اسرار حج
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
چیستی
از نگاه حکیمان مسلمان، بر پایه حکمت خداوند، کارهای او از جمله تشریع احکام، هدفمند و دارای حکمت است. گرچه علت اصلی و هدف حقیقی احکام، ممکن است از آدمی پوشیده باشد، ولی عالمان مسلمان کوشیدهاند پارهای از هدفها و سودهای احکام را با استناد به منابع به دست آورند. این هدفها و سودها، وقتی درباره احکام مربوط به عبادتی خاص است، اسرار آن عبادت خوانده شده است.[۱]
عالمان، در شناخت اسرار احکام بر منابعی یکسان تکیه نمیکنند. برخی شهود و کشف قلبی را معتبر میدانند[۲] و گروهی تنها قرآن و سنت را منبعی معتبر برای درک آن دانسته و هر منبعی حتی عقل را از درک اسرار، ناتوان میشمرند.[۳] بر پایه دیدگاه دوم، «اسرار حج» را اینگونه تعریف کردهاند: مجموعه معارفی که بیانگر اهداف، آثار و فواید احکام و آموزههای حج بوده و برگرفته از قرآن و سنت باشد.[۴]
در روایات فراوانی به پارهای اسرار حج اشاره شده که مجموعه سفارشهای امام سجاد(ع) به شبلی و خطبه قاصعه نمونههایی مهم از روایات اسرار حج به شمار میروند. افزون بر این، روایات فراوان دیگری نیز پارهای احکام برخی مناسک حج را برشمردهاند. روایات یاد شده گاه با تعبیر «علة الحج»[۵] به اسرار آن اشاره کردهاند. برخی دیگر از اسرار حج را میتوان از ملاکهایی برداشت کرد که در آیاتی از قرآن و برخی روایات مرتبط با مناسک حج به آنها اشاره شده است. افزون بر این، از برخی اوصاف مکانهای مرتبط با حج بویژه کعبه نیز میتوان به بخشی از اسرار حج دست یافت؛[۶]
اسرار شناختی
حج و عمره را تمرینی علمی و عملی برای باور به اصول سهگانه دین دانستهاند:
یادآوری توحید
آیات قرآن،[۷] روایات[۸] و منابع عرفانی[۹] سفر حج و مناسک آن را نماد توحید، یادآور اقرار به ربوبیت و عزت خداوند دانستهاند. پوشیدن لباس احرام، لبیک گفتن،[۱۰] طواف انبوه انسانها پیرامون خانه ساده کعبه، سعی آنان میان دو کوه صفا و مروه را نمودهایی از کوچکی بنده و بزرگی خداوند شمردهاند.[۱۱]
اسلام با تأکید بر توحید، هرگونه مظهر شرک را زدوده و روایات اسلامی، هرگونه رفتار جاهلی و شرکآلود را مانعی برای پذیرش تلبیه شمرد.[۱۲]
یادآوری نبوت و امامت
برخی، با این دید که مناسک حج، ارمغان وحی الهی بر انبیا است[۱۳] حج را «یادآور نبوت» دانستهاند.[۱۴]
در روایاتی، آشنایی گسترده و ژرفتر مردم با معارف و رساندن پیامهای رهبران الهی به دیگر نقاط، از حکمتهای حج شمرده شده است.[۱۵] در دوران حاکمان جور، مؤمنان در فرصت حج، با امامان(ع) دیدار کرده و معارف آنها را فرا میگرفتند.[۱۶] پارهای روایات شیعی که حج کامل را به دیدار با امام(ع) و اعلام وفاداری به وی منوط کردهاند،[۱۷] به پیوند بیشتر حجگزار با امام(ع) اشاره دارد.[۱۸] برخی روایات دیگر نیز، نگاه به کعبه را آن گاه که با شناخت به ولایت امامان(ع) همراه شود مایه آمرزش گناهان دانستهاند.[۱۹]
یادآوری معاد
برخی عالمان مسلمان، حج را از آن رو که مردم با وجود گوناگونی زبان و رنگ، به ندایی واحد پاسخ میگویند، تجسم معاد دانستهاند[۲۰] و بر پایه روایاتی،[۲۱] هر یک از مقدمات، اعمال و صحنههای حج را یادآور برخی مقدمات و احوال آخرت شمردهاند.[۲۲] نمونههایی از آن عبارتند از:
