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ، وَتٰابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّهٰا فَغَفَرْتَهٰا لَهُ، یٰا ذَا الْجَلاٰلِ وَالْإِکْرٰامِ. اللّٰهُمَّ وَفِّقْنٰا وَسَدِّدْنٰا وَاعصِمنٰا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنٰا، یٰا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَیٰا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یٰا مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ إِغْمٰاضُ الْجُفُونِ، وَلاٰ لَحْظُ الْعُیُونِ، وَلاٰ مَا اسْتَقَرَّ فِی‌الْمَکْنُونِ، وَلاٰ مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَرٰاتُ الْقُلُوبِ، أَلاٰ کُلُّ ذٰلِکَ قَدْ أَحْصٰاهُ عِلْمُکَ، وَوَسِعَهُ حِلْمُکَ، سُبْحٰانَکَ وَتَعٰالَیْتَ عَمّٰا یَقُولُ الظّٰالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً، تُسَبِّحُ لَکَ السَّمٰاوٰاتُ السَّبْعُ، وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِیهِنَّ، وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلّاٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ، وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یٰا ذَا الْجَلاٰلِ وَالْإِکْرٰامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعٰامِ، وَالْأَیٰادِی الْجِسٰامِ، وَأَنْتَ الْجَوٰادُ الْکَرِیمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِیمُ. اللّٰهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلاٰلِ، وَعٰافِنِی فِی بَدَنِی وَدِینِی، وَآمِنْ خَوْفِی، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النّٰارِ. اللّٰهُمَّ لاٰ تَمْکُرْ بِی، وَلاٰ تَسْتَدْرِجْنِی، وَلاٰ تَخْدَعْنِی، وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
| اللّٰهُمَّ اجْعَلْنٰا فِی هٰذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ، وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ، وَتٰابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّهٰا فَغَفَرْتَهٰا لَهُ، یٰا ذَا الْجَلاٰلِ وَالْإِکْرٰامِ. اللّٰهُمَّ وَفِّقْنٰا وَسَدِّدْنٰا وَاعصِمنٰا وَاقْبَلْ تَضَرُّعَنٰا، یٰا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَیٰا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یٰا مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ إِغْمٰاضُ الْجُفُونِ، وَلاٰ لَحْظُ الْعُیُونِ، وَلاٰ مَا اسْتَقَرَّ فِی‌الْمَکْنُونِ، وَلاٰ مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَرٰاتُ الْقُلُوبِ، أَلاٰ کُلُّ ذٰلِکَ قَدْ أَحْصٰاهُ عِلْمُکَ، وَوَسِعَهُ حِلْمُکَ، سُبْحٰانَکَ وَتَعٰالَیْتَ عَمّٰا یَقُولُ الظّٰالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً، تُسَبِّحُ لَکَ السَّمٰاوٰاتُ السَّبْعُ، وَالْأَرَضُونَ وَمَنْ فِیهِنَّ، وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلّاٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ، وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یٰا ذَا الْجَلاٰلِ وَالْإِکْرٰامِ، وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعٰامِ، وَالْأَیٰادِی الْجِسٰامِ، وَأَنْتَ الْجَوٰادُ الْکَرِیمُ، الرَّؤُوفُ الرَّحِیمُ. اللّٰهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلاٰلِ، وَعٰافِنِی فِی بَدَنِی وَدِینِی، وَآمِنْ خَوْفِی، وَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النّٰارِ. اللّٰهُمَّ لاٰ تَمْکُرْ بِی، وَلاٰ تَسْتَدْرِجْنِی، وَلاٰ تَخْدَعْنِی، وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ.
|
|خدایا دراین‌شام به ما عطاکن آنچه‌را از توخواسته‌ایم و کفایت کن از ما آنچه را از تو کفایت آن را خواستیم زیرا کفایت‌کننده‌ای جز تو نداریم و پروردگاری غیر از تو برای ما نیست تویی که فرمانت دربارهٔ ما نافذ و دانشت به ما احاطه دارد و حکمی که دربارهٔ ما فرمایی از روی عدالت است خدایا خیر و نیکی برای ما مقرر کن و از اهل خیر قرارمان ده خدایا واجب گردان برای ما از آن جودی که داری پاداشی بزرگ و ذخیره‌ای گرامی و آسایشی همیشگی و بیامرز گناهان ما را همگی و در زمرهٔ هلاک شدگان بدست هلاکتمان مسپار و مهر و رأفتت را از ما باز مگردان ای مهربانترین مهربانان خدایا قرارمان ده در این وقت از آن کسانی‌که از تو درخواست کرده و بدیشان عطا فرموده‌ای وشکر تو را به‌جا آورده و تو نعمتت را بر آنها افزون کرده و به‌سویت بازگشته و تو پذیرفته‌ای و از گناهان به‌سوی تو بیرون‌آمده و تو همه را آمرزیده‌ای، ای صاحب جلالت و بزرگواری خدایا ما را موفق و (در دین) محکممان گردان و ما را از گناه حفظ کن و تضرع و زاریمان بپذیر ای بهترین کسی که از او درخواست شود و ای مهربانترین کسی که از او مِهر خواهند ای که بر او پوشیده نیست به‌هم نهادن پلکهای چشم و نه برهم خوردن دیدگان و نه آنچه در مکنون ضمیر مستقر گردیده و نه آنچه در پردهٔ دل‌ها نهفته است آری تمام آنها را دانش تو شماره کرده و بردباریت همه را دربرگرفته است منزهی تو و برتری از آنچه ستمکاران گویند برتری بسیاری، تنزیه کنند تو را آسمان‌های هفتگانه و زمین‌ها و هر که در آنها است و چیزی نیست جز آنکه به ستایش تو تسبیح کند پس تو را است ستایش و بزرگواری و بلندی رتبه، ای صاحب جلالت و بزرگواری و فضل و نعمت‌بخشی و موهبت‌های بزرگ و تویی بخشنده بزرگوار رؤوف و مهربان خدایا فراخ گردان بر من از روزی حلال خود و عافیتم بخش در تن و هم در دینم و ترسم را امان بخش و از آتش دوزخ آزادم کن خدایا مرا به مکر خود دچار مساز و در غفلت تدریجی بسوی نابودی مبر و فریبم مده و شرّ تبهکاران جن و انس را از من دور کن.
