امام صادق(ع)، جعفر بن محمد، ششميـن امام شیعیان، يکي از چهار امام مدفون در قبرستان بقيع در شهر مدینهاست. مجموعه سخنان و احدیث آن حضرت در امور فقهی و اخلاقی مرتبط به حج، بنیاد دانش فقهی حج نزد شیعیان را فراهم آورده است.

امام صادق(ع) از نظر علمی چهره‌ای برجسته نزد مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده است. احادیث نقل شده از او بیش از سایر امامان شیعه است و آن حضرت به سبب تاثیر گسترده‌ای که در آموزش شیعیان و شکل‌گیری فقه شیعی داشته، با عنوان رییس مذهب شیعه و بنیانگذار مذهب فقهی جعفری شناخته می‌شود.

امام صادق بیشتر عمر خود را در مدینه زندگی کرد.

زندگی‌نامه

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين از نوادگان امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س)است. به نقلي نامش را به سفارش پيامبر(ص) جعفر نهادند. [۱] مادرش فاطمه ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر، و جده مادري‌اش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابي‌بکر بود. [۲] از اين رو برخي، از آن حضرت با تعبير «ابن المُکرمه» ياد کرده‌اند. [۳] معروف‌ترين کنيه آن حضرت ابوعبدالله (به اعتبار فرزندش عبدالله افطح) است. [۴] لقب صادق از سوي شماري از شاگردان امام، مانند مالک بن انس [۵] و نيز در منابع اهل سنت، مانند «مسند احمد» در سده سوم، ديده مي‌شود [۶] ‌بنابر روایاتی رسول خدا(ص)، ضمن پيشگويي تولد آن حضرت، سفارش کرده بود او را صادق بنامند. [۷] به نظر برخي دانشوران اهل سنت، راستگويي امام صادق(ع) سبب اين نامگذاري بوده است. [۸] برخي لقب صادق را در مقابل کذاب خوانده شدن محمد نفس زکيه دانسته‌اند. [۹] منصور عباسي که خلافتش (136- 158ق.) از سوي امام پيشگويي شده بود، چنين لقبي را براي آن حضرت بارها به کار مي‌برد. [۱۰] در قولي ديگر لقب صادق براي حضرت در برابر جعفر کذاب، که از نسل پنجم آن حضرت بود و به دروغ ادعاي امامت داشت، نهاده شده است. [۱۱]

امام صادق (ص) بنا بر قول مشهور نزد شيعه، در سال 83 [۱۲] و به نقل اهل سنت سال 80 هجري در مدينه [۱۳] در سپيده‌دم روز جمعه يا سه‌شنبه، هشتم رمضان، متولد شد. [۱۴] به رغم ثبت نشدن روز تولد امام در منابع متقدم، از سده ششم به بعد، منابع اماميه 17ربيع الاول را به عنوان روز تولد امام [۱۵] شناسانده و ميان متأخرين شهرت يافته است. [۱۶]

محل تولد امام

در اين که زادگاه امام صادق مدينه بوده اختلاف نيست. مطابق قولي تأييد نشده، زادگاه حضرت در مکه، در خانه‌‏اي معروف به دار ابي‏ سعيد، نزديک دارالعجله (سمت صفا و مروه) بوده است. با اينکه فاسي مکي کتيبه‏‌اي در اين خانه ديده که بر آن نوشته شده بود: «هذا مَولدُ جَعفر الصّادق عليه السلام و دَخَلَهُ النَّبي صلي الله عليه و آله». اين خانه در سال 623ق. در امارت اشراف حسني تعمير گرديد. اما به نظر مي‌رسد اين خانه، زادگاه جعفر طيار بوده است [۱۷] که پس از تسلط آل سعود بر مکه، همراه دارالعجله، تخريب شد. [۱۸].

