جبیر بن مطعم
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Sajjadd در تاریخ ۸ دی ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | جبیر بن مطعم بن عَدی |
کنیه | ابومحمد، ابوعلی، ابوعدی و ابوسعید |
زادروز و زادگاه | مکه |
محل زندگی | مکه و مدینه |
نسب/قبیله | تیره بنینوفل بن عبدمناف از قبیله قریش |
خویشان سرشناس | مطعم بن عدی، محمد بن جبیر، حکیم بن جبیر، نافع بن جبیر و ابوسعید محمد بن جبیر |
درگذشت/شهادت | میان سالهای ۵۷-۵۹ق |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | پس از فتح مکه یا پیش از آن |
حضور در جنگها | نبرد بدر و نبرد احد در مقابل پیامبر(ص) |
دلیل شهرت | صحابی پیامبر(ص)، نسبشناس |
نقشهای برجسته | حضور در دارالندوه علیه پیامبر(ص)، نماز میت بر عثمان، منصب سقایت در دوران جاهلیت |
دیگر فعالیتها | والی کوفه در زمان خلافت عمر، منصب قضاوت کوفه |
جُبَير بن مُطعِم از صحابه پیامبر(ص) و نسبشناسان معروف عرب و از بزرگان طایفه بنینوفل بود. وی در دوران جاهلیت بهصورت محدود عهدهدار سقایت حاجیان بود.
جبیر پس از آشکار شدن دعوت رسول خدا(ص) همانند دیگر اشراف قریش، در صف مخالفان و دشمنان ایشان قرار گرفت و برعلیه پیامبر و مسلمانان اقداماتی انجام داد. از جمله اقدامات وی شرکت در توطئه دارالندوه، شرکت در نبرد بدر و احد و ... است.
وی بعد از اسلام آوردن به دلیل خدماتش به پیامبر(ص) مانند تلاش برای نقض پیماننامه محاصره اقتصادی بنیهاشم، و نیز پناه دادن به ایشان در پی بازگشت از سفر طائف، مورد احترام پیامبر(ص) بود.
جبیر در شورش بر ضد عثمان به سال 35ق. از او حمایت کرد و پس از کشته شدن عثمان بر وی نماز خواند. وی همچنین راوی احادیث پیامبر(ص) است.
نسب
جبیر بن مطعم بن عَدی، از بنینوفل بن عبدمناف، از تیرههای همعرض بنیهاشم در قریش بود.[۱] کنیهاش ابومحمد،[۲] ابوعلی،[۳] ابوعدی[۴] و ابوسعید ثبت شده است.[۵] مادرش امحبیب دختر عاص بن امیه یا امجمیل[۶] فرزند عبدالله بن ابیقیس از بنیعامر[۷] دختر سعید[۸] یا شعبة بن عبدالله بود.[۹]
جبیر[۱۰] و پدرش از اشراف و بزرگان قریش بودند.[۱۱] از جبیر با عنوان «اعلم قریش»[۱۲] و داناترین فرد در زمینه انساب قریش یاد شده که از او نسب میآموختند.[۱۳]
دشمنی با پیامبر و کفر
جبیر پس از آشکار شدن دعوت رسول خدا(ص) همانند دیگر اشراف قریش، در صف مخالفان و دشمنان ایشان قرار گرفت. این در حالی بود که به ادعای خودش از نبوت پیامبر(ص)[۱۴] از طریق مسیحیان شام آگاهی داشت.[۱۵] او به سال 13 بعثت سعد بن عباده خزرجی را که پس از بیعت عقبه دوم به دست قریش دستگیر شده بود، نجات داد. اینکار به تلافی کاری همانند صورت پذیرفت که پیشتر سعد برای او در یثرب انجام داده بود.[۱۶]
