بنی‌ظهیره از خاندان‌های علمی مشهور مکه است.

بنی‌ظهیره
نسب ولید بن ولید بن مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم قرشی
سرسلسله عطیة بن ظهیره
مکان قبیله مکه
شاخه‌ای از بنى‌ مخنروم‌
مذهب اسلام
اشخاص مهم ابوحامد محمد بن عبدالله، ابوالبرکات محمد بن محمد، ابوالسعادات محمد بن محمد، محب‌الدین احمد بن محمد، فخرالدین ابوبکر بن علی، محمد جارالله بن محمد
مناصب مهم افتاء، قضا و تدريس‌ در مکه


خاندان بنی‌ظهیره از مهم‌ترین خاندان‌های مکه است که در سده‌های 9 و 10 قمری دارای مناصب عالی علمی، دینی و قضایی بودند و آثار علمی فراوانی از خود به‌جاگذاشتند.

بنی‌ظهیره به‌سبب داشتن دانشوران شهیر، مناصب علمی و مرجعیت در علوم دینی و نقش اجتماعی و سیاسی در مکه نزد امرای مکه دارای احترام بودند، و با دانشمندان و تخصص علمی معروف هستند.

نسب

این خاندان در سده‌های 9 و 10ق. در مکه به مناصب عالی علمی، دینی و قضایی دست یافتند و آثار مکتوب علمی گوناگون از خود بر جای نهادند. بنی‌ظهیره را قرشی، مکی و مخزومی لقب داده‌اند[۱]؛

زیرا به ولید بن ولید بن مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم قرشی صحابه رسول خدا(ص) و برادر خالد بن ولید نسب می‌برند.[۲]

وجه تسمیه

عنوان «ابن ظهیره» که بر همه دانشوران این خاندان اطلاق می‌شود، از یکی از اجدادشان عطیة بن ظهیرة بن مرزوق قرشی مخزومی مکی (درگذشت 647ق.) برجای مانده و چندین تن از این خاندان ظهیره نام داشته‌اند.[۳]

خاندان مهم مکه

خاندان ابن ظهیره از لحاظ شمار دانشوران و آثار مکتوب علمی، از مهم‌ترین خاندان‌های مکه عصر مملوکی است و تک‌نگاری‌هایی چند در شرح‌حال بزرگان این خاندان نوشته شده است؛ همچون: المشارق المنیرة فی ذکر بنی‌ظهیره نوشته عمر بن فهد مکی و نیز کتابی که زبیدی با عنوان البُدور المُنیرة فی السادة بنی‌ظهیره بدان اشاره کرده است.[۴]

شهرت و اعتبار اجتماعی

نیای خاندان، عطیة بن ظهیره، در دانش و مناصب مکه شهرتی ندارد و بیشتر مشاهیر علمی و دینی خاندان او از نسل فرزندش احمد بن عطیة بن ظهیره پدید آمدند. احمد چهار پسر به نام ظهیره، علی، محمد و عبدالکریم داشت که نفوذ و شهرت خاندان ظهیره در علوم و مناصب دینی، از طریق آن‌ها گسترش یافت.

مرجعیت بنی‌ظهیره در علوم دینی و برعهده داشتن مقام قضا، اعتبار و نقش اجتماعی و سیاسی چشمگیری در شهر مکه بدانان بخشید. امیران مکه بدین دانشوران بسیار حرمت می‌نهادند و در مراسم مهم حکومتی آن‌ها را شرکت می‌­دادند.[۵]

برخی از دانشوران بنی‌ظهیره مانند کمال‌الدین بن ابوالبرکات ظهیره (درگذشت820ق.) منصب قضای جدّه را در اختیار داشته‌اند.[۶]

فعالیت علمی

این دانشوران در مدارس دینی و نیز مسجدالحرام به‌صورت رسمی کرسی تدریس داشته و شاگردانی بسیار پرورانده‌اند و تدریس از مشاغل اصلی آن‌ها بوده است.

در برخی منابع تاریخی از کتابخانه‌های غنی دو تن از اعضای این خاندان، جلال‌الدین محمد بن محمد بن محمد(795-861ق.) و ابوالبرکات محمد بن محمد بن محمد (زاده 789ق.) در خانه‌هایشان با عنوان «مکتبة ابن ظهیره» یاد شده است.[۷]

خاندان ابن ظهیره در قبرستان معلات آرامگاهی اختصاصی داشته‌اند.[۸]

تخصص علمی

بنی‌ظهیره در بسیاری از رشته‌های علوم مانند حدیث، فقه، صرف و نحو، ادب و معانی و بیان، شعر، و تاریخ دست داشته‌اند. اما بیشتر در دو رشته نخست دارای تخصص، تالیف و کرسی تدریس بوده‌اند. از میان آنان، محمد بن جارالله (درگذشت986ق.) در تاریخ محلی مکه نیز شهرت دارد.

