بیتالله
بیتالله از نامهای کعبه است.
بیتالله ترکیبی است از بیت و الله که در مصداق آن اختلاف آراء وجود دارد ولی در منابع و فرهنگ اسلامی، بیتالله بیشتر به کعبه گفته میشود، و در آیاتی از قرآن کریم هم بهکار برده شده است، همچنین در بسیاری از منابع روایی و فقهی هنگام بیان پارهای آموزهها و احکام درباره کعبه به کار رفته است.
ترکیب بیت و الله
«بیت» در اصل به محل زندگی انسان در شب است که بعدها بدون اعتبار قید شب، [۱] به معنای مکان سکونت[۲] و زندگی، گرد هم آمدن و بازگشت[۳] به کار رفته است.
«الله» از ریشه «اله» به معنای معبود، پس از حذف همزه و درآمدن الف و لام بر آن، برای باری تعالی عَلَم شده است.[۴]
ترکیب اضافی «بیت الله»، بر پایه تقدیر لام اختصاص میان مضاف و مضافالیه، [۵] به معنای خانه متعلق به خداوند و با توجه به غیر جسمانی و بیمکان بودن خداوند، [۶] اضافه تشریفیه و برای بزرگداشت[۷] خانه منسوب به الله است.
مصادیق
پارهای روایتها مساجد را خانههای خدا بر زمین دانسته[۸] و همین را علت بزرگداشت آنها معرفی کردهاند.[۹] بر این اساس، حرکت به سوی مسجد، حرکت به سوی خدا[۱۰] و زیارت او[۱۱] شمرده شده است. در برخی روایتها «بیت الله» بر مسجدالاقصی اطلاق شده است.[۱۲]
در منابع و فرهنگ اسلامی، «بیت الله» بیشتر به کعبه گفته میشود. برخی اطلاق یاد شده را علم بالغلبه[۱۳] و به دلیل کثرت کاربرد دانسته و گروهی دیگر، آن را علم جنس و به معنای کلی مسجد میدانند که کعبه بارزترین مصداق آن است.[۱۴] [۱۵] برخی اضافه تشریفیه «بیت الله» در اطلاق بر کعبه را نمایانگر برتری آن بر دیگر مساجد دانستهاند.[۱۶]
«بیت الله» در بسیاری از کاربردها با الگوگیری از آیه 2 سوره مائده ( آمّینَ البیتَ الحَرام) با وصف (الحرام) همراه است.[۱۷]
برخی روایتها علت این وصف را حرمت ورود مشرکان به خانه خدا دانستهاند.[۱۸]
در بسیاری موارد، واژه «بیت» همراه الف و لام عهد[۱۹] و بدون افزوده شدن به «الله» به سبب کاربرد فراوان بر کعبه[۲۰] اطلاق میگردد؛ پیشینه نسبت دادن جایی به خدا و اطلاق تعابیری همانند «بیت الله» بر آن، به عهد عتیق میرسد.
«بیت ایل»[۲۱] (شهری مرزی میان بیت المقدس یا اورشلیم و نابلس)[۲۲] و «ایلیاء» (شهر بیت المقدس)[۲۳] هر دو به معنای بیت الله هستند.
در روزگار جاهلیت
بتان جاهلی خانهای داشتند که به نام بت نسبت مییافت و عبادتگاه به شمار میرفت.[۲۴] با ظهور اسلام، آن خانهها از میان رفتند[۲۵] و تنها کعبه به عنوان بیت الله و نماد یکتاپرستی باقی ماند.
