مشعر

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۸ توسط A sharefat (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} '''مشعر'''، سرزمینی است در حدود 12 کیلومتری عرفات، که در مسیر عرفا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مشعر، سرزمینی است در حدود 12 کیلومتری عرفات، که در مسیر عرفات به سوی مکه قرار دارد. این سرزمین بین تنگه دو کوه (مازمین) و وادی محسر واقع شده و حدود 4 کیلومتر طول دارد. توقف در آن، از ارکان حج است و حاجیان شب دهم ذی الحجه بعد از غروب آفتاب، از عرفات حرکت می‌کنند و به مشعر می‌آیند و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح می‌رسانند. مشعر را به نام‌های «مزدلفه»، «جمع»، «قُزَح» و «مشعرالحرام» نیز می‌خوانند.

مشعرالحرام یا مزدلفه

اسامی دیگر

منابع مختلف، مشعر را به نام‌های دیگری همچون «مزدلفه»، «جمع»، «قُزَح» و «مشعرالحرام» خوانده‌اند.

مشعرالحرام

مشعرالحرام نام دیگر مشعر است و مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مى‌شود و به همين مناسبت به منا، مزدلفه و عرفات، مشاعر گفته مى‌شود. [۱]

تعدادی از عرب‌ها آن را مِشعر، به کسر میم خوانده‌اند، امّا مَشعر فصیح‌تر است. گفته‌اند ابن السماک آن را به کسر خوانده و بکر اباذی نیز گفته، برخی از قاریان آن را به کسر خوانده‌اند، لیکن محبّ‌الدین طبری پس از نقل آن می‌گوید: خواندن مِشعر به کسر، نادر و شاذّ است. مَشعَر به معنای نشان راه است و آنجا را مشعرالحرام نامیده‌اند بدان جهت که نشان و مکان عبادت خداوند است.[۲]

مُزدَلِفه

مزدلفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است، طریحی می‌نویسد: «ازدلف القوم»؛ یعنی هنگامی که قوم را نزدیک ساخت... وی سپس می‌افزاید: ازدلاف به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آن جا اجتماع می‌کنند. [۳]

اباذر از ابن عمر نقل کرده که گفته است: تمامی مشعرالحرام، مزدلفه است. این نظر در بسیاری از کتب تفسیر تایید شده، و آیه شریفه قرآن ﴿فَاِذٰا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفٰاتٍ، فَاذْکُرُوا اللّٰهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرٰامِ﴾ نیز مؤید آن است.

احمد عبدالغفور عطار در کتاب خود می‌نویسد: مزدلفه، مکانی است میان منا و عرفات و محدوده آن از راه باریک دو سوی عرفات تا وادی مُحسِّر از سوی منا است و به آن مشعرالحرام نیز می‌گویند. [۴] به مزدلفه «جمع» نیز گفته می‌شود. عبداللّٰه بن عمر، این نظر را پذیرفته که مشعرالحرام نام دیگر مزدلفه است. [۵]

جَمْع

ياقوت حموى مى‌نويسد: "جَمْع، در لغت ضدّ جدايى و تفرقه و در اصطلاح همان «مزدلفه»، «قُزَح» و «مشعر» است". [۶]

وی در جای دیگری می‌نویسد: مشعرالحرام در فرموده خداوند: «فاذکروا اللّٰه عند المشعر الحرام»، نیز همان مزدلفه و جمع است و به همه آنها نامیده شده است. [۷]

قُزَح

قُزَح در حقیقت مکانی در مزدلفه و نزدیک جایی است که امیرالحاج آنجا وقوف می‌کند. گاهی «مَشعر» به تمامی مزدلفه اطلاق می‌گردد و گاهی نیز به کوهی که «قزح» نام گرفته، مشعر گفته شده است.[۸] ابن صلاح در مناسک خود گفته است: قُزَح کوه کوچکی در آخر مزدلفه است. [۹]یاقوت حموی نیز می‌نویسد: قُزَح نام کوهی است در مزدلفه، در یک فرسخی منا و آنجا مصلّی، مناره و وسائل آب‌دهی و آب‌رسانی است. [۱۰]


نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه بیان شد می‌توان نتیجه گرفت که: بکارگیری این اسامی، در یکی حقیقت و در دیگری مجاز است. از این رو ممکن است بکارگیری آن در تمامی مزدلفه حقیقت، و در قُزَح به تنهایی مجاز باشد؛ چرا که مزدلفه، قزح را نیز دربرمی‌گیرد، و یا آن که در تمامی مشعرالحرام حقیقت، و بکارگیری آن تحت عنوان مزدلفه یا جَمع مجاز باشد؛ یعنی اطلاق اسم کلّ بر بعض و یا عکس آن گردد.[۱۱]


در پاره‌ای از منابع براى مشعرالحرام و مزدلفه محدوده‌اى مشخص كرده‌اند، و در حقيقت مشعر به سرزمين مشخص در انتهاى مزدلفه گفته مى‌شود و نام كوهى است كه تا وادى يا درّه «مُحَسِّر» امتداد مى‌يابد. [۱۲]

حرکت به سوی مزدلفه

در غروب روز عرفه حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مزدلفه حرکت کنند. امام صادق(ع) شتاب و تندروی در کوچ را نهی کرده، فرموده‌اند: "در کوچ به مشعر از تندروی که بیشتر مردم مبتلای به آن هستند، بپرهیز... از خدای بترس و زیبا و آرام راه برو. مسلمانی را پایمال نکن و در راه رفتن میانه‌رو باش". [۱۳]

معاویة بن عمّار نیز خود شاهد بوده که امام صادق(ع) به هنگام کوچ به مشعر در عرفات ایستاده مکرر می‌فرمود: «اللّهمّ اعتقنی من النار» و صبر می‌فرمود تا مردم کوچ می‌کردند. وی گوید: به امام گفتم: حرکت نمی‌کنید؟ مردم رفتند. حضرت فرمود: "از شلوغی جمعیت می‌هراسم و بیم آن دارم که در آزار انسانی سهیم شوم!". [۱۴]

عجله و شتاب همراه با هیاهو و جنجال، به هنگام کوچ به مشعر، از رسوم حج‌گزاران در دوره جاهلی بوده است. آنان هنگام حرکت اسب‌ها و شتران را به سرعت راه‌انداخته، با عجله مسیر را می‌پیمودند. [۱۵]

رسول خدا(ص) و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) در مقابله با این رسم جاهلی، حاجیان را به آرامش و متانت دعوت نموده، از آنان می‌خواستند تا استغفارکنان و در حالی که دعا می‌خوانند، به سوی مشعر حرکت کنند.

وقوف در مزدلفه

وقوف در مزدلفه از نظر کلّیه مذاهب اسلامی، واجب و رکنی از ارکان حج است، لیکن در مقدار و زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد. فقهای شیعه، بیشتر بر این عقیده‌اند که: "حاجی هر ساعتی از ساعات شب دهم به مشعر رسید، تا طلوع صبح نیّت اطاعت خدا کرده آنجا بماند، آنگاه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب با نیّت خالص از ریا و خودنمایی، نیّت وقوف کند و مستحب است کمی قبل از طلوع آفتاب به طرف منا حرکت کرده لیکن از وادی محسِّر، تا آفتاب برنیامده عبور نکند.

عبداللّٰه بن سنان گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا خداوند از ظهر تا مغرب به حاضران در عرفات نظر افکنده و به هنگام کوچ آنان به سوی مشعر، دو فرشته را در تنگه کوه مازمان می‌گمارد که فریاد برمی‌آورند: خدایا! اینان را سالم بدار، سالم بدار، و پروردگار آمین می‌گوید و از این روست که در آنجا کسی را زمین افتاده و شکسته نمی‌بینی! [۱۶]

ابوحنیفه وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر می‌کند، مالک معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب عید قربان و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و شافعی وقوف در هر لحظه‌ای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است. [۱۷]

تاخیر نماز در مشعر

مستحب است حاجیان نماز مغرب و عشا را از غروب روز عرفه تاخیر‌اندازند، گرچه پاسی از شب بگذرد. به مشعر که آمدند با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشا را در آنجا بخوانند. امام علی(ع) فرمودند که رسول خدا(ص) به هنگام آمدن به مشعر چنین کرد. [۱۸]

همچنین مستحب است آنگاه که خورشید کاملاً غروب کرد، امام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت نماید مردم نیز همراه او کوچ کنند و نماز مغرب را، با این نیّت که در مشعر با نماز عشاء یک جا بخوانند، به تاخیر‌اندازد. شافعی‌ها معتقدند در سفر می‌توان هر دو نماز را باهم خواند.[۱۹]

پیامبر در مشعر

علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) آنگاه که در «جَمْع» (مزدلفه) صبح کرد به «قُزَح» آمده، بر آن وقوف نمود، فرمود: این قُزَح، همان مکان وقوف است، و تمامی جَمع موقف است. [۲۰]

جابر نیز در حدیثی طولانی گفته است: آنگاه که پیامبر(ص) در مزدلفه نماز صبح گزارد، بر شتر خویش سوار شده، به مشعرالحرام آمد. پس رو به قبله کرده، دعا نمود و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه گفت و پیوسته آنجا ایستاده بود تا هوا به خوبی روشن شد. [۲۱]

ابن جریج گوید: عطا به من گفت: بر من خبر داده‌اند که رسول خدا(ص) در شب (جَمْع) در همان مکانی که هم اکنون پیشوایان وقوف می‌کنند؛ یعنی همان مکان دارالاماره که در سمت قبله مسجد مزدلفه قرار دارد، وقوف نمود. [۲۲]

حرکت امیرالحاج

امام صادق(ع) در حدیثی می‌فرمایند: "سزاوار است امام (امیرالحاج) در «جَمْع» توقف نموده تا خورشید برآید و دیگر مردم، اگر خواستند زودتر بروند و اگر خواستند دیرتر". [۲۳]

لیکن پس از طلوع آفتاب، امیرالحاج باید حرکت نموده، در مزدلفه نماند. اسماعیل بن علی در سال ١4٠ هجری امیرالحاج بود و همراه با امام صادق(ع) حج می‌گزارد. به هنگام حرکت از مشعرالحرام برای امام(ع) حادثه‌ای پیش آمده، از مرکب افتادند. اسماعیل بن علی خواست کنار آن حضرت بماند تا همراه با ایشان حرکت کند. امام صادق(ع) فرمودند: "امیرالحاج هنگام حرکت و کوچ مردم نباید توقف کند". [۲۴]

حدود مشعر

درازای مزدلفه، از اوّل مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) تا ابتدای وادی محسّر 3،812 متر است. [۲۵] در روایت آمده است که رسول خدا(ص) ناتوانان از بنی‌هاشم را شبانه به منا فرستاده، آنان را فرمان داد به جمره سنگ نزنند تا خورشید طلوع کند.[۲۶] از دیوار در بنی‌شیبه در کنار مسجدالحرام، تا مرز مزدلفه از سوی منا 20،507 ذراع می‌باشد. [۲۷]

مستحب است حاجیان سلاح خود در جنگ با شیاطین؛ یعنی سنگ زدن به جمره‌ها را از مشعر بردارند. [۲۸] اسحاق بن عمّار گوید: از امام صادق(ع) درباره حدود جمع (مزدلفه) پرسیدم، فرمود: «میان مازمان تا وادی محسِّر است.» [۲۹] شیخ طوسی در نهایه فرموده است: «و حدّ المشعرالحرام ما بین المازمین الی الحیاض و الی وادی محسّر.»

حدّ مشعرالحرام از یک سوی، مازمان است که آغازین نقطه ورود به مزدلفه از سوی عرفات می‌باشد و از سوی دیگر حیاض و پایان آن وادی محسّر است، که نزدیک به منا قرار دارد. سزاوار نیست کسی جز در آنچه آمد، وقوف کند، البته اگر جمعیت به حدّی زیاد باشد که مکان برای نشستن دشوار و تنگ شود، حاجی می‌تواند از کوه بالا رفته، آنجا بنشیند و وقوف کند. [۳۰]

عبور از وادی محسِّر

معاویة بن عمّار به نقل از امام صادق(ع) گفته است: پس از کوچ از مشعر هنگامی که به وادی محسّر رسیدی (و آن وادی بزرگی بین جمع (مزدلفه) و منا است) پس شتاب کن تا از آن وادی بگذری، همانا رسول خدا(ص) در چنین مکانی، ناقه خود را به سرعت بیشتری به حرکت درآورده، می‌فرمود: «اللّهمّ سلّم عهدی واقبل توبتی واجب دعوتی واخلفنی فیمن ترکت بعدی.» [۳۱]