- فراهم آوردن زادِ سفر، یادآور توشه برداشتن برای قیامت؛[۲۳]
- برگرفتن از مواد فاسد نشدنی هنگام تهیه توشه راه، نماد اخلاص در عبادت به مانند توشهای ماندگار؛[۲۴]
- وداع با خویشان و دوستان، حلالیتخواهی از آنان و پرداختن بدهیها، یادآور حال احتضار، ترک نزدیکان و وصیت کردن،[۲۵] تنهایی قبر[۲۶] و گریختن انسان از برادر و پدر خویش بر اثر از بین رفتن نسبتها؛[۲۷][۲۸]
- نشستن بر مرکب، یادآور تابوت و مرکب سفر آخرت؛[۲۹]
- گذراندن سختیهای راه با راهنمایان، نماد توجه به برزخ و لزوم بهرهگیری از علم و عمل صالح؛[۳۰]
- توجه به عوامل هراسزا و بازدارنده از مسیر، یادآور هولناکی برزخ[۳۱] و نیز فرشتگان بازخواست کننده؛[یادداشت ۱][۳۲]
- پیمودن بیابان برای رسیدن بهمیقات، یادآور لحظه خروج از دنیا و انتظار دیدار پروردگار در روز قیامت،[۳۳]
- مشاهده حرکت کاروانیان در پی هدایتگران کاروان، یادآور قیامت که هر امتی با امام خود خوانده میشود؛[۳۴][۳۵]
- حضور در سرزمینی ناآشنا، یادآور روز دگرگونی آسمانها و زمین؛[۳۶][۳۷]
- غسل احرام، نماد غسل میت؛[۳۸]
- لباس احرام، نماد پوشاندن کفن؛[۳۹]
- پوشیدن لباس احرام، یادآور کفن پوشاندن به تن؛[۴۰]
- کوچهای جمعی به سوی مواقف و مشاعر، یادآور برانگیخته شدن دستهجمعی مردم در قیامت؛[۴۱][۴۲]
- وقوف در موقفهای گوناگون، یادآور مواقف قیامت[۴۳] و لبیک گفتن، نماد پاسخ گفتن به ندای خداوند و دعوت مأموران قیامت.[۴۴]
اسرار اخلاقی
پاکی نفس
در برخی آیات قرآن [۴۵][۴۶] و روایات،[۴۷] پاکی نَفْس و نرمدلی از حکمتهای حج بهطور کلی یا یکی از مناسک آن شمرده شده است. برخی، سفارش روایات به طهارت در برخی مناسک حج، مانند استحباب غسل پیش از احرام[یادداشت ۲][۴۸] را برای توجه دادن زائر به طهارت باطنی دانستهاند.[۴۹] به گفته برخی عارفان و عالمان اخلاق، حج به سبب دربرداشتن پارهای مناسک دشوار، زیارت خانه خدا، یادآوری حضرت محمد(ص)، نزول وحی و تلاش وی برای گسترش دین، زمینه نرمی و پاکی دل را فراهم میآورد.[۵۰] افزون بر این، برخی یادکرد قرآن از کعبه با ویژگی طهارت[۵۱] که خود، محور مناسک حج و عمره و مطاف به شمار میآید را اشارهای به لزوم وجود شرط پاکی معنوی طوافکنندگان برای مقبول شدن طواف دانستهاند.[۵۲] برخی عارفان نیز، حج را جامع دو اثر تخلیه و تحلیه دانستهاند که هم تاریکی را از جان بشر دور میکند و هم سبب نورانیت روح انسان میشود.[۵۳]
زدودن خویهای ناپسند
در پارهای روایات، حج به مانند عملی شمرده شده است که به کاهش خویهای ناپسند یاری میرساند. برای نمونه، در روایتی، رهایی از فرومایگی از اسرار حج شمرده شده است.[۵۴] اقرار به بزرگی خداوند در مناسک حج[۵۵] و انفاق در راه حج نیز، سبب رهایی از خساست شمرده شده است.[۵۶]
آمرزش گناهان
بر پایه آیات قرآن[۵۷] و روایات،[۵۸] توبه، استغفار، بخشوده شدن گناهان و بهرهمندی از بهشت از حکمتهای برجسته حجاند. در این میان، برخی مکانها یا مناسک حج به گونهای ویژه، حج و عمرهگزار را به اعتراف به گناه، توبه و استغفار توجه میدهند؛ مکانهایی مانند مانند مُلتَزَم،[۵۹] و عرفات[یادداشت ۳][۶۰] و اعمالی مانند سعی بین صفا و مروه.[۶۱]
