استقبال حاجی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
==واژه==
==واژه==
استقبال از ريشه «ق ـ ب ـ ل» به معناي روي آوردن<ref>. العين، ج5، ص166، «قبل».</ref>، روبه‌رو شدن<ref>. لسان العرب، ج11، ص538، «قبل».</ref>، پيشداشت<ref>. مفردات، ص391، «قبل».</ref> براي خوشامدگويي به مهمان يا مسافر تا مسافتي در مسير آمدن او، پيش ‌رفتن، پيشواز رفتن<ref>. فرهنگ فشرده سخن، ج1، ص137، «استقبال».</ref> و متضاد بدرقه است.<ref>. لغت‌نامه، ج2، ص1840، «استقبال».</ref> در پيشواز اين مفهوم نهفته که استقبال شونده به محل سکونت و وطن خود نرسيده و در خانه خود اقامت نکرده است.
استقبال از ريشه «ق ـ ب ـ ل» به معناي روي آوردن<ref>. العين، ج5، ص166، «قبل».</ref>، روبه‌رو شدن<ref>. لسان العرب، ج11، ص538، «قبل».</ref>، پيشداشت<ref>. مفردات، ص391، «قبل».</ref> براي خوشامدگويي به مهمان يا مسافر تا مسافتي در مسير آمدن او، پيش ‌رفتن، پيشواز رفتن<ref>. فرهنگ فشرده سخن، ج1، ص137، «استقبال».</ref> و متضاد بدرقه است.<ref>. لغت‌نامه، ج2، ص1840، «استقبال».</ref> در پيشواز اين مفهوم نهفته که استقبال شونده به محل سکونت و وطن خود نرسيده و در خانه خود اقامت نکرده است.
==سنت اسلامی==
==پیشینه اسلامی==
استقبال از مسافران در ميان مردم گوناگون، عرفي رايج بوده و از آداب اسلامي و سيره رسول خدا9 است.<ref>. المعجم الکبير، ج2، ص108؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج12، ص226.</ref> در‌ گزارشي، به استقبال پيامبر گرامي9 از جعفر طيار، هنگام بازگشت او از حبشه، اشاره شده است.<ref>. الخصال، ص484؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج8، ص226.</ref> بر پايه گزارشي ديگر، پيامبر همراه مهاجران و انصار در بازگشت مجاهدان از سريه‌ها، به استقبال آنان مي‌رفتند.<ref>. مستدرك الوسائل، ج8، ص207؛ تاريخ معالم المدينه، ص217.</ref> مردم مدينه نيز از پيامبر گرامي9 و سپاهيان اسلام هنگام بازگشت از برخي غزوه‌ها، در ورودي شهر استقبال مي‌کردند.<ref>. السيرة النبويه، ج4، ص41؛ امتاع الاسماع، ج8، ص393؛ سبل الهدي، ج4، ص64؛ ج10، ص320.</ref> تنگه‌هاي ورودي مدينه که «ثنيّة الوداع» خوانده مي‌شد، مکان استقبال و بدرقه مسافران و مجاهدان در آغاز اسلام بود.<ref>. فتح الباري، ج8، ص98؛ الدر الثمين، ص123-128.</ref>
استقبال از مسافران در ميان مردم گوناگون، عرفي رايج بوده و از آداب اسلامي و سيره رسول خدا(ص) است.<ref>. المعجم الکبير، ج2، ص108؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج12، ص226.</ref> در‌ گزارشي، به استقبال پيامبر گرامي9 از جعفر طيار، هنگام بازگشت او از حبشه، اشاره شده است.<ref>. الخصال، ص484؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج8، ص226.</ref> بر پايه گزارشي ديگر، پيامبر همراه مهاجران و انصار در بازگشت مجاهدان از سريه‌ها، به استقبال آنان مي‌رفتند.<ref>. مستدرك الوسائل، ج8، ص207؛ تاريخ معالم المدينه، ص217.</ref> مردم مدينه نيز از پيامبر گرامي9 و سپاهيان اسلام هنگام بازگشت از برخي غزوه‌ها، در ورودي شهر استقبال مي‌کردند.<ref>. السيرة النبويه، ج4، ص41؛ امتاع الاسماع، ج8، ص393؛ سبل الهدي، ج4، ص64؛ ج10، ص320.</ref> تنگه‌هاي ورودي مدينه که «ثنيّة الوداع» خوانده مي‌شد، مکان استقبال و بدرقه مسافران و مجاهدان در آغاز اسلام بود.<ref>. فتح الباري، ج8، ص98؛ الدر الثمين، ص123-128.</ref>
 
==جنبه فقهی==
==جنبه فقهی==
استقبال از مسافر، در زمره ضروريات عرفي است. به فتواي شماري از مراجع، بيرون رفتن از مسجد در حال اعتکاف براي استقبال از مسافر جايز است.<ref>. تحرير الوسيله، ج1، ص307.</ref> مسلمانان به اين کار به منزله يکي از سنن و آداب اسلامي اهتمام داشته‌اند. در هجرت نبوي، مردم يثرب براي استقبال از پيامبر چندين روز به قبا در بيرون شهر رفتند تا آن‌گاه که به ديدار ايشان توفيق يافتند.<ref>. وفاء الوفاء، ج1، ص191.</ref> گزارش‌هايي نيز از سيره مردم در استقبال از اهل بيت در دست است؛ مانند استقبال از امام علي(ع).<ref>. وقعة صفين، ص144.</ref>
استقبال از مسافر، در زمره ضروريات عرفي است. به فتواي شماري از مراجع، بيرون رفتن از مسجد در حال اعتکاف براي استقبال از مسافر جايز است.<ref>. تحرير الوسيله، ج1، ص307.</ref> مسلمانان به اين کار به منزله يکي از سنن و آداب اسلامي اهتمام داشته‌اند. در هجرت نبوي، مردم يثرب براي استقبال از پيامبر چندين روز به قبا در بيرون شهر رفتند تا آن‌گاه که به ديدار ايشان توفيق يافتند.<ref>. وفاء الوفاء، ج1، ص191.</ref> گزارش‌هايي نيز از سيره مردم در استقبال از اهل بيت در دست است؛ مانند استقبال از امام علي(ع).<ref>. وقعة صفين، ص144.</ref>

نسخهٔ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۳

استقبال به معنای آمدن به پیشواز حاجی به هنگام بازگشت به شهر و دیار خود است. استقبال همچنین شامل پیشواز اهل حجاز از زائران به هنگام ورود آنان به مکه و مدینه است. استقبال از حاجی، رسمی کهن در بین مسلمانان بوده است که در سرزمین‌های مختلف با آیین‌های محلی آمیخته شده و شکل مخصوص به خود را یافته است. از نظر فقهی نیز استقبال از حاجیان از مستحبات به شمار آمده است.

واژه

استقبال از ريشه «ق ـ ب ـ ل» به معناي روي آوردن[۱]، روبه‌رو شدن[۲]، پيشداشت[۳] براي خوشامدگويي به مهمان يا مسافر تا مسافتي در مسير آمدن او، پيش ‌رفتن، پيشواز رفتن[۴] و متضاد بدرقه است.[۵] در پيشواز اين مفهوم نهفته که استقبال شونده به محل سکونت و وطن خود نرسيده و در خانه خود اقامت نکرده است.

