قاسم بن موسی الکاظم(ع)

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۵ توسط Engineer (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
قاسم بن موسی الکاظم(ع)
مشخصات فردی
زادگاه عربستان کنونی
محل زندگی مدینه و جنوب حله
خویشان سرشناس امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س)
دین اسلام
مذهب شیعه
شغل آب‌یاری
محل درگذشت عراق کنونی، روستای سورا، جنوب حله که به شهر قائم شهرت یافت.
آرامگاه جنوب حله، شهر قائم
حج و زیارت
نام زیارتگاه مزار قاسم بن موسی الکاظم(ع)

قاسم بن موسی الکاظم(ع)، فرزند امام کاظم(ع) و مورد محبت او است که از عباسیان گریخته و در عراق کنونی، در جنوب حله ساکن شده است. وی نزد پدرش جایگاه بالایی داشته و عالمان شیعه توجه زیادی به او داشته‌اند.

قاسم در زمان زندگی امام کاظم(ع)، در جنوب حله، درگذشت و در همانجا دفن شد. بر روی قبر وی مزاری ساخته شد که اکنون بارگاه گسترده‌ای شده، مورد توجه مردم و بزرگان شیعه است.

معرفی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قاسم بن موسی الکاظم(ع)، فرزند امام کاظم(ع) (۱۲۷–۱۸۳ق) بوده و شیخ مفید و دیگران، مادرش را ام ولد دانسته‌اند.[۱] حرزالدین، بر این باور است که، مادرش اُم‌البنین و او برادر تنی امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) است.[۲]

عالمان انساب، او را از فرزندان بدون نسل امام کاظم(ع) شمرده‌اند. وی موفق به انتخاب همسر نشده و فرزندی نداشته است؛[۳] ولی نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، دختری برای او معرفی کرده[۴] و برخی این گفته را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.[۵]

جایگاه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه روایتی در کتاب کافی، وقتی از امام کاظم(ع) درباره امامِ پس از خود سؤال می‌شود، او فرزندش علی(ع) را معرفی می‌کند و به گفته وی، اگر تعیین امام به عهده او بود، فرزند دیگرش قاسم را معرفی می‌کرد؛ چون او شخص سزاوری است و امام(ع) نیز او را دوست دارد؛ ولی تعیین امامت بر عهده خدا است و این مقام را در وجود هرکسی که لایق باشد و خود صلاح بداند قرار می‌دهد.[یادداشت ۱][۷] امام کاظم(ع) نام قاسم را در وصیت‌نامه خود آورده است.[یادداشت ۲][۸] او برخی کارهای معنوی را به او می‌سپرد؛[۹] برای نمونه از سلیمان جعفری راوی شیعی، روایت شده که دیده است امام کاظم(ع) به قاسم دستور داد بالای سر برادرش که در حال جان دادن بود برود و سوره صافات را بخواند؛ وقتی به آیه یازدهم سوره[یادداشت ۳] رسید، آخرین نفس را کشید و به راحتی از دنیا رفت.[۱۰]

نویسنده ناسخ‌التواریخ (م. ۱۲۹۷ق)، روایتی را نقل کرده است که بر پایه آن امام رضا(ع)، کسی را که نمی‌تواند به زیارت او برود، سفارش به زیارت برادرش قاسم کرده است.[۱۱] بر پایه همین روایت، پیش از نویسنده ناسخ‌التواریخ، سید علی بن یحیی بن حدید الحسینی، شاعر سده یازدهم قمری، شعری سروده و در آن، این روایت را صحیح دانسته است:[یادداشت ۴][۱۲]

أیّها السیّد الذی جاء فیهقول صدق ثقاتنا ترویه
بصحیح الإسناد قد جاء حقّاًعن أخیه لأُمّه وأبیه
إنّنی قد ضمنت جنّات عدنللذی زارنی بلا تمویه
وإذا لم یُطق زیارة قبریحیث لم یستطع وصولاً إلیه
فلیزر فی العراق قبر أخیالقاسم ولیُحسن الثناء علیه

برخی، مدرکی برای این حدیث نیافته ولی آن را مستفیض دانسته‌اند.[۱۳] به گفته شیخ عباس قمی، این روایت در جایی دیده نشده و کسی تاکنون از اصل آن، نشانی نداده است. او بر این باور است که بزرگی قاسم بیشتر از آن است که برای ترغیب به زیارتش، به این خبر بی اصل و نشان پناه برده شود.[۱۴]

