امام حسن مجتبی(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۸ توسط Kamran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} ابو محمد حسن بن علي بن ابي طالب<ref>. الفصول المهمة، ج2، ص694؛ الهدايه الكبري، ص183؛شرح إحقاق الحق، ج26، ص350.</ref>نخستين فرزند فاطمه دختر رسول خدا(ص) ؛چهارمين معصوم و دومين امام شيعيان است. سبط النبي، سيد، زكى، مجتبى، تقى، ولي و طيب از القاب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابو محمد حسن بن علي بن ابي طالب[۱]نخستين فرزند فاطمه دختر رسول خدا(ص) ؛چهارمين معصوم و دومين امام شيعيان است. سبط النبي، سيد، زكى، مجتبى، تقى، ولي و طيب از القاب آن حضرت هستند[۲].

تولد و کودکی

امام حسن در نيمه ماه مبارك رمضان[۳]سال سوم هجري[۴]در مدينه متولد شد. در بيشتر منابع امام حسن را شبيه ترين افراد به رسول خدا(ص) وصف كرده‌اند. در روايتي رسول خدا(ص)، امام حسن(ع) را در خوي و خصلت و چهره شبيه ترين مردم به خود وصف کرده است.[۵] امام حسن هفت سال از عمر شريفش را در عصر رسول خدا(ص) سپري كرد.[۶]و بسياري از اعمال عبادي از جمله نمازهاي پنج گانه خود رااز شخص رسول خدا(ص) تعليم يافت[۷].آن حضرت ضمن حفظ برخي آياتي که بر پيامبر نازل مي‌شد، رواياتي نيز از آن حضرت نقل کرده است. روايات بسياري نشستن امام حسن(ع) را بر دوش رسول خدا(ص) در حال سجده و طولاني شدن سجده آن حضرت تاييد مي‌كنند[۸].

امام حسن پس از رسول خدا(ص)

آن حضرت شاهد حوادث و رخدادهاي دوران سه خليفه نخست و شاهد يک تنازع سردو پنهان بين اهل بيت7و خلفا بود و در مسايل سياسي نيز به رعايت اولويت هاي سياسي مورد قبول پدربزرگوارشان حضرت علي(ع) بود پايبند بود. در دوره خليفه اول امام مجتبي(ع) از او خواست از منبر جدش رسول خدا(ص) پايين بيايد[۹] و ابوبکر نيز او را تصديق کرد[۱۰].

منابع از حضور پر رنگ تر امام حسن(ع)در عصر عثمان نسبت به خلفاي پيشين خبر مي‌دهند. برخي گزارشها از حضور ايشان و برادرش امام حسين (ع) در برخي فتوحات مانند شمال آفريقا و طبرستان خبر مي‌دهند[۱۱]. در حالي كه دلايل تاريخي زيادي حاكي از عدم شركت اهل بيت در فتوحات است[۱۲]. امام حسن(ع) به هنگام محاصره عثمان در راستاي خواست پدر بزرگوارشان به خانه عثمان رفت و آمد داشت.[۱۳] بدرقه ابوذر از سوي امام حسن به همراه پدر به هنگام تبعيد اين صحابي[۱۴] از وقايع ديگر دوره عثمان است.

امام حسن(ع) در خلافت اميرمؤمنان

امام حسن(ع) مدت سى سال از عمر مبارك خود را در كنار پدر بزرگوارشان امام على (ع) سپري كردند كه بخشى از آن دوران خلافت آن حضرت بود. از مهمترين حوادث سرنوشت ساز عصرحضرت علي(ع) سه رويداد مهم جنگ‌هاى جمل، صفين، و نهروان با ناكثين و قاسطين و مارقين بود كه درهر رويداد امام حسن(ع) به عنوان سبط اكبر رسول خدا(ص) نقش مؤثر و برجسته اي را در حمايت از امام على(ع) ايفا كرده است. در آستانه جنگ جمل به عنوان نماينده اعزا مي‌حضرت علی(ع) براي بسيج مردم کوفه به آن شهر رفت[۱۵]. آن حضرت در نبرد صفين نيز شرکت داشت. وي در جنگ خوارج نيز علاوه بر ايراد خطبه هاى مختلف در حمايت از امام و تشويق مردم به دفاع از آن حضرت خود نيز در صحنه هاي جنگ حضور پر نشاط و فعال داشت[۱۶].