پیشینه اسلامی

استقبال از مسافران در ميان مردم گوناگون، عرفي رايج بوده و از آداب اسلامي و سيره رسول خدا(ص) است.[۶] در‌ گزارشي، به استقبال پيامبر گرامي9 از جعفر طيار، هنگام بازگشت او از حبشه، اشاره شده است.[۷] بر پايه گزارشي ديگر، پيامبر همراه مهاجران و انصار در بازگشت مجاهدان از سريه‌ها، به استقبال آنان مي‌رفتند.[۸] مردم مدينه نيز از پيامبر گرامي9 و سپاهيان اسلام هنگام بازگشت از برخي غزوه‌ها، در ورودي شهر استقبال مي‌کردند.[۹] تنگه‌هاي ورودي مدينه که «ثنيّة الوداع» خوانده مي‌شد، مکان استقبال و بدرقه مسافران و مجاهدان در آغاز اسلام بود.[۱۰]

جنبه فقهی

استقبال از مسافر، در زمره ضروريات عرفي است. به فتواي شماري از مراجع، بيرون رفتن از مسجد در حال اعتکاف براي استقبال از مسافر جايز است.[۱۱] مسلمانان به اين کار به منزله يکي از سنن و آداب اسلامي اهتمام داشته‌اند. در هجرت نبوي، مردم يثرب براي استقبال از پيامبر چندين روز به قبا در بيرون شهر رفتند تا آن‌گاه که به ديدار ايشان توفيق يافتند.[۱۲] گزارش‌هايي نيز از سيره مردم در استقبال از اهل بيت در دست است؛ مانند استقبال از امام علي(ع).[۱۳]

پيشواز حج‌گزاران هم مشمول ادله عام رجحان استقبال از مسافران است و هم به صورت ويژه تأييد شده است. در روايتي پيامبر گرامي سفارش کرده است: پيش از ورود حاجي به خانه‌اش او را ديدار کرده، بر او سلام و با او مصافحه نماييد و از وي بخواهيد تا براي شما آمرزش جويد؛ زيرا او خود آمرزيده است.[۱۴] امام سجاد(ع) مردم را به شتافتن براي سلام دادن به حج‌گزاران و مصافحه و تکريم آنان دعوت مي‌کرد تا در پاداش حاجيان سهيم گردند.[۱۵] در روايت‌هايي گرامي داشتن حاجيان و عمره‌‌گزاران، لازم شمرده شده است.[۱۶] بر پايه حديثي از امام صادق(ع) ثواب مُعانقه با حج‌گزاري که هنوز غبار سفر بر چهره دارد، همانند پاداش استلام حجرالاسود است.[۱۷] بر پايه روايتي، جبرئيل و گروهي از فرشتگان پس از اتمام حج آدم(ع) در سرزمين ابطح يا رَدم از او استقبال کردند و حج‌ گزاردنش را به او تبريک گفتند.[۱۸] در روايت‌هايي، حاجيان و عمره‌‌گزاران در زمره مهمانان خدا دانسته شده‌اند.[۱۹]

هدف

تکريم حج‌گزار که در راه رضاي حق با تحمل سختي‌هاي فراوان و هزينه کردن مال و دوري از وطن به حج رفته؛ دستيابي به پاداش اخروي؛ و بهره گرفتن از پاداش حج‌گزار، از مهم‌ترين اهداف اين استقبال به‌ شمار مي‌آيند.[۲۰] بهره‌وري از معنويت و نورانيت حاجي و برخورداري از دعاي خير او نيز در زمره اين اهداف است. شايد از همين رو است که در شماري از روايت‌هاي پيش‌گفته، ديدار حاجي پيش از ورود به خانه تا هنگامي که هنوز غبار سفر بر چهره دارد، سفارش شده تا ديدار با او هنگامي انجام گيرد که هنوز گناهي نکرده و همچنان آمرزيده است و نور حج بر سيماي خود دارد. با توجه به مضامين روايات، برخي استقبال را سنتي حسنه و کاري مستحب شمرده‌اند.[۲۱]

استقبال از حاجي در ايران

در ميان مسلمانان بسياري از آيين‌هاي استقبال مشترک هستند؛ اما به فراخور فرهنگ و آداب ملل مختلف، تفاوت‌هايي نيز دارند. يکي از آداب پيشواز، بيرون رفتن از شهر يا روستا است. استقبال‌‌کنندگان در فاصله چند صد متري تا چند کيلومتري محل سکونت حاجي، به تناسب شأن و جايگاه اجتماعي او، رسيدنش را انتظار مي‌کشند.