| {{فارسی|آنگاه صورت را به سوی آسمان کرد، درحالی‌که از چشمانش اشک می‌ریخت، با صدای بلند گفت:}} یٰا أَسْمَعَ السّٰامِعِینَ، وَیٰا أَبْصَرَ النّٰاظِرِینَ، وَیٰا أَسْرَعَ الْحٰاسِبِینَ، وَیٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السّٰادَةِ الْمَیٰامِینِ، وَأَسْأَ لُکَ اللّٰهُمَّ حٰاجَتِیَ الَّتِی إِنْ أَعْطَیْتَنِیهٰا لَمْ یَضُرَّنِی مٰا مَنَعْتَنِی، وَإِنْ مَنَعْتَنِیهٰا لَمْ یَنْفَعْنِی مٰا أَعْطَیْتَنِی، أَسْأَ لُکَ فَکٰاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّٰارِ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، وَحْدَکَ لاٰ شَرِیکَ لَکَ، لَکَ الْمُلْکُ، وَلَکَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، یٰا رَبِّ یا رَبِّ. {{فارسی|پس مکرّر می‌گفت:}} یٰا رَبِّ
| {{فارسی|آنگاه صورت را به سوی آسمان کرد، درحالی‌که از چشمانش اشک می‌ریخت، با صدای بلند گفت:}} یٰا أَسْمَعَ السّٰامِعِینَ، وَیٰا أَبْصَرَ النّٰاظِرِینَ، وَیٰا أَسْرَعَ الْحٰاسِبِینَ، وَیٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ السّٰادَةِ الْمَیٰامِینِ، وَأَسْأَ لُکَ اللّٰهُمَّ حٰاجَتِیَ الَّتِی إِنْ أَعْطَیْتَنِیهٰا لَمْ یَضُرَّنِی مٰا مَنَعْتَنِی، وَإِنْ مَنَعْتَنِیهٰا لَمْ یَنْفَعْنِی مٰا أَعْطَیْتَنِی، أَسْأَ لُکَ فَکٰاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّٰارِ، لاٰ إِلٰهَ إِلّاٰ أَنْتَ، وَحْدَکَ لاٰ شَرِیکَ لَکَ، لَکَ الْمُلْکُ، وَلَکَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، یٰا رَبِّ یا رَبِّ. {{فارسی|پس مکرّر می‌گفت:}} یٰا رَبِّ
|
|ای شنواترین شنوندگان ای بیناترین بینایان و ای سریعترین حساب‌رسان و ای مهربانترین مهربانان درود فرست بر محمد و آل محمد آن آقایان فرخنده و از تو ای خدا درخواست کنم حاجتم را که اگر آنرا به من عطا کنی دیگر هر چه را از من دریغ کنی زیانم نزند و اگر آن را از من دریغ داری دیگر سودم ندهد هرچه به من عطا کنی و آن این است که از تو خواهم مرا از آتش دوزخ آزاد گردانی معبودی جز تو نیست یگانه‌ای که شریک نداری از تو است. ای پروردگار من.
