تحلل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تحلل''' بيرون آمدن از احرام را گویند؛ پس از آن چيزهايي كه در اثر احرام حرام شده بود حلال مي‌شود.  
{{احکام احرام عمودی}}
'''تحلل''' بيرون آمدن از [[احرام]] را گویند؛ پس ‌از تحلل کارهایی كه در اثر احرام بر مُحرِم حرام شده بود، حلال می‌شود. تحلل در [[حج عمره]] داراي اسبابي است و احكام آن در [[حج]] و [[عمره]] متفاوت است. نظرات [[شيعه]] و [[سني]] در مورد تحلل و نحوه واقع‌شدن آن باهم متفاوت است.


تحلل در حج عمره داراي اسبابي است و احكام آن در حج و عمره و ... متفاوت است. نظرات شيعه و سني در مورد تحلل و نحوه واقع شدن آن باهم متفاوت است. همچنين در بين علماي هر كدام از آنها نيز اختلاف وجود دارد. 
==معناي تحلل==
تحلل به معناي بیرون آمدن از [[احرام]] و جواز ارتکاب [[محرمات احرام]] است.


==معناي تحلل==
«تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره<ref> العین، ج 3، ص 27، «حلل»؛ المحیط فی اللغه، ج 2، ص 314، حل؛ تاج العروس، ج 14، ص 159.</ref>و از میان رفتن ممنوعیت<ref> قاموس قرآن، ج 2، ص 167؛ التحقیق، ج 2، ص 272، حل.</ref>است. ریشه آن نیز به معنای جایز بودن است.<ref> معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 21؛ لسان العرب، ج 11، ص 167؛ مجمع البحرین، ج 5، ص 354، حل.</ref>
تحلل به معناي بیرون آمدن از ا[[حرام]] و جواز ارتکاب [[محرمات احرام]] است.
 
در اصطلاح فقهی، تحلل به معنای بیرون آمدن از احرام و حلال شدن کارهایی است که به سبب احرام بر احرام‌گزار حرام شده است.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 46.</ref>از اصطلاحات هم‌معنا با آن، «[[احلال]]»<ref> المهذب، ج 1، ص 214-215؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 115-116.</ref>و از واژه‌های مرتبط با آن، «[[حلّ]]»<ref> الوسیله، ص 164-165، 168؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 96.</ref>است.


«تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره<ref> العین، ج3، ص27، «حلل»؛ المحیط فی اللغه، ج2، ص314، «حل؛ تاج العروس، ج14، ص159.</ref>و از میان رفتن ممنوعیت<ref> قاموس قرآن، ج2، ص167؛ التحقیق، ج2، ص272، «حل. .</ref>است. ریشه آن نیز به معنای جایز بودن است.<ref> معجم مقاییس اللغه، ج2، ص21؛ لسان العرب، ج11، ص167؛ مجمع البحرین، ج5، ص354، «حل. .</ref>در اصطلاح فقهی، تحلل به معنای بیرون آمدن از احرام و حلال شدن کارهایی است که به سبب احرام بر احرام‌گزار حرام شده است.<ref> بدائع الصنائع، ج2، ص177؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص46.</ref>از اصطلاحات هم‌معنا با آن، «[[احلال]]»<ref> المهذب، ج1، ص214-215؛ بدائع الصنائع، ج2، ص159؛ جامع المقاصد، ج3، ص115-116.</ref>و از واژه‌های مرتبط با آن، «[[حلّ]]»<ref> الوسیله، ص164-165، 168؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص96.</ref>است.
اگر احرام‌گزار پس از احرام، کارهایی را که موجب تحلل می‌شود، انجام ندهد، محرمات احرام همچنان بر او حرام خواهد بود و وی بر احرام خود باقی می‌ماند.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ المجموع، ج 8، ص 205؛ کشاف القناع، ج 2، ص 588.</ref>


اهمیت تحلل از آن رو است که اگر احرام‌گزار پس از احرام، کارهایی را که موجب تحلل می‌شود، انجام ندهد، محرمات احرام همچنان بر او حرام خواهد بود و وی بر احرام خود باقی می‌ماند.<ref> بدائع الصنائع، ج2، ص177؛ المجموع، ج8، ص205؛ کشاف القناع، ج2، ص588.</ref>آیه (وَ اِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا) (مائده/5، 2) به مسئله تحلل اشاره دارد. برخی مفسّران «قضاء تفث» را در (آیه 29 حج/22) کنایه از تحلل دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج7، ص131؛ التفسیر الوسیط، ج2ص1642؛ المیزان، ج14، ص371.</ref> (← تفث)
آیه (وَ اِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا) (مائده/5، 2) به مسئله تحلل اشاره دارد. برخی مفسّران «قضاء [[تفث]]» را در (آیه 29 حج/22) کنایه از تحلل دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج 7، ص 131؛ التفسیر الوسیط، ج 2 ص 1642؛ المیزان، ج 14، ص 371.</ref>


==اسباب تحلل==
==اسباب تحلل==


سبب‌های تحلل در [[حج]] یا [[عمره]] عبارتند از: [[تقصیر]]،[[حلق]]، [[طواف]]، [[سعی]]، [[طواف نساء]]، [[قربانی کردن]]، و اشتراط تحلل. (← ادامه مقاله)
سبب‌های تحلل در حج یا عمره عبارت‌اند از: [[تقصیر]]، [[حلق]]، [[طواف]]، [[سعی]]، [[طواف نساء]]، [[قربانی کردن]] و اشتراط تحلل.


==احکام تحلل==
==احکام تحلل==
خط ۲۰: خط ۲۳:
===تحلل در احرام عمره===
===تحلل در احرام عمره===


در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث<ref> الکافی، کلینی، ج4، ص438-439؛ التهذیب، ج5، ص157.</ref>احلال در [[عمره تمتع]] با تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن پس از انجام دادن سعی، صورت می‌گیرد.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص363؛ الروضة البهیه، ج1، ص189-190؛ مدارک الاحکام، ج8، ص461.</ref>شماری از فقیهان به رغم آن‌که حلق (تراشیدن سر) را در عمره تمتع جایز ندانسته‌اند، آن را از آن رو که متضمّن تقصیر نیز هست، موجب تحلل دانسته‌اند.<ref> ریاض المسائل، ج7، ص186.</ref>اما فقیهان دیگر با ردّ این استدلال، تحلل از احرام عمره تمتع را با حلق نپذیرفته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج20، ص453؛ المعتمد، ج5، ص105-106.</ref>در باور مشهور فقیهان امامی، با حصول تحلل در عمره تمتع، همه محرمات احرام جز [[صید حرمی]](صیدی که حرمت آن برآمده از حضور در حرم مکه است) بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص363؛ غنیة النزوع، ص179؛ منتهی المطلب، ج10، ص433.</ref>شماری از فقیهان به پشتوانه دو حدیث<ref> وسائل الشیعه، ج13، ص505.</ref>که مورد توجه و التزام مشهور قرار نگرفته است، <ref> موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص167.</ref> حلق را نیز حرام دانسته‌اند.<ref> الروضة البهیه، ج1، ص190؛ انوار الفقاهه، ص153؛ موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص167.</ref>
در باور مشهور فقیهان امامی، احلال در [[عمره تمتع]] با تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن پس‌ازانجام دادن سعی، صورت می‌گیرد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 189-190؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 461.</ref> شماری از فقیهان به‌رغم آن‌که حلق (تراشیدن سر) را در عمره تمتع جایز ندانسته‌اند، آن را ازآن‌رو که متضمّن تقصیر نیز هست، موجب تحلل دانسته‌اند.<ref> ریاض المسائل، ج 7، ص 186.</ref>اما فقیهان دیگر با ردّ این استدلال، تحلل از احرام عمره تمتع را با حلق نپذیرفته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج 20، ص 453؛ المعتمد، ج 5، ص 105-106.</ref>


در باور مشهور فقیهان امامی، با حصول تحلل در عمره تمتع، همه محرمات احرام جز [[صید حرمی]] (صیدی که حرمت آن برآمده از حضور در حرم مکه است) بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ غنیة النزوع، ص 179؛ منتهی المطلب، ج 10، ص 433.</ref>شماری از فقیهان به پشتوانه دو حدیث<ref> وسائل الشیعه، ج 13، ص 505.</ref>که مورد توجه و التزام مشهور قرار نگرفته است، <ref> موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.</ref> حلق را نیز حرام دانسته‌اند.<ref> الروضة البهیه، ج 1، ص 190؛ انوار الفقاهه، ص 153؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.</ref>


به باور فقیهان اهل سنت، <ref> المغنی، ج3، ص409؛ المجموع، ج8، ص195؛ البحر الرائق، ج2، ص636.</ref> اگر حج‌گزار قربانی همراه نداشته باشد، تحلل در عمره تمتع به پشتوانه گزارش [[ابن عمر]]<ref> صحیح البخاری، ج2، ص181؛ صحیح مسلم، ج4، ص49؛ سنن ابی داود، ج5، ص151.</ref>با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد، هر چند تقصیر برحلق رجحان دارد.<ref> المغنی، ج3، ص410؛ کشاف القناع، ج2، ص568؛ الثمر الدانی، ص378.</ref>اگر احرام‌گزار با خود، قربانی آورده باشد، در باور فقیهان [[شافعی]]و [[مالکی]]، تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد.<ref> المجموع، ج7، ص180؛ الذخیره، ج3، ص363.</ref>حنفیان و حنبلیان بر آنند که در این صورت، تحلل از عمره جایز نیست وتحلل از عمره همراه با تحلل از حج صورت می‌گیرد.<ref> تحفة الفقهاء، ج1، ص411؛ بدائع الصنائع، ج2، ص149، 168؛ کشاف القناع، ج2، ص568.</ref>به اجماع فقیهان اهل سنت، پس از وقوع تحلل از عمره تمتع، همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> بدائع الصنائع، ج2، ص168؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص409؛ المجموع، ج7، ص180.</ref>


