بیت المعمور
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:M-mohammad در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
بیت المعمور از نامهای کعبه یا جایی محاذی آن در آسمان است.
بیت المعمور از اصطلاحات قرآنی است که قبل از اسلام در فرهنگ عربی پیشینه نداشته است. در تعیین مصداق، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ عدهای از آن به خانهای آسمانی و گروهی به کعبه و برخی دیگر به بیت المقدس تعبیر کردهاند. درباره نزول دفعی قرآن کریم بر بیت المعمور هم دیدگاه مفسران و متکلمان متفاوت است که عدهای نزول دفعی را قبول دارد و برخی هم توجیحات عرفانی کردهاند اما برخی دیگر از علما نپذیرفتهاند.
اصطلاح قرآنی
ترکیب وصفی «البیت المعمور» به معنای خانه آباد[۱] از نامهای خانه خدا یا نام جایی آسمانی به محاذات آن است.[۲]
این تعبیر در یک آیه از قرآن کریم به کار رفته و خداوند بدان سوگند یاد کرده است: (وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ) (سوره طور، 4). گویا این تعبیر پیش از اسلام در فرهنگ عربی پیشینه نداشته و این اصطلاح را قرآن ابداع کرده است.
دیدگاهها درباره بیت المعمور
در تعیین مصداق بیت المعمور چند دیدگاه در میان است.
خانهای آسمانی
بسیاری از صحابه و تابعان بیت المعمور را خانهای در آسمان میدانند که دقیقاً برابر کعبه قرار دارد.[۳] با این حال، درباره محل آن در آسمان اتفاق نظر نیست. آن را در آسمان دنیا، آسمان چهارم، ششم، هفتم یا بالای هفت آسمان و زیر عرش یا پیوسته به آن دانستهاند.[۴]
در توجیه این اختلاف، مجلسی به پیروی از ابنعطیه[۵] بر آن است که بر فرض صحت همه اخبار، وجود بیت المعمور در همه آن مکانها امکان دارد.[۶]
بعضی از روایتها نیز مؤید این باورند.[۷]
آگاهیهای تفصیلی نیز درباره بیت المعمور در روایتها آمدهاند[۸] از جمله انتقال این خانه از بهشت به زمین و نصب در محل کعبه و انتقال به آسمان هنگام طوفان نوح تا عبادتگاه فرشتگان باشد.[۹]
بر پایه روایتهای یاد شده، هر روز 70000 فرشته در آن نماز میگزارند. سپس فرشتگانی دیگر جایگزین آنها میشوند و بر این اساس، آبادانی این خانه به لحاظ فراوانی فرشتگان عابد در آن است.[۱۰]
کُتب روایی شیعی همانند جوامع تفسیری و روایی اهلسنت، بیت المعمور را با اندکی تفاوت با ویژگیهای آسمانی یاد شده آوردهاند.[۱۱] برخی روایتهای شیعی از حجگزاردن سالانه فرشتگان در بیت المعمور یاد کرده، میافزایند: توماری سفید بر آن قرار گرفته که نام پیامبر(ص)، امامان معصوم: و پیروان آنها تا قیامت بر آن نوشته شده است.[۱۲]
روایاتی نیز از امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) در علت بنای بیت المعمور در دست است که فرشتگان پس از پرسش درباره خلقت آدم(ع) از نور الهی محجوب گشتند تا آنکه به عرش خداوند پناه برده، مورد رحمت قرار گرفتند و خداوند بیت المعمور را برایشان در آسمان چهارم قرار داد.[۱۳]
اینگونه روایتها به سبب ابتنا بر نافرمانی فرشتگان که با عقیده عصمت آنها مخالف است، در برخی تفاسیر معاصر ذیل آیه 30 سوره بقره، درباره آفرینش آدم به نقد کشیده شدهاند.[۱۴]