}}
}}
{{سخ}}
{{سخ}}
خط ۶۲: خط ۶۰:
{{نقل قول دوقلو
{{نقل قول دوقلو
| تیتر= ادامه دعای عرفه امام حسین(ع) به نقل از ابن طاووس
| تیتر= ادامه دعای عرفه امام حسین(ع) به نقل از ابن طاووس
| إِلٰهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنٰایَ فَکَیْفَ لاٰ أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی، إِلٰهِی أَنَا الْجٰاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لاٰ أَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی، إِلٰهِی إِنَّ اخْتِلاٰفَ تَدْبِیرِکَ، وَسُرْعَةَ طَوٰاءِ مَقٰادِیرِکَ، مَنَعٰا عِبٰادَکَ الْعٰارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إِلیٰ عَطٰاءٍ، وَالْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلٰاءٍ. إِلٰهِی مِنِّی مٰا یَلِیقُ بِلُؤْمِی، وَمِنْکَ مٰایَلِیقُ بِکَرَمِکَ. إِلٰهِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی، أَفَتَمْنَعُنِی مِنْهُمٰا بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی، إِلٰهِی إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحٰاسِنُ مِنِّی فَبِفَضْلِکَ، وَلَکَ الْمِنَّةُ عَلَیَّ، وَإِنْ ظَهَرَتِ الْمَسٰاوِیُ مِنِّی فَبِعَدْلِکَ، وَلَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ. إِلٰهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لِی، وَکَیْفَ أُضٰامُ وَأَنْتَ النّٰاصِرُ لِی، أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِیُّ بِی، هٰا أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَکَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمٰا هُوَ مَحٰالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حٰالِی وَهُوَ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقٰالِی، وَهُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمٰالِی وَهِیَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ لاٰ تُحْسِنُ أَحْوٰالِی وَبِکَ قٰامَتْ. إِلٰهِی مٰا أَلْطَفَکَ بِی مَعَ عَظِیمِ جَهْلِی! وَمٰا أَرْحَمَکَ بِی مَعَ قَبِیحِ فِعْلِی! إِلٰهِی مٰا أَقْرَبَکَ مِنِّی وَأَبْعَدَنِی عَنْکَ! وَمٰا أَرْأَفَکَ بِی فَمَا الَّذِی یَحْجُبُنِی عَنْکَ، إِلٰهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاٰفِ الْآثٰارِ، وَتَنَقُّلاٰتِ الْأَطْوٰارِ، أَنَّ مُرٰادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، حَتّیٰ لاٰ أَجْهَلَکَ فِی شَیْءٍ. إِلٰهِی کُلَّمٰا أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کَرَمُکَ، وَکُلَّمٰا آیَسَتْنِی أَوْصٰافِی إِلٰهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثٰارِ، فَأَرْجِعْنِی إِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الْأَنْوٰارِ، وَهِدٰایَةِ الاِسْتِبْصٰارِ، حَتّیٰ أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْهٰا کَمٰا دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْهٰا، مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْهٰا، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاِعْتِمٰادِ عَلَیْهٰا، إِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. إِلٰهِی هٰذٰا ذُلِّی ظٰاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَهٰذٰا حٰالِی لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْکَ، مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیْکَ، وَبِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ، فَاهْدِنِی بِنُورِکَ إِلَیْکَ، وَأَقِمْنِی بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ. إِلٰهِی عَلِّمْنِی مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّی بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ. إِلٰهِی حَقِّقْنِی بِحَقٰائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلٰهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی، وَبِاخْتِیٰارِکَ عَنِ اخْتِیٰارِی، وَأَوْقِفْنِی عَلیٰ مَرٰاکِزِ اضْطِرٰارِی.  
| إِلٰهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنٰایَ فَکَیْفَ لاٰ أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی، إِلٰهِی أَنَا الْجٰاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لاٰ أَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی، إِلٰهِی إِنَّ اخْتِلاٰفَ تَدْبِیرِکَ، وَسُرْعَةَ طَوٰاءِ مَقٰادِیرِکَ، مَنَعٰا عِبٰادَکَ الْعٰارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إِلیٰ عَطٰاءٍ، وَالْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلٰاءٍ. إِلٰهِی مِنِّی مٰا یَلِیقُ بِلُؤْمِی، وَمِنْکَ مٰایَلِیقُ بِکَرَمِکَ. إِلٰهِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَةِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی، أَفَتَمْنَعُنِی مِنْهُمٰا بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی، إِلٰهِی إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحٰاسِنُ مِنِّی فَبِفَضْلِکَ، وَلَکَ الْمِنَّةُ عَلَیَّ، وَإِنْ ظَهَرَتِ الْمَسٰاوِیُ مِنِّی فَبِعَدْلِکَ، وَلَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ.