در نگاه عالمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

علی نمازی شاهرودی، نویسنده مستدرک سفینة البحار، او را «سیدی جلیل‌القدر» خوانده که پدرش، امام کاظم(ع) او را بسیار دوست داشته است.[۱۵] عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.[۱۶] شیخ عباس قمی نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.[۱۷]

درگذشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تاریخ‌دانان، همه بر این باورند که قاسم بن موسی(ع)، در زمان زندگی پدرش امام کاظم(ع) (۱۲۷–۱۸۳ق) درگذشت. او مانند برخی دیگر از خویشان و فرزندان علوی(ع)، تحت پیگرد مخالفان اهل‌بیت(ع) قرار گرفت و به ناچار، مدینه را ترک کرد و به‌صورت ناشناس، در منطقه سوری[یادداشت ۵][۱۸] در اطراف حلّه، با سختی زندگی کرد؛ تا این‌که به سبب غصه زندانی بودن پدرش، امام کاظم(ع) و سختی غربت و تنهایی، در جوانی درگذشته، به خاک سپرده شد و بارگاهی برایش ساختند.[۱۹]

نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، ماجرای فرار، زندگی و درگذشت قاسم را با جزئیات بیشتری نقل کرده است. به گفته او پس از این که قاسم از ظلم هارون‌الرشید از مدینه به سوی عراق گریخت، روزی در کنار فرات، از گفت‌وگوی دو دختربچه باهمدیگر، فهمید پیرو ولایت امام علی(ع) هستند؛ خوشحال شده به نزد رئیس قبیله آن‌ها رفته، به کار آب‌رسانی مشغول شد. رئیس قبیله که عبادت و پارسایی او را دید دخترش را به عقد او درآورد. قاسم، صاحب دختری شد. سن او که از سه سال گذشت، رئیس قبیله با خبر شد قاسم فرزند امام کاظم(ع) است. پس از مدتی قاسم بیمار شده، بیماری‌اش شدت گرفت. وصیت کرد پس از مرگش در موسم حج همسر و دخترش را به مدینه نزد مادرش ببرند. وی در جوانی درگذشته، پدر همسرش به وصیتش عمل کرد. مادر قاسم که دختر را دید گریه فراوان کرده او را شناخته و پس از باخبر شدن از مرگ فرزندش قاسم، بیمار شده، بیشتر از سه روز زنده نماند.[۴] برخی این ماجرا را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.[۵]

برخی از نويسندگان تاريخ درگذشت او را ۲۲ جمادى الاولى و برخی دیگر، ۱ ذى‌الحجه دانسته‌اند، ولى تاريخ دقيق و قابل اعتمادى به دست نيامده است.[۲۰]

مدفن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نوشتار اصلی: مزار قاسم بن موسی الکاظم(ع) (حله) یاقوت حموی و دیگران، مرقد او را در عراق، نزدیکی شهر حله دانسته‌اند.[۲۱] درگذشته این مرقد در روستایی بوده که اکنون تبدیل به شهری به نام «قاسم» شده است.[۲۲] مزار وی مورد توجه برخی از بزرگان شیعه مانند سید ابن طاووس،[۲۳] شیخ عباس قمی،[۲۴] سید محسن حکیم[۲۵] و سید روح‌الله خمینی[۲۲] بوده است. مزارهای دیگری نیز در ایران به او نسبت داده شده است؛ مانند مزاری در روستای پیلر، در استان آذربایجان شرقی، در ۵۰ کیلومتری شهرستان کلیبر، مزاری در کاشان و مزاری در مهدی‌شهرِ سمنان. سند معتبری برای این انتساب‌ها یافت نشده است. این گمان هست که این مزارها برای دیگر نوادگان امام کاظم(ع) باشند.[۲۶]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الارشاد، ج٢، ص٢٠١؛ المجدی فی انساب الطالبیّین، ص١٠٧؛ الکواکب المشرقه، ج٢، ص١٨؛ کشف الغمه، ج٣، ص٢۶.
  2. مراقد المعارف، ج٢، ص١٨١.
  3. عمدة الطالب، ص٢٢٧؛ النفحة العنبریة، ص۶٣؛ مناهل الضرب فی انساب العرب، ص٣٩٣؛ الشجرة المبارکة، ص٧٧؛ الفخری فی انساب الطالبیّین، ص١٧؛ التذکرة، ص١۵١.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ شجره طوبی، ص٢١٠؛ اختران تابناک، ج١، ص٣٨۴.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ اختران تابناک، ج۱، ص۳۸۴.
  6. زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره، ص۴۷.
  7. الکافی، ج١، ص٣١۴؛ عیون اخبار الرضا، ج٢، ص٧٠؛ تنقیح المقال، ج٢؛ ص٢۶؛ الجامع لرواة واصحاب الامام الرضا، ج١، ص۵١٢؛ بحارالانوار، ج۵٠، ص٢۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٣.
  8. کافی، ج ٧، ص ۵٧، ذیل حدیث.
  9. زیاتگاه‌های عراق، ص۱۲۰.
  10. الفوائد الرجالیة، ج٣، ص١٩٢؛ حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج٢؛ ص۴٣٠؛ تنقیح المقال، ج٢، ص٢۶؛ منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۵؛ بدر فروزان، ص٣٧.
  11. ناسخ التواریخ، ج٣، ص١٨۶؛ اختران تابناک، ج١، ص٣٨٣.
  12. مراقد المعارف، ص۱۸۹.
  13. زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص ۵۳.
  14. تحفة الاحباب، ص٣٩٣.
  15. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.
  16. احسن التراجم، ج٢، ص٢٨ و ٢٩.
  17. منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.
  18. زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۵.
  19. حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج٢، ص۴٣١.
  20. زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۶.
  21. معجم البلدان، ج٣، ص٣٧٢؛ الاشارات الى معرفة الزيارات، ص٧۶؛ عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، ص 260؛ الاصيلى فى انساب الطالبيّين، ص 180.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ زندگی و مزار قاسم، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۹.
  23. مصباح الزائر، ص۵٠٣.
  24. منتهى الامال، ج 2، ص 231.
  25. مراقد المعارف، ص۱۸۳-۱۸۸.
  26. زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۶.
  1. از این سخن امام کاظم(ع) استفاده می‌شود که قاسم از نظر دانش و اخلاق، شایسته مقام امامت بوده؛ ولی خدا هر طور صلاح بداند آن‌گونه عمل می‌کند و امامت در اختیار اوست، نه به دست امام؛ امام نیز پیرو فرمان الهی است. روشن است که امام(ع) می‌خواسته با این بیان شخصیت قاسم را بیان کنند؛ وگرنه شایستگی امام رضا(ع) برای امامت روشن بوده است. احتمال دیگر این است که شاید قاسم مسن‌تر از امام رضا(ع) بوده و امام کاظم(ع) می‌خواسته روشن کند که بزرگی وی به جای خود، ولی امامت و تعیین امام توسط پروردگار انجام می‌گیرد.[۶]
  2. او در وصیتش، سرپرستی صدقات خود را به دو فرزندش علی(ع) و ابراهیم سپرد و اگر یکی از آنان از دنیا رفت، قاسم با آن کسی که باقی ماند، در سرپرستی وارد شود.
  3. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا» که برگردان فارسی آن عبارت است از: «پس [از کافران] بپرس آیا ایشان [از نظر] آفرینش سخت ترند یا کسانی که [در آسمانها] خلق کردیم»
  4. برگردان فارسی آن عبارت است از: ای آقایی که در مورد او از راویان مؤثق و با سندهای صحیح سخن است! به حق، از برادر تنی او چنین آمده است: من بهشت برین را برای کسی که برادر مرا زیارت کند، بدون تردید ضمانت می‌کنم، و کسی که توان زیارت مرا و رسیدن به قبر من برایش امکان ندارد، پس در عراق، قبر برادرم قاسم را زیارت کند و بر او مدح و ثنا بگوید.
