موسوعه رد شبهات جلد بیستم (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:موسوعه رد شبهات قرآن.png|File.png|270px|thumb|left|موسوعه رد شبهات، قرآن]]
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          =موسوعه رد شبهات/قرآن
| عنوان          =موسوعه رد شبهات/قرآن
| عنوان اصلی      =
| عنوان اصلی      =
| تصویر          =
| تصویر          =موسوعه رد شبهات قرآن.png
| اندازه تصویر    =
| اندازه تصویر    =
| توضیح_تصویر    =
| توضیح_تصویر    =
خط ۳۳: خط ۳۲:
}}
}}


موسوعه رد شبهات، قرآن، کتابی است که با محوریت موضوع قرآن، شبهاتی که وهابیت بر اساس افکار ابن تیمیه بر شیعیان وارد می کند را پاسخ داده است. این کتاب در چهار بخش باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن، قرآن و قاعده لطف، پیوند دوسویه میان اعتبار سندی قرآن و عدالت صحابه در مکتب تشیع، مفهوم شناسی«تبیان کل شیءبودن قرآن» و پیوند آن با نسخ‌پذیری قرآن توسط گفتار اهل بیت توسط محمدامین قوجانی غروی نگاشته شده است.  
جلد بیستم از موسوعه رد شبهات به چهار شبهه [[وهابیت|وهابیان]] علیه عقاید [[شیعه|شیعیان]] با موضوع [[قرآن]] پاسخ داده است.  


==باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن==
عنوان چهار فصل این جلد از موسوعه رد شبهات چنین است:  
در این بخش ابتدا به تعریف دو مفهوم باطن و تأویل می‌پردازد. سپس با بیان معجزه بودن قرآن چهار برداشت از آیات قرآن را برمی شمرد:


* واژگان قرآن همانند سایر واژگان معنا یا معانی مختص به خود را دارد و سبب انتقال ذهن از ظاهر واژهبه معنا یا معانی محتمل می‌شود
* [[باطن گرایی]] [[شیعه]] در تفسیر [[قرآن]]
* شأن نزول آیات قرآن، که خداوند براساس حکمت، درباره برخی وقایع موجود در زمان پیامبر یک یا چند آیه را نازل کرد.
* قرآن و [[قاعده لطف]]
* معنای باطنی: آن است که تدبر و تأمل در قرآن غیر از آن که انتقال ذهن از مفهوم ظاهری و نخستین واژگان به مفهوم باطنی را به دنبال دارد سبب پیدایش نوعی از فهم و بینش با ابعاد گسترده و مراتب بلند پایه نیز می شود
* پیوند دوسویه میان اعتبار سندی [[قرآن]] و عدالت [[صحابه]] در مکتب [[تشیع]]
* این کاربرد نیز با باطن قرآن ارتباط دارد، بیان مصداق برای یک یا چند آیه که معمولا با بیان بهترین و کامل ترین مصداق صورت می پذیرد
* مفهوم‌شناسی «تبیان کل شیءبودن قرآن» و پیوند آن با نسخ‌پذیری [[قرآن]] توسط گفتار [[اهل بیت]].


و این طور نتیجه می گیرد که فقط خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اهل بیت دانش تأویل و بیان مصادیق را دارند.<ref>موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص20</ref>
==باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن==
 
فصل اول از کتاب به شبهه ضابطه‌مند نبودن شیعه در تاویل قرآن پاسخ داده است.
به باطن گرایی مذموم گروه های صوفیه و باطنیه می پردازد و افراط گرایی آنان در تفسیر آیات قرآن بدون درنظر گرفتن معانی آیات را سبب انتقادها به تشیع می داند.<ref>موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص21-22</ref>
 
===رویارویی ابن تیمیه با دیدگاه شیعه درباره تأویل گرایی و باطن گرایی===
 
نویسنده این کتاب باوجود این که ابن تیمیه را از ناقدان اصلی رویکرد تأویل گرایی و باطن گرایی می داند اما او را بیش از این که منتقد شیعه اثنی اشعری بداند منتقد فرقه صوفیه و اسماعیلیه قرامطی می داند که صفات الهی را به معنای سلبی برگردانده و از ظاهر کلمات روی گردان شده بودند.<ref>موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص 32</ref>
 