نزدیکی به خدا
عالمان اخلاق[۶۲] بر پایه آیات[۶۳] و روایاتی،[۶۴] حج و عمره را از بهترین راههای شناخت خداوند و نزدیکی به او دانستهاند. بر اساس متون دینی، راه تقرب به خداوند و انس با او تقوا است و خداوند پس از بیان برخی مناسک حج به نقش آن در تقوا تأکید کرده است.[۶۵] از جایی که مناسک حج، آزمونی برای بندگان است،[۶۶] عالمان اخلاق تأکید میکنند حجگزار تنها باید قصد رسیدن به خدا را داشته باشد.[۶۷] دستور خداوند به انجام پارهای اعمال دشوار و غیرعادی را[یادداشت ۴] در همین راستا تحلیل کردهاند.[۶۸]
پرهیزکاری
خداوند پس از بیان برخی مناسک حج، به نقش آن در تقوا تأکید کرده و به برگرفتن توشه تقوا از حج فرمان داده است.[۶۵] برخی روایات نیز به این مطلب اشاره کردهاند؛[۶۹] از این رو، برخی، هدف از تشریع حج را رسیدن به تقوا دانستهاند.[۷۰]
آزمون
بر پایه برخی آیات[۷۱] و نیز روایاتی،[۶۶] مناسک و محرمات حج آزمون بندگان است. همچنین خداوند حرمت صید بر مُحرِم را آزمایشی برای مشخص شدن فرمانبرداران از گردنکشان میشمارد.[۷۲][۷۳] در روایات، سادگی سازه کعبه و به کار نرفتن سنگهای قیمتی در آن و نیز خشک و غیرقابل کشت بودن سرزمین مکه و در نتیجه عدم وجود انگیزهای برای ورود به آن جز امتثال فرمان خداوند، از جنبههای آزمون بودن کعبه دانسته شده است.[۷۴]
فروتنی
در روایاتی، حج نشانه فروتنی انسانها در برابر بزرگی خداوند دانسته شده است.[۷۵] بر این اساس، پارهای مناسک حج مانند از تن درآوردن لباس و زیور آلات، پوشیدن دو تکه پارچه احرام، طواف خانه خدا، سعی و تراشیدن موی سر را آموزنده فروتنی در برابر بزرگی پروردگار و سبب فروکاستن از غرور انسان شمردهاند.[۷۶] گزارشهای حجگزاریِ پیاده برخی معصومان(ع) بهویژه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)[۷۷] و نیز حالتهایی همچون غسل هنگام ورود به حرم، تضرع و برهنه کردن پا و تأکید آنها بر ثواب فراوان این عمل[۷۸] نمودهایی عملی از فروتنی آنان نسبت به خداوند به شمار رفته است.[۷۶]
تقویت ایمان
مجموع آثار اخلاقی حج، به افزایش ایمان و معنویت حجگزار میانجامد. از این رو است که عالمان مسلمان، حج را زمینهساز تحقق هدف والای انسان در نظام تشریع، یعنی تکامل عبادی[۷۹] دانستهاند.[۸۰] روایات نیز تقویت ایمان حجگزاران را از آثار حج شمردهاند.[۸۱]
اسرار معنوی
جایگزین رهبانیت و جهاد
در روایات، حج جایگزینی برای رهبانیت[۸۲] و جهادی نیک[۸۳] معرفی شده است. دوری از سرزمین، خانه، خانواده و مقام را، وجه شباهت حج با رهبانیت و جهاد دانستهاند.[۸۴]
نمود منازل چهارگانه سلوک
برخی، حج را شامل منازل چهارگانه سلوک عرفانی دانستهاند؛ منزل نخست که بریدن از غیر خدا و پیوند با خدا است،[یادداشت ۵] از آغاز سفر حج تا ورود به احرام و عمره تمتّع را شامل میشود؛ منزل دوم که تحکیم و استمرار پیوند با خدا برای رسیدن به مقام لقا و عبودیت است،[یادداشت ۶] با اعمال و مناسک عمره و حج محقق شده و با وقوف در عرفات کمال مییابد؛ منزل سوم بازگشت به میان مردم برای هدایت است[یادداشت ۷] و مَشعر بخشی از آن شمرده میشود؛ منزل چهارم[یادداشت ۸] پس از حج و با عمل حجگزار به دستورهای دینی و هدایت مردم و تعلیم و تربیت آنها پیموده میشود.[۸۵] برخی، تعبیر پارهای دعاهای حج مبنی بر «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملَّة رسول الله»[۸۶] را اشاره به مراتب چهارگانه سیر الی الله، فی الله، مع الله و لِلّه دانستهاند.[۸۷]