مدت عمر

امام صادق، به سبب عمر طولاني نسبت به ديگر امامان، به شيخ الائمه نامبردار شده است. [۱۹] قول مشهور، سن امام را 65 سال الکافي، [۲۰] و برخي اقوال ديگر 67 و 68 سال دانسته‌اند. [۲۱] از اين مدت، 12 سال همزمان با زندگي جدش، امام سجاد7، 31 سال هم‌دوره با پدر بزرگوارش و مابقي آن، دوران امامتش بود که از سال 114 تا سال 148ق.، به مدت 34 سال ادامه يافت. [۲۲]

زندگی در مدینه

امام صادق(ص) بيشتر زندگي خود را در مدينه سپري کرد. سفر او به شام به همراه پدر بزرگوارش ا[۲۳] که تاريخ دقيق آن مشخص نيست و نيز سفرهاي آن حضرت به عراق در دوران امامت، به رغم ميل حضرت، دليل سياسي داشت و بنا به اجبار دستگاه خلافت عباسي انجام شد. [۲۴] گزارش‌هايي از اقامت آن حضرت در حيره (از شهرهاي عراق) در دوران امام باقر7 وجود دارد. [۲۵]

مزار امام در بقیع

بنا بر قول مشهور شيعه آن حضرت در سال 148ق. در 25 شوال يا نيمه آن ماه، در 65 سالگي، به سبب مسموميت از سوي منصور عباسي، در مدينه، به شهادت رسيد. ا[۲۶] برخی منابع رحلت امام (ع) را طبیعی دانسته‌اند. [۲۷] مدفن امام صادق(ع) در بقيع و کنار قبر پدر و جدشان امام حسن(ع) واقع شده است. [۲۸] گزارش‌ها نشان مي‌دهد، از سده ششم و حتي پيش‌تر، گنبد و ضريحي براي ائمه بقيع: از جمله امام صادق(ع)، ساخته شده بود [۲۹]. که در سال 1344ق.، پس از سلطه آل سعود بر حرمين، تخريب شد. [۳۰].

جایگاه علمی

آن حضرت،افزون بر جايگاه محوري ميان شيعيان اماميه، نزد اهل سنت نيز مقامی رفيع داشت؛ به گونه‌اي که چهره‌هاي شاخص آنان، امام صادق(ع) را از برترين سادات اهل بيت در دانش و فضل دانسته [۳۱] و با تعبير بزرگ علويان و شيخ بني‌هاشم [۳۲] ياد کرده‌اند. تکريم اهل سنت از آن حضرت، با عبارت «رضي الله عنه» که معمولاً براي صحابه به کار مي‌رود، حاکي از جايگاه امام صادق(ع) نزد آنان است.[۳۳] حتي برخي دانشوران اهل سنت، فارغ از جايگاه امام، آن حضرت را در شايستگي به خلافت بر منصور ترجيح مي‌دادند. [۳۴] دانشمندان اهل سنت، به ويژه پيشوايان اين مذهب، به مقام تقوا، علم، معنويت و عبادت آن حضرت، در کتب خود، معترف بودند و اقتباس از دانش او را براي خود شرافت و منقبت مي‌شمردند. [۳۵]

امامت

امام صادق(ع)، به عنوان فرزند ارشد امام باقر(ع)، امامت را، به نص جلي و بدون مدعي، در سال 114ق. عهده‌دار شد. امام باقر(ع) از امام صادق(ع) با تعبير: «هذا خير البريه بعدي» و«هذا و الله قائم آل محمد» ياد کرده است. [۳۶] امام باقر(ع) همچنين هنگام شهادت و در حضور چند نفر، به عنوان شهود، وصايت امام صادق(ع) را ابلاغ و مکتوب کرد. [۳۷]

در اثبات امامت حضرت صادق(ع) به ادله ديگري نيز استناد شده است. تصريح به امامت آن حضرت در روايات نبوي از آن جمله است. [۳۸] همچنین آن حضرت به اتفاق مخالفان و موافقان امامت آن حضرت، در علم و ديگر کمالات افضل اهل زمانش بود. [۳۹]

حیات سیاسی

آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت امويان و اوايل حکومت عباسيان بود، با چندين خليفه هم‌عصر بود. مدت 22 سال از دوران امامت امام صادق(ع)، يعني از سال 114 تا 132ق.، در حکومت بني‌اميه سپري شد. خلفاي عباسي معاصر آن حضرت نيز شامل ابوالعباس، معروف به سفاح، (حک:132-137ق.) و ابوجعفر منصور دوانيقي (حک:137-158ق.) بودند که شانزده سال از امامت صادق اهل بيت در عصر آنان سپري شد.

حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بني‌اميه و تکاپوهاي معارضان بني‌اميه، اعم از شيعيان، خوارج و به ويژه قيام عظيم سياه‌جامگان خراسان، به فرماندهي ابومسلم خراساني، از دعوتگران عباسيان بود.

