بغیبغه: تفاوت میان نسخهها
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بُغَیبِغَه''': از اقطاعات [[پیامبر(ص)]] و در زمره [[موقوفات مدینه]] از جانب [[حضرت علی(ع)]] میباشد. این واژه از آوازگونهای از پرندگان گرفته شده و به چاه آب کمعمق اطلاق میشود. | |||
بر اساس گزارشی، پیامبر(ص) این منطقه را به [[کسد الجهنی]] و بعد به برادرزاده او واگذار کرده و بعد [[عبدالرحمن بن سعد انصاری|عبدالرحمن]] بن [[سعد بن زراره انصاری]] خریده و به امام علی(ع) فروخته است. امام علی(ع) در آنجا چاههای فراوانی حفر نمود و در راه خدا [[وقف]] کرد و باعث رونق آن منطقه گردید. | |||
[[امام حسین(ع)]] آنجا را از حالت وقف درآورده و به دختر [[عبدالله بن جعفر]] بخشید و مانع ازدواج او با [[یزید بن معاویه]] گردید. | |||
بعدها این سرزمین بارها میان امویان و فرزندان [[ابوطالب]] رد و بدل شده و در آخر توسط [[مأمون عباسی]] با پرداخت عوض به صورت وقف برگردانده شده است. | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
بُغَیبِغَه تصغیر کلمه «بَغْبَغ» به معنای آواز گونهای از پرندگان است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469؛ الروض المعطار، ص112.</ref> واژه «بُغَیْبِغ» به چاههای آبی اطلاق میشود که عمق بسیار نداشته باشند و زود به آب برسند.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> نیز گفتهاند که بغیبغ چاه آبی است که عمق آن بهاندازه قامت یک [[انسان]] باشد.<ref>نک: معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> | بُغَیبِغَه تصغیر کلمه «بَغْبَغ» به معنای آواز گونهای از پرندگان است.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469؛ الروض المعطار، ص112.</ref> واژه «بُغَیْبِغ» به چاههای آبی اطلاق میشود که عمق بسیار نداشته باشند و زود به آب برسند.<ref>معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> نیز گفتهاند که بغیبغ چاه آبی است که عمق آن بهاندازه قامت یک [[انسان]] باشد.<ref>نک: معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==خرید بغیبغه توسط امام علی== | ==خرید بغیبغه توسط امام علی== | ||
پیامبر(ص) در راه [[غزوه ذوالعشیره]] مدتی در این مکان اقامت کرد.<ref>الروض الانف، ج5، ص60؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص47.</ref> او به عنوان [[اقطاع|اِقطاع]]، بخشی از این سرزمین را در اختیار شخصی به نام [[کسد الجهنی|کُسَد الجُهَنی]]<ref>تاریخ المدینه، ج5، ص441؛ معجم البلدان، ج4، ص127؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref> (کشد)<ref>الطبقات، ج2، ص8؛ تاریخ المدینه، ج1، ص219.</ref> قرار داد. وی به دلیل کهولت از پیامبر خواست تا این سرزمین را به برادرزادهاش واگذارد و پیامبر موافقت فرمود. | [[پیامبر(ص)]] در راه [[غزوه ذوالعشیره]] مدتی در این مکان اقامت کرد.<ref>الروض الانف، ج5، ص60؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص47.</ref> او به عنوان [[اقطاع|اِقطاع]]، بخشی از این سرزمین را در اختیار شخصی به نام [[کسد الجهنی|کُسَد الجُهَنی]]<ref>تاریخ المدینه، ج5، ص441؛ معجم البلدان، ج4، ص127؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref> (کشد)<ref>الطبقات، ج2، ص8؛ تاریخ المدینه، ج1، ص219.</ref> قرار داد. وی به دلیل کهولت از پیامبر خواست تا این سرزمین را به برادرزادهاش واگذارد و پیامبر موافقت فرمود. | ||
پس از چندی [[عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری]] آن را به مبلغ 30000 درهم از برادرزاده کسد الجهنی خرید<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref>؛ اما در آن جا دچار مصیبت و بلا شد و از این رو، آن جا ماندگار نشد. در راه بازگشت، با امام علی(ع) دیدار کرد و از او خواست تا آن را از وی بخرد. امام نیز درخواست وی را پذیرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref> | پس از چندی [[عبدالرحمن بن سعد انصاری|عبدالرحمن]] بن [[سعد بن زراره انصاری]] آن را به مبلغ 30000 درهم از برادرزاده کسد الجهنی خرید<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219؛ الاصابه، ج5، ص441.</ref>؛ اما در آن جا دچار مصیبت و بلا شد و از این رو، آن جا ماندگار نشد. در راه بازگشت، با امام علی(ع) دیدار کرد و از او خواست تا آن را از وی بخرد. امام نیز درخواست وی را پذیرفت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref> | ||
