ام جمیل
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ام جمیل دختر حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس |
لقب | اَروی، فاخته، عَوراء، عجوز قریش |
زادروز و زادگاه | مکه |
محل زندگی | مکه |
نسب/قبیله | قبیله قریش |
خویشان سرشناس | ابولهب، ابوسفیان بن حرب |
درگذشت/شهادت | سال سوم قمری مکه |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | حمالة الحطب |
نقشهای برجسته | دشمنی با پیامبر(ص)، هیزمکش جهنم |
دیگر فعالیتها | شرکت در توطئه قتل پیامبر(ص) |
اُمّ جَمیل، خواهر ابوسفیان و همسر ابولَهب است. وی از آزار دهندگان پیامبر(ص) و دشمنان ایشان بوده و در نقشه قتل پیامبر شرکت داشت. آیاتی از قرآن نیز در مورد او نازل شد. در سوره مسد از او به عنوان هیزمکش جهنم یاد شده و بر گردنش طنابی از لیف خرما است.
وی پیامبر را ترک شده از طرف خدا خطاب میکرد؛ اما خدا با نزول آیه 3 سوره ضحی این شبهه را از بین برد. ام جمیل و ابولهب همسایه پیامبر(ص) بودند و پیامبر آن دو و عقبة بن ابی معیط را از بدترین همسایگان به شمار آوردهاند. برخی ازدواج ام جمیل با ابولهب را باعث دورشدن ابولهب از پیامبر(ص) قلمداد کردهاند. او پس از جنگ بدر، در سال سوم قمری در گذشت.
زندگینامه
ام جمیل دختر حَرب بن اُمیّة بن عبد شمس، خواهر ابوسفیان و همسر ابولهب،[۱] عموی پیامبر(ص)، است. نام او را اَروی،[۲] فاخته[۳] یا عَوراء[۴] نوشتهاند. برخی بر این باورند که عَوراء (زن یک چشم) لقب او است؛[۵] زیرا ابولهب وی را به سبب شرکت در توطئه قتل پیامبر(ص) سخت تنبیه کرد و بر اثر آن یک چشمش نابینا شد.[۶] از دیگر القاب او «عَجوز قُریش» است.[۷] برخی ام جمیل را از شاعران دوره جاهلیت (قبل از اسلام) میدانند.[۸]
به اعتقاد برخی، ازدواج ام جمیل با ابولهب که از موارد کمشمار پیوند دو خاندان اُموی و هاشمی به شمار میرود،[۹] عاملی مهم در فاصله گرفتن ابولهب از پیامبر(ص) و قرار گرفتن او در جبهه دشمنان ایشان بوده است تا جایی که ابولهب قوانین قبیلهای را نیز زیر پا گذاشت و با اینکه از بنیهاشم بود، از حضور در شِعب ابوطالب همراه خاندان خود، خواه مسلمان و خواه مشرک، سَر باز زد و حتی دیگر افراد بنیهاشم را به حمایت نکردن از پیامبر(ص) در این رویداد تشویق میکرد.[۱۰]
فرزندان
نام فرزندان وی عُتبه، مُعتب،[۱۱] عُتَیبه،[۱۲] خالده،[۱۳] عزّه و درّه[۱۴] است.
دشمنی با پیامبر و نزول آیات
ام جمیل از دشمنان حضرت محمد(ص) بود و در آیاتی از سورههای مسد و ضحی به این دشمنی اشاره شده است. نزول این آیات، دشمنی او را دو چندان کرد. وی در حالیکه در یک دست سنگ و در دست دیگر احشای گوسفند داشت،[۱۵] با خواندن سرودههایی به قصد توهین به پیامبر وارد مسجدالحرام شد.[یادداشت ۱]
با اینکه پیامبر(ص) در حجر اسماعیل حضور داشت؛ اما ام جمیل نتوانست او را ببیند و در سخنانی که با یکی از همنشینان پیامبر(ص) داشت، به تهدید پرداخت.[۱۷] گفته شده علت ندیدن پیامبر، اموری مانند حایل شدن جبرئیل(ع) میان او و رسول خدا(ص)،[۱۸] پدید آمدن حجابی زرد رنگ،[۱۹] تصرف در بینایی ام جمیل[۲۰] یا تلاوت آیه وَاِذَا قَرَاْتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَستُورًا (سوره اسراء، آیه45) - و هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایی قرارمیدهیم- از جانب پیامبر(ص)[۲۱] بوده است.
