کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱
اسماعیل ...
تولد و زندگی
در قرآن در برابر درخواست حضرت ابراهیم(ع) برای فرزند صالح، خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (سوره صافات، آیات ۹۷ تا ۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل دانستهاند.[۱] مادر اسماعیل، هاجر کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او[۲] به ازدواج ابراهیم درآمد.[۳] قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیهای الهی برای ابراهیم میشمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد.(سوره ابراهیم، آیه ۳۹) به گزارش تاریخنگاران مسلمان، سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است.(سوره ابراهیم، آیه ۳۷)[۴]
بر پایه نظر مشهور، پیکر اسماعیل در حجر اسماعیل، کنار کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر به خاک سپرده شد.[۵] برخی نیز مدفن او را کنار حجرالاسود دانستهاند.[۶]
نبوت حضرت اسماعیل
نام حضرت اسماعیل ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ سوره بقره؛ آیه ۸۴ سوره آل عمران و آیه ۱۶۳ سوره نساء) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است.(سوره نساء، آیه ۱۶۳) او در آیه ۵۴ سوره مریم با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است.[۷] افزون بر نبوت، حلم (سوره صافّات، آیه ۱۰۱)، شکیبایی (سوره انبیاء، آیه ۸۵)، وفا به وعده (سوره مریم، آیه ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (سوره مریم، آیه ۵۴–۵۸) از ویژگیهای اسماعیل شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (سوره انعام، آیات ۸۶–۹۰؛ سوره مریم، آیات ۵۴–۵۸؛ سوره انبیاء، آیات ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (سوره ص، آیه ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (سوره انعام، آیه ۸۶)
ذبح اسماعیل
به گزارش قرآن کریم، هنگامیکه فرزند ابراهیم به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر میبُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد.(سوره صافات، آیه ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخشهای مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است.[۸] قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن راندهاند. شماری از مفسران نخستین،[۹] همه مفسران شیعه[۱۰] و برخی مفسران اهلسنت[۱۱] اسماعیل را ذبیح خواندهاند و برخی از مفسران نخستین[۱۲] و بیشتر اهلسنت[۱۳] هماهنگ با گزارش کتاب مقدس[۱۴] اسحاق را ذبیح دانستهاند.
نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه
تاریخنگاران مسلمان[۱۵]و بیشتر مفسران[۱۶]ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر و اسماعیل پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم دانستهاند. بر پایه برخی از روایات، حضرت ابراهیم هنگام ترک هاجر و اسماعیل در مکه، به آنان گفت: شما را به خدایی میسپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.[۱۷] بر پایه پارهای گزارشها، هاجر و اسماعیل در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.[۱۸]در روایتی منسوب به امام صادق، حجر اسماعیل خانه ایشان معرفی شده است.[۱۹]
پیدایش آب زمزم نیز بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.[۲۰] ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ میدهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خواندهاند.[۲۱] با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بیآب و علف، برخی کاروانها در آنجا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند.[۲۲] شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه،[۲۳] گوارایی و فراوانی آب زمزم را سبب گرد آمدن قبیله جُرْهُم و پیدایش شهر مکه دانستهاند.[۲۴]
اسماعیل و بنای کعبه
قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم در بالا بردن پایههای کعبه و بازسازی آن خبر میدهد(بقره/۲، ۱۲۷) روایتهای اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصهپردازی پرداختهاند.[۲۵] این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.[۲۶] بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل آن را بازسازی کردند.[۲۷] روایتهای رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.[۲۸] میگویند آنها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.[۲۹] در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفتهاند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.[۳۰] حضرت ابراهیم و اسماعیل افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طوافکنندگان، مجاوران، رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنند. (بقره/۲، ۱۲۵)
حجگزاری اسماعیل
حجگزاری حضرت اسماعیل موضوعی است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخنگاران به آن پرداختهاند. ابراهیم و اسماعیل در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد. (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانستهاند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.[۳۱] ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)[۳۲] بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل بود و یکایک اعمال و مناسک حج را به آنان میآموخت.[۳۳] حجگزاری حضرت اسماعیل در سالهای بعد نیز گزارش شده است.[۳۴]
اسماعیل و تولیت کعبه
گزارشها نشان میدهند که حضرت اسماعیل تا پایان زندگی عهدهدار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق(ع) حضرت اسماعیل نخستین کسی بود که خانه کعبه را پردهپوش کرد. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل نخستین کسی بود که بر روی ستونهای چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل را یاری کنند. آنها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل با هدایت الهی، قربانیها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان میرساند.[۳۵]
نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه
حضرت اسماعیل تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهدهدار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دورههای تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل بود.[۳۶] و آنان نسل به نسل عهدهدار آن میشدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پارهای کارهای شرکآلود آمیخته بود.[۳۷] در دورهای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.[۳۸] این منصبها تا روزگار رسول خدا همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل بودند، باقی ماند.[۳۹]
پانویس
- ↑ تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶، ۱ و ۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۵ و ۱۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص۷۳.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۵۵؛ الکامل، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ مروج الذهب، ج1، ص75.