اهداف و آثار اجتماعی و سیاسی
وحدت و همدلی مسلمانان
گردهمآیی مسلمانان با طبقات اجتماعی گوناگون از نژادها، زبانها و مذهبهای مختلف بدون هیچ پیششرطی جز استطاعت، و نیز همانندی بیشتر مناسک، پوشش و مواقف را [یادداشت ۹][۸۸] زمینهساز وحدت مسلمانان دانستهاند.[۸۹] حج، زمینه آشنایی مسلمانان سرزمینهای اسلامی با یکدیگر[۹۰] و آشنایی با اوضاع و مسائل گوناگون امت اسلامی را فراهم میکند؛ از این رو، حج، بستری برای همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان تلقی شده است.[۸۹] اهمیت نقش حج در آگاهی مسلمانان از اوضاع یکدیگر در روایات نیز بازتاب یافته است، به طوری که تأکید شده است ناآگاهی مسلمانان از همکیشان خود در بلاد دیگر سبب نابودی آنان و محروم ماندن از بسیاری منافع و اطلاعات میشود.[۹۱]
بستر اقتدار امت اسلامی
برخی روایات، کعبه و حج را مایه تقویت دین شمردهاند.[۹۲] در تبیین اجتماعی این دسته از روایات، حج را زمینهساز نشان دادن قدرت معنوی مسلمانان دانستهاند.[۸۹] حضور فراگیر مسلمانان که کارکرد دفاعی در برابر دشمنان آنها دارد را نیز، در همین راستا تحلیل کردهاند.[۹۳] افزون بر این، انتشار اخبار حج در رسانههای جهانی، زمینه آشنایی مردم دنیا با اسلام را فراهم میسازد.[۹۴] تأکید برخی روایات بر این که ترک حج از سوی همه مسلمانان، سبب نابودی آنان میگردد[۹۵] را در همین راستا دانستهاند.[۹۳]
نفی برتری نژادی
پارهای از احکام حج و مکه، مانند فراخوانی همگانی برای حجگزاردن[۹۶] و مساوات حاضر و بادی* در بهرهمندی از امکانات مکه[۹۷] را نماد مساوات انسانها و نفی برتری نژادی نزد خداوند دانستهاند.[۹۸]
برائت از مشرکان
از نگاه عالمان اسلامی، دستور آیه ۳ توبه/ ۹ به پیامبر(ص) برای اعلان برائت از مشرکان وظیفهای برای همه دورانها[۹۹] و حج نمود روشن برائت از مشرکان است.[۱۰۰] ( برائت از مشرکان) دربرداشت عصری از آیه یاد شده، برخی برائت از مشرکان را تبلور بعد سیاسی در حج و استقلال فرهنگی و نفی هر گونه سیطره بر مسلمانان[۱۰۱] و اعلان نفرت از تفکر شرکآلود و تمدن استعماری شرکزده دانستهاند.[۱۰۲]
قیام مردمی برای برپایی عدالت
به گفته برخی عالمان اسلامی، کعبه که بر پایه آیات قرآن، پایگاهی امن برای گردهمآیی مسلمانان و به پاداشتن مصالح آنان است (بقره/ ۲، ۱۲۵؛ مائده/ ۵، ۹۷)، میتواند جایگاهی مناسب برای به پا خاستن مردم برای اجرای عدالت در راستای تحقق هدف بعثت پیامبران (نک: حدید/ ۵۷، ۲۵) باشد.[۱۰۳]
اهداف و آثار اقتصادی
در عصر جاهلی، هر گونه کسب و کار هنگام برگزاری مراسم حج گناه شمرده میشد؛[۱۰۴] قرآن[۱۰۵] و روایات،[۱۰۶] این باور را نمیپذیرند. بر این پایه، حجگزار پس از پایان اعمال حج میتواند خرید و فروش کند. در روایات، به برخی از اهداف و آثار اقتصادی حج اشاره شده است:
رونق
