قزح: تفاوت میان نسخهها
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (حذف از رده:مقالههای در دست ویرایش ردهانبوه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
قُزَح مکانی در [[مزدلفه]] است و جایی است که [[قریش]] در [[جاهلیت]] در آنجا وقوف میکردند. گفتهاند: [[قصی بن کلاب]] در جایی که وقوف کرد، آتش افروخت؛ بگونهای که آنها که از [[عرفات]] میآمدند، آتش را میدیدند. قریش همچنین در آن زمان، در مزدلفه در نزدیکی قزح وقوف کرده و به [[عرفات]] نمیرفتند، و سایر عربها در [[عرفه]] وقوف میکردند. | قُزَح مکانی در [[مزدلفه]] است و جایی است که [[قریش]] در [[جاهلیت]] در آنجا وقوف میکردند. گفتهاند: [[قصی بن کلاب]] در جایی که وقوف کرد، آتش افروخت؛ بگونهای که آنها که از [[عرفات]] میآمدند، آتش را میدیدند. قریش همچنین در آن زمان، در مزدلفه در نزدیکی قزح وقوف کرده و به [[عرفات]] نمیرفتند، و سایر عربها در [[عرفه]] وقوف میکردند. | ||
==موقعیت جغرافیایی== | ==موقعیت جغرافیایی== | ||
[[ابن صلاح]] در مناسک خود گفته است: قُزَح کوه کوچکی در آخر مزدلفه است. <ref>القری لقاصدام القری، ص4٢٠.</ref> [[یاقوت حموی]] نیز مینویسد: قُزَح نام کوهی است در مزدلفه، در یک فرسخی منا و آنجا مصلّی، مناره و وسائل آبدهی و آبرسانی است.<ref>معجم البلدان، ج5، ص١4٢.</ref> | [[ابن صلاح]] در مناسک خود گفته است: قُزَح کوه کوچکی در آخر مزدلفه است.<ref>القری لقاصدام القری، ص4٢٠.</ref> [[یاقوت حموی]] نیز مینویسد: قُزَح نام کوهی است در مزدلفه، در یک فرسخی منا و آنجا مصلّی، مناره و وسائل آبدهی و آبرسانی است.<ref>معجم البلدان، ج5، ص١4٢.</ref> | ||
گفته شده، قُزح در مزدلفه، نزدیک جایی است که [[امیرالحاج]] آنجا وقوف میکند. [[جوهری]] گفته است: قُزَح اسم کوهی در مزدلفه است. [[محبالدین طبری|محبّالدین طبری]] افزوده است: در گذشته بر آن ساختمان ساخته و هر کس توان بالا رفتن داشت از آن بالا میرفت و دیگران در کنار آن رو به قبله میایستادند و دعا میخواندند و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه میگفتند. <ref>القری لقاصدام القری، ص4١٩.</ref> | گفته شده، قُزح در مزدلفه، نزدیک جایی است که [[امیرالحاج]] آنجا وقوف میکند. [[جوهری]] گفته است: قُزَح اسم کوهی در مزدلفه است. [[محبالدین طبری|محبّالدین طبری]] افزوده است: در گذشته بر آن ساختمان ساخته و هر کس توان بالا رفتن داشت از آن بالا میرفت و دیگران در کنار آن رو به قبله میایستادند و دعا میخواندند و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه میگفتند.<ref>القری لقاصدام القری، ص4١٩.</ref> | ||
==نامهای دیگر== | ==نامهای دیگر== | ||
قزح را مشعرالحرام نیز نامیدهاند، از باب مجاز و تسمیه جزء بر کل؛ چون نام یک کوه در این سرزمین قزح بوده، لذا همه این منطقه را قزح نامیدهاند. قزح همان مکانیکه رسول خدا(ص) در آنجا وقوف نمودند. <ref>احمد عبدالغفور عطار، قاموس الحج و العمره، ص٨6.</ref> | قزح را مشعرالحرام نیز نامیدهاند، از باب مجاز و تسمیه جزء بر کل؛ چون نام یک کوه در این سرزمین قزح بوده، لذا همه این منطقه را قزح نامیدهاند. قزح همان مکانیکه رسول خدا(ص) در آنجا وقوف نمودند.<ref>احمد عبدالغفور عطار، قاموس الحج و العمره، ص٨6.</ref> | ||
==راهنمای حجاج== | ==راهنمای حجاج== | ||
[[پیامبر(ص)]] آنگاه که از عرفات به مزدلفه آمد، آتش در مشعر روشن بود، لذا آن حضرت به طرف آن آمد و در کنار آتش فرود آمد.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩١.</ref> ابن عمر نیز نقل کرده که این آتش از زمان پیامبر(ص) تا [[عثمان بن عفان|عثمان]] در مشعر شبها روشن بوده است. <ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩١.</ref> | [[پیامبر(ص)]] آنگاه که از عرفات به مزدلفه آمد، آتش در مشعر روشن بود، لذا آن حضرت به طرف آن آمد و در کنار آتش فرود آمد.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩١.</ref> ابن عمر نیز نقل کرده که این آتش از زمان پیامبر(ص) تا [[عثمان بن عفان|عثمان]] در مشعر شبها روشن بوده است.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩١.</ref> | ||
