مشبک

از ویکی حج


مُشَبّک، به پنجره پنجره ضريح‌ها و پنجره‌ها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبک‌کاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاه‌ها و پنجره‌هاى مسجدها به كار مى‌رود؛ اين هنر روى چوب و فلز، کار می‌شود.[۱]

واژه‌شناسی

مشبک، واژه‌ای عربی است، که اصل آن «ش،ب،ک» به معنای تداخل شیء است.[۲] برای نمونه، از این اصل، برای داخل کردن انگشتان در هم استفاده شده است.[یادداشت ۱][۱] مشبک، به هر چیزی که برخی از اجزای آن، در برخی دیگر قرار گرفته باشد، گفته می‌شود.[۳] بین معانی این واژه، «نوعی از غذا» نیز آمده[۴] و برخی آن را، نان پنجره‌ای معنا کرده‌اند.[۵]

معرفی

مشبک، به پنجره پنجره ضريح‌ها و پنجره‌ها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبک‌کاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاه‌ها و پنجره‌هاى مسجدها به كار مى‌رود. اين هنر روى چوب و فلز، کار می‌شود.[۱]

پانوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ كتاب العين، ج‏5، ص298؛ فرهنگ‌نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص89.
  2. معجم مقاييس اللغه، ج‏3، ص242.
  3. تهذيب اللغة، ج‏10، ص20؛ رک: أساس البلاغة، ص320.
  4. تاج العروس، ج‏13، ص590.
  5. فرهنگ ابجدي، ص823.
  1. شَبَكْتُ‏ أصابعي بعضها في بعض‏.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان ۱۳۹۳، ص۸۹ است.
كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.

تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق.

أساس البلاغة، ‏محمود بن عمر زمخشرى، دار صادر، بيروت، 1979م.

فرهنگ ابجدى، فواد افرام بستانى، اسلامي، تهران، 1375ش.

تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضى زبيدى، دار الفكر، بيروت، 1414.ق.

معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي،‌قم، 1404ق.