معاویه بن ابی سفیان: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
معاویه نخستین خلیفه از سلسله خلفای [[امویان|اموی]] است. | معاویه نخستین خلیفه از سلسله خلفای [[امویان|اموی]] است. | ||
==حمله بسر بن ارطاه به حجاز== | ==حمله بسر بن ارطاه به حجاز== | ||
معاویه (حک: 41-60ق.) به سال 39ق. در دوران خلافت امام علی(ع) سپاهی را به فرماندهی [[بسر بن ارطاه|بُسر بن ارطاه]] به حجاز گسیل داشت که با غارت و تهدید، برای معاویه بیعت گرفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص197-198؛ الغارات، ج2، ص603-607؛ انساب الاشراف، ج3، ص210.</ref> | معاویه (حک: 41-60ق.) به سال 39ق. در دوران خلافت امام علی(ع) سپاهی را به فرماندهی [[بسر بن ارطاه|بُسر بن ارطاه]] به حجاز گسیل داشت که با غارت و تهدید، برای معاویه بیعت گرفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص197-198؛ الغارات، ج2، ص603-607؛ انساب الاشراف، ج3، ص210.</ref> | ||
بُسر پس از ورود به مدینه، با تهدید مردم بر منبر [[مسجد نبوی]]<ref>مروج الذهب، ج3، ص21.</ref> و کشتار شماری<ref>تاریخ طبری، ج5، ص139.</ref> از آنها به قصد خونخواهی عثمان بیعت گرفت<ref>مروج الذهب، ج3، ص22؛ تاریخ دمشق، ج59، ص119.</ref> و همه مردم مدینه را به بهانه قتل عثمان تهدید به کشتار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص211؛ مروج الذهب، ج3، ص21.</ref> | بُسر پس از ورود به مدینه، با تهدید مردم بر منبر [[مسجد نبوی]]<ref>مروج الذهب، ج3، ص21.</ref> و کشتار شماری<ref>تاریخ طبری، ج5، ص139.</ref> از آنها به قصد خونخواهی عثمان بیعت گرفت<ref>مروج الذهب، ج3، ص22؛ تاریخ دمشق، ج59، ص119.</ref> و همه مردم مدینه را به بهانه قتل عثمان تهدید به کشتار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص211؛ مروج الذهب، ج3، ص21.</ref> | ||
بر پایه گزارشی، بسر پس از تسلط بر مدینه، خانه ابوایوب، میزبان پیامبر، را به آتش کشید<ref>الغارات، ج2، ص603-604؛ الفتوح، ج4، ص232؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص10.</ref> و [[ابوهریره]] را به عنوان حاکم آن شهر منصوب کرد. بسر سپس به مکه رفت و از مردم آن شهر برای معاویه بیعت گرفت.<ref>الغارات، ج2، ص607؛ تاریخ طبری، ج5، ص139-140.</ref> | بر پایه گزارشی، بسر پس از تسلط بر مدینه، خانه ابوایوب، میزبان پیامبر، را به آتش کشید<ref>الغارات، ج2، ص603-604؛ الفتوح، ج4، ص232؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص10.</ref> و [[ابوهریره]] را به عنوان حاکم آن شهر منصوب کرد. بسر سپس به مکه رفت و از مردم آن شهر برای معاویه بیعت گرفت.<ref>الغارات، ج2، ص607؛ تاریخ طبری، ج5، ص139-140.</ref> | ||
==حضور معاویه در حج== | ==حضور معاویه در حج== | ||
معاویه دو بار در سالهای 44 و51ق. در [[مراسم حج]] حضور یافت.<ref>مروج الذهب، ج4، ص303.</ref> | معاویه دو بار در سالهای 44 و51ق. در [[مراسم حج]] حضور یافت.<ref>مروج الذهب، ج4، ص303.</ref> | ||
وی امیران مکه را بیشتر از میان امویان مانند مروان بن حکم، سعید بن عاص، عبدالله بن خالد بن اسید، عمرو بن سعید بن عاص، عتبة بن ابیسفیان، ولید بن عتبة بن ابیسفیان، و عثمان بن محمد بن ابیسفیان<ref>نک: شفاء الغرام، ج2، ص194 به بعد.</ref> برگزید. | وی امیران مکه را بیشتر از میان امویان مانند مروان بن حکم، سعید بن عاص، عبدالله بن خالد بن اسید، عمرو بن سعید بن عاص، عتبة بن ابیسفیان، ولید بن عتبة بن ابیسفیان، و عثمان بن محمد بن ابیسفیان<ref>نک: شفاء الغرام، ج2، ص194 به بعد.</ref> برگزید. | ||
او با سفر به مکه به سال 56ق. مشکل مخالفت برخی بزرگان آن شهر با ولایتعهدی پسرش یزید را حل کرد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص301-303؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78-79.</ref> | او با سفر به مکه به سال 56ق. مشکل مخالفت برخی بزرگان آن شهر با ولایتعهدی پسرش یزید را حل کرد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص301-303؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78-79.</ref> | ||
==اقدامات معاویه در مکه== | ==اقدامات معاویه در مکه== | ||
خط ۱۵: | خط ۱۶: | ||
'''حفر چاه و چشمه''': معاویه کوششهایی سودمند همانند جاری ساختن چند چشمه در حرم انجام داد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص227.</ref> چاهی در [[عسفان|عُسفان]] و [[چاه شوذب]]، از موالی معاویه، از آن جمله هستند.<ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص142؛ معجم البلدان، ج1، ص302.</ref> | '''حفر چاه و چشمه''': معاویه کوششهایی سودمند همانند جاری ساختن چند چشمه در حرم انجام داد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص227.</ref> چاهی در [[عسفان|عُسفان]] و [[چاه شوذب]]، از موالی معاویه، از آن جمله هستند.<ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص142؛ معجم البلدان، ج1، ص302.</ref> | ||
'''پوشاندن کعبه'''وی همچنین کعبه را با پارچههای قباطی که از مصر آورده شده بود، پوشاند.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص501-502.</ref> | '''پوشاندن کعبه'''وی همچنین کعبه را با پارچههای قباطی که از مصر آورده شده بود، پوشاند.<ref>موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص501-502.</ref> | ||
'''نصب انصاب:''' در این دوره، از آنجا که برخی از سنگ نشانههای حرم (انصاب) از میان رفته بود، معاویه در نامهای به مروان بن حکم، امیر مدینه، به وی دستور داد تا در صورت زنده بودن کُرز بن علقمه خزرجی که در مدینه میزیست، وی را مامور بازسازی انصاب کند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص122؛ الاصابه، ج5، ص436.</ref> | '''نصب انصاب:''' در این دوره، از آنجا که برخی از سنگ نشانههای حرم (انصاب) از میان رفته بود، معاویه در نامهای به مروان بن حکم، امیر مدینه، به وی دستور داد تا در صورت زنده بودن کُرز بن علقمه خزرجی که در مدینه میزیست، وی را مامور بازسازی انصاب کند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص122؛ الاصابه، ج5، ص436.</ref> | ||
==اقدامات معاویه در مدینه== | ==اقدامات معاویه در مدینه== | ||
معاویه در سال 50ق. قصد انتقال عصا و منبر پیامبر به شام را داشت؛ اما خورشید گرفتگی<ref>مروج الذهب، ج3، ص26.</ref> و یا سخنان برخی [[صحابه]] مانند جابر و ابوهریره، او را از تصمیمش منصرف کرد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص239.</ref> | معاویه در سال 50ق. قصد انتقال عصا و منبر پیامبر به شام را داشت؛ اما خورشید گرفتگی<ref>مروج الذهب، ج3، ص26.</ref> و یا سخنان برخی [[صحابه]] مانند جابر و ابوهریره، او را از تصمیمش منصرف کرد.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص239.</ref> | ||
او شش پله بر منبر رسول خدا افزود.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص239.</ref> | او شش پله بر منبر رسول خدا افزود.<ref>تاریخ طبری، ج5، ص239.</ref> | ||
'''ساخت سد:''' معاویه در مدینه سدهایی ساخت؛ از جمله سدی میان مَدینه و [[رحضیه]]، سدی به نام عنتر نزدیک [[کوه عیر]] نزدیک [[ذوالحلیفه]] و سدی نزدیک به صَبِر.<ref>حجاز در صدر اسلام، ص140.</ref> | '''ساخت سد:''' معاویه در مدینه سدهایی ساخت؛ از جمله سدی میان مَدینه و [[رحضیه]]، سدی به نام عنتر نزدیک [[کوه عیر]] نزدیک [[ذوالحلیفه]] و سدی نزدیک به صَبِر.<ref>حجاز در صدر اسلام، ص140.</ref> | ||
