ايرانيان در قرآن

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۸ توسط Engineer (بحث | مشارکت‌ها) (حذف از رده:مقاله‌های در دست ویرایش رده‌انبوه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

با ظهور دين مبين اسلام و انتشار دعوت رسول خدا(ص)، افرادى از اقوام و مليت‌هاى گوناگون مسلمان شدند و در زمره صحابه رسول خدا(ص) قرار گرفتند. یکی از اقوامی که به تدریج در سال‌هاى پايانى حيات رسول الله(ص) مسلمان شدند، ایرانیان بودند.

ایرانیان از آغاز پذیرش اسلام، همواره برای پیشبرد اهداف آن کوشیده و در این راه، پیشگام بوده‌اند به گونه‌ای که شایستگی برترین تشویق‌ها و مقام‌ها را از سوی قرآن و اهل‌بیت، یافته‌اند.

قرآن کریم با تعبیرهای گوناگون از پذیرش اسلام و یاری دین توسط عجم و فارس، سخن گفته و این موضوع بیانگر نگاه خاص قرآن به اسلام عجم و ایرانیان است. برخی آیات که در ذیل آنها مفسران از ایرانیان سخن گفته‌اند عبارت‌اند از:

آیات نخست سوره روم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی مفسران، آیات نخستین سوره روم را درباره رویارویی ایرانیان و رومی‌ها می‌دانند.[۱] مفسران معتقدند که این آیات پس از آنکه خسروپرویز به بهانه خلع قیصر روم از حکومت بیزانس - که حامی خسرو در رسیدن به سلطنت و نیز پدر همسرخسرو بود - به قلمروی رومیان لشکر کشید،[۲] نازل شده است.

هنگامی که «شهربراز» و «شاهین» یا «فرخان» دو سردار ایرانی،[۳] تقریباً تمامی تصرفات امپراتوری روم در شرق و نیز مصر را فتح کردند (سال 6١٩م.)؛ قسطنطنیه پایتخت رومی‌ها در خطر سقوط قرار گرفت. این واقعه با دعوت پیامبر(ص) در مکه مصادف بود. ازاین‌رو مسلمانان هنگام شنیدن خبر پیروزی ایرانیان متعجب و نگران شدند؛ زیرا از پیروزی مجوس بر اهل کتاب روم کراهت داشتند. در مقابل مشرکان قریش، با خوشحالی مسلمانان را شماتت کردند و در پی آن آیات نخستین سوره روم نازل شد. خداوند در این آیات، از غلبه رومی‌ها بر ایرانیان در آینده نزدیک خبر داده و وعده الهی را تخلف‌ناپذیر دانسته است.


مفسران ذیل آیه: ﴿فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلّٰهِ الْاَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللّٰهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشٰاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ * وَعْدَ اللّٰهِ لاٰ یُخْلِفُ اللّٰهُ وَعْدَهُ وَ لٰکِنَّ اَکْثَرَ النّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ﴾(سوره روم:آیات 4-6) مدت و فاصله پیروزی ایرانیان تا هزیمت ایشان را نه و یا هفت سال گفته‌اند.[۴]

از «قتاده» مفسر نقل شده است: "با نزول آیات یاد شده، مسلمانان گفته پروردگار را تصدیق کردند تا اینکه خبر شکست ایران در سال ششم هجرت در جریان صلح حدیبیه به آنان رسید و آنها را خوشحال کرد".[۵]

برخی دیگر سال شکست ایران را 6٢٢م؛ یعنی سال هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه ذکر کرده‌اند.[۶] گزارش‌های دیگر نیز حاکی از شکست ایرانیان در سال دوم هجرت، در روز بدر بوده است.[۷]

آیه 133 نساء[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنابر نقل برخی مفسران، هنگام نزول آیه: ﴿اِنْ یَشَاْ یُذْهِبْکُمْ اَیُّهَا النّٰاسُ وَ یَاْتِ بِآخَرِینَ وَ کٰانَ اللّٰهُ عَلیٰ ذٰلِکَ قَدِیراً﴾؛ «ای مردم اگر او بخواهد شما را از میان می‌برد و افراد دیگری را به‌جای شما می‌آورد و خداوند بر این کار تواناست.» (سوره نساء:آیه١٣٣)

از رسول خدا(ص) درباره این افراد جایگزین عرب، سؤال شد. آن حضرت دست بر پشت یا شانه سلمان فارسی نهاد و فرمود: «مقصود از آنان عجم و فارس‌ها، قوم سلمان، هستند.»[۸]

آیه 54 مائده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی مفسران مقصود از (بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ) در آیه 54 سوره مائده: ﴿یٰا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَاْتِی اللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ اَعِزَّةٍ عَلَی الْکٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِکَ فَضْلُ اللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ﴾ را ایرانیان دانسته‌اند.[۹]

در این آیه، عرب مسلمان مخاطب است که گروهی از آنان پیش از رحلت رسول خدا(ص) و برخی پس از رحلت ایشان، مرتد شدند. خداوند هشدار می‌دهد که اگر شما از دین اسلام خارج شوید، خدا به جای شما گروهی را برمی‌گزیند که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند. این قوم در برابر گروندگان به دین، فروتن ولی به ناگروندگان سخت‌گیر هستند.

بنابر رای مفسران چون این آیه نازل شد، صحابه پیامبر(ص) از حضرت پرسیدند: «این قوم چه کسانی هستند که اگر ما برگردیم خدا آنان را جایگزین ما می‌کند؟». در آن هنگام سلمان فارسی نزد آن حضرت بود. پیامبر(ص)، دست خود را بر دوش یا زانوی او نهاد و فرمود: «هذا و قومه؛ این و کسان او یا مردمی که سلمان از آنان است».

پس از آن رسول خدا(ص) فرمود: «لوکان الایمان معلقا بالثریا لناله رجال من العجم؛ اگر دانش (یا دین و ایمان) در ستاره پروین باشد، هر آینه گروهی از فارسیان به آن دست خواهند یافت.»[۱۰]

آیه ٣٩ سوره توبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نقل از «سعید بن جبیر»، مراد از ﴿یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ﴾ در آیه ٣٩ سوره توبه، ابناء فارس (ایرانیان) هستند. در این آیه خداوند، متخلفان از جهاد را به مجازات دردناک تهدید می‌کند و یادآور می‌شود که در صورت تعلل، گروه دیگری را به جای آنها قرار می‌دهد.[۱۱]

آیه 89 سوره انعام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مفسرانی چون «میبدی»، «آلوسی» و «رشید رضا» ذیل آیه ﴿فَاِنْ یَکْفُرْ بِهٰا هٰؤُلاٰءِ فَقَدْ وَکَّلْنٰا بِهٰا قَوْماً لَیْسُوا بِهٰا بِکٰافِرِینَ﴾ (سوره انعام:آیه 89)، مقصود از قومی را که در راه کفر گام برنمی‌دارند و در برابر حق تسلیم‌اند، ایرانیان دانسته‌اند.[۱۲] آنان که با پذیرش اسلام در آینده نزدیک، با تمام قوا برای پیشرفت آن کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف کتاب‌های فراوانی تالیف کردند.[۱۳]

برخی مفسران، ذیل این آیه روایتی از پیامبر(ص) آورده‌اند که آن حضرت، قریش را بهترین عرب و فارس را بهترین عجم معرفی کرده است.[۱۴] روایت چنین است:

«ولله من عباده خَیْرَتان، فَخَیَرتُهُ من العرب قریش و من العجم فارس؛ خداوند در میان بندگانش، دارای دو برگزیده است؛ برگزیده خداوند از میان عرب، قریش و از میان عجم‌ها فارسیان هستند.»