سپس اقسام تأویل از منظر ابن تیمیه را برمی شمرد:


تأویل ناظر بر مفهوم
نویسنده ابتدا به تعریف دو مفهوم [[باطن]] و [[تأویل]] پرداخته است<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص10-11</ref>معنای باطنی آن است که تدبر و تأمل در [[قرآن]] غیر از آن که انتقال ذهن از مفهوم ظاهری و نخستین واژگان به مفهوم باطنی را به دنبال دارد سبب پیدایش نوعی از فهم و بینش با ابعاد گسترده و مراتب بلند پایه نیز می‌شود.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 14-18</ref>


ابن تیمیه یکی از معانی تأویل را تفسیر و توضیح معنای ظاهری و بازگرداندن آن به معنای غیر راجح به دلیل وجود قرینه اعم از عقلی و نقلی می داند اما آن را شیوه ضعیف تفسیری برای قرآن تلقی می کند وی این روش را بدعت و تحریف می داند و آن را دست برداشتن از ظاهر سخنان خدا و پذیرش لوازم و معانی غیر مرتبط با آن می داند.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 33</ref>
نویسنده نتیجه می‌گیرد که فقط خداوند و راسخان در علم یعنی [[پیامبراسلام|پیامبر]] و [[اهل بیت]] دانش [[تأویل]] و بیان مصادیق را دارند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص20</ref> او در ادامه به [[باطن گرایی]] مذموم گروه‌های [[صوفیه]] و [[باطنیه]] می‌پردازد و افراط گرایی آنان در تفسیر آیات [[قرآن]] بدون درنظر گرفتن معانی آیات را سبب انتقادها به [[تشیع]] می‌داند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص21-22</ref>


تأویل ناظر بر مصداق
===رویارویی ابن تیمیه با باطن گرایی===


ابن تیمیه و برخی پیروانش با توجه به آیه 7 سوره آل عمران، تأویل را مختص آیات متشابه نمی دانند، بلکه تمام قرآن را دارای تأویل می دانند.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص39</ref>
نویسنده این کتاب باوجود این که [[ابن تیمیه]] را از ناقدان اصلی رویکرد [[تأویل گرایی]] و [[باطن گرایی]] می‌داند، او را بیش از این که منتقد [[شیعه اثنی اشعری]] بداند منتقد فرقه [[صوفیه]] و [[اسماعیلیه]] [[قرامطی]] می‌داند که صفات الهی را به معنای سلبی برگردانده و از ظاهر کلمات روی گردان شده بودند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 32</ref>


===شبهه: ضابطه مند نبودن مکتب شیعه در تأویل گرایی و باطن گرایی===
===شبهه: ضابطه مند نبودن مکتب شیعه در تأویل گرایی و باطن گرایی===


در این بخش نویسنده دیدگاه چندتن را دراین باره بیان می کند
در این بخش نویسنده دیدگاه چندتن را دراین باره بیان می‌کند. این نویسندگان از جمله ناصر القفاری و محمد الذهبی، [[شیعه اثنی عشری]] را در ردیف [[صوفیه]] معتقد به باطن قرآن دانسته‌اند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 43</ref> برخی از مستشرقان مانند [[هانری کربن]] نیز عقاید [[شیعه]] را مبتنی بر  [[تأویل]] [[باطن گرایی|باطن]]<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص43</ref> می‌دانند.