- ↑ روح المعانی، ج۱۲، ص۱۲۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ مجمع البیان، ج۱۱، ص۳۸۹؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۲۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲۳، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۱۵۸
- ↑ التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۲۲؛ المیزان، ج۷، ص۲۳۲.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۰ و ۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۶؛ اضواء البیان، ج۶، ص۳۱۸.
- ↑ جامع البیان، ج۲۳، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ تفسیر مجاهد، ج۲، ص۵۴۳؛ تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۰۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۲۲، ۲ و ۱۳.
- ↑ الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.
- ↑ [2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.
- ↑ بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.
- ↑ [2]. جامع البیان، ج1، ص762.
- ↑ [3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.
- ↑ الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.
- ↑ الکافی، ج4، ص202.
- ↑ جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص148.
- ↑ تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.
- ↑ [2]. الکافی، ج4، ص203.
- ↑ [3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.
- ↑ [4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.
- ↑ [5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.
- ↑ [6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.
- ↑ [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.
- ↑ [1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛
- ↑ الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.
- ↑ [5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
- ↑ [1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.
- ↑ [5]. الکافی، ج4، ص21.
- ↑ [6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.
- ↑ فتوح الشام، ج2، ص141.
منابع
- اخبار مكه، الازرقي، محمد بن عبدالله، به كوشش رشدي الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- اضواء البيان، الشنقيطي، محمد امين، بيروت، دار الفكر، 1415ق.
- بحار الانوار، المجلسي، محمدباقر، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق.
- تاريخ ابن خلدون، ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1391ق.
- تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك)، الطبري، محمد بن جریر، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- تاريخ اليعقوبي، یعقوبی، احمد بن اسحاق، بيروت، دار صادر، 1415ق.
- التبيان، الطوسي، محمد بن حسن، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)، ابن کثير، اسماعیل بن عمر، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1409ق.
- تفسير بيضاوي (انوار التنزيل): البيضاوي، عبدالله بن عمر، به كوشش عبدالقادر، بيروت، دار الفكر، 1416ق.
- تفسير القمي، القمي، علی بن ابراهیم، به كوشش الجزائري، قم، دار الکتاب، 1404ق.
- التفسير الكبير، فخر رازی، محمد بن عمر، قم، دفتر تبليغات، 1413ق.
- تفسير مجاهد، قرشی مخزومی، مجاهد بن جبر، به كوشش عبدالرحمن بن محمد، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلاميه، بیتا.
- تفسير مقاتل بن سليمان، مقاتل بن سليمان، به كوشش احمد فريد، دار الكتب العلميه، 1424ق.
- جامع البيان: طبری، محمد بن جریر، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق.
- الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، سعید بن هبةالله، قم، مؤسسة الامام المهدي، بیتا.
- روح المعاني، آلوسی، محمود بن عبدالله، بيروت، دار احياء التراث العربي، بیتا.
- السيرة النبويه، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق.
- السيرة النبويه، ابن هشام، عبدالملک بن هشام، به كوشش محمد محيي الدين، مصر، مكتبة محمد علي صبيح، 1383ق.
- الصافی، فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، بيروت، اعلمي، 1402ق.
- صحيح البخاري، بخاری، محمد بن اسماعیل، بيروت، دار الفكر، 1401ق.
- علل الشرايع، شیخ صدوق، محمد بن علی، به كوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحيدريه، 1385ق.
- فتوح الشام، واقدی، محمد بن عمر، بيروت، دار الجيل، بیتا.
- قاموس كتاب مقدس، مستر هاكس، تهران، اساطير، 1377ش.
- قصص الانبياء، الجزائري، السيد نعمة الله، قم، الرضي، بیتا.
- الكامل في التاريخ، ابن اثیر، علی بن محمد، بيروت، دار صادر، 1385ق.
- كتاب مقدس، ترجمه: فاضل خان همداني، ويليام گلن و هنري مرتن، تهران، اساطير، 1380ش.
- مجمع البيان، طبرسی، فضل بن حسن، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1415ق.
- مروج الذهب، مسعودی، علی بن حسین، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
- معجم البلدان، یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، بيروت، دار صادر، 1995م.
- الميزان، سیدمحمدحسین، طباطبائی، بيروت، اعلمي، 1393ق.
- نور الثقلين، حویزی، عبدعلی، به كوشش رسولي محلاتي، اسماعيليان، 1373ش.
- وسائل الشيعه، حر عاملی، محمد بن حسن، قم، آل البيت، 1412ق.