موسوعه رد شبهات جلد بیستم (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
جلد بیستم از موسوعه رد شبهات است. این مجموعه به شبهات [[وهابیت|وهابیان]] علیه عقاید [[شیعه|شیعیان]] پاسخ میدهد. این جلد از کتاب به شبهات مطرح شده با موضوع [[قرآن]] پاسخ داده است. کتاب در چهار بخش: [[باطن گرایی]] [[شیعه]] در تفسیر [[قرآن]] | جلد بیستم از موسوعه رد شبهات است. این مجموعه به شبهات [[وهابیت|وهابیان]] علیه عقاید [[شیعه|شیعیان]] پاسخ میدهد. این جلد از کتاب به شبهات مطرح شده با موضوع [[قرآن]] پاسخ داده است. | ||
کتاب در چهار بخش تدوین شده است: | |||
* [[باطن گرایی]] [[شیعه]] در تفسیر [[قرآن]] | |||
* قرآن و [[قاعده لطف]] | |||
* پیوند دوسویه میان اعتبار سندی [[قرآن]] و عدالت [[صحابه]] در مکتب [[تشیع]] | |||
* مفهومشناسی «تبیان کل شیءبودن قرآن» و پیوند آن با نسخپذیری [[قرآن]] توسط گفتار [[اهل بیت]]. | |||
==باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن== | ==باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن== |
نسخهٔ ۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۰
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | محمدامین قوچانی غروی |
نشر | |
تعداد صفحات | 156 |
ناشر | مشعر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | پاییز1400 |
جلد بیستم از موسوعه رد شبهات است. این مجموعه به شبهات وهابیان علیه عقاید شیعیان پاسخ میدهد. این جلد از کتاب به شبهات مطرح شده با موضوع قرآن پاسخ داده است.
کتاب در چهار بخش تدوین شده است:
- باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن
- قرآن و قاعده لطف
- پیوند دوسویه میان اعتبار سندی قرآن و عدالت صحابه در مکتب تشیع
- مفهومشناسی «تبیان کل شیءبودن قرآن» و پیوند آن با نسخپذیری قرآن توسط گفتار اهل بیت.
باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن
فصل اول از کتاب به شبهه ضابطهمند نبودن شیعه در تاویل قرآن پاسخ داده است.
نویسنده ابتدا به تعریف دو مفهوم باطن و تأویل پرداخته است[۱]معنای باطنی آن است که تدبر و تأمل در قرآن غیر از آن که انتقال ذهن از مفهوم ظاهری و نخستین واژگان به مفهوم باطنی را به دنبال دارد سبب پیدایش نوعی از فهم و بینش با ابعاد گسترده و مراتب بلند پایه نیز میشود.[۲]
نویسنده نتیجه میگیرد که فقط خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اهل بیت دانش تأویل و بیان مصادیق را دارند.[۳] او در ادامه به باطن گرایی مذموم گروههای صوفیه و باطنیه میپردازد و افراط گرایی آنان در تفسیر آیات قرآن بدون درنظر گرفتن معانی آیات را سبب انتقادها به تشیع میداند.[۴]
رویارویی ابن تیمیه با باطن گرایی
نویسنده این کتاب باوجود این که ابن تیمیه را از ناقدان اصلی رویکرد تأویل گرایی و باطن گرایی میداند اما او را بیش از این که منتقد شیعه اثنی اشعری بداند منتقد فرقه صوفیه و اسماعیلیه قرامطی میداند که صفات الهی را به معنای سلبی برگردانده و از ظاهر کلمات روی گردان شده بودند.[۵]
شبهه: ضابطه مند نبودن مکتب شیعه در تأویل گرایی و باطن گرایی
در این بخش نویسنده دیدگاه چندتن را دراین باره بیان میکند. این نویسندگان از جمله ناصر القفاری و محمد الذهبی، شیعه اثنی عشری را در ردیف صوفیه معتقد به باطن قرآن دانستهاند.[۶] برخی از مستشرقان مانند هانری کربن نیز عقاید شیعه را مبتنی بر تأویل باطن[۷] میدانند.
پاسخ: شیعه اثنیاشعری باطنی نیست
نویسنده در مقام پاسخگویی بر آن است که منتقدان همه فرق شیعه را یکسان فرض میکند حال آن که شیعه اثنی اشعری خود دیدگاه فرقه باطنیه را نقد میکند و معتقد است معنای دریافت شده از آیات قرآن نباید متناقض از معنای واژگانی آن باشد، بدین معنا که در دیگاه شیعه اثنی اشعری معانی باطنی در عرض معانی ظاهری آیات نیست بلکه در طول آنها است.[۸]
قرآن و قاعده لطف
در فصل دوم کتاب به شبهات مرتبط به قاعده لطف که شیعیان برای اثبات امامت به آن استناد میکنند، پاسخ داده است. نویسنده در ادامه چهار شبهه را در ارتباط با قاعده لطف بیان میکند و به آنها پاسخ میدهد:
شبهه اول: فقدان دلیل قرآنی و روایی بر اثبات قاعده لطف
پاسخ: مفاد قاعده لطف با آیات قرآن هماهنگی و همخوانی دارد زیرا قاعده لطف درصدد اثبات ضرورت یک عمل از سوی خداوند است تا مکلف با آن به انجام تکلیفی که پیش از این برای او مقرر شده نزدیک تر شود و از عقوبت احتمالی دورتر شود. در این قسمت در همین راستا آیات قرآن و روایاتی نقل شده است.[۹]
شبهه دوم: منت نهادن خداوند بر هدایتگریش دلیل بر واجب نبودن لطف او است.
