موسوعه رد شبهات جلد بیستم (کتاب)
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | محمدامین قوچانی غروی |
نشر | |
تعداد صفحات | 156 |
ناشر | مشعر |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | پاییز1400 |
جلد بیستم از موسوعه رد شبهات است که به شبهات وهابیان علیه عقاید شیعیان میپردازد. این جلد از کتاب به شبهات مطرح شده با موضوع قرآن پاسخ داده است. این کتاب در چهار بخش باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن، قرآن و قاعده لطف، پیوند دوسویه میان اعتبار سندی قرآن و عدالت صحابه در مکتب تشیع، مفهوم شناسی«تبیان کل شیءبودن قرآن» و پیوند آن با نسخپذیری قرآن توسط گفتار اهل بیت توسط محمدامین قوجانی غروی نگاشته شده است.
باطن گرایی شیعه در تفسیر قرآن
در این بخش ابتدا به تعریف دو مفهوم باطن و تأویل میپردازد[۱]. سپس با بیان معجزه بودن قرآن چهار برداشت از آیات قرآن را برمی شمرد:
- واژگان قرآن همانند سایر واژگان معنا یا معانی مختص به خود را دارد و سبب انتقال ذهن از ظاهر واژه به معنا یا معانی محتمل میشود
- شأن نزول آیات قرآن، که خداوند براساس حکمت، درباره برخی وقایع موجود در زمان پیامبر یک یا چند آیه را نازل کرد.
- معنای باطنی: آن است که تدبر و تأمل در قرآن غیر از آن که انتقال ذهن از مفهوم ظاهری و نخستین واژگان به مفهوم باطنی را به دنبال دارد سبب پیدایش نوعی از فهم و بینش با ابعاد گسترده و مراتب بلند پایه نیز می شود
- این کاربرد نیز با باطن قرآن ارتباط دارد، بیان مصداق برای یک یا چند آیه که معمولا با بیان بهترین و کامل ترین مصداق صورت می پذیرد[۲]
و این طور نتیجه می گیرد که فقط خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اهل بیت دانش تأویل و بیان مصادیق را دارند.[۳]
به باطن گرایی مذموم گروه های صوفیه و باطنیه می پردازد و افراط گرایی آنان در تفسیر آیات قرآن بدون درنظر گرفتن معانی آیات را سبب انتقادها به تشیع می داند.[۴]
رویارویی ابن تیمیه با دیدگاه شیعه درباره تأویل گرایی و باطن گرایی
نویسنده این کتاب باوجود این که ابن تیمیه را از ناقدان اصلی رویکرد تأویل گرایی و باطن گرایی می داند اما او را بیش از این که منتقد شیعه اثنی اشعری بداند منتقد فرقه صوفیه و اسماعیلیه قرامطی می داند که صفات الهی را به معنای سلبی برگردانده و از ظاهر کلمات روی گردان شده بودند.[۵]
سپس اقسام تأویل از منظر ابن تیمیه را برمی شمرد:
تأویل ناظر بر مفهوم
ابن تیمیه یکی از معانی تأویل را تفسیر و توضیح معنای ظاهری و بازگرداندن آن به معنای غیر راجح به دلیل وجود قرینه اعم از عقلی و نقلی می داند اما آن را شیوه ضعیف تفسیری برای قرآن تلقی می کند وی این روش را بدعت و تحریف می داند و آن را دست برداشتن از ظاهر سخنان خدا و پذیرش لوازم و معانی غیر مرتبط با آن می داند.[۶]
تأویل ناظر بر مصداق
ابن تیمیه و برخی پیروانش با توجه به آیه 7 سوره آل عمران، تأویل را مختص آیات متشابه نمی دانند، بلکه تمام قرآن را دارای تأویل می دانند.[۷]
شبهه: ضابطه مند نبودن مکتب شیعه در تأویل گرایی و باطن گرایی
در این بخش نویسنده دیدگاه چندتن را دراین باره بیان می کند
ناصر القفاری: از نویسندگان وهابی معاصر است که درباره عقاید شیعه اثنی عشری از جمله تأویل قرآن قلم زده و نوشته «شیعه معتقد است قرآن دارای معانی باطنی مخالف ظاهر آن است »
محمد الذهبی: از دیگر نویسندگان معاصر است.وی پس از آنکه درباره امکان رسیدن یا نرسیدن به معنای باطنی سخن گفته روش تفسیری مکتب امامیه و فرقه صوفیه را در مردود بودن ظاهر قرآن و اعتماد بر باطن آن یکسان انگاشته و طرفداران هردو گروه را اهل بدعت و گمراهی می داند.[۸]
هانری کربن: از مستشرقان معاصر درباره عقاید شیعه می گوید:عقاید شیعه بر دو اساس پایه ریزی شده است: تأویل باطن و ولایت[۹]
پاسخ:یکسان انگاری دیدگاه مذاهب گوناگون شیعه و نقدهای کلی
نویسنده پس از پرداختن به شبهات مطروحه از نویسندگان یاد شده در مقام پاسخگویی بر آمده و اظهار می دارد که منتقدان همه فرق شیعه را یکسان فرض می کند حال آن که شیعه اثنی اشعری خود دیدگاه فرقه باطنیه را نقد می کند و معتقد است معنای دریافت شده از آیات قرآن نباید متناقض از معنای واژگانی آن باشد، بدین معنا که در دیگاه شیعه اثنی اشعری معانی باطنی در عرض معانی ظاهری آیات نیست بلکه در طول آنها است.[۱۰]
قرآن و قاعده لطف
در این بخش ابتدا مفهوم لطف را از نگاه متکلمان بیان می کند:
گاهی فعل لطف از سوی خداوند به انجام عمل حسن و نیکو یا ترک عمل قبیح و ناپسند توسط مکلف می انجامد که به آن لطف محصل گفته می شود
قسم دیگر لطف مقرب است که جایگاه و شأن آن فقط نزدیک تر ساختن مکلف به انجام عمل نیکو و طاعت یا دور ساختن وی از انجام عمل ناپسند یا معصیت است.[۱۱]
مبانی و دلایل اثبات قاعده لطف را در عناوین زیر بیان می دارد:
کاربردهای قاعده لطف و نتایج مرتب با آن را با این عناوین شرح می دهد:
- وجوب تکلیف شرعی
- ضرورت بعثت پیامبران
- لزوم عصمت پیامبران[۱۳]
شبهه اول فقدان دلیل قرآنی و روایی بر اثبات قاعده لطف
نویسنده در ادامه چهار شبهه را در ارتباط با قاعده لطف بیان می کند و به آن ها پاسخ می دهد:
یکی از شبهاتی که ممکن است مطرح شود این است که آیا برای پذیرش مفاد این قاعده، دلیل قرآنی یا روایی وجود دارد؟پاسخ:
مفاد قاعده لطف با آیات قرآن هماهنگی و همخوانی دارد زیرا قاعده لطف درصدد اثبات ضرورت یک عمل از سوی خداوند است تا مکلف با آن به انجام تکلیفی که پیش از این برای او مقرر شده نزدیک تر شود و از عقوبت احتمالی دورتر شود در همین راستا آیات قرآن و روایاتی را بیان می کند.[۱۴]
شبهه دوم:منت نهادن خداوند بر هدایت گریش دلیل بر واجب نبودن لطف او
از دلایل مخالفان قاعده لطف این است که اگر هدایت انسان ها هرچند به صورت نشان دادن مسیر حق به آن ها بر خدا واجب است، خداوند نباید برای انجام این عمل واجب منتی بر بندگان بگذارد.[۱۵]
پاسخ: بدون شک از صفات کمال خداوندی صفت منان است که در احادیث و ادعیه مختلف به آن اشاره شده است. حقیقت منت درباره خداوند این است که خدا موجودی نعمت دهنده است که درصد تذکر و گوشزد نعمتی است که به نعمت گیرنده و انسان می دهدتا او بدین وسیله بر این نعمت شکرگذاری کند.[۱۶]
شبهه سوم:تعرض برخی آیات با قاعده لطف
برخی مخالفان قاعده لطف مدعیاند که ظاهر برخی آیات قرآن با قاعده لطف منافات دارد[۱۷]
پاسخ:
به آیات 17 سوره حجرات، 12 و 13 سوره سجده، 93 سوره نحل، 46 سوره توبه می پردازد و هریک از آیات را با قواعد لغت شناسی و مرجع ضمیر مورد ارزیابی می دهد[۱۸]. نویسنده در اینجا قاعده لطف را جدا از اختیار انسان نمی داند چنانکه میگوید در سوره توبه آیه 46، خداوند با اطلاع از نیت منافقان، در دل آنها انداخت که خواستار ترک جهاد شوند تا به این واسطه از لطمات حضور منافقان در جنگ جلوگیری کند.[۱۹]
شبهه چهارم:تعارض برخی روایات با قاعده لطف
برخی مخالفان با طرح روایات مورد قبول شیعه ادعا می کنند خداوند عبد را به انجام عمل نزدیک نمی کند، بلکه به شکل الجا و خارج از حدود اختیار او را در مسیر هدایت قرار می دهد و این خلاف قاعده لطف است.[۲۰]
پاسخ:
خداوند براساس علم ذاتی از سرنوشت هر انسانی آگاه است لکن به او اختیار می دهد تا راه هدایت را بپیماید و اگر از این مسیر تخطی کرد راه هدایت را بر او می بندد و اگر راه را درست پیمود او را به سوی خیرات و ایمان رهنمون می شود.[۲۱]
پیوند دوسویه میان اعتبار سندی قرآن و عدالت صحابه در مکتب تشیع
ابتدا به تعریف مفاهیم عدالت و صحابه می پردازد[۲۲] و صحابه پیامبر را برساس آیات قرآن به سه دسته تقسیم می کند
- افرادی که ایمان راسخ داشتند و در میدان عمل به احکام اسلام و اخلاص در یاری پیامبر پیشتاز بودند
- فرادی که ایمان راسخ نداشتند، از میدان جنگ فرار کرده و از دستورات پیامبر تمرد می کردند
- گروهی که منافق بودند و سوره منافقون درباره آنان نازل شد[۲۳]
و بر این اساس ادعای مخالفان در عدم مقبولیت روایات صحابه در نزد شیعیان را بیان می کند:
شبهه: فقدان سند متصل و معتبر برای قرآن براساس دیدگاه شیعه
قرآن کریم مهمترین منبع دریافت معارف الهی است که پیامبر به پیروی از آن توصیه کرده است. ولی شیعه به دلیل مبنای سختگیرانه ای که درباره پذیرش عدالت صحابه در صدر اسلام دارد نمی تواند برای قرآنی که امروز میان مسلمانان موجود است، سند متصلی به صحابه بیان کند.[۲۴]
پاسخ:
براساس دیدگاه شیعه اعتبارسنجی و حجیت متن قرآن لازم و ضروری است. نویسنده با توجه به این دیدگاه، قرائت های مختلف از قرآن را با نقل متواتر قرآن در یک راستا ندانسته و به بررسی صحت و سقم قرائت ها تأکید دارد. به قرائت حفص از عاصم اشاره دارد و آن را علی رغم شیعه نبودن و سلسله مشخص روایت قرائت صحیح می داند.[۲۵]
همچنین به 5 تن از صحابه که از نظر دانشمندان اسلامی سرسلسله نقل قرائت قرآن هستند اشاره می کند:
مفهوم شناسی«تبیان کل شیء بودن قرآن» و پیوند آن با نسخپذیری قرآن توسط گفتار اهل بیت
در این بخش ضمن تعریف مفاهیم تبیان و نسخ [۲۷]سه شبهه را مطرح می کند:
شبهه اول: ناسازگاری«حق تشریع» جانشین پیامبر با کامل بودن شریعت
براساس دیدگاه شیعه جانشین پیامبر باداشتن حق تشریع می تواند جزییات جدیدی برای احکام شریعت بیان کند، حال آن که این مسأله براساس آیات و روایات و اجماع نظر مسلمانان صحیح نیست.[۲۸]
پاسخ:
پیامبر آخرین نبی خدا بوده و تمامی شریعت بدون کاستی بر او نازل شده است اما مردم از همه شریعت بهره نبرده اند و با وفات پیامبر به جانشین معصومی که پیامبر تعیین کرده، برای دریافت احکام رجوع می کنند[۲۹].
شبهه دوم: محدودیت زمانی حق تشریع امامان شیعه
تکامل و پویایی اسلام به عنوان دین جاویدان، حتی با پذیرش جایگاه تشریع برای امامان شیعه مورد خدشه است. سخنان امامان تنها مسائل صدر اسلام را در برمی گیرد و جوابگوی مسائل روز نیست.[۳۰]
پاسخ:
امامان شیعه ضمن پاسخگویی به مردم راهبرد اجتهاد و استباط از ادله معتبر عقلی و شرعی را به پیروان خود آموزش داند و این شیوه مختص زمان غیبت امام معصوم نبود و عالمان شیعه به بهره گیری از این شیوه در زمان حیات امامان معصوم نیزتوصیه می شدند.[۳۱]
شبهه سوم: ناسازگاری حق تشریع امامان شیعه با مسأله وحی
خداوند در قرآن گواهی داده که همه سخنان پیامبر براساس وحی است. حال اگر شیعه به حق تشریع برای امامان قائل باشد ضمن ناسازگاری با ختم نبوت با منابع شیعی نیز همخوانی ندارد و امامان همواره وحی به خود را انکار کرده اند.[۳۲]
پاسخ:
مسأله خاتمیت نبوت از ضروریات اسلام است. پیامبر هر آنچه به او وحی شده است تماما به جانشینی خود تعیین نموده منتقل کرده و این انتقال معارف دینی از امامی به امام دیگر منتقل شده و نیازی به وحی نبوده است.[۳۳]
پانویس
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص10-11
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 14-18
- ↑ موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص20
- ↑ موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص21-22
- ↑ موسوعه رد شبهات/ قرآن، ص 32
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 33
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص39
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 43
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص43
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 44-45
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 56
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص61-64
- ↑ موسوعه رد شبهات، قرآن، ص 64-67
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 65-74
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 75
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص76-77
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، 78
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص78-83
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 8-84
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، 87
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 88
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 97-98
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 109-110
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 114
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص115-116
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص116-117
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، 125-135
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 142-143
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 143-144
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 145
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 146-147
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 147-148
- ↑ موسوعه رد شبهات/قرآن، ص 148-149