در پارهای روایتها به نقل از امام علی(ع) از بیت المعمور با نام ضُراح یا ضریح یاد شده که از مضارحه به معنای رویارویی است و از برابری بیت المعمور با کعبه حکایت میکند.[۱۵]
تعبیر ضراح درباره بیت المعمور در منابع لغوی نخستین نیز آمده است.[۱۶] روایاتی نیز این دو را خانههایی جدا و روبهروی هم در آسمان میدانند[۱۷] و بر آنند که ضراح در آسمان چهارم و بیت المعمور در آسمان دنیا قرار دارد.[۱۸]
نام دیگر این خانه را در آسمان دنیا «بیت العزه» دانستهاند.[۱۹]
یکی از مفسران معاصر، مسجد الاقصی (دورترین مسجدها) را که در آیه 1 سوره اسراء، آمده، همان بیت المعمورِ آسمانی میداند. از دیدگاه وی، بیت المعمور دورترین مسجد از مسجدالحرام است. بدین روی، پیامبر بهگونه مستقیم از مسجدالحرام به بیت المعمور عروج داشته است و نه بیت المقدس.[۲۰]
پیامبر(ص) در بیت المعمور به ابراهیم(ع) برخورده و فرشتگان و پیامبران در آنجا به امامت او و با اذان جبرئیل نماز گزاردهاند. [۲۱] سپس رسول خدا از آن جا به سدرة المنتهی عروج کرده است.[۲۲]
شکل ظاهری بیت المعمور در برخی روایات، چهار ضلعی یا دایرهوار بیان شده است.[۲۳]
پارهای از روایتهای یاد شده در وصف بیت المعمور، به رغم شهرت، ضعیف و ساختگی وصف شدهاند.
سیوطی برخی روایتهای یاد شده در آثارش در این موضوع را ساختگی میشمارد[۲۴] و ابنکثیر نیز به پشتوانه گفتههایی از محدثان پیشین، برخی از این روایتها را ساختگی و بیپایه میشمرد.[۲۵]
بعضی در مقالهای مستقل به نقدِ سندی و متنی برخی روایتهای بیت المعمور پرداختهاند.[۲۶]
کعبه
دیدگاهی دیگر، بیت المعمور را همان کعبه در زمین میداند که همواره با زیارت حاجیان و عمرهگزاران آباد میشود.
بر پایه گزارش مفسران نخستین، گویا حسن بصری نخستین تابعی است که این باور را دارد.[۲۷] این نظر میان مفسران سدههای بعد به شکل یک احتمال[۲۸] یا نظر پذیرفته شده، آمده است.[۲۹]
این دیدگاه در تفاسیر اجتهادی معاصر نیز پس از رواج رویکرد عقلی با اقبال جدی روبهرو و به باور بیشتر مفسران بدل شده است.[۳۰]
بعضی از مفسران معاصر نیز با قابل جمع دانستن دو دیدگاه یاد شده، بر این باورند که کعبه تجلی زمینی بیت المعمور آسمانی است.[۳۱]
بیت المقدس
برخی روایات، بیت المعمور را همان بیت المقدس دانستهاند که بر اثر حضور بسیاری از پیامبران در آن آباد شده است.[۳۲]
در وجه به کارگیری تعبیر سرزمین مقدس در قرآن برای این منطقه نیز به آبادانیهای آن مانند نعمت بسیار، آب فراوان و زمین حاصلخیز اشاره شده است.[۳۳] این دیدگاه با اقبال مفسران روبهرو نشده و برخی همراه گزارش این دیدگاه به نقد آن پرداختهاند.[۳۴]
افزون بر آرای پیشگفته، برخی معاصران همه کره زمین را به سبب آبادانی به دست بشر، مقصود از بیت المعمور دانستهاند که مورد نقد مفسران معاصر قرار گرفته و متاثر از تعصب و تفکر مادی شمرده شده است.[۳۵]
نزول دفعی قرآن بر بیت المعمور
نزول قرآن بر پایه آیه 185 سوره بقره، در ماه رمضان و بر پایه آیه 3 سوره دخان، در شبی مبارک رخ داده که در آیه اول سوره قدر همان شب قدر معرفی شده است. اما افزون بر شواهد مسلّم تاریخی، مفاد آیه ( و قرآناً فَرَقناهُ لِتَقْرَاَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُکْثٍ...) (اسراء، 106) نشان میدهد که قرآن در رویدادهای ویژه و به تدریج نازل شده است.