در زمان [[هارونالرشید]]، شبی که حاجیان در [[مشعرالحرام]] حضور مییافتند، بر ستونی که در قُزح قرار داشت شمع میافروختند امّا پس از مرگ وی چراغهای بزرگی با فتیلههای ضخیم بر روی آن ستون روشن میکردند که نور آن تا فاصله زیادی را روشن میساخت. [[ازرقی]] سپس مینویسد: امروز بر آن ستون در شب عید قربان چراغهایی با فتیلههای کوچک روشن میکنند. <ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٨٧.</ref> | در زمان [[هارونالرشید]]، شبی که حاجیان در [[مشعرالحرام]] حضور مییافتند، بر ستونی که در قُزح قرار داشت شمع میافروختند امّا پس از مرگ وی چراغهای بزرگی با فتیلههای ضخیم بر روی آن ستون روشن میکردند که نور آن تا فاصله زیادی را روشن میساخت. [[ازرقی]] سپس مینویسد: امروز بر آن ستون در شب عید قربان چراغهایی با فتیلههای کوچک روشن میکنند.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٨٧.</ref> | ||
ارتفاع این ستون دوازده ذراع و دارای بیست و پنج پلّه بوده و محیط دایره آن نیز بیست و چهار ذراع بوده است.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٨٧.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{ستون-شروع|۲}} | |||
*[[وقوف در مشعر]] | |||
*[[مشعر]] | |||
*[[مزدلفه]] | |||
*[[جمع]] | |||
{{پایان}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۳۶: | خط ۴۵: | ||
{{اماکن مکه}} | {{اماکن مکه}} | ||
[[رده:اماکن مکه]] | [[رده:اماکن مکه]] | ||
[[رده:مکانهای تاریخی مکه]] | [[رده:مکانهای تاریخی مکه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۹
قزح، دماغهای از کوه ثبیر بوده، که در مزدلفه قرار دارد و نزدیک محل وقوف امامالحاج در مشعر (مزدلفه) واقع شده است.
قزح محل وقوف قریش در دوره جاهلیت بود و بر روی آن آتش میافروختند تا راهنمای حاجیان باشد و نیز اطراف را روشن سازد و سایر عربها در عرفه توقف میکردند.
سرزمین مشعرالحرام را، قزح هم گفتهاند، چون نام یک کوه در این سرزمین قزح میباشد، همه این منطقه را قزح نامیدهاند. بنابر گزارش منابع، از زمان هارون الرشید به جای هیزم در آنجا شمع میافروختند و پس از او در آن جا چراغهای فتیلهدار نصب کردند.
پیشینه تاریخی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قُزَح مکانی در مزدلفه است و جایی است که قریش در جاهلیت در آنجا وقوف میکردند. گفتهاند: قصی بن کلاب در جایی که وقوف کرد، آتش افروخت؛ بگونهای که آنها که از عرفات میآمدند، آتش را میدیدند. قریش همچنین در آن زمان، در مزدلفه در نزدیکی قزح وقوف کرده و به عرفات نمیرفتند، و سایر عربها در عرفه وقوف میکردند.
موقعیت جغرافیایی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابن صلاح در مناسک خود گفته است: قُزَح کوه کوچکی در آخر مزدلفه است.[۱] یاقوت حموی نیز مینویسد: قُزَح نام کوهی است در مزدلفه، در یک فرسخی منا و آنجا مصلّی، مناره و وسائل آبدهی و آبرسانی است.[۲]
گفته شده، قُزح در مزدلفه، نزدیک جایی است که امیرالحاج آنجا وقوف میکند. جوهری گفته است: قُزَح اسم کوهی در مزدلفه است. محبّالدین طبری افزوده است: در گذشته بر آن ساختمان ساخته و هر کس توان بالا رفتن داشت از آن بالا میرفت و دیگران در کنار آن رو به قبله میایستادند و دعا میخواندند و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه میگفتند.[۳]
نامهای دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قزح را مشعرالحرام نیز نامیدهاند، از باب مجاز و تسمیه جزء بر کل؛ چون نام یک کوه در این سرزمین قزح بوده، لذا همه این منطقه را قزح نامیدهاند. قزح همان مکانیکه رسول خدا(ص) در آنجا وقوف نمودند.[۴]
راهنمای حجاج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیامبر(ص) آنگاه که از عرفات به مزدلفه آمد، آتش در مشعر روشن بود، لذا آن حضرت به طرف آن آمد و در کنار آتش فرود آمد.[۵] ابن عمر نیز نقل کرده که این آتش از زمان پیامبر(ص) تا عثمان در مشعر شبها روشن بوده است.[۶]
در زمان هارونالرشید، شبی که حاجیان در مشعرالحرام حضور مییافتند، بر ستونی که در قُزح قرار داشت شمع میافروختند امّا پس از مرگ وی چراغهای بزرگی با فتیلههای ضخیم بر روی آن ستون روشن میکردند که نور آن تا فاصله زیادی را روشن میساخت. ازرقی سپس مینویسد: امروز بر آن ستون در شب عید قربان چراغهایی با فتیلههای کوچک روشن میکنند.[۷]
ارتفاع این ستون دوازده ذراع و دارای بیست و پنج پلّه بوده و محیط دایره آن نیز بیست و چهار ذراع بوده است.[۸]
جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- القری لقاصدام القری، محبالدین الطبری، احمد بن عبدالله.
- اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، ازرقی، محمد بن عبدالله، محقق: ملحس، رشدی صالح، دار الاندلس، بیروت - لبنان، 1416ق.
- قاموس الحج و العمره، احمد عبدالغفور عطار.
- معجم البلدان، یاقوت حموی بغدادی، بیروت، دار صادر، ١٩٩5م.