آدم(ع) انسان نخست، نخستین پیامبر و حج‌گزار.

برخی حضرت آدم را بنیان‌گذار کعبه می‌دانند و حج وی را شرح داده‌اند. روایاتی نیز شیوه حج‌گزاری او را به صورت کامل و تفصیلی شرح داده است. در مقابل برخی گفته‌اند آیه شریف {وَإِذ یرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ...} (سوره بقره، ۱۲۷) از تأسیس کعبه به دست حضرت ابراهیم(ع) و نبود آن پیش از وی حکایت دارد.

واژه‌شناسی

نام آدم در قرآن و عهدین برای نخستین انسان به کار رفته و با اندک تفاوتی، افزون بر عربی در دیگر زبان‌های سامی مانند فینیقیایی، عبری، سریانی و مندایی آمده و علاوه بر اسم خاص به صورت اسم جنس معادل واژه انسان کاربرد یافته است.[۱]

در مبدأ اشتقاق آدم و معنای آن، اختلاف است. گروهی از واژه‌پژوهان و مفسرانِ کتاب مقدس، اصلش را عبری یا سریانی و ریشه آن را واژه «اَدَم» ـ مؤنث: «اَدَمه» ـ به معنای زمین، خاک، یا خاک سرخ دانسته و به کاربرد این دو واژه در سِفْر پیدایش[۲] استناد کرده‌اند.[۳]

اما برخی از لغویان مسلمان آن را از ریشه عربی مشتق دانسته و درباره مبدأ اشتقاق آن احتمال‌هایی را یاد کرده‌اند[۴] که نزدیک به معنای عبری و سریانی است. ریشه‌های مشابه این واژه با معانی نزدیک به مفاهیم پیش‌گفته، در زبان‌های بین‌النهرینی کهن نیز گزارش شده‌اند[۵] که از پیشینه کهن این ریشه و اشتراک کاربرد آن در شماری فراوان از زبان‌های سامی حکایت دارد.

استقرار بر روی زمین

ادیان ابراهیمی و نیز دیگر دین‌ها و آیین‌های اقوام سامی، سرگذشت نسبتاً مشابهی را در آفرینش و استقرار انسان نخستین در زمین روایت کرده‌اند. در قرآن کریم (برای نمونه: سوره بقره، آیه ۳۰-۳۸؛ سوره اعراف، آیه ۱۹-۲۵) و عهد عتیق[۶] داستان حضرت آدم از چگونگی خلقت از خاک و شکل‌گیری بدن و دمیدن روح در او به تفصیل بیان شده که درباره هر یک از این مراحل و ابعاد مختلف آن به ویژه موضوع آفرینش یکباره یا تدریجی، آرای گوناگون در دست است.[۷]

هبوط آدم

آدم(ع) و همسرش حوّا پس از خوردن میوه ممنوع، همراه شیطان از بهشت به زمین هبوط کردند. درباره نوع بهشت آدم و شیوه هبوط و فلسفه خوردن از میوه ممنوع، آرای گوناگون مطرح شده است.[۸] در قرآن و تورات، مکان هبوط مشخص نیست. در روایات اسلامی چندین دیدگاه در این باره ارائه شده‌ است. بر پایه روایتی منسوب به امام علی(ع) آدم در کوه سراندیب هندوستان و حوّا در جده هبوط کردند.[۹] در گزارشی دیگر آمده که آدم بر کوه صفا و حوّا بر کوه مروه فرود آمد و نام‌گذاری صفا به مناسبت لقب آدم «صفی الله» و نامگذاری مروه به مناسبت هبوط همین زن (مرأه) بر آن است.[۱۰] مشهورترین گزارش در روایات آن است که آدم و حوا در سرزمین مکه هبوط کردند.[۱۱] گروهی نیز برای جمع میان روایات، هبوط را دارای دو مرحله دانسته‌اند: نخست در سراندیب و سپس در مکه.[۱۲]

نیز در برخی روایات، از هبوط حجرالاسود از بهشت همراه هبوط آدم(ع) یاد شده است.[۱۳] دیگر روایات به صورت مطلق از هبوط حجرالاسود برای آدم(ع) یاد می‌کنند.[۱۴] درباره پذیرش توبه آدم نیز از نزول جبرئیل در خانه خدا سخن رفته که نورش سراسر حرم را فراگرفت و سپس از آدم خواسته شد که روز ترویه غسل کند و احرام بندد و در منا بیتوته کند. سرانجام در عرفات، کلماتی را از جبرئیل دریافت که با گفتن آن‌ها توبه‌اش پذیرفته شد و آن‌گاه دیگر اعمال حج را به جا آورد.[۱۵]

بنای کعبه

نقش حضرت آدم(ع) در بنای کعبه، به اظهار نظر درباره زمان پیدایش کعبه بستگی دارد و درباره آن اختلاف ورزیده‌اند. در برخی روایات شیعه و سنی، از وجود کعبه پیش از حضرت آدم(ع) یاد شده[۱۶] و گزارش حج فرشتگان پیش از آدم که در برخی روایات آمده، همین سخن را تأیید می‌کند.[۱۷] در بعضی از گزارش‌ها، سابقه وجود کعبه به بیش از ۲۰۰۰ سال پیش از دَحْو الارض بازمی‌گردد.[۱۸] مفسران معمولاً ذیل آیه {إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا...} (سوره آل‌عمران، آیه ۹۶) به ذکر این دسته روایات پرداخته و این آیه را مؤید آن‌ها گرفته‌اند.[۱۹] تصور این که کعبه پیش از گسترانیدن زمین (دحو الارض) بنا شده باشد، دشوار است و همین سبب تضعیف روایات اخیر می‌شود یا دست کم برداشت تأویلی از آن‌ها را الزامی می‌سازد. در دسته دیگری از روایات، آدم(ع) نخستین بنیان‌گذار کعبه و نیز بیت المقدس شمرده شده است.[۲۰] در روایتی از وهب بن منبه، شیث فرزند آدم سازنده کعبه معرفی شده است.[۲۱]

در برابر، شماری فراوان از محدثان و مفسران به استناد روایاتی، حضرت ابراهیم(ع) را نخستین بنیان‌گذار کعبه شمرده[۲۲]، هیچ نقشی برای آدم در این زمینه برنمی‌شمرند و اساسا وجود کعبه را در آن زمان نمی‌پذیرند. آلوسی برای جمع میان این دیدگاه‌ها، بر این باور است که نخستین بار فرشتگان پیش از هبوط آدم کعبه را بنا کردند. سپس آدم و پس از او شیث و سرانجام ابراهیم آن را احیا و بازسازی نمودند.[۲۳] شیوه راهیابی آدم به مکان کعبه نیز در برخی روایات مورد توجه قرار گرفته است. گفته‌اند پرنده‌ای به نام «صَرد» که کمی بزرگ‌تر از گنجشک و صیاد آن است[۲۴] به همراه آدم از بهشت هبوط و او را در رسیدن به مکه و یافتن مکان دقیق کعبه راهنمایی کرد[۲۵] و نیز رهنمون او در بنای آن بود. به همین سبب از شکار این پرنده نهی شده است.[۲۶]

این روایات با احادیث دیگر که جبرئیل را راهنمای آدم در یافتن خانه کعبه می‌شمرند[۲۷] ناسازگارند. با توجه به پیامبری حضرت آدم(ع) و امکان نزول جبرئیل بر او، موضوع این پرنده بعید به نظر می‌رسد.

حج آدم

در کتاب کافی بابی مستقل به موضوع حج آدم اختصاص یافته و در روایاتی چند به شرح کامل و تفصیلی شیوه حج‌گزاری او اشاره شده است.[۲۸] در آغاز، جبرئیل از جانب خدا، مکان کعبه را به آدم نشان داد و از وی خواست که مکانی مشخص را که زیر ابری قرار داشت و دقیقا مقابل بیت‌المعمور در آسمان بود، با پایش خط‌کشی کند و آن‌گاه کعبه از درون بلوری شفاف از همین مکان بیرون آمد. سپس وی مناسک حج را گام به گام و بدین شرح به آدم آموخت. نخست او را به عرفات برد و از وی خواست که غروب‌گاهان استغفار کند. سپس او را به بطحا برد و در آن‌جا نیز استغفار هنگام طلوع را توصیه کرد. آن‌گاه رفتن به منا و انجام قربانی و رمی جمرات و نیز حلق و تقصیر و سرانجام هفت شوط طواف و طواف نساء را آموزش داد. نیز جبرئیل(ع) در انجام حلق و قربانی و دیگر مناسک حج به یاری آدم برخاست.[۲۹] همچنین از تعداد حج‌های آدم یاد شده و اختلاف‌هایی در این باره وجود دارد: ۳۰[۳۰]،۴۰[۳۱]، ۷۰[۳۲] یا ۷۰۰[۳۳] و ۱۰۰۰[۳۴]. این شماره‌ها معمولاً در روایاتی از غیر معصومان یا احادیث مرسل آمده است. در برخی از این روایات، آمده که آدم ۱۰۰۰بار پیاده از هندوستان حج گزارد[۳۵]؛ اما با توجه به درازای این مسافت، چنین روایاتی نقدپذیر به نظر می‌رسند.

در نقد مجموعه روایات مربوط به نقش آدم در بنای کعبه و حج‌گزاری‌های او گفته شده که ظاهر آیه شریف {وَإِذ یرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ...} (سوره بقره، ۱۲۷) از تأسیس کعبه به دست ابراهیم و نبود آن پیش از وی حکایت دارد. بدین ترتیب، روایات نقل شده در این موضوعات، ساخته و پرداخته قصاص‌ها و از جمله اسرائیلیات خرافی به شمار می‌روند. نیز شکل و شمایل اسطوره‌گونه خانه خدا و حجرالاسود که در این‌گونه روایات آمده، هیچ نقشی در بزرگی و تقدس خانه خدا ندارد. این روایات از تناقض درونی و نیز تعارض با قرآن رنج برده، فاقد اعتبارند.[۳۶] علامه طباطبایی پس از نقل کامل این نقدها، آن روایات را فی‌الجمله می‌پذیرد، لیکن اندکی مبالغه‌آمیز می‌شمرد. به عقیده وی، به رغم برخی ناسازگاری‌های جزئی هریک با دیگری، حد جامع و مشترکی میان همه این روایات وجود دارد و این حد مشترک دارای تعارض با قرآن و استحاله عقلی نیست. البته این توجیه در خصوص روایات معصومان پذیرفتنی است؛ اما روایات صحابه و تابعین حجیت شرعی ندارند و سخن اینان به‌سان دیگر مردم است. بنابر این تنها روایات صریح در مخالفت با قرآن یا سنت قطعی را باید کنار گذاشت و دیگر روایات به مجرد استبعاد نباید نادیده گرفته شوند. تنها در اصول اعتقادی و معارف دینی است که قرآن و سنت قطعی حجیت دارد؛ اما در غیر آن می‌توان به ادله ظن‌آور نیز در حد خود اعتماد کرد.[۳۷]

