استطاعت

از ویکی حج

واژه

استطاعت از ريشه «ط ـ و ـ ع» و در لغت به معناي توانايي، قدرت و تمکن[۱] و به تعبير دقيق‌تر، فراهم بودن زمينه‌هاي توانايي انسان براي انجام دادن کاري است.[۲] در اصطلاح فقهي، استطاعت به معناي توانايي انجام دادن واجبات يا تکاليف به کار می‌رود.[۳] مقصود از استطاعت در باب حج، مفهومي خاص‌تر يعني توانايي حج ‌‌گزاردن بر پايه ضوابط و احکام شرعي مانند داشتن توشه و وسيله سفر است[۴]

استطاعت بر دو‌گونه است: بالنفس و بالغير. مقصود از بالنفس آن است که شخص با توانايي خود و بدون ياري گرفتن از ديگران حج بگزارد و بالغير آن است که شخص ناتوان و پير که توان مالي دارد، ديگري را اجير کند تا به جاي او حج را ادا نمايد.[۵]

استطاعت شرعي در حج چهار جزء يا عنصر دارد: مالي، امنيتي يا طريقي، بدني، و زماني.[۶] تعبير استطاعت در حج برگرفته از آيه 97 آل عمران/3 است.

شرط استطاعت در حج

به باور مشهور فقيهان امامي[۷] و بسياري از فقيهان اهل سنت[۸] حج تنها بر مستطیع واجب است که شرایط خاصی دارد. بر اين اساس گفته‌اند: اگر کسي بدون استطاعت و با تکلف حج بگزارد، حج او صحيح است؛ اما از حَجَّة الاسلام کفايت نمي‌نمايد و وجوب را از دوش وي برنمي‌دارد.[۹]

در برابر، شماري از فقيهان امامي و اهل سنت برآنند که استطاعت شرعي در وجوب حج شرط نيست و اگر کسي توان حج ‌‌گزاردن حتي با پاي پياده يا با طلب کردن هزينه حج از ديگران را داشته باشد، نيز حج بر او واجب است.[۱۰]

برخي ديگر گفته‌اند: مقصود از استطاعت در حج، توانايي براي اداي مناسک حج، يعني استطاعت عقلي است، نه استطاعت شرعي به معناي خاص.[۱۱]برخي از فقيهان اهل سنت براي صحت و حتي استحباب حج با تکلف استدلال کرده‌اند[۱۲] [۱۳] برخي از فقيهان در حج واجب شده با نذر و نيز حج مستقر، جز در موارد خاص، استطاعت را شرط ندانسته‌اند.

عناصر استطاعت

استطاعت مالی

در صورتي حج بر مکلف واجب است که وي توانايي مالي به جا آوردن حج و عمره را داشته باشد.[۱۴] توانايي مالي با فراهم شدن اين موارد تحقق مي‌يابد:

توشه سفر (زاد): مقصود از توشه سفر، نيازهاي حج‌گزار در طول سفر مانند آب، غذا و لباس است.[۱۵] به باور فقيهان امامي[۱۶]و بسياري از فقيهان اهل سنت[۱۷]داشتن توشه سفر براي تحقق استطاعت و وجوب حج شرط است. در برابر، برخي از فقيهان اهل سنت از جمله مالک و برخي از مالکيان، داشتن توشه سفر را شرط ندانسته‌اند.[۱۸]

به باور بسياري از فقيهان امامي، مخارج و توشه سفر بايد درخور شأن حج‌گزار باشد[۱۹] همچنین به باور بيشتر فقيهان، افزون بر هزينه رفتن و اقامت، داشتن هزينه بازگشت از سفر نيز شرط است،[۲۰]

فقيهان امامي[۲۱] و بسياري از فقيهان اهل سنت[۲۲] برخي از اموال ضروري را از شمول ارزيابي استطاعت مالي اشخاص بيرون دانسته و فروش اين اموال را براي هزينه کردن در راه حج واجب ندانسته‌اند؛ از جمله مسکن، خدمتکار، وسيله سواري، وسايل منزل، لباس‌ها و زيورهاي مناسب، سلاح، و کتاب‌هاي علمي مورد نياز.[۲۳] برخي از فقيهان اهل سنت،‌ با این رای مخالفند.[۲۴]

وسيله سفر (راحله): در تحقق استطاعت مالي، داشتن مرکب و وسيله براي سفر نيز شرط است؛[۲۵] برخي بر آنند که داشتن وسيله براي کساني که وطن آنان به مکه نزديک است[۲۶]وحتي براي ساکنان مکه[۲۷]نيز شرط است. اندکي از فقيهان امامي[۲۸] و برخي از فقيهان اهل سنت[۲۹] گفته‌اند: داشتن وسيله فقط شرط استطاعتِ کساني است که به آن نياز دارند، نه آنان که توانايي اداي حج با پاي پياده را داشته باشند. بر پايه سخناني ديگر، داشتن وسيله براي کساني شرط استطاعت است که مسافت ميان وطن آنان تا مکه بسيار[۳۰] يا بيش از حد مسافت شرعي نماز شکسته باشد.[۳۱]

به باور شماري از فقيهان امامي، مرکب سواري[۳۲]بايد با شأن حج‌گزار و وضع او متناسب باشد. به باور برخي از فقيهان، امروزه اگر مسافرت به مکه از مکاني دور جز با اتومبيل يا هواپيما ممکن نباشد و اين وسايل در دسترس نباشند، استطاعت حاصل نمي‌شود.[۳۳]

رجوع به کفايت: به باور برخي از فقيهان امامي،[۳۴] داشتن هزينه زندگي يا حرفه يا کسب و کار مناسب پس از بازگشت از سفر حج نيز از شرايط استطاعت مالي است. برخي از فقيهان اهل سنت نيز داشتن هزينه زندگي تا يک ماه پس از بازگشت را شرط حصول استطاعت شمرده‌اند.[۳۵]در برابر، شماري از فقيهان امامي[۳۶] اين شرط را نمي‌پذيرند. بيشتر فقيهان اهل سنت نيز چنين شرطي را در آثار خود نياورده‌اند.

داشتن نفقه خانواده و عيال: شرط ديگر استطاعت مالي، به باور فقيهان امامي[۳۷] و اهل سنت[۳۸] داشتن نفقه خانواده و ديگر کساني است که هزينه زندگي آنان بر عهده حج‌گزار است.

استطاعت بذلی

در صورتي که هزينه حج را ديگري بپردازد، به باور فقيهان امامي و شماري از اهل سنت، استطاعت حاصل و حج واجب مي‌گردد.[۳۹] در برابر، بيشتر فقيهان اهل سنت، بذل هزينه حج را مايه استطاعت و وجوب حج نشمرده‌اند.[۴۰]

استطاعت بدنی

شاخه ديگر استطاعت، به باور بيشتر فقيهان امامي[۴۱] و اهل سنت[۴۲] استطاعت بدني يعني داشتن توانايي بدني و سلامت جسمي براي انجام دادن سفر و مناسک حج است.[۴۳]از اين رو، بر شخص بيمار و ضعيف که توانايي حرکت، سوار شدن بر مرکب و انجام مناسک حج را بدون مشقت ندارد، حج واجب نيست. فقيهان امامي براي بيماراني که به دشواري مي‌توانند بر وسيله حمل و نقل سوار شوند، حج را واجب ندانسته‌اند.[۴۴]به باور شماري از حنفيان، حج بر بيماران، از پا افتاده‌ها و نابينايان واجب نيست. ديگر فقيهان اهل سنت، نابيناي داراي راهنما را مستطيع مي‌دانند. شافعيان داشتن سلامت بدني را در حد توانايي سوار شدن بر مرکب بدون مشقت بسيار، کافي شمرده‌اند. مالکيان هر کس را که بتواند سواره يا پياده بدون مشقت بسيار به مکه رود، مستطيع دانسته‌اند.[۴۵]

در برابر، شماري از فقيهان امامي[۴۶]و برخي از فقيهان اهل سنت[۴۷]بر آنند که حج بر افراد بيمار و ناتوان نيز در صورت تحقق ديگر شرايط واجب است. از اين رو، اين‌گونه اشخاص بايد کساني را به نيابت از خود به حج بفرستند.[۴۸] البته وجوب نيابت مشروط به آن است که فرستادن نايب ممکن باشد؛ و گر نه استطاعت وجود ندارد.[۴۹]