در مناطق گوناگون ايران، اقوام و آشنايان نزديک در ايستگاه‌هاي پرواز به استقبال حاجي رفته، گاه مسافت‌هاي طولاني را براي رسيدن به فرودگاه مي‌پيمايند. در برخي مناطق، چند روز پيش از بازگشت حاجي، شماري از نزديکان او به تهران آمده، پس از ديدار با حاجي، يکي از جوانان همراه نشانه‌اي همچون عرقچين يا عمامه او، زودتر به شهر بازمي‌گردد و خبر بازگشت و سلامت وي را به خانواده او مي‌دهد و پاداش مي‌گيرد.[۲۲]

عطرافشاني با عود و عنبر و اسپند، آب‌پاشي کوچه‌ها، قرائت قرآن، نصب پارچه‌نوشته‌هايي با مضمون آرزوي قبولي حج و خوشامدگويي از جانب اعضاي خانواده و دوستان و آشنايان، از آدابي هستند که کم و بيش در همه جا انجام مي‌شود. در بعضي از شهرها نخل‌ها يا کوچه‌ها را با شاخ و برگ درختان تزيين مي‌کنند يا داربست‌هاي چوبي در کوچه و خيابان نصب مي‌نمايند که طاق نصرت خوانده مي‌شوند و معمولاً با قالي و گل و آيينه و قرآن زينت مي‌يابند.

قرباني کردن گوسفند و گاو و شتر به شکرانه بازگشت حاجي و هم‌هنگام با پيشواز او در مناطق گوناگون ايران رواج دارد. در مناطقي از آذربايجان، به نشانه شادماني، گوسفندان آماده ذبح را با حنا تزيين مي‌کنند.

پذيرايي از مهمانان با آب زمزم، خرماي مدينه، شربت و شيريني و اطعام آنان نيز از آيين استقبال ايرانيان است. در اين مراسم، حاجي با اهداي سوغاتي که از آن‌جا آورده، به خويشان و نزديکان يادآوري مي‌کند که در سفر به ياد آنان بوده است. در بسياري از شهرها، حاجي تا سه روز، يک هفته و حتي يک ماه در منزل «جلوس» دارد و از کساني که براي تبريک و خوشامدگويي به منزل او مي‌آيند، پذيرايي مي‌کند.[۲۳]

چاووشی خوانی

چاووش‌خواني از ديگر آداب استقبال از حاجيان و زائران است. چاووش‌خوانان نقشي ويژه و خاطره‌انگيز دارند. آن‌ها اشعاري در تهييج مردم به سفرهاي زيارتي و فراهم کردن اسباب و لوازم سفر مي‌خوانند. آنان در پيشواز حاجيان، از جانب زائران، اشعاري براي استقبال‌‌کنندگان مي‌خوانند که از بازگشت ايشان به وطن و نيابتشان از مردم در زيارت، حکايت دارد. از جمله مي‌توان به اين نمونه‌ها اشاره کرد:

حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اندشادمان در وطن از سعي و صفا آمده‌اند
شکر بسيار خدا را که به ايران عزيزحاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند
آمدند از راه حج و رويشان دارد شرفاز طواف كعبه و پيغمبر و شاه نجف

معمولاً در ميان هر دوبيتي که خوانده مي‌شود، همراهان اشعاري از اين‌گونه مي‌خوانند و با صداي بلند صلوات مي‌فرستند:[۲۴]

نشود ناطقه‌اي لال به هنگام مماتآن زباني كه فرستد به محمد صلوات
نشود خسته و درمانده و هم بي‌حركات آن زباني كه فرستد به محمد صلوات

ديگر کشورها

بيشتر آيين‌هاي پيش‌گفته، در ديگر سرزمين‌هاي اسلامي نيز رواج دارند. البته تفاوت‌هايي نيز در آداب آنان ديده مي‌شود.