از دلایل مخالفان قاعده لطف این است که اگر هدایت انسانها هرچند به صورت نشان دادن مسیر حق به آنها بر خدا واجب است، خداوند نباید برای انجام این عمل واجب منتی بر بندگان بگذارد.[۱۰]
پاسخ: بدون شک از صفات کمال خداوندی صفت منان است که در احادیث و ادعیه مختلف به آن اشاره شده است. حقیقت منت درباره خداوند این است که خدا موجودی نعمت دهنده است که درصدد تذکر و گوشزد نعمتی است که به نعمت گیرنده و انسان می دهد تا او بدین وسیله بر این نعمت شکرگذاری کند.[۱۱]
شبهه سوم: تعارض برخی آیات با قاعده لطف
برخی مخالفان قاعده لطف مدعیاند که ظاهر برخی آیات قرآن با قاعده لطف منافات دارد.[۱۲]
پاسخ: نویسنده در پاسخ به این شبهه به آیات 17 سوره حجرات، 12 و 13 سوره سجده، 93 سوره نحل، 46 سوره توبه میپردازد و هریک از آیات را با قواعد لغتشناسی و مرجع ضمیر مورد ارزیابی میدهد[۱۳] و قاعده لطف را جدا از اختیار انسان نمیداند.[۱۴]
شبهه چهارم: تعارض برخی روایات با قاعده لطف
برخی مخالفان با طرح روایات مورد قبول شیعه ادعا میکنند خداوند عبد را به انجام عمل نزدیک نمیکند، بلکه به شکل الجا و خارج از حدود اختیار او را در مسیر هدایت قرار میدهد و این خلاف قاعده لطف است.[۱۵]
پاسخ: خداوند براساس علم ذاتی از سرنوشت هر انسانی آگاه است لکن به او اختیار میدهد تا راه هدایت را بپیماید و اگر از این مسیر تخطی کرد راه هدایت را بر او میبندد و اگر راه را درست پیمود او را به سوی خیرات و ایمان رهنمون میشود.[۱۶]
آیا قرآن از نظر شیعه سند متصل دارد؟
در فصل سوم به این شبهه پاسخ داده شده که چون شیعیان به عدالت صحابه اعتقاد ندارند، و صحت سند روایت با عدالت راویان تامین میشود، از نظر شیعه سند قرآن صحیح نخواهد بود.
نویسنده در پاسخ به این شبهه ضمن این که به بررسی صحت و سقم قرائتها تأکید دارد. به قرائت حفص از عاصم اشاره دارد و آن را علی رغم شیعه نبودن و سلسله مشخص روایت قرائت صحیح میداند.[۱۷]
آیا «تبیان کل شیء بودن قرآن» با حق تشریع امامان سازگار است؟
فصل چهارم از کتاب به شبهههایی اختصاص دارد که درباره حق تشریع امامان مطرح شده است:
شبهه اول ناسازگاری حق تشریع امامان با باور به کامل بودن شریعت است.[۱۸]
شبهه دوم محدودیت زمانی حق تشریع امامان است به این معنا که سخنان امامان تنها مسائل صدر اسلام را در بر میگیرد و نه مسائل روز را.[۱۹]
شبهه سوم ناسازگاری حق تشریع امامان با پایان وحی است.[۲۰]
نویسنده در این بخش از کتاب با تاکید بر اینکه شریعت به طور کامل به پیامبر(ص) نازل شده[۲۱] و تنها از طریق او و نه از طریق وحی مستقل به امامان منتقل شده است[۲۲] به شبهه اول و سوم پاسخ داده و شبهه دوم را نیز با ارجاع به راهبرد اجتهاد و استنباط احکام از ادله معتبر عقلی و شرعی پاسخ داده است.[۲۳]
اطلاعات نشر
این کتاب در پاییز 1400 توسط چاپ مشعر منتشر شده است.
پانویس
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص10-11
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 14-18
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص20
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص21-22
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 32
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 43
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص43
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 44-45
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 65-74
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 75
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص76-77
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، 78
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص78-83
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 87-84
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، 87
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 88
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص115-116
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 142-143
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 145
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 147-148
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 143-144
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 148-149
- ↑ موسوعه رد شبهات، جلد 20، ص 146-147