به باور فقیهان اهل سنت، <ref> المغنی، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 8، ص 195؛ البحر الرائق، ج 2، ص 636.</ref> اگر حج‌گزار قربانی همراه نداشته باشد، تحلل در عمره تمتع به پشتوانه گزارش [[ابن عمر]]<ref> صحیح البخاری، ج 2، ص 181؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن ابی داود، ج 5، ص 151.</ref>با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد، هرچند تقصیر بر حلق رجحان دارد.<ref> المغنی، ج 3، ص 410؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568؛ الثمر الدانی، ص 378.</ref>اگر احرام‌گزار با خود، قربانی آورده باشد، در باور فقیهان [[شافعی]] و [[مالکی]]، تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد.<ref> المجموع، ج 7، ص 180؛ الذخیره، ج 3، ص 363.</ref>حنفیان و حنبلیان بر آن‌اند که در این صورت، تحلل از عمره جایز نیست و تحلل از عمره همراه با تحلل از حج صورت می‌گیرد.<ref> تحفة الفقهاء، ج 1، ص 411؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 149، 168؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.</ref>به اجماع فقیهان اهل سنت، پس از وقوع تحلل از عمره تمتع، همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 168؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 7، ص 180.</ref>


به باور فقیهان امامی، در [[عمره مفرده]] دو تحلل یافت می‌شود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد<ref> شرائع الاسلام، ج1، ص276؛ السرائر، ج1، ص601؛ مختلف الشیعه، ج4، ص365.</ref>که با آن، همه محرمات احرام جز استمتاع جنسی بر شخص محرم حلال می‌گردد.<ref> مختلف الشیعه، ج4، ص365؛ شرائع الاسلام، ج1، ص277؛ السرائر، ج1، ص602.</ref>2. تحلل دوم که به تصریح احادیث<ref> التهذیب، ج5، ص254-255.</ref>با طواف نساء فرادست می‌آید و به حلیت همه محرمات حتی کامیابی جنسی می‌انجامد.<ref> مختلف الشیعه، ج4، ص365؛ شرائع، ج1، ص277؛ السرائر، ج1، ص602.</ref>


فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref> صحیح البخاری، ج5، ص85؛ السنن الکبری، ج5، ص216.</ref>در عمره مفرده تنها به یک تحلل باور دارند و بیشتر آنان گفته‌اند که این تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد<ref> المغنی، ج3، ص411؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص30؛ فتح العزیز، ج7ص383.</ref>و همه محرمات احرام را حلال می‌سازد.<ref> تحفة الفقهاء، ج1، ص403؛ کشاف القناع، ج2، ص568.</ref>البته فقیهانی که حلق را از مناسک نمی‌دانند، بر آنند که تحلل با گزاردن طواف و سعی صورت می‌گیرد.<ref> فتح العزیز، ج7، ص383.</ref>
به باور فقیهان امامی، در [[عمره مفرده]] دو تحلل یافت می‌شود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد<ref> شرایع الاسلام، ج 1، ص 276؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365.</ref>که با آن، همه محرمات احرام جز استمتاع جنسی بر شخص محرم حلال می‌گردد.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.</ref>2. تحلل دوم که به‌تصریح احادیث<ref> التهذیب، ج 5، ص 254-255.</ref>با طواف نساء فرادست می‌آید و به حلیت همه محرمات حتی کامیابی جنسی می‌انجامد.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.</ref>
 
فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref> صحیح البخاری، ج 5، ص 85؛ السنن الکبری، ج 5، ص 216.</ref>در عمره مفرده تنها به یک تحلل باور دارند و بیشتر آنان گفته‌اند که این تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد<ref> المغنی، ج 3، ص 411؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 30؛ فتح العزیز، ج 7 ص 383.</ref>و همه محرمات احرام را حلال می‌سازد.<ref> تحفة الفقهاء، ج 1، ص 403؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.</ref>البته فقیهانی که حلق را از مناسک نمی‌دانند، بر آن‌اند که تحلل با گزاردن طواف و سعی صورت می‌گیرد.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 383.</ref>


===تحلل در احرام حج===
===تحلل در احرام حج===


در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج به ویژه [[حج تمتع]]، در سه مرحله بر محرم حلال می‌شود و به تعبیر دیگر، حج دارای سه‌گونه تحلل است<ref> الخلاف، ج2، ص348؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240؛ موسوعة الامام الخوئی، ج27، ص176.</ref>؛ ولی فقیهان اهل سنت<ref> المبسوط، سرخسی، ج4، ص70؛ فتح العزیز، ج7، ص372؛ کشاف القناع، ج2، ص585.</ref>و شماری از فقیهان امامی<ref> الانتصار، ص255؛ الکافی، حلبی، ص216.</ref>به دو‌گونه تحلل در حج باور دارند:
در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج به‌ویژه [[حج تمتع]]، در سه مرحله بر محرم حلال می‌شود و به تعبیر دیگر، حج دارای سه گونه تحلل است<ref> الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 27، ص 176.</ref>؛ ولی‌فقیهان اهل سنت<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ فتح العزیز، ج 7، ص 372؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.</ref>و شماری از فقیهان امامی<ref> الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.</ref>به دو گونه تحلل در حج باور دارند:


====فقه امامی====
====فقه امامی====


در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حج‌گزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص363، 377؛ الخلاف، ج2، ص348؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240.</ref>البته در باره جزئیات این حکم، میان احرام‌گزار مرد و زن و نیز میان کسی که نخستین [[حج واجب]] خود را به جا می‌آورد و دیگر حج‌گزاران تفاوت‌هایی دیده می‌شود. (← حلق و تقصیر) پشتوانه نظر مشهور، روایات گوناگون از جمله احادیثی از [[امام صادق(ع)]] است.<ref> الحدائق، ج17، ص252-253؛ جواهر الکلام، ج19، ص251-252.</ref>به تصریح فقیهان، حلق یا تقصیر تنها در صورتی موجب تحلل می‌شوند که پیش از آن، [[رمی جمره عقبه]] و قربانی انجام شده باشند.<ref> الدروس، ج1، ص455؛ الروضة البهیه، ج1، ص199؛ جواهر الکلام، ج19، ص256.</ref>در باور‌اندکی از فقیهان امامی، به پشتوانه روایتی، با رمی جمره عقبه، تحلل اول تحقق می‌یابد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج2، ص549؛ مختلف الشیعه، ج4، ص299؛ الدروس، ج1، ص455.</ref>نیز بر پایه سخنی کمیاب در فقه امامی، در حج تنها دو تحلل وجود دارد و تحلل اول در حج پس از گزاردن طواف زیارت و سعی فرادست می‌آید.<ref> الانتصار، ص255؛ الکافی، حلبی، ص216.</ref>
در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حج‌گزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363، 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته درباره جزئیات این حکم، میان احرام‌گزار مرد و زن و نیز میان کسی که نخستین [[حج واجب]] خود را به‌جا می‌آورد و دیگر حج‌گزاران تفاوت‌هایی دیده می‌شود. (← حلق و تقصیر) پشتوانه نظر مشهور، روایات گوناگون ازجمله احادیثی از [[امام صادق(ع)]] است.<ref> الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.</ref>به‌تصریح فقیهان، حلق یا تقصیر تنها در صورتی موجب تحلل می‌شوند که پیش از آن، [[رمی جمره عقبه]] و قربانی انجام‌شده باشند.<ref> الدروس، ج 1، ص 455؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 256.</ref>در باور‌اندکی از فقیهان امامی، به پشتوانه روایتی، با رمی جمره عقبه، تحلل اول تحقق می‌یابد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 549؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299؛ الدروس، ج 1، ص 455.</ref>نیز بر پایه سخنی کمیاب در فقه امامی، در حج تنها دو تحلل وجود دارد و تحلل اول در حج پس از گزاردن طواف زیارت و سعی فرادست می‌آید.<ref> الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.</ref>




به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث<ref> الحدائق، ج17، ص252-253؛ جواهر الکلام، ج19، ص251-252.</ref>انجام دادن همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی و کاربرد بوی خوش حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص376-377؛ الخلاف، ج2، ص348؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240؛ الروضة البهیه، ج1، ص199.</ref>البته در باور شماری از فقیهان، به پشتوانه حدیثی، صید کردن احرام‌گزار یا «[[صید احرامی]]» یعنی صیدی که حرمت آن برآمده از احرام باشد، نیز پس از تحلل اول بر حرمت خود باقی می‌ماند.<ref> جواهر الکلام، ج19، ص255؛ موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص336.</ref>در [[حج قران]] و [[افراد]]، در باور فقیهان امامی، پس از تحلل اول کاربرد بوی خوش نیز حلال می‌شود.<ref> مختلف الشیعه، ج4، ص297؛ الدروس، ج1، ص455؛ موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص333.</ref>البته‌اندکی از فقها<ref> الدروس، ج1، ص455.</ref>این تحلل را وابسته به آن دانسته‌اند که طواف و سعی پیش از اعمال [[منا]] انجام شده باشد؛ ولی دیگر فقیهان به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را باور ندارند.<ref> الحدائق، ج17، ص258-259؛ جواهر الکلام، ج19، ص257.</ref>
به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث<ref> الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.</ref>انجام دادن همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی و کاربرد بوی خوش حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 376-377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.</ref>البته در باور شماری از فقیهان، به پشتوانه حدیثی، صید کردن احرام‌گزار یا «[[صید احرامی]]» یعنی صیدی که حرمت آن برآمده از احرام باشد، نیز پس از تحلل اول بر حرمت خود باقی می‌ماند.<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 255؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.</ref>در [[حج قران]] و [[افراد]]، در باور فقیهان امامی، پس از تحلل اول کاربرد بوی خوش نیز حلال می‌شود.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 297؛ الدروس، ج 1، ص 455؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 333.</ref>البته اندکی از فقها<ref> الدروس، ج 1، ص 455.</ref>این تحلل را وابسته به آن دانسته‌اند که طواف و سعی پیش از اعمال [[منا]] انجام‌شده باشد؛ ولی دیگر فقیهان به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را باور ندارند.<ref> الحدائق، ج 17، ص 258-259؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 257.</ref>