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر(ص) این سرزمین را به امام علی(ع) بخشید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ الکافی، ج7، ص54.</ref> | بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر(ص) این سرزمین را به [[امام علی(ع)]] بخشید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ الکافی، ج7، ص54.</ref> | ||
==حفر چاه آب== | ==حفر چاه آب== | ||
علی(ع) در نخستین گام همراه [[ابونیزر|ابونَیْزَر]]، پسر [[نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] که پیش از [[بلوغ]] به [[اسلام]] گروید و تا هنگام رحلت پیامبر در خانه او بود و سپس به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفت و با فرزندان آن بزرگوار به سر برد،<ref>معجم البلدان، ج4، ص175-176.</ref> به حفر چاهی کمعمق در آن جا پرداخت و امور آن جا را سامان داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref> | علی(ع) در نخستین گام همراه [[ابونیزر|ابونَیْزَر]]، پسر [[نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] که پیش از [[بلوغ]] به [[اسلام]] گروید و تا هنگام رحلت پیامبر در خانه او بود و سپس به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفت و با فرزندان آن بزرگوار به سر برد،<ref>معجم البلدان، ج4، ص175-176.</ref> به حفر چاهی کمعمق در آن جا پرداخت و امور آن جا را سامان داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.</ref> | ||
به گزارش | به گزارش [[ابونیزر]]، امام علی(ع) با دست خود در حفر چاه و بازسازی قنات این منطقه کوشید و پس از جوشیدن آب فراوان از آن، بیدرنگ دو چشمه آن را برای فقیران [[مدینه]] و در راه ماندگان وقف کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220؛ الکافی، ج7، ص54؛ السنن الکبری، ج6، ص160.</ref> | ||
از منابع کهن برمیآید که چاههای آب گوناگون در آن جا حفر شد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30.</ref> این کار باعث رونق کشاورزی و آبادانی فراوان آن منطقه برای سالهای متمادی شد.<ref>نک: الروض المعطار، ص112-113.</ref> به مرور بعضی از مناطق این سرزمین به نام برخی کارگزاران او مشهور شد. | از منابع کهن برمیآید که چاههای آب گوناگون در آن جا حفر شد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30.</ref> این کار باعث رونق کشاورزی و آبادانی فراوان آن منطقه برای سالهای متمادی شد.<ref>نک: الروض المعطار، ص112-113.</ref> به مرور بعضی از مناطق این سرزمین به نام برخی کارگزاران او مشهور شد. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
برای نمونه میتوان به «[[عین ابینیزر|عین ابینَیْزَر]]» اشاره کرد. شاید نامگذاری این چشمه به نام ابینیزر، به سبب قدردانی از کوششهای مقدماتی او در حفر این چاه یا آبادانی و نگهداری وی از آن منطقه بوده است. در ماجرای اعتراض مردم به [[عثمان]] که به قتل وی انجامید، آوردهاند که حضرت علی(ع) در مدینه حضور نداشت و در بغیبغه به سر میبرد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206.</ref> | برای نمونه میتوان به «[[عین ابینیزر|عین ابینَیْزَر]]» اشاره کرد. شاید نامگذاری این چشمه به نام ابینیزر، به سبب قدردانی از کوششهای مقدماتی او در حفر این چاه یا آبادانی و نگهداری وی از آن منطقه بوده است. در ماجرای اعتراض مردم به [[عثمان]] که به قتل وی انجامید، آوردهاند که حضرت علی(ع) در مدینه حضور نداشت و در بغیبغه به سر میبرد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206.</ref> | ||
==واگذاری بغیبغه== | ==واگذاری بغیبغه== | ||
این منطقه در طول زندگانی او و [[امام حسن(ع)]] به صورت [[وقف]] باقی ماند؛ اما در عهد [[امام حسین(ع)]] از حالت وقف بیرون شد؛ زیرا بر پایه وقفنامه آن، امام حسن و امام حسین(ع) در صورت نیاز میتوانستند آن را بفروشند.<ref>معجم البلدان، ج4، ص176؛ الاصابه، ج7، ص343.</ref> بر پایه گزارشهای [[بلاذری]] و [[ابنسعد]]، امام حسین(ع) این منطقه را به دختر [[عبدالله بن جعفر]] واگذاشت و وی به سفارش امام به جای ازدواج با [[یزید بن معاویه]]، با پسرعمویش [[قاسم]] ازدواج کرد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص149-150؛ الطبقات، خامسه1، ص414-415؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> | این منطقه در طول زندگانی او و [[امام حسن(ع)]] به صورت [[وقف]] باقی ماند؛ اما در عهد [[امام حسین(ع)]] از حالت وقف بیرون شد؛ زیرا بر پایه وقفنامه آن، امام حسن و امام حسین(ع) در صورت نیاز میتوانستند آن را بفروشند.<ref>معجم البلدان، ج4، ص176؛ الاصابه، ج7، ص343.</ref> | ||