'''حفر قنات:''' به گزارش [[سمهودی]]، مروان به دستور معاویه، از جنوب مدینه قناتی را به سوی شمال آن شهر کنار [[کوه احد]] جاری ساخت. در این میان، بدن برخی [[شهدای احد]] بیرون آمد و فرزندانشان به دفن آنها پرداختند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص190؛ وفاء الوفاء، ج3، ص115، 149-150.</ref> | '''حفر قنات:''' به گزارش [[سمهودی]]، مروان به دستور معاویه، از جنوب مدینه قناتی را به سوی شمال آن شهر کنار [[کوه احد]] جاری ساخت. در این میان، بدن برخی [[شهدای احد]] بیرون آمد و فرزندانشان به دفن آنها پرداختند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص190؛ وفاء الوفاء، ج3، ص115، 149-150.</ref> | ||
'''انتقال قبر شهدای احد:''' بر پایه گزارشی دیگر، در سال 49ق. که سیل اجساد برخی شهدای احد را نمایان کرد، آنها در جای دیگر دفن شدند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127-128.</ref> همچنین مروان با حفر قنات از پشت [[مسجد قبا]]، چشمه معروف به [[زرقاء]] را تا کنار [[مسجدالنبی]] روان ساخت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص150؛ المعالم الاثیره، ص204.</ref> | '''انتقال قبر شهدای احد:''' بر پایه گزارشی دیگر، در سال 49ق. که سیل اجساد برخی شهدای احد را نمایان کرد، آنها در جای دیگر دفن شدند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص127-128.</ref> همچنین مروان با حفر قنات از پشت [[مسجد قبا]]، چشمه معروف به [[زرقاء]] را تا کنار [[مسجدالنبی]] روان ساخت.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص150؛ المعالم الاثیره، ص204.</ref> | ||
'''الحاق حش کوکب به بقیع:''' به گزارشی، معاویه مروان بن حکم را مامور کرد تا حُش کوکب را که عثمان در آن مدفون بود، به [[بقیع]] ملحق سازد.<ref>الدرة الثمینه، ص168؛ شرح نهج البلاغه، ج10، ص7؛ وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref> شماری از منابع این کار را به عثمان (حک: 23-35ق.) <ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref> و برخی بدون نام بردن از معاویه، آن را به بنیامیه نسبت دادهاند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref> نیز آنها سنگی را که به دست پیامبر بر قبر [[عثمان بن مظعون جمحی]]، از مسلمانان پیشگام، قرار گرفته بود، بر روی قبر عثمان بن عفان نهادند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص84.</ref> | '''الحاق حش کوکب به بقیع:''' به گزارشی، معاویه مروان بن حکم را مامور کرد تا حُش کوکب را که عثمان در آن مدفون بود، به [[بقیع]] ملحق سازد.<ref>الدرة الثمینه، ص168؛ شرح نهج البلاغه، ج10، ص7؛ وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.</ref> شماری از منابع این کار را به عثمان (حک: 23-35ق.)<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص520.</ref> و برخی بدون نام بردن از معاویه، آن را به بنیامیه نسبت دادهاند.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص113.</ref> نیز آنها سنگی را که به دست پیامبر بر قبر [[عثمان بن مظعون جمحی]]، از مسلمانان پیشگام، قرار گرفته بود، بر روی قبر عثمان بن عفان نهادند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص84.</ref> | ||
'''سنگفرش کردن بلاط:''' از دیگر کارهای معاویه در مدینه، دستور سنگفرش کردن [[بلاط|بِلاط]]، بازار تا ورودی مسجد نبوی، و زمینهای پیرامونی آن بود که به دست مروان در میان سالهای 42 تا 48ق. صورت پذیرفت.<ref>آثار المدینه، ص144.</ref> | '''سنگفرش کردن بلاط:''' از دیگر کارهای معاویه در مدینه، دستور سنگفرش کردن [[بلاط|بِلاط]]، بازار تا ورودی مسجد نبوی، و زمینهای پیرامونی آن بود که به دست مروان در میان سالهای 42 تا 48ق. صورت پذیرفت.<ref>آثار المدینه، ص144.</ref> | ||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
{{منابع}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۱۴
معاویه نخستین خلیفه از سلسله خلفای اموی است.