استطاعت طریقی و امنیتی

پانویس

  1. لسان العرب، ج8، ص242؛ تاج العروس، ج11، ص329، «طوع»؛ لغت‌نامه، ج2، ص2154، «استطاعه».
  2. مفردات، ص530؛ تاج العروس، ج11، ص329، «طوع».
  3. معجم لغة الفقهاء، ص62؛ فرهنگ فقه، ج1، ص428.
  4. نک: مواهب الجليل، ج30، ص457؛ الحدائق، ج14، ص186؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص6.
  5. نک: فتح الباري، ج4، ص59.
  6. مستند الشيعه، ج11، ص24-65؛ الفقه الاسلامي، ج3، ص2083.
  7. جواهر الکلام، ج17، ص251؛ العروة الوثقي، ج4، ص362-396.
  8. المغني، ج3، ص169-173؛ المجموع، ج7، ‌ص63-71.
  9. جامع المقاصد، ج3، ص131؛ الحدائق، ج14، ص139.
  10. المغني، ج3، ص167؛ مدارک الاحکام، ج7، ص37.
  11. الحدائق، ج14، ص82 .
  12. المغني، ج3، ص170.
  13. کشاف القناع، ج2، ص451.
  14. قواعد الاحکام، ج1، ص403؛ العروة الوثقي، ج4، ص363؛ الفقه الاسلامي، ج3، ص2083.
  15. فتح العزيز، ج7، ص15؛ کتاب الحج، خوئي، ج3، ص41.
  16. الخلاف، ج2، ص246؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص49.
  17. المغني، ج3، ص169؛ کشاف القناع، ج2، ص499.
  18. تحفة الفقهاء، ج1، ص389؛ مواهب الجليل، ج3، ص448.
  19. العروة الوثقي، ج4، ص364؛ تحرير الوسيله، ج1، ص373.
  20. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ کشاف القناع، ج2، ص449؛ مستند الشيعه، ج11، ص24.
  21. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ جواهر الکلام، ج17، ص253-254.
  22. فتح العزيز، ج7، ص12؛ کشاف القناع، ج2، ص451-452.
  23. کتاب الحج، خوئي، ج1، ص97-98؛ تحرير الوسيله، ج1، ص373-374؛ بدائع الصنائع، ج2، ص122.
  24. فتح العزيز، ج7، ص13؛ المجموع، ج7، ص70.
  25. المبسوط، سرخسي، ج4، ص110؛ جامع المقاصد، ج3، ص126-127؛ روضة الطالبين، ج2، ص277-278.
  26. المجموع، ج7، ص90؛ العروة الوثقي، ج4، ص363.
  27. حاشية رد المحتار، ج2، ص506؛ العروة الوثقي، ج4، ص364.
  28. تذکرة الفقهاء، ج7، ص51؛ العروة الوثقي، ج4، ص363؛ مستمسک العروه، ج10، ص68.
  29. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ المغني، ج3، ص169.
  30. تذکرة الفقهاء، ج7، ص51؛ کفاية الاحکام، ج1، ص281.
  31. المجموع، ج7، ص89؛ المغني، ج3، ص170.
  32. کفاية الاحکام، ج1، ص282؛ مستند الشيعه، ج11، ص32؛ العروة الوثقي، ج4، ص364.
  33. مناسک الحج، گلپايگاني، ص16.
  34. مختلف الشيعه، ج4، ص5؛ مستند الشيعه، ج11، ص37.
  35. المبسوط، سرخسي، ج4، ص163.
  36. المعتبر، ج2، ص756؛ مختلف الشيعه، ج4، ص5؛ جواهر الکلام، ج17، ص309.
  37. تذکرة الفقهاء، ج7، ص53؛ الحدائق، ج14، ص123.
  38. المبسوط، سرخسي، ج4، ص163؛ فتح العزيز، ج7، ص12؛ کشاف القناع، ج2، ص451.
  39. الخلاف، ج2، ص251؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص61؛ المغني، ج3، ص170.
  40. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ المغني، ج3، ص170؛ فتح العزيز، ج7، ص45.
  41. مستند الشيعه، ج11، ص23؛ العروة الوثقي، ج4، ص416.
  42. بدائع الصنائع، ج2، ص121؛ روضة الطالبين، ج2، ص286.
  43. کتاب الحج، خوئي، ج1، ص210.
  44. جواهر الکلام، ج17، ص280-281؛ تحرير الوسيله، ج1، ص380.
  45. بدائع الصنائع، ج2، ص121؛ المجموع، ج7، ص63، 85؛ مواهب الجليل، ج3، ص457-458.
  46. تحرير الاحکام، ج1، ص551؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص68.
  47. المجموع، ج7، ص93؛ المغني، ج3، ص177.
  48. تذکرة الفقهاء، ج7، ص68؛ المجموع، ج7، ص100؛ المغني، ج3، ص177.
  49. المغني، ج3، ص177.