بر پایه گزارشهای [[بلاذری]] و [[ابنسعد]]، امام حسین(ع) این منطقه را به دختر [[عبدالله بن جعفر]] واگذاشت و وی به سفارش امام به جای ازدواج با [[یزید بن معاویه]]، با پسرعمویش [[قاسم]] ازدواج کرد.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص149-150؛ الطبقات، خامسه1، ص414-415؛ معجم البلدان، ج1، ص469.</ref> | |||
به روایتی، امام علی(ع) محصولات این منطقه را [[صدقه]] میداد.<ref>نک: الکافی، ج4، ص22؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص71.</ref> ایشان در زمان قتل عثمان در آن جا ساکن بود.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206؛ بحار الانوار، ج34، ص329.</ref> | به روایتی، امام علی(ع) محصولات این منطقه را [[صدقه]] میداد.<ref>نک: الکافی، ج4، ص22؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص71.</ref> ایشان در زمان قتل عثمان در آن جا ساکن بود.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص206؛ بحار الانوار، ج34، ص329.</ref> | ||
==دست بدست شدن بغیبغه== | ==دست بدست شدن بغیبغه== | ||
پس از مرگ [[معاویه]] و شهادت امام حسین(ع)، یزید آن مزرعه را تصرف کرد. چون یزید هلاک شد، [[ابنزبیر]] (حک: 63-73ق.) آن را به فرزندان [[ابوطالب]] بازگرداند. پس از کشته شدن | پس از مرگ [[معاویه]] و شهادت امام حسین(ع)، یزید آن مزرعه را تصرف کرد. چون یزید هلاک شد، [[ابنزبیر]] (حک: 63-73ق.) آن را به فرزندان [[ابوطالب]] بازگرداند. | ||
پس از کشته شدن [[ابنزبیر]]، [[عبدالملک بن مروان]] (حک: 73-86ق.) آن را به خاندان معاویه رجعت داد. چون [[عمر بن عبدالعزیز]] (حک: 87-101ق.) حاکم شد، آن را به خاندان علی(ع) بازگرداند و آن گاه که [[یزید بن عبدالملک]] (حک: 102-105ق.) به حکومت رسید، آن را بازپس گرفت و به خاندان معاویه واگذاشت. | |||
[[ولید بن یزید بن عبدالملک | [[ولید بن یزید]] بن عبدالملک نیز موضوع را به قاضی ارجاع داد.<ref>الطبقات، ج5، ص413.</ref> گزارشهای تاریخی حکایت دارند که خاندان [[عبدالله بن جعفر]] به بازپس گرفتن این سرزمین موفق شدند و تا روزگار [[مامون عباسی]] از آن استفاده میکردند. هنگامی که مامون به قدرت رسید (حک: 198-218ق.) و ماجرای این سرزمین را شنید، عوض آن را به ایشان پرداخت و آن سرزمین را از دست نوادگان عبدالله بن جعفر بیرون آورد و به حالت وقف بازگرداند.<ref>معجم البلدان، ج1، ص469-470؛ الروض المعطار، ص112-113.</ref> امروز به این منطقه [[ینبع النخل]] میگویند. این نام بر سرزمین پهناور و بیساکن آن جا اطلاق میشود.<ref>المعالم الاثیره، ص50.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090472/بررسی-و-توضیح-جایگاه-موقوفات-امام-علی-علیه-السلام عفت خوشنودی و اصغر منتظرالقائم، «بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی(ع)»، زمستان 1393 - شماره 48 علمی-پژوهشی/ISC (22 صفحه - از 227 تا 248).] | * [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090472/بررسی-و-توضیح-جایگاه-موقوفات-امام-علی-علیه-السلام عفت خوشنودی و اصغر منتظرالقائم، «بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی(ع)»، زمستان 1393 - شماره 48 علمی-پژوهشی/ISC (22 صفحه - از 227 تا 248).] | ||
خط ۶۵: | خط ۶۷: | ||
{{چاهها و برکههای حرمین}} | {{چاهها و برکههای حرمین}} | ||
{{موقوفات امام علی}} | {{موقوفات امام علی}} | ||
نسخهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۸
بُغَیبِغَه: از اقطاعات پیامبر(ص) و در زمره موقوفات مدینه از جانب حضرت علی(ع) میباشد. این واژه از آوازگونهای از پرندگان گرفته شده و به چاه آب کمعمق اطلاق میشود. بر اساس گزارشی، پیامبر(ص) این منطقه را به کسد الجهنی و بعد به برادرزاده او واگذار کرده و بعد عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری خریده و به امام علی(ع) فروخته است. امام علی(ع) در آنجا چاههای فراوانی حفر نمود و در راه خدا وقف کرد و باعث رونق آن منطقه گردید.
امام حسین(ع) آنجا را از حالت وقف درآورده و به دختر عبدالله بن جعفر بخشید و مانع ازدواج او با یزید بن معاویه گردید. بعدها این سرزمین بارها میان امویان و فرزندان ابوطالب رد و بدل شده و در آخر توسط مأمون عباسی با پرداخت عوض به صورت وقف برگردانده شده است.
واژهشناسی
بُغَیبِغَه تصغیر کلمه «بَغْبَغ» به معنای آواز گونهای از پرندگان است.[۱] واژه «بُغَیْبِغ» به چاههای آبی اطلاق میشود که عمق بسیار نداشته باشند و زود به آب برسند.[۲] نیز گفتهاند که بغیبغ چاه آبی است که عمق آن بهاندازه قامت یک انسان باشد.[۳]
موقعیت جغرافیایی
بغَیْبِغَه از لحاظ موقعیت جغرافیایی در چهار فرسخیِ[۴] منطقهای به نام یَنْبُع قرار دارد[۵] و از معروفترین و کهنترین چاههای آب آن منطقه به شمار میآید.[۶] بغیبغات رشته قناتهایی است که امیر مؤمنان(ع) در ینبع احداث کرد. از سه چشمه به نام خیف الاراک، خیف لیلی و خیف بسطاس در آن نام بردهاند.
خرید بغیبغه توسط امام علی
پیامبر(ص) در راه غزوه ذوالعشیره مدتی در این مکان اقامت کرد.[۷] او به عنوان اِقطاع، بخشی از این سرزمین را در اختیار شخصی به نام کُسَد الجُهَنی[۸] (کشد)[۹] قرار داد. وی به دلیل کهولت از پیامبر خواست تا این سرزمین را به برادرزادهاش واگذارد و پیامبر موافقت فرمود.
پس از چندی عبدالرحمن بن سعد بن زراره انصاری آن را به مبلغ 30000 درهم از برادرزاده کسد الجهنی خرید[۱۰]؛ اما در آن جا دچار مصیبت و بلا شد و از این رو، آن جا ماندگار نشد. در راه بازگشت، با امام علی(ع) دیدار کرد و از او خواست تا آن را از وی بخرد. امام نیز درخواست وی را پذیرفت.[۱۱]
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر(ص) این سرزمین را به امام علی(ع) بخشید.[۱۲]
حفر چاه آب
علی(ع) در نخستین گام همراه ابونَیْزَر، پسر نجاشی پادشاه حبشه که پیش از بلوغ به اسلام گروید و تا هنگام رحلت پیامبر در خانه او بود و سپس به خانه حضرت فاطمه(س) رفت و با فرزندان آن بزرگوار به سر برد،[۱۳] به حفر چاهی کمعمق در آن جا پرداخت و امور آن جا را سامان داد.[۱۴]
به گزارش ابونیزر، امام علی(ع) با دست خود در حفر چاه و بازسازی قنات این منطقه کوشید و پس از جوشیدن آب فراوان از آن، بیدرنگ دو چشمه آن را برای فقیران مدینه و در راه ماندگان وقف کرد.[۱۵]
از منابع کهن برمیآید که چاههای آب گوناگون در آن جا حفر شد.[۱۶] این کار باعث رونق کشاورزی و آبادانی فراوان آن منطقه برای سالهای متمادی شد.[۱۷] به مرور بعضی از مناطق این سرزمین به نام برخی کارگزاران او مشهور شد.