ناصر القفاری: از نویسندگان وهابی معاصر است که درباره عقاید شیعه اثنی عشری از جمله تأویل قرآن قلم زده و نوشته «شیعه معتقد است قرآن دارای معانی باطنی مخالف ظاهر آن است »
===پاسخ: شیعه اثنی‌اشعری باطنی نیست===


محمد الذهبی: از دیگر نویسندگان معاصر است.وی پس از آنکه درباره امکان رسیدن یا نرسیدن به معنای باطنی سخن گفته روش تفسیری مکتب امامیه و فرقه صوفیه را در مردود بودن ظاهر قرآن و اعتماد بر باطن آن یکسان انگاشته و طرفداران هردو گروه را اهل بدعت و گمراهی می داند.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 43</ref>
نویسنده در مقام پاسخگویی بر آن است که منتقدان همه فرق [[شیعه]] را یکسان فرض می‌کند حال آن که [[شیعه اثنی اشعری]] خود دیدگاه فرقه [[باطنیه]] را نقد می‌کند و معتقد است معنای دریافت شده از آیات [[قرآن]] نباید متناقض از معنای واژگانی آن باشد، بدین معنا که در دیگاه [[شیعه اثنی اشعری]] معانی باطنی در عرض معانی ظاهری آیات نیست بلکه در طول آنها است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 44-45</ref>


هانری کربن: از مستشرقان معاصر درباره عقاید شیعه می گوید:عقاید شیعه بر دو اساس پایه ریزی شده است: تأویل باطن و ولایت<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص43</ref>
==قرآن و قاعده لطف==
در فصل دوم کتاب به شبهات مرتبط به [[قاعده لطف]] که شیعیان برای اثبات امامت به آن استناد می‌کنند، پاسخ داده است. نویسنده در ادامه چهار شبهه را در ارتباط با [[قاعده لطف]] بیان می‌کند و به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
====شبهه اول: فقدان دلیل قرآنی و روایی بر اثبات قاعده لطف====
'''پاسخ''': مفاد [[قاعده لطف]] با آیات [[قرآن]] هماهنگی و همخوانی دارد زیرا [[قاعده لطف]] درصدد اثبات ضرورت یک عمل از سوی خداوند است تا [[مکلف]] با آن به انجام تکلیفی که پیش از این برای او مقرر شده نزدیک تر شود و از عقوبت احتمالی دورتر شود. در این قسمت در همین راستا آیات [[قرآن]] و روایاتی نقل شده است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 65-74</ref>
====شبهه دوم: منت نهادن خداوند بر هدایت‌گریش دلیل بر واجب نبودن لطف او است.====
از دلایل مخالفان [[قاعده لطف]] این است که اگر هدایت انسان‌ها هرچند به صورت نشان دادن مسیر حق به آن‌ها بر خدا واجب است، خداوند نباید برای انجام این عمل واجب منتی بر بندگان بگذارد.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 75</ref>


===پاسخ:یکسان انگاری دیدگاه مذاهب گوناگون شیعه و نقدهای کلی===
'''پاسخ''': بدون شک از [[صفات کمال خداوند|صفات کمال خداوندی]] صفت [[منان]] است که در [[حدیث|احادیث]] و [[دعا|ادعیه]] مختلف به آن اشاره شده است. حقیقت منت درباره خداوند این است که خدا موجودی نعمت دهنده است که درصدد تذکر و گوشزد نعمتی است که به نعمت گیرنده و انسان می دهد تا او بدین وسیله بر این نعمت شکرگذاری کند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص76-77</ref>


نویسنده پس از پرداختن به شبهات مطروحه از نویسندگان یاد شده در مقام پاسخگویی بر آمده و اظهار می دارد که منتقدان همه فرق شیعه را یکسان فرض می کند حال آن که شیعه اثنی اشعری خود دیدگاه فرقه باطنیه را نقد می کند و معتقد است معنای دریافت شده از آیات قرآن نباید متناقض از معنای واژگانی آن باشد، بدین معنا که در دیگاه شیعه اثنی اشعری معانی باطنی در عرض معانی ظاهری آیات نیست بلکه در طول آنها است.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 44-45</ref>
====شبهه سوم: تعارض برخی آیات با قاعده لطف====
برخی مخالفان [[قاعده لطف]] مدعی‌اند که ظاهر برخی آیات [[قرآن]] با [[قاعده لطف]] منافات دارد.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، 78</ref>