همسایگی با پیامبر
ام جمیل همسایه پیامبر(ص)[۲۲] و سبب آزار او از جهت زبانی و عملی (مانند ریختن خار و خاشاک[۲۳] و شکمبه گوسفند[۲۴] در برابر منزل پیامبر و مسیرش) بود. حضرت محمد(ص) از آزارهای ام جمیل و همسرش ابولهب به فرزندان بنیعبد مَناف شکایت برد[۲۵] و در روایتی او و عُقبة بن ابی مُعیط، یکی از بزرگان قریش در جاهلیت، را بدترین همسایگان خود میدانست.[۲۶] همچنین از قطعه سنگی با عنوان «مُخْتَبی» به معنای پناهگاه در خانه پیامبر یاد کردهاند که در ابعاد یک ذراع در یک ذراع و یک وجب و ارتفاع آن از زمین به گونهای بوده که یک انسان میتوانسته زیر آن پناه بگیرد.[۲۷] کاربرد این سنگ، محافظت در برابر سنگپرانیهای این همسایگان بوده است؛[۲۸] هر چند برخی چنین کاربردی را مردود دانستهاند.[۲۹]
سوره مسد
در آیه چهارم سوره مسد، از ام جمیل با عنوان حَمَّالَةَ الْحَطَبِ؛ یعنی زن هیزمکش یاد شده است. معنای ظاهری این لقب، حمل هیزم و خاشاک و قرار دادن آن بر سر راه مسلمانان و خانه پیامبر(ص)[۳۰] است. شاید نیز نوعی مجاز به معنای سخنچینی باشد؛ زیرا او همسایه رسول خدا(ص) بود[۳۱] و پیوسته گزارشهای پیامبر(ص) را به سران قریش میرساند[۳۲] و با هدف آسیب رساندن به شخصیت رسول خدا(ص) به سخنچینی میپرداخت.[۳۳] برخی نیز این عنوان را کنایه از حمل بار گناهان و خطاها[۳۴] یا بُخل او به سبب گردآوری هیزم به رغم ثروتمند بودنش دانستهاند.[۳۵]
درباره شان نزول آیه پنجم؛ فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَدٍ (در گردنش طنابی از لیف خرما است) آوردهاند که در دشمنی با پیامبر، گردنبند گرانبهای خود را فروخت تا هزینه این دشمنی کند.[۳۶] همچنین برخی گردنبندی از لیف خرما را کنایه از زنجیر[۳۷] و عذابی میدانند که گردنگیر وی خواهد شد.[۳۸]
آیه 3 سوره ضحی
ام جمیل پیامبر(ص) را ترک شده به دست خداوند دانست. نزول آیه سوم سوره ضحی - ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی (پروردگارت وحی را از تو قطع نکرده و به خشم او گرفتار نشدهای) - پاسخی به سخن وی دانسته شده است.[۳۹]
افراط در دشمنی با پیامبر
افراطهای ام جمیل، گاه واکنش ابولهب را نیز در برداشت. برای نمونه، ام جمیل همراه دیگر سران قریش در توطئه قتل پیامبر دور از چشم ابولهب شرکت داشت. از سویی ابولهب عموی پیامبر(ص) و از قبیله بنیهاشم بود و کشته شدن برادرزادهاش در همسایگی وی، مایه عار و ننگ ابدی او به شمار میرفت. در این توطئه، وظیفه ام جمیل خوراندن شراب به ابولهب در روز موعود بود[۴۰] تا نتواند به حمایت از پیامبر(ص) برخاسته، توطئه را خنثا کند. این توطئه با هوشیاری ابوطالب ناکام ماند[۴۱] و ابولهب در پی آگاهی از نقش همسرش، چنان ضربهای به او زد که یک چشمش کور شد.[۴۲] او در راه مبارزه با پیامبر(ص) حتی از دخالتهای خانوادگی خودداری نکرد و دو فرزند خود، عُتبه و مُعتَب را که شوهران دو دختر پیامبر یعنی رُقیه و اُم کُلثوم بودند، با سوگند خوردن وادارکرد تا آنها را طلاق دهند.[۴۳]
درگذشت
ام جمیل پس از نبرد بدر به سال سوم ق.[۴۴] در مکه درگذشت. در روایتی دیگر ثعلبی (م. 427ق.) بر آن است که در یکی از روزهایی که او برای گردآوری خار و خاشاک و ریختن بر سر راه پیامبر(ص) به بیابان رفته بود، خستگی بر او چیره شد. پس بر سنگی نشست و در این هنگام، فرشتهای از پشت او را فشرد و به هلاکت رساند.[۴۵]
ام جمیل مثلی برای زیانکاری
ام جمیل در عرب مَثَلی برای زیانکاری است: «اخسَر مِن حَمَّالَة الْحَطَب: زیانکارتر از ام جمیل»[۴۶] در ستیزها و احتجاجهای سیاسی و خانوادگی شخصیتهایی چون عقیل بن ابیطالب[۴۷] و عبدالله بن زبیر،[۴۸] اطلاق عنوان حَمَّالَةَ الْحَطَب بر ام جمیل که عمه معاویه بود، از سرزنشهایی بود که نثار معاویه میشد.[۴۹]
برای مطالعه بیشتر
- ام جمیل امراة ابیلهب حمالة الحطب، محمد راجی حسن کناس
پانویس
- ↑ الطبقات، ج8، ص50
- ↑ غوامض الاسماء المبهمه، ج1، ص190
- ↑ من له روایة فی مسند احمد، ص621
- ↑ اعلام الوری، ج1، ص87
- ↑ فتح الباری، ج8، ص567
- ↑ ربیع الابرار، ج1، ص110
- ↑ ربیع الابرار، ج1، ص110
- ↑ بلاغات النساء، ص40
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج15، ص195
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص246
- ↑ اسد الغابه، ج3، ص366
- ↑ تاریخ دمشق، ج38، ص303
- ↑ الطبقات، ج8، ص51
- ↑ الطبقات، ج8، ص50
- ↑ تفسیر مقاتل، ج3، ص532؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251
- ↑ مسند الحمیدی، ج1، ص154؛ مجمع البیان، ج10، ص477
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص238؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص251