برای نمونه میتوان به «عین ابینَیْزَر» اشاره کرد. شاید نامگذاری این چشمه به نام ابینیزر، به سبب قدردانی از کوششهای مقدماتی او در حفر این چاه یا آبادانی و نگهداری وی از آن منطقه بوده است. در ماجرای اعتراض مردم به عثمان که به قتل وی انجامید، آوردهاند که حضرت علی(ع) در مدینه حضور نداشت و در بغیبغه به سر میبرد.[۱۸]
واگذاری بغیبغه
این منطقه در طول زندگانی او و امام حسن(ع) به صورت وقف باقی ماند؛ اما در عهد امام حسین(ع) از حالت وقف بیرون شد؛ زیرا بر پایه وقفنامه آن، امام حسن و امام حسین(ع) در صورت نیاز میتوانستند آن را بفروشند.[۱۹] بر پایه گزارشهای بلاذری و ابنسعد، امام حسین(ع) این منطقه را به دختر عبدالله بن جعفر واگذاشت و وی به سفارش امام به جای ازدواج با یزید بن معاویه، با پسرعمویش قاسم ازدواج کرد.[۲۰]
به روایتی، امام علی(ع) محصولات این منطقه را صدقه میداد.[۲۱] ایشان در زمان قتل عثمان در آن جا ساکن بود.[۲۲]
دست بدست شدن بغیبغه
پس از مرگ معاویه و شهادت امام حسین(ع)، یزید آن مزرعه را تصرف کرد. چون یزید هلاک شد، ابنزبیر (حک: 63-73ق.) آن را به فرزندان ابوطالب بازگرداند. پس از کشته شدن ابنزبیر، عبدالملک بن مروان (حک: 73-86ق.) آن را به خاندان معاویه رجعت داد. چون عمر بن عبدالعزیز (حک: 87-101ق.) حاکم شد، آن را به خاندان علی(ع) بازگرداند و آن گاه که یزید بن عبدالملک (حک: 102-105ق.) به حکومت رسید، آن را بازپس گرفت و به خاندان معاویه واگذاشت.
ولید بن یزید بن عبدالملک نیز موضوع را به قاضی ارجاع داد.[۲۳] گزارشهای تاریخی حکایت دارند که خاندان عبدالله بن جعفر به بازپس گرفتن این سرزمین موفق شدند و تا روزگار مامون عباسی از آن استفاده میکردند. هنگامی که مامون به قدرت رسید (حک: 198-218ق.) و ماجرای این سرزمین را شنید، عوض آن را به ایشان پرداخت و آن سرزمین را از دست نوادگان عبدالله بن جعفر بیرون آورد و به حالت وقف بازگرداند.[۲۴] امروز به این منطقه ینبع النخل میگویند. این نام بر سرزمین پهناور و بیساکن آن جا اطلاق میشود.[۲۵]
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469؛ الروض المعطار، ص112.
- ↑ معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ معجم البلدان، ج1، ص469.
- ↑ نک: معجم البلدان، ج1، ص469.
- ↑ انساب الاشراف، ج2، ص206.
- ↑ معجم ما استعجم، ج1، ص262.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج5، ص318.
- ↑ الروض الانف، ج5، ص60؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص47.
- ↑ تاریخ المدینه، ج5، ص441؛ معجم البلدان، ج4، ص127؛ الاصابه، ج5، ص441.
- ↑ الطبقات، ج2، ص8؛ تاریخ المدینه، ج1، ص219.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص219؛ الاصابه، ج5، ص441.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ الکافی، ج7، ص54.
- ↑ معجم البلدان، ج4، ص175-176.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص219-220.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص220؛ الکافی، ج7، ص54؛ السنن الکبری، ج6، ص160.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30.
- ↑ نک: الروض المعطار، ص112-113.
- ↑ انساب الاشراف، ج2، ص206.
- ↑ معجم البلدان، ج4، ص176؛ الاصابه، ج7، ص343.
- ↑ انساب الاشراف، ج5، ص149-150؛ الطبقات، خامسه1، ص414-415؛ معجم البلدان، ج1، ص469.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص22؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص71.
- ↑ انساب الاشراف، ج2، ص206؛ بحار الانوار، ج34، ص329.
- ↑ الطبقات، ج5، ص413.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص469-470؛ الروض المعطار، ص112-113.
- ↑ المعالم الاثیره، ص50.
منابع
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق
- تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (م. 262ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق
- الروض الانف: السهیلی (م. 581ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412ق
- الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.) ، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م
- السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.) ، بیروت، دار الفکر
- الطبقات الکبری: ابنسعد (م. 230ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش
- المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.) ، بیروت، دار صادر، 1995م
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق
- وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.