  5. درگذشته، زمان زندگی قاسم بن موسی(ع)، «شهر قاسم» که اکنون محل دفن اوست، روستایی به نام شوشه یا سورا بود.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره نهم، زمستان ۱۳۹۰، ص۴۴ و کتاب زیارتگاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، احمد خامه‌یار، مشعر، تهران، ۱۳۹۵ش. است.
  • احسن التراجم لاصحاب الامام موسی الکاظم(ع)، عبدالحسین شبستری، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، مشهد، ۱۴۱۱ق.
  • الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد بن نعمان (الشیخ المفید)، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، دار المفید، بیروت، ۱۴۱۴ق. (۱۹۹۳م).
  • الاشارات الى معرفة الزيارات، على بن ابى‌‏بكر الهروى، تحقيق جانين سورديل- طومين، المعهد الفرنسى، دمشق، 1953م.
  • اختران تابناک، ذبیح‌الله محلاتی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۴۹ش.
  • الاصيلى فى انساب الطالبيّين، صفى‏‌الدين محمد بن تاج‏‌الدين على (ابن طقطقى)، مكتبة آيت‌‏الله العظمى المرعشى النجفى الكبرى، قم، 1418ق.
  • بحارالانوار، محمدباقر المجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • بدر فروزان، عباس فیض، قم، ۱۳۲۲ق‏.
  • التذکرة فی الانساب المطهرة، احمد بن محمد بن المهنّا الحسینی العبیدلی، تحقیق السید مهدی الرجائی، مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۲۱ق.
  • تحفة الاحباب فی نوادر آثار الأصحاب، شیخ عباس قمی، تحقیق سید جعفر حسینی و علی محدث‌زاده، دارالکتب الاسلامیّة، تهران، ۱۳۷۰ش.
  • تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله المامقانی، تحقیق و استدراک محیی‌الدین المامقانی، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۲۶ق.
  • رجال السید بحرالعلوم (الفوائد الرجالیة)، السید محمد مهدی بحرالعلوم، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، مکتبة العلمین، النجف، ۱۳۸۵ق.
  • شجره طوبی،
  • الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، فخرالدین الرازی، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.
  • حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، باقر شریف قرشی، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۳۹۰ق.
  • الجامع لرواة وأصحاب الامام الرضا(ع)، کنگره امام رضا(ع)، مشهد، ۱۳۷۸ش.
  • الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح علی اکبر الغفاری، دار الکتب الاسلامیة، تهران.
  • کشف الغمّة فی معرفة الائمة، علی بن عیسی الاربلی، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.
  • الکواکب المشرقة فی انساب وتاریخ و تراجم الاسرة العلویة الزاهرة، السید مهدی الرجائی، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، قم، ۱۳۹۰ش.
  • الفخری فی أنساب الطالبییّن، عزیزالدین ابوطالب اسماعیل بن الحسین المروزی الازورقانی، مکتبة آیةالله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۹ق.
  • عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، جمال‏‌الدين احمد بن على الحسينى (ابن عنبة)، لجنة احياء تراث، بيروت، منشورات دارالكتب الحياة، بى‏‌تا.
  • عیون اخبار الرضا(ع)، الصدوق، تحقیق حسین اعلمی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۴۰۴ ه‍.ق باترجمه علی‌اکبر غفاری.
  • مراقد المعارف، محمد حرزالدین، تحقیق محمدحسین حرزالدین، سعید بن جبیر، قم، ۲۰۰۷م.
  • مستدرکات علم رجال الحدیث، علی النمازی الشاهرودی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۵ق.
  • المجدی فی انساب الطالبیین، علی بن محمد العلوی العمری، تحقیق احمد المهدوی‏، الدامغانی، کتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی العامة، قم، ۱۴۲۲ق (۱۳۸۰ش)
  • مصباح الزائر، سيد بن طاووس، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۶ق.
  • معجم البلدان، ياقوت بن عبدالله الحموى، دار صادر، بيروت، 1397ق.
  • منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، هجرت، قم، ۱۳۸۰ش.
  • مناهل الضرب فی انساب العرب، سید جعفر الاعرجی النجفی الحسینی، مکتبة آیت‌الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.
  • ناسخ التواریخ، محمد تقی خان سپهر، تصحیح جمشید کیان‌فر، اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • النفحة العنبریة فی أنساب خیر البریة، محمدکاظم الیمانی الموسوی، تحقیق السید مهدی الرجائی، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.