|
|خدایا من چنانم که در حال توانگری هم فقیرم پس چگونه فقیر نباشم درحال تهیدستیم خدایا من نادانم در عین دانشمندی پس چگونه نادان نباشم در عین نادانی خدایا براستی اختلاف تدبیر تو و سرعت تحول و پیچیدن در تقدیرات تو جلوگیری کنند از بندگان عارف تو که به عطایت دل آرام و مطمئن باشند و در بلای تو مأیوس و ناامید شوند خدایا از من همان سرزند که شایستهٔ پستی من است و از تو انتظار رود آنچه شایستهٔ بزرگواری تو است خدایا تو خود را به لطف و مهر به من توصیف فرمودی پیش از آنکه ناتوان باشم آیا پس از ناتوانیم لطف و مهرت را از من دریغ می‌داری خدایا اگر کارهای نیک از من سرزند به فضل تو بستگی دارد و تو را منّتی است بر من و اگر کارهای بد از من روی دهد آن هم بستگی به عدل تو دارد و تو را بر من حجت است
| إِلٰهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی، وَطَهِّرْنِی مِنْ شَکِّی وَشِرْکِی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی، بِکَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِی، وَعَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فَلاٰ تَکِلْنِی، وَإِیّٰاکَ أَسْأَلُ فَلاٰ تُخَیِّبْنِی، وَفِی فَضْلِکَ أَرْغَبُ فَلاٰ تَحْرِمْنِی، وَبِجَنٰابِکَ أَنْتَسِبُ فَلاٰ تُبْعِدْنِی، وَبِبٰابِکَ أَقِفُ فَلاٰ تَطْرُدْنِی. إِلٰهِی تَقَدَّسَ رِضٰاکَ أَنْ تَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ، فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی، إِلٰهِی أَنْتَ الْغَنِیُّ بِذٰاتِکَ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ، فَکَیْفَ لاٰ تَکُونُ غَنِیّاً عَنِّی، إِلٰهِی إِنَّ الْقَضٰاءَ وَالْقَدَرَ یُمَنِّینِی، وَإِنَّ الْهَویٰ بِوَثٰائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِی، فَکُنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِی، حَتّیٰ تَنْصُرَنِی وَتُبَصِّرَنِی، وَأَغْنِنِی بِفَضْلِکَ حَتّیٰ أَسْتَغْنِیَ بِکَ عَنْ طَلَبِی، أَنْتَ الَّذِی أَشْرَقْتَ الْأَنْوٰارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیٰائِکَ حَتّیٰ عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ، وَأَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیٰارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبّٰائِکَ حَتّیٰ لَمْ یُحِبُّوا سِوٰاکَ، وَلَمْ یَلْجَؤُوا إِلیٰ غَیْرِکَ، أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوٰالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبٰانَتْ لَهُمُ الْمَعٰالِمُ. مٰا ذٰا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟ وَمَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟ لَقَدْ خٰابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغیٰ عَنْکَ مُتَحَوِّلاً، کَیْفَ یُرْجیٰ سِوٰاکَ وَأَنْتَ مٰا قَطَعْتَ الْإِحْسٰانَ، وَکَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَأَنْتَ مٰا بَدَّلْتَ عٰادَةَ الاِمْتِنٰانِ، یٰا مَنْ أَذٰاقَ أَحِبّٰاءَهُ حَلاٰوَةَ الْمُؤٰانَسَةِ، فَقٰامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقِینَ، وَیٰا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِیٰاءَهُ مَلاٰبِسَ هَیْبَتِهِ، فَقٰامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرِینَ. أَنْتَ الذّٰاکِرُ قَبْلَ الذّٰاکِرِینَ، وَأَنْتَ الْبٰادِی بِالْإِحْسٰانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعٰابِدِینَ، وَأَنْتَ الْجَوٰادُ بِالْعَطٰاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّٰالِبِینَ، وَأَنْتَ الْوَهّٰابُ ثُمَّ لِمٰا وَهَبْتَ لَنٰا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِینَ. إِلٰهِی اطْلُبْنِی بِرَحْمَتِکَ حَتّیٰ أَصِلَ إِلَیْکَ، وَاجْذِبْنِی بِمَنِّکَ حَتّیٰ أُقْبِلَ عَلَیْکَ. إِلٰهِی إِنَّ رَجٰائِی لاٰ یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَإِنْ عَصَیْتُکَ، کَمٰا أَنَّ خَوْفِی لاٰ یُزایِلُنِی وَإِنْ أَطَعْتُکَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِی الْعَوٰالِمُ إِلَیْکَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِی عِلْمِی بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ. إِلٰهِی کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ أَمَلِی، أَمْ کَیْفَ أُهٰانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلِی، إِلٰهِی کَیْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِی الذِّلَّةِ أَرْکَزْتَنِی، أَمْ کَیْفَ لاٰ أَسْتَعِزُّ وَإِلَیْکَ نَسَبْتَنِی، إِلٰهِی کَیْفَ لاٰ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی فِی‌الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِی، أَمْ‌کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِی، وَأَنْتَ الَّذِی لاٰ إِلٰهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ فَمٰا جَهِلَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، فَرَأَیْتُکَ ظٰاهِراً فِی کُلِّ شَیْءٍ، وَأَنْتَ الظّٰاهِرُ لِکُلِّ شَیْءٍ، یٰا مَنِ اسْتَویٰ بِرَحْمٰانِیَّتِهِ فَصٰارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِی ذٰاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثٰارَ بِالْآثٰارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیٰارَ بِمُحِیطٰاتِ أَفْلاٰکِ الْأَنْوٰارِ، یٰا مَنِ احْتَجَبَ فِی سُرٰادِقٰاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصٰارُ، یٰا مَنْ تَجَلّیٰ بِکَمٰالِ بَهٰائِهِ، فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاِسْتِوٰاءِ، کَیْفَ تَخْفیٰ وَأَنْتَ الظّٰاهِرُ، أَمْ کَیْفَ تَغِیبُ وَأَنْتَ الرَّقِیبُ الْحٰاضِرُ، إِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٍ، وَالْحَمْدُ للّٰهِِ وَحْدَهُ.
|إِلٰهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لِی، وَکَیْفَ أُضٰامُ وَأَنْتَ النّٰاصِرُ لِی، أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِیُّ بِی، هٰا أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَکَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمٰا هُوَ مَحٰالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حٰالِی وَهُوَ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقٰالِی، وَهُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمٰالِی وَهِیَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَیْکَ، أَمْ کَیْفَ لاٰ تُحْسِنُ أَحْوٰالِی وَبِکَ قٰامَتْ.
|خدایا چگونه مرا وا می‌گذاری در صورتی که کفایتم کردی و چگونه مورد ستم واقع گردم با اینکه تو یاور منی یا چگونه ناامید گردم در صورتی که تو نسبت به من مهربانی هم‌اکنون به درگاه تو توسل جویم بوسیلهٔ آن نیازی که به درگاهت دارم و چگونه توسل جویم بوسیلهٔ فقری که محال است پیرامون تو راه یابد یا چگونه از حال خویش به درگاهت شکوه کنم با اینکه حال من بر تو پنهان نیست چگونه با زبان (قال) ترجمهٔ حال خود کنم در صورتی که آنهم از پیش تو بُرُوز کرده به نزد خودت یا چگونه آرزوهایم به نومیدی گراید با اینکه به آستان تو وارد شده یا چگونه احوالم را نیکو نکنی با اینکه احوال من به تو قائم است
|إِلٰهِی مٰا أَلْطَفَکَ بِی مَعَ عَظِیمِ جَهْلِی! وَمٰا أَرْحَمَکَ بِی مَعَ قَبِیحِ فِعْلِی! إِلٰهِی مٰا أَقْرَبَکَ مِنِّی وَأَبْعَدَنِی عَنْکَ! وَمٰا أَرْأَفَکَ بِی فَمَا الَّذِی یَحْجُبُنِی عَنْکَ، إِلٰهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاٰفِ الْآثٰارِ، وَتَنَقُّلاٰتِ الْأَطْوٰارِ، أَنَّ مُرٰادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، حَتّیٰ لاٰ أَجْهَلَکَ فِی شَیْءٍ. إِلٰهِی کُلَّمٰا أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کَرَمُکَ، وَکُلَّمٰا آیَسَتْنِی أَوْصٰافِی أَطْمَعَتْنِي مِنَنُكَ.
|خدایا چه اندازه به من لطف داری با این نادانی عظیم من و چقدر به من مهر داری با این کردار زشت من خدایا چقدر تو به من نزدیکی و در مقابل چقدر من از تو دورم و با اینهمه که تو نسبت به من مهربانی پس آن چیست که مرا از تو محجوب دارد خدایا آن طوری که من از روی اختلاف آثار و تغییر و تحول اطوار بدست آورده‌ام مقصود تو از من آنست که خود را در هر چیزی (جداگانه) به من بشناسانی تا من در هیچ چیزی نسبت به تو جاهل نباشم. خدایا هر اندازه پستی من زبانم را لال می‌کند کرم تو آنرا گویا می‌کند و هر اندازه اوصاف من مرا مأیوس می‌کند نعمت‌های تو به طمعم اندازد
|إِلٰهِي مَنْ كٰانَتْ مَحٰاسِنُهُ مَسٰاوِيَ فَكَيْفَ لاٰ تَكُونُ مَسٰاوِيهِ مَسٰاوِيَ، وَمَنْ كٰانَتْ حَقٰائِقُهُ دَعٰاوِيَ، فَكَيْفَ لاٰتَكُونُ دَعٰاوِيهِ دَعٰاوِيَ، إِلٰهِي حُكْمُكَ النّٰافِذُ وَمَشِيَّتُكَ الْقٰاهِرَةُ لَمْ يَتْرُكٰا لِذِي‌مَقٰالٍ مَقٰالاً، وَلاٰ لِذِي حٰالٍ حٰالاً. إِلٰهِي كَمْ مِنْ طٰاعَةٍ بَنَيْتُهٰا، وَحالَةٍ شَيَّدْتُهٰا، هَدَمَ اعْتِمٰادِي عَلَيْهٰا عَدْلُكَ، بَلْ أَقٰالَنِي مِنْهٰا فَضْلُكَ. إِلٰهِي إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي وَإِنْ لَمْ تَدُمِ الطّٰاعَةُ مِنِّي فِعْلاً جَزْماً فَقَدْ دٰامَتْ مَحَبَّةً وَعَزْماً.