در فقه امامی، در جزئیات آن چه با تحلل اول بر احرام‌گزار حلال می‌شود یا همچنان حرام می‌ماند، تفاوت دیدگاه دیده می‌شود. برای نمونه، در باور مشهور فقیهان امامی<ref> جواهر الکلام، ج19، ص262-263.</ref>به پشتوانه روایات بسیار<ref> من لا یحضره الفقیه، ج2، ص507؛ وسائل الشیعه، ج14، ص232، 236.</ref>پس از تحلل اول، افزون بر بوی خوش، هر‌گونه کامیابی جنسی هم بر احرام‌گزار حرام باقی می‌ماند؛ اما شماری از فقیهان به پشتوانه حدیثی<ref> الکافی، کلینی، ج4، ص445؛ وسائل الشیعه، ج13، ص448.</ref>تنها حرمت آمیزش جنسی را برقرار می‌دانند.<ref> جواهر الکلام، ج18، ص37؛ موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص356، 360.</ref>در برابر،‌اندکی از فقیهان پس از تحلل اول، افزون بر کامیابی جنسی، به پشتوانه ادله‌ای همچون ا[[ستصحاب]]، حتی انجام دادن عقد نکاح و شهادت بر آن را نیز ممنوع شمرده‌اند.<ref> الدروس، ج1، ص368؛ الروضة البهیه، ج1، ص182.</ref>نیز‌اندکی از فقیهان امامی، از جمله [[ابن ابی‌عقیل عمانی]]، به پشتوانه احادیثی که ظاهر آن‌ها بر حلّیت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول دلالت دارد، به جواز این کار پس از تحلل اول باور دارند.<ref> مختلف الشیعه، ج4، ص298؛ مدارک الاحکام، ج8، ص105.</ref>در باور دیگر فقیهان، این روایات درخور [[تخصیص]] هستند و همچنین می‌توان آن‌ها را به معنای [[تقیه]] دانست.<ref> مدارک الاحکام، ج8، ص103-104؛ الحدائق، ج17، ص255-257.</ref>البته اگر [[طواف زیارت]] پیش از اعمال منا انجام شده باشد، با حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش حلال می‌گردد.<ref> الحدائق، ج17، ص250.</ref>  
در فقه امامی، در جزئیات آنچه با تحلل اول بر احرام‌گزار حلال می‌شود یا همچنان حرام می‌ماند، تفاوت دیدگاه دیده می‌شود. برای نمونه، در باور مشهور فقیهان امامی<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 262-263.</ref>به پشتوانه روایات بسیار<ref> من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 507؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 232، 236.</ref>پس از تحلل اول، افزون بر بوی خوش، هر‌گونه کامیابی جنسی هم بر احرام‌گزار حرام باقی می‌ماند؛ اما شماری از فقیهان به پشتوانه حدیثی<ref> الکافی، کلینی، ج 4، ص 445؛ وسائل الشیعه، ج 13، ص 448.</ref>تنها حرمت آمیزش جنسی را برقرار می‌دانند.<ref> جواهر الکلام، ج 18، ص 37؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 356، 360.</ref>در برابر،‌اندکی از فقیهان پس از تحلل اول، افزون بر کامیابی جنسی، به پشتوانه ادله‌ای همچون ا [[ستصحاب]]، حتی انجام دادن عقد نکاح و شهادت بر آن را نیز ممنوع شمرده‌اند.<ref> الدروس، ج 1، ص 368؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 182.</ref>نیز اندکی از فقیهان امامی، ازجمله [[ابن ابی‌عقیل عمانی]]، به پشتوانه احادیثی که ظاهر آن‌ها بر حلّیت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول دلالت دارد، به جواز این کار پس از تحلل اول باور دارند.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 298؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 105.</ref>در باور دیگر فقیهان، این روایات درخور [[تخصیص]] هستند و همچنین می‌توان آن‌ها را به معنای [[تقیه]] دانست.<ref> مدارک الاحکام، ج 8، ص 103-104؛ الحدائق، ج 17، ص 255-257.</ref>البته اگر [[طواف زیارت]] پیش از اعمال منا انجام‌شده باشد، با حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش حلال می‌گردد.<ref> الحدائق، ج 17، ص 250.</ref>




در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با [[طواف حج]] که به آن طواف زیارت نیز گفته می‌شود، تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص601؛ الوسیله، ص187.</ref>حتی شماری از فقیهان، گزاردن [[نماز طواف]] را نیز برای تحلل لازم ندانسته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج19، ص257-258؛ کشف اللثام، ج6، ص225.</ref>ولی بیشتر فقیهان به پشتوانه روایات و استصحاب، بر آنند که تحلل دوم پس از انجام دادن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]] تحقق می‌یابد.<ref> الکافی، حلبی، ص216؛ مختلف الشیعه، ج4، ص299-300؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106.</ref>
در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با [[طواف حج]] که به آن طواف زیارت نیز گفته می‌شود، تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ الوسیله، ص 187.</ref>حتی شماری از فقیهان، گزاردن [[نماز طواف]] را نیز برای تحلل لازم ندانسته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 257-258؛ کشف اللثام، ج 6، ص 225.</ref>ولی بیشتر فقیهان به پشتوانه روایات و استصحاب، بر آن‌اند که تحلل دوم پس‌ازانجام دادن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]] تحقق می‌یابد.<ref> الکافی، حلبی، ص 216؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299-300؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.</ref>




به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ الخلاف، ج2، ص348؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240.</ref>البته اگر اعمال [[مکه]] (طواف و سعی) به سبب عذر پیش از وقوفین انجام شده باشد، در باور مشهور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش پس از حلق یا تقصیر حلال خواهد شد، در واقع، چنین حج‌گزارانی دو مرحله تحلل دارند.<ref> الدروس، ج1، ص456؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106؛ جواهر الکلام، ج19، ص258.</ref>ولی‌اندکی از آنان باور دارند که تحلل از بوی خوش همواره پس از گزاردن طواف و سعی صورت می‌پذیرد؛ حتی اگر این دو رفتار پیش از اعمال منا انجام شده باشند.<ref> مسالک الافهام، ج2، ص324-325؛ مدارک الاحکام، ج8، ص106.</ref>
به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته اگر اعمال [[مکه]] (طواف و سعی) به سبب عذر پیش از وقوفین انجام‌شده باشد، در باور مشهور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش پس از حلق یا تقصیر حلال خواهد شد، درواقع، چنین حج‌گزارانی دو مرحله تحلل دارند.<ref> الدروس، ج 1، ص 456؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 258.</ref>ولی‌اندکی از آنان باور دارند که تحلل از بوی خوش همواره پس از گزاردن طواف و سعی صورت می‌پذیرد؛ حتی اگر این دو رفتار پیش از اعمال منا انجام‌شده باشند.<ref> مسالک الافهام، ج 2، ص 324-325؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.</ref>




به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن [[طواف نساء]] تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240؛ مسالک الافهام، ج2، ص325.</ref>پس از تحلل سوم، انجام دادن همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240؛ الروضة البهیه، ج1، ص199.</ref>در باور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام گزاردن طواف نساء مکروه است.<ref> النهایه، ص263؛ السرائر، ج1، ص602؛ شرائع الاسلام، ج1، ص240.</ref>البته‌اندکی از فقیهان به پشتوانه احادیث، حرمت صید احرامی را تا روز سیزدهم ذی‌حجه باقی دانسته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج20، ص39؛ موسوعة الامام الخوئی، ج29، ص336.</ref>
به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن [[طواف نساء]] تحقق می‌یابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ مسالک الافهام، ج 2، ص 325.</ref>پس از تحلل سوم، انجام دادن همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.</ref>در باور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام گزاردن طواف نساء مکروه است.<ref> النهایه، ص 263؛ السرائر، ج 1، ص 602؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته اندکی از فقیهان به پشتوانه احادیث، حرمت صید احرامی را تا روز سیزدهم ذی‌حجه باقی دانسته‌اند.<ref> جواهر الکلام، ج 20، ص 39؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.</ref>


====فقه اهل سنّت====
====فقه اهل سنّت====


در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق (یا تقصیر) و طواف تحقق می‌یابد<ref> فتح العزیز، ج7، ص373؛ بحر الرائق، ج2، ص607؛ کشاف القناع، ج2ص585.</ref>؛ اما مالکیان تحلل اول را با رمی جمره عقبه، حاصل دانسته<ref> الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج2، ص36؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص45؛ الثمر الدانی، ص375.</ref>و آن را تحلل اصغر خوانده‌اند.<ref> بدایة المجتهد، ج1، ص283؛ الثمر الدانی، ص375.</ref>در باور مشهور حنفیان، تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج4، ص70؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص408؛ بدائع الصنائع، ج2، ص140.</ref>آن دسته از فقیهان شافعی و حنبلی که حلق را جزء [[مناسک حج]] نشمرده‌اند، تحلل اول را با انجام دادن یکی از دو کار دیگر یعنی رمی وطواف فراهم می‌دانند.<ref> فتح العزیز، ج7، ص372-373.</ref>
در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق یا (تقصیر) و طواف تحقق می‌یابد<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 373؛ بحر الرائق، ج 2، ص 607؛ کشاف القناع، ج 2 ص 585.</ref>؛ اما مالکیان تحلل اول را با رمی جمره عقبه، حاصل دانسته<ref> الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 36؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>و آن را تحلل اصغر خوانده‌اند.<ref> بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>در باور مشهور حنفیان، تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 140.</ref>آن دسته از فقیهان شافعی و حنبلی که حلق را جزء [[مناسک حج]] نشمرده‌اند، تحلل اول را با انجام دادن یکی از دو کار دیگر یعنی رمی و طواف فراهم می‌دانند.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 372-373.</ref>


پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن [[عایشه]] از [[پیامبر گرامی(ص)]] همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی<ref> السنن الکبری، ج5، ص135.</ref>و شکار کردن بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> فتح العزیز، ج7، ص385؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص408؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص45؛ الثمر الدانی، ص375.</ref>در باور مشهور مالکیان، کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول همچنان حرام است و این حرمت تا هنگام تحلل دوم باقی می‌ماند.<ref> الاستذکار، ج4، ص358؛ المنتقی، ج3، ص30؛ بدایة المجتهد، ج1، ص297.</ref>شافعیان پس از تحلل اول، خودداری از بوی خوش را مستحب شمرده‌اند.<ref> المجموع، ج8، ص233-234.</ref>
پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن [[عایشه]] از [[پیامبر گرامی(ص)]] همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی<ref> السنن الکبری، ج 5، ص 135.</ref>و شکار کردن بر احرام‌گزار حلال می‌شود.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 385؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>در باور مشهور مالکیان، کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول همچنان حرام است و این حرمت تا هنگام تحلل دوم باقی می‌ماند.<ref> الاستذکار، ج 4، ص 358؛ المنتقی، ج 3، ص 30؛ بدایة المجتهد، ج 1، ص 297.</ref>شافعیان پس از تحلل اول، خودداری از بوی خوش را مستحب شمرده‌اند.<ref> المجموع، ج 8، ص 233-234.</ref>




تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، حلق، و طواف حاصل می‌شود<ref> المجموع، ج8، ص224، 231؛ کشاف القناع، ج2، ص585.</ref>و در باور حنفیان و مالکیان، با انجام دادن [[طواف افاضه]] (زیارت) تحقق می‌یابد.<ref> بدائع الصنائع، ج2، ص159؛ البحر الرائق، ج2، ص607؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج2، ص46.</ref>پس از تحلل دوم که تحلل اکبر نیز خوانده می‌شود، <ref> بدایة المجتهد، ج1، ص283؛ الثمر الدانی، ص375.</ref> به اجماع فقیهان اهل سنت، انجام دادن همه محرمات احرام، از جمله کامیابی جنسی، بر احرام‌گزار حلال می‌گردد.<ref> مختصر المزنی، ص68؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص408؛ الثمر الدانی، ص375.</ref>
تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، حلق و طواف حاصل می‌شود<ref> المجموع، ج 8، ص 224، 231؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.</ref>و در باور حنفیان و مالکیان، با انجام دادن [[طواف افاضه]] (زیارت) تحقق می‌یابد.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ البحر الرائق، ج 2، ص 607؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 46.</ref>پس از تحلل دوم که تحلل اکبر نیز خوانده می‌شود، <ref> بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref> به اجماع فقیهان اهل سنت، انجام دادن همه محرمات احرام، ازجمله کامیابی جنسی، بر احرام‌گزار حلال می‌گردد.<ref> مختصر المزنی، ص 68؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>


===تحلل در احصار و صد===
===تحلل در احصار و صد===


در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط طوسی، ج1، ص332؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص385؛ شرائع الاسلام، ج1، ص255.</ref>و اهل سنت<ref> مغنی المحتاج، ج1، ص532؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج2، ص93؛ کشاف القناع، ج2، ص609-610.</ref>در صورت احصار (بازماندن احرام‌گزار از ادامه مناسک حج یا عمره به سبب بیماری در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص332؛ السرائر، ج1، ص638.</ref>یا جلوگیری دشمن از ادامه مناسک در باور بیشتر فقیهان اهل سنت<ref> المغنی، ج3، ص376-377؛ المجموع، ج8، ص294-296؛ مواهب الجلیل، ج4، ص290-291.</ref> و یا صدّ (بازداشتن دشمن از مناسک حج بر پایه فقه امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص332؛ مختلف الشیعه، ج4، ص343.</ref> احرام‌گزار می‌تواند با تحلل از احرام بیرون شود. برای جواز تحلل، به(آیه 196 بقره/2) و احادیث<ref> الکافی، کلینی، ج4، ص369؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص514-515؛ التهذیب، ج5، ص3.</ref>استناد شده است.  
در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط طوسی، ج 1، ص 332؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 385؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 255.</ref>و اهل سنت<ref> مغنی المحتاج، ج 1، ص 532؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 93؛ کشاف القناع، ج 2، ص 609-610.</ref>در صورت احصار بازماندن احرام‌گزار از ادامه مناسک حج یا عمره به سبب بیماری در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ السرائر، ج 1، ص 638.</ref>یا جلوگیری دشمن از ادامه مناسک در باور بیشتر فقیهان اهل سنت<ref> المغنی، ج 3، ص 376-377؛ المجموع، ج 8، ص 294-296؛ مواهب الجلیل، ج 4، ص 290-291.</ref> و یا صدّ بازداشتن دشمن از مناسک حج بر پایه فقه امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 343.</ref> احرام‌گزار می‌تواند با تحلل از احرام بیرون شود. برای جواز تحلل، به(آیه 196 بقره/2) و احادیث<ref> الکافی، کلینی، ج 4، ص 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 514-515؛ التهذیب، ج 5، ص 3.</ref>استناد شده است.


برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.<ref> شرائع الاسلام، ج1، ص255؛ مستند الشیعه، ج13، ص142.</ref>البته شماری از آنان برای فرد مصدود، قربانی کردن را لازم ندانسته‌اند.<ref> السرائر، ج1، ص641؛ الحدائق، ج16، ص10.</ref>درباره وجوب حلق یا تقصیر برای تحلل محصور و مصدود، در فقه امامی تفاوت دیدگاه یافت می‌شود: برخی حلق؛ شماری تقصیر؛ و بعضی تخییر میان حلق و تقصیر را پذیرفته‌اند و برخی در باره فرد مصدود هیچ یک را واجب نشمرده‌اند. (← احصار و صد) فقیهان شافعی، حنفی و حنبلی نیز به وجوب قربانی برای تحلل محصور باور دارند<ref> الام، ج2، ص173، 178؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المغنی، ج3، ص371.</ref>؛ ولی مالکیان آن را واجب ندانسته‌اند.<ref> مواهب الجلیل، ج4، ص294؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص93-94.</ref> (← احصار و صد)
برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.<ref> شرایع الاسلام، ج 1، ص 255؛ مستند الشیعه، ج 13، ص 142.</ref>البته شماری از آنان برای فرد مصدود، قربانی کردن را لازم ندانسته‌اند.<ref> السرائر، ج 1، ص 641؛ الحدائق، ج 16، ص 10.</ref>درباره وجوب حلق یا تقصیر برای تحلل محصور و مصدود، در فقه امامی تفاوت دیدگاه یافت می‌شود: برخی حلق؛ شماری تقصیر؛ و بعضی تخییر میان حلق و تقصیر را پذیرفته‌اند و برخی درباره فرد مصدود هیچ‌یک را واجب نشمرده‌اند. (← احصار و صد) فقیهان شافعی، حنفی و حنبلی نیز به وجوب قربانی برای تحلل محصور باور دارند<ref> الام، ج 2، ص 173، 178؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371.</ref>؛ ولی مالکیان آن را واجب ندانسته‌اند.<ref> مواهب الجلیل، ج 4، ص 294؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93-94.</ref> (← احصار و صد)


به باور فقیهان امامی<ref> الخلاف، ج2، ص425-428؛ جواهر الکلام، ج20، ص129؛ المعتمد، ج5، ص47.</ref>و اهل سنت<ref> الام، ج2، ص173؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص650.</ref>حکم تحلل همچون رخصت است، نه عزیمت؛ یعنی تحلل در شرایط ویژه احصار و صد برای محصور یا مصدود مباح به شمار می‌رود و واجب نیست. در باور فقیهان امامی، <ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص335؛ تحریر الاحکام، ج2، ص79؛ جواهر الکلام، ج20، ص113.</ref> پس از تحلل فرد مصدود همه محرمات احرام بر وی حلال می‌شود؛ ولی پس از تحلل فرد محصور، انجام دادن همه محرمات، جز آمیزش جنسی، برای او جایز است و جواز آمیزش جنسی در باور مشهور فقه امامی وابسته به انجام دادن مناسک در حج واجب سال آینده یا گزاردن طواف نساء به نیابت از او در حج غیر واجب است. فقیهان مذاهب اهل سنت پس از تحلل محصور، انجام دادن همه محرمات احرام را برای او جایز شمرده‌اند.<ref> المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المغنی، ج3، ص371؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص93.</ref>
به باور فقیهان امامی<ref> الخلاف، ج 2، ص 425-428؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 129؛ المعتمد، ج 5، ص 47.</ref>و اهل سنت<ref> الام، ج 2، ص 173؛ حاشیة رد المحتار، ج 2، ص 650.</ref>حکم تحلل همچون رخصت است، نه عزیمت؛ یعنی تحلل در شرایط ویژه احصار و صد برای محصور یا مصدود مباح به شمار می‌رود و واجب نیست. در باور فقیهان امامی، <ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 335؛ تحریر الاحکام، ج 2، ص 79؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 113.</ref> پس از تحلل فرد مصدود همه محرمات احرام بر وی حلال می‌شود؛ ولی پس از تحلل فرد محصور، انجام دادن همه محرمات، جز آمیزش جنسی، برای او جایز است و جواز آمیزش جنسی در باور مشهور فقه امامی وابسته به انجام دادن مناسک در حج واجب سال آینده یا گزاردن طواف نساء به نیابت از او در حج غیر واجب است. فقیهان مذاهب اهل سنت پس از تحلل محصور، انجام دادن همه محرمات احرام را برای او جایز شمرده‌اند.<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.</ref>