جبیر در توطئه دارالندوه در سال 13 بعثت، برای قتل پیامبر(ص) حضور داشت.[۱۷] وی پس از نبرد بدر (2ق.) برای آزادی[۱۸] سه تن از اسیران بنینوفل[۱۹] به مدینه آمد و فدیه آنان را پرداخت.[۲۰] به سخن خود جبیر، در این سفر آیاتی از قرآن که ناخواسته به گوش او رسید، تاثیری عمیق بر وی نهاد؛ هر چند همچنان بر دشمنی و کفر خود باقی ماند.[۲۱]
پس از غزوه بدر، جبیر در آتش افروزی برای نبرد اُحد نقش داشت. وی مکیان را خشنود کرد تا بخشی از اموال کاروان نجات یافته قریش را به تجهیز سپاه بر ضد پیامبر(ص) اختصاص دهند.[۲۲] او در این نبرد با راضی نمودن ابوعزه جُمَحی، شاعر عرب، همکاری وی را برای جلب حمایت دیگر قبایل عرب، به رغم بیرغبتی ابوعزه برای دشمنی با پیامبر(ص)، به دست آورد.[۲۳] وی در نبرد احد از غلامش وحشی بن حرب[۲۴] خواست تا پیامبر(ص) یا امام علی(ع) و یا حمزه عموی پیامبر(ص) را به خونخواهی عمویش طُعیمه بکشد و انجام اینکار را شرط آزادی او نهاد.[۲۵] هند دختر عتبه نیز وحشی را به این کار تشویق کرد.[۲۶]
اسلام آوردن
بر پایه گزارشی، جبیر در فتح مکه[۲۷] مسلمان شد و پس از حضور در غزوه حنین،[۲۸] در میان مؤلفة قلوبهم جای گرفت[۲۹] و پیامبر(ص) 100 شتر از غنیمتهای حنین را به او بخشید.[۳۰] نیز گزارشهایی از اسلام آوردنش در حدیبیه،[۳۱] سال هفتم ق. و پیش از فتح خیبر[۳۲] و پیش از فتح مکه در دست است.[۳۳]
بر پایه این گزارشها، وی پس از تقسیم سهم ذوی القربی از غنیمتهای خیبر میان بنیهاشم و بنیمطلب، همراه عثمان نزد پیامبر(ص) رفت و با یاد کردن از اینکه آنها در نسب همرتبه بنیهاشم و بنیمطلب هستند، خواهان نصیبی از سهم ذیالقربی شد. اما رسول خدا(ص) با یادآوری اینکه بنیمطلب در روزگار جاهلیت و اسلام کنار ایشان و بنیهاشم بودند، جایگاه بنیهاشم و بنیمطلب را برتر از آنان دانست[۳۴] و درخواست آنان را نپذیرفت.[۳۵]
جبیر پس از اسلام آوردن در مدینه ساکن گشت[۳۶] و با توجه به جایگاه قبیلهای خود، در زمره بزرگان قریش در مدینه بهشمار میرفت.[۳۷] جبیر را نخستین کسی دانستهاند که در مدینه طیلسان (نوعی لباس ویژه غیر عربی) پوشید.[۳۸]
خدمات مطعم به پیامبر
مطعم به دلیل خدماتش به پیامبر(ص) مانند تلاش برای نقض پیماننامه محاصره اقتصادی بنیهاشم[۳۹] و نیز پناه دادن به ایشان در پی بازگشت از سفر طائف،[۴۰] مورد احترام پیامبر(ص) بود.[۴۱] پیامبر(ص) در غزوه بدر به جبیر فرمود: «اگر پدرت زنده بود، شفاعتش را برای آزادی همه اسیران بدر میپذیرفتم.»[۴۲] ایشان همچنین در غزوه طائف، با یاد کردن از خدمت او، در حقش دعا کرد.[۴۳]
نسبشناسی
جبیر از نسبشناسان معروف[۴۴] عرب بهشمار میرفت. از این رو، عمر، وی را همراه شماری دیگر مسؤول سرشماری افراد مدینه برای تدوین دیوان بیت المال کرد. وی موظف شد تا مردم را بر پایه خویشاوندی با پیامبر دستهبندی کند و نخست از بنیهاشم آغاز نماید.[۴۵] نیز آوردهاند که عمر وی را پس از برکنار ساختن عمار، به قضاوت کوفه گمارد یا حکمران آن شهر کرد؛ اما پیش از تصدی رسمی این مقام، به دلیل بدگویی مغیرة بن شعبه نزد عمر که رازداری وی را زیر سؤال برده بود، برکنار گشت.[۴۶]
حمایت از عثمان
جبیر در شورش بر ضد عثمان به سال 35ق. از او حمایت کرد و در مذاکره با شورشیان شرکت جست.[۴۷] پس از کشته شدن عثمان و جلوگیری از تدفین وی، جبیر همراه شماری دیگر، پنهانی جسد وی را از منزلش بیرون آوردند[۴۸] و آنگاه که با جلوگیری مردم از دفن عثمان در قبرستان بقیع روبهرو شدند، وی را به حُش کوکب (باغی که قبرستان یهودیان مدینه بود) بردند[۴۹] و جبیر بر او نماز خواند[۵۰] و در آنجا به خاکش سپردند.[۵۱] گزارشهای دیگر از نماز خواندن افرادی جز جبیر حکایت دارند.[۵۲]
جبیر در ماجرای حکمیت یکی از چند بزرگ قریش بود که عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری برای تعیین خلیفه با او مشورت کردند.[۵۳] وی داماد زبیر بن عوام بود و دخترش خدیجه کبری را به همسری داشت.[۵۴]
نقش جبیر در حرمین
وی در دوران جاهلی پس از پدر و جدش عهدهدار سقایت حاجیان بهصورت محدود در میان صفا و مروه شد. البته عباس عموی پیامبر(ص) عهدهدار اصلی سقایت حاجیان بود.[۵۵] بدین سبب، نافع فرزند جبیر، پسرش علی را که از مادر به عباس نسب میبرد، ابن سقایتین خواند.[۵۶]
به گزارشی دیگر، ریشه سقایت جبیر به حوضی چرمین و کوچک در کنار زمزم برمیگشت که مطعم به اذن عبدالمطلب آن را برای سیراب کردن حاجیان کنار زمزم، به احتمال در موسم حج، مینهاد.[۵۷] آب این حوضچه از چاهی در مکه با نام «سَجله» که بعدها به جبیر بن مطعم منسوب شد،[۵۸] تامین میگشت.[۵۹] این چاه در نزدیکی مسجدالحرام تا دورههای متاخر وجود داشت.[۶۰] پیامبر(ص) کنار این چاه نماز خوانده بود که بعدها در آن مسجدی ساخته شد.[۶۱] خانه جبیر در مکه که در مالکیت بازماندگانش بود، به سال 160ق. به فرمان مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) برای گسترش مسجدالحرام خریداری شد و به آن ملحق گشت.[۶۲]
راوی احادیث پیامبر
جبیر احادیث متعدد از پیامبر(ص) روایت کرده است.[۶۳] فضیلت نماز در مسجد نبوی، استحباب طواف خانه خدا و خواندن نماز در هر ساعت از شبانه روز،[۶۴] تقصیر در مروه، و اتصال عمره تمتع به حج تمتع تا قیامت[۶۵] از آن جمله هستند. وی در واپسین حج عمر بن خطاب به سال 23ق. او را همراهی کرد.[۶۶]
درگذشت
جبیر در دوران معاویه در مدینه درگذشت.[۶۷] سال وفاتش را 57،[۶۸] 58،[۶۹] 59[۷۰] و به سخنی ضعیف 54[۷۱] و 73ق.[۷۲] گفتهاند. کشی در روایتی ضعیف آورده که جبیر پس از رخداد عاشورا زنده بود و روزگار امام سجاد(ع) را درک کرده و از یاران ایشان شمرده شده است.[۷۳]
فرزندان
محمد و حکیم، فرزندان جبیر، از اصحاب امام سجاد(ع) بهشمار رفتهاند. نافع ابومحمد[۷۴] بزرگترین فرزند جبیر[۷۵] (درگذشت 99ق.)[۷۶] و ابوسعید محمد[۷۷] از فقیهان مدینه بودند.[۷۸]
پیوند به بیرون
بنیاد دائره المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، جُبَیربن مُطْعِم بن عدیّ.