|خدایا آنکس که کارهای خوبش کار بد باشد پس چگونه کار بدش بد نباشد و آنکس که حقیقت‌گویی‌هایش ادعایی بیش نباشد پس چگونه ادعاهایش ادعا نباشد خدایا فرمان نافذت و مشیت قاهرت برای هیچ گوینده‌ای فرصت گفتار نگذارد و برای هیچ صاحب حالی حس‌وحال به جای ننهد خدایا چه بسیار طاعتی که (پیش‌خود) پایه‌گذاری کردم و چه بسیار حالتی که بنیادش کردم ولی (یاد) عدل تو اعتمادی را که بر آنها داشتم یکسره فرو ریخت بلکه فضل تو نیز اعتمادم را بهم زد خدایا تو می‌دانی که اگر چه طاعت تو در من بصورت کاری مثبت ادامه ندارد ولی دوستی و تصمیم بر انجام آن در من ادامه دارد
|إِلٰهِي كَيْفَ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ الْقٰاهِرُ، وَ كَيْفَ لاٰ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ الْآمِرُ، إِلٰهِي تَرَدُّدِي الْآثٰارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزٰارِ، فَاجْمَعْنِي عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِي إِلَيْكَ، كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِمٰا هُوَ فِي وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ، أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مٰا لَيْسَ لَكَ حَتّىٰ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَلَكَ، مَتيٰغِبْتَ حَتّيٰتَحْتٰاجَإِلىٰ دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ، وَمَتىٰ بَعُدْتَ حَتّىٰ تَكُونَ الْآثٰارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ، عَمِيَتْ عَيْنٌ لاٰ تَرٰاكَ عَلَيْهٰا رَقِيباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً. إِلٰهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثٰارِ، فَأَرْجِعْنِی إِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الْأَنْوٰارِ، وَهِدٰایَةِ الاِسْتِبْصٰارِ، حَتّیٰ أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْهٰا کَمٰا دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْهٰا، مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْهٰا، وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الاِعْتِمٰادِ عَلَیْهٰا، إِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
| خدایا چگونه تصمیم گیرم در صورتی که تحت قهر توأم و چگونه تصمیم نگیرم با اینکه تو دستورم دهی خدایا تفکر (یا گردش) من در آثار تو راه مرا به دیدارت دور سازد پس کردار مرا با خودت بوسیلهٔ خدمتی که مرا به تو برساند چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزی که خود آن موجود در هستیش نیازمند به تو است و آیا اساساً برای ما سوای تو ظهوری هست که در تو نباشد تا آن وسیلهٔ ظهور تو گردد تو کِی پنهان شده‌ای تا محتاج بدلیلی باشد که به تو راهنمائی کند و چه وقت دور مانده‌ای تا آثار تو ما را به تو واصل گرداند کور است آن چشمی که تو را نبیند که مراقب او هستی و زیان‌کار باد سودای آن بنده که از محبت خویش به او بهره‌ای ندادی خدایا فرمان دادی که به آثار تو رجوع کنم پس بازم گردان بسوی خود (پس از مراجعه به آثار) به پوششی از انوار و راهنمایی و از بینش‌جوئی تا بازگردم بسویت پس از دیدن آثار هم چنان‌که آمدم بسویت از آنها که نهادم از نظر به آنها مصون مانده و همتم را از اعتماد بدانها برداشته باشم که براستی تو بر هر چیز توانائی
|إِلٰهِی هٰذٰا ذُلِّی ظٰاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَهٰذٰا حٰالِی لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْکَ، مِنْکَ أَطْلُبُ الْوُصُولَ إِلَیْکَ، وَبِکَ أَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ، فَاهْدِنِی بِنُورِکَ إِلَیْکَ، وَأَقِمْنِی بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ. إِلٰهِی عَلِّمْنِی مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَصُنِّی بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ. إِلٰهِی حَقِّقْنِی بِحَقٰائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ، وَاسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. إِلٰهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی، وَبِاخْتِیٰارِکَ عَنِ اخْتِیٰارِی، وَأَوْقِفْنِی عَلیٰ مَرٰاکِزِ اضْطِرٰارِی.
|خدایا این خواری من است که پیش رویت عیان و آشکار است و این حال (تباه) من است که بر تو پوشیده نیست از تو خواهم که مرا به خود برسانی و بوسیلهٔ ذات تو بر تو دلیل می‌جویم پس به نور خود مرا بر ذاتت راهنمائی فرما و به یادآر مرا با بندگی صادقانه در پیش رویت خدایا بیاموز به من از دانش مخزونت و محفوظم دار به پردهٔ مصونت خدایا مرا به حقائق نزدیکان درگاهت بیارای و به راه اهل جذبه و شوقت ببر خدایا بی‌نیاز کن مرا به تدبیر خودت درباره‌ام از تدبیر خودم و به اختیار خودت از اختیار خودم و بر جاهای بیچارگی و درماندگی‌ام مرا واقف گردان
| إِلٰهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی، وَطَهِّرْنِی مِنْ شَکِّی وَشِرْکِی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی، بِکَ أَنْتَصِرُ فَانْصُرْنِی، وَعَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فَلاٰ تَکِلْنِی، وَإِیّٰاکَ أَسْأَلُ فَلاٰ تُخَیِّبْنِی، وَفِی فَضْلِکَ أَرْغَبُ فَلاٰ تَحْرِمْنِی، وَبِجَنٰابِکَ أَنْتَسِبُ فَلاٰ تُبْعِدْنِی، وَبِبٰابِکَ أَقِفُ فَلاٰ تَطْرُدْنِی. إِلٰهِی تَقَدَّسَ رِضٰاکَ أَنْ تَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ، فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی، إِلٰهِی أَنْتَ الْغَنِیُّ بِذٰاتِکَ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ، فَکَیْفَ لاٰ تَکُونُ غَنِیّاً عَنِّی،
|خدایا مرا از خواری نفسم نجات ده و پاکم کن از شک و شرک خودم پیش از آنکه داخل گورم گردم به تو یاری جویم پس تو هم یاریم کن و بر تو توکل کنم پس مرا وامگذار و از تو درخواست کنم پس ناامیدم مگردان و در فضل تو رغبت کرده‌ام پس محرومم مفرما و به حضرت تو خود را بسته‌ام پس دورم مکن و به درگاه تو ایستاده‌ام پس طردم مکن خدایا مبرّا است خوشنودی تو از اینکه علت و سببی از جانب تو داشته باشد پس چگونه ممکن است من سبب آن گردم خدایا تو به ذات خود بی‌نیازی از اینکه سودی از جانب خودت به تو برسد پس چگونه از من بی‌نیاز نباشی
|إِلٰهِی إِنَّ الْقَضٰاءَ وَالْقَدَرَ یُمَنِّینِی، وَإِنَّ الْهَویٰ بِوَثٰائِقِ الشَّهْوَةِ أَسَرَنِی، فَکُنْ أَنْتَ النَّصِیرَ لِی، حَتّیٰ تَنْصُرَنِی وَتُبَصِّرَنِی، وَأَغْنِنِی بِفَضْلِکَ حَتّیٰ أَسْتَغْنِیَ بِکَ عَنْ طَلَبِی، أَنْتَ الَّذِی أَشْرَقْتَ الْأَنْوٰارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیٰائِکَ حَتّیٰ عَرَفُوکَ وَوَحَّدُوکَ، وَأَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیٰارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبّٰائِکَ حَتّیٰ لَمْ یُحِبُّوا سِوٰاکَ، وَلَمْ یَلْجَؤُوا إِلیٰ غَیْرِکَ، أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوٰالِمُ، وَأَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبٰانَتْ لَهُمُ الْمَعٰالِمُ.
