Z mohammad (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Kamran (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن لینکهای داخل متن
خط ۲۸: خط ۲۸:
بدین‌سان، سه ویژگی تعیین‌کننده معنی اصطلاحی بدعت است: درون کردن چیزی بی‌سابقه در [[دین]] و [[شریعت]]، اشاعه و تبلیغ آن، نبودن اصلی به طور عام یا خاص در مشروعیت آن.<ref>البدعه، سبحانی، ص39.</ref>
بدین‌سان، سه ویژگی تعیین‌کننده معنی اصطلاحی بدعت است: درون کردن چیزی بی‌سابقه در [[دین]] و [[شریعت]]، اشاعه و تبلیغ آن، نبودن اصلی به طور عام یا خاص در مشروعیت آن.<ref>البدعه، سبحانی، ص39.</ref>


===خلط معنی لغوی و اصطلاحی===
===آمیختن معنی لغوی و اصطلاحی===
شماری از معاصران با بررسی و دسته‌بندی تعاریف بدعت و نقد و تحلیل و بیان اختلافات موجود، از خلط معنی لغوی و اصطلاحی سخن گفته‌اند.<ref>البدعه، عزت عطیه، ص160-182.</ref> بدعت لغوی و شرعی، دارای رابطه عموم و خصوص مطلق هستند. هر بدعت شرعی در بدعت لغوی جای دارد؛ اما برای نمونه، نوآوری‌های مادی و صنعتی گرچه از لحاظ لغوی بدعت‌ هستند، شرع آن‌ها را مصداق بدعت ندانسته است.<ref>قواعد معرفة البدع، ص24.</ref>
شماری از معاصران با بررسی و دسته‌بندی تعاریف بدعت و نقد و تحلیل و بیان اختلافات موجود، از خلط معنی لغوی و اصطلاحی سخن گفته‌اند.<ref>البدعه، عزت عطیه، ص160-182.</ref> بدعت لغوی و شرعی، دارای رابطه عموم و خصوص مطلق هستند. هر بدعت شرعی در بدعت لغوی جای دارد؛ اما برای نمونه، نوآوری‌های مادی و صنعتی گرچه از لحاظ لغوی بدعت‌ هستند، شرع آن‌ها را مصداق بدعت ندانسته است.<ref>قواعد معرفة البدع، ص24.</ref>


==نظریه تقسیم بدعت==
==تقسیمات بدعت==


نگرش دانشوران اسلامی به ویژه اهل سنت درباره بدعت، دستخوش تحولاتی شده است. [[مسلمانان]] به تدریج بر اثر آشنایی با [[مسائل مستحدثه]] و نوپیدا، به تحلیل نسبت این مسائل با احکام دین پرداختند. طرد و رد این مسائل نو، ممکن و مقبول نبود. در نتیجه، نگرش نخست به بدعت که هر چیز نو و بی‌سابقه را شامل می‌شد، دگرگون گشت. حاصل این تغییر دیدگاه، نظریه تقسیم بدعت بود.
نگرش دانشوران اسلامی به ویژه [[اهل سنت]] درباره بدعت، دستخوش تحولاتی شده است. [[مسلمانان]] به تدریج بر اثر آشنایی با [[مسائل مستحدثه]] و نوپیدا، به تحلیل نسبت این مسائل با احکام دین پرداختند. طرد و رد این مسائل نو، ممکن و مقبول نبود. در نتیجه، نگرش نخست به بدعت که هر چیز نو و بی‌سابقه را شامل می‌شد، دگرگون گشت. حاصل این تغییر دیدگاه، نظریه تقسیم بدعت بود.


===بدعت خوب و بد===
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه [[رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد. عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.» <ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> این گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نیست. از این‌رو، دانشوران اهل سنت به تکاپو افتادند تا تعارض میان سخن عمر و روایت‌های نبوی را از میان ببرند. شماری از آن‌ها تراویح را به سنت نبوی ملحق کردند و بی‌سابقه بودن آن را زیر سؤال بردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> اما بیشتر آن‌ها از راهکار تقسیم بدعت به نیک و بد بهره گرفتند و برخی از تقسیم دو بخشی و شماری از تقسیم پنج بخشی و... سخن گفتند.
 
