۵٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref> <ref>' به '</ref><ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اشتباه نشود|اشراف حسنی}} | |||
'''اشراف حسینی''' (از حدود ۳۸۱-اواخر سده ۱۱ق)، [[امرای مدینه|امیران مدینه]] از نسل [[امام حسین(ع)]]، از نیمه دوم سده چهارم قمری تا پایان سده یازدهم قمری هستند. اشراف حسینی به صورت نیمهمستقل و زیر نفوذ دیگر حکومتها مانند فاطمیان، [[بنیعباس|عباسیان]]، [[ایوبیان]]، ممالیک و [[دولت عثمانی|عثمانی]] بودند. | '''اشراف حسینی''' (از حدود ۳۸۱-اواخر سده ۱۱ق)، [[امرای مدینه|امیران مدینه]] از نسل [[امام حسین(ع)]]، از نیمه دوم سده چهارم قمری تا پایان سده یازدهم قمری هستند. اشراف حسینی به صورت نیمهمستقل و زیر نفوذ دیگر حکومتها مانند فاطمیان، [[بنیعباس|عباسیان]]، [[ایوبیان]]، ممالیک و [[دولت عثمانی|عثمانی]] بودند. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۹: | ||
با روی کار آمدن [[ایوبیان]] (حک: ۵۶۷–۶۴۸ق)، صلاح الدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و نفوذ در حرمین، توانست با دادن امتیازاتی به اشراف حاکم بر مکه و مدینه، آنان را قانع کند تا برای خلفای عباسی خطبه بخوانند.<ref>. شفاء الغرام، ج2، ص364؛ تاریخ مکه، ص280.</ref> در فتح انطاکیه در سال ۵۸۴ق. امیر مدینه قاسم بن مهنا نیز حضور داشت.<ref>. تاریخ المدینه، ص215؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص368؛ ج4، ص140؛ المنهل، ج4، ص191.</ref> صلاح الدین به قاسم بن مهنا بسیار احترام مینهاد و او را سمت راست خود مینشانید و در غزواتش وی را همراه میبرد.<ref>. الکامل، ج12، ص20؛ تاریخ المدینه، ص215؛ المغانم المطابه، ج3، ص1266-1267.</ref> | با روی کار آمدن [[ایوبیان]] (حک: ۵۶۷–۶۴۸ق)، صلاح الدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و نفوذ در حرمین، توانست با دادن امتیازاتی به اشراف حاکم بر مکه و مدینه، آنان را قانع کند تا برای خلفای عباسی خطبه بخوانند.<ref>. شفاء الغرام، ج2، ص364؛ تاریخ مکه، ص280.</ref> در فتح انطاکیه در سال ۵۸۴ق. امیر مدینه قاسم بن مهنا نیز حضور داشت.<ref>. تاریخ المدینه، ص215؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص368؛ ج4، ص140؛ المنهل، ج4، ص191.</ref> صلاح الدین به قاسم بن مهنا بسیار احترام مینهاد و او را سمت راست خود مینشانید و در غزواتش وی را همراه میبرد.<ref>. الکامل، ج12، ص20؛ تاریخ المدینه، ص215؛ المغانم المطابه، ج3، ص1266-1267.</ref> | ||
حذف جمله «حی علی خیر العمل» که از اذان که نماد [[تشیع]] بود، حمایت از حاجیان و برداشتن مالیات از آنها، گماشتن خادمانی از خواجگان<ref group="یادداشت">اغاوات.</ref> برای اداره [[مسجد النبی(ص)|مسجد نبوی(ع)]] با مسئولیت شیخ حرم،<ref>. مرآة الحرمین، ص518.</ref> و کمک صلاح الدین به اشراف<ref>. التحفة اللطیفه، ج2، ص378.</ref> از جمله اقدامات صلاحالدین در مدینه بود. | |||
===ممالیک=== | ===ممالیک=== | ||
در دوره ممالکی، سلطان مملوکی گاه در درگیری میان شرفا و انتصاب شرفای مدینه دخالت مستقیم داشت.<ref>. السلوک، ج2، ص43.</ref><ref>. نهایة الارب، ج3، ص146-147؛ السلوک، ج2، ص44.</ref> و مامورانی برای جمعآوری خراج مدینه از مصر ارسال میشد.<ref>. نهایة الارب، ج3، ص149.</ref> همچنین در دورههایی امام جمعه و قاضی مکه از مصر تعیین میشد و برخی از سلاطین مملوکی با شیعیان و شعائر مذهبی آنها به ستیز برمیخاستند.<ref>. تاریخ المدینه، ص192، 199، 2۰2، 2۰5.</ref> | در دوره ممالکی، سلطان مملوکی گاه در درگیری میان شرفا و انتصاب شرفای مدینه دخالت مستقیم داشت.<ref>. السلوک، ج2، ص43.</ref><ref>. نهایة الارب، ج3، ص146-147؛ السلوک، ج2، ص44.</ref> و مامورانی برای جمعآوری خراج مدینه از مصر ارسال میشد.<ref>. نهایة الارب، ج3، ص149.</ref> همچنین در دورههایی امام جمعه و قاضی مکه از مصر تعیین میشد و برخی از سلاطین مملوکی با شیعیان و شعائر مذهبی آنها به ستیز برمیخاستند.<ref>. تاریخ المدینه، ص192، 199، 2۰2، 2۰5.</ref><ref>. التحفة اللطیفه، ج1، ص28.</ref> از همین زمان بود که قضاوت از شیعیان گرفته شد و در اختیار اهل سنت قرار گرفت.<ref>. تاریخ المدینه، ص2۰6-2۰7.</ref> نیز ممالیک از سال ۸۴۲ق. از ورود جنازههای شیعه به درون حرم پیشگیری کردند و تنها ورود جنازههای اشراف و اهل سنت را مجاز دانستند. این رسم تا زمان سمهودی پابرجا بود.<ref>. وفاء الوفاء، ج2، ص103-104.</ref> | ||
بدین ترتیب، سلطه آنان بر مدینه اوج یافت. حکمرانان مملوکی همانند قایتبای، هنگام سفر به مدینه، با انجام دادن کارهای عمرانی، یاریهای فراوان به اشراف حسینی مینمودند.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص311.</ref> نیز اشراف از یاری آنان در [[مسجدالنبی(ص)]] و مدینه برخوردار میشدند.<ref>. نک: التاریخ الشامل، ج2، ص311.</ref> | بدین ترتیب، سلطه آنان بر مدینه اوج یافت. حکمرانان مملوکی همانند قایتبای، هنگام سفر به مدینه، با انجام دادن کارهای عمرانی، یاریهای فراوان به اشراف حسینی مینمودند.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص311.</ref> نیز اشراف از یاری آنان در [[مسجدالنبی(ص)]] و مدینه برخوردار میشدند.<ref>. نک: التاریخ الشامل، ج2، ص311.</ref> | ||
===عثمانی=== | ===عثمانی=== | ||
در دوران عثمانی، در کنار قدرت اشراف، شیخ الحرم نیز مقامی رسمی بود که بهگونه مستقیم از سوی استانبول نصب میشد و نفوذ زیادی داشت.<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص260.</ref> <ref>. اشراف مکه، ص87-88.</ref>حکمرانی اشراف مدینه از هنگام نفوذ عثمانی در این شهر رو به ضعف نهاد و استقلال سیاسی خود را از دست داد و تابع امارت مکه شد و نام حکمران مدینه پس از سلطان عثمانی و حکمران مکه در مرتبه سوم قرار گرفت. افزون بر آن، گاه حکمران مکه بستگان خود را به عنوان نایب به مدینه میفرستاد که دارای اختیارات بود و امیر اسمی، از اشراف حسینی نیز در معرض برکناری قرار داشت.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص333-334.</ref> حکمرانی آنان در اواخر سده یازدهم قمری با درگذشت واپسین حکمران حسینی، «حسن بن زبیری»، و افزوده شدن اداره مدینه به حکومت مکه به پایان رسید.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص334.</ref> و تنها به صورت منصبی تشریفاتی باقی ماند.<ref>. نک: تحفة المحبین، ص56.</ref> | در دوران عثمانی، در کنار قدرت اشراف، شیخ الحرم نیز مقامی رسمی بود که بهگونه مستقیم از سوی استانبول نصب میشد و نفوذ زیادی داشت.<ref>. مرآة الحرمین، ج1، ص260.</ref><ref>. اشراف مکه، ص87-88.</ref>حکمرانی اشراف مدینه از هنگام نفوذ عثمانی در این شهر رو به ضعف نهاد و استقلال سیاسی خود را از دست داد و تابع امارت مکه شد و نام حکمران مدینه پس از سلطان عثمانی و حکمران مکه در مرتبه سوم قرار گرفت. افزون بر آن، گاه حکمران مکه بستگان خود را به عنوان نایب به مدینه میفرستاد که دارای اختیارات بود و امیر اسمی، از اشراف حسینی نیز در معرض برکناری قرار داشت.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص333-334.</ref> حکمرانی آنان در اواخر سده یازدهم قمری با درگذشت واپسین حکمران حسینی، «حسن بن زبیری»، و افزوده شدن اداره مدینه به حکومت مکه به پایان رسید.<ref>. التاریخ الشامل، ج2، ص334.</ref> و تنها به صورت منصبی تشریفاتی باقی ماند.<ref>. نک: تحفة المحبین، ص56.</ref> | ||
==رفت و آمد اشراف حسینی به ایران== | ==رفت و آمد اشراف حسینی به ایران== | ||
در عصر صفوی تعدادی از اشراف حسینی به ایران مهاجرت کرده یا به طور موقت در ایران سکونت یافتند. شیعه امامی بودن سادات حسینی، در مهاجرت آنان به ایران و هند مؤثر بود. حسن بن نورالدین از دانشوران اشراف، در ایران نزد شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی، و خود شیخ بهایی و گروهی دیگر در قزوین و شهرهای دیگر دانش آموخت. سید ضامن بن شدقم، مؤلف کتاب تحفة الازهار، سالهای پیاپی به ایران آمد و رفت داشت و یکی از همسرانش اصفهانی بود.<ref>. تحفة الازهار، ج1، ص45-48.</ref> هدف اشراف از آمدن به ایران، [[زیارت امام رضا(ع)]]، آموختن دانش و بهرهمندی از مواهب مادی از جانب شاه یا دیگران بود. | در عصر صفوی تعدادی از اشراف حسینی به ایران مهاجرت کرده یا به طور موقت در ایران سکونت یافتند. شیعه امامی بودن سادات حسینی، در مهاجرت آنان به ایران و هند مؤثر بود. حسن بن نورالدین از دانشوران اشراف، در ایران نزد شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی، و خود شیخ بهایی و گروهی دیگر در قزوین و شهرهای دیگر دانش آموخت. سید ضامن بن شدقم، مؤلف کتاب تحفة الازهار، سالهای پیاپی به ایران آمد و رفت داشت و یکی از همسرانش اصفهانی بود.<ref>. تحفة الازهار، ج1، ص45-48.</ref> هدف اشراف از آمدن به ایران، [[زیارت امام رضا(ع)]]، آموختن دانش و بهرهمندی از مواهب مادی از جانب شاه یا دیگران بود. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۵: | ||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== | ||
با عنایت به اهمیت اشراف، تک نگاشتههایی درباره آنان در دست است؛ مانند «النخبة الثمینة فی نسب اشراف المدینه» از سید علی بن علی نقیب شدقمی | با عنایت به اهمیت اشراف، تک نگاشتههایی درباره آنان در دست است؛ مانند | ||
* «النخبة الثمینة فی نسب اشراف المدینه» از سید علی بن علی نقیب شدقمی | |||
* تحفة الریاض فی انساب الاشراف المدینه از سید ضامن بن شدقم حسینی. | |||
==مدفن== | ==مدفن== |
ویرایش