فقیهان امامی<ref> تذکرة الفقهاء، ج8، ص395؛ مجمع الفائده، ج7، ص407؛ کشف اللثام، ج6، ص313.</ref>و حنبلی<ref> المغنی، ج3، ص373.</ref>بر آنند که مستحب است شخص محصور، تحلل را به تاخیر‌اندازد تا شاید احصار یا صد از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت گستردگی وقت، استحباب تاخیر را باور دارند<ref> المجموع، ج8، ص298؛ مغنی المحتاج، ج1، ص533.</ref>؛ ولی فقیهان مالکی در هر صورت، تعجیل در تحلل را مستحب دانسته‌اند.<ref> حاشیة الدسوقی، ج2، ص93.</ref> (← احصار و صد)
فقیهان امامی<ref> تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 395؛ مجمع الفائده، ج 7، ص 407؛ کشف اللثام، ج 6، ص 313.</ref>و حنبلی<ref> المغنی، ج 3، ص 373.</ref>بر آن‌اند که مستحب است شخص محصور، تحلل را به تاخیر‌اندازد تا شاید احصار یا صد از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت گستردگی وقت، استحباب تأخیر را باور دارند<ref> المجموع، ج 8، ص 298؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 533.</ref>؛ ولی‌فقیهان مالکی درهرصورت، تعجیل در تحلل را مستحب دانسته‌اند.<ref> حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.</ref> (← احصار و صد)


===اشتراط تحلل===
===اشتراط تحلل===


در باور فقیهان امامی، مستحب است حج‌گزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند این‌که مریض شود یا توشه‌اش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص334؛ السرائر، ج1، ص533؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص396.</ref>در این صورت، با تحقق موانع یاد شده، وی به پشتوانه آن شرط و نیت تحلل<ref> المبسوط، طوسی، ج1، ص333؛ السرائر، ج1، ص644؛ مدارک الاحکام، ج8، ص289.</ref>می‌تواند از احرام بیرون شود. در باور شماری از فقیهان، حتی قربانی کردن هم لازم نیست.<ref> الانتصار، ص258؛ السرائر، ج1، ص641؛ الجامع للشرائع، ص222.</ref>فقیهان اهل سنت در باره حصول تحلل با اشتراط آن، تفاوت دیدگاه دارند. در باور مشهور حنبلیان و شافعیان، چنین شرطی نافذ است و موجبِ تحلل می‌شود<ref> المجموع، ج8، ص310؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534؛ کشاف القناع، ج2، ص613.</ref>؛ ولی مالکیان<ref> مواهب الجلیل، ج4، ص292-293.</ref>و حنفیان<ref> بدائع الصنائع، ج2، ص178.</ref>و شماری از شافعیان<ref> مغنی المحتاج، ج1، ص534.</ref>آن را نافذ نمی‌دانند.  
در باور فقیهان امامی، مستحب است حج‌گزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند این‌که مریض شود یا توشه‌اش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 334؛ السرائر، ج 1، ص 533؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 396.</ref>در این صورت، با تحقق موانع یادشده، وی به پشتوانه آن شرط و نیت تحلل<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 333؛ السرائر، ج 1، ص 644؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 289.</ref>می‌تواند از احرام بیرون شود. در باور شماری از فقیهان، حتی قربانی کردن هم لازم نیست.<ref> الانتصار، ص 258؛ السرائر، ج 1، ص 641؛ الجامع للشرائع، ص 222.</ref>فقیهان اهل سنت درباره حصول تحلل با اشتراط آن، تفاوت دیدگاه دارند. در باور مشهور حنبلیان و شافعیان، چنین شرطی نافذ است و موجبِ تحلل می‌شود<ref> المجموع، ج 8، ص 310؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 534؛ کشاف القناع، ج 2، ص 613.</ref>؛ ولی مالکیان<ref> مواهب الجلیل، ج 4، ص 292-293.</ref>و حنفیان<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 178.</ref>و شماری از شافعیان<ref> مغنی المحتاج، ج 1، ص 534.</ref>آن را نافذ نمی‌دانند.
 
==پانویس==
==پانویس==


{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع ==
==منابع==


{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۸۶: خط ۹۱:
{{دانشنامه
{{دانشنامه


| آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7504
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/7504/%d8%aa%d8%ad%d9%84%d9%84


| عنوان = تحلل
| عنوان = تحلل
خط ۹۴: خط ۹۹:
}}
}}


'''*الاستذکار''': ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000م؛
'''*الاستذکار''': ابن عبدالبر (م. 463 ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000 م؛


'''*الام''': الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق؛
'''*الام''': الشافعی (م 204 ق.)، بیروت، دارالفکر، 1403 ق؛


'''*الانتصار''': السید المرتضی (م. 436ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415ق؛
'''*الانتصار''': السید المرتضی (م. 436 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415 ق؛


'''*انوار الفقاهه''': کاشف الغطاء (م. 1227ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422ق؛
'''*انوار الفقاهه''': کاشف الغطاء (م. 1227 ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422 ق؛


'''*البحر الرائق''': ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
'''*البحر الرائق''': ابونجیم المصری (م. 970 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛


'''*بدایة المجتهد''': ابن رشد القرطبی (م. 595ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
'''*بدایة المجتهد''': ابن رشد القرطبی (م. 595 ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛


'''*بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
'''*بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م. 587 ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409 ق؛


'''*تاج العروس''': الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛
'''*تاج العروس''': الزبیدی (م. 1205 ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414 ق؛


'''*تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق؛
'''*تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق 7، 1420 ق؛


'''*تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (م. 535ق./539ق.)، *بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
'''*تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (م. 535 ق./539 ق.)، *بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ق؛


'''*التحقیق''': المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش؛
'''*التحقیق''': المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374 ش؛


'''*تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق؛
'''*تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، آل البیت، 1414 ق؛


'''*التفسیر الوسیط''': وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، 1421ق؛
'''*التفسیر الوسیط''': وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، 1421 ق؛


'''*تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
'''*تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش؛


'''*الثمر الدانی''': الآبی الازهری (م. 1330ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
'''*الثمر الدانی''': الآبی الازهری (م. 1330 ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛


'''*جامع المقاصد''': الکرکی (م. 940ق.)، قم، آل البیت:، 1411ق؛
'''*جامع المقاصد''': الکرکی (م. 940 ق.)، قم، آل البیت، 1411 ق؛


'''*الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق؛
'''*الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م. 690 ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405 ق؛


'''*جواهر الکلام''': النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
'''*جواهر الکلام''': النجفی (م. 1266 ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛


'''*حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (م. 1230ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛
'''*حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (م. 1230 ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛


'''*حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م. 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
'''*حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م. 1252 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛


'''*الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
'''*الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. 1186 ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363 ش؛


'''*الخلاف''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
'''*الخلاف''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407 ق؛


'''*الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
'''*الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. 786 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412 ق؛


'''*الذخیره''': احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994م؛
'''*الذخیره''': احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994 م؛


'''*الروضة البهیة فی شرح اللعمه''': الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش سلطان العلماء، قم، دفتر تبلیغات، 1412ق؛
'''*الروضة البهیة فی شرح اللعمه''': الشهید الثانی (م. 965 ق.)، به کوشش سلطان العلماء، قم، دفتر تبلیغات، 1412 ق؛


'''*ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م. 1231ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422ق؛
'''*ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م. 1231 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422 ق؛


'''*السرائر''': ابن ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
'''*السرائر''': ابن ادریس (م. 598 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411 ق؛


'''*سنن ابی‌داود''': السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق؛
'''*سنن ابی‌داود''': السجستانی (م. 275 ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410 ق؛


'''*السنن الکبری''': البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
'''*السنن الکبری''': البیهقی (م. 458 ق.)، بیروت، دار الفکر؛


'''*شرائع الاسلام''': المحقق الحلی (م. 676ق.)، به کوشش محمد علی بقال، قم، اسماعیلیان، 1408ق؛
'''*شرایع الاسلام''': المحقق الحلی (م. 676 ق.)، به کوشش محمد علی بقال، قم، اسماعیلیان، 1408 ق؛


'''*الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (م. 682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
'''*الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (م. 682 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛


'''*الشرح الکبیر''': ابوالبرکات (م. 1201ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه؛
'''*الشرح الکبیر''': ابوالبرکات (م. 1201 ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه؛


'''*صحیح البخاری''': البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
'''*صحیح البخاری''': البخاری (م. 256 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401 ق؛


'''*العین''': خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
'''*العین''': خلیل (م. 175 ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409 ق؛


'''*غنیة النزوع''': ابن زهرة الحلبی (م. 585ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛
'''*غنیة النزوع''': ابن زهرة الحلبی (م. 585 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق 7، 1417 ق؛


'''*فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر؛
'''*فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623 ق.)، دار الفکر؛


'''*قاموس قرآن''': علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371ش؛
'''*قاموس قرآن''': علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ش؛


'''*الکافی فی الفقه''': ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین7، 1403ق؛
'''*الکافی فی الفقه''': ابوالصلاح الحلبی (م. 447 ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین 7، 1403 ق؛


'''*الکافی''': الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
'''*الکافی''': الکلینی (م. 329 ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375 ش؛


'''*کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
'''*کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. 1051 ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛


'''*کشف اللثام''': الفاضل الهندی (م. 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
'''*کشف اللثام''': الفاضل الهندی (م. 1137 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416 ق؛


'''*لسان العرب''': ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
'''*لسان العرب''': ابن منظور (م. 711 ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405 ق؛


'''*المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
'''*المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛


'''*المبسوط''': السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
'''*المبسوط''': السرخسی (م. 483 ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق؛


'''*مجمع البحرین''': الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403ق؛
'''*مجمع البحرین''': الطریحی (م. 1085 ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403 ق؛


'''*مجمع البیان''': الطبرسی (م. 548ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق؛
'''*مجمع‌البیان''': الطبرسی (م. 548 ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415 ق؛


'''*مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق؛
'''*مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (م. 993 ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416 ق؛


'''*المجموع شرح المهذب''': النووی (م. 676ق.)، دار الفکر؛
'''*المجموع شرح المهذب''': النووی (م. 676 ق.)، دار الفکر؛


'''*المحیط فی اللغه''': اسماعیل بن عباد (م. 385ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1414ق؛
'''*المحیط فی اللغه''': اسماعیل بن عباد (م. 385 ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1414 ق؛


'''*مختصر المزنی''': المزنی (م. 263ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
'''*مختصر المزنی''': المزنی (م. 263 ق.)، بیروت، دار المعرفه؛


'''*مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛
'''*مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412 ق؛


'''*مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.)، قم، آل البیت:، 1410ق؛
'''*مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت، 1410 ق؛


'''*مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام''': الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق؛
'''*مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام''': الشهید الثانی (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416 ق؛


'''*مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. 1245ق.)، قم، آل البیت:، 1415ق؛
'''*مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت، 1415 ق؛


'''*المعتمد فی شرح المناسک''': محاضرات الخوئی (م. 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛
'''*المعتمد فی شرح المناسک''': محاضرات الخوئی (م. 1413 ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410 ق؛


'''*معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛
'''*معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م. 395 ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404 ق؛


'''*مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
'''*مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (م. 977 ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377 ق؛


'''*المغنی''': عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
'''*المغنی''': عبدالله بن قدامه (م. 620 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛


'''*من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
'''*من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. 381 ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404 ق؛


'''*المنتقی شرح الموطا''': سلیمان بن خلف الباجی (م. 474ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛
'''*المنتقی شرح الموطا''': سلیمان بن خلف الباجی (م. 474 ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛


'''*منتهی المطلب''': العلامة الحلی (م. 726ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412ق؛
'''*منتهی المطلب''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412 ق؛


'''*المهذب''': القاضی ابن البراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق؛
'''*المهذب''': القاضی ابن البراج (م. 481 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406 ق؛


'''*مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
'''*مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (م. 954 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416 ق؛


'''*موسوعة الامام الخوئی''': قم، احیاء آثار الخوئی؛
'''*موسوعة الامام الخوئی''': قم، احیاء آثار الخوئی؛


'''*المیزان''': الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
'''*المیزان''': الطباطبائی (م. 1402 ق.)، بیروت، اعلمی، 1393 ق؛


'''*النهایه''': الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
'''*النهایه''': الطوسی (م. 460 ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400 ق؛


'''*وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق؛
'''*وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت، 1412 ق؛


'''*الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق.
'''*الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (م. 560 ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408 ق.


{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۶

احکام احرام
واجبات
شروع از میقاتنیتلباس احرامتلبیه
محرمات احرام
مشترک بین زن و مرد
شکار حیوانات خشکیکشتن جانوران بدنکندن درختانالتذاذ جنسیآمیزشاستمناءعقد ازدواجفسوقجدالزینتبوی خوشروغن مالیدن به بدننگاه کردن در آینهسرمه کشیدنازاله موناخن گرفتنخون برون آوردنکشیدن دندانحمل سلاح
ویژه مردان
پوشیدن لباس دوختهپوشاندن سراستظلال
ویژه زنان
پوشاندن صورتپوشاندن دست
دیگر احکام
مستحبات احرام
مکروهات احرام

تحلل بيرون آمدن از احرام را گویند؛ پس ‌از تحلل کارهایی كه در اثر احرام بر مُحرِم حرام شده بود، حلال می‌شود. تحلل در حج عمره داراي اسبابي است و احكام آن در حج و عمره متفاوت است. نظرات شيعه و سني در مورد تحلل و نحوه واقع‌شدن آن باهم متفاوت است.

معناي تحلل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تحلل به معناي بیرون آمدن از احرام و جواز ارتکاب محرمات احرام است.

«تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره[۱]و از میان رفتن ممنوعیت[۲]است. ریشه آن نیز به معنای جایز بودن است.[۳]

در اصطلاح فقهی، تحلل به معنای بیرون آمدن از احرام و حلال شدن کارهایی است که به سبب احرام بر احرام‌گزار حرام شده است.[۴]از اصطلاحات هم‌معنا با آن، «احلال»[۵]و از واژه‌های مرتبط با آن، «حلّ»[۶]است.

اگر احرام‌گزار پس از احرام، کارهایی را که موجب تحلل می‌شود، انجام ندهد، محرمات احرام همچنان بر او حرام خواهد بود و وی بر احرام خود باقی می‌ماند.[۷]

آیه (وَ اِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا) (مائده/5، 2) به مسئله تحلل اشاره دارد. برخی مفسّران «قضاء تفث» را در (آیه 29 حج/22) کنایه از تحلل دانسته‌اند.[۸]

اسباب تحلل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سبب‌های تحلل در حج یا عمره عبارت‌اند از: تقصیر، حلق، طواف، سعی، طواف نساء، قربانی کردن و اشتراط تحلل.

احکام تحلل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

احکام تحلل در چهار محور بررسی می‌شود: 1. تحلل در احرام عمره. 2. تحلل در احرام حج. 3. تحلل در احصار و صدّ. 4. اشتراط تحلل.

تحلل در احرام عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور مشهور فقیهان امامی، احلال در عمره تمتع با تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن پس‌ازانجام دادن سعی، صورت می‌گیرد.[۹] شماری از فقیهان به‌رغم آن‌که حلق (تراشیدن سر) را در عمره تمتع جایز ندانسته‌اند، آن را ازآن‌رو که متضمّن تقصیر نیز هست، موجب تحلل دانسته‌اند.[۱۰]اما فقیهان دیگر با ردّ این استدلال، تحلل از احرام عمره تمتع را با حلق نپذیرفته‌اند.[۱۱]

در باور مشهور فقیهان امامی، با حصول تحلل در عمره تمتع، همه محرمات احرام جز صید حرمی (صیدی که حرمت آن برآمده از حضور در حرم مکه است) بر احرام‌گزار حلال می‌شود.[۱۲]شماری از فقیهان به پشتوانه دو حدیث[۱۳]که مورد توجه و التزام مشهور قرار نگرفته است، [۱۴] حلق را نیز حرام دانسته‌اند.[۱۵]


به باور فقیهان اهل سنت، [۱۶] اگر حج‌گزار قربانی همراه نداشته باشد، تحلل در عمره تمتع به پشتوانه گزارش ابن عمر[۱۷]با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد، هرچند تقصیر بر حلق رجحان دارد.[۱۸]اگر احرام‌گزار با خود، قربانی آورده باشد، در باور فقیهان شافعی و مالکی، تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد.[۱۹]حنفیان و حنبلیان بر آن‌اند که در این صورت، تحلل از عمره جایز نیست و تحلل از عمره همراه با تحلل از حج صورت می‌گیرد.[۲۰]به اجماع فقیهان اهل سنت، پس از وقوع تحلل از عمره تمتع، همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.[۲۱]


به باور فقیهان امامی، در عمره مفرده دو تحلل یافت می‌شود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد[۲۲]که با آن، همه محرمات احرام جز استمتاع جنسی بر شخص محرم حلال می‌گردد.[۲۳]2. تحلل دوم که به‌تصریح احادیث[۲۴]با طواف نساء فرادست می‌آید و به حلیت همه محرمات حتی کامیابی جنسی می‌انجامد.[۲۵]

فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی[۲۶]در عمره مفرده تنها به یک تحلل باور دارند و بیشتر آنان گفته‌اند که این تحلل با حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد[۲۷]و همه محرمات احرام را حلال می‌سازد.[۲۸]البته فقیهانی که حلق را از مناسک نمی‌دانند، بر آن‌اند که تحلل با گزاردن طواف و سعی صورت می‌گیرد.[۲۹]

تحلل در احرام حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج به‌ویژه حج تمتع، در سه مرحله بر محرم حلال می‌شود و به تعبیر دیگر، حج دارای سه گونه تحلل است[۳۰]؛ ولی‌فقیهان اهل سنت[۳۱]و شماری از فقیهان امامی[۳۲]به دو گونه تحلل در حج باور دارند:

فقه امامی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حج‌گزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق می‌یابد.[۳۳]البته درباره جزئیات این حکم، میان احرام‌گزار مرد و زن و نیز میان کسی که نخستین حج واجب خود را به‌جا می‌آورد و دیگر حج‌گزاران تفاوت‌هایی دیده می‌شود. (← حلق و تقصیر) پشتوانه نظر مشهور، روایات گوناگون ازجمله احادیثی از امام صادق(ع) است.[۳۴]به‌تصریح فقیهان، حلق یا تقصیر تنها در صورتی موجب تحلل می‌شوند که پیش از آن، رمی جمره عقبه و قربانی انجام‌شده باشند.[۳۵]در باور‌اندکی از فقیهان امامی، به پشتوانه روایتی، با رمی جمره عقبه، تحلل اول تحقق می‌یابد.[۳۶]نیز بر پایه سخنی کمیاب در فقه امامی، در حج تنها دو تحلل وجود دارد و تحلل اول در حج پس از گزاردن طواف زیارت و سعی فرادست می‌آید.[۳۷]