در ترکيه استقبال از حاجي در مراسمي گسترده به نام «تهنيه» انجام مي‌گيرد. در اين مراسم که در همه جاي اين کشور با اندکي اختلاف بر‌گزار مي‌شود، يک ماه پيش از ورود حاجي، دَرِ خانه و اتاق‌هاي آن به رنگ سبز آراسته مي‌گردد و براي زنان خانه نيز لباس سبز دوخته مي‌شود. در مراسم خوشامدگويي، حاجي بر سر چفيه و بر دوش عبا مي‌اندازد. مردم کتف راست و چپ او را مي‌بوسند و کف دست راست او را بوسه زده، به آن تبرک مي‌جويند. سپس پشت سر وي پياده و تکبيرگويان به سوي خانه‌اش حرکت مي‌کنند. در برخي مناطق دو يا سه کيلومتر مسير استقبال را مي‌پيمايند و خانواده حاجي به کساني که براي پيشواز آمده‌اند، چفيه هديه مي‌دهند. حاجي به هنگام ورود، نخست به زيارت آخرين حاجي محل مي‌رود. معمولاً سه روز جشن بر پا است و هر روز برنامه‌اي خاص اجرا مي‌شود. اين مراسم جزئيات فراوان دارد و هر گروه از مردم به گونه‌اي در آن شرکت مي‌جويند. مثلاً دختران دم بخت روز نخست تهنيه، لباس‌هاي سنتي به نام کافتان و جامه‌هاي اطلسي مي‌پوشند و بر سرشان تاج عروس نهاده، از مهمانان پذيرايي مي‌کنند. دختران در روزهاي دوم و سوم نيز به گونه‌اي ديگر لباس مي‌پوشند و بسياري از مادران در همين مراسم براي پسرانشان دختري برمي‌گزينند. در اين مراسم، با خوردني‌ها و آشاميدني‌هاي مخصوص و نيز قليان و سيگار از مردم پذيرايي مي‌شود. از خوراکي‌ها گونه‌اي آجيل به نام آجيل حاجي، شربتي به نام خوشاب و گونه‌اي شيريني به نام عاشوره است.[۲۵]

در تاجيکستان براي احترام نهادن به حاجي، گاه تا 100كيلومتر به پيشواز او مي‏شتابند و حتي لباس احرام او را تكه تكه كرده، براي تبرك نزد خود نگاه مي‏دارند. مراسم استقبال نيز با جشن‌هاي شکوهمند و مجالس سخنراني همراه است و حاجي خاطرات سفر خود را براي همه بازمي‌گويد.[۲۶]

در اردن با ريختن شيريني از پنجره‌ها بر سر حاجي، از او استقبال مي‌کنند. اشتياق جواناني که هنوز به حج مشرف نشده‌اند، براي ميزباني از حاجي در منزلشان، گاه به ستيز مي‌انجامد.در ديگر کشورهاي عربي همچون سوريه و امارات، برخي خانواده‌ها هنگام بازگشت حاجي هلهله مي‌کنند. اين‌گونه هلهله و شادماني «زغاريد» نام دارد.[۲۷]

نمونه‌های تاریخی

در گذشته حاجيان در قالب کاروان‌هاي حج از سوي حاکمان و مردم شهرهاي گوناگون به‌گونه ويژه بدرقه و استقبال مي‌شدند. نمونه‌هايي از اين مراسم مربوط به محمل‌هايي بود که هر ساله در مراسمي خاص به حج گسيل مي‌شد. مهم‌ترين اين محمل‌ها، محمل شامي (حامل صرّه) و محمل مصري (حامل جامه) بود که به دليل امنيت بيشتر از همه محمل‌ها بزرگ تر بودند و در جده و مکه از آن‌ها استقبال رسمي مي‌شد.