برخی صحابه مانند ابنعباس در توجیه این اشکال، بر دوگونه نزول دفعی و تدریجی قرآن تاکید میکنند که نزول نخست در شب قدر بر بیت المعمور و یا بیت العزّه[۳۶] و نزول دوم در طول رسالت پیامبر(ص) بوده است.[۳۷] بر پایه این سخن، برخی متکلمان برگرفته از پارهای روایات[۳۸] بر این باورند که قرآن نخست در شب قدر یکباره بر بیت المعمور و از آن پس به تدریج در طول 23 سال بر پیامبر(ص) نازل شده است.[۳۹]
در برابر، شیخ مفید پشتوانه این دیدگاه را خبری واحد میداند که علم نمیآورد و با «شان نزول» داشتن آیات قرآن نمیسازد.[۴۰] تنها یک روایت شیعی در این زمینه وجود دارد[۴۱] که افزون بر انتقادهای محتوایی[۴۲] به دلیل وجود راویان ضعیف و ناشناخته، دچار ضعف سندی است.[۴۳]
روایت نزول قرآن بر بیت المعمور را مخالف تعبیر ( هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ) در آیه 185 بقره دانستهاند؛ زیرا در صورت پذیرش نزول در بیت المعمور، نمیتوان وجهی هدایتآمیز درباره آن مرحله از نزول فرض کرد؛ چرا که قرآن برای هدایت جامعه نازل شده تا در دسترس همگان باشد، نه آن که در بیت المعمور دور از دسترس مردم قرار گیرد.[۴۴] از اینرو، برخی قرآنپژوهان معاصر در پی گروهی از مفسران شیعه و سنّی متقدم، توجیه منسوب به ابنعباس و روایتهای همانند آن را نپذیرفته و تنها به نزول تدریجی باور داشته و آیات گویای نزول در شبی ویژه را تاویل کردهاند.[۴۵]
دیدگاه عرفانی، برونرفتی دیگر از این چالش ارائه کرده و بیت المعمور را مقام قلب پیامبر(ص) میداند که قرآن در نزول دفعی بر قلب او نازل شده و از آن پس به تدریج بر سینه پیامبر فرود آمده و یا تاویلش بر وصی او نازل شده است.[۴۶]
تاویلات بیت المعمور
گروهی از مفسران تاویلهایی عرفانی از بیت المعمور به دست دادهاند.
در متون عرفانی غیر تفسیری نیز از بیت المعمور یاد شده و درباره تاویل عرفانی آن سخن رفته است.[۴۷]
چنانکه اشاره شد، گروهی بیت المعمور را به قلب پیامبر(ص) تاویل کردهاند که قرآن بر آن نازل گشته و سپس بر سینه پیامبر فرود آمده و آنگاه تاویلش بر وصی او آشکار میشود.[۴۸]
دستهای آن را دلهای عابدان عارف میدانند[۴۹] که با معرفت و اخلاص آباد میگردد.[۵۰]
بروسوی بیت المعمور را اشاره به مقام قلب انسان دانسته، بر این باور است که همچون قلب که برزخ میان روح و جسم است، بیت المعمور نیز برزخ میان جهان طبیعی (کرسی و عرش) و جهان عنصری (آسمانهای هفتگانه) است و در انتهای آسمان هفتم قرار دارد.[۵۱]
ابنعربی بیت المعمور را قلب عالم یا نفس ناطقه کلیه شمرده[۵۲] و برخی روایتها در این موضوع از جمله تکیه زدن ابراهیم(ع) بر دیوار آن را به تاویل عرفانی کشیده است.[۵۳]
شماری از مفسران معاصر به صورت احتمال، بیت المعمور را به قلب مؤمن تاویل کردهاند که همان عرش الهی است. اما احتمال در این زمینه را کافی نمیدانند.[۵۴]
بعضی از مفسران به پشتوانه آیات 36-37 سوره نور، و 33 سوره احزاب، خانه و خاندان پیامبر(ص) و سپس دیگر خانههای دانش و عبادت را از روشنترین نمودهای بیت المعمور دانستهاند.[۵۵]
پیوند به بیرون
موسسه دائرة المعارف الاسلامي، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله بیت المعمور.
پانویس
- ↑ لغتنامه، ج3، ص4470، «بیت المعمور.
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج13، ص295.
- ↑ جامع البیان، ج27، ص22-24؛ الدر المنثور، ج6، ص117ـ 118؛ مجمع البحرین، ج3، ص248، «عمر.
- ↑ نک: اخبار مکه، ج1، ص45؛ جامع البیان، ج27، ص22-24؛ الدر المنثور، ج6، ص117-118.
- ↑ المحرر الوجیز، ج5، ص186.
- ↑ بحار الانوار، ج55، ص61؛ نک: کنز الدقائق، ج12، ص446؛ روح البیان، ج9، ص185.
- ↑ نک: الدر المنثور، ج6، ص117.
- ↑ نک: الکافی، ج1، ص451؛ ج2، ص629؛ ج3، ص302، 392؛ ج4، ص191، 196-197؛ التهذیب، ج2، ص60؛ ج6، ص110؛ بحار الانوار، ج36، ص155.
- ↑ جامع البیان، ج4، ص12؛ الدر المنثور، ج6، ص117.
- ↑ جامع البیان، ج27، ص22-24؛ الدر المنثور، ج6، ص117-118؛ مجمع البحرین، ج3، ص248.
- ↑ بحار الانوار، ج55، ص55-61.
- ↑ الکافی، ج3، ص484.
- ↑ الکافی، ج4، ص187-188؛ علل الشرائع، ص402-403، 406-407.
- ↑ تسنیم، ج3، ص71-72.
- ↑ جامع البیان، ج27، ص23-24؛ الصحاح، ج1، ص386؛ النهایه، ج3، ص81، «ضرح.
- ↑ العین، ج3، ص103ـ104؛ تهذیب اللغه، ج4، ص206-207؛ جمهرة اللغه، ج2، ص3، «ضرح.
- ↑ بحار الانوار، ج6، ص97؛ ج55، ص8، 58؛ ج96، ص34.
- ↑ مجمع البحرین، ج3، ص14، «ضرح.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص256؛ الاتقان، ج1، ص118؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج1، ص311.
- ↑ اطیب البیان، ج8، ص219؛ ج12، ص293.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص100-101؛ التهذیب، ج2، ص60.
- ↑ صحیح البخاری، ج4، ص77-78؛ الدر المنثور، ج4، ص136، 143؛ بحار الانوار، ج36، ص155.
- ↑ نک: علل الشرائع، ج2، ص398.
- ↑ الدر المنثور، ج6، ص117.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص256.
- ↑ کیهاناندیشه، ش32، ص59-71، «نظریهای درباره کیفیت نزول قرآن.
- ↑ تفسیر حسن بصری، ج2، ص305؛ نک: التبیان، ج9، ص402؛ زاد المسیر، ج8، ص47.
- ↑ الکشاف، ج4، ص408؛ التفسیر الکبیر، ج28، ص239؛ تفسیر ابوالسعود، ج8، ص146.
- ↑ نظم الدرر، ج19، ص4-5؛ مواهب علیه، ج4، ص214.
- ↑ نک: التفسیر الحدیث، ج6، ص233؛ التحریر و التنویر، ج27، ص54-55؛ التفسیر القرآنی، ج14، ص543؛ التفسیر الکاشف، ج7، ص161.
- ↑ من هدی القرآن، ج14، ص96.
- ↑ بحار الانوار، ج18، ص394.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج11، ص212؛ کشف الاسرار، ج5، ص481؛ التفسیر الکبیر، ج22، ص190.
- ↑ بیان المعانی، ج4، ص382.
- ↑ نک: المیزان، ج2، ص20-32.
- ↑ نک: تفسیر ابن ابی حاتم، ج1، ص311؛ تفسیر بغوی، ج1، ص217؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص368.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص84-85؛ الدر المنثور، ج1، ص189.
- ↑ کنز الدقائق، ج1، ص430؛ بحار الانوار، ج18، ص250-254.
- ↑ الاعتقادات، ص82؛ الدر النظیم، ص119؛ بیان السعاده، ج1، ص172.
- ↑ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص123-124.
- ↑ الکافی، ج2، ص628ـ629.
- ↑ نک: تصحیح اعتقادات الامامیه، ص123-124.
- ↑ نک: بحار الانوار، ج12، ص518؛ ج18، ص250-254.
- ↑ نک: تسنیم، ج9، ص351.
- ↑ نک: التمهید، ج1، ص112-124؛ قس: تسنیم، ج9، ص335-340.
- ↑ نک: بیان السعاده، ج1، ص172.
- ↑ نک: شرح شطحیات، ص342؛ تفسیر قشیری، ج3، ص472.
- ↑ نک: بیان السعاده، ج1، ص172.
- ↑ تفسیر قشیری، ج3، ص472؛ نک: بیان السعاده، ج4، ص118.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج5، ص152؛ مخزن العرفان، ج13، ص341.
- ↑ روح البیان، ج9، ص185.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج2، ص547-548.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج4، ص8؛ نک: روح البیان، ج9، ص185ـ186؛ بیان السعاده، ج4، ص117.
- ↑ تسنیم، ج9، ص356.
- ↑ من هدی القرآن، ج14، ص95.
منابع
- الاتقان: السیوطی (م. 911ق.)، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، 1416ق.
- اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- اطیب البیان: عبدالحسین طیب، تهران، انتشارات اسلامی، 1364ش.
- الاعتقادات: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش عصام عبدالسید، بیروت، دار المفید، 1414ق.
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
- بیان السعاده: الجنابذی (م. 1327ق.)، تهران، 1344ش.
- بیان المعانی: سید عبدالقادر ملاحویش، دمشق، مطبعة الترقی، 1384ق.
- التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- التحریر و التنویر: ابن عاشور (م. 1393ق.)، مؤسسة التاریخ.
- تسنیم: جوادی آملی، قم، اسراء، 1378ش.
- تفسیر ابن ابیحاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابیحاتم (م. 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، 1419ق.
- تفسیر ابن عربی (تفسیر القرآن الکریم): محیی الدین بن عربی (م. 638ق.)، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، دار الاندلس.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1409ق.
- تفسیر ابوالسعود (ارشاد العقل السلیم): ابوالسعود (م. 982ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1411ق.
- تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. 510ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
- تفسیر بقاعی (نظم الدرر): البقاعی (م. 885ق.)، قاهره، 1413ق.
- تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل): البیضاوی (م. 685ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
- التفسیر الحدیث: محمد عزّة دروزه (م. 1404ق.)، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1421ق.
- تفسیر حسن بصری: به کوشش محمد عبدالرحیم، بیروت، دار الحدیث.
- التفسیر القرآنی للقرآن: عبدالکریم خطیب، دار الفکر العربی، 1970م.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- التفسیر الکاشف: المغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، 1981م.
- تفسیر قشیری (لطائف الاشارات): النیشابوری القشیری (م. 465ق.)، به کوشش بسیونی، مصر، الهیئة المصریة العامة.
- التمهید فی علوم القرآن: معرفت، قم، نشر اسلامی، 1411ق.
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
- تهذیب اللغه: الازهری (م. 370ق.)، قاهره، 1967م.
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
- جمهرة اللغه: ابن درید (م. 321ق.)، به کوشش رمزی بعلبکی، بیروت، دار العلم للملایین، 1987م.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش.
- دائرة المعارف قرآن کریم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، 1386ش.
- الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
- الدر النظیم: ابن حاتم عاملی (م. 664ق.)، جامعه مدرسین قم.
- روح البیان: بروسوی (م. 1137ق.)، بیروت، دار الفکر.
- زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
- شرح شطحیات: روزبهان بقلی، به کوششهانری کربن، تهران، 1360ش.
- الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
- علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
- العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
- الفتوحات المکیه: محیی الدین بن عربی (م. 638ق.)، بیروت، دار صادر.
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
- الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، مصطفی البابی، 1385ق.
- کشف الاسرار: میبدی (م. 520ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش.
- کنز الدقائق: المشهدی (م. 1125ق.)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
- کیهاناندیشه (دوماهنامه): قم، مؤسسه کیهان.
- لغتنامه: دهخدا (م. 1334ش.) و دیگران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، 1373ش.
- مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش حسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق.
- المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م. 546ق.)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، 1413ق.
- مخزن العرفان: سیده نصرت امین (م. 1362ش.)، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
- من هدی القرآن: سید محمدتقی مدرسی، دفتر علامه مدرسی، 1410ق.
- مواهب علیّه (تفسیر حسینی): حسینی کاشفی (م. 910ق.)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال.
- النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش.