ایرانیان در جزیرةالعرب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'تاسیس' به 'تأسیس') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در کتاب «[[تاریخ مدینه جده]]» آمده است که این بندر را ایرانیان پیش از اسلام ساختند و آباد کردند و از آن بهعنوان یک مرکز بازرگانی دریایی و داد و ستد کالا برای مکه بهره میبردند که آن هم یک مرکز مهم بازرگانی و مبادله کالا در بخش غربی شبهجزیره [[عربستان]] بود.<ref>تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة، ص45.</ref> | در کتاب «[[تاریخ مدینه جده]]» آمده است که این بندر را ایرانیان پیش از اسلام ساختند و آباد کردند و از آن بهعنوان یک مرکز بازرگانی دریایی و داد و ستد کالا برای مکه بهره میبردند که آن هم یک مرکز مهم بازرگانی و مبادله کالا در بخش غربی شبهجزیره [[عربستان]] بود.<ref>تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة، ص45.</ref> | ||
از برخی گزارشها درمییابیم که زمان بنای جده به دوره «[[خسرو انوشیروان]]» میرسد. وی پس از پیروزی بر روم، از «باب المندب» گذشت و به سمت شمال پیش رفت و محل جده را برای | از برخی گزارشها درمییابیم که زمان بنای جده به دوره «[[خسرو انوشیروان]]» میرسد. وی پس از پیروزی بر روم، از «باب المندب» گذشت و به سمت شمال پیش رفت و محل جده را برای تأسیس یک مرکز بازرگانی برای ایرانیها برگزید یا هیئتی که برای این کار به دریای سرخ روانه کرده بود، این محل را انتخاب کردند.<ref>تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة، ص46؛ تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج٣، ص١٣٧.</ref> البته چون این بندر در تاریخ طولانی خود دورههای چندی از آبادانی و ویرانی به خود دیده که خود نمایانگر عوامل مختلفی است که در آن دورهها در آنجا رخ داده است، میتوان گفت که ایرانیها دو بار بندر جده را ساختند. یکبار در دورهای بسیار پیشتر از دوره انوشیروان، بازرگانانی که از سیراف آمده بودند، آن را احداث کردند و بار دوم در دوره انوشیروان ساخته شد. | ||
==مدینه منوره== | ==مدینه منوره== | ||
به نقل «مسعودی»، از نوشته برخی مورخان درمییابیم که در آستانه هجرت رسولخدا(ص) به [[یثرب]] (مدینه)، تعدادی از ایرانیان در آن شهر بودند؛ چنانکه «[[زید بن ثابت خزرجی انصاری]]»، از کاتبان و مترجمان پیامبر(ص)، افزون بر ترجمه زبانهای فارسی، رومی، قبطی و حبشی برای آن حضرت، این زبانها را از آنان فرا گرفته بود. با توجه به وجود چنین گزارشهایی مسلم است که در این شهر مقدس، کسانی با اصل و نسب ایرانی بودند و همچون دیگر ساکنان شهر با پیامبر(ص) بیعت و آن حضرت را در پیشبرد اهداف متعالیاش یاری کردند. | به نقل «مسعودی»، از نوشته برخی مورخان درمییابیم که در آستانه هجرت رسولخدا(ص) به [[یثرب]] (مدینه)، تعدادی از ایرانیان در آن شهر بودند؛ چنانکه «[[زید بن ثابت خزرجی انصاری]]»، از کاتبان و مترجمان پیامبر(ص)، افزون بر ترجمه زبانهای فارسی، رومی، قبطی و حبشی برای آن حضرت، این زبانها را از آنان فرا گرفته بود. با توجه به وجود چنین گزارشهایی مسلم است که در این شهر مقدس، کسانی با اصل و نسب ایرانی بودند و همچون دیگر ساکنان شهر با پیامبر(ص) بیعت و آن حضرت را در پیشبرد اهداف متعالیاش یاری کردند. |
نسخهٔ ۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۶
هنگامه ظهور اسلام در بزرگترین شبه جزیره جهان که حدود سه میلیون کیلومتر مربع وسعت داشت و خاستگاه نژاد سامی، یعنی عرب بود، گروههایی از ملتهای گوناگون، به انگیزههای مختلف یا به عنوان برده و موالی، در این سرزمین بزرگ ساکن بودند. از میان آنان، تعداد قابل توجهی نیز از ایرانیان بودند که در مناطق مختلف سرزمین عرب سکونت داشتند.
گفتنی است که از حدود یک قرن پیش از ظهور اسلام، بخشهایی از جنوب جزیرةالعرب، یعنی یمن و بخشهایی از شرق آن، در قلمرو دولت ساسانی بود. در این بخشها افزون بر عرب، ایرانیانی نیز زندگی میکردند. برخی از همانها با هجرت رسول الله(ص) به مدینه و فراگیر شدن دعوت آن حضرت، مسلمان شدند.
عمدهترین مناطق جزیرةالعرب که ایرانیان در آستانه ظهور اسلام در آن ساکن بودند، از این قرار بود:
یمن
سرزمین کهن و متمدن یمن، از بخشهای مهم پنجگانه جزیرةالعرب است و در جنوب آن قرار دارد. حکومت یمن از حدود هشتاد سال پیش از ظهور اسلام، بنا بهدرخواست خود یمنیها به دست ایرانیان افتاد[۱] و به تدریج نسلی ایرانی در آنجا پدید آمد که در منابع به «ابناء یمن» (زادگان ایرانی در یمن) شهرت دارند.
ایرانیان یمن، در سالهای پایانی حیات رسول خدا(ص)، به اسلام گرویدند و پیامبر(ص)، حکومت باذان و جانشینانش را پذیرفت و آنان بر مسئولیت خود باقی ماندند. گفتنی است که برخی از همین ایرانیان پیشتر به مدینه رفته و مسلمان شده بودند، اما اسلام آوردن گروهی آنان، پس از مسلمان شدن حاکم ایرانی یمن بود.
بحرین
بحرین، شامل سرزمین وسیعی در شرق جزیرةالعرب، از بصره تا عمان، بود و کشورهای کوچک امروزی، از جمله امارات، قطر، بحرین، کویت و بخش وسیعی از کرانههای جنوبی خلیج فارس و مناطقی مانند «قطیف» و «احساء» را شامل میشد.[۲]
بزرگترین و معروفترین بخش بحرین، «هَجر» بود؛ چنانکه تمام سرزمین بحرین امروزی را شامل میشد[۳] و بحرین امروزی، بخش کوچکی از این سرزمین وسیع بود که در گذشته آن را «اُوال» میخواندند.[۴]
بحرین، پیش از اسلام در محدوده قلمرو ایرانیان بود و حاکم آنجا را پادشاهان ایران انتخاب میکردند. ساکنان این منطقه، ترکیبی از عرب و عجم (ایرانی) بودند. پس از ظهور اسلام و گسترش دعوت رسول خدا(ص)، مردم بحرین طی وفدهایی به مدینه رفتند و پس از ملاقات با رسول الله(ص)، مسلمان شدند که عدهای از آنها ایرانی بودند.[۵]
بندر جده
این بندر در سواحل شرقی دریای سرخ و نزدیک به مکه است. براساس گزارش منابع، ایرانیهایی که از گذشتههای دور در آنجا ساکن بودند، در آبادانی این بندر مهم و استراتژیک، نقش اساسی داشتند. ایرانیان این بندر از زمانهای بسیار دور در آنجا زندگی میکردند[۶] و برخی معتقدند که این بندر را ایرانیان ساختند. دلیل ساخت جده را از بین رفتن بندر سیراف (در جنوب ایران) و کوچ بازرگانان ایرانی به جده میدانند.[۷]
یکی از محققان درباره بنای جده چنین نوشته است:
"یکی دیگر از بندرهای معروف و آباد سواحل عربستان که بازرگانان و دریانوردان ایرانی در آبادی و رونق آنجا سهم زیادی داشتهاند و اخبار و آثاری از فعالیتهای آنان از پیش از اسلام تا دورههای اسلامی در نوشتههای مورخان و جغرافینویسان عربی و اسلامی برجای مانده، بندر جده است، در سواحل غربی شبهجزیره عربستان و کناره دریای سرخ که از دورانهای قدیم بندر تجارتی مکه که خود مهمترین مرکز تجارتی عربستان شمالی به شمار میرفته است، بوده و امروز هم با همین نام، مهمترین بندر حجاز و دولت عربستان سعودی است".[۸]