قرآن بر مبارک بودن کعبه برای جهانیان تأکید کرده است[۱۰۷] و در آیهای دیگر، کعبه را به مثابه قوام مردم و جامعه دانسته است.[۱۰۸] برخی روایات، آیه پیشگفته را به نقش کعبه در برپایی زندگی دنیا و آخرت تفسیر کردهاند؛[۱۰۹] از این رو، برخی دو آیه پیشگفته را اشاره به رونق اقتصادی مسلمانان بر اثر حج و عمره تلقی کردهاند.[۱۱۰]
افزون بر این، روایاتی، برآوردن نیازهای مردم مکه و دیگر سرزمینها،[۱۱۱] افزایش روزی و تأمین هزینههای خانواده[۱۱۲] و بینیازی[۱۱۳] را از آثار حج دانستهاند. روایات یاد شده میتواند وعدهای برای گسترش روزی زائران و نهراسیدن از آسیبهای مالی سفر حج تلقی شود.[۱۱۰] در روایتی دیگری، انتقال کالاهای تجاری به شهرهای دیگر در پی سفر حج و در نتیجه، رونق حمل و نقل و سود بردن صاحبان وسائل نقلیه از حکمتهای حج دانسته شده است.[۱۱۴] همچنین استحباب خریداری سوغات حج به رونق تولید، تجارت و انتقال کالا از منطقهای به منطقه دیگر میانجامد.[۱۱۵] بر این اساس، میتوان حج را زمینهساز ارائه نمونههای کالاهای تولیدی سرزمینهای اسلامی، برپایی بازار مشترک اسلامی و گسترش روابط اقتصادی میان کشورهای اسلامی دانست. افزون بر این، وجوب قربانی بر میلیونها حجگزار و نیز متعین بودن شتر، گاو یا گوسفند در برخی کفارات تروک احرام، فعالان اقتصادی را به صنعت دامپروری ترغیب و به تبع آن بخش کشاورزی را تقویت میکند.[۱۱۰]
فقرزدایی
تأکید پارهای روایات بر کمک به نیازمندان[۱۱۶] و بهرهگیری مناسب از گوشت قربانی[۱۱۷] در ایام حج را میتوان راهکارهایی برای زدودن فقر در موسم حج برشمرد که در روایاتی کارکرد حج دانسته شده است.[۱۱۸]
خودکفایی
در روایتی، بینیازی و خودکفایی از پیامدهای حج شمرده شده است.[۱۱۹] از جنبه تاریخی، پس از فتح مکه و منع مشرکان از حضور در آنجا، مسلمانان صدر اسلام از بیرونقی بازار و در نتیجه خسارتهای اقتصادی نگران شدند. خداوند در پاسخ به نگرانی یاد شده، بر تأمین آن منافع از راههای دیگر نوید داد (توبه/ ۹، 28).[۱۲۰]
با این همه، روایات اسلامی، منافع اقتصادی را هدف اصلی حج ندانسته و به نکوهش آنانی پرداختهاند که تجارت را هدف حج خویش قرار میدهند.[۱۲۱]
در روایات به پارهای دیگر از آثار و پیامدهای مادی حج همچون سلامتی، گسترش روزی، حفظ خانواده و حفظ سرمایه اشاره شده است.[۱۲۲] آثار یاد شده از یک سو میتواند نتایج طبیعی زمینههای پدید آمده در حج باشد و از سوی دیگر، پاداشهای تکوینی از سوی خداوند برای حاجیان و معتمران به سبب فرمانبرداری از خداوند در انجام حج و عمره تلقی شود.[۱۲۳]
کتابشناسی
محققان اسلامی تکنگاریهای فراوانی درباره اسرار حج و عمره نگارش کردهاند که موارد زیر نمونههایی از آن است:
- صهبای حج، نوشته عبدالله جوادی آملی؛
- عرفان حج، نوشته عبدالله جوادی آملی و حسین رضوانی؛
- فلسفه و اسرار حج، نوشته محمد امامی خوانساری؛
- حج در آینه عرفان، نوشته حسین انصاریان؛
- حج گنجینه اسرار، نوشته محمد اکبر محقق؛
- اسرار عرفانی حج، نوشته محمد تقی فعالی.[۱۲۳]
پیوند به بیرون
خواندن و بارگیری کتابهای:
پانویس
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ . الفتوحات المکیة، ج1، ص675؛ صهبای حج، ص317.
