مسجد ثنیة الوداع
مسجد ثَنِیَّةُ الوداع، مسجدی در شهر مدینه و بر تپه ثنیة الوداع بوده است به باور کعکی این مسجد بعد از تخریب مسجد بنیخُداره در مکان همان مسجد احداث شد. به گزارش او به دلیل طرحهای توسعه شهری مدینه، مسجد ثنیة الوداع در سال 1406ق به طور کامل تخریب شده است.
اطلاعات اوليه | |
---|---|
کاربری | مسجد |
مکان | عربستان * مدینه * مدخل ورودی شهر از سمت شام و در میان جاده احد |
وقایع مرتبط | استقبال مردم مدینه از پیامبر اسلام(ص) * تجهیز سپاه اسلام توسط پیامبر در جنگ تبوک |
مشخصات | |
وضعیت | فعال |
مسجد ثنیة الوداع در موقعیت شمالی شهر مدینه و شرقی کوههای سَلع و ذُباب، ابتدای وروردی مدینه از سمت شام محسوب میشده است. فاصله مسجد تا مسجد نبوی کمتر از یک کیلومتر و جایگاه امروزی آن حد فاصل خیابان ابوبکر معروف به خیابان سلطانه و خیابان سید الشهداء است.
به گزارش کعکی مسجد ثنیة الوداع بنایی ساخته شده از بتن بوده است که متشکل از حیاط اصلی، رواق مسجد و یک مأذنه بوده است. همچنین بعد از ساخت مسجد یک حیاط فرعی به آن الحاق گردیده است. ورودی اصلی این مسجد به سمت غرب قرار داشته که به دلیل قرار گرفتن بر تپه، برای ورود به مسجد باید مسیر پلکانی کوتاهی طی میشده است.
موقعیت جغرافیایی
به گفته عبدالعزیز کعکی نویسنده کتاب معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ مسجد ثنیة الوداع واقع بر تپه ثنیة الوداع در ضلع شمالی مدینه به فاصله کمتر از یک کیلومتر تا مسجد نبوی است.[۱] تپه ثنیة الوداع در سمت راست و جهت شرقی کوههای سَلْع و ذُباب قرار دارد. به گفته کعکی این تپه و مسجد به جهت توسعه میدان و احداث خروجی زیرگذر مناخه در سال 1406ق به صورت کامل تخریب شده است.[۲]
او معتقد است این مسجد در مکان مسجد بنی خداره که سابقا پیامبر(ص) در آن نماز گذاشته و سر خود را تراشیده ساخته شده است.[۳] کعکی میگوید قدیمی ترین نشانهای که ازمسجد ثنیه الوداع یافته است عبارتی از قرن هشتم هجری است که عبدالعزیز مطری در آن نام این مسجد را برده است.[۴] کعکی احتمال اینکه این مسجد از بناهایی باشد که در دوران عمران و آبادی مدینه زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز بنا شده و بعد از سالها دوباره بازسازی و توسعه یافته را قوی میداند.[۵]
معماری مسجد
به گفته کعکی مسجد ثنیة الوداع بصورت بنائی ساخته شده از بتن است که ورودی اصلی آن در جهت غرب مسجد و دارای دری فرعی در قسمت شرق است. برای ورود به مسجد به جهت ارتفاع بنا از سطح زمین باید مسیری پلکانی کوتاهی جهت ورود به آن طی شود.[۶] این مسجد متشکل از یک حیاط اصلی، یک حیاط فرعی در ضلع شرقی، یک مأذنه و صحن داخلی مسجد است.[۷]
رواق مسجد
صحن داخلی مسجد مستطیلی شکل و دارای طول 12 متر در جهت جنوب و شمال و عرض تقریبی 8 متر موازات شرق و غرب است. رواق مسجد دارای 6 پنجره بر دیوارهای شرق، غرب و جنوب است.[۸] سقف رواق شش تیرچه دارد که 4 ستون استوانهای زیر آن واقع شده است و محراب آن به صورت نیم دایره ای به قطر تقریبی یک متر است که از دیواری که به سمت قبله است بیرون زده شده و از خارج مسجد نیز محل نیمدایره محراب قابل مشاهده است. در این محراب هیچ گونه آثار زینت وجود ندارد و دیوار مسجد تا حدود یک متر از زمین به رنگ سبز رنگآمیزی شده است.[۹]
حیاط مسجد
حیاط مسجد دارای طول 12 متر و عرض 7.5 متر از شمال به جنوب است که در جانب غربی آن درب اصلی مسجد وجود دارد. و در جهت شرقی، حیاط کوچکی وجود دارد که ظاهرا بعد از بازسازی مسجد به آن ملحق شده و بواسطه دری کوچک به حیاط اصلی متصل میشود.[۱۰]
مأذنه مسجد
این مسجد دارای یک مأذنه است که در قسمت شمال غربی مسجد و حیاط اصلی واقع شده است و درب آن رو به شرق است. بالای ماذنه به صورت هشت ضلعی بنا شده است که ارتفاع آن تا زمین حدود 5.5 متر است. بالای ماذنه و در ورودی این هشت ضلعی استوانهای به طول تقریبی دومتر و سقفی مخروطی وجود دارد که بر این استوانه محاط است.[۱۱]
پانویس
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص133.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص133-134.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص133.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص137.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص137.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص138.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص138.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص139.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص139-140.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص141-142.
- ↑ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، 2011م، ج2، ص142-143.
منابع
- معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز الکعکی، بیروت، 2011م.