|خدایا براستی قضا و قدر مرا آرزومند می‌کنند و از آن سو هوای نفس مرا به بندهای شهوت اسیر کرده پس تو یاور من باش تا پیروزم کنی و بینایم کنی و بوسیلهٔ فضل خویش بی‌نیازم گردانی تا بوسیلهٔ تو از طلب کردن بی‌نیاز شوم توئی که تاباندی انوار (معرفت) را در دل اولیائت تا اینکه تو را شناختند و یگانه‌ات دانستند و توئی که اغیار و بیگانگان را از دل دوستانت براندی تا اینکه کسی را جز تو دوست نداشته و به غیر تو پناهنده و ملتجی نشوند و توئی مونس ایشان در آنجا که عوالم وجود آنها را به وحشت اندازد و توئی که راهنمائیشان کنی آنگاه که نشانه‌ها برایشان آشکار گردد
|مٰا ذٰا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟ وَمَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟ لَقَدْ خٰابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغیٰ عَنْکَ مُتَحَوِّلاً، کَیْفَ یُرْجیٰ سِوٰاکَ وَأَنْتَ مٰا قَطَعْتَ الْإِحْسٰانَ، وَکَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَأَنْتَ مٰا بَدَّلْتَ عٰادَةَ الاِمْتِنٰانِ، یٰا مَنْ أَذٰاقَ أَحِبّٰاءَهُ حَلاٰوَةَ الْمُؤٰانَسَةِ، فَقٰامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقِینَ، وَیٰا مَنْ أَلْبَسَ أَوْلِیٰاءَهُ مَلاٰبِسَ هَیْبَتِهِ، فَقٰامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرِینَ. أَنْتَ الذّٰاکِرُ قَبْلَ الذّٰاکِرِینَ، وَأَنْتَ الْبٰادِی بِالْإِحْسٰانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعٰابِدِینَ، وَأَنْتَ الْجَوٰادُ بِالْعَطٰاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّٰالِبِینَ، وَأَنْتَ الْوَهّٰابُ ثُمَّ لِمٰا وَهَبْتَ لَنٰا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِینَ.