- ↑ . نک: رسائل الشهید، ص393-395.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۱.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص396-458؛ بحار الانوار، ج96، ص32.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص63، 200-242.
- ↑ سوره بقره(2)، 196؛ سوره آل عمران(3)، 97؛ سوره اعراف(7)، 172.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 1؛ خطبه 110؛ مصباح الشریعه، ص86؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص167.
- ↑ . مصباح الشریعه، ص86؛ المراقبات، ص310؛ صهبای حج، ص79.
- ↑ . رسائل الشهید، ص397.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۲ و ۳۷۳.
- ↑ . وسائل الشیعه، ج12، ص375-377.
- ↑ سوره بقره(2)، آیه 124، 125 و 127؛ سوره آل عمران(3)، 95 و 97؛ سوره حج(22)، آیه 26 و 27؛ سوره قصص(28)، 27.
- ↑ . نک: صحیح البخاری، ج2، ص151، 163؛ السنن الکبری، ج5، ص42؛ وسائل الشیعه، ج11، ص226 -239.
- ↑ . عیون اخبار الرضا، ج2، ص126؛ نور الثقلین، ج2، ص283.
- ↑ . مسائل علی بن جعفر، ص270؛ قرب الاسناد، ص240؛ شرح الاخبار، ج3، ص292.
- ↑ . الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.
- ↑ . جرعهای از صهبای حج، ص158.
- ↑ . الکافی، ج4، ص241؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص204.
- ↑ جرعهای از صهبای حج، ص53.
- ↑ مصباح الشریعه، ص94ـ95.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص486.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص487؛ رسائل الشهید، ج1، ص396؛ جامع السعادات، ج3، ص310.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص225.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص225.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص226؛ رسائل الشیهد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ سوره بقره(2)، آیه 166؛ سوره عبس(80)، آیه 34.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ کشف الاسرار، ج2، ص226؛ احیاء علوم الدین، ج3، ص487.
- ↑ نک: جامع السعادات، ج3، ص311-312.
- ↑ رسائل الشیهد، ج1، ص397.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488-489؛ جامع السعادات، ج3، ص311-312؛ کشف الاسرار، ج2، ص226.
- ↑ سوره اسراء(17)، آیه 71.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312
- ↑ آیه ابراهیم(14)، آیه 48.
- ↑ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج11، ص17.
- ↑ صهبای حج، 89-90.
- ↑ رسائل الشهید، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.
- ↑ سوره قمر(54)، آیه 7.
- ↑ نک: صهبای حج، ص88-91.
- ↑ رسائل الشهید، ج1، ص83؛ جامع السعادات، ج3، ص3.
- ↑ جامع السعادات، ج3، ص312
- ↑ سوره بقره(۲)، آیه ۱۲۵ و ۱۹۷؛ سوره حج(۲۲)، آیه 29.
- ↑ . تفسیر ابن عربی، ج2، ص58؛ الفواتح الإلهیه، ج1، ص553؛ اطیب البیان، ج9، ص294.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404؛ نهج البلاغه، خطبه 192؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص171.
- ↑ . الهدایه، ص233-234؛ المقنعه، ص51.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۷.
- ↑ . جامع السعادات، ج3، ص307-308؛ تذکرة المتقین، ص81.
- ↑ سوره بقره(۲)، آیه ۱۲۵؛ سوره حج(۲۲)، آیه ۲۶.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص217.
- ↑ . المراقبات، ص315.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه اول.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۸.
- ↑ سوره بقره(۲)، ۱۲۸ و ۱۹۹.
- ↑ . الکافی، ج4، ص253؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص216؛ علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ . الکافی، ج4، ص410-411
- ↑ . الکافی، ج4، ص194؛ علل الشرائع، ج2، ص400.
- ↑ . الکافی، ج4، ص432ـ435؛ نک: مستدرک الوسائل، ج9، ص446.
- ↑ . حقایق، ص45؛ معراج السعاده، ص880-881؛ المراقبات، ص314.
- ↑ سوره بقره(۲)، آیه ۲۰۰؛ سوره حج(۲۲)، آیه ۲۸.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه110؛ علل الشرائع، ج2، ص404.
- ↑ ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۷.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ . مجمع الزوائد، ج3، ص233؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-171.
- ↑ . المحجّة البیضاء، ج2، ص196.
- ↑ . المحجّة البیضاء، ج2، ص196؛ جامع السعادات، ج3، ص306-307.
- ↑ . الکافی، ج4، ص338؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص166.
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۹.
- ↑ سوره حج(۲۲)، آیه ۳۴.
- ↑ سوره مائده(۵)، آیه 94.
- ↑ . جامع البیان، ج7، ص52-53؛ مجمع البیان، ج3، ص419.
- ↑ . الکافی، ج4، ص199-200؛ نهج البلاغه، خطبه 192.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص404؛ نهج البلاغه، خطبه1.
- ↑ ۷۶٫۰ ۷۶٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۸۰.
- ↑ . قرب الاسناد، ص170؛ الکافی، ج4، ص456.
- ↑ . الکافی، ج4، ص398؛ وسائل الشیعه، ج13، ص195-197؛ بحار الانوار، ج96، ص192.
- ↑ سوره ذاریات(۵۱)، آیه ۵۶.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص155-156.
- ↑ . ثواب الاعمال، ص47.
- ↑ . جامع السعادات، ج3، ص308-309.
- ↑ . المصنّف، ج5، ص8؛ الوافی، ج12، ص215.
- ↑ . تذکرة المتقین، ص81؛ نک: التفسیر الکبیر، ج5، ص182؛ صهبای حج، ص165.
- ↑ . صهبای حج، ص164.
- ↑ . بحار الانوار، ج96، ص120.
- ↑ . صهبای حج، ص325.
- ↑ سوره بقره(۲)، آیه 199. نک: مجمع البیان، ج2، ص48.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ ۸۹٫۲ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص405؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
- ↑ . بحار الانوار، ج99، ص33.
- ↑ . الاحتجاج، ج1، ص134؛ وسائل الشیعه، ج8، ص14.
- ↑ ۹۳٫۰ ۹۳٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ . نمونه، ج14، ص78.
- ↑ . نهج البلاغه، نامه 47.
- ↑ سوره حج(۲۲)، آیه ۲۷.
- ↑ سوره حج(۲۲)، آیه ۲۵.
- ↑ . نک: نهج البلاغه، نامه 67؛ صهبای حج، ص229-231.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص125-129.
- ↑ . صهبای حج، ص87-88.
- ↑ . صهبای حج، ص118.
- ↑ . صهبای حج، ص128.
- ↑ . نک: صهبای حج، ص48، 220-221.
- ↑ . جامع البیان، ج2، ص384-386؛ اسباب النزول، ص64؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
- ↑ سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۸.
- ↑ . تفسیر عیاشی، ج1، ص96؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
- ↑ سوره آل عمران(۳)، آیه ۹۶.
- ↑ سوره مائده(۵)، آیه ۹۷.
- ↑ . وسائل الشیعه، ج11، ص60.
- ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ ۱۱۰٫۲ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۳.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص406.
- ↑ . الکافی، ج4، ص253.
- ↑ . بحار الانوار، ج73، ص221.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
- ↑ . الکافی، ج4، ص280.
- ↑ . نهج البلاغه، نامه 67.
- ↑ . من لایحضره الفقیه، ج2، ص193.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 110؛ تهذیب، ج5، ص24؛ بحار الانوار، ج74، ص62.
- ↑ . الکافی، ج4، ص252.
- ↑ . جامع البیان، ج10، ص136-137.
- ↑ . تهذیب، ج5، ص3.
- ↑ . ثواب الاعمال، ص46-47.
- ↑ ۱۲۳٫۰ ۱۲۳٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۷۳.