سياست امام، خودداري از مقابله مستقيم با امويان بود. امام صادق(ع) با قيام‌های ضد اموی همکاري نکرد و براي نمونه با قيام عمويش زيد بن علي در سال 122ق. در کوفه و قيام نفس زکيه در سال 145ق. مخالف بود. [۴۰] وی همچنين دعوت ابوسلمه خلال، از سران قيام عباسي را، براي پذيرش خلافت، رد کرد. [۴۱] امام همچنين به نامه ابومسلم خراساني، رهبر نظامي دعوت عباسي، واکنش منفي نشان داد. [۴۲]

دوره عباسیان

اصلي‌ترين نگراني عباسيان از امام صادق(ع)، ارسال وجوهات از سوي شيعيان به مدينه بود. برخي اخبار مؤيد چنين اقدامي است و گويا عباسيان بر آن آگاهي داشته‌اند. [۴۳] علت ديگر نگراني عباسيان از ناحيه امام، گرايش برخي رجال وابسته به حکومت، مانند جعفر بن محمد بن اشعث خزاعي، به آن حضرت بود. [۴۴] به هر روي در خلافت چهار ساله سفاح براي امام صادق(ع) مشکل عمده‌اي از ناحيه دستگاه خلافت ايجاد نشد. امام صادق(ع)درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سياست سختگيرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پيش گرفتن نوعي سياست منفي، در قالب تقيه، سوق داد. [۴۵].روابط منصور عباسي با امام فراز و فرود داشت. در مواقعي، به ويژه هنگام بروز قيام‌ها، منصور از ترس همراهي امام با قيام، حضرت را به شدت زير نظر قرار مي‌داد و حتي تهديد به قتل مي‌کرد. منصور عباسي تدريجاً فشار بر شيعيان را تشديد کرد؛ چنان‌که در مدينه، جاسوساني داشت که در پي شناسايي شيعيان و قلع و قمع آنان بودند. [۴۶] در چنين شرايطي، امام شيعيان را به تقيه سفارش مي‌کرد. [۴۷] بنا به نقل کليني، منصور به حسن بن زيد بن حسن (م.168ق.)، والي خود در مدينه، دستور داد تا خانه امام را آتش بزند. [۴۸] همچنین بنابر روایتی منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند اما موفق نشد. [۴۹]

در عین دوری از امور سیاسی،‌امام صادق(ع) همواره از فرصت‌هاي مناسب براي ترويج مکتب اهل بیت بهره مي‌برد؛ چنان‌که در حضور منصور عباسي به رد و انکار اقتدارگرايي و طاغوت‌گرايي در حکومت کردن و نقد جباريت پرداخت. [۵۰] و دنياطلبي و روي آوردن به سلاطين را نکوهش کرد. [۵۱] از ديگر مواضع صريح سياسي امام صادق(ع) در پي اهانت حاکم مدينه به حضرت علي(ع) ست که سرزنش شديد منصور را در پي داشت. [۵۲]

نقش فرهنگی

امام صادق(ع) بخش عمده فعاليت‌هاي خود را به احيا و نشر حديث پيامبر(ص) و اهل بيت اختصاص داد و بدين ترتيب ميراث ارزشمندي به جاي گذاشت. احاديث نقل شده از امام صادق(ع) بيشتر از ديگر امامان است و غالب سند روايات شيعي و اصول اربعمائه به آن حضرت منتهي مي‌شود. در منابع شيعه و اهل سنت، احاديث بسياري از امام صادق، در ابواب گوناگون ديني، از جمله اصول و فروع دين، اخلاق و مواعظ و مناظرات نقل شده است.

فقه شيعه عمدتاً بر روايات به‌جاي مانده از امام صادق(ع) مبتني‌است؛ به همين جهت مکتب فقهي شيعيان دوازده امامي را مذهب جعفري نيز مي‌نامند. تعداد راويان از امام، به اختلاف تا 4000 نفر دانسته شده است. [۵۳]

امام در حرميـن

امام صادق(ع) با حاکمان انتصابي اموي و عباسي متعددي در مدينه هم‌عصر بود. امراي منصوب اموي عبارت بودند از: خالد بن عبدالملک بن حارث (114-117ق.)، محمد بن هشام بن اسماعيل مخزومي (118-125ق.)، يوسف بن محمد ثقفي(125ق.)، عبدالعزيز بن عمر بن عبدالعزيز (126ق.)، عبدالواحد بن سليمان بن عبدالملک (129ق.)، مختار بن عبدالله اباضي (129ق.)، محمد بن عبدالملک بن عطيه سعدي (130ق.)، وليد بن عروه سعدي (131ق.) و يوسف بن عروه سعدي (132ق.).

در عصر عباسيان نيز امام با اميراني هم‌عصر بود که يکي از آن‌ها، داوود بن علي، عموي سفاح و منصور عباسي بود. [۵۴] او در مدت امارت چهار ماهه‌اش [۵۵] معلي بن خنيس، وکيل آن حضرت، را دستگير و اموال ايشان را توقيف کرد. پس از اين‌که معلي از معرفي کردن شيعيان به داوود امتناع کرد، داوود فرمان اعدام وي را به سيرافي، رئيس شرطه مدينه، داد. اين کار، اعتراض شديد امام صادق(ع) را به دنبال داشت. داوود در پاسخ به اين اعتراض ادعا کرد که قتل معلي بدون هماهنگي با وي صورت گرفته و سيرافي را به جرم آن کشت. [۵۶]

خانه امام صادق در مکه و مدینه

امام صادق(ع) در مکه، نزديک دارالعجله سمت صفا و مروه، خانه‌اي داشت که نزديک دار ابي‌سعيد واقع شده بود. طبق قولي، چنان‌که گذشت، اين منزل زادگاه آن حضرت بود.[۵۷] آن حضرت در مدينه نيز منزلي داشت که فاطميان مصر، در حکومت الحاکم، آن را که در حال ويراني و متروک بود، گشودند و مصحف، شمشير، کساء، و برخي ديگر از اشيای آن را به مصر منتقل کردند. [۵۸] همچنين براي آن حضرت باغ و مزرعه‌اي پيرامون مدينه ثبت شده است [۵۹] که کارگرانی در آن‌ها برای آن حضرت کار می‌کردند.[۶۰]

گرچه منابع شمار دفعات حج‌گزاري امام صادق(ع) را گزارش نکرده‌اند، اما زندگي کردن آن حضرت در مدينه و حضور مستمر و مداوم ايشان در موسم حج [۶۱] گوياي اهتمام ويژه آن حضرت به حج و عمره است. حتي به نقلي امام، در دوران نوجواني، سفر حج داشته است. [۶۲]

آموزه‌های امام صادق(ع) درباب حج

روايات پرشماري از امام صادق(ع) درباره آداب و مناسک حج نقل شده است. نقش آن حضرت در تبيين مسائل حج به حدي است که به نقل از ابوحنيفه، اگر جعفر بن محمد نبود، مردم مناسک حج خود را نمي‌دانستند.[۶۳] منابع روايي بابي را به حج اختصاص داده‌اند که روايات آن غالباً از امام صادق(ع)است. برخي محققان، اين روايات را به صورت مستقل جمع‌آوري کرده‌اند.[۶۴] امام درباره اهميت و لزوم فراگيري احکام و مناسک حج، که قبولي آن در انجام درست اعمال است، به زراره (از اصحاب امام) -که گفته بود حدود چهل سال است که از شما درباره حج مي‌پرسم و شما فتوا مي‌دهيد- يادآور شد: «خانه‌اي که بيش از دو هزار سال پيش از پيدايش آدم حج گزارده مي‌شد، در 40 سال مسائل آن پايان نمي‌پذيرد». [۶۵]

اهمیت حج

از آن حضرت در باب اهميت حج رواياتي نقل شده که در آن‌ها حج برترین راه از راه‌های خدا و همرتبه جهاد دانسته شده است. [۶۶] آن حضرت حج را آزمايشي از سوي خدا، براي ميزان طاعت بندگان، عنوان کرده و پابرجايي دين را به برپايي کعبه منوط کرده است. [۶۷]

از آثار و برکات حج در سخنان امام صادق می‌توان به پاک شدن از گناه، [۶۸] نورانيت، [۶۹] همنشيني با پيامبران و صالحان ، [۷۰] در امان بودن از عذاب، [۷۱] نوشته شدن حسنه از ابتداي حرکت و افزايش درجه حج‌گزار، نجات از آتش، حفظ خانواده و اموال، [۷۲] افزايش مال و روزي،[۷۳] استجابت دعا،[۷۴] است.

آداب سفر حج در سخنان امام

در مجموعه‌ای از سخنانی که از امام صادق(ع) درباب حج نقل شده، برخی آداب و توصیه‌ها برای سفر حج وجود دارد که بخشی از آن به شرح زیر است:

  • توبه و استغفار هنگام اراده حج[۷۵]
  • انجام حج، با مال پاک[۷۶]
  • استطاعت مالی به اندازه‌اي که فرد بتواند با بخشي مالش حج انجام داده و بخشي را نيز براي خوراک خانواده‌اش باقي بگذارد. [۷۷] امام صادق(ع)
  • مراقبت از دارايی در سفر حج و همراه داشتن و حفظ زاد و توشه[۷۸]
  • سفر خود را به اطلاع برادران ديني رساندن[۷۹]
  • داشتن همسفر و پرهيز از تنها سفر کردن [۸۰]
  • وصیت کردن پیش از سفر [۸۱]
  • صدقه دادن پیش از سفر [۸۲] و پس از انجام مناسک حج [۸۳]
  • نماز خواندن پيش از سفر و آغاز سفر با نماز [۸۴]
  • دعا خواندن هنگام خروج براي سفر مکه [۸۵]
  • به همراه داشتن نيازمندي‌هاي سفر [۸۶] و توشه پاکيزه [۸۷]
  • نيز آن حضرت به برداشتن تربت امام حسين7 توصيه کرده و آن را براي در امان ماندن از ترس، مفيد دانسته است. [۸۸]
  • شکرگزاری و خواندن دعا در هنگام سوار شدن بر مرکب [۸۹]
  • رعايت اخلاق اسلامي، همچون فروبردن خشم، گذشت کردن، لزوم پرهيز از خيانت، اختلاس، دزدي و ربا[۹۰]
  • سخاوت داشتن در سفر حج [۹۱]
  • پرهيز از ناسازگاري، آزار نرساندن به همسفران و ناديده گرفتن لغزش‌هاي آنان [۹۲]
  • رازداري پس از سفر [۹۳]
  • احترام به سالخوردگان [۹۴]
  • سلام کردن به همسفران [۹۵]
  • کمک به همسفران[۹۶] و پرستاري و مدارا با بيمار [۹۷]
  • داشتن ارتباط در سفر، مانند نامه‌نگاري با خانواده، خويشان و دوستان، [۹۸]
  • مراقب وقت واجبات الهي باشند. [۹۹]
  • نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبي، که نماز در اولي يکصد هزار و در دومي ده هزار پاداش دارد، [۱۰۰]
  • لزوم پرداختن به عبادت و غنيمت شمردن اوقات [۱۰۱]
  • شرکت در نماز جماعت غير شيعه [۱۰۲]
  • نظم صفوف [۱۰۳]
  • رو به قبله نشستن - به تأسي از رسول خدا(ص) [۱۰۴]
  • خودداري از اسراف [۱۰۵]
  • پرهيز از پرخوري و خواب زياد [۱۰۶]
  • رعايت نکات بهداشتي مانند شستن دست‌ها، پيش و پس از صرف غذا [۱۰۷]
  • مسواک زدن که امام آن را از اخلاق انبيا برشمرده است [۱۰۸]
  • تکرار کردن لبيک، با صداي بلند، براي مردان، پس از احرام در مسجد شجره، هنگام سوار شدن يا پياده شدن از مرکب، در سرازيري و بلندي، برخورد با سواره، هنگام سحر و قطع لبيک با ديدن خانه خدا [۱۰۹]

آداب حضور در حرمین

  • انجام غسل هنگام ورود به مکه و در صورت عدم موفقيت، انجام آن، هنگام ورود به حرم[۱۱۰]
  • تواضع در هنگام ورود به حرم [۱۱۱]
  • ورود به مسجدالحرام از باب بني‌شيبه که محل دفن شدن بت بني‌شيبه، در فتح مکه (سال هشتم هجرت)، به دست امام علي(ع) است ا[۱۱۲]
  • حرکت با پاي برهنه، داشتن خشوع و خضوع [۱۱۳]
  • طواف نکردن در حال خستگي، حرکت آرام و معتدل در طواف براي آزار نديدن ديگر طواف‌کنندگان ا[۱۱۴]
  • خودداري از طواف مستحبي و فرصت دادن به کساني که طواف واجب انجام مي‌دهند،
  • فرستادن تکبير و صلوات هنگام ازدحام براي استلام حجرالاسود و عدم استلام آن،و استلام آن هنگام خلوتي. ا[۱۱۵]
  • نماز و دعا خواندن بسيار در مسجدالحرام [۱۱۶]
  • منع از «اِحتباء» (نشستن بر نشيمنگاه خود با حلقه زدن دست‌ها گرد زانو) منع فرموده است. [۱۱۷]
  • آرامش و وقار و نگاه به کعبه در بالاي صفا، حمد و ثناي الهي و يادآوري نعمت‌هاي الهي، ادعيه و اذکاري را، از جمله گفتن هفت مرتبه «اللهُ اکبَر»، «الحُمْدُ للهِ»، و «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ» و سه مرتبه «لا الهَ الّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريک لَهُ، لَهُ المُلک وَ لَهُ الحَمْدُ، يحْيي ويميتُ وَ هُوَ حَي لا يمُوتُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَيء قدِير» سفارش کرده‌اند. [۱۱۸]
  • ترک مکه پس از انجام مناسک و بازگشت نزد خانواده[۱۱۹] [۱۲۰]
  • صدقه دادن در هنگام ترک مکه [۱۲۱]
  • وداع کعبه با طواف، و در صورت امکان استلام حجرالاسود در هر شوط، و نيز استلام رکن يماني[۱۲۲]
  • شريک کردن دیگران در حج [۱۲۳]
  • زيارت رسول الله و حرم معصومين در مدینه پس از انجام حج [۱۲۴] [۱۲۵].</ref>
  • تهیه سوغات سفر حج [۱۲۶] [۱۲۷]
  • امام خوشامدگويي به حاجي و مصافحه با او را مانند کسي دانسته که حجرالاسود را لمس کرده باشد. [۱۲۸]

امام صادق(ع) انجام عمره در هر يک از ماه‌هاي سال را روا، اما عمره رجبيه را برتر مي‌دانست. [۱۲۹] در نقلي آن حضرت، براي انجام عمره، منتظر بيست سوم رمضان مي‌شد، آن‌گاه احرام بسته و مشغول مناسک مي‌شد. [۱۳۰] بنا به روايتي از آن امام، انجام عمره در اين ماه معادل يک حج است. [۱۳۱] امام صادق(ع) مقصود از آيه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ) را انجام آن‌ها و پرهيز از هر چيزي که محرم در اين دو از آن پرهيز مي‌کند، تفسير کرد. [۱۳۲]

توصيف حرمين در سخن امام

امام صادق(ع) در روايتي، مکه را دوست‌داشتني‌ترين زمين نزد خداوند دانسته که خاک، سنگ، درخت، کوه و آبي محبوب‌تر از آن‌ها نيست. [۱۳۳] آن حضرت وجه تسميه کعبه و مربع بودن آن را بدان جهت دانسته که کعبه در مقابل بيت‌المعمور، که به شکل مربع است، استقرار گرفته و غرض خدا بر اذکار: «سبحان الله، الحمد لله و لا اله الا الله»، استوار است. علل الشرائع، ج2، ص398

در سخني از امام صادق(ع) رکن يماني دري از درهاي بهشت است که از هنگام گشوده شدنش، بسته نشده است. [۱۳۴]آن حضرت بوسيدن و استلام حجرالاسود را، در صورتي که ازدحام نباشد، توصيه کرده و فرموده است: «در وقت ازدحام، از دور بر او تکبير بگويند». [۱۳۵] از نظر امام صادق(ع) استلام حجرالاسود از زنان برداشته شده است. [۱۳۶]

به نقل امام، حِجر اسماعيل، محل سکونت حضرت اسماعيل و نيز محل دفن او و مادرش هاجر بوده است. [۱۳۷] آن حضرت ملتزم را جايي دانسته که اگر بنده‏ اي در آن‌جا به گناهانش اعتراف و طلب استغفار کند، بخشوده مي‌شود. ا[۱۳۸] امام صادق(ع) مسعي را جايي معرفي کرده که روي زمين دوست‌داشتني‌تر از آن نبوده و فلسفه آن را تحقير زورگويان در آن‌جا دانسته است. [۱۳۹] در روايتي از امام صادق نامگذاري اين سرزمين به عرفات از اين رو بوده که جبرئيل، در ظهر عرفه، به ابراهيم ابلاغ کرد تا به گناهان خود اعتراف کرده و مناسک را بشناسد.[۱۴۰]

پانویس

  1. دلائل الامامه، ص248؛ احقاق الحق، ج13، ص63-64.
  2. الطبقات الکبري، ج5، ص320؛ الارشاد، ج2، ص176
  3. رجال الکشي، ص212؛ الانوار البهيه، ص150؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص529
  4. مطالب السوول، ص284؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص293
  5. الامام الصادق، ج1، ص77، 239؛ بحار الانوار، ج96، ص182؛ حلية الابرار، ج4، ص15 ،
  6. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص122.
  7. کمال الدين، ص319؛ علل الشرائع، ج1، ص234
  8. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ الائمة الاثناعشر، ص85
  9. کمال الدين، ص319
  10. مقاتل الطالبيين، ص173؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص392-393؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج18، ص181
  11. نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج18، ص180؛ الدر النظيم، ص622.
  12. الکافي، ج1، ص472؛ الارشاد، ج2، ص179؛ وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ دلائل الامامه، ص245
  13. تاريخ الکبير، ج2، ص198؛ مشاهير علماء الامصار، ص206،
  14. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ روضة الواعظين، ج1، ص212
  15. اعلام الوري، ج1، ص514؛ روضة الواعظين، ج1، ص212.
  16. نک: بازپژوهش تاريخ ولادت و شهادت معصومان، ص373-394
  17. شفاء الغرام، ج1، ص360؛ تاريخ مکة المشرفه، ص186
  18. العقد الثمين، ج1، ص263؛ الجامع اللطيف، ص288؛تحصيل المرام، ج1، ص545
  19. سيري در سيره ائمه، ص36؛ مناقب و مراثي اهل بيت، ص192.
  20. ج1، ص472، 475؛ الارشاد، ج2، ص180.
  21. دلائل الامامه، ص246
  22. الکافي، ج1، ص475؛ الارشاد، ج2، ص180؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص399
  23. ثباة الهداه، ج4، ص118؛ حياة الامام الباقر، ج2، ص61
  24. الامام الصادق، ج1، ص124.
  25. الملل و النحل، ج1، ص147؛ تهذيب الکمال، ج5، ص79
  26. لارشاد، ج2، ص180؛ روضة الواعظين، ج1، ص212.
  27. الارشاد، ج2، ص193.
  28. الارشاد، ج2، ص180؛ دلائل الامامه، ص246؛ الفصول المهمه، ج2، ص1093
  29. پنجاه سفرنامه، ج2، ص441، 587؛ ج3، ص99، 440-441
  30. کشف الارتياب، ص55، 287
  31. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ مطالب السوول، ص283
  32. سير اعلام النبلاء، ج6، ص255
  33. العقد الفريد، ج2، ص303؛ تفسير ابن کثير، ج4، ص20
  34. سير اعلام النبلاء، ج13، ص120؛ التحفة اللطيفه، ج1، ص242
  35. مطالب السوول، ص283؛ کشف الغمه، ج2، ص367.
  36. الارشاد، ج2، ص181؛ اعلام الوري، ج1، ص517-519؛ الفصول المهمه، ج2، ص909.
  37. الکافي، ج1، ص307؛ الارشاد، ج2، ص181؛ المستجاد، ص175-176
  38. عيون اخبار الرضا، ج1، ص48-49؛ الغيبه، ص145؛ الکافي، ج1، ص527.
  39. نک: الارشاد، ج2، ص182؛ الفصول المهمه، ج2، ص907؛ المستجاد، ص176-177.
  40. الامالي، صدوق، ص94؛ الارشاد، ج2، ص267-271
  41. ينابيع الموده، ج3، ص161؛ مروج الذهب، ج3، ص253-254؛ عمدة الطالب، ص93.
  42. مروج الذهب، ج3، ص254-255؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص355-356
  43. سازمان وکالت، ج1، ص48، 63.
  44. الکافي، ج1، ص475.
  45. الامام الصادق، ص39-41
  46. لخرائج و الجرائح، ج2، ص463؛ بحار الانوار، ج47، ص172
  47. رجال الکشي، ج2، ص501-502؛ تشيع در مسير تاريخ، ص364؛ حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص360
  48. الکافي، ج2، ص537
  49. مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص234
  50. الفصول المهمه، ج2، ص915؛ مطالب السوول، ص286؛ تهذيب الکمال، ج5، ص79
  51. سير اعلام النبلاء، ج6، ص261-262.
  52. الامالي، طوسي، ص33-50.
  53. الارشاد، ج2، ص179؛ الامام الصادق و مذاهب الاربعه، ج2، ص61
  54. انساب الاشراف، ج3، ص83؛ تاريخ الطبري، ج7، ص458
  55. الطبقات الکبري، ج6، ص336؛ تاريخ خليفه، ص270؛ الامامة و السياسه، ج2، ص179،
  56. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص333؛ رجال الکشي، ص379-380؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص533
  57. شفاء الغرام، ج1، ص360.
  58. المنتظم، ج15، ص71؛ البداية و النهايه، ج11، ص342
  59. وسائل الشيعه، ج17، ص39؛ بحار الانوار، ج47، ص57
  60. فروع الکافي، ج5، ص289؛ بحار الانوار، ج47، ص57.
  61. حج الانبياء و الائمه، ص341-343.
  62. الکافي، ج2، ص86
  63. من لايحضره الفقيه، ج2، ص519
  64. الانبياء و الائمه، ص386
  65. من لايحضره الفقيه، ج2، ص519
  66. دعائم الاسلام، ج1، ص 293؛ الکافي، ج4، ص253.
  67. علل الشرائع، ج2، ص89؛ مسند الامام الصادق، ج13، ص416
  68. وسائل الشيعه، ج11، ص109.
  69. الکافي، ج4، ص255.
  70. من لايحضره الفقيه، ج2، ص235
  71. الامالي، طوسي، ص668
  72. الکافي، ج4، ص253
  73. الکافي، ج4، ص252
  74. الکافي، ج2، ص509
  75. مصباح الشريعه، ص142
  76. وسائل الشيعه، ج12، ص60
  77. سائل الشيعه، ج11، ص37
  78. وسائل الشعيه، ج11، ص419
  79. وسائل الشيعه، ج11، ص448.
  80. آداب سفر حج، ص45
  81. وسائل الشيعه، ج11، ص369
  82. وسائل الشيعه، ج11، ص375
  83. الکافي، ج4، ص533
  84. وسائل الشيعه، ج11، ص379
  85. وسائل الشيعه، ج8، ص303؛ المحاسن، ج2، ص88
  86. من لايحضره الفقيه، ج2، ص185
  87. وسائل الشيعه، ج11، ص424
  88. وسائل الشيعه، ج11، ص427
  89. وسائل الشيعه، ج11، ص387
  90. الکافي، ج5، ص124
  91. الکافي، ج4، ص286
  92. الکافي، ج2، ص354
  93. تحف العقول، ص373؛ الامالي، مفيد، ص44
  94. الکافي، ج2، ص658
  95. الکافي، ج2، ص645
  96. الکافي، ج4، ص545
  97. الکافي، ج4، ص546
  98. آثار الصادقين، ج8، ص293.
  99. مصباح الشريعه، ص48.
  100. الکافي، ج4، ص586
  101. الکافي، ج2، ص86-87
  102. الکافي، ج2، ص635
  103. بحار الانوار، ج83، ص18
  104. مکارم الاخلاق، ص26
  105. بحار الانوار، ج72، ص303
  106. وسائل الشيعه، ج24، ص242
  107. فروع الکافي، ج6، ص290
  108. بحار الانوار، ج73، ص131
  109. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص182-184، 467
  110. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص56-57
  111. مصباح المتهجد، ص679؛ السرائر، ج1، ص570.
  112. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص67
  113. الکافي، ج4، ص401-402
  114. لحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص191، 193.
  115. لکافي، ج4، ص405، 407، 412
  116. الکافي، ج4، ص527
  117. الکافي، ج2، ص663
  118. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص205 از آن حضرت خواندن دعايي خاص در عرفات نقل شده است. اقبال الاعمال، ج2، ص73
  119. الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص267.
  120. من لايحضره الفقيه، ج2، ص525
  121. الکافي، ج4، ص530
  122. الکافي، ج4، ص531
  123. الکافي، ج4، ص316؛ وسائل الشيعه، ج8، ص143
  124. علل الشرائع، ج2، ص459
  125. الکافي، ج4، ص548
  126. من لايحضره الفقيه، ج2، ص225.
  127. وسائل الشيعه، ج11، ص459
  128. ثواب الاعمال، ص50.
  129. الکافي، ج4، ص536؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص453
  130. الکافي، ج4، ص536
  131. الکافي، ج4، ص548
  132. الکافي، ج4، ص264
  133. الکافي، ج2، ص243.
  134. علل الشرائع، ج4، ص409
  135. نک: الکافي، ج4، ص404؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص103
  136. من لايحضره الفقيه، ج2، ص326.
  137. الکافي، ج4، ص210
  138. لکافي، ج4، ص410.
  139. الکافي، ج4، ص434
  140. الکافي، ج4، ص436