به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث[۳۸]انجام دادن همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی و کاربرد بوی خوش حلال می‌شود.[۳۹]البته در باور شماری از فقیهان، به پشتوانه حدیثی، صید کردن احرام‌گزار یا «صید احرامی» یعنی صیدی که حرمت آن برآمده از احرام باشد، نیز پس از تحلل اول بر حرمت خود باقی می‌ماند.[۴۰]در حج قران و افراد، در باور فقیهان امامی، پس از تحلل اول کاربرد بوی خوش نیز حلال می‌شود.[۴۱]البته اندکی از فقها[۴۲]این تحلل را وابسته به آن دانسته‌اند که طواف و سعی پیش از اعمال منا انجام‌شده باشد؛ ولی دیگر فقیهان به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را باور ندارند.[۴۳]


در فقه امامی، در جزئیات آنچه با تحلل اول بر احرام‌گزار حلال می‌شود یا همچنان حرام می‌ماند، تفاوت دیدگاه دیده می‌شود. برای نمونه، در باور مشهور فقیهان امامی[۴۴]به پشتوانه روایات بسیار[۴۵]پس از تحلل اول، افزون بر بوی خوش، هر‌گونه کامیابی جنسی هم بر احرام‌گزار حرام باقی می‌ماند؛ اما شماری از فقیهان به پشتوانه حدیثی[۴۶]تنها حرمت آمیزش جنسی را برقرار می‌دانند.[۴۷]در برابر،‌اندکی از فقیهان پس از تحلل اول، افزون بر کامیابی جنسی، به پشتوانه ادله‌ای همچون ا ستصحاب، حتی انجام دادن عقد نکاح و شهادت بر آن را نیز ممنوع شمرده‌اند.[۴۸]نیز اندکی از فقیهان امامی، ازجمله ابن ابی‌عقیل عمانی، به پشتوانه احادیثی که ظاهر آن‌ها بر حلّیت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول دلالت دارد، به جواز این کار پس از تحلل اول باور دارند.[۴۹]در باور دیگر فقیهان، این روایات درخور تخصیص هستند و همچنین می‌توان آن‌ها را به معنای تقیه دانست.[۵۰]البته اگر طواف زیارت پیش از اعمال منا انجام‌شده باشد، با حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش حلال می‌گردد.[۵۱]


در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با طواف حج که به آن طواف زیارت نیز گفته می‌شود، تحقق می‌یابد.[۵۲]حتی شماری از فقیهان، گزاردن نماز طواف را نیز برای تحلل لازم ندانسته‌اند.[۵۳]ولی بیشتر فقیهان به پشتوانه روایات و استصحاب، بر آن‌اند که تحلل دوم پس‌ازانجام دادن سعی میان صفا و مروه تحقق می‌یابد.[۵۴]


به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرام‌گزار حلال می‌شود.[۵۵]البته اگر اعمال مکه (طواف و سعی) به سبب عذر پیش از وقوفین انجام‌شده باشد، در باور مشهور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش پس از حلق یا تقصیر حلال خواهد شد، درواقع، چنین حج‌گزارانی دو مرحله تحلل دارند.[۵۶]ولی‌اندکی از آنان باور دارند که تحلل از بوی خوش همواره پس از گزاردن طواف و سعی صورت می‌پذیرد؛ حتی اگر این دو رفتار پیش از اعمال منا انجام‌شده باشند.[۵۷]


به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن طواف نساء تحقق می‌یابد.[۵۸]پس از تحلل سوم، انجام دادن همه محرمات احرام بر احرام‌گزار حلال می‌شود.[۵۹]در باور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام گزاردن طواف نساء مکروه است.[۶۰]البته اندکی از فقیهان به پشتوانه احادیث، حرمت صید احرامی را تا روز سیزدهم ذی‌حجه باقی دانسته‌اند.[۶۱]

فقه اهل سنّت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق یا (تقصیر) و طواف تحقق می‌یابد[۶۲]؛ اما مالکیان تحلل اول را با رمی جمره عقبه، حاصل دانسته[۶۳]و آن را تحلل اصغر خوانده‌اند.[۶۴]در باور مشهور حنفیان، تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت می‌گیرد.[۶۵]آن دسته از فقیهان شافعی و حنبلی که حلق را جزء مناسک حج نشمرده‌اند، تحلل اول را با انجام دادن یکی از دو کار دیگر یعنی رمی و طواف فراهم می‌دانند.[۶۶]

پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن عایشه از پیامبر گرامی(ص) همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی[۶۷]و شکار کردن بر احرام‌گزار حلال می‌شود.[۶۸]در باور مشهور مالکیان، کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول همچنان حرام است و این حرمت تا هنگام تحلل دوم باقی می‌ماند.[۶۹]شافعیان پس از تحلل اول، خودداری از بوی خوش را مستحب شمرده‌اند.[۷۰]


تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، حلق و طواف حاصل می‌شود[۷۱]و در باور حنفیان و مالکیان، با انجام دادن طواف افاضه (زیارت) تحقق می‌یابد.[۷۲]پس از تحلل دوم که تحلل اکبر نیز خوانده می‌شود، [۷۳] به اجماع فقیهان اهل سنت، انجام دادن همه محرمات احرام، ازجمله کامیابی جنسی، بر احرام‌گزار حلال می‌گردد.[۷۴]

تحلل در احصار و صد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور فقیهان امامی[۷۵]و اهل سنت[۷۶]در صورت احصار بازماندن احرام‌گزار از ادامه مناسک حج یا عمره به سبب بیماری در باور فقیهان امامی[۷۷]یا جلوگیری دشمن از ادامه مناسک در باور بیشتر فقیهان اهل سنت[۷۸] و یا صدّ بازداشتن دشمن از مناسک حج بر پایه فقه امامی[۷۹] احرام‌گزار می‌تواند با تحلل از احرام بیرون شود. برای جواز تحلل، به(آیه 196 بقره/2) و احادیث[۸۰]استناد شده است.

برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.[۸۱]البته شماری از آنان برای فرد مصدود، قربانی کردن را لازم ندانسته‌اند.[۸۲]درباره وجوب حلق یا تقصیر برای تحلل محصور و مصدود، در فقه امامی تفاوت دیدگاه یافت می‌شود: برخی حلق؛ شماری تقصیر؛ و بعضی تخییر میان حلق و تقصیر را پذیرفته‌اند و برخی درباره فرد مصدود هیچ‌یک را واجب نشمرده‌اند. (← احصار و صد) فقیهان شافعی، حنفی و حنبلی نیز به وجوب قربانی برای تحلل محصور باور دارند[۸۳]؛ ولی مالکیان آن را واجب ندانسته‌اند.[۸۴] (← احصار و صد)

به باور فقیهان امامی[۸۵]و اهل سنت[۸۶]حکم تحلل همچون رخصت است، نه عزیمت؛ یعنی تحلل در شرایط ویژه احصار و صد برای محصور یا مصدود مباح به شمار می‌رود و واجب نیست. در باور فقیهان امامی، [۸۷] پس از تحلل فرد مصدود همه محرمات احرام بر وی حلال می‌شود؛ ولی پس از تحلل فرد محصور، انجام دادن همه محرمات، جز آمیزش جنسی، برای او جایز است و جواز آمیزش جنسی در باور مشهور فقه امامی وابسته به انجام دادن مناسک در حج واجب سال آینده یا گزاردن طواف نساء به نیابت از او در حج غیر واجب است. فقیهان مذاهب اهل سنت پس از تحلل محصور، انجام دادن همه محرمات احرام را برای او جایز شمرده‌اند.[۸۸]

فقیهان امامی[۸۹]و حنبلی[۹۰]بر آن‌اند که مستحب است شخص محصور، تحلل را به تاخیر‌اندازد تا شاید احصار یا صد از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت گستردگی وقت، استحباب تأخیر را باور دارند[۹۱]؛ ولی‌فقیهان مالکی درهرصورت، تعجیل در تحلل را مستحب دانسته‌اند.[۹۲] (← احصار و صد)