آیه 26 آل‌عمران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا به رای مفسران، رسول خدا(ص) پیروزی مسلمانان بر ایرانیان و روم را در غزوه خندق (سال پنجم هجرت) یا هنگام فتح مکه (سال هشتم هجرت) نوید داد. منافقان آن را بعید دانسته، گفتند: «آیا مکه و مدینه برای محمد کافی نیست که در ملک فارس و روم طمع کرده است؟»

در این‌باره آیه ﴿قُلِ اللّٰهُمَّ مٰالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشٰاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشٰاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشٰاءُ...﴾ (سوره آل‌عمران:آیه ٢6) نازل شد.[۱۵]

مطابق روایتی دیگر، این آیه پس از آن نازل شد که پیامبر(ص) از خداوند درخواست کرد تا مُلک فارس و روم را برای امتش قرار دهد.[۱۶]

آیه ٣٨ سوره محمد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه ٣٨ سوره محمد(ص)، ﴿ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُم‏﴾؛ خداوند به عرب مسلمان هشدار می‌دهد که اگر قدردان پاسداری از آیین اسلام نباشند، خداوند این ماموریت را به گروه دیگری می‌سپارد که در فداکاری و نثار جان و مال در راه خدا به مراتب از آنان برترند. پس از نزول این آیه، بعضی از صحابه پرسیدند، مقصود از قوم در این آیه چه کسانی هستند؟ در آن هنگام سلمان فارسی کنار پیامبر(ص) بود. آن حضرت دستش را بر ران او زد و گفت: «سوگند به خدایی که جانم در دست اوست سلمان و قومش، اگر ایمان به ثُرَیا آویخته باشد آنها بدان دست خواهند یافت». [۱۷] از امام صادق(ع) نقل شده که مقصود از این قوم موالی هستند[۱۸] و موالی شامل ایرانیان نیز می‌شود.


از دیدگاه شیخ طوسی هنگام نزول این آیه رسول خدا(ص) خوشحال شد و فرمود: «هی احب اِلَی من الدنیا؛ این برای من از دنیا گرامی‌تر است». برخی خشنودی آن حضرت را نوید گرویدن ایرانیان به دین اسلام دانسته‌اند.[۱۹]

آیه 3 سوره جمعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

«مسلم» در کتاب «صحیح» از «ابوهریره» روایت کرده است که گفت: ما نزد پیامبر(ص) بودیم که سوره جمعه نازل شد. هنگامی‌که رسول‌ خدا(ص) آیه ﴿وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم‏﴾؛ «(و همچنین پیامبر است) بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند.»(سوره جمعه:آیه 3) را تلاوت فرمود، یکی از صحابه از حضرت پرسید: «مقصود از کسانی که هنوز به ما نپیوسته‌اند کیان‌اند؟»