در روایات به حاجیان توصیه شده که به هنگام عبور از وادی محسّر، سریعتر حرکت کنند. علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هنگامی که از «جَمع» کوچ نمود و به وادی محسّر رسید، به ناقه خود زد و ناقه به سرعت رفت تا از وادی گذشت، آنگاه توقف نموده، فضل را پشت سر خویش سوار فرمود.[۳۲]

ابن عباس گفته است: پیامبر(ص) از عرفات تا مزدلفه اسامه را پشت سر خویش سوار کرده، و سپس از مزدلفه تا منا فضل را سوار فرمود. [۳۳]


پانویس

  1. صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.
  2. القری لقاصد‌ام القری، ص١54.
  3. مجمع البحرین، ج5، ص6٨.
  4. قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.
  5. قاموس الحج و العمره، ص٢٠٨.
  6. معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.
  7. معجم البلدان، ج5، ص١56.
  8. مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6.
  9. القری لقاصد‌ام القری، ص4٢٠.
  10. معجم البلدان، ج5، ص١4٢.
  11. القری لقاصد‌ام القری، ص4١٩.
  12. ابن رشيد الفهرى، ملء العيبه، ص103.
  13. وسائل، ج١4، ص5.
  14. وسائل، ج١4، ص6.
  15. علل الشرایع، ص444.
  16. مستدرک، ج١٠، ص4٨.
  17. قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.
  18. مستدرک، ج١٠، ص4٩.
  19. کتاب الایضاح، ص٢٩5
  20. القری لقاصد امّ القری، ص4١٨.
  21. القری لقاصد امّ القری، ص4١٩.
  22. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩٢.
  23. الفروع من الکافی، ج4، ص54١.
  24. قرب الاسناد، ص٨.
  25. مرآة الحرمین، ج١، ص٣4١.
  26. کافی، ج4، ص٢4٧، ح4.
  27. شفاء الغرام، ج١، ص5٠5و5٠٧.
  28. وسائل، ج١4، باب١٨، ص٣١، ح١٨5١٣.
  29. وسائل، ج١4، باب٨، ص١٨، ح١٨4٨٢.
  30. ینابیع الفقیهه، ج٧، ص١٩٨؛ شرایع، ص6٣4.
  31. وسائل، ج١4، باب١٣، ص٢٢، ح١٨4٩١.
  32. القری لقاصد‌ ام القری، ص4٣١.
  33. القری لقاصد‌ ام القری، ص45.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب حج در اندیشه اسلامی، علی قاضی عسکر. بخش «مزدلفه»، ص277-301. است.
  • قرآن کریم.
  • صحاح اللغة، جوهری، بیروت، ١۴٠۴ ه‌. ق.
  • قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار.
  • وسائل الشیعة، محمد بن الحسن (الحر العاملی)، ط ١، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم‌السّلام) لاحیاء التراث، ١4١٢ه. ق.
  • القری لقاصد‌ ام القری، محب‌الدین طبری، أحمد بن عبد الله.
  • سلسلة ینابیع الفقهیة، مروارید، علی‌اصغر.
  • شرایع الاسلام، محقق حلی، جعفر بن حسن هذلى.
  • شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، التقی الفاسی.
  • الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح: علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
  • مرآةالحرمین، إبراهيم رفعت باشا، دارالمعرفه - بیروت.
  • مجمع‌البحرین، طریحی، تهران - ١۴٠٨ ه‌. ق.
  • ملء العيبه، ابن رشيد الفهرى.
  • قرب الاسناد، ابوالعباس حمیری، عبدالله بن جعفر.
  • معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی، بیروت، دار صادر، ١٣٩٧ه. ق - ١٩٧٧م.
  • علل الشّرایع، صدوق، محمد بن على.
  • اخبار مکه، ازرقی، محمد بن عبدالله.
  • الایضاح، نیشابوری، فضل بن شاذان.
  • مستدرک الوسائل، نوری طبرسی، حسین.