جده

از ویکی حج
جده
اطلاعات کلی
کشور عربستان
استان مکه
جمعیت کل 2012م. ۵٬۱۱۲٬۰۱۸
زبان زبان عربی
ادیان اسلام
اطلاعات تاریخی
قدمت سده‌های پیش از اسلام


جده نام شهری است بندری در کناره شرقی دریای سرخ که در 73 کیلومتری غرب مکه و 420 کیلومتری جنوب مدینه قرار دارد. جده یکی از شهرهای تاریخی حجاز است که پیشینه آن به سده‌های پیش از اسلام می‌رسد. رونق تجارت در جده موجب شد تا در سده‌های نخستین، جده از شهرهای آباد گردد و مردم آن از ثروتمندترین افراد حجاز پس از مکیان باشند.

نقش جده در آبادانی شهرهای مکه و مدینه را باید از نقش‌های اثرگذار این بندر در حرمین دانست. گزارش‌ها از حضور کشتی‌هایی حکایت دارند که با هدف تعمیر و بازسازی مکان‌ها و زیارتگاه‌های مکه و مدینه، در دوره‌های گوناگون در این بندر پهلو گرفتند. در این میان، جده به‌عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ورودی حاجیان و زائران از قاره‌های آسیا و افریقا و اروپا، سهمی به‌سزا دارد. معرفی جده به عنوان «باب الحرمین الشریفین» در شماری از منابع گواه این ادعا است.

منازل راه جده به مکه، عبارت بودند از: حَده، قرین الثعلب، و ذی‌طوی. ورود کشتی‌های حامل حاجیان در موسم حج از کشورها و مناطقی چون ایران، مصر، یمن، هند، مسقط، و سند که ورود کالاهای این مناطق و رونق تجارت جده را به همراه داشت، در منابع سده‌های گوناگون اسلامی گزارش شده است.

موقعیت جغرافیایی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جده نام شهری است بندری در کناره شرقی دریای سرخ که در 73 کیلومتری غرب مکه و 420 کیلومتری جنوب مدینه قرار دارد.[۱]

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جده به فتح جیم که آن را به ضم[۲] و کسر جیم[۳] نیز خوانده‌اند، به معنای ساحل دریا است.[۴]

برخی این نام را معرب واژه نَبَطی «کِدّ» دانسته‌اند.[۵]

وجه نام‌گذاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در وجه نام‌گذاری این شهر، سخنان گوناگون گفته‌اند. قرار گرفتن این شهر در کناره دریا[۶] و نیز سکونت جُدة بن جرم قضاعی و فرزندانش در این شهر[۷] را از علت‌های این نام‌گذاری شمرده‌اند. برخی نیز آن را جَدَّه خوانده و سبب آن را وجود قبری منسوب به حواء در این شهر دانسته‌اند.[۸] ‌اکنون مردم عربستان این شهر را جِدَّه می‌خوانند.[۹]

جده به عروس دریای سرخ معروف است.[۱۰] در گذشته، این دریا را دریای جده می‌نامیدند.[۱۱] در شماری از منابع عربی سده نهم‌ق. از این شهر با واژه «شاه بندر جده» یاد شده است.[۱۲]

جغرافیا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وجود کوه‌های بلند در شرق جده سبب گشت تا این بندر از هوای شرجی، مرطوب و گرم برخوردار باشد.[۱۳] بدین دلیل، در گذشته ساکنان این شهر ناچار بودند به مناطق ییلاقی کوچ نمایند.[۱۴] دمای این شهر در تابستان گاه تا 50 درجه سانتی‌گراد می‌رسد.[۱۵]

بیان فضیلت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در بیان فضیلت این بندر، احادیثی ضعیف و منسوب به پیامبر(ص) گزارش گشته است.[۱۶] در حدیثی برای بهشت در دنیا چهار دروازه معرفی شده که جده بر آن‌ها برتری دارد، همانند برتری بیت‌الله الحرام بر دیگر بیوت.[۱۷] از برخی بزرگان اهل‌سنت نیز سخنانی غلوآمیز در فضیلت این شهر گزارش شده است. در این سخنان، هر رکعت نماز در جده برابر با هفده میلیون رکعت شمرده شده و از آمرزش اهل آن تا شعاع دید بیننده، یاد گشته است.[۱۸] وصف عطاء بن ابی‌ریاح از جده به‌عنوان خزانه مکه و نیز سخن ابن جُریح در برتری دادن آن بر دیگر مناطق مرزی همانند برتری شهر مکه بر دیگر شهرها[۱۹] حکایت‌گر نقش تجاری، بازرگانی، تدارکاتی و نیز دفاعی جده و سهم آن در افزایش ثروت در مکه و حفظ امنیت حجاز است. همچنین احادیثی درباره وجوب هر سال حج و عمره برای اهل جده روایت شده که فقیهان شیعه آن‌ها را به معنای استحباب و نیز وجوب علی‌البدل دانسته‌اند.[۲۰]

تاریخچه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جده یکی از شهرهای تاریخی حجاز[۲۱] است که پیشینه آن به سده‌های پیش از اسلام می‌رسد. وجود کتیبه‌هایی از قوم ثمود در کوه‌های شرقی جده گزارش شده است.[۲۲] به گزارشی، نخستین ساکنان این شهر قبیله قُضاعه بودند که در این منطقه ساکن شدند.[۲۳] سپس این شهر به‌عنوان بندرگاه به دست ایرانیان[۲۴] و به نقلی، شاهان ساسانی ساخته شد.[۲۵] ایرانیان در پی ویرانی بندر سیراف، این شهر را به‌عنوان بندری برای پهلو گرفتن کشتی­‌های تجاری خود برگزیدند. آنان با ساخت حصار و برج و خندق، به آبادی این شهر پرداختند و آن را بارانداز کشتی‌های تجاری نمودند. این حصار نخست با چهار دروازه به نام باب الرومه در جهت شام، باب مکه در جهت قبله، باب الفرضه در جهت دریا، و باب المربعه/ المدبغه در جهت یمن ساخته شد. سپس به‌خاطر نگرانی از کمبود آب در شهر، 500 و به نقلی 88 مخزن سنگی آب درون شهر و به‌همین تعداد بیرون آن ساختند که از آب باران پر می‌شد.[۲۶] ابن جبیر (م. 612ق.) از این حصار دیدار کرده و با وصف آثار و بناهای کهن درون و بیرون حصار، برخی از آثار بیرون آن را به ایرانیان منتسب دانسته است. وی مخازن آب را بیش از 700 مخزن شمرده است.[۲۷]

بر پایه گزارشی، خانواده سلمان فارسی پس از پذیرش اسلام، در این بندر ساکن شدند.[۲۸] در گزارشی دیگر، از گریز صفوان بن امیه به سوی جده در پی فتح مکه به سال هشتم ق. یاد شده است. با وساطت عمیر بن وهب نزد پیامبر(ص)، امان‌نامه‌ای برای صفوان فراهم شد و عمیر در جده آن را هنگام سوار شدن صفوان بر کشتی، به‌دست او رساند.[۲۹]

دوران عثمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در سال 26ق. عثمان بن عفان به درخواست مکیان، جده را بندرگاه مکه ساخت. وی با آگاهی از درخواست مکیان، در سفری به جده، دستور ساخت و آماده‌سازی آن را به‌عنوان بندرگاه مکه صادر کرد.[۳۰] از آن پس، بندر شُعیبه در 68 کیلومتری جنوب جده[۳۱] که پیشتر بندرگاه مکه بود و مسلمانان در هجرت به حبشه از آن رهسپار شده بودند،[۳۲] از رونق افتاد. فاصله فراوان شعیبه تا مکه را سبب این جابه‌جایی دانسته‌اند.[۳۳] به نقلی، جده پس از آن‌که در دوران عثمان به بندر تبدیل گشت، به این نام خوانده شد.[۳۴]

حصار جده در دوره‌های گوناگون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حصار جده در دوره‌های گوناگون، از جمله به سال 918ق. در دوران حکومت سلطان قانصوه غوری از ممالیک مصر[۳۵] و نیز در سال 1216ق. به دست شریف غالب، حکمران مکه[۳۶] بازسازی شد. در این بازسازی‌ها گاه بر تعداد دروازه‌های این شهر نیز افزوده می‌شد. در آغاز سده 14ق. شش دروازه به نام باب مکه در شرق، باب مدینه در شمال، و چهار باب شریف، شهداء، بحر و مغاربه در جهت دریا گزارش شده است.[۳۷] در نیمه این سده، رفعت پاشا (م. 1353ق.) تعداد این دروازه‌ها را نُه عدد شمرده است. به گزارش وی، حصار جده حصاری پنج ضلعی به ارتفاع چهار متر بود که از نُه دروازه آن، شش دروازه به سوی دریا باز می‌شد.[۳۸] کردی (م. 1400ق.) از ویرانی کامل این دیوار به سال 1367ق. همراه سه دروازه شرقی (باب مکه) و شمالی (باب جدید) و جنوبی (باب شریف) گزارش داده است.[۳۹]

زبان رسمی مردم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زبان رسمی مردم این شهر عربی است. حضور بازرگانان ایرانی و نیز فارسی‌زبانان دیگر کشورها در این شهر در سده‌های نخستین اسلامی سبب گشته تا مقدسی (م. 380ق.) از آشنایی مردم و بازاریان جده با زبان فارسی و توانایی آنان در گفت‌وگو به این زبان گزارش دهد.[۴۰] عنوان «شاه بندر جده» که از نام‌های این بندر بوده،[۴۱] از حضور تاثیرگذار فرهنگ ایرانی در این شهر حکایت دارد.

محل هبوط حواء[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جده را محل هبوط حواء و نیز منزل و مدفن وی دانسته‌اند.[۴۲] به‌گزارش منابع سده 14ق. بر قبر وی که در قبرستانی بیرون شهر و در یک کیلومتری دروازه شرقی جده قرار دارد،[۴۳] سه گنبد بر سر، شکم و پای او وجود داشت.[۴۴] از هنگام ساخت این گنبدها گزارشی در دست نیست. ابن مجاور (م. 690ق.) ساخت نخستین آرامگاه بر قبر حواء را به ایرانیان نسبت داده و از ویرانی آن در سده هفتم ق. سخن گفته است.[۴۵] در سال 1344ق. با تسلط وهابیان بر جده، این گنبدها ویران شد.[۴۶]

مشکل کمبود آب شهر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشکل کمبود آب شهر که از گذشته وجود داشت[۴۷] و مردم را ناچار به ساخت مخازن سنگی کرده بود، در سده­‌های اسلامی نیز ساکنان و حاجیان را ناگزیر از پرداخت هزینه‌های تامین آب می‌کرد.[۴۸] در قرن 14ق. در دوران حکومت عثمانی، زه‌کشی آب چشمه رغامه نزدیک جده به سال 1302ق.[۴۹] و بهره‌گیری از دستگاه‌های آب‌شیرین‌کن از سال 1327ق.[۵۰] انجام شد. در حکومت سعودی لوله‌کشی آب چشمه‌های پیرامون جده به سال 1340ق. به پایان رسید و مشکل کم‌آبی شهر برطرف شد.[۵۱]

نقش مهم جده در بازرگانی حجاز و نیز اهمیت آن در موسم حج به‌عنوان مهم­‌ترین ورودی و خروجی حاجیان، سبب شده تا همواره این بندر در کانون توجه گزارش‌گران و سفرنامه‌‌نویسان قرار گیرد. در این گزارش‌­ها، جده شهری بزرگ[۵۲] با خانه‌هایی که به سبب گرمای هوا از نی ساخته شده‌اند، وصف گشته است. وجود مسافرخانه‌هایی با گل و سنگ و دو مسجد منسوب به عمر بن خطاب یا‌ هارون خلیفه عباسی، در این گزارش‌ها یاد شده است.[۵۳] افزایش خانه‌های موجود در این شهر از 1300 واحد در آغاز سده 14ق.[۵۴] به 3300 واحد در نیمه این سده، از سرعت گسترش شهر در این سده حکایت دارد.[۵۵]

رشد جمعیتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این گسترش با رشد جمعیت و نیز تغییرات کلان در بافت جمعیتی همراه بوده است. در سده‌های نخستین، ایرانیان بیشتر ساکنان این بندر را تشکیل می‌دادند.[۵۶] گزارش ابن بطوطه (م. 779ق.) را درباره برپایی نماز ظهر در روزهای جمعه‌ که تعداد حاضران در مسجد کمتر از چهل تن بود،[۵۷] می‌توان بیانگر تعداد کم ساکنان جده دانست. در سده 14ق. از سکونت افزون بر 25 هزار تن در جده با ترکیبی از ساکنان بومی شبه جزیره و نیز مردمانی از هند، مصر، سوریه، یمن، ترکیه و مسقط سخن به میان آمده است.[۵۸]

حضور و سکونت مسیحیان برخی از کشورها، از جمله یونان، در این بندر گزارش شده است که گاه بر اثر فشار حکومت، ناچار به پوشیدن لباس‌های ویژه بودند.[۵۹] در اواخر سده 11ق. شیخ الحرم و حکمران جده، احمد پاشا، دستور اخراج همه غیرمسلمانان را از جده داد.[۶۰]

از این شهر در سده‌های اسلامی راویان و دانش‌ورانی برخاسته‌اند که جابر بن مرزوق،[۶۱] محمد بن ابی‌زیاد،[۶۲] عبدالملک بن ابراهیم،[۶۳] قاسم بن محمد،[۶۴] حفص بن عمر[۶۵] و احمد بن سعید فرقد[۶۶] از آن جمله هستند. به سخن سخاوی، برخی مشایخ وی و بزرگانی چون طبرانی (م. 360ق.) در این شهر می‌زیسته‌اند.[۶۷]

وضعیت سیاسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تعیین این شهر به‌عنوان بندرگاه مکه به دستور عثمان موجب شد تا زیر حاکمیت مکه قرار گیرد[۶۸] و حکم‌ران آن از سوی حاکم مکه تعیین گردد.[۶۹] سرازیر شدن درآمد جده از ورود حاجیان و کالاهای تجاری، به خزانه مکه[۷۰] و نیز بهره‌مندی حکمران مکه از میراث افراد بی‌وارث جده،[۷۱] گواه تابعیت این بندر از مکه است. در این وضعیت، جده همواره از رویدادها و جریان‌های سیاسی مکه تاثیر می‌پذیرفت. با ضعف خلافت عباسیان، اخشیدیان در نیمه اول سده سوم ق.،[۷۲] فاطمیان از نیمه سده چهارم[۷۳] و سپس ایوبیان[۷۴] ممالیک مصر از نیمه اول سده نهم[۷۵] و عثمانیان از 923ق.[۷۶] بر این منطقه تسلط یافتند و در برخی موارد، به‌ویژه در حکومت ممالیک و عثمانیان، در تعیین حکمران شهر که با عنوان نایب،[۷۷] وزیر[۷۸] و صاحب جده[۷۹] از او یاد می‌شد، دخالت داشتند.[۸۰]

به‌ گزارشی، پس از تسلط حکومت عثمانی بر حجاز تا سال 1287ق.[۸۱] یا تا آغاز سده 14ق.[۸۲] حکمران حجاز در جده سکونت داشت و با نام بیگ جده خوانده می‌شد. در دوران عثمانی، کنار امیری که از سوی حکمران مکه برای جده معین می‌شد، نماینده‌ای ترک از سوی خلیفه عثمانی نیز در جده حضور داشت تا افزون بر مشارکت در اداره بندر، فرماندهی سپاه عثمانی مستقر در جده را عهده‌دار باشد. این فرد که از او با عنوان «سنجق جده» یاد می‌شد، به عنوان مَشیخة الحرمین در نوسازی مکه و نیز اشراف بر اداره کارها در مکه حضور داشت و گاه در تعیین حکمران مکه نقش ایفا می‌کرد.[۸۳]

استقرار کنسول کشورهای اروپایی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضور و استقرار نخستین کنسول انگلستان به سال 1216ق. در این بندر و سپس کنسول‌های شماری دیگر از کشورهای اروپایی چون روسیه،[۸۴] فرانسه،[۸۵] اتریش، سوئد و نروژ[۸۶] از اهمیت سیاسی این بندر در قرن 13ق. حکایت دارد. اینان وظیفه حفظ منافع شهروندان خود در جده و حجاز را بر عهده داشتند.[۸۷]

هجوم وهابیان بر جده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با ظهور وهابیانِ نجد در حجاز، جده نخستین‌بار به سال 1218ق. مورد هجوم آنان قرار گرفت. اینان به رهبری سعود بن عبدالعزیز بن محمد که در پی گریز شریف غالب به جده، در محرّم این سال وارد مکه شده بودند، پس از چند روز به سوی جده حرکت کردند. اما محاصره این بندر و کشتار گسترده مدافعان آن نتیجه‌ای برای آنان در بر نداشت. سعود که در پی لشکرکشی عثمانیان و تهدید شهر دُرعِیه، وضع را خطرناک دید، از ادامه محاصره جده چشم پوشید و به مکه بازگشت.[۸۸] در ربیع الاول این سال، نیروهای جده به رهبری حکمران شهر، شریف پاشا، در بیرون راندن وهابیان از مکه، شریف غالب را همراهی کردند.[۸۹] در سال بعد نیز جده دومین بار از سوی وهابیان مورد تهاجم قرار گرفت. این بار نیز مقاومت مردم جده در پس حصار شهر، مانع سقوط آن شد.[۹۰]

در سال1220ق. پس از آن‌که سعود با محاصره سرسختانه مکه توانست شریف غالب را به انعقاد صلح‌نامه‌ای وادارد، به سوی جده حرکت کرد و با کشتار بسیاری از مدافعان شهر و بستن راه‌های حج، حاجیان را نیز از دم تیغ گذراند.[۹۱] در آغاز سال 1221ق. شریف غالب که با تایید وهابیان همچنان بر مکه حکومت داشت، رهسپار جده شد و به تحکیم مواضع دفاعی شهر و ساخت بارو و حفر خندق پرداخت. در همین سفر، نامه سعود درباره پایان یافتن صلح پیشین و وضع کردن شرایط تازه به‌عنوان تکمله صلح‌نامه پیشین به‌ دست شریف رسید و او همه شرایط سعود، از جمله تدریس رساله‌های محمد بن عبدالوهاب، اجباری بودن نماز جماعت، لغو مالیات، و تعطیلی نقاره‌خانه جده را پذیرفت.[۹۲] تسلط وهابیان بر جده، با حمله دریایی نیروهای مصر به این شهر که در 1228ق. با همکاری شریف غالب انجام شد، پایان یافت.[۹۳]

سقوط حکومت عثمانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در سال 1334ق. که حکومت عثمانی درگیر جنگ جهانی اول (1914-1918م./1332-1336ق.) بود، شریف حسین، حاکم حجاز، بر ضد خلافت عثمانی قیام کرد. نیروهای انقلابی حاضر در جده به پادگان‌های نظامی عثمانیان در این بندر حمله کردند و توانستند با حمایت ناوهای جنگی انگلستان با غلبه بر این مراکز، بندر جده را از سلطه عثمانی بیرون آورند.[۹۴] با شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و رسمیت یافتن حکومت مستقل شریف حسین بر حجاز، شریف در صفر سال 1337ق. پادگان نظامی جده را نوسازی نمود و کوشش‌های عمرانی فراوان انجام داد و حصار شهر و دروازه‌های باب مکه را با سه ورودی تعمیر کرد و باب مغاربه را بازسازی نمود.[۹۵]

اشغال مکه توسط آل‌سعود[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با قدرت یافتن دیگر بار وهابیان به رهبری عبدالعزیز بن عبدالرحمن و با حمایت انگلستان که در پی تامین منافع خود در حجاز بود،[۹۶] آل سعود توانست به سال 1343ق. مکه را تصرف نماید. در پی آن، بزرگان شهر به جده گریختند و با هم‌فکری بزرگان جده و برخی احزاب مشروطه‌خواه، به امید ساکت کردن وهابیان و دفع خطر آنان از حجاز، شریف حسین را از سلطنت برکنار نمودند و با فرزند او شریف علی در ربیع الاول این سال به عنوان پادشاه مشروطه در جده بیعت کردند. شریف حسین با پذیرش این تصمیم، مکه را به علی سپرد و خود به جده رفت تا از حجاز بیرون شود.[۹۷] این کوشش‌ها نیز وهابیان را از تصمیمشان برای تصرف حجاز بازنداشت. از این رو، شریف علی چهار روز پس از پدر در 14ربیع‌الاول 1343ق. به پیشنهاد حزب وطنی که از فعالان در قدرت یافتن او بودند، برای پیشگیری از خون‌ریزی در مکه، این شهر را رها کرد و به جده رفت و به تقویت استحکامات دفاعی شهر پرداخت.[۹۸]

عبدالعزیز در ماه جمادی ­الاولی به سال1343ق. جده را محاصره نمود و با فرارسیدن موسم حج این سال، اعلام کرد که راه‌های حج به جز جده باز است. پس از پایان یافتن موسم حج، وهابیان در 1344ق. بر فشار خود برای تصرف جده افزودند. کاهش مواد غذایی و آب آشامیدنی و افزایش سختی زندگی برای مردم جده، شریف علی را بر آن داشت تا شهر را تسلیم نماید. پس با میانجیگری کنسول انگستان در جده، با انعقاد پیمان‌نامه‌ای محاصره پایان یافت و دیگر بار جده در جمادی الثانی این سال به تصرف سعودی‌ها درآمد[۹۹] و همه بناهای ساخته شده بر قبرها، از جمله قبر منسوب به حواء، ویران شد.[۱۰۰]

وضعیت اقتصادی و تجاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با تعیین جده به‌عنوان بندرگاه مکه، این شهر نقش تجاری مهمی در حجاز ایفا کرد[۱۰۱] و به یکی از مراکز مهم درآمد گمرک مکه تبدیل گشت.[۱۰۲] به گزارش یعقوبی (م. 284ق.)، خواربار مورد نیاز مکه با کشتی از مصر می‌آمد و در این بندر تخلیه می‌شد.[۱۰۳] گزارش‌هایی نیز از رفت و آمد کشتی‌های تجاری ایران،[۱۰۴] یمن،[۱۰۵] هند،[۱۰۶] ترکیه، سوریه، زنگبار، سومالی، جاوه، مراکش، عراق، بحرین، مسقط و دیگر سرزمین‌ها به این بندر در دیگر سده‌ها حکایت دارند.[۱۰۷]

برخی از کالاهایی که در این بندر بارگیری و به دیگر کشورها صادر می‌شد، عبارت بودند از: پوست گاو، صمغ عربی، عطریات، لؤلؤ و مرجان، صدف، حنا، و عسل. در برابر، کالاهایی چون برنج، جو، آرد، مرغ، صابون، لباس‌های پشمی و پنبه‌ای، چوب، کفش،[۱۰۸] و شال کشمیر و خراسان که بیشتر به دست حاجیان در موسم حج در جده عرضه می‌شد،[۱۰۹] کالاهای وارداتی به این بندر بوده‌اند. این گزارش نیز بیانگر نقش مؤثر حج و حاجیان در رشد اقتصادی این بندر است. مشاغل دریایی و صید ماهی از دیگر راه‌های کسب درآمد در این بندر بود.[۱۱۰] در این بندر، کشاورزی رواج نداشت.[۱۱۱]

رونق تجارت در جده موجب شد تا در سده‌های نخستین، جده از شهرهای آباد گردد و مردم آن از ثروتمندترین افراد حجاز پس از مکیان باشند.[۱۱۲] وجود گزارش‌های همانند در منابع سده‌های میانی و متاخر، از ثبات اقتصادی و تجاری این بندر حکایت دارد.[۱۱۳] ساخت گنبد بلند در سده نهم ق. بر خانه‌هایی که ثروت مالکان آن بیش از صد هزار دینار بود،[۱۱۴] حکایت‌گر ثروتمندی مردم جده در آن دوره است.

با رشد و رونقِ تجارت، مالیات‌ها و درآمدهای گمرکی شهر نیز که بیشتر نصیب حاکمان مکه می‌شد، افزایش یافت. اهمیت این امر موجب شد تا سفرنامه‌‌نویسان و تاریخ‌نگاران درباره اخذ مالیات و حق گمرک در جده به‌دست دولت‌ها هنگام وارد و صادر شدن کالا از این بندر، گزارش‌هایی دقیق به دست دهند.[۱۱۵] تلاش حاکمان عثمانی که از 922ق. در حکومت سلطان سلیم اول (حک: 918-926ق.) بر ممالیک غلبه کرده و حجاز را در اختیار خود گرفته بودند و رقابت آنان با اشراف مکه برای تصاحب همه این مالیات‌ها و بسنده نکردن عثمانیان به سهم خود، از فراوانی درآمد گمرکی جده حکایت دارد. در روزگار سلطان سلیم، نیمی از درآمد جده به خزانه اشراف مکه و نیم دیگر به مرکز خلافت عثمانی ارسال می‌شد.[۱۱۶]

اما در سال 1040ق. قانصوه، حکمران ترک در جده در حکومت سلطان مراد چهارم (حک: 1032-1049ق.) بر اثر بی‌‌لیاقتی امیر مکه، توانست همه این درآمد را به خزانه عثمانی واریز نماید. این وضعیت مدتی کوتاه ادامه یافت و با روی کار آمدن شریف زید در راس آل زید در مکه، بار دیگر سهم حاکمان مکه از این درآمدها به خزانه مکه واریز شد. سپس در دوره حکومت مسعود بن سعید، حکمران مکه، نماینده عثمانی که در جده مستقر بود، کوشید تا بار دیگر سهم امیر مکه را نپردازد. از این رو، مسعود در لشکرکشی به این شهر، وی را برکنار کرد.[۱۱۷]

نقش در موسم حج و آبادانی حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ظهور و گسترش اسلام در سرزمین‌های دور و نزدیک و توجه مسلمانان به انجام مناسک حج و زیارت قبر پیامبر(ص) هرساله سرزمین حجاز را پذیرای خیل بزرگ حاجیان می‌کرد. در این میان، جده به‌عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ورودی حاجیان و زائران از قاره‌های آسیا و افریقا و اروپا، سهمی به‌سزا دارد. معرفی جده به عنوان «باب الحرمین الشریفین» در شماری از منابع[۱۱۸] گواه این ادعا است. توجه منابع به‌اندازه مسافت‌های منتهی به بندر جده را نیز باید از این رو دانست.[۱۱۹] منازل راه جده به مکه، عبارت بودند از: حَده، قرین الثعلب، و ذی‌طوی.[۱۲۰]

ورود کشتی‌های حامل حاجیان در موسم حج از کشورها و مناطقی چون ایران، مصر، یمن، هند، مسقط، و سند[۱۲۱] که ورود کالاهای این مناطق و رونق تجارت جده را به همراه داشت، در منابع سده‌های گوناگون اسلامی گزارش شده است.[۱۲۲] کارکرد این بندر در حمل‌و‌نقل حاجیان و زائران در سده‌های گوناگون، در هر دوره متفاوت بود. در سده هشتم ق. حاجیان هند و یمن بیشتر به این بندر روی آوردند.[۱۲۳] حضور کنسول‌های کشورهای گوناگون در جده که در قبال حاجیان و زائران خود، مسؤولیت‌هایی برعهده داشتند، از اهمیت جده به‌عنوان ورودی حجاز حکایت دارد. حاجیان هر کشور با ورود به جده، به کنسول‌های خود مبلغی با عنوان «تذکره» پرداخت می‌کردند. در صورت درگذشت هر یک از حاجیان این کشورها در حجاز، کنسول کشورش در جده میراث او را به ورثه‌اش می‌رساند و بخشی از آن را نیز دریافت می‌کرد.[۱۲۴]

با گسترش راه‌های ارتباطی، به‌ویژه پیدایش راه‌های هوایی و تاسیس فرودگاه جده، نقش این شهر برجسته‌تر شد؛ به‌گونه‌ای که بیشترین شمار حاجیان از همین بندر وارد شهرهای مکه و مدینه می‌شوند.

نقش جده در آبادانی شهرهای مکه و مدینه را باید از دیگر نقش‌های اثرگذار این بندر در حرمین دانست. گزارش‌ها از حضور کشتی‌هایی حکایت دارند که با هدف تعمیر و بازسازی مکان‌ها و زیارتگاه‌های مکه و مدینه، در دوره‌های گوناگون در این بندر پهلو گرفتند. نخستین گزارش مربوط به پنج سال پیش از بعثت است که قریش در پی ویرانی کعبه بر اثر سیل، تصمیم گرفتند تا ضمن بازسازی کعبه، آن را مسقف نمایند. آنان از وجود کشتی شکسته‌ای در بندر جده آگاه شدند و با حضور در این بندر، از چوب این کشتی برای ساخت کعبه استفاده کردند.[۱۲۵] برخی منابع نیز از وجود این کشتی در بندر شعیبه گزارش داده‌اند.[۱۲۶]

با توجه به نوسازی‌ها و بازسازی‌های چندباره حرمین در سده‌های اسلامی، گزارش حضور کشتی‌های حامل مهندسان و کارگران و نیز مصالح ساختمانی در بندر جده، به فراوانی دیده می‌شود. حمل ستون‌هایی برای استفاده در مسجدالحرام به سال 75ق. در روزگار عبدالملک بن مروان (حک: 66-68ق.)،[۱۲۷] حمل ستون‌های مرمرین در روزگار مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) در هر دو مرحله از گسترش مسجدالحرام به‌وسیله کشتی‌ای که از بندر اسکندریه مصر رهسپار جده شده بود[۱۲۸] و نیز حمل چوب‌ها و مصالح از جده در روزگار سلطان مراد عثمانی برای تعمیر کعبه که بر اثر سیل سال 1039ق. آسیب دیده بود،[۱۲۹] از جمله این موارد است.

والیان جده گاه بنیان‌گذار خدماتی در مسجدالحرام بودند؛ چنان‌که به سال 1097ق. احمد پاشا، حکمران عثمانی جده و شیخ حرم، پلکان کعبه را تعویض کرد.[۱۳۰] نیز به سال 1127ق. محمد پاشا، دیگر حکمران جده، با خرید پلکانی که از سوی حسین حمیدان هندی، از حاکمان محلی هند، در سال 1116ق. برای کعبه ارسال شده و به دست حکمران آن روز جده در این بندر توقیف شده بود، آن را به مکه فرستاد که پس از دریافت اجازه از دولت عثمانی بهره‌برداری شد.[۱۳۱]

رویدادها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رشد روزافزون اقتصادی و عمرانی جده در سده‌های اسلامی سبب شد که این بندر گاه مورد تاخت و تاز دزدان، شورشیان و یاغیان قرار گیرد. وجود دو پادگان، یکی بر ساحل دریا نزدیک جایی که حاجیان از کشتی پیاده می‌شدند و دیگری نزدیک قبر حواء[۱۳۲] از اهمیت نظامی و دفاعی این بندر حکایت دارد. به سال 151ق. در دوران حکومت منصور عباسی (حک: 136-158ق.) جده از سوی قوم کُرک ساکن در شرق اردن[۱۳۳] مورد هجوم قرار گرفت.[۱۳۴] حبشی‌ها در 173 یا 183ق. به جده حمله کردند. این تهاجم با رسیدن نیروهای نظامی از مکه، ناکام ماند.[۱۳۵] در سال 251ق. شماری از راهزنان قبیله بنی‌عقیل، راه­‌های حج جده را ناامن کردند. جعفر بشاشات، حاکم مکه، با راندن آنان، امنیت را برقرار کرد.[۱۳۶] به سال 251ق. اسماعیل بن یوسف از علویون بر جعفر عباسی در مکه چیره گشت و پس از غارت خزائن کعبه، جده را نیز تصرف نمود و اموال تاجران آن را غارت کرد.[۱۳۷] در 268ق. ابومغیره مخزومی در جده، فتنه و آشوب و آتش‌سوزی و ناامنی به‌راه‌ انداخت و دارایی ساکنان را به یغما برد.[۱۳۸] در 789 ق. کبیش، عموی عنان بن مغامس که بر مکه تسلط یافته بود، بر جده چیره شد و یاران او اموال بازرگانان را به غارت بردند.[۱۳۹]

این بندر گاه مورد هجوم و تهدید کشورهای اروپایی نیز قرار می‌گرفت. در 918ق. سلطان قانصوه از حکمرانان مملوکی مصر، برای دفاع از جده در برابر یورش‌های پرتغالی‌ها که به هند یورش برده بودند و نبرد آنان به دریای سرخ کشیده شده بود، حسین کردی را به سوی این بندر فرستاد. حسین برای تقویت توان دفاعی شهر در کمتر از یک سال حصار گرداگرد شهر را بازسازی کرد.[۱۴۰] به سال 948ق. پرتغالی‌ها دیگر بار قصد جده کردند. ابونُمی، حاکم مکه، با سپاهی به رویارویی با آنان شتافت و توانست از ورود آنان به جده پیشگیری کند.[۱۴۱]

در سال 1274ق. یکی از تاجران که تا آن روز کشتی خود را با پرچم انگلیس از بندر جده به حرکت در می‌آورد، بر آن شد تا از پرچم عثمانی استفاده کند. این کار بر کنسول انگستان گران آمد و پرچم عثمانی را از فراز کشتی به زیر آورد و با توهین به آن، پرچم کشور خود را برافراشت. این رفتار کنسول موجب خشم مردم جده شد. آنان با گرد آمدن در برابر منزل کنسول، او را به قتل رساندند. این کار، حمله کشتی جنگی انگلستان به جده را در پی داشت. سرانجام با دخالت خلیفه عثمانی و تشکیل شورایی از دولت‌مردان عثمانی، انگلیس و فرانسه و تحقیق و تفحص از سوی نامق پاشا که موقتاً اداره مکه را بر عهده داشت، این بحران با اعدام و تبعید برخی از بزرگان شهر پایان یافت.[۱۴۲] بتنونی (م. 1938م.) از حمله دیگر کشتی‌های جنگی انگلستان به سال 1311ق. در پی کشته شدن کنسول این کشور و مجروح شدن نماینده کنسول روس و فرانسه، یاد کرده است.[۱۴۳]

وضع کنونی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اکنون شبه جزیره عربستان به 13 منطقه اداری تقسیم می‌شود. در این تقسیم‌بندی، جده از شهرهای منطقه مکه به‌شمار می‌آید که پس از ریاض بزرگ‌ترین منطقه است.[۱۴۴] جده پس از شهر ریاض، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر عربستان سعودی[۱۴۵] و از مهم‌ترین بندرهای این کشور است.[۱۴۶]

استخراج نفت و استقرار پالایشگاه‌های بزرگ نفت و آب شیرین، شرکت‌های بزرگ تولیدی و بسته‌بندی کالاهای وارداتی، و مراکز تولید آهن‌آلات و وسایل خانگی و نیز شهر صنعتی، این بندر را به مهم‌ترین قطب اقتصادی در عربستان تبدیل کرده است.[۱۴۷] بیش از 70% مواد غذایی مردم عربستان و حاجیان و زائران از این بندر وارد کشور می‌گردد.[۱۴۸] تاسیس بانک توسعه اسلامی از نهادهای تخصصی سازمان کنفرانس اسلامی در جده[۱۴۹] از اهمیت این بندر حکایت دارد.

تاسیس فرودگاه ملک عبدالعزیز در 1360ش./1981م. در شمال شهر، نقش آن را در حمل و نقل حاجیان و زائران افزوده است. بیشتر حاجیان و عمره‌‌گزاران از این فرودگاه وارد و خارج می‌شوند. این بندر در حمل و نقل‌ دریایی همچنان فعال است و با بنادر بزرگ جهان ارتباط دارد و از طریق آزادراه‌های نوساخته به مکه و مدینه مرتبط است.[۱۵۰]

این شهر شامل چهار منطقه تاریخی با بناهای کهن و اداری و تجاری و زیبای ساحلی (کورنیش) با خیابان‌های پهناور و بازارهای بزرگ است.[۱۵۱] دانشگاه ملک عبدالعزیز، دومین دانشگاه معتبر عربستان، در شرق جده قرار دارد که در سال 1387ق. افتتاح گشت.[۱۵۲] جمعیت این شهر در سال 1981م. یک میلیون نفر و در سال 1991م. افزون بر 000/210/1 بوده و تا پیش از سال 2000م. به بیش از دو میلیون تن افزایش یافته است.[۱۵۳] این رشد فزاینده، بیانگر گسترش عمرانی و پیشرفت اقتصادی جده در دوره معاصر است.[۱۵۴]

تک‌نگاری‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اهمیت این شهر چندان برای مسلمانان چشمگیر بوده که محققان سده‌های پیشین در کتاب‌هایی جدا‌گانه به وصف آن پرداخته‌اند؛ از جمله: کتاب تنسم الزهر المانوس عن ثغر جده المحروس نوشته نجم‌الدین بن علی بن یعقوب مدنی (م. 790ق.)، تاریخ جده ابن ظهیره شافعی (م. 940ق.)، السلاح و العدة فی تاریخ بندر جده نوشته محمّد بن عبدالعزیز بن فهد قرشی‌هاشمی (م. 954ق.) خطیب یکی از مساجد جدّه، السلاح و العدة فی فضل ثغر جده نوشته ابن فرج عبدالقادر بن احمد شافعی خطیب جده (م. 1010ق.)، الفرج بعد الشدة فی تاریخ جده از جمال الدین مکی (م. 1284ق.)، الجواهر المعدة فی فضائل جده نوشته احمد بن محمد حضراوی (م. 1327ق.) و نیز موسوعة تاریخ مدینة جده نوشته عبدالقدوس انصاری که بار نخست در 1383ق. چاپ گشت.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. المعالم الاثیره، ص88.؛ نک: الجغرافیه، ص86.
  2. تهذیب اللغه، ج10، ص247.؛ المحکم، ج7، ص184.؛ معجم دیوان الادب، ج3، ص24.
  3. تاج العروس، ج4، ص377، «جدد». ؛ الرحلة الحجازیه، ص5.
  4. العین، ج6، ص9.؛ الصحاح، ج2، ص453.؛ لسان العرب، ج3، ص108.
  5. لسان العرب، ج3، ص108.؛ تهذیب اللغه، ج10، ص247، «جدد».
  6. معجم ما استعجم، ج2، ص371.؛ تحصیل المرام، ج1، ص480.
  7. معجم ما استعجم، ج1، ص17.؛ معجم البلدان، ج2، ص115.
  8. احسن التقاسیم، ص79.؛ بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.
  9. موسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229.
  10. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229-232؛ مکة المکرمه، ص116.
  11. الاعلاق النفیسه، ص87؛ رحلة ابن جبیر، ص41.؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص226.
  12. النجوم الزاهره، ج16، ص353.؛ الدر الکمین، ج1، ص133؛ اتحاف الوری، ج4، ص64.
  13. احسن التقاسیم، ص79.؛ رحلة ابن جبیر، ص48؛ نک: اطلس المملکة العربیه، ص49.
  14. سفرنامه‌های خطی فارسی، ج1، ص253.
  15. الموسوعة العربیه، ج8، ص230.
  16. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص313؛ الکامل، ج6، ص179؛ الموضوعات، ج2، ص51.
  17. المجروحین، ج2، ص133.؛ الموضوعات، ج2، ص51-52.
  18. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص53.
  19. اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص53.
  20. الکافی، ج4، ص265-266.؛ الاستبصار، ج2، ص148-149.؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص17.
  21. احسن التقاسیم، ص69.؛ نخبة الدهر، ص335-336؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص213.
  22. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229-232.
  23. معجم البلدان، ج2، ص115.؛ المفصل، ج2، ص40.
  24. رحلة ابن بطوطه، ج2، ص97.؛ الروض المعطار، ص157.
  25. تاریخ المستبصر، ص55.
  26. تاریخ المستبصر، ص56-57؛ نک: تحصیل المرام، ج1، ص479؛ التاریخ القویم، ج6، ص308.
  27. رحلة ابن جبیر، ص47-48.
  28. تاریخ المستبصر، ص55.
  29. السیرة النبویه، ج4، ص874؛ تاریخ طبری، ج3، ص63؛ اسد الغابه، ج2، ص406.
  30. نک: تاریخ المستبصر، ص56؛ التاریخ القویم، ج6، ص305؛ المعالم الاثیره، ص88.
  31. فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص212.
  32. اتحاف الوری، ج1، ص214.
  33. البلدانیات، ص43؛ اتحاف الوری، ج2، ص575.
  34. التاریخ القویم، ج2، ص440.
  35. تاریخ مکه، ص316؛ التاریخ القویم، ج6، ص317.
  36. التاریخ القویم، ج6، ص318.
  37. موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص128.
  38. مرآة الحرمین، ج1، ص22.
  39. التاریخ القویم، ج6، ص318.
  40. احسن التقاسیم، ص96.
  41. النجوم الزاهره، ج16، ص353.؛ الدر الکمین، ج1، ص133؛ اتحاف الوری، ج4، ص64.
  42. اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص290.؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص312؛ البلدان، ابن فقیه، ص536؛ نزهة المشتاق، ج1، ص139.
  43. التاریخ القویم، ج6، ص339؛ سفرنامه فرهاد میرزا، ص129.
  44. مرآة الحرمین، ج1، ص22.
  45. تاریخ المستبصر، ص61.
  46. التاریخ القویم، ج6، ص320.
  47. احسن التقاسیم، ص79.
  48. سفرنامه‌های خطی فارسی، ج1، ص254.
  49. مرآة الحرمین، ج1، ص23؛ التاریخ القویم، ج6، ص327.
  50. التاریخ القویم، ج6، ص325.
  51. التاریخ القویم، ج6، ص327.
  52. نزهة المشتاق، ج1، ص138-139.
  53. رحلة ابن جبیر، ص47-48.؛ رحلة ابن بطوطه، ج2، ص97.
  54. موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص129.
  55. مرآة الحرمین، ج1، ص22.
  56. المسالک و الممالک، ص19؛ صورة الارض، ج1، ص31؛ احسن التقاسیم، ص96.
  57. رحلة ابن بطوطه، ج2، ص98.
  58. موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص128؛ ترحال فی الجزیرة العربیه، ج1، ص38.
  59. ترحال فی الجزیرة العربیه، ج1، ص39.
  60. تاریخ مکه، ص391.
  61. الثقات، ج7، ص19.
  62. عیون اخبار الرضا، ج2، ص35.
  63. التاریخ الکبیر، ج5، ص406؛ سنن ابی داود، ج2، ص521؛ سنن الترمذی، ج5، ص56.
  64. الاکمال، ج2، ص263.
  65. ضعفاء العقیلی، ج1، ص86.
  66. الاکمال، ج2، ص263.
  67. البلدانیات، ص46.
  68. رحلة ابن جبیر، ص47.
  69. نزهة المشتاق، ج1، ص139؛ رحلة ابن جبیر، ص47.؛ تاریخ مکه، ص139-149.
  70. تاریخ مکه، ص452-453.
  71. اتحاف الوری، ج4، ص604.
  72. تاریخ امراء مکه، ص383؛ افادة الانام، ج3، ص75.
  73. تاریخ مکه، ص192-193.
  74. تاریخ مکه، ص224؛ شفاء الغرام، ج2، ص278.
  75. تاریخ مکه، ص299-301.
  76. منائح الکرم، ج3، ص231؛ تاریخ مکه، ص344.
  77. اتحاف الوری، ج4، ص181؛ الدر الکمین، ج1، ص114.
  78. تاریخ مکه، ص422، 428.
  79. رحلة ابن جبیر، ص47.؛ تنضید العقود، ج2، ص392.
  80. اتحاف الوری، ج4، ص590؛ تاریخ الیمن، ص127؛ منائح الکرم، ج3، ص231.
  81. جغرافیة جزیرة العرب، ص141.
  82. الرحلة السریه، ص148.
  83. تاریخ مکه، ص402، 451.
  84. الرحلة السریه، ص371.
  85. تاریخ مکه، ص460.
  86. مرآة الحرمین، ج1، ص22.
  87. سفرنامه فراهانی، ص166-167.
  88. تاریخ مکه، ص499؛ کشف الارتیاب، ص25؛ فتنة الوهابیه، ص11-12.
  89. کشف الارتیاب، ص25؛ فتنة الوهابیه، ص12.
  90. کشف الارتیاب، ص30.
  91. فتنة الوهابیه، ص13.
  92. کشف الارتیاب، ص35.
  93. فتنة الوهابیه، ص14؛ کشف الارتیاب، ص39-40.
  94. تاریخ مکه، ص606-607.
  95. التاریخ القویم، ج3، ص322.
  96. تاریخ الحجاز السیاسی، ص309-344؛ قلب الجزیره، ص380-382.
  97. تاریخ مکه، ص625؛ تاریخ مکه، ص632؛ تاریخ مکه، ص634.
  98. تاریخ مکه، ص640.
  99. تاریخ مکه، ص655-656؛ کشف الارتیاب، ص52.
  100. کشف الارتیاب، ص55.
  101. اطلس التاریخ العربی، ص53-58.
  102. البلدان، یعقوبی، ص154.
  103. البلدان، یعقوبی، ص154.
  104. البلدان، یعقوبی، ص154؛ المسالک و الممالک، ص19؛ الروض المعطار، ص157.
  105. احسن التقاسیم، ص79.؛ ترحال فی الجزیرة العربیه، ج1، ص39.
  106. ترحال فی الجزیرة العربیه، ج1، ص39-40.
  107. مرآة الحرمین، ج1، ص23.
  108. موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص127.
  109. سفرنامه‌های خطی فارسی، ج1، ص254.
  110. نزهة المشتاق، ج1، ص138-139.
  111. سفرنامه ناصر خسرو، ص118.
  112. صورة الارض، ج1، ص31؛ احسن التقاسیم، ص79.؛ نزهة المشتاق، ج1، ص138-139.
  113. الروض المعطار، ص157.؛ ترحال فی الجزیرة العربیه، ج1، ص39.
  114. الروض المعطار، ص157.
  115. احسن التقاسیم، ص104.
  116. تاریخ مکه، ص342، 345.
  117. تاریخ مکه، ص453.
  118. التاریخ القویم، ج6، ص305.
  119. احسن التقاسیم، ص95-96.
  120. المناسک، ص655.
  121. المواعظ و الاعتبار، ج1، ص374؛ تاریخ المستبصر، ص64؛ سفرنامه فراهانی، ص166.
  122. البلدان، یعقوبی، ص154.
  123. المواعظ و الاعتبار، ج1، ص374.
  124. سفرنامه فراهانی، ص166-167.
  125. آثار العباد، ص116؛ معجم البلدان، ج4، ص466.
  126. اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص157؛ معجم ما استعجم، ج3، ص802.؛ معجم البلدان، ج3، ص351.
  127. آثار البلاد، ص113؛ التاریخ القویم، ج4، ص547.
  128. احسن التقاسیم، ص73.
  129. تاریخ مکه، ص481؛ الارج المسکی، ص153.
  130. منائح الکرم، ج5، ص19.
  131. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص818؛ التاریخ القویم، ج4، ص141-143.
  132. الرحلة السریه، ص371.
  133. الاعلام، ج1، ص46.
  134. تاریخ طبری، ج8، ص42.
  135. تاریخ مکه، ص141-142.
  136. تاریخ طبری، ج9، ص346.
  137. تاریخ مکه، ص164.
  138. تاریخ طبری، ج9، ص612.
  139. تاریخ مکه، ص287.
  140. تاریخ مکه، ص316؛ التاریخ القویم، ج6، ص317.
  141. تاریخ مکه، ص347؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص128.
  142. تاریخ مکه، ص534-535.
  143. الرحلة الحجازیه، ص74.
  144. اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص15.
  145. اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص14، 103؛ الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229.
  146. شاهد حضاره، ص142.
  147. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص231-232.
  148. شاهد حضاره، ص142.
  149. مکة المکرمه، ص137.
  150. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص331-332.
  151. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229-232.
  152. اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص131.
  153. اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص14.
  154. الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص229؛ الموسوعة العربیة العالمیه، ج8، ص232؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ص627-633.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • آثار البلاد: زکریا بن محمد القزوینی (م. 682ق.)، بیروت، دار صادر، 1998م؛
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق؛
  • احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (م. 380ق.)، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق؛
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
  • الارج المسکی فی التاریخ المکی: علی عبدالقادر الطبری (م. 1070ق.)، به کوشش الجمال، مکه، المکتبة التجاریه، 1416ق؛
  • الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
  • اطلس التاریخ العربی: شوقی ابوخلیل، دمشق، دار الفکر؛
  • اطلس المملکة العربیة السعودیه: ریاض، مکتبة العبیکان، 1420ق؛
  • الاعلاق النفیسه: ابن رسته (م. قرن3ق.)، بیروت، دار صادر، 1892م؛
  • الاعلام: الزرکلی (م. 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛
  • افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م. 1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛
  • الاکمال: علی بن هبة الله ابن ماکولا (م. 475ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق؛
  • بستان السیاحه: زین العابدین شیروانی (م. 1253ق.)، تهران، سنایی؛
  • البلدان: ابن الفقیه (م. 365ق.)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، 1416ق؛
  • البلدان: احمد الیعقوبی (م. 292ق.)، به کوشش صناوی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
  • البلدانیات: السخاوی (م. 902ق.)، به کوشش القطان، ریاض، دار العطاء، 1422ق؛
  • تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛
  • تاریخ الحجاز السیاسی: وهیم طالب محمد، بیروت، دار العربیه، 1427ق؛
  • التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق؛
  • التاریخ الکبیر: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛
  • تاریخ المستبصر: یوسف بن المجاور (م. 690ق.)، به کوشش ممدوح حسن، قاهره، مکتبة الثقافه، 1996م؛
  • تاریخ الیمن: عمارة بن علی الیمنی (م. 569ق.)، به کوشش حسن سلمان، صنعاء، مکتبة الارشاد، 1425ق؛
  • تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، 1413ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (م. 1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق؛
  • تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م. 1321ق.)، به کوشش ابن دهیش، 1424ق؛
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت، 1414ق؛
  • ترحال فی الجزیرة العربیه: جان لوییس بورکهارت (م. 1817م.)، قاهره، المرکز القومی، 2007م؛
  • تنضید العقود السنیه: رضی‌ الدین بن محمد الموسوی (م. 1163ق.)، به کوشش رجایی، قم، نشر الانساب، 1431ق؛
  • تهذیب اللغه: الازهری (م. 370ق.)، به کوشش محمد عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م؛
  • الثقات: ابن حبان (م. 354ق.)، الکتب الثقافیه، 1393ق؛
  • جغرافیای حافظ ابرو: عبدالله حافظ ابرو (م. 833ق.)، به کوشش سجادی، تهران، میراث مکتوب، 1375ش؛
  • جغرافیة جزیرة العرب: عمر رضا کحاله، به کوشش احمد علی، مکه، مکتبة النهضة الحدیثه، 1384ق؛
  • الجغرافیه: محمد الزهری (م. قرن6ق.)، به کوشش حاج صادق، تهران، وزارت ارشاد، 1382ش؛
  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛
  • الدر الکمین: عمر بن فهد المکی (م. 885ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1421ق؛
  • رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛
  • رحلة ابن جبیر: محمد بن احمد (م. 614ق.)، بیروت، دار مکتبة الهلال، 1986م؛
  • الرحلة الحجازیه: محمد لبیب البتنونی، قاهره، مکتبة الثقافه؛
  • الرحلة السریة للعقید الروسی: عبدالعزیز دولتشین، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، 1428ق؛
  • الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م؛
  • سفرنامه فرهاد میرزا: فرهاد میرزا (م. 1305ق.)، به کوشش غلامرضا طباطبایی، تهران، مؤسسه علمی مطبوعاتی، 1366ش؛
  • سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی: به کوشش مسعود گلزاری، تهران، فردوسی، 1362ش؛
  • سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م. 481ق.)، تهران، زوّار، 1381ش؛
  • سفرنامه‌های خطی فارسی: گروهی از نویسندگان، تهران، اختران، 1388ش؛
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق؛
  • سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213ق./218ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق؛
  • شاهد حضاره: مصطفی محمد المحضار، عربستان، 1998م؛
  • شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق؛
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
  • صورة الارض: محمد بن حوقل النصیبی (م. 367ق.)، بیروت، دار صادر، 1938م؛
  • الضعفاء الکبیر: محمد العقیلی (م. 322ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • العلل: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، به کوشش وصی ‌الله، ریاض، دار الخانی، 1408ق؛
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
  • عیون اخبار الرضا7: الصدوق (م. 381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق؛
  • فتنة الوهابیه: احمد بن زینی دحلان، مرکز الابحاث العقائدیه؛
  • فرهنگ اعلام جغرافیایی ـ تاریخی در حدیث و سیره نبوی: محمد محمد حسن شراب، ترجمه: شیخی، تهران، مشعر، 1386ش؛
  • قلب الجزیزه: فؤاد حمزه، ریاض، مکتبة النصر الحدیثه، 1388ق؛
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
  • الکامل فی ضعفاء الرجال: عبدالله بن عدی (م. 365ق.)، به کوشش غزاوی، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
  • کتاب المجروحین: ابن حبّان (م. 354ق.)، به کوشش محمود ابراهیم، مکه، دار الباز؛
  • کشف الارتیاب: سید محسن الامین (م. 1371ق.)، به کوشش امین، مکتبة الحریس، 1382ق؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • المحکم و المحیط الاعظم: علی بن اسماعیل بن سیده (م. 458ق.)، به کوشش هنداوی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2000م؛
  • مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م. 1353ق.)، قم، المطبعة العلمیه، 1344ق؛
  • المسالک و الممالک: ابراهیم الفارسی الاصطخری (م. 346ق.)، به کوشش الحسینی، وزارة الثقافة و الارشاد، 1381ق؛
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛
  • معجم دیوان الادب: اسحق الفارابی (م. 350ق.)، به کوشش احمد مختار، قاهره، دار الشعب، 1424ق؛
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق؛
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق؛
  • مکه مکرمه: السید مصطفی محمد المحضار، جده، 1998م؛
  • المناسک و اماکن طرق الحج: ابواسحق الحربی (م. 285ق.)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، 1401ق؛
  • منائح الکرم: علی بن تاج الدین السنجاری (م. 1125ق.)، به کوشش المصری، مکه، جامعة‌ام القری، 1419ق؛
  • المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • الموسوعة العربیة العالمیه: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، ریاض، 1419ق؛
  • الموضوعات: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرحمن، مدینه، المکتبة السلفیه، 1969م؛
  • النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق؛
  • نخبة الدهر: محمد بن ابی‌طالب انصاری (م. 727ق.)، ترجمه: طبیبیان، تهران، اساطیر، 1382ش؛
  • نزهة المشتاق: محمد الادریسی (م. 560ق.)، بیروت، عالم الکتب، 1409ق.