آن حضرت دست مبارکش را بر سلمان که در جمع ما حضور داشت، نهاد و فرمود: «اگر ایمان در ثریا باشد، هر آینه مردانی از آنها (ایرانیان) بدان دست خواهند یافت». [۲۰] مانند این روایت به طرق دیگر از «قیس بن سعد بن عباده خزرجی» از صحابه نیز نقل شده است.[۲۱] «قرطبی» نیز بهترین تفسیر (وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ) را ایرانیان دانسته است.[۲۲]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. جامع البیان، ج٢١، صص ٢٢ - ٢6؛ الدرالمنثور، ج6، ص4٨١؛ مجمع البیان، ج٧، ص٣٨٠؛ تفسیر ابن کثیر، ج٣، ص4٣٣.
  2. تاریخ طبری، ج١، ص466؛ تاریخ ایران باستان، ج4، ص٢٨٠4؛ ایران در زمان ساسانیان، ص5٨٢٢.
  3. جامع البیان، ج٢١، صص ٢٣ و ٢4؛ تفسیر ابن کثیر، ج٣، صص 4٣٣ و 4٣4.
  4. جامع البیان، ج١٩، ص٢6؛ الدرالمنثور، ج6، ص4٨١.
  5. جامع البیان، ج٢، ص٢4؛ مجمع البیان، ج٧، ص٣٨٠؛ تفسیر ابن کثیر، ج٣، ص4٣٣.
  6. تاریخ تمدن اسلام، ج١، ص٢٩.
  7. جامع البیان، ج٢٨، صص ٢١- ٢6؛ مجمع البیان، ج٧، ص٣٨٠.
  8. التبیان، ج٣، ص٣5٢؛ مجمع البیان، ج٣، ص١٨٧؛ کشف الاسرار، ج٢، ص٧٢٠.
  9. الکشاف، ج١، ص646؛ التفسیر الکبیر، ج١٢، صص ١٩ و ٢٠؛ مجمع البیان، ج٣، ص٣٢١.
  10. جامع البیان، ج٢6، ص٨6؛ مجمع البیان، ج٣، صص ٣٢١ - ٣٢٣؛ الکشاف، ج4، ص٢٣١.
  11. الکشاف، ج٢، ص٢٧١؛ مجمع البیان، ج5، ص4٧ ؛ تفسیر قرطبی، ج٨، ص٩١.
  12. کشف الاسرار، ج٣، ص4١٨؛ تفسیرالمنار، ج٧، ص5٩4؛ روح المعانی، ج٧، ص٣١٣.
  13. تفسیر نمونه، ج5، ص٣٣4.
  14. کشف الاسرار، ج٣، ص4١٨.
  15. اسباب النزول واحدی، صص ٨6 - ٨٨؛ التفسیر الکبیر، ج٨، ص4؛ کشف الاسرار، ج٢، صص٧٠ و ٧١.
  16. اسباب النزول، ص٨6؛ التفسیر الکبیر، ج٨، ص4.
  17. جامع البیان، ج٢4، ص٨6؛ الکشاف، ج4، ص٢٣١؛ مجمع البیان، ج٩، ص١64.
  18. مجمع البیان، ج5، ص4٧؛ روض الجنان، ج١٧، صص ٣١4 و ٣١5.
  19. ایرانیان در قرآن و روایات، ص٢٢.
  20. صحیح مسلم، ج٧، ص١٩٢؛ جامع البیان، ج٢٨، ص١٢٢؛ الدرالمنثور، ج٨، صص١5٢ و ١5٣.
  21. مجمع البیان، ج٩، ص4٢٩؛ الدرالمنثور، ج٨، ص١5.
  22. تفسیر قرطبی، ج١٨، ص6١.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از کتاب صحابه ایرانی پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان ایرانی تبار در عصر نبوی، محمود سامانی. بخش «ايرانيان در قرآن‌كريم»، ص73-82، است.
  • التفسیر الکبیر، محمد عمر فخر رازی (م6٠6ق)، چاپ چهارم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ١4١٣ق.
  • اسباب النزول، علیالکشاف بن احمد الواحدی، به کوشش ایمن صالح شعبان، قاهره، دار الحدیث.
  • الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر، ١4١4ق.
  • بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، علامه مجلسی، تهران، اسلامیة، ١٣6٣ش.
  • الجامع لاحکام القرآن، ابو عبدالله قرطبی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ١4١٧ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن الحسن الطبرسی (م54٨ق)، بیروت، دار المعرفه و افست، تهران، ناصر خسرو، ١4٠6ق.
  • صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری (م٢6١ق)، به کوشش محمد سالم‌هاشم، اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، ١4١5ق.
  • کشف الاسرار و عدة الابرار، ابوالفضل رشید الدین میبدی، چاپ چهارم، تهران، امیر کبیر، ١٣6١ش.
  • ایرانیان در قرآن و روایات، سید نور الدین ابطحی، انتشارات به آفرین، ١٣٨٣ش.
  • الجامع لاحکام القرآن، ابو عبدالله قرطبی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ١4١٧ق.
  • الکشاف، محمود بن عمر زمخشری، قم، بلاغت، ١4١5ق.
  • تفسیر ابن کثیر، به کوشش یوسف مرعشلی، چاپ سوم، بیروت، دارالمعرفه، ١4٠٩ق.
  • روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ١٣٧5ش.
  • تاریخ الامم و الملوک، ابو جعفر محمد بن جریر الطبری (م ٣١٠)، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت، دار التراث، ١٩6٧م.
  • تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم، ترجمه کریم کشاورز، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ١٣4٨ش.
  • ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه: رشید یاسمی، ابن سینا، تهران، ١٣5١ش.
  • تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، چاپ ششم، تهران، امیر کبیر، ١٣٧٣ش.
  • التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی (م46٠ق)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • تفسیر المنار، محمد رشید رضا، چاپ چهارم، قاهره، دار المنار، ١٣٧٣ش.
  • روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسی، به کوشش محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر، ١4١٧ق.
  • تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، چاپ دوازدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ١٣٧5ش.