==قرآن و قاعده لطف==
'''پاسخ:''' نویسنده در پاسخ به این شبهه به آیات 17 [[سوره حجرات]]، 12 و 13 [[سوره سجده]]، 93 [[سوره نحل]]، 46 [[سوره توبه]]  می‌پردازد و هریک از آیات را با قواعد لغت‌شناسی و مرجع ضمیر مورد ارزیابی می‌دهد<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص78-83</ref> و [[قاعده لطف]] را جدا از [[اختیار]] انسان نمی‌داند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 87-84</ref>
در این بخش ابتدا مفهوم لطف را از نگاه متکلمان بیان می کند:


گاهی فعل لطف از سوی خداوند به انجام عمل حسن و نیکو یا ترک عمل قبیح و ناپسند توسط مکلف می انجامد که به آن لطف محصل گفته می شود
====شبهه چهارم: تعارض برخی روایات با قاعده لطف====
قسم دیگر لطف مقرب است که جایگاه و شأن آن فقط نزدیک تر ساختن مکلف به انجام عمل نیکو و طاعت یا دور ساختن وی از انجام عمل ناپسند یا معصیت است.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 56</ref>
برخی مخالفان با طرح روایات مورد قبول [[شیعه]] ادعا می‌کنند خداوند [[عبد]] را به انجام عمل نزدیک نمی‌کند، بلکه به شکل [[الجا]] و خارج از حدود [[اختیار]] او را در مسیر هدایت قرار می‌دهد و این خلاف [[قاعده لطف]] است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، 87</ref>


مبانی و دلایل اثبات قاعده لطف را در عناوین زیر بیان می دارد:
'''پاسخ:''' خداوند براساس [[علم ذاتی]] از سرنوشت هر انسانی آگاه است لکن به او اختیار می‌دهد تا راه هدایت را بپیماید و اگر از این مسیر تخطی کرد راه هدایت را بر او می‌بندد و اگر راه را درست پیمود او را به سوی خیرات و ایمان رهنمون می‌شود.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 88</ref>


* حکمت الهی و لطف
==آیا قرآن از نظر شیعه سند متصل دارد؟==
* جود و کرم الهی و لطف
در فصل سوم به این شبهه پاسخ داده شده که چون [[شیعه|شیعیان]] به عدالت [[صحابه]] اعتقاد ندارند، و صحت سند روایت با عدالت راویان تامین می‌شود، از نظر [[شیعه]] سند [[قرآن]] صحیح نخواهد بود.
* عدل الهی و لطف


کاربردها قاعده لطف و نتایج مرتب با آن را با این عناوین شرح می دهد:
نویسنده در پاسخ به این شبهه ضمن این که  به بررسی صحت و سقم قرائت‌ها تأکید دارد. به [[قرائت حفص]] از [[عاصم]] اشاره دارد و آن را علی رغم [[شیعه]] نبودن و سلسله مشخص روایت قرائت صحیح می‌داند.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص115-116</ref>


* وجوب تکلیف شرعی
==آیا «تبیان کل شیء بودن قرآن» با حق تشریع امامان سازگار است؟==
* ضرورت بعثت پیامبران
فصل چهارم از کتاب به شبهه‌هایی اختصاص دارد که درباره حق تشریع امامان مطرح شده است:
* لزوم عصمت پیامبران
===شبهه اول فقدان دلیل قرآنی و روایی بر اثبات قاعده لطف===
نویسنده در ادامه چهار شبه را در ارتباط با قاعده لطف بیان می کند و به آن ها پاسخ می دهد:


یکی از شبهاتی که ممکن است مطرح شود این است که آیا برای پذیرش مفاد این قاعده، دلیل قرآنی یا روایی وجود دارد؟پاسخ:مفاد قاعده لطف با آیات قرآن هماهنگی و همخوانی دارد زیرا قاعده لطف درصدد اثبات ضرورت یک عمل از سوی خداوند است تا مکلف با آن به انجام تکلیفی که پیش از این برای او مقرر شده نزدیک تر شود و از عقوبت احتمالی دورتر شود در همین راستا آیات قرآن و روایاتی را بیان می کند.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 65-74</ref>
'''شبهه اول''' ناسازگاری حق تشریع امامان با باور به کامل بودن شریعت است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 142-143</ref>
===شبهه دوم:منت نهادن خداوند بر هدایت گریش دلیل بر واجب نبودن لطف او===
از دلایل مخالفان قاعده لطف این است که اگر هدایت انسان ها هرچند به صورت نشان دادن مسیر حق به آن ها بر خدا واجب است، خداوند نباید برای انجام این عهمل واجب منتی بر بندگان بگذارد.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 75</ref>


