حرام
حرام یکی از احکام پنجگانه تکلیفی و به معنای عملی که انجامش گناه است و عذاب دارد و ترکش ثواب دارد؛ که خداوند به خاطر مفسده ای که برای مردم داشته آن را حرام کرده است. یکی از ابواب مهم در حج و عمره بحث محرمات احرام است که فقها به طور مفصل به آن پرداخته اند.
مفهوم شناسی
حرام در لغت از ریشه «حرم» و به معنای ممنوع (بازداشته شده) است. [۱] در اصطلاح فقها حَرام یا مُحَرَّم یکی از احكام تكليفى است که خداوند افراد مکلَّف را وادار کرده که آن را ترک کنند.[۲] عملی است که مورد خشم، نفرت و بیزاری خداوند است.[۳] انجامش مجازات و گناه، و ترکش ثواب و پاداش دارد.[۴] راغب اصفهانی گفته: «حرام، عملی است که از انجامش منع شده است: یا با تسخیر الهی،[۵] و یا با منع بشری، و یا با منع قهری (جبری)،[۶] و یا با منع از جهت عقل یا از جهت شرع[۷] یا از جهت کسی که امر آن را ترسیم می کند.»[۸]
با اینکه شارع از انجام مکروه هم نهی کرده است؛ ولی در مکروه بر خلاف حرام فرد وادار به ترک عمل نیست.[۹] کلمات مُحَرَّم، مَنهِی و مَحظور با حرام مترادفند.[۱۰] به حرام، ممنوع، مزجور، ذنب، معصية، قبيح، سيّئة، فاحشة، إثم، حرج، حراج، تحريج و عقوبت نیز گفته می شود.[۱۱] حرام در حقیقت ضد حلال است.[۱۲] همانطور که در آیات قرآن در مقابل حلال قرار گرفته است.[۱۳] و تنها به اعتبار تقسیم احکام تکلیفی، در مقابل واجب قرار گرفته است.[۱۴] جمع آن حُرُم" است.[۱۵]
بنابر نظر اندیشمندان علم اصول فقه، چیزهایی حرام شده است که برای مردم مفسده داشته و چیزهایی حلال شده که برای آنها مصلحت داشته است؛ و چون تنها خداوند متعال از مصالح و مفاسد واقعى هر چیزی آگاه است، تنها او شایستگی تحریم و تحلیل چیزها را دارد.[۱۶]
اقسام حرام
حرام به اعتبارات مختلف دارای اقسامی است:[۱۷]
- حرام نفسى: عمل به واسطه مفسده موجود در خود آن حرام است و نهى به طور مستقيم به خود آن تعلق گرفته است؛ مثل: قماربازى و نوشیدن شراب.
- حرام غيرى: عملی که خودش ذاتاً حرام و مورد غضب خداوند نیست؛ اما مقدمه حرام ديگرى است كه داراى مفسده است؛ مثل: مقدمات فعل حرام، و حرمت نماز در مكان يا لباس غصبى.
- حرام اصلى: حرامى كه داراى خطاب شرعی مستقل بوده و كلام به دلالت مطابقى برآن دلالت مى نمايد. مانند اينكه خطاب «شراب را ننوش» به طور مستقيم بر حرمت نوشیدن شراب دلالت مى كند.
- حرام تبعی: حرامى كه لازم عقلى كلام ديگرى است؛ مانند«شراب را ننوش» که به دلالت التزامى، حرمت خريد و فروش شراب به قصد نوشیدن آن را می رساند.
- حرام مطلق: فعل حرامى كه بعد از پيدايش شرايط تكليف، حرمت آن به وجود چيز ديگرى وابسته نيست، مثل: دروغ گفتن و غيبت كردن.
- حرام مشروط: فعل حرامى كه حرمتش وابسته بر وجود چيزى غير از شرايط تكليف است؛ مانند حرمت استعمال بوى خوش، كه مشروط به اين است كه شخص در حالت احرام باشد؛ و قبل از آن چنين حرمتى وجود ندارد.
ترکیبات حرام
- برخی از ترکیبات معروف حرام که با حج مرتبطند؛ عبارتند از:
- بيت الحرام: كعبة (خانه خدا)؛[۱۸]که طبق گفته طبرسی (م548ه.ق) ورود مشرکان به آن حرام است.[۱۹]
- مسجد الحرام: نام مسجدی که کعبه در آن قرار دارد؛ که طبق گفته ابن جوزی در اطرافش شکار کردن و قطع درختان حرام است. [۲۰]
- بَلَدُ الحرام: شهر مکه؛ که ورود بدون احرام به آن حرام است.[۲۱]
- مشعر الحرام: مشعر، مُزدَلفة.[۲۲]
- شَهر الحرام: هر یک از چهار ماهی[۲۳] که عرب در آن جنگ کردن را حرام می کردند و عبارتند از: ذو القعدة، ذو الحجة، محرم و رجب. و آنها را "أَشهُر الحُرُم" می نامند.[۲۴]
البته حرمت در این مکان ها و زمان ها می تواند به معنای دارای احترام[۲۵] یا دارای حریم[۲۶] نیز باشد.
محرمات حج و عمره
آیة الله محمد آصف محسنی (م1398ش) در جلد اول از کتاب حدود الشریعه ۷۱۸ عنوان حرام را برشمرده و دلیل حرمت آنها از آیات و روایات شیعه را بیان کرده است؛[۲۷] که از میان آنها برخی به حج و زیارت مرتبط می گردد. علاوه بر کارهایی که در هر حال حرمت دارد، برخی از کارهای مباح مثل استفاده از بوی خوش، با بستن احرام در عمره مفرده، عمره تمتع و حج تمتع بر فرد عمره گزار یا حج گزار، حرام می شود که به آنها مُحَرَّمات إِحرام گفته می شود. فقها 25 مورد برای آن برشمرده اند.[۲۸]
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل حرام
پانویس
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج1، ص559.
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج3، ص 290.
- ↑ رک: دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص430.
- ↑ رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص35؛ معجم أصول الفقه، ص254؛معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج1، ص560.
- ↑ مثل آیه 12 سوره قصص: «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ»
- ↑ مانند آیه 72 سوره مائده: «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»
- ↑ مانند آیه 85 سوره بقره: «وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ» و آیه 145 سوره انعام: «قُلْ: لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ ... » و آیه 146 سوره انعام: «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ».
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن؛ صص229-230؛ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص85.
- ↑ الأصول من علم الأصول، صص11-12.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج1، صص559-560؛ رسائل الشريف المرتضى؛ ج2، ص: 282.
- ↑ معجم مصطلح الأصول، ص125؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج1، ص560؛ معجم أصول الفقه، ص254.
- ↑ کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج3، ص94؛ معجم مقائيس اللغة؛ ج2، ص 45.
- ↑ «وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ» (سورة نحل، آية 116) «وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (البقرة: 276)
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج1، ص560.
- ↑ کتاب العین، ج3، ص223؛ المحيط في اللغة، ج3، ص94.
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج2، ص372.
- ↑ رک: فرهنگ نامه اصول فقه، صص416-418.
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86
- ↑ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص382.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ ج3، ص279.
- ↑ في الحديث قال النبي عليه السلام يوم فتح مكة: «ألا إِن مكة حرام حَرَّمها اللّه تعالى، لم تحلّ لأحد قبلي، و لا تحلُّ لأحدٍ بعدي، و إِنما أُحِلَّتْ لي ساعةً من نهار»يعني دخوله إِياها بغير إِحرام. شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم؛ ج-3، ص1399.
- ↑ الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية؛ ص203.
- ↑ در آیه 36 سوره توبه آمده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ».
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص86.
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج3، ص 290.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "حرام".
- ↑ حدود الشريعة، ج1.
- ↑ رک: مصطلحات الفقه، صص40-43.
منابع
- قرآن کریم
- الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
- الأصول من علم الأصول، العثيمين، محمد بن صالح، بی جا، دار ابن الجوزي، 1426ه.ق.
- تیسیر علم اصول الفقه، الجدیع، عبدالله بن یوسف، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة والنشر والتوزيع، 1418ه.ق.
- حدود الشريعة، محسنى، محمد آصف، قم، بوستان كتاب قم(انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)، 1429 ه. ق.
- دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی.
- دائرة المعارف فقه مقارن، شيرازى، ناصر مكارم، مصحح: جمعى از اساتيد و محققان حوزه، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام، 1427 ه.ق.
- رسائل الشریف المرتضی، شريف مرتضى، على بن حسين موسوى، قم، دار القرآن الكريم، 1405ه.ق
- شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، حميرى، نشوان بن سعيد، بيروت - لبنان، دار الفكر المعاصر،1420ه.ق.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426 ه.ق.
- فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1389 ش.
- القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، ، دمشق – سوريه، دار الفكر، ، 1408 ه.ق.
- مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، مصحح: فضلالله يزدى طباطبايى و هاشم رسولى، تهران، ناصر خسرو، بی تا. 1372ه.ش.
- المحيط في اللغة، صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، بيروت – لبنان، عالم الكتاب، 1414ه.ق.
- مصطلحات الفقه، مشكينى، ميرزا على، بی جا، بی نا، بی تا.
- معجم أصول الفقه، حسن، خالد رمضان، قاهره، مطبعه المدني، 1418 ق.
- معجم المصطلحات الأصولية، حسينى، محمد، بیروت، موسسه العارف للمطبوعات، 1415 ق.
- معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان، بی جا، بی نا، بی تا.
- معجم مصطلح الأصول، هلال، هيثم، بيروت، دار الجليل، 1424 ق.
- معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، ابن فارس، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
- مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى، حسين بن محمد، لبنان-سوریه، دار العلم - الدار الشامية، 1412 ه.ق.