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه رمضان، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد. عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.» <ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> این گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نیست. از این‌رو، دانشوران اهل سنت به تکاپو افتادند تا تعارض میان سخن عمر و روایت‌های نبوی را از میان ببرند. شماری از آن‌ها تراویح را به سنت نبوی ملحق کردند و بی‌سابقه بودن آن را زیر سؤال بردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> اما بیشتر آن‌ها از راهکار تقسیم بدعت به نیک و بد بهره گرفتند و برخی از تقسیم دو بخشی و شماری از تقسیم پنج بخشی و... سخن گفتند.


[[شافعی]] (م. 204ق.) به تقسیم دو بخشی بدعت باور دارد: یکی امری تازه که با دانسته‌ای از [[قرآن]]، [[حدیث]]، سنت و اجماع مخالفت ورزد. این بدعت موجب گمراهی است.
[[شافعی]] (م. 204ق.) به تقسیم دو بخشی بدعت باور دارد: یکی امری تازه که با دانسته‌ای از [[قرآن]]، [[حدیث]]، سنت و اجماع مخالفت ورزد. این بدعت موجب گمراهی است.
خط ۵۱: خط ۴۹:
===تقسیم پنج بخشی بدعت===
===تقسیم پنج بخشی بدعت===


نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی را نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام]] (م. 660ق.) طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن نماز تراویح در شمار بدعت‌های مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و مصافحه در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> باید برای استنباط نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>
نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی را نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام]] (م. 660ق.) طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن [[نماز تراویح]] در شمار بدعت‌های مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و [[مصافحه]] در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> باید برای استنباط نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>


[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>
[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>
خط ۶۵: خط ۶۳:
حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار می‌رود و گاه در قلمرو عقاید، موجب [[کفر]] و [[شرک]] می‌گردد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص558؛ نک: الاعتصام، ص33-50.</ref> در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون اجازه او دینی بسازند، سخت نکوهش کرده است.
حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار می‌رود و گاه در قلمرو عقاید، موجب [[کفر]] و [[شرک]] می‌گردد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص558؛ نک: الاعتصام، ص33-50.</ref> در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون اجازه او دینی بسازند، سخت نکوهش کرده است.


در حدیث‌نامه‌های شیعه<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد. سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref>
در حدیث‌نامه‌های [[شیعه]]<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت، گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد. سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref>


بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست.<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، این است که آن‌چه را مورد نهی خداوند قرار گرفته، مورد فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمده‌اند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>
بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست.<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، این است که آن‌چه را خدا نهی کرده، فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمده‌اند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>


برخی در بیان بدی بدعت به روایت‌های نکوهش «رای» استناد جسته‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها همه بدعت‌ها آرایی غیر اصیل و گمراه کننده‌اند.<ref>الاعتصام، ص76.</ref>
برخی در بیان بدی بدعت به روایت‌های نکوهش «رای» استناد جسته‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها همه بدعت‌ها آرایی غیر اصیل و گمراه کننده‌اند.<ref>الاعتصام، ص76.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۵:
===مناسک جاهلی===
===مناسک جاهلی===


در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین حنیف ابراهیمی مکه به دین جاهلی و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل ماه‌های حج (نسیء) و رسم‌های برنهاده شده به دست حُمْسی‌ها بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>
در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین [[حنیف]] ابراهیمی مکه به دین [[جاهلی|جاهلیت]] و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماه‌های حج]] ([[نسیء]]) و رسم‌های برنهاده شده به دست [[حُمْسی‌ها|حمس]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>


===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===
===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===


در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پاره‌ای از آن‌ها در حرمین راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پاره‌ای از آن‌ها در [[حرمین]] راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>


تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از [[بدعت‌های عثمان]] است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداق‌های بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>
تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از [[بدعت‌های عثمان]] است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداق‌های بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>


به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و شافعی (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>
به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و [[شافعی]] (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>