در کتاب «تاریخ مدینه جده» آمده است که این بندر را ایرانیان پیش از اسلام ساختند و آباد کردند و از آن بهعنوان یک مرکز بازرگانی دریایی و داد و ستد کالا برای مکه بهره میبردند که آن هم یک مرکز مهم بازرگانی و مبادله کالا در بخش غربی شبهجزیره عربستان بود.[۹]
از برخی گزارشها درمییابیم که زمان بنای جده به دوره «خسرو انوشیروان» میرسد. وی پس از پیروزی بر روم، از «باب المندب» گذشت و به سمت شمال پیش رفت و محل جده را برای تأسیس یک مرکز بازرگانی برای ایرانیها برگزید یا هیئتی که برای این کار به دریای سرخ روانه کرده بود، این محل را انتخاب کردند.[۱۰] البته چون این بندر در تاریخ طولانی خود دورههای چندی از آبادانی و ویرانی به خود دیده که خود نمایانگر عوامل مختلفی است که در آن دورهها در آنجا رخ داده است، میتوان گفت که ایرانیها دو بار بندر جده را ساختند. یکبار در دورهای بسیار پیشتر از دوره انوشیروان، بازرگانانی که از سیراف آمده بودند، آن را احداث کردند و بار دوم در دوره انوشیروان ساخته شد.
مدینه منوره
به نقل «مسعودی»، از نوشته برخی مورخان درمییابیم که در آستانه هجرت رسولخدا(ص) به یثرب (مدینه)، تعدادی از ایرانیان در آن شهر بودند؛ چنانکه «زید بن ثابت خزرجی انصاری»، از کاتبان و مترجمان پیامبر(ص)، افزون بر ترجمه زبانهای فارسی، رومی، قبطی و حبشی برای آن حضرت، این زبانها را از آنان فرا گرفته بود. با توجه به وجود چنین گزارشهایی مسلم است که در این شهر مقدس، کسانی با اصل و نسب ایرانی بودند و همچون دیگر ساکنان شهر با پیامبر(ص) بیعت و آن حضرت را در پیشبرد اهداف متعالیاش یاری کردند.
گفتنی است که حضور ایرانیان در مدینه، در عصر خلفا بیشتر و پررنگتر شد؛ زیرا در جریان فتوحات، اسیران ایرانی بسیاری را به مدینه منتقل کردند؛ چنانکه در خلافت عثمان، اسیران عجم نزدیک مدینه کنار چاه جمل که از املاک خلیفه بود، کار میکردند.[۱۱] بنابر گزارشی، تعداد موالی در دورههای بعدی در مدینه منوره بسیار چشمگیر بود؛ چنانکه در جنگ حره (سال 6٣ ه. ق) که سپاهیان شام به مدینه منوره حمله کردند، «یزید بن هرمز ایرانی» فرمانده موالی بود.[۱۲]
مکه مکرمه
بنا به روایاتی، ایرانیان در عصر باستان، مکه را میشناختند و با آن ارتباط داشتند. افزون بر طبیعی بودن ارتباط ایرانیان ساکن جده با مکه، به گزارشی، ایرانیان جواهر، شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه میکردند. «ساسان» پسر بابک (جد ساسانیان)، دو آهوی طلا، جواهر، چند شمشیر و طلای فراوان به کعبه هدیه کرد که در چاه زمزم دفن شد.
برخی این اموال را به جرهمیها نسبت دادهاند. مسعودی این انتساب به جرهمیها را رد کرده است؛ چون آنها فقیر بودند. وقتی نوبت پردهداری به «عبدالمطلب» رسید، چاه زمزم را که پرشده بود، حفاری کرد و شمشیرها و جواهر مدفونی که ساسان به کعبه هدیه کرده بود را بیرون آورد.[۱۳]
در آستانه ظهور اسلام و عصر نبوی در مکه مکرمه، تعدادی غلام ایرانی بودند که برخی از آنان پس از انتشار دعوت پیامبر(ص)، مسلمان شدند و در زمره صحابی آن حضرت قرار گرفتند. برخی صحابینگاران و سیرهنویسان، ضمن اختصاص مدخلی به آنان، عدهای از ایشان را از «موالی رسول الله(ص)» دانستهاند.
پانویس
- ↑ نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص١٣.
- ↑ احسنالتقاسیم، ص٩6؛ معجم البلدان، ج، ١، ص٣4٧.
- ↑ احسن التقاسیم، ص٩٣؛ معجم البلدان، ج، 5، ص٣٩٣.
- ↑ المسالک و الممالک، ص٣٢؛ معجم البلدان، ج١، ص٢٧4.
- ↑ فتوح البلدان، ص٨٩؛ الطبقات الکبری، ج١، ص٨٣.
- ↑ تاریخ مدینه جده، ص٢٧.
- ↑ تاریخ المستبصر، ابن مجاور، ص4٣؛ تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج٣، صص ١٣5 و ١٣6.
- ↑ تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج٣، ص١٣4.
- ↑ تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة، ص45.
- ↑ تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة، ص46؛ تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج٣، ص١٣٧.
- ↑ الطبقات الکبری، ج٧، ص٢64؛ مدینهشناسی، ص65٩.
- ↑ وفاء الوفاء، ج٢، ص٢5٠.
- ↑ مروج الذهب، ج١، ص٣٣6.
منابع
- صفه بلاد الیمن ومکه وبعض الحجاز (تاریخ المستبصر)، ابن المجاور، 1996م، مراجعه: ممدوح حسن محمد، القاهره: مکتبه الثقافه الدینیة.
- فتوح البلدان، ابو الحسن احمد بن یحیی بلاذری، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ١٩٨٨م.
- المسالک و الممالک، اصطخری، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی، قاهره، الهیئة العامة لقصور الثقافه، بیتا.
- معجم البلدان، یاقوت حموی بغدادی، بیروت، دار صادر، ١٩٩5م.
- احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، چاپ سوم، القاهرة، مکتبة مدبولی، ١4١١ ق.
- نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، اصغر منتظر القائم، قم، بوستان کتاب.
- سفرنامه ابن بطوطه، ابن بطوطه، ترجمه: محمدعلی موحد، چاپ 5، مؤسسه انتشارات آگاه، ١٣٧٠ه. ش.
- تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، محمدمهدی ملایری، بیتا، بینا.
- مدینهشناسی، نجفی، سید محمد باقر، 1386ش، تهران: مشعر، چاپ 1.
- تاریخ مدینة جده، عبدالقدوس الانصاری، مکتبة کنوز المعرفة.
- الطبقات الکبری، محمد بن سعد، چاپ دوم، دار الکتب العلمیة، بیروت، ١4١٨ق.
- وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، السمهودی، علی بن عبدالله، تحقیق: قاسم السامرائی، 1422ق/2001م، مؤسسه الفرقان للتراث الاسلامی، چاپ 1.
- مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، چاپ دوم، قم، دار الهجره، ١4٠٩ق.