- ↑ نکیر و منکر.
- ↑ برای ورود به حرم و مسجدالحرام
- ↑ زیرا یادآور اعتراف حضرت آدم(ع) به خطای خویش و توبه و آمرزشخواهی وی و پذیرش توبه او است.
- ↑ مانند درآوردن لباسها و پوشیدن جامه احرام، دوری از محرمات احرام، سعی، هروله و رمی جمرات
- ↑ سیر من الخلق الی الحق.
- ↑ سیر من الحقّ إلی الحقّ بالحقّ.
- ↑ سیر من الحق الی الخلق بالحق.
- ↑ سیر من الخلق إلی الخلق بالحقّ.
- ↑ از جمله لزوم حرکت همه حجگزاران در مسیری واحد هنگام کوچ از موقفی به موقف دیگر
منابع
- احیاء علوم الدین، محمد بن محمد الغزالی (۵۰۵ق)، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا.
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی(۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، مکه، دارالثقافه، ۱۴۱۵ق.
- اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی (۴۶۸ق)، به کوشش کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- اطیب البیان، عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ش.
- بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷۱۱۱۰ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، داراحیاء التراث العربی و مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- التحریر والتنویر، محمد بن الطاهر بن عاشور (۱۳۹۳ق)، بیروت، مؤسسه التاریخ، ۱۴۲۱ق.
- تفسیر ابن عربی (تفسیر القرآن الکریم)، محیی الدین بن عربی (۶۳۸ق)، به کوشش عبدالوارث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
- التفسیر الکبیر، محمد بن عمر الفخر الرازی (۶۰۶ق)، به کوشش عبدالرحمن عمیره، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
- جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.
- جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- جامع السعادات، محمد مهدی نراقی (۱۱۲۸۱۲۰۹ق)، به کوشش سید محمد کلانتر، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۲ق.
- جرعهای از صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۷۸ش.
- رسائل الشهید الثانی، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱۹۶۶ق)، قم، انتشارات مکتبه بصیرتی، بیتا.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
- شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، نعمان بن محمد المغربی (۳۶۳ق)، به کوشش سید محمد حسینی جلالی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
- صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری (۲۵۶ق)، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- صهبای حج، عبدالله جوادی آملی، تنظیم حسن واعظی محمدی، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
- عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، تحقیق حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۴ق.
- الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (۶۳۸ق)، بیروت، دار صادر.
- فقه القرآن، قطب الدین الراوندی (۵۷۳ق)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- الفواتح الالهیه، نعمة الله بن محمد النخجوانی (۹۲۰ق)، مصر، دار رکابی، ۱۹۹۹م.
- قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (۳۰۰ق) قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کشف الاسرار و عده الابرار، رشیدالدین احمد بن محمد میبدی (۵۲۰ق)، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۵ق.
- مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابیبکر الهیثمی (۸۰۷ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
- المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱۶۷۶ق)، بیروت، دارالفکر.
- المحبّر، محمد بن حبیب(۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا.
- المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶۱۰۹۱ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(۱۳۴۳ق)، به کوشش موسوی، قم، دارالاعتصام، ۱۴۱۶ق.
- مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، علی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب عریضی (۱۳۵۲۲۰ق)، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین نوری الطبرسی (۱۲۵۴۱۳۲۰ق)، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
- مصباح الشریعه، امام جعفر الصادق(ع) (۱۴۸ق)، بیروت، الاعلمی ۱۴۰۰ق.
- المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی (۲۱۱ق)، به کوشش حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت، المجلس العلمی، ۱۳۹۰ق.
- معراج السعاده، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵۱۲۴۵ق)، قم، انتشارات هجرت، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش.
- المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶۴۱۳ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- المهذب، القاضی عبدالعزیز بن نحریر البراج (۴۸۱ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی (۱۱۱۲ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
- نهج البلاغه، شریف الرضی (م ۴۰۶ق)، شرح صبحی صالح، قم، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
- الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶۱۰۹۱ق)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین، ۱۴۰۶ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳۱۱۰۴ق)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- الهدایه (فی الاصول و الفروع)، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱۳۸۱ق)، قم، انتشارات مؤسسه الامام الهادی، ۱۴۱۸ق.