اشعار[۲۶] و گزارشهای تاریخی[۲۷] گویای کاربرد ترکیب یاد شده و ترکیبات همانند آن در روزگار جاهلیت و آغاز ظهور اسلام درباره کعبه است. برای نمونه، قریش میان عرب به «اهل بیت الله» و «جیران بیت الله» مشهور بودند و در سفرهای تجاری مورد احترام قرار میشدند و در بسیاری از موارد کاروانشان غارت نمیشد و در نتیجه، تجارتی پر سود داشتند.[۲۸]
عبدالمطلب در سخن مشهور خود به ابرهه، «البیت» را بر کعبه اطلاق کرده است: «انّی انا رَبُّ الابِلِ وانَّ لِلبَیتِ رَبّاً سَیَمنَعُهُ». [۲۹] بر پایه روایتی از امام صادق(ع) میتوان دریافت که نسبت «بیت ربنا» میان اعراب پیش از اسلام پیشینه داشته است.[۳۰]
بیتالله در قرآن
ترکیب «بیت الله» در آیات قرآن نیامده؛ ولی الفاظی همانند آن مانند «بَیتی»، «البَیت» (سوره بقره، 125؛ سوره حج، 26) و «بَیتِک» (سوره ابراهیم، 37) درباره کعبه به کار رفته است.
در دو مورد نخست، قرآن از زبان خداوند یادآور میشود: به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم تا خانهام را برای طوافکنندگان، معتکفان، و رکوعگران و سجدهکنندگان پاکیزه سازد: ( وَ عَهِدْنا اِلی اِبْراهِیمَ وَ اِسْماعِیلَ اَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ)؛ ( وَ اِذْ بَوَّاْنا لِاِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود). در موردی دیگر، دعای ابراهیم(ع) را گزارش میکند: خداوندا! برخی فرزندان خود را در سرزمین غیر قابل کشت مکه نزد خانه تو مسکن دادم تا نماز را برپا دارند: ( رَبَّنا اِنّی اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاة...)
به عکس موارد پیشین، در آیه 3 سوره قریش «ربّ» به «البیت» افزوده شده و از قریش میخواهد تا خداوندگار این خانه را پرستش کنند: ( فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْت). [۳۱]
بیتالله در منابع روایی و فقهی
افزون بر آیات قرآن، «بیت الله» در بسیاری از منابع روایی و فقهی هنگام بیان پارهای آموزهها و احکام درباره کعبه به کار رفته است؛ همچون: اشاره به داستان آن در روزگار پیامبران پیشین و حتی آدم(ع)، [۳۲] حجت خدا بودن بیت الله بر بندگان، [۳۳] عبادت شمردن نگاه به بیت الله، [۳۴] کراهت نماز بر پشت بام بیت الله.[۳۵] گذشته از نمونههای یاد شده، برخی روایتها در تبیین علت مناسک حج، با بیت الله دانستن کعبه، وقوف در مشعر عرفات[۳۶] و مزدلفه، انجام قربانی و پاک شدن از گناه را مقدمهای برای زیارت خانه خدا و ورود به آن شمردهاند.[۳۷]
اختلاف درباره علم بالغلبه و یا علم جنس بودن «بیت الله» سبب پیدایش احکامی متفاوت درباره فردی شده است که نذر میکند به بیت الله برود. بر پایه دیدگاه اول، رفتن به کعبه واجب است.[۳۸] با این حال، میان هواداران دیدگاه دوم، گروهی بر این باورند که به سبب انصراف «بیت الله» به بارزترین مصداق یعنی کعبه، رفتن به آن جا واجب است[۳۹] و دستهای نیز معتقدند که اگر قصد مکانی معین را نداشته باشد، چیزی بر او لازم نیست؛ زیرا بیت الله میان همه مساجد مشترک است و چیزی معین نمیشود.[۴۰] برخی هم در صورت عدم قصد و نبودن قرینه، رفتن به هر مسجدی را کافی دانستهاند.[۴۱]
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ مفردات، ص151.
- ↑ مفردات، ص151؛ المصباح، ص68، «بیت.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324؛ النهایه، ج1، ص170، «بیت.
- ↑ مفردات، ص82؛ المصباح، ج2، ص20.
- ↑ نک: شرح الرضی، ج2، ص206-208؛ النحو الوافی، ج3، ص20.
- ↑ کشف المراد، ص406؛ عقائد الامامیه، ص36.
- ↑ مفردات، ص498.
- ↑ ثواب الاعمال، ص27.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص318.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص199.
- ↑ الامالی، ص440.