استقبال از کاروان‌ها در راه حج

شماري از شرفاي مکه، جدا از ملاحظات سياسي که در استقبال از محمل‌ها و امراي ديگر سرزمين‌ها داشتند، خود را به استقبال از همه حاجيان در موسم حج پايبند مي‌دانستند و حتي به مردم اجازه بيرون رفتن از مکه را براي استقبال مي‌دادند.[۲۸] حتي ميان برخي از شرفاي مکه مرسوم بود که تا مدينه به استقبال حاجيان مي‌رفتند و پس از اتمام موسم نيز از مکه تا مدينه آن‌ها را بدرقه مي‌کردند.[۲۹] در استقبال از اين کاروان‌ها که معمولاً پس از انجام مناسک حج و هنگام عزيمت به مدينه از باب عنبريه وارد مي‌شدند، توپ‌هايي شليک مي‌گشت.[۳۰] حديبيه حشمتي از منازلي بوده که پنج منزل از مدينه و 20 منزل تا شام فاصله داشته و پاشاي جريده، هنگام ورود حاجيان، با شليک توپ از آنان استقبال مي‌کرده است. پاشاي جريده از سوي حکمران شام با يک عراده توپ و 200 سوار و ذخيره و ارزاق و مراسلات حاجيان شامي براي استقبال حاجيان فرستاده مي‌شد.[۳۱] از منطقه صَروِه در چهار منزلي مُعان به «استقبال‌چي حاج» به عنوان محل استقبال از حاجيان و فروش آذوقه ياد شده است. پاشاي آن‌جا همراه گروهي از نظاميان به استقبال حاجيان مي‌آمده است. همچنين به استقبال حکمران شام همراه سربازان فراوان، از حاجيان در منطقه مُعان، در فاصله پنج روز با دمشق[۳۲] اشاره شده است.[۳۳] هنگام رسيدن محمل به مصر نيز جشني شکوهمند براي استقبال از آن برپا مي‌شد که حاکم مصر يا جانشين او در آن شرکت داشت. در اين مراسم، حوض‌هايي از شربت پر مي‌شد و تا سه روز به مردم شربت مي‌دادند.

استقبال اهل حجاز

در اين ميان، استقبال برخي از مردم شهرهاي گوناگون حجاز از کاروان‌هاي حج و محمل‌ها، با انگيزه‌هايي همچون کار، تجارت، خريد و فروش يا دريافت هدايا نيز همراه بود. هورگرونيه، خاورشناس هلندي، از مطوفاني نام برده که در جده به استقبال حاجيان مي‌آمدند و سپس مشتريان خود را به منزلشان در مکه مي‌بردند و تا پايان مناسک همراهي مي‌کردند.[۳۴] در‌گزارشي ديگر آمده که مردم مدينه تا سرزمين «جُرف» به استقبال حاجيان آمده، آن‌ها را به منازل خود دعوت مي‌کردند. محبت مردم مدينه به زائران حرمين شريفين چندان بود كه كودكان در كوچه‏ ها با خواندن اشعار براي زائران، محبت و دلبستگي خود را به آنان نشان مي‌دادند. مردم مدينه در موسم حج و جز آن، زائران را به منزل خود دعوت كرده، در اطعام و احسان به آن‌ها از يكديگر سبقت مي‏جستند. [۳۵]

گزارشی از سعدی

به گزارش سعدي، در روزگار وي، مراسمي شکوهمند در پيشواز حاجيان بر‌گزار مي‌شد و مردم با تهليل و تكبير و شادي تا دو منزل، از حاجيان استقبال مي‏كردند.[۳۶] اين از حكايتي برمي‌آيد كه سعدي هنگام بازگشت از مكه مكرمه درباره يكي از دوستانش آورده است. به سفارش سعدي، حاكم، دوست وي را به كار گماشته بود. اما سخن‌چيني حسودان سبب شد كه او به زندان بيفتد و به انواع عقوبت گرفتار شود تا آن كه مژده بازگشت حاجيان به سلامت، سبب شد حکمران عقوبت او را برداشته، خلعتش دهد و مقامش را بازگرداند و حتي وي را به عنوان پيشواي استقبال كنندگان، به پيشواز حاجيان بفرستد. او نيز تا دو منزل به استقبال سعدي شتافت و اين‌گونه از او قدرداني کرد.[۳۷]