او در کتاب الجامع اللطیف افزون بر آگاهی‌های تاریخی کتاب‌های پیشین درباره مکه، رخدادهای معاصر خود را نیز گزارش کرده است. نزد محققان این آگاهی‌ها برای آن دوره زمانی، منبعی دست اول به شمار می‌آید.

دانشوران شهیر

از بنی‌ظهیره، جز کسانی که درباره آن‌ها جداگانه سخن خواهد رفت، این دانشوران شهرت داشته‌اند:

در حدیث: احمد بن ظهیرة بن احمد (728-792ق.)،[۹] برادرش عبدالله (درگذشت927ق.)[۱۰] و جمال‌الدین محمد بن عبدالکریم بن محمد (درگذشت927ق.)[۱۱]؛

در فقه: محب ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالله (درگذشت789-827ق.)،[۱۲] عبدالمحسن بن احمد بن ابی‌بکر (840-898ق.)[۱۳] و علی بن جارالله بن محمد (درگذشت1010ق.) که دیوان شعری نیز دارد؛

در شعر و ادب:[۱۴] احمد بن محمد بن عبدالله (789-827ق.)،[۱۵] محب ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالله پیش‌گفته، صلاح‌الدین بن ابی‌السعود ابن ظهیره (درگذشت927ق.)[۱۶] و علی بن جارالله بن محمد پیش‌گفته.

اشخاص مشهور خاندان

مشهورترین اعضای این خاندان عبارتند از:

ابوحامد محمد بن عبدالله

جمال‌الدین ابوحامد محمد بن عبدالله بن ظهیره (751-817ق.) فقیه، محدث، نحوی و قاضی مکه، نزد شافعیان حجاز مقام علمی والایی داشت؛ چنان‌که او را «عالم حجاز» لقب دادند و از مناطق گوناگون برای پرسیدن مسئله‌های فقهی نزد او می‌آمدند.[۱۷]

منصب

چندبار در سمت قضاوت مکه نصب و عزل شد. هنگام مرگ در همین سمت بود. مدفن او قبرستان معلات است.[۱۸]

اساتید

در مکه، دمشق، شامات و مصر نزد بسیاری کسان حدیث و فقه آموخت؛ از جمله خلیل مالکی، قاضی تقی‌الدین حرازی، قاضی عزالدین بن جماعه، زین بن عبدالرحمن، محمد بن علی حراوی، و ابن اُمَیله.

او از دانشوران بسیار اجازه افتاء و روایت گرفت.[۱۹]

شاگردان

بزرگان فراوان از او در رشته‌های گوناگون دانش آموختند؛ از جمله ابن حجر عسقلانی[۲۰] و تقی‌الدین فاسی[۲۱] در دانش حدیث و ابن فهد مکی (به گفته خودش: بیش از 15 سال) در حدیث و فقه.[۲۲]

تألیفات

از آثار او است: شرح الحاوی الصغیر؛ معجم الشیوخ. نیز رساله‌ای فقهی در پاسخ به پرسش‌های مردم زهران و رساله‌ای دیگر در پاسخ به مردم عدن نگاشته است.[۲۳]

ابوالبرکات محمد بن محمد

ابوالبرکات کمال‌ الدین محمد بن محمد بن حسین (765/820ق.) فقیه شافعی، محدث و قاضی مکه که بیشتر در حدیث شهرت داشته و کسانی همچون نجم‌الدین ابن فهد در جلسه درس او در مکه حاضر می‌شده‌اند.

ابوالبرکات به مصر رفت و به سال 808ق. بازگشت و قاضی مکه شد. اختلاف او با قاضی القضاة جمال‌الدین ابن ظهیره باعث گشت تا بارها از مقام قضاوت مکه عزل و نصب شود.

واپسین بار به سال 819ق. به این مقام رسید؛ اما پس از مدتی قاضی محب‌الدین ابن ظهیره جای او را گرفت و دیگر نصب نشد تا درگذشت[۲۴] و در قبرستان معلات به خاک سپرده شد.[۲۵]

ابوالسعادات محمد بن محمد

ابوالسعادات جلال‌الدین محمد بن محمد بن محمد (795-861ق.) فقیه شافعی که به سال 818ق. پس از مرگ پدرش قاضی مکه شد. او مدتی به قاهره و مدینه رفت. اما به مکه بازگشت و همان‌جا در سمت قاضی مکه درگذشت.

شهرت ابوالسعادات بیشتر به دلیل تدریس فقه و فرائض در مسجدالحرام بوده و سخاوی او را بسیار ستوده و از محضرش حدیث آموخته و به گزارش از مقریزی، آثاری بدو نسبت داده است؛ مانند تکمله شرح الحاوی فی الفقه، المناسک، تعلیق بر جمع الجوامع، و ذیل بر طبقات الفقهاء سبکی.[۲۶]

ابن فهد در معجم شیوخ خویش، شرح‌حال او را نگاشته و گفته است که ریاست فقیهان شافعی به او بازمی‌گردد.[۲۷]

در اتحاف الوری، از ماجرای بالا رفتن او از کوه ابوقبیس برای رؤیت هلال ذی‌حجه سال 849ق. یاد کرده و گفته است که اعلام رؤیت هلال این ماه، از وظایف مرسوم قاضی القضاة شافعی است.[۲۸]

محب‌الدین احمد بن محمد

محب‌الدین ابوطیب احمد بن محمد بن محمد (825-885ق.) فقیه، محدّث، صوفی و قاضی شافعی، از محدثان و تاریخ‌نگاران تاریخ محلی مکه مانند مقریزی و تقی‌الدین فاسی و ابن فهد حدیث شنید.[۲۹]

در روزگار زندگانی پدرش به سال 847ق. به نیابت از او قضاوت کرد و پس از او به این منصب برگزیده شد. او نیز همچون برخی دیگر از اعضای خاندانش چندبار در این مقام عزل و نصب‌ شد. اما مدتی پیش از مرگ، از همه مشاغل کناره گرفت و او را در قبرستان ابوطالب دفن کردند.

ابن فهد، معاصر ابن ظهیره، چند رخداد زندگی او را در اتحاف الوری آورده و از او با عنوان «قاضی» یاد کرده است.[۳۰]

فخرالدین ابوبکر بن علی

فخرالدین ابوبکر بن علی بن ابی‌البرکات (838-889ق.) محدث، مدرس مسجدالحرام و فقیه شافعی. سخاوی از ملاقاتش با او به سال 871ق. سخن گفته و جایگاه علمی‌اش را ستوده و استادانش را نام برده است.[۳۱]

ابوبکر تحصیلات خود را در زادگاهش مکه آغاز کرد و از کسانی مانند ابن حجر، مقریزی و عینی اجازه روایت گرفت. به قاهره نیز سفر کرد و از دانشوران آن‌جا حدیث شنید.[۳۲]

مسؤولیت‌ها

او مسؤولیت‌هایی مانند قضا، خطابه مسجدالحرام و نظارت بر برخی از موقوفات را نیز برعهده داشت. محل دفن او قبرستان معلات است.[۳۳]

تألیفات

از آثار او است: شفاء الغلیل و دواء العلیل فی حج بیت الرّبّ العظیم الجلیل که آگاهی‌های ارزشمندی را از وضعیت حرمین و اوضاع اجتماعی آن در روزگار نویسنده به‌دست می‌دهد.[۳۴] نیز چند اثر فقهی مانند کفایة المحتاج الی الدماء الواجبة علی المعتمر و الحاج،[۳۵] غنیة الفقیر فی حکم حج الاجیر[۳۶] و بلوغ السؤال فی احکام سبط الرسول به او نسبت داده‌اند.[۳۷]

محمد جارالله بن محمد

محمد جارالله بن محمد نورالدین بن ابی‌بکر (درگذشت 960ق.)[۳۸] تاریخ‌نگار و فقیه حنفی ساکن مکه و مدرّس مسجدالحرام. وی فقه و دیگر علوم دینی را نزد دانشوران و فقیهان مکه مانند احمد بن طولون، محمد نجمی و احمد بن عبدالغفار آموخت.[۳۹]

برخی تاریخ وفات او را 986ق. دانسته[۴۰] و شماری تنها از زنده بودنش در این سال سخن گفته‌اند.[۴۱] بیشتر منابع معاصر تاریخ وفات او را 986ق. دانسته‌اند.[۴۲]

از او تنها کتاب الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف در تاریخ محلی مکه برجای مانده که از مشهورترین آثار تاریخ محلی مکه است.[۴۳]

پیوند به بیرون

ابن ظهيره، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص1451.


پانویس

  1. اتحاف الوری، ج4، 292؛ اعلام المکیین، ج1، ص85-138؛ خلاصة الاثر، ج1، ص93.
  2. لحظ الالحاظ، ص253؛ نظم العقیان، ص17.
  3. العقد الثمین، ج6، ص107؛ الدرر الکمین، ج1، ص35.
  4. تاج العروس، ج7، ص176، «ظهر»؛ نک: ایضاح المکنون، ج2، ص485؛ الاعلام، ج5، ص63.
  5. نک: بلوغ القری، ج1، ص110-115، 136-137.
  6. نک: اتحاف الوری، ج4، ص339.
  7. موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص386.
  8. بلوغ القری، ج1، ص364.
  9. نک: العقد الثمین، ج3، ص52.
  10. العقد الثمین، ج5، ص184؛ الدرر الکامنه، ج3، ص39.
  11. الضوء اللامع، ج8، ص74.
  12. العقد الثمین، ج3، ص139.
  13. الضوء اللامع، ج5، ص78.
  14. خلاصة الاثر، ج3، ص150-151؛ اعلام المکیین، ج1، ص102.
  15. نک: العقد الثمین، ج3، ص139؛ الضوء اللامع، ج2، ص134-135.
  16. اعلام المکیین، ج1، ص93.
  17. الضوء اللامع، ج8، ص93-95.
  18. العقد الثمین، ج2، ص57-58.
  19. العقد الثمین، ج2، ص202-204؛ لحظ الالحاظ، ص254-255.
  20. انباء الغمر، ج7، ص158.
  21. العقد الثمین، ج2، ص58-59.
  22. لحظ الالحاظ، ص255-256.
  23. العقد الثمین، ج2، ص56؛ لحظ الالحاظ، ص255؛ الضوء اللامع، ج8، ص94.
  24. العقد الثمین، ج2، ص287.
  25. لحظ الالحاظ، ص267؛ الضوء اللامع، ج9، ص78؛ معجم الشیوخ، ص276.
  26. الضوء اللامع، ج9، ص214-216؛ معجم الشیوخ، ص276-278؛ نظم العقیان، ص167-168.
  27. معجم الشیوخ، ص276.
  28. اتحاف الوری، ج4، ص247.
  29. نک: الضوء اللامع، ج2، ص190-194.
  30. اتحاف الوری، ج3، ص573، 590؛ ج4، ص381.
  31. الضوء اللامع، ج11، ص58-60.
  32. الضوء اللامع، ج11، ص58.
  33. الضوء اللامع، ج11، ص60.
  34. التاریخ و المورخون، ص162-163.
  35. الضوء اللامع، ج11، ص59.
  36. کشف الظنون، ص1211.
  37. کشف الظنون، ص254.
  38. اعلام العرب، ج2، ص227.
  39. المختصر من کتاب نشر النور، ص151.
  40. الاعلام، ج3، ص238.
  41. الکنی و الالقاب، ج1، ص345.
  42. المختصر من کتاب نشر النور، ص151؛ معجم ما کتب فی الحج، ص88؛ التاریخ و المورخون، ص236؛ وسام الکرم، ص149.
  43. الاعلام، ج6، ص239.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بني‌ ظهيره.
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (درگذشت885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • اعلام اعراب فی العلوم و الفنون: عبدالصاحب الدجیلی، نجف، 1386ق.
  • اعلام المکیین: عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، مؤسسة الفرقان، 1421ق.
  • الاعلام: الزرکلی (درگذشت1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م.
  • انباء الغمر بابناء العمر فی التاریخ: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406ق.
  • ایضاح المکنون: اسماعیل پاشا البغدادی (درگذشت1339ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • بلوغ القری فی ذیل اتحاف الوری: عبدالعزیز بن فهد المکی (درگذشت920ق.)، به کوشش صلاح الدین و دیگران، دار القاهره، 1425ق.
  • تاج العروس: الزبیدی (درگذشت1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
  • التاریخ و المورخون: محمد الحبیب الهیله، مکه، موسسة الفرقان، 1994م.
  • خلاصة الاثر: محمد امین المحبی (درگذشت1111ق.)، بیروت، دار صادر.
  • الدرر الکامنه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، به کوشش عبدالمعید خان، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1392ق.
  • الضوء اللامع: شمس الدین السخاوی (درگذشت902ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی.
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (درگذشت832ق.)، به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، 1406ق.
  • کشف الظنون: حاجی خلیفه (درگذشت1067ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1413ق.
  • الکنی و الالقاب: شیخ عباس القمی (درگذشت1359ق.)، تهران، مکتبة الصدر، 1368ش.
  • لحظ الالحاظ بذیل طبقات الحفاظ: محمد بن فهد المکی (درگذشت885ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1421ق.
  • المختصر من کتاب نشر النور: عبدالله مرداد ابوالخیر (درگذشت1342ق.)، به کوشش العامودی، جده، عالم المعرفه، 1406ق.
  • معجم الشیوخ: عمر بن فهد المکی (درگذشت885ق.)، به کوشش الزاهی، دار الیمامه، 1420ق.
  • معجم مطبوعات العربیه: علی جواد طاهر، بغداد، المکتبة العالمیه، 1985م.
  • موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق.
  • نظم العقیان: السیوطی (درگذشت911ق.)، به کوشش فیلیپ حتی، بیروت، المکتبة العلمیه.
  • وسام الکرم فی تراجم ائمة و خطباء الحرم: یوسف بن محمد الصبحی، لبنان، دار البشائر الاسلامیه، 1426ق.