حمله بسر بن ارطاه به حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
معاویه (حک: 41-60ق.) به سال 39ق. در دوران خلافت امام علی(ع) سپاهی را به فرماندهی بُسر بن ارطاه به حجاز گسیل داشت که با غارت و تهدید، برای معاویه بیعت گرفت.[۱] بُسر پس از ورود به مدینه، با تهدید مردم بر منبر مسجد نبوی[۲] و کشتار شماری[۳] از آنها به قصد خونخواهی عثمان بیعت گرفت[۴] و همه مردم مدینه را به بهانه قتل عثمان تهدید به کشتار کرد.[۵]
بر پایه گزارشی، بسر پس از تسلط بر مدینه، خانه ابوایوب، میزبان پیامبر، را به آتش کشید[۶] و ابوهریره را به عنوان حاکم آن شهر منصوب کرد. بسر سپس به مکه رفت و از مردم آن شهر برای معاویه بیعت گرفت.[۷]
حضور معاویه در حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
معاویه دو بار در سالهای 44 و51ق. در مراسم حج حضور یافت.[۸] وی امیران مکه را بیشتر از میان امویان مانند مروان بن حکم، سعید بن عاص، عبدالله بن خالد بن اسید، عمرو بن سعید بن عاص، عتبة بن ابیسفیان، ولید بن عتبة بن ابیسفیان، و عثمان بن محمد بن ابیسفیان[۹] برگزید. او با سفر به مکه به سال 56ق. مشکل مخالفت برخی بزرگان آن شهر با ولایتعهدی پسرش یزید را حل کرد.[۱۰]
اقدامات معاویه در مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حفر چاه و چشمه: معاویه کوششهایی سودمند همانند جاری ساختن چند چشمه در حرم انجام داد.[۱۱] چاهی در عُسفان و چاه شوذب، از موالی معاویه، از آن جمله هستند.[۱۲]
پوشاندن کعبهوی همچنین کعبه را با پارچههای قباطی که از مصر آورده شده بود، پوشاند.[۱۳]
نصب انصاب: در این دوره، از آنجا که برخی از سنگ نشانههای حرم (انصاب) از میان رفته بود، معاویه در نامهای به مروان بن حکم، امیر مدینه، به وی دستور داد تا در صورت زنده بودن کُرز بن علقمه خزرجی که در مدینه میزیست، وی را مامور بازسازی انصاب کند.[۱۴]
اقدامات معاویه در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
معاویه در سال 50ق. قصد انتقال عصا و منبر پیامبر به شام را داشت؛ اما خورشید گرفتگی[۱۵] و یا سخنان برخی صحابه مانند جابر و ابوهریره، او را از تصمیمش منصرف کرد.[۱۶] او شش پله بر منبر رسول خدا افزود.[۱۷]
ساخت سد: معاویه در مدینه سدهایی ساخت؛ از جمله سدی میان مَدینه و رحضیه، سدی به نام عنتر نزدیک کوه عیر نزدیک ذوالحلیفه و سدی نزدیک به صَبِر.[۱۸]
حفر قنات: به گزارش سمهودی، مروان به دستور معاویه، از جنوب مدینه قناتی را به سوی شمال آن شهر کنار کوه احد جاری ساخت. در این میان، بدن برخی شهدای احد بیرون آمد و فرزندانشان به دفن آنها پرداختند.[۱۹]
انتقال قبر شهدای احد: بر پایه گزارشی دیگر، در سال 49ق. که سیل اجساد برخی شهدای احد را نمایان کرد، آنها در جای دیگر دفن شدند.[۲۰] همچنین مروان با حفر قنات از پشت مسجد قبا، چشمه معروف به زرقاء را تا کنار مسجدالنبی روان ساخت.[۲۱]
الحاق حش کوکب به بقیع: به گزارشی، معاویه مروان بن حکم را مامور کرد تا حُش کوکب را که عثمان در آن مدفون بود، به بقیع ملحق سازد.[۲۲] شماری از منابع این کار را به عثمان (حک: 23-35ق.)[۲۳] و برخی بدون نام بردن از معاویه، آن را به بنیامیه نسبت دادهاند.[۲۴] نیز آنها سنگی را که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون جمحی، از مسلمانان پیشگام، قرار گرفته بود، بر روی قبر عثمان بن عفان نهادند.[۲۵]
سنگفرش کردن بلاط: از دیگر کارهای معاویه در مدینه، دستور سنگفرش کردن بِلاط، بازار تا ورودی مسجد نبوی، و زمینهای پیرامونی آن بود که به دست مروان در میان سالهای 42 تا 48ق. صورت پذیرفت.[۲۶]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص197-198؛ الغارات، ج2، ص603-607؛ انساب الاشراف، ج3، ص210.
- ↑ مروج الذهب، ج3، ص21.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص139.
- ↑ مروج الذهب، ج3، ص22؛ تاریخ دمشق، ج59، ص119.
- ↑ انساب الاشراف، ج3، ص211؛ مروج الذهب، ج3، ص21.
- ↑ الغارات، ج2، ص603-604؛ الفتوح، ج4، ص232؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص10.
- ↑ الغارات، ج2، ص607؛ تاریخ طبری، ج5، ص139-140.
- ↑ مروج الذهب، ج4، ص303.
- ↑ نک: شفاء الغرام، ج2، ص194 به بعد.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص301-303؛ البدایة و النهایه، ج8، ص78-79.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص227.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج1، ص142؛ معجم البلدان، ج1، ص302.
- ↑ موسوعة مکة المکرمه، ج3، ص501-502.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص122؛ الاصابه، ج5، ص436.
- ↑ مروج الذهب، ج3، ص26.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص239.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص239.
- ↑ حجاز در صدر اسلام، ص140.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص190؛ وفاء الوفاء، ج3، ص115، 149-150.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص127-128.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص150؛ المعالم الاثیره، ص204.
- ↑ الدرة الثمینه، ص168؛ شرح نهج البلاغه، ج10، ص7؛ وفاء الوفاء، ج3، ص98-99.
- ↑ تاریخ دمشق، ج39، ص520.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص113.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص84.
- ↑ آثار المدینه، ص144.