- ↑ الدر المنثور، ج4، ص186
- ↑ بحار الانوار، ج18، ص59
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص139
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3472؛ مجمع البیان، ج10، ص477
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316؛ شرح نهج البلاغه، ج13، ص250
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476
- ↑ الطبقات، ج1، ص201
- ↑ الطبقات، ج1، ص201
- ↑ الطبقات، ج1، ص201؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص508
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص36؛ بحار الانوار، ج19، ص17
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص192
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص316
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص327؛ مجمع البیان، ج10، ص476
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص448؛ جوامع الجامع، ج3، ص87
- ↑ بحار الانوار، ج8، ص279
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص326
- ↑ مجمع البیان، ج10، ص477؛ بحار الانوار، ج18، ص176
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3473؛ بحارالانوار، ج8، ص279
- ↑ مجمع البیان، ج10، ص477
- ↑ جامع البیان، ج30، ص443
- ↑ الکافی، ج8، ص276-277
- ↑ الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266
- ↑ الکافی، ج8، ص276-277؛ بحار الانوار، ج22، ص265-266
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص49؛ المحبر، ص53
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص327
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج10، ص327
- ↑ مجمع الامثال، ج1، ص256
- ↑ الغارات، ج2، ص553؛ الامالی، ج1، ص200
- ↑ العقد الفرید، ج4، ص101
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص448؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج8، ص3473
منابع
- اخبار مکه: الازرقی (م. 241ق.)، به کوشش علی عمر، مکتبة الثقافة الدینیه
- اخبار مکه: الفاکهی (م. 353ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، النهضة الحدیثه، 1407ق
- اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی
- اعلام الوری: الطبرسی (م. 548ق.)، قم، آل البیت، 1417ق
- امالی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، 1403ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، الوفاء، 1403ق
- بلاغات النساء: ابن طیفور (م. 380ق.)، قم، مکتبة بصیرتی
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق
- تاریخ مدینة دمشق: ابنعساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی حاتم (م. 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، صیدا، المکتبة العصریه
- تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق
- تفسیر القمی: القمی (م. 329ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق
- تفسیر مقاتل بن سلیمان: مقاتل بن سلیمان (م. 150ق.)، به کوشش احمد فرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، دار المعرفه، بیروت
- دلائل النبوه: البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق
- ربیع الابرار: الزمخشری (م. 538ق.) السیرة الحلبیه، الحلبی (م. 1044ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1400ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، قاهره، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق
- شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، بیروت، دار صادر
- العقد الفرید: احمد بن عبد ربه (م. 328ق.)، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404ق
- الغارات: ابراهیم ثقفی الکوفی (م. 283ق.)، به کوشش المحدث، بهمن، 1355ش
- غوامض الاسماء المبهمه: خلف بن عبدالملک بن بشکوال (م. 578ق.)، به کوشش عزالدین علی السید، بیروت، عالم الکتاب، 1407ق
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش
- مجمع الامثال: احمد بن محمد المیدانی (م. 518ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، بیروت، دار المعرفه
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، اعلمی، 1415ق
- المحبّر: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده
- مسند الحمیدی: عبدالله بن زبیر الحمیدی (م. 219ق.)، به کوشش الاعظمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1409ق
- من له روایة فی مسند احمد: محمد بن علی بن حمزه (م. 765ق.)، به کوشش عبدالمعطی، کراچی، جامعة الدراسات الاسلامیه