===بدعت‌های دیگر===
===بدعت‌های دیگر===


پاره‌‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعت‌های اشراف شیعی [[مدینه]] دانسته و آن را به [[شیعه]] نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>
پاره‌‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعت‌های شرفای شیعه مذهب [[مدینه]] دانسته اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>


ذبح در استقبال از محمل‌ها، <ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref>  به عقب گام برداشتن در زیارت حرم نبوی<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم، <ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref>  روشن کردن چراغ بر محل مقام‌های چهارگانه در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها، <ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref>  نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده، <ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref>  نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان هستند که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.
[[ذبح]] در استقبال از [[محمل‌ها|محمل]]، <ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref>  به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم، <ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref>  روشن کردن چراغ بر محل [[مقام‌های چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها، <ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref>  نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده، <ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref>  نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان است که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.


اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر روضه نبوی را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>


===نسبت‌های بدعت به شیعه===
===نسبت‌های بدعت به شیعه===


شماری از وهابیان در تحلیل بدعت، بدون تحقیق و ارائه سند، نخستین بدعت‌ها را در پیدایش مذهب شیعه یافته و به باورهای اهل تشیع نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص15-20؛ التقریب، ج1، ص39.</ref> این‌گونه مطالب که در سخنان ابن تیمیه (م. 728ق.) آمده<ref>نک: الشیعة فی التاریخ، ص3-4.</ref> و وهابیان به آن استناد می‌کنند و در تبلیغ آن می‌کوشند، از سر تعصب و کین‌توزی و پیش‌داوری به میان آمده است. ناآگاهی اینان به قدمت شیعه در روزگار پیامبر(ص) <ref>البدعه، باقری، ص432-441.</ref> و نیز باورهای فرقه‌های قَدَریه، خوارج و غالیان، و انتساب این باورها به شیعه، آن‌ها را به این داوری‌ها دچار ساخته است.<ref>نک: البدعه، باقری، ص395-453.</ref>
شماری از وهابیان در تحلیل بدعت، بدون تحقیق و ارائه سند، نخستین بدعت‌ها را در پیدایش مذهب شیعه یافته و به باورهای اهل تشیع نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص15-20؛ التقریب، ج1، ص39.</ref> این‌گونه مطالب که در سخنان [[ابن تیمیه]] (م. 728ق.) آمده<ref>نک: الشیعة فی التاریخ، ص3-4.</ref> و وهابیان به آن استناد می‌کنند و در تبلیغ آن می‌کوشند، از سر تعصب و کین‌توزی و پیش‌داوری به میان آمده است. ناآگاهی اینان به قدمت شیعه در روزگار پیامبر(ص) <ref>البدعه، باقری، ص432-441.</ref> و نیز باورهای فرقه‌های قَدَریه، خوارج و غالیان، و انتساب این باورها به شیعه، آن‌ها را به این داوری‌ها دچار ساخته است.<ref>نک: البدعه، باقری، ص395-453.</ref>


در تحلیلی از دانشوران اهل سنت، شکل‌گیری وهابیت در شبه جزیره و رواج باورهای [[محمد بن عبدالوهاب]] در حرمین، به مثابه بدعت در دین و پدیده‌ای گمراه کننده تلقی شده است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص797-798.</ref>
در تحلیلی از دانشوران اهل سنت، شکل‌گیری وهابیت در [[شبه جزیره|جزیره العرب]] و رواج باورهای [[محمد بن عبدالوهاب]] در حرمین، به مثابه بدعت در دین و پدیده‌ای گمراه کننده تلقی شده است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص797-798.</ref>


==آثار در موضوع بدعت==
==آثار در موضوع بدعت==
خط ۲۴۱: خط ۲۳۹:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{اصطلاحات فقهی}}
{{اصطلاحات فقهی}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| جعبه اطلاعات = -
| عنوان‌بندی = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| عکس = شد
| جعبه نقل قول =
| پیوند به بیرون =
| مطالعه بیشتر =
| پانویس و منابع = شد
| ناوبری = شد
| رده = شد
| تغییر مسیر = -
}}


[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:احکام]]
[[رده:احکام]]
[[رده:واژه شناسی]]
[[رده:واژه شناسی]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/بدعت»