گزارشی تاریخی از استقبال حاجیان در بغداد

بر پايه گزارش‌هايي در منابع تاريخي، استقبال از حاجيان به شکل جشن عمومي در شهر انجام مي‌شده است. از جمله به سال 317ق. براي استقبال از حاجيان، بغداد را آراستند.[۳۸] در ‌گزارشي ديگر درباره استقبال از حاجيان بغدادي آمده است كه هنگام ورود، شب را در ياسريه در حومه بغداد مي‏خوابيدند و صبح وارد شهر مي‏شدند تا مردم بتوانند از آن‌ها به‌ خوبي استقبال كنند. حاجيان شرق نيز كه از بغداد به وطن خود بازمي‏گشتند، در اين شهر از سوي خليفه استقبال مي‌شدند.[۳۹]

روزنگار استقبال

در گزارش‌هاي تاريخي و سفرنامه‌هاي حج کمتر به موضوع استقبال و مراسم و آيين‌هاي آن پرداخته شده است. گزارش‌هايي که به تفصيل به اين موضوع و تشريح مراسم استقبال پرداخته باشند، بسيار اندک و انگشت ‌شمارند. از جمله مي‌توان به رساله روزنگار استقبال از حجاج نوشته سيد محمد حسين رضوي همداني اشاره کرد. نويسنده اين رساله همراه دو تن از شهرستان رشت به قصد استقبال از برادرش که دانشوري نام‌آور و از شخصيت‌هاي برجسته دوران قاجار در آن شهر بوده، به کرمانشاه رفته است. بر پايه اين ‌گزارش، گروه‌هاي گوناگون مردم از جمله حاکمان شهرها و دانشوران طراز اول در مسير کرمانشاه تا تهران از برادر وي استقبال کرده‌اند.[۴۰]

پانویس

  1. . العين، ج5، ص166، «قبل».
  2. . لسان العرب، ج11، ص538، «قبل».
  3. . مفردات، ص391، «قبل».
  4. . فرهنگ فشرده سخن، ج1، ص137، «استقبال».
  5. . لغت‌نامه، ج2، ص1840، «استقبال».
  6. . المعجم الکبير، ج2، ص108؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج12، ص226.
  7. . الخصال، ص484؛ اعلام الوري، ج1، ص210؛ وسائل الشيعه، ج8، ص226.
  8. . مستدرك الوسائل، ج8، ص207؛ تاريخ معالم المدينه، ص217.
  9. . السيرة النبويه، ج4، ص41؛ امتاع الاسماع، ج8، ص393؛ سبل الهدي، ج4، ص64؛ ج10، ص320.
  10. . فتح الباري، ج8، ص98؛ الدر الثمين، ص123-128.
  11. . تحرير الوسيله، ج1، ص307.
  12. . وفاء الوفاء، ج1، ص191.
  13. . وقعة صفين، ص144.
  14. . السيرة النبويه، ج1، ص493؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص41.
  15. . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص228؛ الكافي، ج4، ص264.
  16. . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص228؛ وسائل الشيعه، ج11، ص446.
  17. . ثواب الاعمال، ص50؛ مکارم الاخلاق، ص261.
  18. . اخبار مکه، ج1، ص20؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص230؛ وسائل الشيعه، ج11، ص99-100.
  19. . وسائل الشيعه، ج11، ص446.
  20. . الکافي، ج4، ص264.
  21. . حج در انديشه اسلامي، ص62.
  22. . مجموعه مقالات، ج2، ص1084.
  23. . مجموعه مقالات، ج2، ص1084.
  24. . مجموعه مقالات، ج2، ص1082-1096.
  25. . ميقات، ش61، ص130، «رسم تهنيه».
  26. . ميقات، ش15، ص194، «حجگزاري در تاجيکستان».
  27. . www.emaratallyoum.com.
  28. . تاريخ مکه، ص333؛ اتحاف الوري، ج3، ص199.
  29. . به سوي ام القري، ص256.
  30. . سفرنامه حسام السلطنه، ص107.
  31. . پنجاه سفرنامه، ج1، ص750.
  32. . معجم ما استعجم، ج4، ص1241.
  33. . پنجاه سفرنامه، ج7، ص592.
  34. . صفحات من تاريخ مکه، ص88.
  35. . ميقات، ش47، ص213-214، «هجرت سراي پيامبر».
  36. . ميقات، ش51، ص130، «حج در گلستان سعدي».
  37. . حج در گلستان سعدي، ص292.
  38. . العيون و الحدائق، ج4، ص253.
  39. . حج در انديشه اسلامي، ص9-10.
  40. . ميراث شهاب، ش41-42، ص21-38، «روزگار استقبال از حجاج».

