شمسه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:شمسه.jpg|بندانگشتی|شمسه.]] | |||
'''شَمسه'''، نقشی تزیینی است که بیشتر، به شکل دایره و به صورت خورشید بوده و در هنرهای گوناگون مانند تذهیب و معماری کاربرد دارد. در بخشهای مختلف زیارتگاهها، مانند ضریح و درها، از این نقش فراوان استفاده شده است. شمسه از اجزایی به نامهای شرفه، زنجیره، گره، ابرک، لچکی و کُشتی تشکیل میشود. | '''شَمسه'''، نقشی تزیینی است که بیشتر، به شکل دایره و به صورت خورشید بوده و در هنرهای گوناگون مانند تذهیب و معماری کاربرد دارد. در بخشهای مختلف زیارتگاهها، مانند [[ضریح]] و درها، از این نقش فراوان استفاده شده است. شمسه از اجزایی به نامهای شرفه، زنجیره، گره، ابرک، لچکی و کُشتی تشکیل میشود. | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
شمسه، در واژهنامهها، معانی گوناگونی دارد که بیشتر آنها در گرد و دایرهای بودن مشترکند؛ برخی از آنها عبارتند از: سازه گِرد نقشدار و زراندودی که در مسجد و بالای ساختمان و کنگره و مانند آن نصب میکنند؛<ref name=":0">لغتنامه دهخدا، ذیل واژه شمسه.</ref> آنچه از فلز به شكل خورشيد مىسازند و بالاى قبّه و مانند آن نصب مىكنند؛{{یادداشت|عمید، این معنا را جزو معانی منسوخ شمرده است.}}<ref>فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه شمسه؛ فرهنگنامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره سیزدهم، ص28، به نقل از فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران.</ref> اشکال و تصاویری که با ابریشم میسازند؛ دکمههایی که بر سربند تسبیح بند میکنند؛<ref name=":0" /> نقشونگاری که با گلابتون روی لباس میدوزند؛ بت؛<ref>فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه شمسه.</ref> قرص نان؛ نارنج؛ لیمو؛ هر چیز گِرد.<ref name=":0" /> شمسه در هنر، به نقش تزیینی گفته شده که بیشتر، به شکل دایره و به صورت خورشید، در تذهیب به کار رفته و اشکال گوناگون دارد.<ref name=":1">اصلاحات هنری شمسه کلیات شمس، نامه بهارستان، شماره ۸۷، ص۵۲۲.</ref> | شمسه، در واژهنامهها، معانی گوناگونی دارد که بیشتر آنها در گرد و دایرهای بودن مشترکند؛ برخی از آنها عبارتند از: سازه گِرد نقشدار و زراندودی که در مسجد و بالای ساختمان و کنگره و مانند آن نصب میکنند؛<ref name=":0">لغتنامه دهخدا، ذیل واژه شمسه.</ref> آنچه از فلز به شكل خورشيد مىسازند و بالاى قبّه و مانند آن نصب مىكنند؛{{یادداشت|عمید، این معنا را جزو معانی منسوخ شمرده است.}}<ref>فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه شمسه؛ فرهنگنامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره سیزدهم، ص28، به نقل از فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران.</ref> اشکال و تصاویری که با ابریشم میسازند؛ دکمههایی که بر سربند تسبیح بند میکنند؛<ref name=":0" /> نقشونگاری که با گلابتون روی لباس میدوزند؛ بت؛<ref>فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه شمسه.</ref> قرص نان؛ نارنج؛ لیمو؛ هر چیز گِرد.<ref name=":0" /> شمسه در هنر، به نقش تزیینی گفته شده که بیشتر، به شکل دایره و به صورت خورشید، در تذهیب به کار رفته و اشکال گوناگون دارد.<ref name=":1">اصلاحات هنری شمسه کلیات شمس، نامه بهارستان، شماره ۸۷، ص۵۲۲.</ref> | ||
==در زیارتگاهها== | ==در زیارتگاهها== | ||
در حرمها و زيارتگاهها كه معمارى آن سنتى و دارای هنرهاى تزئينى مانند كاشىكارى، نجّارى، آينهكارى و خطّاطى است، از نقش شمسه استفاده مىشود. برای نمونه، روی نقش و نگارهاى ضريح و درها، از شمسه فراوان بهره برده شده است. این نقش، یکی از شاخصهاى هنر دينى، در معمارى مکانهای مقدس بهشمار مىرود. فراوانی شمسه در زیارتگاهها باعث شده در ادبیات دینی نیز وارد شود. خالد نقشبندی، در وصف [[آستان امام رضا(ع)|حرم امام رضا(ع)]] گفته است:<ref>نقشى از مولانا خالد نقشبندى، ص 316؛ ر. ك: مجموعه مقالات همانديشى زيارت، ج٢، ص١٠٣٠.</ref> | در حرمها و زيارتگاهها كه معمارى آن سنتى و دارای هنرهاى تزئينى مانند كاشىكارى، نجّارى، آينهكارى و خطّاطى است، از نقش شمسه استفاده مىشود. برای نمونه، روی نقش و نگارهاى [[ضريح]] و درها، از شمسه فراوان بهره برده شده است. این نقش، یکی از شاخصهاى هنر دينى، در معمارى مکانهای مقدس بهشمار مىرود. فراوانی شمسه در زیارتگاهها باعث شده در ادبیات دینی نیز وارد شود. خالد نقشبندی، در وصف [[آستان امام رضا(ع)|حرم امام رضا(ع)]] گفته است:<ref>نقشى از مولانا خالد نقشبندى، ص 316؛ ر. ك: مجموعه مقالات همانديشى زيارت، ج٢، ص١٠٣٠.</ref> | ||
{{شعر|از شرم شمسههاى زرش كعبتينِ شمس|در تختهنرد چرخ چهارم به شش در است}} | {{شعر|از شرم شمسههاى زرش كعبتينِ شمس|در تختهنرد چرخ چهارم به شش در است}} | ||