پاسخ: بدون شک از صفات کمال خداوندی صفت منان است که در احادیث و ادعیه مختلف به آن اشاره شده است. حقیقت منت درباره خداوند این است که خدا موجودی نعمت دهنده است که درصد تذکر و گوشزد نعمتی است که به نعمت گیرنده و انسان می دهدتا او بدین وسیله بر این نعمت شکرگذاری کند.<ref>موسوعه رد شبهات/قرآن، ص76-77</ref>
'''شبهه دوم''' محدودیت زمانی حق تشریع امامان است به این معنا که سخنان [[امامان شیعه|امامان]]  تنها مسائل [[صدر اسلام]] را در بر می‌گیرد و نه مسائل روز را.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 145</ref>


===شبهه سوم:تعرض برخی آیات با قاعده لطف===
'''شبهه سوم''' ناسازگاری حق تشریع امامان با پایان [[وحی]] است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 147-148</ref>
===شبهه چهارم:تعارض برخی روایات با قاعده لطف===
 
==پیوند دوسویه میان اعتبار سندی قرآن و عدالت صحابه در مکتب تشیع==
ابتدا به تعریف مفاهیم عدالت و صحابه می پردازد و صحابه پیامبر را برساس آیات قرآن به سه دسته تقسیم می کندک
افرادی که ایمان راسخ داشتند و در میدان عمل به احکام اسلام و اخلاص در یاری پیامبر پیشتاز بودند
افرادی که ایمان راسخ نداشتند، از میدان جنگ فرار کرده و از دستورات پیامبر تمرد می کردند
گروهی که منافق بودند و سوره منافقون درباره آنان نازل شد
و بر این اساس ادعای مخالفان در عدم مقبولیت روایات صحابه در نزد شیعیان را بیان می کند:
===شبهه: فقدان سند متصل و معتبر برای قرآن براساس دیدگاه شیعه===
قرآن کریم مهمترین منبع دریافت معارف الهی است که پیامبر به پیروی از آن توصیه کرده است. ولی شیعه به دلیل مبنای سختگیرانه ای که درباره پذیرش عدالت صحابه در صدر اسلام دارد نمی تواند برای قرآنی که امروز میان مسلمانان موجود است، سند متصلی به صحابه بیان کند.
پاسخ:


نویسنده در این بخش از کتاب با تاکید بر اینکه شریعت به طور کامل به [[پیامبراسلام|پیامبر(ص)]] نازل شده<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 143-144</ref> و تنها از طریق او و نه از طریق [[وحی]] مستقل به [[امامان شیعه|امامان]] منتقل شده است<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 148-149</ref> به شبهه اول و سوم پاسخ داده و شبهه دوم را نیز با ارجاع به راهبرد اجتهاد و استنباط احکام از ادله معتبر عقلی و شرعی پاسخ داده است.<ref>موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 146-147</ref>
==اطلاعات نشر==


این کتاب در پاییز 1400 توسط چاپ مشعر منتشر شده است.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:کتاب‌های پژوهشکده حج و زیارت در سال ۱۴۰۰ شمسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۳

موسوعه رد شبهات جلد بیستم (کتاب)
پدید آورندگان
نویسنده محمدامین قوچانی غروی
نشر
تعداد صفحات 156
ناشر مشعر
محل نشر تهران
تاریخ نشر پاییز1400

جلد بیستم از موسوعه رد شبهات به چهار شبهه وهابیان علیه عقاید شیعیان با موضوع قرآن پاسخ داده است.

عنوان چهار فصل این جلد از موسوعه رد شبهات چنین است:

باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فصل اول از کتاب به شبهه ضابطه‌مند نبودن شیعه در تاویل قرآن پاسخ داده است.

نویسنده ابتدا به تعریف دو مفهوم باطن و تأویل پرداخته است[۱]معنای باطنی آن است که تدبر و تأمل در قرآن غیر از آن که انتقال ذهن از مفهوم ظاهری و نخستین واژگان به مفهوم باطنی را به دنبال دارد سبب پیدایش نوعی از فهم و بینش با ابعاد گسترده و مراتب بلند پایه نیز می‌شود.[۲]

نویسنده نتیجه می‌گیرد که فقط خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اهل بیت دانش تأویل و بیان مصادیق را دارند.[۳] او در ادامه به باطن گرایی مذموم گروه‌های صوفیه و باطنیه می‌پردازد و افراط گرایی آنان در تفسیر آیات قرآن بدون درنظر گرفتن معانی آیات را سبب انتقادها به تشیع می‌داند.[۴]

رویارویی ابن تیمیه با باطن گرایی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نویسنده این کتاب باوجود این که ابن تیمیه را از ناقدان اصلی رویکرد تأویل گرایی و باطن گرایی می‌داند، او را بیش از این که منتقد شیعه اثنی اشعری بداند منتقد فرقه صوفیه و اسماعیلیه قرامطی می‌داند که صفات الهی را به معنای سلبی برگردانده و از ظاهر کلمات روی گردان شده بودند.[۵]

شبهه: ضابطه مند نبودن مکتب شیعه در تأویل گرایی و باطن گرایی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در این بخش نویسنده دیدگاه چندتن را دراین باره بیان می‌کند. این نویسندگان از جمله ناصر القفاری و محمد الذهبی، شیعه اثنی عشری را در ردیف صوفیه معتقد به باطن قرآن دانسته‌اند.[۶] برخی از مستشرقان مانند هانری کربن نیز عقاید شیعه را مبتنی بر تأویل باطن[۷] می‌دانند.

پاسخ: شیعه اثنی‌اشعری باطنی نیست[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نویسنده در مقام پاسخگویی بر آن است که منتقدان همه فرق شیعه را یکسان فرض می‌کند حال آن که شیعه اثنی اشعری خود دیدگاه فرقه باطنیه را نقد می‌کند و معتقد است معنای دریافت شده از آیات قرآن نباید متناقض از معنای واژگانی آن باشد، بدین معنا که در دیگاه شیعه اثنی اشعری معانی باطنی در عرض معانی ظاهری آیات نیست بلکه در طول آنها است.[۸]

قرآن و قاعده لطف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فصل دوم کتاب به شبهات مرتبط به قاعده لطف که شیعیان برای اثبات امامت به آن استناد می‌کنند، پاسخ داده است. نویسنده در ادامه چهار شبهه را در ارتباط با قاعده لطف بیان می‌کند و به آن‌ها پاسخ می‌دهد:

شبهه اول: فقدان دلیل قرآنی و روایی بر اثبات قاعده لطف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پاسخ: مفاد قاعده لطف با آیات قرآن هماهنگی و همخوانی دارد زیرا قاعده لطف درصدد اثبات ضرورت یک عمل از سوی خداوند است تا مکلف با آن به انجام تکلیفی که پیش از این برای او مقرر شده نزدیک تر شود و از عقوبت احتمالی دورتر شود. در این قسمت در همین راستا آیات قرآن و روایاتی نقل شده است.[۹]

شبهه دوم: منت نهادن خداوند بر هدایت‌گریش دلیل بر واجب نبودن لطف او است.[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دلایل مخالفان قاعده لطف این است که اگر هدایت انسان‌ها هرچند به صورت نشان دادن مسیر حق به آن‌ها بر خدا واجب است، خداوند نباید برای انجام این عمل واجب منتی بر بندگان بگذارد.[۱۰]

پاسخ: بدون شک از صفات کمال خداوندی صفت منان است که در احادیث و ادعیه مختلف به آن اشاره شده است. حقیقت منت درباره خداوند این است که خدا موجودی نعمت دهنده است که درصدد تذکر و گوشزد نعمتی است که به نعمت گیرنده و انسان می دهد تا او بدین وسیله بر این نعمت شکرگذاری کند.[۱۱]

شبهه سوم: تعارض برخی آیات با قاعده لطف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی مخالفان قاعده لطف مدعی‌اند که ظاهر برخی آیات قرآن با قاعده لطف منافات دارد.[۱۲]

پاسخ: نویسنده در پاسخ به این شبهه به آیات 17 سوره حجرات، 12 و 13 سوره سجده، 93 سوره نحل، 46 سوره توبه می‌پردازد و هریک از آیات را با قواعد لغت‌شناسی و مرجع ضمیر مورد ارزیابی می‌دهد[۱۳] و قاعده لطف را جدا از اختیار انسان نمی‌داند.[۱۴]

شبهه چهارم: تعارض برخی روایات با قاعده لطف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی مخالفان با طرح روایات مورد قبول شیعه ادعا می‌کنند خداوند عبد را به انجام عمل نزدیک نمی‌کند، بلکه به شکل الجا و خارج از حدود اختیار او را در مسیر هدایت قرار می‌دهد و این خلاف قاعده لطف است.[۱۵]

پاسخ: خداوند براساس علم ذاتی از سرنوشت هر انسانی آگاه است لکن به او اختیار می‌دهد تا راه هدایت را بپیماید و اگر از این مسیر تخطی کرد راه هدایت را بر او می‌بندد و اگر راه را درست پیمود او را به سوی خیرات و ایمان رهنمون می‌شود.[۱۶]

آیا قرآن از نظر شیعه سند متصل دارد؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فصل سوم به این شبهه پاسخ داده شده که چون شیعیان به عدالت صحابه اعتقاد ندارند، و صحت سند روایت با عدالت راویان تامین می‌شود، از نظر شیعه سند قرآن صحیح نخواهد بود.

نویسنده در پاسخ به این شبهه ضمن این که به بررسی صحت و سقم قرائت‌ها تأکید دارد. به قرائت حفص از عاصم اشاره دارد و آن را علی رغم شیعه نبودن و سلسله مشخص روایت قرائت صحیح می‌داند.[۱۷]

آیا «تبیان کل شیء بودن قرآن» با حق تشریع امامان سازگار است؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فصل چهارم از کتاب به شبهه‌هایی اختصاص دارد که درباره حق تشریع امامان مطرح شده است:

شبهه اول ناسازگاری حق تشریع امامان با باور به کامل بودن شریعت است.[۱۸]

شبهه دوم محدودیت زمانی حق تشریع امامان است به این معنا که سخنان امامان تنها مسائل صدر اسلام را در بر می‌گیرد و نه مسائل روز را.[۱۹]

شبهه سوم ناسازگاری حق تشریع امامان با پایان وحی است.[۲۰]

نویسنده در این بخش از کتاب با تاکید بر اینکه شریعت به طور کامل به پیامبر(ص) نازل شده[۲۱] و تنها از طریق او و نه از طریق وحی مستقل به امامان منتقل شده است[۲۲] به شبهه اول و سوم پاسخ داده و شبهه دوم را نیز با ارجاع به راهبرد اجتهاد و استنباط احکام از ادله معتبر عقلی و شرعی پاسخ داده است.[۲۳]

اطلاعات نشر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این کتاب در پاییز 1400 توسط چاپ مشعر منتشر شده است.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص10-11
  2. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 14-18
  3. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص20
  4. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص21-22
  5. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 32
  6. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 43
  7. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص43
  8. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 44-45
  9. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 65-74
  10. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 75
  11. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص76-77
  12. موسوعه رد شبهات، جلد 20، 78
  13. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص78-83
  14. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 87-84
  15. موسوعه رد شبهات، جلد 20، 87
  16. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 88
  17. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص115-116
  18. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 142-143
  19. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 145
  20. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 147-148
  21. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 143-144
  22. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 148-149
  23. موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 146-147