پانویس

  1. واژه‌های دخیل، ص۱۰۶-۱۰۷.
  2. نک: کتاب مقدس، پیدایش، ۱ :۷.
  3. تفسیر الکتاب المقدس، ج‌۱، ص‌۱۴۸؛ واژه‌های دخیل، ص۱۰۶-۱۰۷.
  4. العین، ج۸، ص۸۸؛ الصحاح، ج‌۵، ص۱۸۵۸-‌۱۸۵۹؛ معجم مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۷۱-۷۲، «آدم».
  5. Judaica, vol2, p235.
  6. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱: ۲۶ -۳۰؛ ۲: ۷.
  7. برای نمونه نک: المیزان، ج‌۴، ص‌۱۴۳؛ ج‌۱۶، ص‌۲۵۵.
  8. برای آگاهی بیشتر نک: التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲-۲۸؛ المیزان، ج۱، ص۱۲۶-۱۵۴.
  9. علل الشرائع، ج۲، ص۵۹۵؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱، ص‌۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۱۱؛ ج۶۱، ص۲۷۴.
  10. الکافی، ج۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج‌۱، ص‌۱۳۹.
  11. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۶-‌۳۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۱۹۰.
  12. المیزان، ج‌۱، ص‌۱۵۰.
  13. کمال الدین، ص۲۹۴، ۲۹۸؛ تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۳، ص۲۸۹.
  14. الکافی، ج۴، ص۱۸۵.علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۸.
  15. تفسیر قمی، ج۱، ص۴۴-۴۵.
  16. مسند الشافعی، ص۱۱۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۵۰.
  17. الکافی، ج۴، ص۱۹۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۰؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۳۰.
  18. الکافی، ج۴، ص۱۹۸؛ السنن الکبری، ج۵، ص۱۷۷.
  19. نک: جامع البیان، ج۱، ص۷۶۲.
  20. الکافی، ج۴، ص۱۸۸؛ عمدة القاری، ج۱۵، ص۲۶۲؛ شرح سنن النسائی، ج۲، ص۳۳.
  21. الاستذکار، ج۴، ص۱۸۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۲۲؛ فتح الباری، ج۶، ص۲۸۵.
  22. صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۶؛ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۲۶.
  23. روح المعانی، ج۴، ص۵.
  24. العین، ج۷، ص۹۷، «صرد».
  25. علل الشرایع، ج۲، ص۵۹۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۱۴۸؛ بحار الانوار، ج۱۰، ص۷۸.
  26. مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۱۲۱.
  27. ر.ک به همین مقاله: حج آدم
  28. الکافی، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۷.
  29. الکافی، ج۴، ص۱۹۶-۱۹۷.
  30. علل الشرایع، ج۲، ص۵۹۴.
  31. تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۷۴؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۱۱۵؛ الکامل، ج۱، ص۳۸.
  32. عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۱۴۸؛ بحار الانوار، ج۱۰، ص۷۸.
  33. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۲۸.
  34. صحیح ابن خزیمه، ج۴، ص۲۴۵؛ عوالی اللئالی، ج۲، ص۹۷؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۰.
  35. صحیح ابن خزیمه، ج۴، ص۲۴۵؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۹۲.
  36. المنار، ج۱، ص۳۸۳.
  37. المیزان، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل آدم(ع).
  • الاستذکار: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش سالم محمد و محمد علی،‌ دار الکتب العلمیه، ۲۰۰م
  • بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق
  • تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (م.۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۹ق
  • تفسیر العزبن عبدالسلام: عزالدین عبدالسلام (م.۶۶۰ق.)، به کوشش عبدالله بن ابراهیم، بیروت،‌دار ابن حزم، ۱۴۱۶ق
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م.۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه
  • تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،‌دار الکتاب، ۱۴۰۴ق
  • تفسیر الکتاب المقدس (شرح الانجیل): العهد القدیم و العهد الجدید، کنیسة الأنبا تکلا هیمانوت، مصر، الاسکندریه
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م.۵۱۰ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت،‌دار المعرفه
  • تفسیر ثعلبی (الکشف والبیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م.۶۷۱ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۱ق
  • جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق
  • جامع البیان: الطبری (م.۳۴۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق
  • روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی
  • السنن الکبری: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر
  • شرح سنن النسائی: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، المکتبة العلمیه
  • الصحاح: الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت،‌دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق
  • صحیح ابن خزیمه: ابن خزیمة (م.۳۱۱ق.)، به کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۲ق
  • صحیح البخاری: البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۱ق
  • علل الشرایع: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
  • عمدة القاری: العینی (م.۸۵۵ق.)، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی
  • عوالی اللئالی: ابن ابی‌جمهور (م.۸۸۰ق.)، به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ق
  • العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی،‌ دار الهجره، ۱۴۰۹ق
  • عیون اخبار الرضا۷: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت،‌ دار المعرفه
  • فقه القرآن: الراوندی (م.۵۷۳ق.)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ق
  • الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،‌دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش
  • کشف الاسرار: میبدی (م.۵۲۰ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱ش
  • کمال الدین: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۵ق
  • مستدرک الوسائل: النوری (م.۱۳۲۰ق.)، بیروت، آل البیت:، ۱۴۰۸ق
  • مسند الشافعی: الشافعی (م.۲۰۴ق.)، بیروت،‌دار الکتب العلمیه
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق
  • المنار: رشید رضا (م.۱۳۵۴ق.)، قاهره،‌دار المنار، ۱۳۷۳ق
  • المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق
  • نور الثقلین: العروسی الحویزی (م.۱۱۱۲ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش
  • واژه‌های دخیل در قرآن مجید: آرتور جفری، ترجمه: بدره‌ای، تهران، توس، ۱۳۷۲ش
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.
  • Judaica, Letterpress Enterprises, Jerusalem, 1996.