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل استقبال.
  • اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، مکه، جامعة ام القري، 1410ق؛
  • اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • اعلام الوري: الطبرسي (م.548ق.)، قم، آل البيت:، 1417ق؛
  • امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛
  • به سوي ام القري: رسول جعفريان، مشعر، 1373ش؛
  • پنجاه سفرنامه حج قاجاري: به کوشش رسول جعفريان، تهران، نشر علم، 1389ش؛
  • تاريخ معالم المدينه: احمد ياسين احمد الخياري، بيروت، دار العلم، 1412ق؛
  • تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تاريخ مکه: احمد السباعي (م.1404ق.)، نادي مکة الثقافي، 1404ق؛
  • تحرير الوسيله: امام خميني1 (م.1368ش.)، نجف، دار الكتب العلميه، 1390ق؛
  • ثواب الاعمال: الصدوق (م.381ق.)، قم، الرضي، 1368ش؛
  • حج در انديشه اسلامي: سيد علي قاضي عسکر، مشعر، 1375ش؛
  • حج در گلستان سعدي: محمد علاء الدين منصور، ترجمه: محدثي، قم، مؤسسه فرهنگي و آگاهي‌رساني تبيان، 1387ش؛
  • الخصال: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛
  • الدر الثمين: محمد الامين الشنقيطي (م.1932م.)، جده، دار القبلة للثقافة الاسلاميه، 1411ق؛
  • سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛
  • سفرنامه حسام السلطنه: مراد حسام السلطنه، به کوشش رسول جعفريان، قم، مشعر، 1373ش؛
  • السيرة النبويه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق؛
  • شرح زندگاني من: عبدالله مستوفي، تهران، زوّار، 1377ش؛
  • صفحات من تاريخ مکه: سنوک هور خرونيه، به کوشش محمد السرياني، 1411ق؛
  • العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛
  • العيون و الحدائق في اخبار الحقائق: عمر سعيدي، دمشق، 1972م؛
  • فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛
  • فرهنگ فشرده سخن: زير نظر حسن انوري، تهران، سخن، 1382ش؛
  • الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • لغت‌نامه: دهخدا (م.1334ش.) و ديگران، مؤسسه لغت‌نامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛
  • مجموعه مقالات‌ هم‌انديشي زيارات: حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، تهران، مشعر، 1378ش؛
  • مستدرك الوسائل: النوري (م.1320ق.)، بيروت، آل البيت:، 1408ق؛
  • المعجم الكبير: الطبراني (م.360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛
  • معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛
  • مفردات: الراغب (م.425ق.)، نشر الكتاب، 1404ق؛
  • مكارم الاخلاق: الطبرسي (م.548ق.)، بيروت، اعلمي، 1392ق؛
  • من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛
  • ميراث شهاب (فصلنامه): قم، کتابخانه نجفي؛
  • ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛
  • وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق؛
  • وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م؛
  • وقعة صفين: ابن مزاحم المنقري (م.212ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، مكتبة النجفي، 1404ق.