ابوالحسين محمد بن احمد مشهور به ابن جبير، اديب، از رجال دانش آموخته ديوان عصر خويش، شاعر و جهانگرد مالکي اندلسي دهم ربيع الاول سال 540 قمري، در شهر بلنسيه اندلس (مرکز بخش خودمختار Valencia در اسپانياي فعلي) به دنيا آمد.محمد بن جبير با القاب کنانی[۱] و نیز شاطبی[۲] نیز خوانده می شد. سفرنامه ابن جبیر یا رحله الکنانی از مشهورترين و مهمترين سفرنامه‌هاي حج و شرح فريضه حج سال 579 قمري از اندلس و نیز سفري طولاني در سال هاي ميان 578 تا 581 قمري است.[۳]

تصویر ابن جبیر

خاندان ابن جبیر

لقب «کِناني» ابن جبير به خاندان او از کِنانَه،[۴] يک قبيلة کهن عرب، اشاره دارد.[۵] عبدالسلام بن جبير کناني، نياي ابن جبير، در محرّم سال 120 قمري در رکاب بلج بن بشر بن عياض قشيري، از سرداران شامي و فاتحان آفريقا به اندلس آمد و در بلنسيه ساکن شد.[۶] در سلسله نسب ابن جبير چند تن «ابن جبير» نام داشته اند و عبدالسلام کناني نخستين عضو اين خاندان بوده که بدين نام خوانده شده است.[۷]

تحصیل ابن جبیر

ابن جبير تحصيل را نزد پدر آغاز کرد. او از پدرش، عبدالله اصيلي و برخي ديگر حديث شنيد. نزد علي بن ابوالعيش مقريء قرائت آموخت. از کساني همچون ابوالوليد ابن دباغ و محمد بن عبدالله تميمي اجازه نقل حديث گرفت و کساني مانند کي منذري و کمال ضرير و أبو طاهر إسماعيل ملنجي و عبدالعزيز خليلي و أبو الحسن دمياطي و أبو المکارم بن جباب سعدي مصري نيز از او روايت کرده اند.

محمد بن جبیر و همراهی پدر

محمد بن جبیر همراه خانواده به غرناطه رفت. پدر و پسر، هر دو مدتي بسيار در حکومت موحدون (515-668ق.) غرناطه به کار ديواني پرداختند. ابن جبير و پدرش را که اديب و نويسنده زبردستي بوده از کساني دانسته اند که در تکامل ادب عربي نقش داشته اند.[۸] او نثري استوار و قريحه اي توانا در شعر داشت و به جز سفرنامه، آثاري در شعر از او برجاي مانده است.[۹]

سفر به حج

 
تصویر سفر

محمد بن جبیر در سال 578 قمري، از غرناطه راهي سفر حج شد.[۱۰] برخي انگيزه حج ابن جبير را اداي کفاره گناه شرابخواري او نوشته اند پس از آن که حاکم غرناطه، در مجلسي او را وادار به نوشيدن جامي شراب کرد.[۱۱]

ابن جبير معلومات مهمي از مصر، شام، حجاز، و اصلاحات ديني و عمراني و نظام اداري و حکومتي، ايوبيان، تسامح و تعامل مسيحيان و مسلمانان در مناطق شام و سيسيل به دست داده است. اطلاعات جغرافيايي او نيز موضوعاتي بسياري را مي­‌پوشاند و بخش بزرگي از سفرنامه را به خود اختصاص داده است. او از شهرها، روستاها، درياها، رودها، کوه‌­ها، بيابان‌­ها و جاهاي بسياري در مسير سفر ياد کرده و موقعيت جغرافيايي و وضعيت جمعيت­ شناختي، مذهبي، اقتصادي و فرهنگي مناطق پرشماري را با تفصيل و ذکر جزئيات بازگفته است.

نظر ابن جبير در اين سفرنامه درباره ايوبيان بسيار مثبت است. به احتمال، رويارويي صلاح الدين ايوبي با مسيحيان و گرايش تند مذهي سني­اش در اين موضوع دخيل بوده است. ابن جبير حتي هنگامي توصيف اسکندريه آباداني شهر را به صلاح الدين نسبت مي­دهد (ص15-16)؛ در حالي که اسکندريه پيشتر، نزديک سه قرن در دست فاطميان (297-567ق.) و آباداني خود را وامدار آنان بوده است. او نظر به بدبيني­اش نسبت فاطميان از آنان با عنوان «عبيدي»، منسوب به عبيد موسس سلسله فاطمي ياد مي­کند نه «فاطمي» منسوب به حضرت فاطمه(س) دختر پيامبر9 و معتقد است که موحدون آخرين پيشوايان طريق عدل در آن زمانند(ص29-30، 56) و صلاح الدين ايوبي را به سبب الغاي رسم اخذ عوارض راهداري از حجاج مي­ستايد. بنابر نقل ابن جبير، اين رسم را در زمان حکومت (فاطميان) به بهانۀ تامين مخارج آذوقه حرمين رواج يافته بود و بر اساس آن، حجاج را در عيذاب و جدّه مجبور به پرداخت ماليات مي­‌کردند.(ص38، 54) حکومت جديد اين رسم را ملغا و خود را متعهد به تامين هزينه حرمين کرد.(ص30) با اين حال، هرگاه در وصول نفقۀ مقرر از سوي صلاح الدين تاخيري روي دهد، به دستور امير مکه، از حاجيان مي­ستانند.(ص54)

سفرنامه حج

ابن جبير در سفر دو سال و سه ماهه اش (8 شوال 578-22 محرم 580 ق.) از غرناطه به حجاز، از شهرها و مناطق بسياري گذشت؛ از جمله: سَبَته، اسکندريه، عيذاب، جده، مکه، مدينه، نجف، کوفه، مداين (تيسفون)، بغداد، موصل، نصيبين، حران، دمشق، حماۀ، حمص، عکا، صور، سيسيل، قرطاجنه (يا کارتاژ، شهري باستاني در شمال آفريقا و تونس فعلي). سفرنامه ابن جبير حاصل همين سفر است.

سفر دوباره به حج

او دو بار ديگر به حج رفت که اثر مکتوبي از آنها بر جاي نمانده و اطلاعي از جزئيات اين سفرها در دست نيست. سه سال پس از بازگشت از سفر اول، دومين سفر خود را به حجاز آغاز کرد؛ زماني که بيت المقدس برخلاف سفر پيشين، ديگر در تصرف صليبيان نبود و چند سالي از آزادي‌اش به دست صلاح الدين ايوبي در 583 قمري/1187م. مي‌گذشت. اين سفر از ربيع الاول 585 تا 13 شعبان 587 قمري طول کشيد.[۱۲] پس از بازگشت سالها در وطن ماند و وقتي همسرش عاتکۀ دختر ابوجعفر ورقشي وزير درگذشت، تصميم به سفر بعدي گرفت[۱۳] که از تاريخ دقيق آن اطلاعي در دست نيست.

وفات ابن جبیر

ابن جبير ديرزماني در مکه و بيت المقدس ماند[۱۴] و سپس به اسکندريه و مصر رفت و در آنجا به شعر و ادب و روايت حديث مشغول شد و سال 614 ق.1217م. در مصر درگذشت[۱۵] و او را در کوم عمرو بن العاص به خاک سپردند.[۱۶]

جستارهای وابسته:

پانویس

  1. الکامل، ج5، ص 192، الحله السیراء، ج2، ص341، الاحاطه، ج2، ص146
  2. . الانساب، ج5، ص97.
  3. تاریخ نوشته های جغرافیایی، ص 242-244، نشوارالمحاضره، ج 7، ص330، الرحلات المغربیه، ص102
  4. . الکامل، ج5، ص192؛ الحلة السيراء، ج2، ص341؛ الاحاطه، ج2، ص146.
  5. . تاريخ نوشته¬های جغرافيايی، ص241-242.
  6. . سير أعلام النبلاء، ج22، ص45-46.
  7. . الاعلام، ج5، ص319؛ معجم المؤلقين، ج8، ص245.
  8. . تاريخ نوشته¬های جغرافيايی، ص242.
  9. . نک: هدية العارفين، ج2، ص109؛ الأعلام، ج5، ص319-320.
  10. . سير اعلام النبلاء، ج22، ص45-46؛ الاحاطه، ج2، ص148؛ نک: تاريخ الإسلام، ج39، ص252؛ ج47، ص365-366؛ ج49، ص288.
  11. . الرحلات المغربيه، ص100.
  12. . تاريخ نوشته¬های جغرافيايی، ص242.
  13. . التاريخ القويم، ج6، ص298.
  14. . الاحاطه، ج2، ص147؛ التاريخ القويم، ج6، ص298؛ الرحلات المغربيه، ص102.
  15. . سير اعلام النبلاء، ج22، ص46، 83؛ الاحاطه، ج2، ص152.
  16. . التاريخ القويم، ج6، ص298؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص205.