کاربر:Kamran/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مفهوم شناسی == | |||
"مُستَحَبّ" از مصدر "استحباب" به معنای دوست داشته شده، پسندیده شده، دوست داشتنی، نیکو و پسندیده است.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ فرهنگ فارسی عمید، مدخل "مستحب"</ref> واژگانی همچون: سنت، مسنون، مندوب، مُستَحسَن، نافله (نفل)، تَطَوُّع و فضیلت هممعنا با استحباب است؛<ref>رک: لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ مترادف ها و متضاد ها، مدخل "مستحب"، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425؛ ا الأصول من علم الأصول، ص11؛ تيسير علم أصول الفقه، ص29.</ref>و «واجب» و «فرض» در مقابل آن قرار دارد.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"</ref> | |||
=== معنای اصطلاحی === | |||
در فقه [[شیعه]]، استحباب یکی از [[احکام تکلیفی|احكام پنجگانۀ تكليفى]] است و به معنای کاری است که انجام دادن آن خوب و پسندیده است اما اجباری نیست و انجام ندادن آن اشکالی ندارد. در منابع فقه [[اهل سنت]] معمولاً به جای "مستحب" کلمه "مندوب" به کار میرود.<ref>رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص28، الأصول من علم الأصول، ص11.</ref> <ref>رک: الأصول من علم الأصول، ص11.</ref> | |||
برخی از دانشمندان علم اصول فقه برآنند که حکم دینی بستگی به خواسته و اراده فرد صاحب اختیار (مولا) دارد یا به چیزی که از نحوه بیان اراده او استخراج میشود. اگر این خواسته خیلی قوی باشد، حکم به صورت واجب درمیآید؛ اما اگر خواسته ضعیف باشد، حکم به صورت مستحب خواهد بود.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، صص 424-425.</ref> | |||
=== نشانه استحباب === | |||
در متون و منابع دینی، ماده «امر» و کلماتی که از آن ساخته شدهاند مثل «آمرك» و همچنین شکلهای امری مانند «اضرب»، وقتی قرینهای وجود داشته باشد که نشان دهد هدف از آنها وجوب نیست، به معنای استحباب دلالت میکنند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425.</ref> | |||
برخی فقیهان اهل سنت معتقدند که هر جمله امری که دلیل بر الزام نداشته باشد، یا هر خبری که به تشویق و ترغیب مربوط باشد ولی حالت دستور مستقیم نداشته باشد—مثل ترغیب به اذکار و عبادات مستحب—و همچنین هر عملی از پیامبر که هدفش تشریع باشد، نشاندهنده حکم «مندوب» است.<ref>رک: تيسير علم أصول الفقه، صص28-29.</ref> | |||
از دیگر آثاری که عیاشی از آن گزارش میدهد، چاهی منسوب به امام سجاد(ع) است که گفته میشود [[امام باقر(ع)]]، در دوران کودکی درون آن افتاده<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و یکی از فرقههای شیعه به نام [[ناووسیه]] که به مهدویت امام صادق(ع) معتقد بودهاند،<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> ورود امام صادق(ع) به این چاه را سرآغاز غیبت ایشان دانستهاند.<ref>المدینة المنوره، ص۹۵.</ref> این چاه که زائران به آن تبرک میجسته و از آب آن برای [[شفا]] یافتن بهره میبردهاند،<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۶.</ref> میان در اول و میانی این آرامگاه قرار داشته است.<ref>التعریف بما آنست الهجره، ص۱۲۱.</ref> | از دیگر آثاری که عیاشی از آن گزارش میدهد، چاهی منسوب به امام سجاد(ع) است که گفته میشود [[امام باقر(ع)]]، در دوران کودکی درون آن افتاده<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و یکی از فرقههای شیعه به نام [[ناووسیه]] که به مهدویت امام صادق(ع) معتقد بودهاند،<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> ورود امام صادق(ع) به این چاه را سرآغاز غیبت ایشان دانستهاند.<ref>المدینة المنوره، ص۹۵.</ref> این چاه که زائران به آن تبرک میجسته و از آب آن برای [[شفا]] یافتن بهره میبردهاند،<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۶.</ref> میان در اول و میانی این آرامگاه قرار داشته است.<ref>التعریف بما آنست الهجره، ص۱۲۱.</ref> | ||