پانویس
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص398؛ جمهرة انساب العرب، ص5.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص673؛ مشاهیر علماء الامصار، ص32.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص553.
- ↑ الثقات، ج3، ص50؛ الاستیعاب، ج1، ص232.
- ↑ الثقات، ج3، ص50؛ مشاهیر علماء الامصار، ص32.
- ↑ اسد الغابه، ج1، ص323.
- ↑ الثقات، ج3، ص50.
- ↑ الاصابه، ج1، ص570؛ الاستیعاب، ج1، ص232.
- ↑ اسد الغابه، ج1، ص323.
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص398.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص115-116؛ تاریخ طبری، ج11، ص553؛ مشاهیر علماء الامصار، ص32.
- ↑ جمهرة النسب، ص62.
- ↑ الاستیعاب، ج1، ص232.
- ↑ امتاع الاسماع، ج3، ص196-197.
- ↑ الطبقات، ج1، ص127؛ تاریخ طبری، ج2، ص297؛ الکامل، ج2، ص47.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص449-450؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص349.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص481؛ تاریخ طبری، ج2، ص370.
- ↑ المغازی، ج1، ص130.
- ↑ المغازی، ج1، ص139.
- ↑ المغازی، ج1، ص139؛ انساب الاشراف، ج1، ص360-361.
- ↑ المغازی، ج1، ص128، 199؛ الاستیعاب، ج1، ص232-233؛ الاصابه، ج1، ص570.
- ↑ المغازی، ج1، ص199-200.
- ↑ المغازی، ج1، ص201.
- ↑ المغازی، ج1، ص285؛ تاریخ خلیفه، ص28؛ تاریخ طبری، ج2، ص517، 524.
- ↑ المغازی، ج1، ص332؛ السیرة النبویه، ج2، ص61؛ مسند احمد، ج3، ص501؛ صحیح البخاری، ج5، ص36.
- ↑ المغازی، ج1، ص286؛ انساب الاشراف، ج4، ص386.
- ↑ الثقات، ج3، ص50؛ المعارف، ص285، 342؛ الاصابه، ج1، ص571.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص77؛ دلائل النبوه، ج5، ص146؛ البدایة و النهایه، ج4، ص334.
- ↑ الاستیعاب، ج1، ص233.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص97.
- ↑ انساب الاشراف، ج5، ص577.
- ↑ الاستیعاب، ج1، ص232.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص553؛ الاصابه، ج1، ص571.
- ↑ تاریخ المدینه، ج2، ص644؛ انساب الاشراف، ج2، ص171؛ الاصابه، ج1، ص571.
- ↑ الاصابه، ج1، ص571.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص553؛ المنتخب من ذیل المذیل، ص52.
- ↑ المعارف، ص285؛ الاستیعاب، ج1، ص232.
- ↑ المعارف، ص554؛ الاعلاق النفیسه، ص192؛ انساب الاشراف، ج9، ص398.
- ↑ المغازی، ج1، ص110؛ الطبقات، ج1، ص164؛ انساب الاشراف، ج9، ص397.
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص397؛ الاستیعاب، ج1، ص233؛ اسد الغابه، ج1، ص323.
- ↑ الاستیعاب، ج1، ص233؛ اسد الغابه، ج1، ص323.
- ↑ المغازی، ج1، ص110؛ انساب الاشراف، ج9، ص397؛ تاریخ طبری، ج11، ص553.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص393.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص12؛ انساب الاشراف، ج9، ص398؛ جمهرة انساب العرب، ص5.
- ↑ الطبقات، ج3، ص224؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص153؛ تاریخ طبری، ج4، ص209-210.
- ↑ الکامل، ج3، ص20؛ البدایة و النهایه، ج7، ص113.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص359؛ الکامل، ج3، ص162.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص412؛ الکامل، ج3، ص180.
- ↑ المعارف، ص197؛ الطبقات، ج3، ص58؛ تاریخ المدینه، ج4، ص1240.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص112؛ ج4، ص1240؛ تاریخ طبری، ج4، ص413؛ الامامة و السیاسه، ج1، ص65.
- ↑ الطبقات، ج3، ص51؛ تاریخ المدینه، ج1، ص112؛ ج4، ص1240.
- ↑ الاستیعاب، ج3، ص1048.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص97-98.
- ↑ المحبر، ص67.
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص399؛ نسب قریش، ص32.
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص399؛ نسب قریش، ص32.
- ↑ اخبار مکه، ج1، ص113-114.
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص423.
- ↑ اخبار مکه، ج1، ص113؛ ج2، ص217.
- ↑ آثار اسلامی، ص121.
- ↑ اخبار مکه، ج2، ص200.
- ↑ اخبار مکه، ج2، ص75، 250.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص553.
- ↑ المجموع، ج4، ص178.
- ↑ المصنف، ج4، ص299؛ مجمع الزوائد، ج3، ص278.
- ↑ الطبقات، ج3، ص254؛ تاریخ المدینه، ج3، ص875.
- ↑ انساب الاشراف، ج9، ص398.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص139؛ الکامل، ج3، ص514.
- ↑ اسد الغابه، ج1، ص324.
- ↑ المعارف، ص285؛ الثقات، ج3، ص50.
- ↑ الاکمال، ص36.
- ↑ مشاهیر علماء الامصار، ص32.
- ↑ رجال کشی، ج1، ص43.
- ↑ الطبقات، ج5، ص158.
- ↑ المعارف، ص285.
- ↑ الکامل، ج5، ص44.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص682.
- ↑ جمهرة النسب، ص62؛ انساب الاشراف، ج9، ص399.
منابع
- آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش.
- اخبار مکه: الازرقی (درگذشت 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (درگذشت 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
- اسد الغابه: ابن اثیر (درگذشت 630ق.)، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
- الاعلاق النفیسه: ابن رسته (درگذشت قرن3ق.)، بیروت، دارصادر، 1892م.
- الاکمال فی اسماء الرجال: الخطیب التبریزی (درگذشت 741ق.)، تعلیق: ابیاسدالله بن الحافظ، قم، مؤسسه اهل بیت:.
- الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (درگذشت 276ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق.
- امتاع الاسماع: المقریزی (درگذشت 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (درگذشت 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق.
- الانساب: عبدالکریم السمعانی (درگذشت 562ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1382ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (درگذشت 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، 1408ق.
- تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (درگذشت 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، 1410ق.
- تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (درگذشت 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت 292ق.)، بیروت، دارصادر، 1415ق.
- الثقات: ابن حبان (درگذشت 354ق.)، الکتب الثقافیه، 1393ق.
- جمهرة النسب: ابن الکلبی (درگذشت 204ق.)، به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، 1407ق.
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (درگذشت 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
- دلائل النبوه: البیهقی (درگذشت 458ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق.
- رجال کشّی (اختیار معرفة الرجال): الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش میرداماد و رجایی، قم، آل البیت:، 1404ق.
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (درگذشت 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت 213ق./218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
- صحیح البخاری: البخاری (درگذشت 256ق.)، بیروت، دارالفکر، 1401ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
- الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (درگذشت 630ق.)، بیروت، دارصادر، 1385ق.
- مجمع الزوائد: الهیثمی (درگذشت 807ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402ق.
- المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت 676ق.)، دارالفکر.
- المحبّر: ابن حبیب (درگذشت 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
- مسند احمد: احمد بن حنبل (درگذشت 241ق.)، بیروت، دارصادر.
- مشاهیر علماء الامصار: ابن حبان (درگذشت 354ق.)، به کوشش مرزوق علی، دارالوفاء، 1411ق.
- المصنّف: ابن ابیشیبه (درگذشت 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دارالفکر، 1409ق.
- المعارف: ابن قتیبه (درگذشت 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت 626ق.)، بیروت، دارصادر، 1995م.
- المغازی: الواقدی (درگذشت 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
- المنتخب من کتاب ذیل المذیل: الطبری (310ق.)، بیروت، اعلمی.
- نسب قریش: مصعب بن عبدالله الزبیری (درگذشت 236ق.)، به کوشش بروفسال، قاهره، دارالمعارف.