- ↑ سعد السعود، ص100؛ بحار الانوار، ج18، ص317.
- ↑ التحریر و التنویر، ج30، ص492.
- ↑ نک: لسان العرب، ج15، ص310؛ تاج العروس، ج20، ص226، «نحو.
- ↑ ج3، ص22، «بیت.
- ↑ فتح الباری، ج2، ص120.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص277؛ المصنف، ج5، ص149.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص398؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191.
- ↑ زاد المسیر، ج1، ص109.
- ↑ الکشاف، ج1، ص183-184.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پیدایش 28: 11-22.
- ↑ قاموس الکتاب المقدس، ص200؛ التحریر و التنویر، ج14، ص14.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص293؛ تاج العروس، ج14، ص38، «ایل.
- ↑ نک: رسائل المرتضی، ج3، ص230؛ المفصل، ج6، ص228-229.
- ↑ نک: المفصل، ج6، ص234، 242، 272.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص175؛ المنمق، ص63، 103؛ انساب الاشراف، ج1، ص72.
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص71؛ تاریخ طبری، ج2، ص133؛ الکامل، ج1، ص443.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج32، ص295؛ تفسیر قرطبی، ج21، ص200؛ نک: تفسیر ابن کثیر، ج8، ص466.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص50؛ نک: الکامل، ج1، ص444.
- ↑ الاحتجاج، ج2، ص346.
- ↑ نک: التفسیر الکبیر، ج32، ص298.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج1، ص37؛ الکافی، ج4، ص196؛ علل الشرائع، ج2، ص421.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج1، ص39؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص336.
- ↑ المحاسن، ج1، ص69.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص216-217.
- ↑ روضة المتقین، ج4، ص29-30.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص443؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص197.
- ↑ المجموع، نووی، ج8، ص473؛ مسالک الافهام، ج11، ص331؛ کشف اللثام، ج9، ص85.
- ↑ شرائع الاسلام، ج3، ص146؛ تحریر الاحکام، ج4، ص355؛ قواعد الاحکام، ج3، ص287.
- ↑ الخلاف، ج6، ص194؛ مغنی المحتاج، ج4، ص362.
- ↑ جامع المسائل، ج4، ص326.
منابع
- الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
- الامالی: الصدوق (م. 381ق.)، قم، البعثه، 1417ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
- تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (علیهالسّلام)، 1420ق.
- التحریر و التنویر: ابن عاشور (م. 1393ق.)، مؤسسة التاریخ.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
- تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
- ثواب الاعمال: الصدوق (م. 381ق.)، قم، الرضی، 1368ش.
- جامع المسائل: محمد تقی بهجت، قم.
- الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
- رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، 1405ق.
- روضة المتقین: محمد تقی المجلسی (م. 1070ق.)، به کوشش موسوی و اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، 1396ق.
- زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق.
- سعد السعود: ابن طاووس (م. 664ق.)، قم، الرضی، 1363ش.
- سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676ق.)، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
- شرح الرضی علی الکافیه: رضی الدین الاسترآبادی (م. 686ق.)، به کوشش یوسف عمر، تهران، مؤسسة الصادق (علیهالسّلام)، 1395ق.
- عقائد الامامیه: المظفر (م. 1381ق.)، قم، انصاریان.
- علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- قاموس الکتاب المقدس: بطرس عبدالملک و دیگران، قاهره، دار الثقافه، 1994ق.
- قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1413ق.
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
- کتاب مقدس: ویلیام گلن و هنری مرتن، ترجمه: فاضل خان همدانی، تهران، اساطیر، 1380ش.
- الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق.
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
- کشف المراد: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسنزاده آملی، قم، نشر اسلامی، 1419ق.
- لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر.
- المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق.
- مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق.
- المصباح المنیر: الفیومی (م. 770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق.
- المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق.
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق.
- مفردات: الراغب (م. 425ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق.
- المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، 1976م.
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
- المنمق: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق.
- النحو الوافی: عباس حسن، دار المعارف.
- النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش.