ابوسفیان بن حارث

نسخهٔ تاریخ ‏۸ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۵۴ توسط Hasaninasab (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن الگوی تکمیل مقاله)

ابوسفیان بن حارث، پسر عمو و برادر رضاعی پیامبر اسلام(ص). او با پیامبر هم‌سن بود، مانند او از حلیمه شیر خورده بود و به لحاظ ظاهری با پیامبر شباهت داشت. وی پس از بعثت پیامبر با او دشمنی کرد و چون شاعر بود، بر ضد او شعر می‌سرود. ابوسفیان بن حارث در همه جنگ‌های قریش برضد مسلمانان شرکت کرد. او در سال هشتم هجری، اسلام آورد و شعرهای بسیاری در حمایت از پیامبر و مسلمانان سرود. همچنین در غزوه‌های غَزوه حُنَین و غَزوه طائف پیامبر را همراهی کرد. وی در سال ۱۵ یا ۲۰ق در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع خاک سپرده شد.

نام و نسب

در نام او اختلاف است. بیشتر مورخان او را مغیره نامیده‌اند؛[۱] اما برخی مغیره را برادر ابوسفیان دانسته‌اند.[۲] او پسرعمو، برادر رضاعی و هم‌سال پیامبر اسلام(ص) بود و حلیمه سعدیه مدتی او را شیر داد.[۳] وی از نظر ظاهری شبیه پیامبر بود.[۴] مادرش غزیه دختر قیس بن طُریف از خاندان حارث بن فهر کنانی[۵] و بنابر دیدگاه دیگر کنیزی به نام سمیه بود.[۶] خانه ابوسفیان دیوار به دیوار خانه علی بن ابی‌طالب(ع) و نزدیک خانه عقیل بن ابی‌طالب بود که در مدینه به دارالکراحی شهرت داشت.[۷]

دشمنی با پیامبر

ابوسفیان در دوران کودکی و جوانی با پیامبر اسلام(ص) مأنوس بود؛ اما پس از بعثت با او به ستیزه برخاست و همراه دیگر شاعران قریش ضدّ پیامبر اقدام نمود و وی را هجو کرد. هجویات آنان به جهت جسارت به مقام نبُوَّت و نیز به سبب اسلام آوردنشان، از میان رفته است.[۸] او پس از خودداری قریش از حضور در بدر الموعد به سال چهارم هجری و مذمت آنان از سوی حسان بن ثابت، شاعر پیامبر، در دفاع از قریش شعر سرود. برخی از شاعران مسلمان نیز در پاسخ ابوسفیان، با اجازه پیامبر به هجو او پرداختند.[۹] ابوسفیان در همه جنگ‌های قریش بر ضدّ مسلمانان و پیامبر اسلام(ص) شرکت داشت.[۱۰] او پس از غَزوه بدر، در شعری آن را برای ابولهب وصف کرد و از شکست قریش و امدادهای غیبی سخن گفت.[۱۱]

اسلام‌آوردن

ابوسفیان در اوایل سال هشتم هجری، مسلمان شد. او همراه عبدالله برادر ام سلمه پیش از فتح مکه به طرف مدینه حرکت کرد و در مسیر راه[۱۲] به پیامبر(ص) پیوست. پیامبر به‌ رغم شفاعت ام‌ سلمه[۱۳] از پذیرش آنان خودداری کرد[۱۴] و از بی‌حرمتی‌های ابوسفیان به خود یاد نمود. ابوسفیان بر آن شد که در صورت ادامه مخالفت پیامبر(ص) با دیدار او، همراه فرزند خردسالش در صحرا سرگردان شود تا از گرسنگی بمیرد.[۱۵] برخی گزارش‌ها از پذیرش شفاعت ام سلمه خبر داده‌اند.[۱۶] برپایه گزارشی، وی با راهنمایی امام علی(ع) با تلاوت آیه ۹۱ سوره یوسف {تَاللهِ لَقَد ءَاثَرَک اللهُ عَلَینَا} نزد پیامبر رفت و پیامبر نیز ضمن خواندن آیه ۹۲ این سوره {لاَ تَثرِیبَ عَلَیکمُ...} وی را بخشید.[۱۷] پس از مسلمان شدن او، حضرت علی به دستور پیامبر(ص) در میان مسلمانان ندا داد که خدا و پیامبرش از ابوسفیان درگذشته‌اند و آنان نیز از وی درگذرند.[۱۸]

اقدامات ابوسفیان پس از اسلام‌آوردن

ابوسفیان پس از اسلام‌آوردن، در پشیمانی ازگذشته خویش و شادمانی از هدایتش به دست پیامبر(ص) ابیاتی سرود.[۱۹] در این ابیات، خود را در زمان جاهلیت همچون شبگردی سرگردان در سیاهی شب خوانده و روز اسلام آوردنش را روز هدایت خویش نامیده است. وی پس از اسلام‌آوردن اشعار حماسی فراوان سرود.[۲۰] پیامبر دستور داد تا علی(ع) به او و پسرش جعفر آداب دینی بیاموزد.[۲۱] او تحت تأثیر رفتار پیامبر(ص) از شرمساری در برابر وی سر به زیر می‌انداخت.[۲۲]

ابوسفیان در سال هشتم هجری در غَزوه حُنَین زمام استر پیامبر را در دست داشت و پس از فرار ابتدایی مسلمانان در کنار پیامبر ماند[۲۳] و پیامبر او را دعا کرد.[۲۴] برخی مفسران آیه {ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی المُومِنِینَ}.[۲۵] را درباره ابوسفیان و کسانی دانسته‌اند که در این جنگ پایداری کردند.[۲۶] پس از غزوه طائف، پیامبر او را برای جمع‌آوری زکات به نجران فرستاد.[۲۷] از وی در رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) گزارشی در دست نیست.

درگذشت

به نقل مشهور، او در سال ۲۰[۲۸] و به دیگر قول ۱۵ق[۲۹] در مدینه درگذشت و عمر بن خطاب بر او نماز خواند.[۳۰] وی را در قبرستان بقیع کنار خانه عقیل بن ابی‌طالب به خاک سپردند.[۳۱] به گزارشی او سه روز پیش از مرگش در بقیع برای خود قبری آماده کرد.[۳۲] سبب مرگ او بریده شدن زگیلی در سرش هنگام تراشیدن موی سر در ایام حج بود.[۳۳] رفعت پاشا که مشاهدات خود را از بقیع نوشته است. ابوسفیان بن حارث را در شمار کسانی دانسته که در بقیع دارای قبر مشخص بوده و بر قبرش گنبدی قرار داشته است.[۳۴] از وی احادیثی نیز نقل شده است.[۳۵]

همسران و فرزندان

ابوسفیان از همسرش جمانه، خواهر تنی علی(ع) دو فرزند به نام جعفر و ابوالهَیاج داشت؛[۳۶] اما از وی نسلی نماند.[۳۷] همسر دیگر وی ام‌عمرو دختر مقوم بن عبدالمطلب بود.[۳۸] زنان و فرزندان دیگر نیز برای او گزارش شده است.[۳۹]

پانویس

  1. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۳؛ الطبقات، ج۴، ص۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۷۰.
  2. الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۴۵؛ اسد الغابه، ج۴، ص۴۷۰؛ ذخائر العقبی، ص۲۴۱.
  3. الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳-۱۶۷۴.
  4. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۷۶.
  5. الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۱۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۳.
  6. معجم الشعراء، ص۸۵.
  7. الطبقات، ج۴، ص۵۳-۵۴.
  8. الطبقات، ج۴، ص۴۹-۵۰.
  9. المغازی، ج۲، ص۸۰۶-۸۰۷؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۱۷؛ المستدرک، ج۳، ص۴۵.
  10. المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۰.
  11. الطبقات، ج۴، ص۷۳-۷۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۲؛ المنتظم، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳.
  12. المستدرک، ج۳، ص۲۵۴؛ الشرح الکبیر، ج۷، ص۵۹۷-۵۹۸.
  13. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰؛المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰.
  14. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۰؛ معرفة الصحابه، ج۵، ص۲۵۸۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵.
  15. المستدرک، ج۳، ص۴۳-۴۴.
  16. تاریخ طبری، ج۳، ص۵۰-۵۱.
  17. الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۴؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.
  18. المغازی، ج۲، ص۸۰۷؛ الطبقات، ج۴، ص۵۲.
  19. الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲؛ اسد الغابه، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.
  20. الطبقات، ج۴، ص۵۱-۵۲.
  21. الطبقات، ج۴، ص۵۲.
  22. الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ الدرجات الرفیعه، ص۱۶۵.
  23. المصنف، ج۵، ص۳۸۰؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۷۴.
  24. الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۲۲.
  25. سوره توبه، آیه ۲۶.
  26. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۱.
  27. تاریخ دمشق، ج۴۵، ص۴۷۷.
  28. الطبقات، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۰۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
  29. الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.
  30. المستدرک، ج۳، ص۲۵۵؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳.
  31. الطبقات، ج۴، ص۵۲ - ۵۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸.
  32. تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۲۸.
  33. الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۶؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۲.
  34. مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.
  35. المغازی، ج۱، ص۲۰۲؛ الاصابه، ج۷، ص۱۵۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۷۲.
  36. الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۴۸.
  37. الطبقات، ج۴، ص۴۹.
  38. الطبقات، ج۴، ص۴۹؛ ج۸، ص۵۰؛ الاصابه، ج۸، ص۲۲۸.
  39. الطبقات، ج۴، ص۴۹.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ابوسفیان بن حارث.

الآحاد و المثانی: ابن ابی‌عاصم (م.۲۸۷ق.)، به کوشش فیصل، ریاض، دار الدرایه، ۱۴۱۱ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّة النمیری (م.۲۶۲ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه: سیدعلی خان مدنی (م.۱۱۲۰ق.)، مکتبة بصیرتی، قم، ۱۳۹۷ق؛ ذخائر العقبی: احمد بن عبدالله الطبری (م.۶۹۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۷۴م؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار: النعمان المغربی (م.۳۶۳ق.)، به کوشش جلالی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م.۶۸۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م.۵۰۶ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م.۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر؛ فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ کنز العمال: المتقی الهندی (م.۹۷۵ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛ مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م.۱۳۵۳ق.)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛ معجم الشعراء: ابوعبیدالله بن محمد المرزبانی (م.۳۸۴ق.)، دار النشر؛ المعجم الکبیر: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ معرفة الصحابه: ابونعیم الاصفهانی (م.۴۳۰ق.)، به کوشش العزازی، ریاض، دار الوطن، ۱۴۱۹ق؛ المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.