اشتراط تحلل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور فقیهان امامی، مستحب است حج‌گزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند این‌که مریض شود یا توشه‌اش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.[۹۳]در این صورت، با تحقق موانع یادشده، وی به پشتوانه آن شرط و نیت تحلل[۹۴]می‌تواند از احرام بیرون شود. در باور شماری از فقیهان، حتی قربانی کردن هم لازم نیست.[۹۵]فقیهان اهل سنت درباره حصول تحلل با اشتراط آن، تفاوت دیدگاه دارند. در باور مشهور حنبلیان و شافعیان، چنین شرطی نافذ است و موجبِ تحلل می‌شود[۹۶]؛ ولی مالکیان[۹۷]و حنفیان[۹۸]و شماری از شافعیان[۹۹]آن را نافذ نمی‌دانند.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. العین، ج 3، ص 27، «حلل»؛ المحیط فی اللغه، ج 2، ص 314، حل؛ تاج العروس، ج 14، ص 159.
  2. قاموس قرآن، ج 2، ص 167؛ التحقیق، ج 2، ص 272، حل.
  3. معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 21؛ لسان العرب، ج 11، ص 167؛ مجمع البحرین، ج 5، ص 354، حل.
  4. بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 46.
  5. المهذب، ج 1، ص 214-215؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 115-116.
  6. الوسیله، ص 164-165، 168؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 96.
  7. بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ المجموع، ج 8، ص 205؛ کشاف القناع، ج 2، ص 588.
  8. مجمع‌البیان، ج 7، ص 131؛ التفسیر الوسیط، ج 2 ص 1642؛ المیزان، ج 14، ص 371.
  9. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 189-190؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 461.
  10. ریاض المسائل، ج 7، ص 186.
  11. جواهر الکلام، ج 20، ص 453؛ المعتمد، ج 5، ص 105-106.
  12. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ غنیة النزوع، ص 179؛ منتهی المطلب، ج 10، ص 433.
  13. وسائل الشیعه، ج 13، ص 505.
  14. موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.
  15. الروضة البهیه، ج 1، ص 190؛ انوار الفقاهه، ص 153؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.
  16. المغنی، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 8، ص 195؛ البحر الرائق، ج 2، ص 636.
  17. صحیح البخاری، ج 2، ص 181؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن ابی داود، ج 5، ص 151.
  18. المغنی، ج 3، ص 410؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568؛ الثمر الدانی، ص 378.
  19. المجموع، ج 7، ص 180؛ الذخیره، ج 3، ص 363.
  20. تحفة الفقهاء، ج 1، ص 411؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 149، 168؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.
  21. بدائع الصنائع، ج 2، ص 168؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 7، ص 180.
  22. شرایع الاسلام، ج 1، ص 276؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365.
  23. مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.
  24. التهذیب، ج 5، ص 254-255.
  25. مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.
  26. صحیح البخاری، ج 5، ص 85؛ السنن الکبری، ج 5، ص 216.
  27. المغنی، ج 3، ص 411؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 30؛ فتح العزیز، ج 7 ص 383.
  28. تحفة الفقهاء، ج 1، ص 403؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.
  29. فتح العزیز، ج 7، ص 383.
  30. الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 27، ص 176.
  31. المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ فتح العزیز، ج 7، ص 372؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.
  32. الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.
  33. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363، 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
  34. الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.
  35. الدروس، ج 1، ص 455؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 256.
  36. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 549؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299؛ الدروس، ج 1، ص 455.
  37. الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.
  38. الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.
  39. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 376-377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.
  40. جواهر الکلام، ج 19، ص 255؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.
  41. مختلف الشیعه، ج 4، ص 297؛ الدروس، ج 1، ص 455؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 333.
  42. الدروس، ج 1، ص 455.
  43. الحدائق، ج 17، ص 258-259؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 257.
  44. جواهر الکلام، ج 19، ص 262-263.
  45. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 507؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 232، 236.
  46. الکافی، کلینی، ج 4، ص 445؛ وسائل الشیعه، ج 13، ص 448.
  47. جواهر الکلام، ج 18، ص 37؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 356، 360.
  48. الدروس، ج 1، ص 368؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 182.
  49. مختلف الشیعه، ج 4، ص 298؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 105.
  50. مدارک الاحکام، ج 8، ص 103-104؛ الحدائق، ج 17، ص 255-257.
  51. الحدائق، ج 17، ص 250.
  52. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ الوسیله، ص 187.
  53. جواهر الکلام، ج 19، ص 257-258؛ کشف اللثام، ج 6، ص 225.
  54. الکافی، حلبی، ص 216؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299-300؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.
  55. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
  56. الدروس، ج 1، ص 456؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 258.
  57. مسالک الافهام، ج 2، ص 324-325؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.
  58. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ مسالک الافهام، ج 2، ص 325.
  59. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.
  60. النهایه، ص 263؛ السرائر، ج 1، ص 602؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
  61. جواهر الکلام، ج 20، ص 39؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.
  62. فتح العزیز، ج 7، ص 373؛ بحر الرائق، ج 2، ص 607؛ کشاف القناع، ج 2 ص 585.
  63. الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 36؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.
  64. بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.
  65. المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 140.
  66. فتح العزیز، ج 7، ص 372-373.
  67. السنن الکبری، ج 5، ص 135.
  68. فتح العزیز، ج 7، ص 385؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.
  69. الاستذکار، ج 4، ص 358؛ المنتقی، ج 3، ص 30؛ بدایة المجتهد، ج 1، ص 297.
  70. المجموع، ج 8، ص 233-234.
  71. المجموع، ج 8، ص 224، 231؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.
  72. بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ البحر الرائق، ج 2، ص 607؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 46.
  73. بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.
  74. مختصر المزنی، ص 68؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ الثمر الدانی، ص 375.
  75. المبسوط طوسی، ج 1، ص 332؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 385؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 255.
  76. مغنی المحتاج، ج 1، ص 532؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 93؛ کشاف القناع، ج 2، ص 609-610.
  77. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ السرائر، ج 1، ص 638.
  78. المغنی، ج 3، ص 376-377؛ المجموع، ج 8، ص 294-296؛ مواهب الجلیل، ج 4، ص 290-291.
  79. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 343.
  80. الکافی، کلینی، ج 4، ص 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 514-515؛ التهذیب، ج 5، ص 3.
  81. شرایع الاسلام، ج 1، ص 255؛ مستند الشیعه، ج 13، ص 142.
  82. السرائر، ج 1، ص 641؛ الحدائق، ج 16، ص 10.
  83. الام، ج 2، ص 173، 178؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371.
  84. مواهب الجلیل، ج 4، ص 294؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93-94.
  85. الخلاف، ج 2، ص 425-428؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 129؛ المعتمد، ج 5، ص 47.
  86. الام، ج 2، ص 173؛ حاشیة رد المحتار، ج 2، ص 650.
  87. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 335؛ تحریر الاحکام، ج 2، ص 79؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 113.
  88. المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.
  89. تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 395؛ مجمع الفائده، ج 7، ص 407؛ کشف اللثام، ج 6، ص 313.
  90. المغنی، ج 3، ص 373.
  91. المجموع، ج 8، ص 298؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 533.
  92. حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.
  93. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 334؛ السرائر، ج 1، ص 533؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 396.
  94. المبسوط، طوسی، ج 1، ص 333؛ السرائر، ج 1، ص 644؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 289.
  95. الانتصار، ص 258؛ السرائر، ج 1، ص 641؛ الجامع للشرائع، ص 222.
  96. المجموع، ج 8، ص 310؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 534؛ کشاف القناع، ج 2، ص 613.
  97. مواهب الجلیل، ج 4، ص 292-293.
  98. بدائع الصنائع، ج 2، ص 178.
  99. مغنی المحتاج، ج 1، ص 534.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تحلل.

*الاستذکار: ابن عبدالبر (م. 463 ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000 م؛

*الام: الشافعی (م 204 ق.)، بیروت، دارالفکر، 1403 ق؛

*الانتصار: السید المرتضی (م. 436 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415 ق؛

*انوار الفقاهه: کاشف الغطاء (م. 1227 ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422 ق؛

*البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛

*بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. 595 ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛

*بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587 ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409 ق؛

*تاج العروس: الزبیدی (م. 1205 ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414 ق؛

*تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق 7، 1420 ق؛

*تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. 535 ق./539 ق.)، *بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ق؛

*التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374 ش؛

*تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، آل البیت، 1414 ق؛

*التفسیر الوسیط: وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، 1421 ق؛

*تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش؛

*الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. 1330 ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛

*جامع المقاصد: الکرکی (م. 940 ق.)، قم، آل البیت، 1411 ق؛

*الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690 ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405 ق؛

*جواهر الکلام: النجفی (م. 1266 ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛

*حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230 ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛

*حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. 1252 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛

*الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186 ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363 ش؛

*الخلاف: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407 ق؛

*الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412 ق؛

*الذخیره: احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994 م؛

*الروضة البهیة فی شرح اللعمه: الشهید الثانی (م. 965 ق.)، به کوشش سلطان العلماء، قم، دفتر تبلیغات، 1412 ق؛

*ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. 1231 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422 ق؛

*السرائر: ابن ادریس (م. 598 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411 ق؛

*سنن ابی‌داود: السجستانی (م. 275 ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410 ق؛

*السنن الکبری: البیهقی (م. 458 ق.)، بیروت، دار الفکر؛

*شرایع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676 ق.)، به کوشش محمد علی بقال، قم، اسماعیلیان، 1408 ق؛

*الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. 682 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛

*الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. 1201 ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه؛

*صحیح البخاری: البخاری (م. 256 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401 ق؛

*العین: خلیل (م. 175 ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409 ق؛

*غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. 585 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق 7، 1417 ق؛

*فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623 ق.)، دار الفکر؛

*قاموس قرآن: علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ش؛

*الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447 ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین 7، 1403 ق؛

*الکافی: الکلینی (م. 329 ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375 ش؛

*کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051 ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛

*کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416 ق؛

*لسان العرب: ابن منظور (م. 711 ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405 ق؛

*المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛

*المبسوط: السرخسی (م. 483 ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق؛

*مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085 ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403 ق؛

*مجمع‌البیان: الطبرسی (م. 548 ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415 ق؛

*مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. 993 ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416 ق؛

*المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676 ق.)، دار الفکر؛

*المحیط فی اللغه: اسماعیل بن عباد (م. 385 ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1414 ق؛

*مختصر المزنی: المزنی (م. 263 ق.)، بیروت، دار المعرفه؛

*مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412 ق؛

*مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت، 1410 ق؛

*مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416 ق؛

*مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت، 1415 ق؛

*المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. 1413 ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410 ق؛

*معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395 ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404 ق؛

*مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977 ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377 ق؛

*المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛

*من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381 ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404 ق؛

*المنتقی شرح الموطا: سلیمان بن خلف الباجی (م. 474 ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛

*منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412 ق؛

*المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406 ق؛

*مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416 ق؛

*موسوعة الامام الخوئی: قم، احیاء آثار الخوئی؛

*المیزان: الطباطبائی (م. 1402 ق.)، بیروت، اعلمی، 1393 ق؛

*النهایه: الطوسی (م. 460 ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400 ق؛

*وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت، 1412 ق؛

*الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560 ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408 ق.