امام على (ع) توليت موقوفاتش را به امام حسن(ع) سپرد[۱۷].حضرت علی(ع)، صدقات فراواني در مدينه و اطراف آن داشت که بعد از خود،امام حسن(ع) و بعد از امام حسن برادرش حسين (ع) متولي اين صدقات بودند[۱۸].اداره صدقات آن حضرت پس از فرزندانش در دست بنو حسن و بنو حسين بود[۱۹]. در زماني نيز بين آنان در توليت اين صدقات اختلاف شد[۲۰]. فرزندان امام حسن(ع) به جهت اين که آن حضرت فرزند بزرگ حضرت علي(ع) بود، بيشتر مدعي توليت موقوفات و صدقات حضرت علي(ع) بودند.حضرت علي(ع)علاوه بر صدقات املاک زيادي داشت که به فرزندانش به ارث رسيد.بخشي از اين املاک نخلستاني در ينبع بود[۲۱]و به بطور طبيعي بخشي از منابع مالي امام حسن(ع) در دوران پس از صلح به حساب مي‌آمد.امام حسن(ع) براي پرداخت قرض پدرش بعضي از املاک او را فروخت[۲۲].

عصر امامت و خلافت امام حسن(ع)

امام حسن(ع) براساس باورهاي شيعي[۲۳]از طريق نص به امامت رسيد. حضرت علي(ع)، بعد از ضربت خوردنش فرزندش حسن(ع) را به امامت منصوب کرد[۲۴]، و آن حضرت زمام امور را بمدت تقريبا شش ماه بدست گرفت. 

بيعت با امام حسن(ع) در روز بيست و يکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجري و بعد شهادت اميرمؤمنان 7 انجام گرفت[۲۵]. معاويه به محض شنيدن خبر بيعت مردم با امام حسن(ع)،آن را تقبيح كرد و در سخنان و نامه‌هايش تصميم صريح خود را به سركشى و عدم شناسايى امام به عنوان خليفه اعلام كرد[۲۶]. نخستين اقدام امام حسن(ع) بعد از بيعت با او سازماندهي لشکر براي جنگ با معاويه بود[۲۷].معاويه نيز سرانجام تصميم به جنگ گرفت و همه فرماندهان خودش را از شام، فلسطين، اردن فراخواند و با شصت هزار نيرو عليه امام حسن(ع) به راه افتاد.[۲۸] در مقابل اين حرکت معاويه، فضاى سياسى و اجتماعى عراق به دنبال تبليغات سوء امويان با شايعه اراده امام حسن(ع) بر صلح با معاويه و قدرت بلامنازع ارتش شام، به شدت ملتهب،‌ وسوسه انگيز و نگران كننده شد[۲۹]،.در پي همين شايعات پذيرش صلح از ناحيه امام بود که خيمه‏گاه آن حضرت را به غارت بردند؛ و در «مظلم ساباط» با پيكانى او را از ناحيه‏ى «ران» زخمى ساختند. امام(ع) را به مدائن بردند درحالى‏كه خون بسيارى از او رفته و جراحتش دشوار شده بود در خانه سعد بن مسعود ثقفي بستري و مداوا شد[۳۰]. امام در بياني به حجر بن عدي كه معترض به صلح بود علت صلح را ميل و رغبت بيشتر مردم بر صلح، ناخوشي آنان از جنگ و به ويژه حفظ شيعيان از كشته شدن دانسته است [۳۱]. امام با قيد شرايطي حکومت را به معاويه واگذار کرد: عمل به كتاب، سنت نبوي و سيره خلفاى صالحين؛عدم تعيين جانشين[۳۲] و واگذاري تعيين خليفه به شوراى مسلمانان[۳۳]،در امان ماندن مسلمانان از دست و زبان معاويه؛ ايمني شيعيان و عدم توطئه بر ضد اهل بيت[۳۴]. برخي تنها به دو شرط از عهدنامه را مبني بر اين که معاويه ياران امام علي(ع) را تحت تعقيب قرار ندهد و بعد از او خلافت از آن امام حسن(ع) باشد، اشاره کرده‌اند[۳۵].

فضايل و مناقب

امام حسن(ع)را عابدترين، زاهدترين و با فضيلت مردم زمان خود بود[۳۶]؛ در بيانات ساير اهل بيت نيز آن حضرت به چنين فضايلي ستوده شده است [۳۷]. آن حضرت هرگاه مرگ، قبر و قيامت و عبور از صراط و حساب را به ياد مي‌آورد؛‌ مي‌گريست و به هنگام وضوء گرفتن و در حال نماز‌اندامش به لرزه مى‏افتاد[۳۸].آن حضرت که خود را در پيشگاه خداي تعالي مي‌ديد[۳۹]، پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب مشغول عبادت بود و با كسي سخن نمي‌گفت[۴۰]. به نقل ا بن اسحق: پس از رسول خدا(ص) هيچكس از حيث آبرو و بلندى قدر، به حسن بن على نرسيد.[۴۱].

از فضايل امام بخشش هاي زياد آن حضرت است به طوري که ايثار[۴۲]بردباري و عفو بخشش[۴۳]آن حضرت زبانزد عام و خاص بود[۴۴]. لقب كريم اهل بيت از بخشش هاي زياد امام نام گرفته است. آن حضرت در دو و به قولي در سه نوبت تمام داراي خودش را در راه خداي تعالي نصف كرد و آن را صدقه داد [۴۵]. به نقلي ديگر،آن حضرت سه بار تمام اموالش را در راه خداي تعالي تقسيم کرد[۴۶].

حج

منابع شيعه و سني از حج رفتن هاي مكرر امام حسن مجتبي(ع) با پاي پياده بسيار سخن گفته‌اند[۴۷] آن حضرت 25 بار با پاي پياده حج گزارد[۴۸]، در حاليكه اسبهاى نجيب را با او يدك مى‏كشيدند[۴۹].امام علت پياده حج گزاردن را خضوع بيشتر در پياده رفتن به خانه خدا عنوان کرد[۵۰]. با همه اهميتي که امام براي حج و خانه خدا قايل بود، برآوردن حاجت مومن را بالاتر مي‌دانست و گاهي طواف خود را براي اين منظور قطع مي‌کرد[۵۱]. بنا به روايتي امام حسن در حين طواف، شخصي که او را براي کاري فراخواند، طواف را رها و براي قضاي حاجت آن مومن رهسپار شد، چون با اعتراض فردي مواجه شد که چرا طواف را براي کار ديگران رها کرده؟امام فرمود: هر کس براي اداي حاجت برادر خويش برود يک حج و يک عمره در نامه عمل او نوشته مي‌شود، بنابر اين من يک حج و يک عمره بدست آورده و برگشتم[۵۲].

همسران امام حسن(ع)

در باره تعداد دفعات ازدواج امام حسن(ع) و شمار همسران آن حضرت روايات زيادي بدون اين که نام ونشاني از آنها به ميان بيايد ذكر شده است [۵۳]. ارقام مبالغه آميز در باره تعداد همسران آن حضرت با آنچه در منابع معتبر در باره نام همسران و فرزندان وي آورده‌اند، هيچ تناسبي ندارد.نام همسران آن حضرت در منابع تاريخي عبارتند از: ام الحق دختر طلحة بن عبيداللَّه؛ حفصه دختر عبدالرحمن بن ابى‏بكر؛ هند دختر سهيل بن عمرو[۵۴]؛ و جعدة دختر اشعث بن قيس[۵۵]. شيخ مفيد[۵۶] أم بشير دختر عقبة بن عمرو بن ثعلبة و خولة دختر منظور الفزارية را از ديگر همسران آن حضرت دانسته است. تعداد همسران آن حضرت در برخي منابع قدي مي‌تا ده زن [۵۷] و در برخي منابع تا يازده زن نيز ذکر کرده‌اند.[۵۸]

فرزندان امام حسن(ع)

براي آن حضرت پانزده اولاد ذكر كرده اند[۵۹] و برخي[۶۰]چهار پسر و دو دختر گفته‌اند. نام هاي آنان عبارتند از:‌زيد، و خواهرانش: ام الحسن، ام الحسين، حسن،عمرو و دوبرادرش:قاسم وعبداللَّه، عبدالرحمن و حسين که ملقب به اثرم بوده وبرادر و خواهري نيز به نامهاي طلحة، فاطمه داشته است، ام عبدالله، فاطمه، ام سلمة، رقيه،ازديگر فرزندان آن حضرت بوده‌اند. نسل آن حضرت از طريق دو پسرش: حسن و زيد، باقى ماند. همه فرزندان امام حسن مجتبي در روز عاشورا با امام حسين (ع)همراهي و به بهترين وجه او را ياري كردند [۶۱].بعدها نيز شاخه حسني علويان از فرزندان امام حسن(ع) از رقباي اصلي حکومت عباسيان بودند.قيام محمد[۶۲] و ابراهيم[۶۳] فرزندان عبدالله بن حسن[۶۴]، و حسين بن علي بن حسن [۶۵](شهيد فخ) (سال 169ق)،و دو تن از پسران عبدالله بن حسن،ادريس[۶۶]و يحيي[۶۷] همه از نوادگان امام حسن(عليه السلام) بودند که با قيامهاي خود حکومت عباسي را با چالش جدي مواجه ساختند. در نيمه دوم سده چهاره هجري اشراف حسني* موفق به تشکيل امارتي در مکه شدند که تا تسلط آل سعود بر حجاز استمرار يافت.

شهادت امام حسن(ع)

امام حسن(ع) بنا به قول مشهور در 28 صفر سال 50 ق[۶۸] مسموم و به شهادت رسيد. برخي سالهاي 47[۶۹] و 49[۷۰]و نيز هفتم صفر[۷۱]را زمان شهادت امام دانسته‌اند. بنا به قول مشهور جعده همسر آن حضرت به تحريک معاويه امام(ع) را مسموم و به شهادت رساند[۷۲].

محل دفن

اهل بيت بنابه وصيت آن حضرت (ادفنوني عند ابي)، خواستند او را در كنار قبر جدش رسول خدا(ص) به خاك بسپارند، اما بني اميه به سرکردگي مروان بن حکم حاکم مدينه[۷۳]، به همراهي برخي زنان رسول خدا(ص) [۷۴] مانع شدند. آنان که کينه دفن عثمان در حش کوکب[۷۵] (قبرستان يهوديان) را به دل داشتند، سوگند ياد کردند تا مانع دفن امام(ع) در کنار پيامبر  شوند. بني هاشم براي مقابله با بني اميه اماده شدند که امام حسين (ع)، بنا به وصيت برادرش حسن(ع) مانع شد و به ناچار آن حضرت در بقيع به خاك سپرده شد[۷۶] و بنا به نقلي سعيد بن عاص اموي بر آن حضرت نماز خواند[۷۷].

امام حسن(ع) در قبرستان بقيع و کنار مرقد مادر بزرگش فاطمه بنت اسد و عباس عموي پيامبر به خاک سپرده شد. خوارز مي‌قبه و بارگاه امام حسن(ع) را بلند ترين و عالي ترين عمارت مدينه وصف کرده است[۷۸]. قبر مطهر امام حسن(ع) و عمويش عباس و هم چنين امام زين العابدين و امام باقر8 زير يک قبه بوده است، ديار بکري در شرافت اين مکان وقبه گفته است: فللّه درّه من قبر ما أكرمه و أشرفه و أعلى قدره عند اللّه‏[۷۹]. فاسي نيز در باره بارگاه آن حضرت گفته است: امام حسن(ع) داراي بارگاه و قبه عالي بوده بطوري که در مدينه عمارتي بالاتر از آن نبوده است[۸۰].در سال 495 مجد الملک براوستاني وزير برکيارق سلجوقي معماري از مردم قم را براي ساختن گنبدي بالاي آرامگاه امام حسن(ع) به مدينه فرستاد[۸۱].اين گنبد در روز هشتم شوال سال 1343 توسط وهابي هاي سعودي تخريب شد[۸۲].

پانویس

  1. . الفصول المهمة، ج2، ص694؛ الهدايه الكبري، ص183؛شرح إحقاق الحق، ج26، ص350.
  2. . كشف الغمة، ج2،ص141؛ بحار الأنوار، ج43، ص255.
  3. . تاريخ مدينه دمشق، ج13، ص167؛ الارشاد, ج2, ص5.
  4. . ترجمه الامام الحسن من الطبقات الکبری، ص98؛ انساب الاشراف ج3، ص 219؛ اعلام الوري، ج1، ص402.
  5. . الطبقات الکبري، الخامسه، ج1، ص245؛ الاستيعاب، ج1, ص 384.
  6. . مناقب ال ابی طالب، ج3، ص175.
  7. . أنساب‏الأشراف، ج3، ص20.
  8. . تاريخ مدينه دمشق، ج13، ص213.
  9. . مناقب ال ابی طالب ، ج3، ص201.
  10. . انساب الاشراف، ج3، ص27; السقيفه و فدك، ص68-69.
  11. . الكامل فى التاريخ، ج3، ص6.
  12. . نک: الحياة السياسيه للامام الحسن، ص114 ـ 130.
  13. . مروج الذهب, ج 2, ص344؛ الامامه و السياسه, ج1, ص44؛ تاريخ الطبرى، ج 4، ص388-389.
  14. . أنساب الأشراف، ج5، ص543؛ تاريخ اليعقوبى، ج2، ص172.
  15. . الجمل، ص132, 175.
  16. . حياة الامام الحسن بن علی ، ج1، ص481-486.
  17. . شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج15, ص 146-147.
  18. . تهذيب الاحکام، ج9، صص145- 148.
  19. .علل الشرائع، ج1, ص230؛ الإرشاد، ج2، ص21؛ کشف الغمه، ج2، ص199..
  20. . انساب الاشراف، ج3، ص230؛ تاريخ الاسلام ,ج3، ص27.
  21. . وفاءالوفا، ج4، ص30-31.
  22. . كشف المحجة لثمرة المهجة، ص125.
  23. . الملل و النحل، ج1،ص170.
  24. . کشف اللغمه، ج2، ص153-154؛ مسند الإمام المجتبى(ع)، ص36.
  25. . الارشاد؛ ج 2، ص9.
  26. . تاريخ اليعقوبى، ج2، ص214; شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج16، ص31.
  27. .المستدرک علی الصحيحين ، ج3, ص 174-176.
  28. . الفتوح، ج4، ص286; مقاتل الطالبيين، ص34-35.
  29. . تاريخ اليعقوبي، ج2، ص214.
  30. .أنساب الأشراف، ج3،ص:35؛ الارشاد، ج2، ص12.
  31. . اخبار الطوال، ص220.
  32. . الاستيعاب، ج1، ص385-387.
  33. . الاستيعاب، ج1، ص386-387.
  34. . الفتوح، ج4، ص290-291.
  35. . ذخائر العقبي، ص139.
  36. . الامالي, صدوق، ص244؛ عده الداعي، ص139.
  37. . مناقب آل ابی طالب، ج3, ص 180.
  38. . بحار الانوار، ج،67، ص400.
  39. . مناقب آل ابی طالب ، ج3، ص180.
  40. . مناقب آل ابی طالب، ج3, ص 180.
  41. . الأئمة الإثنا عشر، ص63-64؛ صلح الحسن، ترجمه سيد علي خامنه اي، ص41.
  42. . کشف اللغمه، ج2،ص 180-182؛ نزهه الناظر، ص148-150.
  43. . الکامل مبرد، ج2، ص462. ( ندیدم)
  44. . نک : بحار الانوار ج43, ص 344 - 355 ؛ مناقب ال ابي طالب، ج3, ص188.
  45. . شرح الاخبار، ج3، ص113؛ مناقب ال ابي طالب ، ج3, ص 180.
  46. . أنساب الأشراف، ج3،ص9؛ الوافي بالوفيات، ج12، ص68.
  47. . أنساب الأشراف، ج3، ص9؛ الوافي بالوفيات، ج12، ص67؛ عده الداعي، ص139.
  48. . شذرات الذهب, ج1, ص242.
  49. . شرح إحقاق الحق، ج11، ص123.
  50. . الأئمة الإثنا عشر، ص64.
  51. . تاريخ مدينه دمشق, ج13, ص248.
  52. . تاريخ مدينه دمشق, ج13, ص248.
  53. . انساب الاشراف، ج3، ص25؛ قوت القلوب؛ ج 2 , ص 471.
  54. . أنساب الأشراف، ج3، ص20-22.
  55. . صلح امام حسن عليه السلام, آل ياسين، ص38.
  56. . الإرشاد، ج2، ص20.
  57. . الطبقات الکبري، ج5، ص244-245
  58. . شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج16،ص21.
  59. . تذكرة الخواص، ص194؛ الإرشاد، ج2، ص20.
  60. . الطبقات الکبری , ج5, ص 244-245
  61. . المجدي فی انساب الطالبين، ص19؛ مسند الإمام الشهيد(ع)، ج2، ص107.
  62. . تاريخ الطبری، ج7، ص552.
  63. . الطبقات الکبري، ج5، ص439-441.
  64. . الفخري، ص164.
  65. . تاريخ الطبری، ج8، ص192-205.
  66. . مقاتل الطالبيين، ص324؛ العبر فی خبر عبر، ج1، ص256.
  67. . مقاتل الطالبيين، ص308؛ تاريخ گزيده، ص790.
  68. . کشف الغمه، ج2، ص205؛ ترجمه الامام الحسن (ع)من الطبقات الکبری، ص91.
  69. . البدء و التاريخ، ج5، ص74.
  70. . تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225؛ تاريخ مدينه دمشق، ج7، ص122.
  71. . الدروس الشرعيه، ج2، ص7.
  72. . البدايه و النهايه، ج8،س 43؛ تاريخ ابن خلدون, ج2, ص 649.
  73. . الوافي بالوفيات، ج12، ص68-69.
  74. . تذکره الخواص، ص193.
  75. . البدايه و النهايه، ج8،س 45.
  76. . بحار الانوار، ج44، ص134.
  77. . تاريخ الخميس، ج2، ص293.
  78. . رحله ابن جبير, ص 155؛ مدينه شناسی, ص 326.
  79. . تاريخ الخميس، ج2، ص287.
  80. . العقد الثمين، ج3، ص396.
  81. . الكامل فی التاريخ، ج10، ص352.
  82. . تاريخ حرم ائمه بقيع(ع) و آثار ديگر در مدينه منوره، ص51