مشبک

از ویکی حج
پنجره مشبک ضریح امام حسین(ع).

مُشَبّک، در زیارتگاه‌ها، به پنجره پنجره ضريح‌ها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبک‌کاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاه‌ها و پنجره‌ خانه‌ها و مسجدها به كار مى‌رود؛ اين هنر روى چوب و فلز، کار شده و یکی از کاربری‌های آن ایجاد تعادل بین نور بیرون و درون است.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشبک، واژه‌ای عربی است، که اصل آن «ش،ب،ک» به معنای تداخل شیء است.[۱] برای نمونه، از این اصل، برای داخل کردن انگشتان در هم استفاده شده است.[یادداشت ۱][۲] مشبک، به هر چیزی که برخی از اجزای آن، در برخی دیگر قرار گرفته باشد، گفته می‌شود.[۳] بین معانی این واژه، «نوعی از غذا» نیز آمده[۴] و برخی آن را، نان پنجره‌ای معنا کرده‌اند.[۵]

در زیارتگاه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشبک، در حرم‌ها و زیارتگاه‌ها، به پنجره پنجره ضريح‌ها، كه چشمه چشمه است گفته شده است. هنر مشبک‌کاری، از هنرهاى ظريف معمارى و صنعت است، كه در زیارتگاه‌ها و پنجره‌هاى مسجدها به كار مى‌رود. اين هنر روى چوب و فلز، کار می‌شود.[۲]

در معماری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشبک، در پنجره‌ها به کار رفته و برای ایجاد تعادل بین نور بیرون و درون استفاده می‌شود؛ به گونه‌ای نور شدید بیرون را بخش کرده و آنرا تعدیل می‌کند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه آن را به داخل اتاق عبور می‌دهد. گاهی برای در و پنجره مشبک، شیشه نیز به کار برده می‌شود. در گذشته، در، پنجره و روزن‌های مشبک چوبی، سفالی و گچی، در زمستان با کاغذ روغن زده، مسدود و در تابستان‌ها باز می‌شد.[۶]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. معجم مقاييس اللغه، ج‏3، ص242.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ كتاب العين، ج‏5، ص298؛ فرهنگ‌نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص89.
  3. تهذيب اللغة، ج‏10، ص20؛ رک: أساس البلاغة، ص320.
  4. تاج العروس، ج‏13، ص590.
  5. فرهنگ ابجدي، ص823.
  6. پیشینه نور در معماری و وسایل روشنایی در هنر اسلامی ایران، فصلنامه اثر، شماره ۳۵، ص۳۱۹.
  1. شَبَكْتُ‏ أصابعي بعضها في بعض‏.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان ۱۳۹۳، ص۸۹ است.
  • أساس البلاغة، ‏محمود بن عمر زمخشرى، دار صادر، بيروت، 1979م.
  • پیشینه نور در معماری و وسایل روشنایی در هنر اسلامی ایران، فصلنامه اثر، پاییز ۱۳۸۱ش، شماره ۳۵، ص۳۱۶.
  • تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضى زبيدى، دار الفكر، بيروت، 1414.ق.
  • تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق.
  • فرهنگ ابجدى، فواد افرام بستانى، اسلامي، تهران، 1375ش.
  • كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.
  • معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي،‌قم، 1404ق.