|چه دارد آنکس که تو را گم کرده؟ و چه ندارد آنکس که تو را یافته است براستی محروم است آنکس که بجای تو بدیگری راضی شود و بطور حتم زیانکار است کسی‌که از تو به دیگری روی کند چسان می‌شود بغیر تو امیدوار بود در صورتی‌که تو احسانت را قطع نکردی و چگونه از غیر تو می‌توان طلب کرد با اینکه تو تغییر نداده‌ای شیوهٔ عطابخشیت را ای خدائی که به دوستانت شیرینی همدمی خود را چشاندی و آنها در برابرت به چاپلوسی برخاستند و ای خدائی که پوشاندی بر اولیاء خودت خلعتهای هیبت خود را پس آنها در برابرت به آمرزش خواهی بپا خواستند توئی که یاد کنی پیش از آنکه یاد کنندگان یادت کنند و توئی آغازندهٔ به احسان قبل از آنکه پرستش‌کنندگان بسویت توجه کنند و توئی بخشندهٔ عطا پیش از آنکه خواهندگان از تو خواهند و توئی پر بخشش و سپس همان را که به ما بخشیده‌ای از ما به قرض می‌خواهی
|إِلٰهِی اطْلُبْنِی بِرَحْمَتِکَ حَتّیٰ أَصِلَ إِلَیْکَ، وَاجْذِبْنِی بِمَنِّکَ حَتّیٰ أُقْبِلَ عَلَیْکَ. إِلٰهِی إِنَّ رَجٰائِی لاٰ یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَإِنْ عَصَیْتُکَ، کَمٰا أَنَّ خَوْفِی لاٰ یُزایِلُنِی وَإِنْ أَطَعْتُکَ، فَقَدْ دَفَعَتْنِی الْعَوٰالِمُ إِلَیْکَ، وَقَدْ أَوْقَعَنِی عِلْمِی بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ. إِلٰهِی کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ أَمَلِی، أَمْ کَیْفَ أُهٰانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلِی، إِلٰهِی کَیْفَ أَسْتَعِزُّ وَفِی الذِّلَّةِ أَرْکَزْتَنِی، أَمْ کَیْفَ لاٰ أَسْتَعِزُّ وَإِلَیْکَ نَسَبْتَنِی، إِلٰهِی کَیْفَ لاٰ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی فِی‌الْفُقَراءِ أَقَمْتَنِی، أَمْ‌کَیْفَ أَفْتَقِرُ وَأَنْتَ الَّذِی بِجُودِکَ أَغْنَیْتَنِی،
|خدایا مرا بوسیلهٔ رحمتت بطلب تا من به نعمت وصالت نائل‌گردم و بوسیلهٔ نعمتت مرا جذب‌کن تا به تو رو کنم خدایا براستی امید من از تو قطع نگردد و اگرچه نافرمانیت کنم چنان‌که ترسم و از تو زائل نشود و گرچه فرمانت برم همانا جهانیان مرا بسوی تو رانده‌اند و آن علمی که به کرم تو دارم مرا به درگاه تو آورده خدایا چگونه نومید شوم و تو آرزوی منی و چگونه پست و خوار شوم با اینکه اعتمادم بر تو است خدایا چگونه عزت جویم با اینکه در خواری جایم دادی و چگونه عزت نجویم با اینکه به خود مُنْتَسبَم کردی خدایا چگونه نیازمند نباشم با اینکه تو در نیازمندانم جای دادی یا چگونه نیازمند باشم و توئی که به جود و بخششت بی‌نیازم کردی
|وَأَنْتَ الَّذِی لاٰ إِلٰهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ فَمٰا جَهِلَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الَّذِی تَعَرَّفْتَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ، فَرَأَیْتُکَ ظٰاهِراً فِی کُلِّ شَیْءٍ، وَأَنْتَ الظّٰاهِرُ لِکُلِّ شَیْءٍ، یٰا مَنِ اسْتَویٰ بِرَحْمٰانِیَّتِهِ فَصٰارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِی ذٰاتِهِ، مَحَقْتَ الْآثٰارَ بِالْآثٰارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیٰارَ بِمُحِیطٰاتِ أَفْلاٰکِ الْأَنْوٰارِ، یٰا مَنِ احْتَجَبَ فِی سُرٰادِقٰاتِ عَرْشِهِ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصٰارُ، یٰا مَنْ تَجَلّیٰ بِکَمٰالِ بَهٰائِهِ، فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ مِنَ الاِسْتِوٰاءِ، کَیْفَ تَخْفیٰ وَأَنْتَ الظّٰاهِرُ، أَمْ کَیْفَ تَغِیبُ وَأَنْتَ الرَّقِیبُ الْحٰاضِرُ، إِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٍ، وَالْحَمْدُ للّٰهِ وَحْدَهُ.
|و توئی که معبودی جز تو نیست شناساندی خود را به هر چیز و هیچ چیزی نیست که تو را نشناسد و توئی که شناساندی خود را به من در هر چیز و من تو را آشکار در هر چیز دیدم و توئی آشکار بر هر چیز ای که بوسیلهٔ مقام رحمانیت خود (بر همه چیز) احاطه کردی و عرش در ذاتش پنهان شد توئی که آثار را به آثار نابود کردی و اغیار را به احاطه‌کننده‌های افلاک انوار محو کردی ای که در سراپرده‌های عرشش محتجب شد از اینکه دیده‌ها او را درک کنند ای که تجلی کردی به کمال زیبائی و نورانیت و پابرجا شد عظمتش از استواری چگونه پنهان شوی با اینکه تو آشکاری یا چگونه غایب شوی که تو نگهبان و حاضری براستی تو بر هر چیز توانائی و ستایش تنها مخصوص خدا است.
}}
}}
== جستارهای وابسته ==
* [[دعای عرفه امام سجاد (متن دعا)]]
* [[دعاهای روز عرفه]]
* [[دعاهای شب عرفه]]


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۵۷

این مقاله متن دعای عرفه است. درباره این دعا، دعای عرفه را ببینید.

دعای امام حسین(ع) در روز عرفه، دعایی که برخی حاجیان هنگام وقوف در عرفات آن را می‌خوانند و خواندن آن در روز عرفه (نهم ذی‌الحجه) مستحب دانسته شده است. بر اساس منابع روایی، این دعا را امام حسین(ع) در صحرای عرفات و در روز عرفه خوانده است.

الگو:نقل قول دوقلو
به گفته سید ابن طاووس عالم شیعه قرن هفتم قمری در کتاب اقبال الاعمال، امام حسین(ع) دعا را اینگونه ادامه داد: الگو:نقل قول دوقلو

جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

الگو:منابع الگو:برگرفتگی